ابنعربی
بنیانگذار عرفان نظری | |
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل | ابوعبدالله محمد بن علی بن محمد بن احمد بن عبدالله بن حاتم طائی |
لقب | محییالدین • شیخ اکبر |
نسب | طائی |
تاریخ تولد | ۵۶۰ق |
زادگاه | مُرْسِیه در اندلس |
محل زندگی | اندلس • شمال آفریقا • حجاز • مصر، قدس • بغداد • موصل • حلب • دمشق |
تاریخ وفات | ۶۳۸ق |
محل دفن | قریه صالحیه در دامنه کوه قاسیون دمشق |
شهر وفات | دمشق |
اطلاعات علمی | |
استادان | ابوجعفر عَرینی • صالح عَدْوی • ابوعبدالله محمد شرفی[۱] |
شاگردان | صدرالدین قونوی • عبدالله بدر حبشی • اسماعیل سُودَکین[۲] |
مذهب فقهی | مالکی • ظاهری |
ارتباط با تشیع | احتمال شیعهبودن • تأثیرپذیری از تشیع • تأثیرگذاری بر تعالیم معنوی شیعه • داشتن شارحان و ستایشکنندگان شیعه |
تألیفات | فصوص الحکم • فتوحات مکیه |
اِبْنعَرَبی (۵۶۰-۶۳۸ق) صوفی برجسته مسلمان و از مؤثرترین و بحثبرانگیزترین متفکران جهان اسلام است که پیدایش و گسترش عرفان نظری را تحت تأثیر آموزههای او دانستهاند. ابنعربی ارائهدهنده تفسیرهای عمیق و چالشبرانگیز از تمام عقاید بنیادی اسلام قلمداد شده است. همانندیِ برخی از این تفسیرها با عقاید شیعه هم نشانی بر تأثیرپذیری او از تشیع تلقی شده و هم عاملی برای اینکه برخی عالمان شیعه نسبت به آموزههایش احساس قرابت کنند. ادغام تعالیم ابنعربى در انديشههای شيعی را موجب جهش بزرگ در الهیات شیعی ایران و آغاز «عصر زرین حکمت عرفانی» در جهان اسلام برشمردهاند.
درباره مذهب ابنعربی برخی معتقد به تسنن و بعضی تشیع او شدهاند. عدهای او را تکفیر کرده و گروهی مقامش را بالاتر از مجادلات مذهبی دانستهاند. در میان تکفیرکنندگان، از فقیهان شیعی چون مقدس اردبیلی یاد شده است. از میان عالمان شیعه، عدهای او را سنی متعصب خواندهاند و اعتقاد او به تربیع و تقدیس برخی صحابه عثمانیمذهب را بهعنوان دلیل ارائه کردهاند. افرادی، چون قاضی نورالله شوشتری، ابنعربی را شیعه دانستهاند و نشانههای تسنن در آثارش را ناشی از تقیه بهشمار آوردهاند؛ آنان محبت ابنعربی نسبت به اهلبیت(ع) و وجود نظراتی مطابق نظر شیعه در آثار او را دلیلی برای نظر خود دانستهاند. از سوی برخی، دلایل معتقدان به تشیعِ ابنعربی، حاصلِ نگاه یکجانبه به کارنامه مذهبی او است. بعضی وجود اعتقاداتی نزدیک به عقاید شیعه در آثار ابنعربی را حاصل ذوق عرفانی او دانستهاند و نه گرایش مذهبیاش.
اندیشههای خاص و جایگاه ابنعربی، عاملی برای اظهارنظرهای متفاوت درباره ابنعربی شده است؛ بهطوری که برخی او را محییالدین (زندهکنندۀ دین)، خاتم الاولیاء و شیخ اکبر و برخی دیگر ممیتالدین (کشنده دین) و ماحیالدین (محوکننده دین) خواندهاند. در میان ستایشکنندگان ابنعربی از عالمانی شیعه چون شیخ بهائی، ملاصدرا و امام خمینی یاد شده است. در میان عالمان شیعه، برای ابنعربی منتقدانی برشمرده شده که بعضی نظرات خلاف عقل و شرع او را دستمایه انتقاد خود قرار دادهاند.
آموزههای عرفانی ابنعربی با عنوان علم تصوف و عرفان نظری خوانده شده و او را بنیانگذار یا تکمیلکننده آن دانستهاند. اصول نظام فکری ابنعربی را وحدت وجود، اسماء الله و انسان کامل برشمردهاند که در مهمترین آثارش، فصوص الحکم و فتوحات مکیه به آنها پرداخته است. بحث از مصداق انسان کامل در آثار ابنعربی، با عنوان خاتم اولیاء، مورد تفسیر و مناقشه فراوان قرار گرفته است. برخی محققان، نظر ابنعربی در این زمینه را دلیلی بر اعتقاد او به امام زمان(ع) دانستهاند.
