مراتب نَفْس اصطلاحی اخلاقی و عرفانی برای بیان «نوع رفتار نفس» یا «مراحل کمال نفس» است. اندیشمندان اخلاق و عرفان اسلامی، برای نفس انسانی مراتبی بهنام اَمّاره، لَوّامه، مُسَوِّله، مُلهَمه و مطمئنه قائلند و منشأ این نامگذاریها را قرآن میدانند. از نظر آنها، بحث مراتب نفس نشان میدهد که اسلام ذاتِ انسان را شرور نمیداند و به خلاف برخی ادیان دیگر، دستور به کشتن نفس و تمایلات آن نمیدهد، بلکه صرفاً راههای کنترل آن را نشان میدهد.
آیات اخلاقی | |
---|---|
آیات افک • آیه اخوت • آیه اطعام • آیه نبأ • آیه نجوا • آیه مشیت • آیه بر • آیه اصلاح ذات بین • آیه ایثار | |
احادیث اخلاقی | |
حدیث قرب نوافل • حدیث مکارم اخلاق • حدیث معراج • حدیث جنود عقل و جهل | |
فضایل اخلاقی | |
تواضع • قناعت • سخاوت • کظم غیظ • اخلاص • خشیت • حلم • زهد • شجاعت • عفت • انصاف • اصلاح ذات البین • عیبپوشی | |
رذایل اخلاقی | |
تکبر • حرص • حسد • دروغ • غیبت • سخنچینی • تهمت • بخل • عاق والدین • حدیث نفس • عجب • عیبجویی • سمعه • قطع رحم • اشاعه فحشاء • کفران نعمت | |
اصطلاحات اخلاقی | |
جهاد نفس • نفس لوامه • نفس اماره • نفس مطمئنه • محاسبه • مراقبه • مشارطه • گناه • درس اخلاق • استدراج | |
عالمان اخلاق | |
ملامهدی نراقی • ملا احمد نراقی • میرزا جواد ملکی تبریزی • سید علی قاضی • سید رضا بهاءالدینی • سید عبدالحسین دستغیب • عبدالکریم حقشناس • عزیزالله خوشوقت • محمدتقی بهجت • علیاکبر مشکینی • حسین مظاهری • محمدرضا مهدوی کنی | |
منابع اخلاقی | |
قرآن • نهج البلاغه • مصباح الشریعة • مکارم الاخلاق • المحجة البیضاء • رساله لقاءالله (کتاب) • مجموعه وَرّام • جامع السعادات • معراج السعادة • المراقبات | |
از نظر اندیشمندان مسلمان، وجود این مراتب به معنای وجود چندین نفس در انسان نیست. انسان دارای یک نفس است که در هر مرتبه از کمال خود، بنا به ویژگیهایی که به دست میآورد نام جدیدی مییابد. فیلسوفان اسلامی مراتب اخلاقی نفس را بر اساس قوای نفس انسان (همچون قوه شهوت، غضب و...) توضیح میدهند.
علمای اخلاق مراتب نفس را اینگونه در نظر میگیرند: نفسِ أمّاره پستترین مرتبۀ نفسانی است که فرمان به بدی میدهد. پس از آن نفس مُسَوِّله است که با فریب انسان، توبۀ او را به تعویق میاندازد. سپس نفس لوامه قرار دارد که به عنوان وجدان اخلاقی انسان، کارهای زشت او را سرزنش میکند. در مرحلۀ بعد نفس مُلهَمه قرار دارد که با نور الهی به شناخت حقیقت اعمال خوب و بد آگاه میشود. نفس مطمئنه نیز مرحله پایانی قرار دارد که با رضایت به خواست خدا آرامش مییابد و خداوند نیز از او راضی میگردد.
