پرش به محتوا

میرداماد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
P.motahari (بحث | مشارکت‌ها)
جز منابع: افزودن منبع
P.motahari (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:


== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
میر محمدباقر میرداماد در ۹۶۹<ref>اوجبی، میرداماد، ۱۳۸۹ش، ص۱۷۲؛ به‌نقل از نخبة المقال فی اسماء علم الرجال، ص۹۸.</ref>یا ۹۷۰ق<ref>آقابزرگ تهرانی، طبقات العلما، اسماعیلیان، ج۵، ص۶۷.</ref> به دنیا آمد. پدر او شمس‌الدین استرآبادی داماد [[محقق کرکی|محقق کَرَکی]] بود و ازاین‌رو به داماد شهرت داشت. به‌جهت همین، محمدباقر هم میرداماد شهرت یافت.<ref>آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، اسماعیلیان، ج۵، ص۶۷.</ref> استادالبشر<ref>آقابزرگ تهرانی، طبقات‌العلماء، اسماعیلیان، ج۵، ص۶۷.</ref> و معلم ثالث<ref>سبزواری، شرح‌المنظومه، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۲م، ج۲، ص۲۸۸.</ref> از دیگر القاب او است.
میر محمدباقر میرداماد در ۹۶۹<ref>اوجبی، میرداماد، ۱۳۸۹ش، ص۱۷۲؛ به‌نقل از نخبة المقال فی اسماء علم الرجال، ص۹۸.</ref>یا ۹۷۰ق<ref>آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، اسماعیلیان، ج۵، ص۶۷.</ref> به دنیا آمد. پدر او شمس‌الدین استرآبادی داماد [[محقق کرکی|محقق کَرَکی]] بود و ازاین‌رو به داماد شهرت داشت. به‌جهت همین، محمدباقر هم میرداماد شهرت یافت.<ref>آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، اسماعیلیان، ج۵، ص۶۷.</ref> استادالبشر<ref>آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، اسماعیلیان، ج۵، ص۶۷.</ref> و معلم ثالث<ref>سبزواری، شرح‌المنظومه، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۲م، ج۲، ص۲۸۸.</ref> از دیگر القاب او است.


میرداماد سال‌ها در [[مشهد]] به تحصیل علوم عقلی و نقلی اشتغال داشت و به تحقیق در آثار فلسفی گذشتگان به ویژه کتاب شفا و اشارات ابن سینا می‌پرداخت. سپس مدتی در [[قزوین]] و چندگاهی در [[کاشان]] و سرانجام در [[اصفهان]] ساکن شد.<ref>میرداماد، القبسات، ۱۳۶۷ش، مقدمه محقق، ص۱۱.</ref> او با [[شیخ بهایی]] هم‌عصر بوده و نزد [[شاه عباس صفوی]] جایگاهی ویژه داشته است.<ref>امین، اعیان‌الشیعه، ج۹، ص۱۸۹.</ref>
میرداماد سال‌ها در [[مشهد]] به تحصیل علوم عقلی و نقلی اشتغال داشت و به تحقیق در آثار فلسفی گذشتگان به ویژه کتاب شفا و اشارات ابن سینا می‌پرداخت. سپس مدتی در [[قزوین]] و چندگاهی در [[کاشان]] و سرانجام در [[اصفهان]] ساکن شد.<ref>میرداماد، القبسات، ۱۳۶۷ش، مقدمه محقق، ص۱۱.</ref> او با [[شیخ بهایی]] هم‌عصر بوده و نزد [[شاه عباس صفوی]] جایگاهی ویژه داشته است.<ref>امین، اعیان‌الشیعه، ج۹، ص۱۸۹.</ref>
   