هانری کربن:
ما اینک در ساحل دریایی بیپایان گام میگذاریم، دامنه کوهی که قله آن در میان ابرها گم شده است: در مورد ابنعربی، با توجه به عظمت آثار او، از همه این استعارهها میتوان استفاده کرد، زیرا او یکی از بزرگترین عرفای اهل شهود همه اعصار بود.[۳]
جایگاه و تأثیر
مُحْییالدین ابنعربی، مشهور به شیخ اکبر، از برجستهترین صوفیان و عارفان اسلامی[۴] و یکی از مشهورترین، مؤثرترین و بحثبرانگیزترین متفکران جهان اسلام قلمداد شده است.[۵] به نظر مرتضی مطهری، در عرفان نظری کسی به پایه ابنعربی نرسیده است؛ زیرا در زمان او عرفان اسلامی دچار جهش شد و به نهایت کمال خود رسید.[۶] از نظر ویلیام چیتیک، متخصص عرفان اسلامی، ابنعربی تفسیرهای عمیق و چالشبرانگیزی از تمام عقاید بنیادی نظری و عملی اسلام ارائه کرده است.[۷] کسانی با بررسی برخی از این تفسیرها، شباهتهایی میان آنها و برخی معارف شیعه یافتهاند و آن را نشانی بر تأثیرپذیری او از معارف و منابع شیعه بهشمار بردهاند.[۸] هانری کربن این شباهت و تأثیرپذیری را عاملی دانسته که برخی اندیشمندان شیعه آموزههای ابنعربی را از آن خود بدانند.[۹] با این حال، کربن تأکید میکند که این وضعیت مانع از آن نشده که آنان برخی از تعالیم او را، که خلاف عقاید بنیادی تشیع بود، نقد و رد نکنند.[۱۰]
پیدایش و گسترش تصوف نظری در جهان اسلام بر اثر آموزههای ابنعربی را خصوصیت عام تاریخ تصوف پس از او دانستهاند؛[۱۱] امری که نگاشتهشدن شرحهای بسیار بر آثارش در مناطق مختلفی چون هند، آسیای صغیر، سوریه، مصر و حتی چین و سرزمینهای مالایی را نشانه آن دانستهاند.[۱۲] برخی معتقدند که عرفان ابنعربی بیش از هر جایی در حکمت و ادب ایران مورد توجه قرار گرفته و مؤثر واقع شده است.[۱۳] گفته شده که ابنعربی طریقت خاصی تأسیس نکرد، اما تعالیمش بر همه طریقتهای صوفیانه بعد از او، از جمله طریقههای شیعی چون نعمتاللهیه، تأثیر چشمگیر داشته است.[۱۴]
سید حسین نصر، در کنار شارحان سنّی ابنعربی، از شارحان شیعه او، از جمله مهمترین آنان ابنتُرکه اصفهانی (درگذشت: ۸۳۵ق)، سید حیدر آملی و ابن ابیجمهور احسائی، یاد کرده است؛ شارحانی که آموزههای او را وارد تعالیم معنوی شیعه کردند.[۱۵] هانری کربن، در تقسیمبندی دگرگونی انديشههای باطنی امامیه، دوره سوم، از برآمدن مکتب فلسفی اصفهان تا انقلاب اسلامی ایران، را دوره ادغام آموزههای ابنعربى در انديشه شيعى تلقی کرده است.[۱۶] کربن این ادغام را موجب جهش بزرگ در الهیات شیعی ایران و آغاز «عصر زرین حکمت عرفانی» در جهان اسلام بر میشمرد.[۱۷] نصر، حکمت متعالیه را آمیزهای از حکمت مشاء و اشراق با عرفان ابنعربی دانسته است.[۱۸] او دو مکتب فلسفی-عرفانی شیعی در ایران، مکتب فلسفی اصفهان و مکتب فلسفی تهران، را تحت تأثیر تعالیم ابنعربی دانسته است.[۱۹] در منابع، از تأثیر آموزههای ابنعربی بر فرهنگ و اندیشه غرب یاد شده است.[۲۰]
مذهب
نظر شمس تبریزی درباره پیروی ابنعربی از پیامبر(ص):[۲۱]
«نیکو همدرد بود، نیکو مونس بود، شگرف مردی بود شیخ محمد [ابنعربی]، اما در متابعت نبود».[۲۲]
درباره مذهب ابنعربی، بهدلیل سختی اطلاع بر مذهب عارفان بهدلیل تقیه[۲۳] و نگاه فرامذهبی آنان،[۲۴] نظرات مختلفی ارائه شده است.[۲۵] به غیر از تسنن و تشیع، برخی از عالمان اهلسنت[۲۶] و شیعه ابنعربی را تکفیر کردهاند. از میان شیعیان، مقدس اردبیلی،[۲۷] ملا محمدطاهر قمی،[۲۸] شیخ احمد احسائی[۲۹] و محمد بن سلیمان تنکابنی[۳۰] از علمای تکفیرکننده او محسوب میشوند. مقدس اردبیلی و ملا محمدطاهر قمی اعتقاد به وحدت وجود را موجب کفر وی دانستهاند.[۳۱] گفته شده که بعضی مقام ابنعربی را بالاتر از مذاهب و مجادلات مذهبی دانستهاند.[۳۲]
تسنن ابنعربی
سنیبودن ابنعربی از سوی دو گروه عنوان شده است؛ اول، برخی مورخان و شرححالنگاران که او را سنی مالکی،[۳۳] ظاهری[۳۴] یا مجتهدی دانستهاند که از هیچ یک از مذاهب چهارگانه تقلید نمیکرده است.[۳۵] دوم، برخی عالمان امامیه که ابنعربی را سنی متعصب[۳۶] و از دشمنان شیعه برشمردهاند.[۳۷] برخی دلایل گروه دوم چنین برشمرده شده است: سابقه مسلمانان اندلس در گرایش به تسنن اموی،[۳۸] اعتقاد به تربیع،[۳۹] تقدیس برخی صحابه عثمانیمذهب،[۴۰] تجلیل از برخی دشمنان اهلبیت(ع) و شیعه، چون حجاج[۴۱] و متوکل،[۴۲] اعتقاد به تصویب،[۴۳] اعتقاد به استحسان،[۴۴] وضو بر اساس فقه اهلسنت،[۴۵] عدم اعتقاد به ایمان ابوطالب[۴۶] و اعتقاد به مستحببودن روزه در روز عاشوراء.[۴۷]
تشیع ابنعربی
شیعهبودن ابنعربی از سوی دو گروه عنوان شده است: اول، گروهی از اهلسنت که او را بهدلیل برخی نظراتش شیعه دانستهاند و مذمتش کردهاند.[۴۸] دوم، گروهی از عالمان شیعه که او را بهدلیل برخی آموزههایش، شیعه بهشمار بردهاند و برخی از آنان وجود نشانههای تسنن در آثار او را از سر تقیه دانستهاند؛[۴۹] از جمله، ابنفهد حلی،[۵۰] قاضی نورالله شوشتری،[۵۱] شیخ بهائی،[۵۲]، محمدتقی مجلسی،[۵۳] قاضی سعید قمی،[۵۴] سید علی قاضی طباطبایی،[۵۵] حسن حسنزاده آملی[۵۶] و سید محمدحسین حسینی طهرانی.[۵۷] دلایل گروه دوم چنین بر شمرده شده است: اعتقاد به امامت و وصایت ائمه شیعه(ع) با تکیه بر حدیث منزلت و واقعه غدیر خم،[۵۸] محبت نسبت به اهلبیت(ع)[۵۹] و نظراتی مطابق نظر شیعه درباره مهدی،[۶۰] عدم اتکای به قیاس در استنباط احکام شرعی[۶۱] و اعتقاد به اینکه بسمله هر سوره قرآن جزئی از سوره است.[۶۲]
دلایل ارائهشده برای شیعهبودن ابنعربی با نقدهایی همراه شده است؛[۶۳] از جمله، صاحب روضات اتکا به چنین دلایلی را حاصل نگاهی یکجانبه به کارنامه مذهبی ابنعربی برشمرده است.[۶۴] از نظر مطهری، وجود برخی اصول عرفانی، چون ولایت، در عرفان ابنعربی موجب شده که او در برخی مباحث عرفانی اعتقاداتی مانند اعتقادات شیعه داشته باشد؛ از نظر او، ذوق عرفانی ابنعربی موجب پیدایش این اعتقادات شده و نه گرایش مذهبیاش.[۶۵] مطهری وجود معتقداتی ضد اعتقادات شیعه در آثار او را دلیلی بر تحلیل خود دانسته است.[۶۶]
زندگی و تحصیل
محییالدین ابوعبدالله[۶۷] محمد بن علی بن محمد بن احمد بن عبدالله بن حاتم طائی(۵۶۰-۶۳۸ق) در مُرْسِیه، از شهرهای اندلس، بهدنیا آمد.[۶۸] از نیاکان او حاتم طائی،[۶۹] بخشنده مشهور عرب و عبدالله بن حاتم، برادر عدی بن حاتم طائی، از یاران پیامبر(ص) و امام علی(ع)، معرفی شدهاند.[۷۰] خاندان پدری و مادری او را از اهل علم، زهد و تصوف دانستهاند.[۷۱] ابنعربی در هشتسالگی به اِشْبیلِیه، پایتخت اندلس، منتقل شد و تا سال ۵۹۸ق در تحصیلات دینی و ادبی خود را به پایان رساند.[۷۲] گفته شده که او پس از ورود به تصوف، در سال ۵۸۰ق، تمام وقت خود را صرف خواندن متون صوفیه و ملاقات با شیوخ صوفیه در مناطق مختلف کرد.[۷۳] او گزارش این دیدارها را در برخی آثار خود، مانند روح القدس[۷۴] و الدرة الفاخره،[۷۵] آورده است.