مفهوم
فیلسوفان و عارفان مسلمان، بر اساس آیات قرآن، مراتبی برای نفس انسان بهنام أماره، لوامه، ملهَمه، مطمئنه و.. ذکر میکنند.[۱] از نظر متفکران اسلامی این نامگذاریها به این معنا نیست که انسان دارای چند نفس مجزا و مختلف است؛[۲] بلکه انسان یک نفس دارد و هر یک از این نامها صرفاً بیانگر «نوعی از رفتار نفس» یا «مرتبهای از کمال نفس» است. بر این اساس دو رویکرد به مفهوم مراتب نفس وجود دارد:
- نوع رفتار نفس: برخی اندیشمندان همچون مرتضی مطهری، آنها را حالت رفتار نفس برمیشمرند. از نظر آنها، نفس انسان گاهی به خیر میل پیدا میکند و گاهی به شر؛ بنابراین نفس در هنگام فرمان دادن به شر «نفسِ أمّاره» خوانده میشود و در هنگام امر به خیر «نفس مطمئنه».[۳] اساس این رتبهبندی نیز به این برمیگردد که نفس در هنگام امر به نیکی یا بدی در چه درجهای از شناخت و توجه رسیده باشد.[۴] نفسی که هنوز به قدرت تشخیص خیر از شر نرسیده باشد یا هنوز عادتِ دوری از انتخابهای شر را در خود نپرورانده باشد در وضعیت «أمّاره» قرار دارد و نفسی که میل به خیر در او نهادینه شده باشد در وضعیت «مطمئنه» است.[۵]
- مراحل کمال نفس: عارفان مسلمان، این مفاهیم را مراتبی عرفانی در نظر گرفتهاند که نفس میتواند آنها را پشت سر بگذارد و به کمال بالاتری دست یابد. از آنجا که رسیدن به هر مرحله مشروط به گذشتن از مرحلۀ قبل است؛ پس نفسِ أمّاره تا لوّامه نگردد، نمیتواند مطمئنه شود و تا مطمئنه نشود به مقام راضیه و یا مرضیه نخواهد رسید.[۶] این گروه، کمال نهایی نفس را ادراک معنای حقیقی توحید و مقام یقین مینامند.[۷]
اهمیت
پژوهشگران و مدرسان اخلاق اسلامی، قرآن را منشأ مفهوم «مراتب نفس» میدانند.[۸] بر همین مبنا نخستین اهمیت بحث از مراتب نفس را شناخت این مفاهیم قرآنی دانستهاند.[۹] از سوی دیگر، برخی فیلسوفان بحثِ «مراتب نفس» را روشنکنندۀ تفاوت نگاه اسلام و دیگر ادیان به انسان میدانند. از نظر آنها، اسلام ذاتِ انسان را شرور نمیداند، بلکه بدکرداری را رفتارِ قابل کنترل نفس برمیشمارد. پس به خلاف برخی مکاتب الهیاتی دیگر، دستور به کشتن نفس و تمایلات آن نمیدهد، بلکه مسیری برای اصلاح آن پیشنهاد میکند.[۱۰]
منشأ رتبهبندی
به لحاظ تاریخی، قرآن کریم را منشأ مراتب اخلاقی نفس میدانند.[۱۱] در برخی آیات قرآن همچون آیه ۲۷ سوره فجر، آیه ۲ سوره قیامت و آیه ۵۳ سوره یوسف، از نفس انسان با صفاتی همچون «آرامش یافته»، «سرزنشگر» و «امر کننده به بدیها» یاد میشود. عارفان و مفسران مسلمان این آیات را به مراتب نفس تفسیر کردند.[۱۲] آنها با وامگیری از مفاهیم قرآنی سعی کردهاند مسیری برای سلوک انسان ترسیم کنند. در این مسیر انسان با گذر از هر مرتبۀ نفس به کمال عرفانی بالاتری دست مییابد تا در نهایت به مرحلۀ پاکی کامل نفس برسد.[۱۳] فیلسوفان اسلامی نیز، سعی کردهاند مراتب اخلاقی نفس را بر قوای نفس (همچون قوۀ شهوت، غضب و...) تطبیق نمایند تا توضیحی فلسفی از این مراتب به وجود آید.[۱۴]
مراتب اصلی
برخی مدرسان اخلاق، مراتب پرشماری همچون نفس اماره، مطمئنه، دسّایی، سفهی، رهینهای، هوایی، حسرتی،[۱۵] قدسیه، کلیه، راضیه و مرضیه[۱۶] برای نفس ذکر میکنند. اما اکثر دانشمندان، مراتب نفس را محدود به همان سه مرتبه میداند[۱۷] آنها نفس مطمئنه را به گونهای تعریف میکند که شامل نفس راضیه و مرضیه نیز بشود.[۱۸] با این حال، بسیاری بر تفاوت نفس مسوله با نفس أماره تأکید دارند و نفس مُلهَمه را نیز به این مراتب میافزایند.[۱۹] مراتبی که در ادامه میآید، بیشترین توجه را در آثار مفسران و پژوهشگران اخلاق برانگیخته است:
نفس أمّاره
در اخلاق اسلامی، نفس أماره را نفسی دانستهاند که به بدی فرمان میدهد.[۲۰] از نظر خواجهنصیر، نفس أمّاره همان مرتبه حیوانی (بَهیمی) نفس انسان است. مسئولیت اصلی این مرتبه از نفس، تلاش برای رسیدن به غرایز است تا از این طریق بدن را حفظ کند؛ اما زیادهرویهای آن باعث نابودی انسان خواهد شد. از نظر او نفس حیوانی تربیت اخلاقی نمییابد، بنابراین بایستی فقط کنترل شود تا زیادهخواهیهای آن باعث تباهی انسان نشود.[۲۱]
نفس مُسَوِّله
علمای اخلاق، نفس مسوّله را نفسی میدانند که زشتیها را زیبا جلوه میدهد.[۲۲][یادداشت ۱] به گفتۀ آیتالله جوادی آملی، تفاوت نفس أماره و مسوله در این است که نفس أماره به طور مستقیم و روشن، أمر به گناه و خطا میکند؛ اما نفس مسوّله این کار را با اغوا و فریب انجام میدهد.[۲۳] فیض کاشانی توضیح میدهد که انسان در این مرحله، پس از گناه پشیمان میشود؛ امّا پس از چندی باز نفس او آن عمل را در نظرش میآراید و توبهاش را میشکند.[۲۴] از نظر فیض، انسان در این مرحله وجدان بیداری دارد؛ اما چون عمل به توبه خود را به تعویق میاندازد ممکن است پیش از توبۀ حقیقی بمیرد و از نجات باز بماند.[۲۵]
نفس لَوّامه
پژوهشگران اخلاق اسلامی، نفس لوّامه را وجدان اخلاقی انسان میدانند که انسان را در هنگام خطا و گناه سرزنش میکند.[۲۶] خواجه نصیرالدین طوسی، نفس لوامه را برآمده از قوۀ غضب در نفس انسان میدانند.[۲۷] در ادبیات عرفانی و فلسفی اسلام، مسئولیت قوه غضبی دفع ضرر از انسان است؛[۲۸] پس میتواند با سختگیری خود، زیادهروی قوای غریزی و حیوانی انسان را مدیریت و از ضررهای معنوی آنها جلوگیری کند.[۲۹]
نفس مُلهَمه
نفس ملهَمه (الهامگیرنده) را به معنای نفسی دانستهاند که در کنشها و گفتههایش از گفتههای الهی الهام میگیرد.[۳۰][یادداشت ۲] برخی محدثان تصریح کردهاند که انسان برای رسیدن به نفس ملهمه بایستی تمام صفات درندهخویی و جاهطلبی را کنار بگذارد.[۳۱] دربارۀ اینکه در این مرحله چه چیزی به نفس الهام میشود سه رویکرد وجود دارد:
- علمای اخلاق میگویند خداوند در این مرحله خیر و شر را به نفس الهام میکند تا حقیقت فضایل و رذایل اخلاقی را دریابد.[۳۲]
- عارفانی همچون میرزا ابوالقاسم شیرازی قائلند که در این مرحله معرفت افعال و صفات الهی به نفس الهام میشود.[۳۳]
- نجم رازی، نفس ملهمه را به شکلی توضیح میدهد که تا حدودی شامل نظر عارفان و علمای اخلاق باشد. از نظر او نفس در ابتدای این مرحله به واسطۀ الهامات الهی، قوۀ تشخیص نیک از بد را به دست میآورد و سپس در قلب او نوری الهی شکل میگیرد و ادراکاتش از طریق این نور صورت میگیرد.[۳۴]
نفس مطمئنه
فیض کاشانی نفس مطمئنه را نفسی میداند که به سبب پیکار با غرایز شهوانی، آشفتگیش برطرف شده است و آرامش رسیده است.[۳۵] سید محمدحسین طباطبائی نیز آرامش نفس مطمئنه را ناشی از این میداند که خداوند را مالک و تدبیرکنندۀ همه چیز میداند.[۳۶] از نظر او نفس مطمئنه همان نفس راضیه و مرضیه است؛ زیرا راضی به خواست خداوند است و خداوند نیز از او راضی است.[۳۷] عارفان مسلمان، نفس مطمئنه را مقام ادراک توحید،[۳۸] مقام دریافت فیض الهی[۳۹] و مقام یقین[۴۰] خواندهاند. برخی احادیث نیز، نفس مطمئنه را نفسی میداند که به پیامبر(ص) و اهلبیت او ایمان دارد.[۴۱]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ ذهنی تهرانی، فصول الحکمة، ۱۳۶۹ش، ج۳، ص۱۳۷۸.
- ↑ مصباح یزدی، بهترینها و بدترینها از دیدگاه نهجالبلاغه، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۲۴.
- ↑ مظلومی، تربیت معنایی انسان...، ۱۳۸۸ش، ص۱۰۶.
