بحث:عرفان نظری

Page contents not supported in other languages.
از ویکی شیعه

@Golpoor: سلام. مدخل اصلا به زبان ویکی نوشته نشده و بسیار ثقیل است. این مشکل در سایر مدخلهای کاربر Golpoor نیز وجود دارد. مهمترین بحث این مقاله باید ارتباط عرفان نظری با تشیع و عالمان تشیع باشد که بسیار کم به آن پرداخته شده است.محمد کاظم حقانی فضل ‏۱۲ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۲۰ (UTC)

چند انتقاد و پیشنهاد

@Golpoor: ضمن تشکر از زحمتتان برای این مدخل، چند انتقاد و پیشنهاد درخصوص آن عرض می‌شود:

  • جمله نخست ذیل «مفهوم‌شناسی»، جمله‌ای طولانی، پر از اصطلاح و از‌این‌رو دشوار است.
  • باتوجه به اینکه پس از جمله فوق، نوشته‌اید تعریف‌های مختلفی از عرفان نظری مطرح شده است، به نظر می‌رسد که جمله مدنظر باید ذیل تعریف‌ها قرار گیرد.
  • به جای عبارت «عرفا و عرفان نویسان»، مناسب است از عبارت «عارفان و عرفان‌پژوهان» استفاده کنید.
  • ازآنجا که گفته‌اید تعریف‌های مختلفی از عرفان نظری ارائه شده است، بهتر است بیش از یک تعریف برای آن ذکر کنید.
  • جمله «برای عرفان نظری، تعاریف گوناگونی از سوی عرفا و عرفان نویسان، ارائه شده است»، ارجاع ندارد؛ چه کسی آن را گفته است؟
  • مسائل و کارکردهای عرفان نظری، از مفهوم‌شناسی آن خارج است. عنوان یا عنوان‌هایی جدا می‌طلبند.
  • پیشنهاد می‌کنم در بخش مفهوم‌شناسی تنها در ابتدا بگویید که تعریف‌های مختلفی از عرفان نظری هست و سپس چند تعریف از آن با زبان ساده بیاورید.
  • عنوان مفهوم‌شناسی چون کلیشه است، تا حد امکان بهتر است نباشد. می‌توانید در انتخاب عنوان یکی از مؤلفه‌های عرفان نظری را بیان کنید؛ مثلا «عرفان نظری، جنبه شناختی دانش عرفان» یا «تعریف‌های مختلف».
  • ارتباط عرفان نظری با عرفان عملی و فلسفه از دایره مفهوم‌شناسی خارج است. پس باید از زیر عنوان مفهوم‌شناسی خارج شود.
  • جمله «معرفت عرفانی به عنوان معرفت بی‌واسطه شهودی، از سنخ علم حضوری است و مشمول احکام علم حصولی نیست. اما عرفان نظری که بازتاب شهود عرفانی و از سنخ علم حصولی است، علمی نظام‌یافته و دارای حدود و ضوابط خاص است»، نه ارتباط میان عرفان نظری و عملی را بیان می‌کند نه تفاوت آن‌دو را. ازاین‌رو کاملا بی‌ارتباط با عنوان بحث است.
  • جمله «درک مطالب عرفان نظری را به مراتب سخت‌تر از فلسفه، حکمت مشا و اشراق دانسته‌اند»، ارتباط عرفان نظری و فلسفه را بیان نمی‌کند؛ بلکه از تفاوت آنها در فهم سخن می‌گوید.
  • جمله بعد نیز ضمن مبهم‌بودنش همین مشکل را دارد. می‌توانید عنوان را به تفاوت عرفان نظری و فلسفه تغییر دهید.
  • جمله «برای عرفان نظری در این زمینه، فوائدی بیان شده است؛ از جمله آنکه حکیم و عارف به هم نزدیک شده و حکمت و عرفان به هم آمیخته می‌شود. دیگر آنکه سبک و روش جمع بین برهان، عرفان و قرآن یعنی عقل و حکمت و وحی به دست آمده و سبب می‌شود که حکمت و عرفان در خدمت قرآن قرار گرفته، حقایق و معارف قرآن بهتر کشف گردد و شناخت تازه‌ای را نصیب انسان گرداند»، اولا ارتباط عرفان و فلسفه را بیان نمی‌کند؛ بلکه درباره فواید عرفان است. ثانیا در آن از جمع عرفان و برهان و قرآن سخن آمده است. بنابراین فواید عرفانِ صرف نیست؛ بلکه عرفانِ آمیخته با فلسفه و دین است که می‌شود حکمت متعالیه. ثالثا در آن ارزش‌داوری هست.
  • بحث دوره‌‌های تاریخی به مقدمه‌ای که چکیده مباحث ذیل آن را بیان کند، درحدود سه سطر نیاز دارد.
  • باتوجه به اینکه گفته‌اید در دوره اول عرفان نظری شکل نگرفته بود، این دوره، دورهٔ اولِ عرفان نظری نیست؛ بلکه دوره اول عرفان عملی یا عرفان اسلامی است.
  • مطلب ذیل دوره‌های تاریخی، بیش از اندازه مفصل است. پیشنهاد می‌کنم عنوان را به «تاریخچه عرفان نظری در جهان اسلام» تغییر دهید و سپس بدون تفکیک دوره‌های تاریخی، بنویسید که از ابن‌عربی آغاز شده و چگونه به ملاصدرا رسیده و با فلسفه درآمیخته است. با دو یا سه پاراگراف هم می‌شود مطلب را جمع کرد. مثلا مطالبی چون «استخراج مبانی معرفتی مکتب وحدت وجود پرداخت؛ به گونه‌ای که شامل یک نظام منسجم هستی‌شناختی بر پایه شهود می‌باشد»، «وی شهود را برتر از عقل و فلسفه معرفی کرده است»، «شکوفایی این نوع از هستی شناختی زمینه را برای امتزاج فلسفه و عرفان در حکمت صدرایی فراهم آورد» و «آثار قونوی را در عرفان نظری از جهت استحکام مبانی عرفانی در درجه اول می‌دانند» و «برخی او را دارای استقلال فکری از استاد خود می‌دانند»، زائد به نظر می‌رسد.
  • مطالب ذیل دوره‌های تاریخی، ویژگی «بی‌طرفی» را ندارد و پر از تمجید از عرفان نظری و حکمت متعالیه است؛ مثلا «نظام منسجم هستی‌شناختی بر پایه شهود»، «شاگردان ابن عربی در دوره‌های بعد این نظام را به ظهور کامل رساندند»، «شکوفایی این نوع از هستی شناختی زمینه را برای امتزاج فلسفه و عرفان در حکمت صدرایی فراهم آورد»، «فلسفه اسلامی و عرفان نظری به انطباق کامل می‌رسند» و «همراه با تعلیمات مذهبی شیعه حکمتی متعالی بنیان گذاشته شد که با ظهور ملاصدرای شیرازی به کمال خود رسید».
  • از سبک جملات در مثال‌های بالا معلوم می‌شود که عباراتِ خود شما نیستند؛ حال‌آنکه امانت‌داری اقتضا دارد که یا عبارات آنها را در گیومه قرار دهید یا مفهوم آنها را در قالب عبارات خودتان بیان کنید.
  • در عنوان «آثار در زمینه عرفان نظری»، به آثار اشاره نکردید؛ بلکه از آنها به صراحت نام برده‌اید. بنابراین نباید بنویسید: «از دیگر آثار می‌توان به کتاب‌های ... اشاره کرد».
  • در عنوان «تشیع و عرفان نظری»، تنها نظر موافقان انتساب تصوف به امام علی را آورده‌اید؛ این نظرْ مخالفان بسیار دارد که می‌بایست ذکر شود.
  • به‌طور کلی از آنجا که بسیاری از فقیهان با عرفان مخالف‌اند، بهتر است دیدگاه‌های آنها تحت عنوانی چون «مخالفت با عرفان نظری در جهان اسلام» یا «مخالفت فقها با عرفان»، مطرح شود.
  • به نظر می‌رسد عرفان نظری بازتاب بسیاری در ادبیات دارد. بنابراین عبارت «برخی از شاعران عارف در اشعار خود سعی کردند تا عرفان نظری را در آثار خود وارد کنند»، این مسئله را به‌خوبی نشان نمی‌دهد.
  • کاربرد عبارت احترام‌آمیز «خواجه» برای حافظ شیرازی، احتمالا مخالف «بی‌طرفی» باشد؛ ضمنا شما به حافظ اشاره نکرده‌اید؛ بلکه نام او را به صراحت آورده‌اید.