ابنعربی، پیش از ترک همیشگی مناطق غرب اسلامی، سفرهای متعددی برای دیدار مشایخ به شهرهای مختلف اندلس و شمال آفریقا کرد.[۷۶] سید حسین نصر، عرفانپژوه، سفر ابنعربی به شرق جهان اسلام را آغاز دور جدیدی از زندگی او میداند.[۷۷] در شرق اسلامی، به جز حجاز، به مصر، قدس، بغداد، موصل، حلب و بلاد روم (آسیای صغیر) سفر کرد و به جز دیدار با مشایخ صوفیه از برخی عالمان علوم اسلامی، چون ابنجوزی (۵۱۰-۵۹۷ق)، نیز بهره برد.[۷۸] در نهایت، در سال ۶۲۰ق و در شصتسالگی در دمشق ساکن شد و باقی عمر خود را در آنجا به تألیف و ارشاد گذراند.[۷۹] ابنعربی، شب جمعه ۲۸ ربیع الثانی سال ۶۳۸ق در سن هفتاد و هشت سالگی در دمشق درگذشت.[۸۰] او را در قریه صالحیه، در دامنه کوه قاسیون، بهخاک سپردند.[۸۱]
آموزههای عرفانی
آموزههای عرفانی ابنعربی با عنوان علم تصوف،[۸۲] عرفان نظری،[۸۳] عرفان فلسفی[۸۴] و عرفان محییالدینی[۸۵] خوانده شده است. ابنعربی را بنیانگذار[۸۶] یا تکمیلکننده[۸۷] عرفان نظری دانستهاند. از نظر برخی، کوششهای ابنعربی موجب شد تا عرفان نظری بهعنوان یک علم مستقل و منسجم، با زبان فنی خاص، مطرح شود و آثار مستقل بسیاری درباره آن نگاشته شود.[۸۸] منابع تعالیم ابنعربی را آمیختهای[۸۹] از قرآن، حدیث، سنت شفاهی و مکتوب تصوف، کلام اشعری، معارف باطنیه، الهیات مسیحی، فلسفه نوافلاطونی، گنوسی، رواقی و مشائی برشمردهاند.[۹۰] روش ابنعربی برای ارائه نظراتش، اتکای فوقالعاده به تأویل قلمداد شده است؛ بهطوری که از او نقل شده که مرید، کسی است که از قرآن هرچه را که اراده میکند دریابد.[۹۱]
- وحدت وجود: این مفهوم آموزه اصلی و اساسی عرفان ابنعربی قلمداد شده است.[۹۲] برخی تصویر ارائهشده از وحدت وجود از سوی ابنعربی را دارای ابهام قلمداد کردهاند؛ ابهامی که تلاش مفسران او برای تبیین آن را در پی داشته است.[۹۳] از نظر برخی، این اصطلاح از سوی ابنعربی بهکار گرفته نشده و نخستینبار آن را مفسرانش برای توصیف تفسیر خاص او از نظام آفرینش بهکار گرفتهاند.[۹۴] وحدت وجود از نظر او مبنی بر وجود حقیقتی یگانه و ازلی برای عالم دانسته شده که آفرینش، با تمام مظاهرش، وجودی غیر حقیقی است که جز تصویری از آن حقیقت یگانه نیست.[۹۵]
- اسماء الله: نظام عرفانیِ ابنعربی را بر مبنای ایمان به جایگاه باطنی اسماء الهی قلمداد کردهاند.[۹۶] به روایت نصر، ابنعربی اسماء الله را اسبابی میداند که خداوند با آنها خود را در جهان آشکار میسازد؛ بر این اساس، اسماء الله هم ریشه آفرینش و هم اساس معرفت است که بندگان با دستیابی به آن میتوانند به حق برسند.[۹۷] ابنعربی ولایت را نیز از اسماء الله میداند و به همین دلیل آن را، بر خلاف نبوت، دائمی میشمارد و از آن برتر مینشاند.[۹۸] او معتقد است که اسم ولی همیشه نیازمند نمودی انسانی است که اولیاء الهی هستند.[۹۹]
- انسان کامل: محققان، انسان کامل را مفهوم محوری و کلیدی در عرفان ابنعربی دانستهاند[۱۰۰] که اولین بار در آثار او بهطور گسترده مطرح شده است.[۱۰۱] از نظر ابنعربی، انسان کامل، تجلی کامل اسماء الهی[۱۰۲] و خلیفه خدا بر روی زمین است که حق در او ظهور میکند، خلقت از او آغاز میشود و با او پایان مییابد.[۱۰۳] او انسان کامل را عامل برپایی عالم و محافظ آن بر میشمرد.[۱۰۴] گفته شده که ابنعربی انسان کامل را همان ولی الله میداند که راهنمای موجودات بهسوی خداست.[۱۰۵] او مصداق کامل انسان کامل را پیامبر(ص) میداند که سرور جهانیان در دنیا و آخرت است.[۱۰۶]
خاتم اولیاء
برخی محققان معتقدند که ابنعربی مصداق انسان کامل پس از خاتم الانبیاء(ص) را «خاتم اولیاء» خوانده است؛[۱۰۷] کسی که بیشترین و کاملترین معرفت را به خدا دارد.[۱۰۸] ابنعربی برای مفهوم خاتم اولیاء تقسیمی قائل شده است: خاتم اولیاء به ولایت مطلقه یا عامه و خاتم اولیاء به ولایت محمدیه یا خاصه.[۱۰۹] او در مواردی مصداق خاتم اولیاء[یادداشت ۱] به ولایت مطلقه را عیسی(ع) دانسته که در آخرالزمان در مقام وارث پیامبر خاتم(ص) ظهور خواهد کرد.[۱۱۰] خاتم اولیاء به ولایت محمدیه از نظر او را کاملترین کاملان و وارث علم نبوی خواندهاند که علم خود را از روح پیامبر(ص) میگیرد.[۱۱۱]