- ↑ مطهری، فطرت، ۱۳۹۸ش، ص۲۳۳.
- ↑ مصباح یزدی، الأخلاق فی القرآن الکریم، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۱۸۴-۱۸۶.
- ↑ بیدآبادی، حسن دل، ۱۳۸۰ش، ص۴۹.
- ↑ شیرازی، مناهج أنوار المعرفة، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۲۱-۲۳؛ ابنعربی، تفسیر ابنعربی، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۴۰۳-۴۰۴.
- ↑ مطهری، یادداشتهای استاد، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۲۴؛ غرویان، فلسفه اخلاق، ۱۳۷۹ش، ص۱۳۳.
- ↑ غرویان، فلسفه اخلاق، ۱۳۷۹ش، ص۱۳۳.
- ↑ مطهری، یادداشتهای استاد، ۱۳۹۰ ش، ج۲، ص۱۳۵.
- ↑ مطهری، یادداشتهای استاد، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۲۴.
- ↑ بیدآبادی، حسن دل، ۱۳۸۰ش، ص۱۷۰
- ↑ علیمرادی و مهکام، «مقایسه مفهومی پایگاههای شخصیت»، ص۴۰-۵۱.
- ↑ نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۴۱-۴۳.
- ↑ انصاریان، شرح دعای کمیل، ۱۳۸۲ش، ص۳۵۲.
- ↑ ذهنی تهرانی، فصولالحکمة، ۱۳۶۹ش، ج۳، ص۱۳۷۸.
- ↑ مطهری، آشنایی با علوم انسانی۲، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۰۱.
- ↑ نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۴۱؛ مصباح یزدی، سجادههای سلوک، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص۱۳۵؛ طباطبایی، ترجمۀ تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۴۷۸.
- ↑ جوادی آملی، «نفس مسوله و راههای رهایی از آن»، ص۶؛ فیض کاشانی، راه روشن، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۱۰۵؛ مظاهری، کاوشی نو در اخلاق اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۱۴۶.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۲۸، ص۱۴۴.
- ↑ نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۴۱.
- ↑ جوادی آملی، حکمت نظری و عملی، ۱۳۹۵ش، ص۱۵۹.
- ↑ جوادی آملی، «نفس مسوله و راههای رهایی از آن»، ص۶.
- ↑ جوادی آملی، «نفس مسوله و راههای رهایی از آن»، ص۶؛ فیض کاشانی، راه روشن، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۱۰۵.
- ↑ فیض کاشانی، راه روشن، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۱۰۵.
- ↑ مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۲۶۱؛ شیرازی، مناهج أنوار المعرفة، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۲۱-۲۳.
- ↑ نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۴۲.
- ↑ خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ۱۳۹۲، ص۱۵۵.
- ↑ نراقی، علم اخلاق اسلامی، ۱۳۷۹ش، ص۱۰۳-۱۷۳.
- ↑ فایضی، نگاهی چندباره به مبانی تربیت...، ۱۳۷۷ش، ص۳۴۹.
- ↑ مهریزی، میراث حدیثی شیعه، ۱۳۸۲، ج۹، ص۴۹۰.
- ↑ مظاهری، کاوشی نو در اخلاق اسلامی، ۱۳۷۵، ص۱۴۶.
- ↑ شیرازی، مناهج أنوار المعرفة، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۲۱-۲۳.
- ↑ عبداللهی، «شناخت نفس و تزکیه...»، ص۱۴۲.
- ↑ فیض کاشانی، راه روشن، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۱۶.
- ↑ طباطبایی، ترجمۀ تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۴۷۷.
- ↑ طباطبایی، ترجمۀ تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۴۷۸؛ مصباح یزدی، سجادههای سلوک، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص۸۲.
- ↑ شیرازی، مناهج أنوار المعرفة، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۲۱-۲۳.
- ↑ انصاریان، عرفان اسلامی تفسیر مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، ج۱۰، ص۳۴۴.
- ↑ ابنعربی، تفسیر ابنعربی، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۴۰۳-۴۰۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۱۲۷-۱۲۸.
یادداشت
- ↑ این نامگذاری را برگرفته از آیۀ ۱۸ سوره یوسف: «قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْرًا»، «گفت [نه] بلکه نفس شما کاری [بد] را برای شما آراسته است» و آیۀ ۹۶ سوره طه: «وَکَذَٰلِکَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی»، «و نفس من این کار را در چشم من بیاراست» دانستهاند. (بنگرید به فایضی، نگاهی چندباره به مبانی تربیت...، ۱۳۷۷ش، ص۳۴۸).
