عرفان نظری
عرفان نظری جنبه معرفتی و تعقلی عرفان محسوب میشود؛ علمی که مشاهدات و کشفیات حضوری عارف از حقایق غیبی و باطنی را به زبان عقل و علم حصولی تعبیر و تفسیر کرده و در آن تأمل میکند. از جمله موضوعات و مسائل مهم عرفان نظری میتوان به خداوند به عنوان تنها موجود در عالم هستی، نشأت گرفتن کثرت از وحدت و نیز بازگشت آن کثرت به وحدت، واحدیت و احدیت اشاره کرد. رابطه عرفان نظری به عنوان یک معرفت حصولی با عرفان عملی به عنوان معرفت حضوری، رابطهای دوسویه است که در یکدیگر تأثیرگذارند. علیرغم شباهت عرفان نظری در برخی از مسائل با فلسفه، تفاوتهایی نیز در نوع استدلال و ابزار این دو علم وجود دارد.
تحولات تاریخی عرفان نظری را میتوان به سه دوره زمانی تقسیم نمود. اولین دوره آن از اواخر قرن دوم هجری قمری با ظهور عرفان تا ظهور محی الدین بن عربی است که عرفان در این دوره در جنبه عرفان عملی مطرح است. دومین دوره آن را میتوان از ظهور ابن عربی به عنوان موسس عرفان نظری تا قرن دهم هجری قمری با ظهور ملاصدرای شیرازی دانست. عرفان نظری در این دوره به عنوان یک علم مستقل مطرح شد و توسط عارفان و عالمان برجسته این دوره به حد اعلای خود رسید. از عالمان برجسته این دوره میتوان به صدر الدین قونوی و سعید الدین فرغانی اشاره نمود. دوره سوم را میتوان از زمان ظهور ملاصدرای شیرازی تا قرن حاضر(قرن پانزدهم هجری قمری)دانست. از جمله مشخصههای مهم این دوره انطباق کامل فلسفه اسلامی با عرفان نظری است که توسط تربیت یافتگان مکتب صدرایی به اوج خود رسید. از عالمان برجسته این دوره میتوان به میرزا جواد آقا ملکی تبریزی و میرزا هاشم رشتی اشاره کرد.
در رابطه با عرفان نظری کتب فراوانی نگاشته شده است که برخی از مهمترین آنها فصوص الحکم از ابن عربی، رسالة النصوص از محمد بن اسحاق قونوی و حق الیقین فی معرفة رب العالمین از شیخ محمود شبستری است. مباحث عرفان نظری در برخی از موضوعات از جمله انسان کامل، جبر و اختیار و امر بین الامرین با آموزههای تشیع قرابت دارد.
مفهومشناسی
عرفان نظری [یادداشت ۱] جنبه معرفتی و عقلی عرفان است[۱] که مواجهه مستقیم و بیواسطه عارف با حقایق غیبی و باطنی مرتبط با عالم قدس را تفسیر کرده[۲] و در یافتههای سلوکی و شهودی عارفان تأمل میکند.[۳]
سید حیدر آملی از عارفان قرن هشتم هجری، عرفان نظری را نوعی روش فلسفی در عرفاننویسی میداند که عارف مشاهدات و کشفیات خود در قالب برهان تبیین و با استناد به قرآن و حدیث اثبات میکند؛ [۴] به عبارتی دیگر علم عرفان نظری کاوش عقلانی در یافتههای شهودی عرفا است. [۵]