درباره مصداق خاتم ولایت محمدیه از نظر ابنعربی دو روایت نقل شده است:[۱۱۲] اینکه ابنعربی خود خاتم اولیاء است؛[۱۱۳] اینکه شخصی بزرگزاده و بزرگوار از عرب است که ابنعربی با او، در سال ۵۹۵ق در شهر فاس مراکش، دیدار کرده و نشانههای خاتمیت او را دیده است.[۱۱۴] گفته شده که برخی مفسران ابنعربی، چون قیصری[۱۱۵] و جَنْدی،[۱۱۶] تلاش کردهاند تا روایت اول را تثبیت کنند.[۱۱۷] سید حیدر آملی، شارح شیعه ابنعربی، تأیید کرده که ابنعربی خود را خاتم اولیاء برشمرده است.[۱۱۸] او، بهرغم نظر ابنعربی، خاتم اولیاء را امام زمان(ع) تلقی کرده است.[۱۱۹]
برخی دیگر از شارحان ابنعربی همچون عبدالرزاق کاشانی،[۱۲۰] آقا محمدرضا قمشهای[۱۲۱] و حسن حسنزاده آملی[۱۲۲] مصداق خاتم اولیاء در نظر او را امام زمان(ع) دانستهاند. به گفته حسنزاده آملی، ابنعربی ویژگیها و چگونگی ظهور امام زمان(ع) را نیز نقل کرده است؛[۱۲۳] از جمله اینکه خداوند خلیفهای دارد که قیام خواهد کرد و جهان را از عدل پر خواهد کرد، آنچنان که پیش از قیامش از ظلم پر شده بود؛[۱۲۴] او از اهلبیت(ع) و از فرزندان فاطمه(س) و حسین(ع)[یادداشت ۲] است.[۱۲۵] ابنعربی این شخص را مهدی میخواند و صفاتش را بر میشمرد؛[۱۲۶] صفاتی که مانند صفات امام زمان(ع) در روایات شیعی[۱۲۷] و نشان از ارادت عمیق ابنعربی به امام زمان(ع) قلمداد شده است.[۱۲۸]
ستایشکنندگان و منتقدان
اندیشههای خاص و جایگاه مؤثر ابنعربی را عاملی برای اظهارنظرهای متفاوت درباره ابنعربی دانستهاند؛ به طوری که برخی او را محییالدین (زندهکننده دین) خاتم الاولیاء و شیخ اکبر و برخی دیگر ممیتالدین (کشنده دین) و ماحیالدین (محوکننده دین) خواندهاند.[۱۲۹] محسن جهانگیری (درگذشت: ۱۳۹۸ش)، ابنعربیشناس، عالمان اسلامی را، بر اساس جهتگیری آنان نسبت به ابنعربی، به چهار دسته تقسیم کرده است: ستایشکنندگان، منتقدان، توقفکنندگان و معذوردارندگان.[۱۳۰] از نظر او، توقفکنندگان کسانی هستند که، با وجود اذعان به عظمت ابنعربی، درباره او اظهارنظر قطعی نکردهاند و این کار را به خدا واگذاردند؛[۱۳۱] معذوردارندگان نیز افرادیاند که نظرات خلاف عرف و شرع ابنعربی را حاصل حالات غیرطبیعی ناشی از وَجدِ عارفانه دانستهاند و به همین دلیل او را در این مورد معذور دانستهاند.[۱۳۲]
ستایشکنندگان
بهغیر از صوفیه بعد از ابنعربی که عموماً از پیروان او شمرده شدهاند،[۱۳۳] در میان عالمان اسلامی، ستایشکنندگانی برای او برشمرده شده است:[۱۳۴] از میان اهلسنت کسانی چون فخر رازی[۱۳۵] (درگذشت: ۶۰۶ق)، فیلسوف و متکلم اشعری، و از میان شیعیان کسانی چون قاضی نورالله شوشتری،[۱۳۶] شیخ بهائی،[۱۳۷] محمدتقی مجلسی،[۱۳۸] ملاصدرا،[۱۳۹] میرزا محمد اخباری،[۱۴۰] امام خمینی،[۱۴۱] مرتضی مطهری[۱۴۲] و حسن حسنزاده آملی.[۱۴۳]
به گفته مطهری،[۱۴۴] ملاصدرا، پایهگذار حکمت متعالیه، نهایت احترام را برای ابنعربی قائل بوده و او را والاتر از ابنسینا و فارابی میشمرده است.[۱۴۵] جهانگیری معتقد است که ملاصدرا نهتنها در مباحث عرفانی و فلسفی به ابنعربی اعتماد و اعتقاد کامل داشته، در مباحث مذهبی نیز حسنظن بیاندازهای به او داشته و هرگز زبان انتقاد بر او نگشوده و لغزشهایش را نادیده گرفته است.[۱۴۶] امام خمینی هم از معتقدان به عرفان محییالدینی خوانده شده و آثاری در این زمینه نگاشته است.[۱۴۷] عرفان ابنعربی یکی از پایههای جهانبینی او شمرده شده است.[۱۴۸] امام خمینی در نامه به گورباچف آثار ابنعربی را بهعنوان یکی از منابع معرفت به حقیقت هستی و راهی برای رهایی از مادیگرایی معرفی میکند.[۱۴۹]
فیض کاشانی:
در سخنان ابنعربی مخالفتهای رسوایی با شرع و تناقضات آشکاری با عقل وجود دارد که کودکان را به خنده وا میدارد. با ادعاهای بیشمارش در معرفت و شهود خداوند، او را چنان میبینی که پریشانگوییهای متکبرانه و هذیانگوییهای تحیرآور دارد. گاهی سخنانی محکم میگوید و گاهی مطالبی سستتر از خانه عنکبوت بیان میکند.[۱۵۰]
منتقدان و نقدها
وجود منتقدان فراوان با گرایشهای متفاوت برای ابنعربی را نشانه تأثیرگذاری او قلمداد شده است.[۱۵۱] به غیر از برخی عالمان اهلسنت،[۱۵۲] عالمانی از شیعه، چون فیض کاشانی،[۱۵۳] حر عاملی،[۱۵۴] محمدباقر مجلسی،[۱۵۵] ملا اسماعیل خواجویی،[۱۵۶] سید محمدباقر خوانساری،[۱۵۷] محدث نوری[۱۵۸] و سید جلالالدین آشتیانی،[۱۵۹] از منتقدان ابنعربی بهشمار رفتهاند.[۱۶۰] منتقدان شیعه ابنعربی، وحدت وجود (با تفسیر آن به حلول، اتحاد و تجسیم از سوی منتقدان)،[۱۶۱] اعتقاد به تربیع،[۱۶۲] تقدیس دشمنان اهلبیت(ع)،[۱۶۳] سخنان خلاف عقل[۱۶۴] و شرع،[۱۶۵] خاتم الاولیاء دانستن خود،[۱۶۶] توهین به مقدسات[۱۶۷] و توهین به شیعیان (فریفته شیطان[۱۶۸] و بهشکل خوک دیدن آنان)[۱۶۹] از جمله زمینههای انتقاد خود قرار دادهاند.