   
میرداماد در اواخر عمرش، همراه [[شاه صفی صفوی]] برای زیارت عتبات، به [[عراق]] سفر کرد<ref>قمی، الفوائدالرضویه، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۶۷۷.</ref> و در سال ۱۰۴۱ق بین کربلا و [[نجف]] درگذشت و در نجف به خاک سپرده شد.<ref>آقابزرگ تهرانی، طبقات العلما، ج۵، اسماعیلیان، ص۶۸.</ref> در کتاب ریحانةالادب، علاوه بر این تاریخ، ۱۰۴۰ و ۱۰۴۲ق هم برای تاریخ وفاتش ذکر شده است.<ref>مدرس تبریزی، ریحانةالادب، ۱۳۶۹ش، ج۶، ص۶۱-۶۲.</ref>
میرداماد در اواخر عمرش، همراه [[شاه صفی صفوی]] برای زیارت عتبات، به [[عراق]] سفر کرد<ref>قمی، الفوائدالرضویه، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۶۷۷.</ref> و در سال ۱۰۴۱ق بین کربلا و [[نجف]] درگذشت و در نجف به خاک سپرده شد.<ref>آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ج۵، اسماعیلیان، ص۶۸.</ref> در کتاب ریحانةالادب، علاوه بر این تاریخ، ۱۰۴۰ و ۱۰۴۲ق هم برای تاریخ وفاتش ذکر شده است.<ref>مدرس تبریزی، ریحانةالادب، ۱۳۶۹ش، ج۶، ص۶۱-۶۲.</ref>


== جایگاه علمی ==
== جایگاه علمی ==

نسخهٔ ‏۲۰ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۲۴

میرداماد
اطلاعات فردی
نام کاملمیر برهان‌الدین محمدباقر بن محمد حسینی استرآبادی
لقبمیرداماد • معلم ثالث
تاریخ تولد۹۷۰ق
تاریخ وفات۱۰۴۱ق
محل دفننجف
شهر وفاتنجف
خویشاوندان
سرشناس
محقق کرکی
اطلاعات علمی
استادانحسین بن عبدالصمد حارثی
شاگردانملا صدراسید احمد عاملیسلطان العلماء
تألیفاتالقبساتتقویم الایمانالرواشح السماویه


میر برهان‌الدین محمدباقر بن محمد حسینی استرآبادی (درگذشت ۱۰۴۱ق)، مشهور به میرداماد، فیلسوف و شاعر شیعی دوره صفویه و معاصر شیخ بهائی که به معلم ثالث نیز شهرت یافته است. اثر فلسفی مهم وی، کتاب قبسات و شاگرد برجسته او، ملاصدرا است. میرداماد به زبان فارسی و عربی شعر می‌سرود و تخلص شعری او اشراق بود.

زندگی‌نامه

میر محمدباقر میرداماد در ۹۶۹[۱]یا ۹۷۰ق[۲] به دنیا آمد. پدر او شمس‌الدین استرآبادی داماد محقق کَرَکی بود و ازاین‌رو به داماد شهرت داشت. به‌جهت همین، محمدباقر هم میرداماد شهرت یافت.[۳] استادالبشر[۴] و معلم ثالث[۵] از دیگر القاب او است.

میرداماد سال‌ها در مشهد به تحصیل علوم عقلی و نقلی اشتغال داشت و به تحقیق در آثار فلسفی گذشتگان به ویژه کتاب شفا و اشارات ابن سینا می‌پرداخت. سپس مدتی در قزوین و چندگاهی در کاشان و سرانجام در اصفهان ساکن شد.[۶] او با شیخ بهایی هم‌عصر بوده و نزد شاه عباس صفوی جایگاهی ویژه داشته است.[۷]

میرداماد در اواخر عمرش، همراه شاه صفی صفوی برای زیارت عتبات، به عراق سفر کرد[۸] و در سال ۱۰۴۱ق بین کربلا و نجف درگذشت و در نجف به خاک سپرده شد.[۹] در کتاب ریحانةالادب، علاوه بر این تاریخ، ۱۰۴۰ و ۱۰۴۲ق هم برای تاریخ وفاتش ذکر شده است.[۱۰]

جایگاه علمی

ایزوتسو اسلام‌شناس و قرآن‌پژوه ژاپنی، میرداماد را از بزرگ‌ترین فیلسوفان مسلمان دانسته است. به‌گفته او میرداماد عالمی جامع بوده و بر تمام دانش‌های متداول اسلامی، همچون فلسفه، کلام، طبیعیات، ریاضیات، فقه، اصول، حدیث و تفسیر تسلط کامل داشته است.[۱۱]