- ↑ برخی محققان، آیه ۸ سوره شمس: «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» «و به او شر و خیر او را الهام کرد» را مربوط به این مرحلۀ نفسانی دانستهاند (منتظری، اسلام دین فطرت، ۱۳۸۵ش، ص۳۱۶.)؛ اما اندیشمندانی که مراتب نفس را به أمّاره، لوامه و مطمئنه محدود میکند، این آیه را مربوط به نفس لوامه میدانند (مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ۱۳۹۸ش، ص۱۱۱).
منابع
- قرآن کریم.
- ابنعربی، تفسیر ابنعربی، ج۲، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۲۲ق.
- انصاریان، حسین، شرح دعای کمیل، تهران، دارالعرفان، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
- انصاریان، حسین، عرفان اسلامی: تفسیر مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، ج۱۰، قم، دارالعرفان، ۱۳۸۶ش.
- بیدآبادی، حسن دل، قم، نهاوندی، ۱۳۸۰ش.
- جوادی آملی، عبدالله، «نفس مسوله و راههای رهایی از آن»، پاسدار اسلام، شماره ۲۰۳، ۱۳۸۸ش.
- جوادی آملی، عبدالله، حکمت نظری و عملی در نهج البلاغه، قم، اسرا، ۱۳۹۵ش.
- خمینی، روحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۹۲ش.
- ذهنی تهرانی، سید محمدجواد، فصول الحکمة: ترجمه و شرح بر مبحث الهیات منظومه محقق سبزواری، ۱۳۶۹ش، ج۳، ص۱۳۷۸.
- شیرازی، ابوالقاسم بن عبدالنبی، مناهج أنوار المعرفة فی شرح مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقة، تهران، خانقاه احمدی، ۱۳۸۴ش.
- طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.
- عبداللهی، محبوبه، «شناخت نفس و تزکیه آن جهت وصول به حضرت حق»، زبان و ادب فارسی، دوره ۴۱، شماره ۱۶۸، آذر ۱۳۷۷ش.
- علیمرادی، زهرا؛ مهکام، رضا، «مقایسه مفهومی پایگاههای شخصیت با مراتب نفس بر اساس رویکردهای فلسفی، عرفانی و تفسیری»، پژوهشنامه روانشناسی اسلامی، دوره ۶، شماره ۱۳، پاییز و زمستان ۱۳۹۹ش.
- غرویان، فلسفه اخلاق، قم، پیک جلال، ۱۳۷۹ش.
- فایضی، علی، نگاهی چند باره به مبانی تربیت، روشها و اخلاق اسلامی، مسعی، ۱۳۷۷ش.
- فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، راه روشن (ترجمه المحجة البیضاء)، مشهد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق و تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- مصباح یزدی، محمدتقی، الأخلاق فی القرآن الکریم، ترجمه کاظم صالحی، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۲۵ق.
- مصباح یزدی، محمدتقی، بهترینها و بدترینها از دیدگاه نهجالبلاغه، نگارش: کریم سبحانی، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، ۱۳۹۲ش.
- مصباح یزدی، محمدتقی، سجادههای سلوک، تدوین و نگارش کریم سبحانی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، ۱۳۹۱ش.
- مطهری، مرتضی یادداشتهای استاد، جلد ۲، تهران، صدرا، ۱۳۹۰ش.
- مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم انسانی۲، تهران، صدرا، ۱۳۷۵ش.
- مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران، صدرا، ۱۳۹۸ش.
- مطهری، مرتضی، فطرت، تهران، صدرا، ۱۳۹۸ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، جلد ۲۸ (آشنایی با قرآن)، تهران، صدرا، ۱۳۸۹ش.
- مظاهری، حسین، کاوشی نو در اخلاق اسلامی، ترجمه محمود ابوالقاسمی، تهران، ذکر. ۱۳۷۵ش.
- مظلومی، رجبعلی، تربیت معنایی انسان: تربیت از دیدگاه ائمه اطهار(ع)، تهران، انجمن اولیاء و مربیان، ۱۳۸۸ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، ۱۳۷۷ش.
- منتظری، حسینعلی، اسلام دین فطرت، تهران، نشر سایه ۱۳۸۸ش.
- مهریزی، مهدی، میراث حدیث شیعه، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۲ش.
- نراقی، مهدیبنابیذر، علم اخلاق اسلامی: ترجمه جامع السعادات، ترجمه سیدجلالالدین مجتبوی، ۱۳۷۹ش.
- نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، ۱۴۱۳ق.