به باور مصباح یزدی فیلسوف و متفکر شیعی(درگذشت: ۱۳۹۹ش)عارف حقیقی كسی است كه با اجرای برنامهی عملی خاصی به معرفت شهودی و حضوری نسبت به خدای متعال و صفات و افعال او نایل شده باشد و عرفان نظری در واقع، گزارش و تفسیری از آن است كه میتواند نارساییهای بسیاری نیز داشته باشد و با نوعی مسامحه و توسعه در اصطلاح، میتوان همهی سیر و سلوکهایی را كه به انگیزهی یافتن حقیقت و رسیدن به رستگاری انجام میگیرد و حالات روحی و شهودی ناشی از آنها را عرفان نامید.[۶]
عرفان نظری مختص به فرهنگ اسلامی نیست و در فرهنگهای دیگر نیز نظامهای عرفانی متفاوتی وجود داشته است. به یک معنا میتوان گفت هر جا کشف و شهودی بوده است، معمولا توصیف و تفسیر نیز در رابطه با آن کشف و شهود وجود داشته است؛ همچنانکه این موضوع در مکاتبی چون هندوئیسم، بودیسم و تائویسم نیز قابل مشاهده است.[۷]
کارکردها و مسائل عرفان نظری
کارکردها و وظایف عرفان نظری را در مواردی چون ۱. بیان و وصف یافتههای عرفانی؛ ۲. تحلیل و تفسیر یافتهها؛ ۳. استدلال بر اثبات دعاوی عرفانی و ۴. ارائه نظاممند جهانبینی عرفانی ذکر کردهاند.[۸]
خداوند به عنوان تنها حقیقت موجود در سراسر جهان هستی،[۹] نشأت گرفتن کثرت از وحدت و نیز بازگشت آن کثرت به وحدت،[۱۰] ظهور و بطون حق تعالی،[۱۱] مسئله ولایت،[۱۲]مقام واحدیت و احدیت،[۱۳]شهود، فنا، ریاضت و عشق[۱۴] از جمله مسائل عرفان نظری قلمداد شده است.
ارتباط عرفان نظری با عرفان عملی
عارفان به رابطهای دو سویه میان عرفان عملی و عرفان نظری معتقدند.[۱۵] حقیقت بهعنوان هدف نهایی عرفان نظری، نتیجه طریقت و سیر و سلوک و کسب تجربه در زمینه عرفان عملی است،[۱۶] از سویی دیگر عرفان نظری معرفتی به سالک میدهد که به کمک آن میتواند مفهوم شهود خود را دریافته و بداند که در کدامین مرحله قرار گرفته است.[۱۷]
برخی در فرق بین عرفان عملی و نظری میگویند: معرفت عرفانی به عنوان معرفت بیواسطه شهودی، از سنخ علم حضوری است و مشمول احکام علم حصولی نیست. اما عرفان نظری که بازتاب شهود عرفانی و از سنخ علم حصولی است، علمی نظامیافته و دارای حدود و ضوابط خاص است. [۱۸]
تفاوت عرفان نظری با فلسفه
عرفان همانند فلسفه در مقام تفسیر و توضیح هستی است و برای خود موضوع، مبادی و مسائل معرفی میکند؛ ولی در مقام استدلال، فلسفه به مبادی و اصول عقلی تکیه میکند، در حالی که عرفان نظری با مبادی و اصول کشفی به استدلال پرداخته و با زبان عقل آن را توضیح میدهد؛ به عبارتی ابزار فیلسوفان، عقل و منطق و استدلال است ولی ابزار عرفان، دل، مجاهده، تصفیه، و تهذیب در باطن است.[۱۹][۲۰] لذا برخی درک مطالب عرفان نظری را به مراتب سختتر از فلسفه، حکمت مشا و حکمت اشراق میدانند.[۲۱]
برخی معتقدند که استفاده از عرفان نظری و فلسفه، سبب نزدیکی حکیم و عارف شده و حکمت و عرفان به هم آمیخته میشود و سبک و روش جمع بین برهان، عرفان و قرآن یعنی عقل و حکمت و وحی به دست آمده و حکمت و عرفان در خدمت قرآن قرار میگیرد، و این سبب خواهد شد تا حقایق و معارف قرآن بهتر کشف شده و شناخت تازهای نصیب انسان شود.[۲۲]