برای ابنعربی منتقدانی نیز در میان صوفیان نشان دادهاند؛ از جمله مشهورترین آنان، از اهلسنت، علاءالدوله سمنانی (درگذشت: ۷۳۶ق)[۱۷۰] و از شیعه سید حیدر آملی.[۱۷۱] آملی، با آنکه از مشهورترین شارحان شیعه ابنعربی خوانده شده، نظر او درباره مصداق خاتم اولیاء را نپسندیده است.[۱۷۲] بر ابنعربی نقدهای دیگری چون تأویلگرایی بیضابطه،[۱۷۳] وجود مغالطات منطقی در برخی استدلالهایش،[۱۷۴] عدم ارائه دلیل بر مدعیاتش[۱۷۵] و بهکارگیری زبان مبهم در آثارش[۱۷۶] وارد شده است.
آثار
ابنعربی را پرتألیفترین صوفی مسلمان[۱۷۸] و یکی از پرکارترین مؤلفان اسلامی دانستهاند.[۱۷۹] ابنعربی در نامهای، به سال ۶۳۲ق، از ۲۴۰ اثر خود یادکرده و کوچکترین آنها را یک جزء و بزرگترین آنها را افزون بر صد مجلد دانسته است.[۱۸۰] در پژوهشی، صحت انتساب ۷۰۰ اثر به او تأیید شده است.[۱۸۱] آثار ابنعربی را از نظر موضوعی دارای تنوع فراوان دانستهاند: خداشناسی، انسانشناسی، فقه، حدیث، تفسیر و علم اعداد و علوم غریبه که همه دارای رویکرد صوفیانهاند.[۱۸۲] گفته شده که ابنعربی آثارش را حاصل از الهام قلبی الهی، در خواب یا در حالت مکاشفه، میدانسته است.[۱۸۳] زبان ابنعربی در آثارش مبهم، رمزآمیز و دشوار تلقی شده است.[۱۸۴] مهمترین آثار او را دو کتاب فصوص الحکم و فتوحات مکیه دانستهاند.[۱۸۵] از نظر عبدالرحمن جامی، عارف قرن نهم قمری، آنچه در این دو کتاب از معارف صوفیه آمده در هیچ کتاب و از هیچ عارفی نیامده است.[۱۸۶]
فُصوص الحِکَم: کتابی مختصر شامل ۲۷ فَصّ (نگین انگشتر) که هر یک به نام یکی از پیامبران(ع) است.[۱۸۷] ابنعربی گفته که آن را طی رؤیایی بشارتآمیز از پیامبر(ص) گرفته و وظیفه انتقال کامل معارف آن به مردم را برعهده دارد.[۱۸۸] بهگفته چیتیک، ابنعربی در این کتاب، بر اساس قرآن و حدیث، درباره معرفت الهی که به ۲۷ تن از پیامبران(ع) عرضه شده سخن گفته است؛ او در این کتاب توضیح داده که چگونه هر پیامبر نمادی از یکی از اسماء الهی است.[۱۸۹] فصوص الحکم را دقیقترین و عمیقترین متن عرفانی،[۱۹۰] یکی از ارزشمندترین آثار ابنعربی[۱۹۱] و چکیده تعالیم باطنی او[۱۹۲] برشمردهاند. نگاشتهشدن بیش از صد شرح بر این کتاب و تبدیل آن به کتاب درسی در عرفان نظری، نشان اهمیت آن در تصوف اسلامی دانسته شده است.[۱۹۳]
فُتوحات مَکّیّه: ابنعربی معارف آن را ناشی از الهام الهی دانسته است.[۱۹۴] محققان این کتاب را دایرةالمعارفی عرفانی،[۱۹۵] سرشار از تصاویر الهامهای قلبی ابنعربی[۱۹۶] و چکیده کل علوم عرفانی موجود در اسلام قلمداد کردهاند.[۱۹۷] بهنظر آنهماری شیمل، ابنعربی در فتوحات کوشیده که نوعی کیهانشناسی و خداشناسی عرفانی کامل ارائه کند.[۱۹۸] چیتیک مطالب اصلی آن را چنین بهدست داده است: معانی مناسک عبادی اسلامی، مقاماتی که سالکان طریقت از آن میگذرند، ماهیت مراتب مختلف وجود در هستی، مفهوم معنوی حروف الفبای عربی و معنای باطنی برخی آیات قرآن و روایات.[۱۹۹]
کتابشناسی
آثار نگاشتهشده درباره ابنعربی در جهان اسلام و غرب فراوان و رو به افزایش قلمداد شده است.[۲۰۱] بهغیر از شروح آثارش، از زندگینامهها، گزیده آثار و ردیههایی که بر او نگاشته شده در منابع یاد شده است؛[۲۰۲] از جمله:
- الکبريت الاحمر فی بيان علوم الشيخ الاکبر، نگاشته عبدالوهاب شعرانی (درگذشت: ۹۷۳ق)، از محققان صوفیه، که مختصری از فتوحات مکیه است.