مرتضی مطهری هم او را فیلسوف، فقیه، ریاضی‌دان، ادیب، رجالی و «مردی جامع» وصف کرده است.[۱۲] به‌نوشته اعیان‌الشیعه، میرداماد بر علوم غریبه هم مسلط بوده است.[۱۳]

ایزوتسو بر این باور است که فلسفه میرداماد بر فلسفه ملاصدرا و مکتب فلسفی اصفهان تأثر بسیار داشته است؛ به‌گونه‌ای که فهم درست آن‌ها بدون شناخت فلسفه میرداماد ناممکن است.[۱۴]

میرداماد شاعر هم بوده، به فارسی و عربی شعر می‌سروده و اشراق تخلص داشته است.[۱۵]

فلسفه میرداماد

به‌گفته ایزوتسو، فلسفه میرداماد هم بر برهان عقلی تکیه دارد و هم بر شهود عرفانی. او در روش عقلی، پیرو مکتب مشاء و در عرفان تحت‌تأثیر سهروردی است. بنابراین در فلسفه وی، بین حکمت مشاء و حکمت اشراق پیوند برقرار می‌شود.[۱۶]

میرداماد در مسئله اصالت وجود و اصالت ماهیت، به‌پیروی از سهروردی، به اصالت ماهیت اعتقاد دارد.[۱۷] مشهورترین و مهم‌ترین نظریه او را نظریه «حدوث دَهْری» می‌دانند.[۱۸] ابن‌سینا و فیلسوفان پس از او، بر این باور بودند که عالم عقول هم مانند خداوند قدیم یعنی ازلی است و تنها تفاوت عقول با خداوند این است که خدا واجب‌الوجود است و عقول ممکن‌الوجود؛[۱۹] اما به‌باور میرداماد، عقول قدیم نیستند؛ بلکه حادث‌اند.[۲۰] البته این حدوث در زمان روی نمی‌دهد. آن‌طور که ابن‌سینا می‌پندارد هم نیست که امری اعتباری و ذهنی باشد؛ بلکه امری واقعی و نفْس‌الامری است و در مرتبه وجودی «دهر» صورت می‌گیرد.[۲۱]

استادان

به‌گفته آقابزرگ تهرانی، میرداماد در علوم نقلی از استادانی چون دایی‌اش عبدالعالی کرکی (پسر محقق کرکی) و حسین بن عبدالصمد (پدر شیخ بهایی) بهره برده و از این‌دو اجازه روایت داشته است.[۲۲] ابوالحسن عاملی و عبد على بن محمود الخادم الجاپلقى از دیگر استادان در این زمینه هستند.[۲۳]

مرتضی مطهری نوشته است استادان میرداماد در علوم عقلی شناخته نیستند.[۲۴] به‌گزارش او، تنها در کتاب تاریخ عالم آرای عباسی به فخرالدین استرابادی سماکی اشاره شده است. محدث قمی هم او را استاد میرداماد دانسته است؛ بااین‌همه برخی در آن تردید کرده‌اند.[۲۵]

شاگردان

برخی از شاگردان میرداماد به‌نقل مرتضی مطهری به‌شرح زیرند:

  1. ملاصدرا
  2. سلطان‌العلماء معروف به خلیفةالسلطان
  3. شمس الدین گیلانی معروف به ملا شمسا
  4. سید احمد عاملی (داماد و خاله‌زاده میرداماد)
  5. قطب‌الدین اشکوری (نویسنده کتاب محبوب‌القلوب)
  6. سید امیر فضل الله استرآبادی.[۲۶]

آثار

آثار مکتوب میرداماد را بیش از صد اثر برشمرده‌اند.[۲۷] این آثار کتاب‌ها، رساله‌ها، شروح و حواشی او را شامل می‌شود.[۲۸] در کتاب ریحانةالادب ۴۸ کتاب از او نام برده شده است.[۲۹] ایزوتسو، کتاب قبسات را شاهکار فلسفی میرداماد خوانده است.[۳۰]