تاریخچه عرفان نظری
تحولات عرفان نظری را میتوان به سه دوره تاریخی تقسیم نمود:
- دوره اول: آغاز ظهور عرفان به عنوان یک جریان از اواخر قرن دوم هجری قمری تا ظهور محی الدین بن عربی: در این دوره عرفان به عنوان یک جریان مستقل تنها در قالب عرفان عملی مطرح است و اثر مستقلی با موضوع عرفان نظری وجود ندارد. در این بازه زمانی درباره عرفان عملی آثار فراوانی نگاشته شده که از جمله میتوان به کتاب منازل السائرین اثر خواجه عبدالله انصاری (م ۳۹۶-۴۸۱ ق) اشاره نمود.[۲۳]
- دوره دوم: از محی الدین ابن عربی (م۵۶۰-۶۳۸) تا ظهور صدر الدین شیرازی: در این دوره با ظهور ابن عربی معروف به شیخ اکبر،[۲۴] عرفان نظری به عنوان یک علم مستقل مطرح و آثاری در این زمینه نگاشته شد.[۲۵] ابن عربی را اولین شخصی معرفی کردهاند که در زمینه عرفان نظری به نظریهپردازی پرداخت.[۲۶] [یادداشت ۲] وی در آثار خود فروع، لوازم و مبانی مکتب هستی شناسی عرفانی را مورد بررسی قرار داد و به استخراج مبانی معرفتی مکتب وحدت وجود پرداخت. شاگردان ابن عربی در دورههای بعد این نظام را کامل کردند.[۲۷] برخی معتقدند که شکوفایی این نوع از هستی شناختی زمینه را برای امتزاج فلسفه و عرفان در حکمت صدرایی فراهم آورد.[۲۸]
- صدر الدین قونوی (۶۰۷-۶۷۳ق)، از مهمترین شاگردان ابن عربی، صاحب کتابهای مفتاح الغیب و رساله النصوص است که در گسترش، شرح و تنظیم مباحث عرفان نظری نقش به سزایی داشت.[۲۹] [یادداشت ۳]
- از دیگر عالمان این دوره میتوان به افرادی چون مؤیدالدین جندی (م۶۹۰ق)، سعید الدین فرغانی (م۷۰۰ق)، [یادداشت ۴] ملاعبدالرزاق کاشانی (م۷۳۵ق)، [یادداشت ۵] داوود بن محمود قیصری (م۷۵۱ق)، سیدحیدر آملی (م ۷۸۷ق)، [یادداشت ۶] صائن الدین علی بن محمد ترکه (م۸۳۰ق)،[۳۰] محمد بن حمزه فناری (م۸۳۴ق)،[۳۱] شاه نعمت الله ولی (م۷۱۳-۸۳۴ق)[۳۲] و ملا عبدالرحمن جامی (م ۸۹۸ق)[۳۳]اشاره کرد که تحقیقات عرفانی خود را به صورت علمی، ارائه دادند.[۳۴]
- دوره سوم: از زمان ملاصدرا به عنوان تلفیق کننده فلسفه و عرفان تا عصر حاضر: در قرن یازدهم، عرفان نظری با ظهور صدر الدین محمد شیرازی (م۹۷۹-۱۰۵۰ق) به مرحله جدیدی وارد شد و فلسفه اسلامی و عرفان نظری به انطباق کامل رسید.[۳۵]
- برخی معتقدند حکمت اسلامی در قرن ششم تحت تأثیر عارفانی قرار میگیرد که مروج عرفان نظری بودند و به تدریج عرفان نظری در فلسفه رسوخ کرد و همراه با تعلیمات مذهبی شیعه حکمتی متعالی به وجود آمد که با ظهور ملاصدرای شیرازی به کمال خود رسید.[۳۶] در این دوره تربیت یافتگان مکتب فلسفی صدرایی عهدهدار شرح و تبیین عرفان نظری بر اساس این نظام فلسفی بودند.[۳۷] از عارفان و بزرگان قرون اخیر، در زمینه عرفان نظری، میتوان به میرزا جواد آقا ملکی تبریزی صاحب کتاب لقاء الله[۳۸]و همچنین محمدرضا قمشهای و میرزا هاشم رشتی[۳۹] اشاره کرد.