- زندگی و مکتب ابنعربی، نوشته میگوئل آسین پالاسیوس (درگذشت: ۱۹۴۴ق)، خاورشناس اسپانیایی، ترجمه حمیدرضا شیخی.
- الشیخ الاکبر محیالدین ابنالعربی، نگاشته محمود محمود غراب، ابنعربیپژوه، که شرححالی فراهمآمده از متن آثار ابنعربی است.
- تخیل خلّاق در عرفان ابنعربی، نوشته هانری کربن و ترجمه انشاءالله رحمتی.
- در جستوجوی کبریت احمر، نوشته کلود عدّاس، استاد مطالعات اسلامی که به فارسی ترجمه شده است.
- ابنعربی سنّیٌ مُتَعصّبٌ، نوشتهای به زبان عربی از سید جعفر مرتضی عاملی، مورخ شیعه، که درباره مذهب و اعتقادات ابنعربی است و با عنوان «مذهب ابنعربی؟! تأملی در اعتقادات محیالدین عربی» به فارسی ترجمه شده است.
- محییالدین ابنعربی چهره برجسته عرفان اسلامی، نوشته محسن جهانگیری استاد ممتاز دانشگاه تهران.
- ابنعربی وارث انبیاء، نوشته ویلیام چیتیک، اسلامشناس و ابنعربیپژوه، ترجمه قاسم کوهدار.
- گاه ناچیزی مرگ، رمانی دربارۀ زندگانی محیالدین ابنعربی، نوشته محمدحسن عَلْوان، ترجمه امیرحسین الهیاری.
پانویس
- ↑ ابنعربی، صوفیان اندلس، ۱۴۰۰ش، ص۲۹-۴۸.
- ↑ جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش، ص۶۵۶-۶۵۷.
- ↑ کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ۱۳۸۸ش، ص۴۱۴.
- ↑ مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۸۱ش، ج۲، ص۱۱۷؛ خدامرادی و ضرابیزاده، «تصوف، مباحث تاریخی، سدههای ۶-۷ق/ ۱۲-۱۳م»، ص۶۶.
- ↑ نصر، سه حکیم مسلمان، ۱۳۸۲ش، ص۱۲۴-۱۲۵؛ چیتیک، ابنعربی وارث انبیاء، ۱۳۹۸ش، ص۱۹؛ استعلامی، فرهنگنامه تصوف و عرفان، ۱۳۹۸ش، ج۲، ص۱۶۱۸.
- ↑ مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۸۱ش، ج۲، ص۱۱۷-۱۱۸.
- ↑ چیتیک، «ابنعربی و پس از آن در سرزمینهای ایران و عرب و ماورای آن»،ص۳۲.
- ↑ برای نمونه ن.ک: شیبی، الصلة بین التصوف و التشیع، ۱۹۸۲م، ص۴۰۵-۴۰۸.
- ↑ کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ۱۳۸۸ش، ص۴۶۸.
- ↑ کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ۱۳۸۸ش، ص۴۶۸.
- ↑ عفیفی، «ابنعربی»، ص۵۷۳؛ خدامرادی و ضرابیزاده، «تصوف، مباحث تاریخی، سدههای ۶-۷ق/ ۱۲-۱۳م»، ص۶۷.
- ↑ نصر، سه حکیم مسلمان، ۱۳۸۲ش، ص۱۲۶؛ چیتیک، «ابنعربی و پس از آن در سرزمینهای ایران و عرب و ماورای آن»، ص۴۷-۵۵؛ خدامرادی و ضرابیزاده، «تصوف، مباحث تاریخی، سدههای ۶-۷ق/ ۱۲-۱۳م»، ص۶۷.
- ↑ سید حیدر آملی، جامع الاسرار، ۱۳۶۸ش، مقدمه هانری کربن، ص۱۴؛ پالاسیوس، زندگی و مکتب ابنعربی، ۱۳۸۵ش، ص۱۳۸-۱۳۹.
- ↑ جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش، ص۶۹۰-۶۹۲؛ چیتیک، «مکتب ابنعربی»، ص۳۸۹-۳۹۰.
- ↑ نصر، سه حکیم مسلمان، ۱۳۸۲ش، ص۱۲۶.
- ↑ سید حیدر آملی، جامع الاسرار، ۱۳۶۸ش، مقدمه هانری کربن، ص۱۳-۱۴.
- ↑ کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ۱۳۸۸ش، ص۴۱۴.
- ↑ ملاصدرا، رساله سه اصل، ۱۳۸۰ق، مقدمه محقق، ص۱۲-۱۴.
- ↑ نصر، «مکتب اصفهان»، ص۴۴۵؛ طارمی، شهر هزار حکیم، ۱۳۸۲ش، ص۷.
- ↑ پالاسیوس، زندگی و مکتب ابنعربی، ۱۳۸۵ش، ص۱۳۹-۱۴۰؛ نصر، سه حکیم مسلمان، ۱۳۸۲ش، ص۱۲۶-۱۲۷.
- ↑ ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۳۸۶ش، دیباچه محقق، ص۷۸-۸۱.
- ↑ شمس تبریزی، مقالات شمس، ۱۳۹۱ش، ص۲۹۹.
- ↑ ابنعربی، ترجمه فتوحات مکیه، ۱۳۸۴ش، مقدمه مترجم، ص۱۲۰.
- ↑ جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش، ص۵۳۳.
- ↑ عفیفی، «ابنعربی»، ص۵۷۰-۵۷۱.
- ↑ برای نمونه: ابنتیمیه، مجموعة الرسائل و المسائل، لجنة التراث العربی، ج۴، ص۲۶-۲۷.
- ↑ مقدس اردبیلی، حدیقة الشیعه، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۷۵۲.
- ↑ محمدطاهر قمی، تحفة الاخیار، ۱۳۶۹ش، ص۳۱۸.
- ↑ احسائی، جوامع الكلم، ۱۴۳۰ق، ج۹، ص۷۷۶-۷۷۷.
- ↑ تنکابنی، قصص العلماء، تهران، ص۵۳.
- ↑ مقدس اردبیلی، حدیقة الشیعه، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۷۵۲؛ محمدطاهر قمی، تحفة الاخیار، ۱۳۶۹ش، ص۳۱۶.