پانویس

الگوی پانویس غیرفعال شده است. لطفا از الگوی پانوشت استفاده شود

منابع

  • افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، تحقیق سیداحمد حسینی، قم، خیام، ۱۴۰۱ق.
  • آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم.
  • امین، محسن، اعیان‌الشیعة، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
  • اوجبی، علی، میرداماد، تهران، مرکز پژوهش کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • قمی، عباس، الفوائد الرضویه فی احوال علماء المذهب الجعفریه، تحقیق ناصر باقری بیدهندی، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
  • نورانی، عبدالله، مصنفات میرداماد؛ مشتمل بر ده عنوان از کتاب‌ها و رساله‌ها و اجازه‌نامه‌ها و نامه‌ها، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • محقق سبزواری، شرح‌المنظومه، تصحیح حسن حسن‌زاده آملی، تهران، نشر ناب، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
  • مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانةالادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب، تهران، کتابفروشی خیام، چاپ سوم، ۱۳۶۹ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۷۷ش.
  • میرداماد، میرمحمدباقر، القبسات، به‌اهتمام دکتر مهدى محقق دکتر سیدعلى موسوى بهبهانى، پروفسور ایزوتسو و دکتر ابراهيم دیباجی، ‏تهران، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۶۷ش.


  1. اوجبی، میرداماد، ۱۳۸۹ش، ص۱۷۲؛ به‌نقل از نخبة المقال فی اسماء علم الرجال، ص۹۸.
  2. آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، اسماعیلیان، ج۵، ص۶۷.
  3. آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، اسماعیلیان، ج۵، ص۶۷.
  4. آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، اسماعیلیان، ج۵، ص۶۷.
  5. سبزواری، شرح‌المنظومه، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۲م، ج۲، ص۲۸۸.
  6. میرداماد، القبسات، ۱۳۶۷ش، مقدمه محقق، ص۱۱.
  7. امین، اعیان‌الشیعه، ج۹، ص۱۸۹.
  8. قمی، الفوائدالرضویه، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۶۷۷.
  9. آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ج۵، اسماعیلیان، ص۶۸.
  10. مدرس تبریزی، ریحانةالادب، ۱۳۶۹ش، ج۶، ص۶۱-۶۲.
  11. میرداماد، القبسات، ۱۳۶۷ش، مقدمه ایزوتسو، ص۱۱۴-۱۱۵.
  12. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۱۴، ص۵۰۹.
  13. امین، اعیان‌الشیعه، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م، ج۹، ص۱۸۹.
  14. میرداماد، القبسات، ۱۳۶۷ش، مقدمه ایزوتسو، ص۱۱۵.
  15. امین، اعیان‌الشیعه، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م، ج۹، ص۱۸۹.
  16. میرداماد، القبسات، ۱۳۶۷ش، مقدمه ایزوتسو، ص۱۱۵-۱۱۶.
  17. میرداماد، القبسات، ۱۳۶۷ش، مقدمه ایزوتسو، ص۱۲۴-۱۲۵.
  18. میرداماد، القبسات، ۱۳۶۷ش، مقدمه فضل‌الرحمن، ص۱۲۸.
  19. میرداماد، القبسات، ۱۳۶۷ش، مقدمه فضل‌الرحمن، ص۱۳۲.
  20. میرداماد، القبسات، ۱۳۶۷ش، مقدمه فضل‌الرحمن، ص۱۲۸.
  21. میرداماد، القبسات، ۱۳۶۷ش، مقدمه فضل‌الرحمن، ص۱۳۳-۱۳۴.
  22. آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، اسماعیلیان، ج۵، ص۶۷.
  23. آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، اسماعیلیان، ج۵، ص۶۸.
  24. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۱۴، ص۵۰۹.
  25. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۱۴، ص۵۹۰-۵۱۰.
  26. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۱۴، ص۵۱۲-۵۱۳.
  27. نورانی، مصنفات میرداماد، ۱۳۸۱، ج۱، مقدمه مهدی محقق، صفحه بیست و شش.
  28. اوجبی، میرداماد، ۱۳۸۹ش، ص۱۷۲.
  29. مدرس تبریزی، ریحانةالادب، ۱۳۶۹ش، ج۶، ص۶۰-۶۱.
  30. میرداماد، القبسات، ۱۳۶۷ش، مقدمه ایزوتسو، ص۱۱۴-۱۱۵.