آثار در زمینه عرفان نظری
در میان آثار مکتوب در زمینه عرفان نظری، فصوص الحکم از محی الدین بن عربی را به دلیل شرحهای فراوانی که بر آن نگاشته شده است، مهمترین اثر معرفی کردهاند.[۴۰] از دیگر آثار میتوان کتابهای رسالة النصوص و مفتاح الغیب[۴۱] از آثار قونوی، مصباح الانس اثر ابن فناری، حق الیقین فی معرفة رب العالمین اثر شیخ محمود شبستری،[۴۲] قصیده تائیه از ابن فارض که مشتمل بر مبانی عرفان نظری است و به زبان رمز و تمثیل است[۴۳] و کتاب نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص از عبدالرحمن جامی را نام برد.[۴۴]
تشیع و عرفان نظری
برخی معتقدند فرقههای تصوف خود را به امام علی(ع) منتسب میدانند و این را دلیل بر تأثیرپذیری حقایق عرفانی از آموزههای ائمه اطهار(ع) دانستهاند.[۴۵] اینان نظر ابن عربی درباره انسان کامل و شباهت آن با مفهوم امامت نزد شیعیان، قرابت سخن او در باب جبر و اختیار با مفهوم امر بین الامرین و نظر او درباره تشبیه و تنزیه را از جمله این مواردی بیان کردهاند.[۴۶]
سید حیدر آملی اولین کسی بود که این دو جریان فکری را به هم پیوند داد. او در کتاب جامع الاسرار خود به این نکته اشاره میکند که تصوف چیزی غیر از تشیع نیست و تمامی حقایق عرفان را میتوان در مکتب اهلبیت(ع) یافت.[۴۷][یادداشت ۷]
در ادب و شعر
برخی از شاعران عارف در اشعار خود سعی کردند تا عرفان نظری را در آثار خود ذکر کنند که مهمترین این افراد حافظ شیرازی است.[۴۸] علامه طهرانی عارف شیعی درباره اشعار حافظ معتقد است که «ديوان حافظ» سراسر عشق و تجلّی و شهود و عرفان، و رموز مختلفۀ راه سلوك إلي الله است. [۴۹]شیخ محمود شبستری نیز در کتاب گلشن راز خود، یک دوره عرفان نظری، شامل تعالیم ابن عربی را در قالب مثنوی بیان کرده است.[۵۰]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ فنایی اشکوری، «فلسفه عرفان نظری»، ص۶۳-۸۳.
- ↑ فنایی اشکوری، «فلسفه عرفان نظری»، ص۶۳-۸۳.
- ↑ فنایی اشکوری، «فلسفه عرفان نظری»، ص۶۳-۸۳.
- ↑ آملی، تفسیر المحیط الأعظم، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۸۷.
- ↑ فنایی اشکوری، «فلسفه عرفان نظری»، ص۶۳-۸۳.
- ↑ پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی؛ https://mesbahyazdi.ir/node/827/
- ↑ فنایی اشکوری، «فلسفه عرفان نظری»، ص۶۳-۸۳.
- ↑ فنایی اشکوری، «فلسفه عرفان نظری»، ص۶۳-۸۳.
- ↑ یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۷۶-۷۸.
- ↑ یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۷۶-۷۸.
- ↑ طباطبایی، مجموعه رسائل، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۷۴.
- ↑ طباطبایی، مجموعه رسائل، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۱۴.
- ↑ طباطبایی، مجموعه رسائل، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۷۶.
- ↑ یثربی، عرفان نظری، ۱۳۸۰ش، ص۳۸-۵۳.
- ↑ یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۶۶.
- ↑ یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۶۶.
- ↑ یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۶۶-۷۲.
- ↑ فنایی اشکوری، «فلسفه عرفان نظری»، ص۶۳-۸۳.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۷ش، ص۳۰.
- ↑ برای اطلاعات بیشتر در ارتباط با رابطه عرفان نظری با فلسفه رجوع کن به: جوادی آملی، مرزهای میان عرفان نظری و فلسفه، ۱۳۹۰ش.
