آیه ۵۳ سوره یوسف
![]() | |
مشخصات آیه | |
---|---|
واقع در سوره | یوسف |
شماره آیه | ۵۳ |
جزء | ۱۳ |
اطلاعات محتوایی | |
درباره | نفس اماره |
آیه ۵۳ سوره یوسف بیان گفتار یوسف(ع) است دربارهٔ اینکه نفس به بدیها فرمان میدهد. اصطلاح «نفس اماره» از این آیه گرفته شده است. مانع و کنترلکنندهٔ نفس اماره را قدرتی دانستهاند که از عقل و دین نشئت میگیرد.
این آیه از شهرت فراوانی برخوردار است و در دعاها و سخنان متعدد اهلبیت(ع) بازتاب یافته است. امام علی(ع) در نامه به مالک اشتر توصیه میکند که نفس را در برابر خواستههای نابجا درهم بشکند؛ چراکه «إِنَّ النَّفْسَ أَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ اللَّهُ؛ بیتردید نفس بسیار فرماندهنده به بدی است، مگر آنچه خداوند مورد رحمت قرار دهد».
براساس آیه، حضرت یوسف خود را انسانی با طبیعت بشری میداند و موفقیت در غلبه بر نفس را به رحمت خداوند نسبت میدهد. علامه طباطبایی بر این باور است که مقام والای یوسف سبب شد تا او هیچ قدرتی را خارج از ارادهٔ خداوند نپندارد و پیروزی بر نفس اماره را تنها به خداوند منتسب کند.
برخی از مفسران، آیه ۵۳ سوره یوسف را سخن همسر عزیز مصر دانستهاند. بر پایهٔ این دیدگاه، آیه ۵۲ و ۵۳ این سوره، گفتار همسر عزیز مصر در اعتراف به پاکی یوسف و گناهکار بودن خودش بوده است.
﴿وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ ٥٣﴾ [یوسف:53]|﴿و من نفس خود را تبرئه نمیکنم چرا که نفس قطعا به بدی امر میکند مگر کسی را که خدا رحم کند زیرا پروردگار من آمرزنده مهربان است ٥٣﴾
جایگاه
آیه ۵۳ سوره یوسف، شهرت فراوانی دارد و بخشهایی از آن در دعاها و کلام معصومان استفاده شده است. ازجمله در دعایی از اهلبیت(ع) آمده: «ای فریادرس! به تو پناه میآورم، ای خدا، از هوایی که بر من چیره شده، ... و (مِنْ نَفْسٍ أَمَّارَةٍ بِالسُّوءِ إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّی) از نفسی که جز به بدی فرمان نمیدهد، مگر آنچه پروردگارم رحم کند».[۱] اصطلاح «نفس اماره» از این آیه گرفته شده است.[۲]
امام علی(ع) در نامه به مالک اشتر، هنگامی که ولایت مصر را به وی سپرد، چنین توصیه میکند که نفس را در برابر خواستههای نابهجا درهم بشکند و آن را بههنگام سرکشیها باز دارد: چراکه «فَإِنَّ النَّفْسَ أَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ اللَّهُ».[۳] بخشی از این آیه در دعایی که برای پس از نماز توصیه شده نیز آمده است.[۴] همچنین بخشهایی از این آیه در دعایی که طبرسی[۵] و کفعمی[۶] از عالمان شیعه آن را دعا الحزین خواندهاند و در دعای روز سهشنبه از امام سجاد(ع) ذکر شده است.[۷]
براساس آیه ۵۳ سوره یوسف، نفس اماره، انسان را به سوی بدی و گناه دعوت میکند[۸] و خداوند با رحمت خود قدرتی به انسان عطا میبخشد که بر نفس اماره خود غلبه کند.[۹]
گوینده کلام
در آیه ۵۳ سوره یوسف، دو دیدگاه درباره گوینده آن در میان مفسران مطرح شده است:
- دیدگاه اول: یوسف(ع)
بسیاری از مفسران، از جمله شیخ طوسی و طبرسی، این آیه را کلام حضرت یوسف(ع) دانستهاند.[۱۰] براساس این نظر، یوسف(ع) با بیان این عبارت، خود را یک انسان دارای طبیعت انسانی معرفی میکند که باعث تمایل به گناه میشود؛ اما تصریح میکند که موفقیت در غلبه بر نفس، نه بهدلیل قدرت فردی، بلکه لطف و رحمت الهی است.[۱۱] علامه طباطبایی نیز بر این دیدگاه تأکید دارد و معتقد است که مقام والای یوسف(ع) باعث شد که پیروزی بر نفس اماره را تنها به خداوند نسبت دهد.[۱۲] بیشتر مفسران، این دیدگاه را پذیرفتهاند و آن را نمادی از تواضع در برابر خداوند دانستهاند.[۱۳]
- دیدگاه دوم: همسر عزیز مصر (زلیخا)