- ↑ موسوی خلخالی تهرانی، شرح مناقب محییالدین عربی، ۱۳۶۳ش، ص۹.
- ↑ نبهانی، جامع کرامات الأولياء، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۱۸۷؛ حاجی خلیفه، کشف الظنون، بیروت، ج۲، ص۱۲۳۸.
- ↑ برای نمونه ن.ک: مقری تلمسانی، نفح الطیب، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۰۵.
- ↑ برای نمونه ن.ک: ابنخلکان، وفیات الاعیان، ۱۹۹۴م، ج۷، ص۱۱؛ آقابزرگ تهرانی، توضیح الرشاد، ۱۴۰۱ق، ص۱۱۲.
- ↑ مطهری، امامت و رهبری، ۱۳۹۶ش، ص۱۶۳؛ مرتضی عاملی، ابنعربی سنی متعصب، ۱۴۲۴ق، ص۱۰.
- ↑ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، مقدمه محقق، ص۴۳؛ مرتضی عاملی، ابنعربی سنی متعصب، ۱۴۲۴ق، ص۱۰.
- ↑ مطهری، امامت و رهبری، ۱۳۹۶ش، ص۱۶۲-۱۶۳.
- ↑ مرتضی عاملی، ابنعربی سنی متعصب، ۱۴۲۴ق، ص۱۸۸-۱۸۹؛ جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش، ص۵۴۰.
- ↑ مرتضی عاملی، ابنعربی سنی متعصب، ۱۴۲۴ق، ص۲۲۰-۲۲۱.
- ↑ مرتضی عاملی، ابنعربی سنی متعصب، ۱۴۲۴ق، ص۲۲۱-۲۲۲.
- ↑ مرتضی عاملی، ابنعربی سنی متعصب، ۱۴۲۴ق، ص۲۱۹.
- ↑ خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۵۳.
- ↑ مرتضی عاملی، ابنعربی سنی متعصب، ۱۴۲۴ق، ص۱۴۷-۱۴۸.
- ↑ مرتضی عاملی، ابنعربی سنی متعصب، ۱۴۲۴ق، ص۱۱۴.
- ↑ مرتضی عاملی، ابنعربی سنی متعصب، ۱۴۲۴ق، ص۱۴۹-۱۵۰.
- ↑ مرتضی عاملی، ابنعربی سنی متعصب، ۱۴۲۴ق، ص۱۵۴.
- ↑ برای نمونه ن.ک: ذهبی، میزان الاعتدال، ۱۳۸۲ق، ج۳، ص۶۵۹.
- ↑ برای نمونه ن.ک: قاضی نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۶۲.
- ↑ خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۶۰.
- ↑ قاضی نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۶۱-۶۳.
- ↑ بهائی، الاربعون حديثاً، ۱۴۲۶ق، ص۶۴۹-۶۵۰.
- ↑ محمدطاهر قمی و مجلسی، اصول فصول التوضیح، تحقیق رسول جعفریان، ص۶۰.
- ↑ حسینی طهرانی، روح مجرد، ۱۴۲۵ق، ص۳۳۵.
- ↑ قاضی سعید قمی، شرح الاربعین، ۱۴۲۱ق، ص۲۵۷-۲۵۹؛ حسینی طهرانی، روح مجرد، ۱۴۲۵ق، ص۳۴۲.
- ↑ حسنزاده آملی، هزار و یک نکته، ۱۳۶۵ش، ص۱۲۷.
- ↑ حسینی طهرانی، روح مجرد، ۱۴۲۵ق، ص۳۵۰-۳۵۱.
- ↑ قاضی نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۶۱.
- ↑ قاضی نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۶۲.
- ↑ قاضی نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۶۱-۶۲؛ بهائی، الاربعون حديثاً، ۱۴۲۶ق، ص۶۵۰.
- ↑ حسینی طهرانی، روح مجرد، ۱۴۲۵ق، ص۳۱۸-۳۲۲؛ حسنزاده آملی، یازده رساله فارسی، ۱۳۶۳ش، ص۱۷۳.
- ↑ حسنزاده آملی، هزار و یک نکته، ۱۳۶۵ش، ص۱۲۷.
- ↑ جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش، ص۵۳۶-۵۴۲.
- ↑ خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۶۰.
- ↑ مطهری، امامت و رهبری، ۱۳۹۶ش، ص۱۶۲-۱۶۳.
- ↑ مطهری، امامت و رهبری، ۱۳۹۶ش، ص۱۶۲-۱۶۳.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات المکیه، بیروت، ج۱، ص۱۸۶.
- ↑ مقری تلمسانی، نفح الطیب، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۰۵.
- ↑ جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش، ص۶.
- ↑ مقری تلمسانی، نفح الطیب، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۰۵.
- ↑ غراب، الشیخ الاکبر محیالدین ابنالعربی، ۱۴۰۳ق، ص۱۹-۲۰؛ جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش، ص۵-۱۲.
- ↑ مقری تلمسانی، نفح الطیب، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۰۵؛ جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش، ص۱۳.
- ↑ پالاسیوس، زندگی و مکتب ابنعربی، ۱۳۸۵ش، ص۴۶؛ ابنعربی، صوفیان اندلس، ۱۴۰۰ش، مقدمه مترجم، ص۱۹-۲۰.
- ↑ ابنعربی، صوفیان اندلس، ۱۴۰۰ش، ص۲۹-۱۵۴.
- ↑ ابنعربی، مختصر الدرة الفاخرة، عمان (اردن)، ص۲۴-۹۸.
- ↑ جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش، ص۳۷-۶۶؛ عدّاس، در جستجوی کبریت احمر، ۱۳۸۷ش، ص۲۵۹.
- ↑ نصر، سه حکیم مسلمان، ۱۳۸۲ش، ص۱۰۰.
- ↑ مقری تلمسانی، نفح الطیب، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۰۵؛ غراب، الشیخ الاکبر محیالدین ابنالعربی، ۱۴۰۳ق، ص۱۶۴-۱۶۵.
- ↑ پالاسیوس، زندگی و مکتب ابنعربی، ۱۳۸۵ش، ص۱۲۷.
- ↑ جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش، ص۱۰۵.
- ↑ جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش، ص۱۰۶.
- ↑ زرینکوب، دنباله جستجو در تصوف ایران، ۱۳۸۰ش، ص۱۱۹.
- ↑ مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۱۴.
- ↑ مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۱۴.
- ↑ مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۸۱ش، ج۲، ص۱۱۹.