- ↑ فرغانی، مشارق الدراری شرح تائیه ابن فارض، ۱۳۷۹ش، ص۳۲.
- ↑ آملی، تفسیر المحیط الأعظم، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۸۷.
- ↑ یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۲۹-۳۰.
- ↑ جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۲۵؛ فرغانی، مشارق الدراری شرح تائیه ابن فارض، ۱۳۷۹ش، ص۱۸.
- ↑ یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۲۹-۳۰.
- ↑ جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، مقدمه ویلیام چیتیک، ۱۳۷۰ش، ص۳۰.
- ↑ یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۳۴-۳۷.
- ↑ یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۳۴-۳۷.
- ↑ قونوی، النصوص، مقدمه، ۱۳۷۱ش، ص۲.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۷ش، ص۶۴.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۷ش، ص۶۴.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۷ش، ص۶۳.
- ↑ یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۲۹-۳۰.
- ↑ ابن ترکه، چهارده رساله فارسی، مقدمه، ۱۳۵۱ش، ص۸.
- ↑ یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۲۹-۳۰.
- ↑ ابن ترکه، چهارده رساله فارسی، مقدمه، ۱۳۵۱ش، ص۷.
- ↑ یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۲۹-۳۰.
- ↑ ملکی تبریزی، رساله لقاء الله، ۱۳۸۵ش، ص۷.
- ↑ قمشهای، مجموعه آثار، ۱۳۷۸ش، ص۵۴-۵۵.
- ↑ خوارزمی، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۹ش، ص۵؛ جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، مقدمه ویلیام چیتیک، ۱۳۷۰ش، ص۳۰.
- ↑ قونوی، النصوص، مقدمه، ۱۳۷۱ش، ص۳.
- ↑ شبستری، حق الیقین فی معرفة رب العالمین، ۱۳۸۲ش، ص۹.
- ↑ ابن ترکه، شرح نظم الدر، شرح قصیده تائیه ابن فارض، مقدمه، ۱۳۸۴ش، ص۹۳.
- ↑ جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، مقدمه، ۱۳۷۰ش، ص۱.
- ↑ یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۵۴-۵۵.
- ↑ یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۵۴-۵۵.
- ↑ یزدان پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۹۱ش، ص۵۴-۵۵.
- ↑ مطهری، عرفان حافظ، مجموعه آثار، ص۳۳۲.
- ↑ طهرانی، محمدحسین، نور ملکوت قرآن، ج۴۷ ص۱۸۹.
- ↑ دزفولیان، شرح گلشن راز، مقدمه، ۱۳۸۲ش، ص۲۱.
یادداشت
{
- ↑ یا به تعبیر گذشتگان: مکاشفه، مشاهده، علم حقایق، علم بالله. (فنایی اشکوری، «فلسفه عرفان نظری»، ص۶۳-۸۳.)
- ↑ در این که ابن عربی بنیانگذار یا تکمیل کننده عرفان نظری است اختلاف وجود دارد (جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۳۷.) برخی ابن عربی را موسس عرفان نظری ندانسته بلکه او تکمیل کننده آن میدانند و حتی قونوی را در این زمینه محققتر دانستهاند. (فرغانی، مشارق الدراری شرح تائیه ابن فارض، ۱۳۷۹ش، مقدمه محقق، ص۱۴.)
- ↑ آثار قونوی را در عرفان نظری از جهت استحکام مبانی عرفانی در درجه اول دانسته(فرغانی، مشارق الدراری شرح تائیه ابن فارض، ۱۳۷۹ش، ص۱۸.) و برخی او را دارای استقلال فکری نسبت به استاد خود میدانند.(قیصری، شرح فصوص الحکم القیصری، ۱۳۷۵ش، ص۱۳.)
- ↑ شرح فرغانی را برترین کتاب در زمینه عرفان نظری به زبان فارسی دانستهاند. (ابن ترکه، تمهید القواعد، ۱۳۶۰ش، ص۱۵۸.)