برخی مفسران، از جمله علی بن ابراهیم قمی و سید مرتضی، این آیه را گفتار همسر عزیز مصر میدانند.[۱۴] براساس این دیدگاه، آیات ۵۲ و ۵۳ سوره یوسف، سخنان زلیخا است که در آن به پاکبودن یوسف(ع) و گنهکار بودن خود اعتراف میکند.[۱۵] ناصر مکارم شیرازی، مفسر شیعه، این دیدگاه را ضعیف میداند؛ زیرا معتقد است تنها کسی چنین سخن میگوید که دچار لغزش شده باشد، در حالی که یوسف(ع) هیچگونه لغزشی نداشت.[۱۶]
نفس اماره
نفس اماره دارای قوه شهوت و غضب است که تمامی افراد بشر، با شدت و ضعف متفاوت، از آن برخوردارند.[۱۷] مانع و کنترلکننده این نفس، قدرتی است که از عقل و دین حاصل میشود. هرچه دین و عقل فرد قویتر باشد، توانایی بیشتری در غلبه بر نفس اماره خواهد داشت.[۱۸]
پانویس
- ↑ ابنفهد حلّی، عدة الداعی، ۱۴۰۷ق، ص۲۰۶.
- ↑ مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۷، ص۳۷.
- ↑ سید رضی، نهج البلاغة، ۱۴۱۴ق، نامه ۵۳، ص۴۲۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۳۴۵.
- ↑ طبرسی، مكارم الأخلاق، ۱۴۱۲ق، ص۲۹۵.
- ↑ کفعمی، المصباح (جنة الأمان الواقیة)، ۱۴۰۵ق، ص۵۴.
- ↑ کفعمی، المصباح (جنة الأمان الواقیة)، ۱۴۰۵ق، ص۱۱۸.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۳۶۹.
- ↑ مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۲۱۸.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۶، ص۱۵۵؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۳۶۸.
- ↑ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۶، ص۹۹؛ حسینی همدانی، انوار درخشان، ۱۴۰۴ق، ج۹، ص۹۳.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۱، ص۱۹۷.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۶، ص۱۵۵.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۴۶؛ سید مرتضی، تنزیه الأنبیاء، ۱۳۷۷ق، ص۵۱.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۹، ص۴۳۲.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۹، ص۴۳۴.
- ↑ طیب، أطیب البیان، ۱۳۷۸ش، ج۷، ص۲۱۵.
- ↑ مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۴، ص۳۲۵.
منابع
- ابنفهد حلّی، احمد بن محمد، عدة الداعی و نجاح الساعی، قم، دارالکتب الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
- حسینی شیرازی، سید محمد، تبیین القرآن، بیروت، دار العلوم، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
- حسینی همدانی، سید محمدحسین، انوار درخشان، تحقیق: محمدباقر بهبودی، تهران، کتابفروشی لطفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
- سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- سید مرتضی، علی بن حسین، تنزیه الأنبیاء علیهم السلام، قم، دارالشریف الرضی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه: شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق: احمد قصیرعاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
- طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، حسن بن فضل، مكارم الأخلاق، قم، الشریف الرضی، ۱۴۱۲ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: محمدجواد بلاغی، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
- طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳ش.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: سید طیب موسوی جزائری، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.
- کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح (جنة الأمان الواقیة و جنة الإیمان الباقیة)، قم، دار الرضی چاپ دوم، ۱۴۰۵ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: علیاکبر غفاری، محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مدرسی، سید محمدتقی، من هدی القرآن، تهران، دار محبی الحسین، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
- مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.