--پورمطهری (بحث) ‏۱۸ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۲۶ (+0330)

چندنکته

@Golpoor:

با سلام و عرض ادب و تشکر بابت نگارش این مدخل دشوار

  • به نظر میرسد جا دارد به ارتباط عرفان و تصوف هم در این مدخل اشاره شود. برخی تصوف و عرفان را یکی و مترادف می‌دانند و عده‌ای میان آن دو تفاوت می‌گذارند.
  • در بخش «تاریخچه عرفان نظری» ، تحولات عرفان نظری به سه دوره تاریخی تقسیم شده که دوره اول مربوط به پیش از ابن‌عربی است. به نظر این تقسیم بندی برای عرفان است نه عرفان نظری! عرفان نظری با ظهور ابن‌عربی پایه‌گذاری شد و پیش از او عرفان نظری وجود نداشت و فقط عرفان عملی بود. چنانچه در خود متن نیز آمده : «در این دوره عرفان به عنوان یک جریان مستقل تنها در قالب عرفان عملی مطرح است و اثر مستقلی با موضوع عرفان نظری وجود ندارد.» بنابراین متن باید اصلاح شود.
  • به نظر جا دارد یک بخش ولو کوتاه به ابن‌عربی به عنوان بنیانگذار عرفان نظری اختصاص داده شود. حتی شایسته است به شخصیت ها و عارفان نظری برجسته هم اشاره شود.
  • مدخل کتاب‌شناسی ندارد. کتاب‌های متعددی درباره عرفان نظری نوشته شدند که برخی از آثار مهم باید معرفی شوند مانند کتاب عرفان نظری آقای یزدان‌پناه، یحیی یثربی، حسن معلمی و سعید رحیمیان و ...
  • در این مدخل اشاره‌ای به آموزه‌های اصلی عرفان نظری مانند وحدت وجود نشده است؛ جای این بخش در مدخل احساس می‌شود.

با تشکر و سپاس--Bazeli (بحث) ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۰۴ (UTC)