- ↑ کاشانی در زمینههای عرفان عملی، اصطلاحات صوفیه، تأویل آیات الهی، تفسیر روایات، شرح منابع عرفان نظری، آثاری نگاشته که مهمترین آنها عبارتند از: اصطلاحات الصوفیة، شرح منازل السائرین، شرح فصوص الحکم و تأویلات القرآن الکریم. (طارمی، انیس العارفین، تحریر فارسی شرح منازل السائرین، ۱۳۷۷ش، ص۲۰.)
- ↑ کتاب جامع الاسرار سید حیدر آملی را از دقیقترین کتابها در زمینه عرفان نظری معرفی کردهاند. (مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۷ش، ص۶۳.)
- ↑ هؤلاء الجماعة، هم الصوفيّة الموسومون بالشيعة الحقيقيّة و «المؤمن الممتحن»، لانّهم هم المخصوصون بحمل هذه الاسرار (اسرار الائمه) من بين الطوائف كلّها. جامع الأسرار و منبع الأنوار، سید حید آملی،۱۳۶۸ ش، ص۳۷.لانّ الشيعىّ و الصوفىّ اسمان متغايران (يدلّان) على حقيقة واحدة، و هي الشريعة المحمديّة.ص۴۱
منابع
- ابنترکه، صائن الدین علی، تمهید القواعد، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و آموزش عالی، ۱۳۶۰ش.
- ابنترکه، صائن الدین علی، چهارده رساله فارسی، تحقیق سیدعلی موسوی بهبهانی، سید ابراهیم دیباجی، تهران، تقی شریف رضایی، ۱۳۵۱ش.
- ابنترکه، صائن الدین علی، شرح نظم الدر، شرح قصیده تائیه ابن فارض، تحقیق اکرم جودی، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۸۴ش.
- آملی، سید حیدر، تفسیر المحیط الأعظم، تحقیق سید محسن موسوی تبریزی، تهران، سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۲۲ق.
- پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی؛ https://mesbahyazdi.ir/node/827/
- جامی، عبد الرحمن، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، تحقیق سید جلال الدین آشتیانی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش.
- جوادی آملی، عبدالله، مرزهای میان عرفان نظری و فلسفه، در مجله حکمت اسراء، شماره ۸، بهار و تابستان ۱۳۹۰ش.
- خوارزمی، تاج الدین حسین، شرح فصوص الحکم، تحقیق حسن زاده آملی، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
- دزفولیان، کاظم، شرح گلشن راز، تهران، طلائیه، ۱۳۸۲ش.
- شبستری، شیخ محمود، حق الیقین فی معرفة رب العالمین، تحقیق جوتد نوربخش، تهران، انتشارات یلدا قلم، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
- طارمی، صفی الدین محمد، انیس العارفین (تحریر فارسی شرح منازل السائرین عبد الرزاق کاشانی)، تحقیق علی اوجبی، تهران، روزنه، ۱۳۷۷ش.
- طباطبایی، سید محمدحسین، مجموعه رسائل علامه طباطبایی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۷ش.
- فرغانی، سعید الدین، مشارق الدراری شرح تائیه ابنفارض، تحقیق سید جلال الدین آشتیانی، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
- فنایی اشکوری، محمد، «فلسفه عرفان نظری»، در مجله اسراء، شماره ۵، پاییز ۱۳۸۹ش.
- قمشهای، محمدرضا، مجموعة آثار آقا محمد رضا قمشهای، اصفهان، کانون پژوهش، ۱۳۷۸ش.
- قونوی، صدر الدین، النصوص، تحقیق سید جلال الدین آشتیانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۱ش.
- قیصری داود، شرح فصوص الحکم القیصری، تحقیق سید جلال الدین آشتیانی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، تهران، صدرا، ۱۳۷۷ش.
- ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا، رساله لقاء الله، قم، آل علی(ع)، چاپ هفتم، ۱۳۸۵ش.
- یثربی، سید یحیی، عرفان نظری، تحقیقی در سیر تکاملی و اصول و مسائل تصوف، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۰ش.
- یزدانپناه، سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، ۱۳۹۱ش.