- ↑ مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۲۳۷؛ ملاصدرا، رساله سه اصل، ۱۳۸۰ق، مقدمه محقق، ص۱۳.
- ↑ فرغانی، مشارق الدراری، ۱۳۷۹ش، مقدمه محقق، ص۱۴.
- ↑ یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۳۰؛ خدامرادی و ضرابیزاده، «تصوف، مباحث تاریخی، سدههای ۶-۷ق/ ۱۲-۱۳م»، ص۶۷.
- ↑ عفیفی، «ابنعربی»، ص۵۷۰.
- ↑ عفیفی، «ابنعربی فی دراساتی»، ص۱۸؛ زرینکوب، در قلمرو وجدان، ۱۳۹۰، ص۳۴۰؛ زرینکوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۴۴ش، ص۱۴۲؛چیتیک، «ابنعربی و مکتب وی»، ص۱۴۲-۱۴۳.
- ↑ ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۳۸۶ش، دیباچه محقق، ص۵۳-۵۴.
- ↑ زرینکوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۴۴ش، ص۱۴۵؛ شیمل، تصوف، ۱۴۰۱ش، ص۶۱.
- ↑ استعلامی، فرهنگنامه تصوف و عرفان، ۱۳۹۸ش، ج۲، ص۱۸۲۴.
- ↑ شیمل، تصوف، ۱۴۰۱ش، ص۶۱-۶۳؛ چیتیک، «ابنعربی و مکتب وی»، ص۱۴۸.
- ↑ زرینکوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۴۴ش، ص۱۴۵-۱۴۶؛ ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۳۸۶ش، دیباچه محقق، ص۶۹-۷۱.
- ↑ چیتیک، «ابنعربی و مکتب وی»، ص۱۴۴.
- ↑ نصر، سه حکیم مسلمان، ۱۳۸۲ش، ص۱۱۵.
- ↑ ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۳۶۵ق، ج۱، ص۱۳۴-۱۳۵.
- ↑ ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۳۶۵ق، ج۱، ص۱۳۵.
- ↑ شیمل، تصوف، ۱۴۰۱ش، ص۶۶؛ چیتیک، «ابنعربی و مکتب وی»، ص۱۵۷.
- ↑ نیکلسون، «الانسان الکامل»، ص۴۹؛ مطهری، انسان کامل، ۱۳۸۲ش، ص۱۶.
- ↑ نصر، سه حکیم مسلمان، ۱۳۸۲ش، ص۱۱۵.
- ↑ ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۳۶۵ق، ج۱، ص۲۱۴.
- ↑ ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۳۶۵ق، ج۱، ص۵۰.
- ↑ ایزوتسو، صوفیسم و تائوئیسم، ۱۳۷۸ش، ص۲۳۱-۲۳۲؛ ملکی، خاتم اولیاء، ۱۳۸۸ش، ص۴۲-۴۳.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات المکیه، بیروت، ج۳، ص۳۳۱.
- ↑ برای نمونه ن.ک: یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۶۵۱.
- ↑ ملکی، خاتم اولیاء، ۱۳۸۸ش، ص۴۵.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات المکیه، بیروت، ج۲، ص۴۹.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات المکیه، بیروت، ج۱، ص۱۸۴-۱۸۵ و ج۲، ص۴۹.
- ↑ جندی، شرح فصوص الحکم، ۱۴۲۳ق، ص۱۳۸.
- ↑ جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش ص۵۲۱.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات المکیه، بیروت، ج۱، ص۳۱۸-۳۱۹.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات المکیه، بیروت، ج۲، ص۴۹.
- ↑ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۱۴؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۳۵۸.
- ↑ جندی، شرح فصوص الحکم، ۱۴۲۳ق، ص۲۵۰-۲۵۲.
- ↑ یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۶۵۵؛ سید موسوی، «نقد نظریه مؤیدالدین جَندی در خاتم الاولیاء بودن ابنعربی»، ص۱۰۹.
- ↑ سید حیدر آملی، جامع الاسرار، ۱۳۶۸ش، ص۳۹۵.
- ↑ سید حیدر آملی، جامع الاسرار، ۱۳۶۸ش، ص۳۹۵.
- ↑ عبدالرزاق کاشانی، شرح فصوص الحکم، ۱۳۸۳ش، ص۱۲۷.
- ↑ قمشهای، مجموعه آثار حکیم صهبا، ۱۳۷۸ش، ص۱۱۱-۱۱۴.
- ↑ حسنزاده آملی، هزار و یک نکته، ۱۳۶۵ش، ص۳۸۷-۳۸۸.
- ↑ حسنزاده آملی، هزار و یک نکته، ۱۳۶۵ش، ص۳۸۷-۳۸۸.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات المکیه، بیروت، ج۳، ص۳۲۷.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات المکیه، بیروت، ج۳، ص۳۲۷.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات المکیه، بیروت، ج۳، ص۳۲۷-۳۲۸؛ ابنعربی، الفتوحات المکیه، بیروت، ج۳، ص۳۳۵.
- ↑ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۲۵۶؛ نصر، سه حکیم مسلمان، ۱۳۸۲ش، ص۱۷۰.
- ↑ جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش، ص۵۳۱.
- ↑ زرینکوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۴۴ش، ص۱۳۸؛ مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۸۱ش، ج۲، ص۱۱۸؛ استعلامی، فرهنگنامه تصوف و عرفان، ۱۳۹۸ش، ج۲، ص۱۶۱۸.
- ↑ جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش، ص۵۵۹.
- ↑ جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش، ص۶۴۶-۶۴۸.
- ↑ جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش، ص۶۴۸-۶۴۹.
- ↑ مطهری، عرفان حافظ، ۱۳۷۳ش، ص۱۸.
- ↑ جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش، ص۵۵۹-۵۸۱.
- ↑ شعرانی، الیواقیت و الجواهر، بیروت، ج۱، ص۲۶.
- ↑ قاضی نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۶۱.
- ↑ بهائی، الاربعون حديثاً، ۱۴۲۶ق، ص۱۶۰؛ بهائی، الاربعون حديثاً، ۱۴۲۶ق، ص۱۶۵؛ بهائی، الاربعون حديثاً، ۱۴۲۶ق، ص۶۴۹.
- ↑ محمدطاهر قمی و مجلسی، اصول فصول التوضیح، تحقیق رسول جعفریان، ص۶۰-۶۱.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱۳۶۸ش، ج۲، ص۳۲۹؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱۳۶۸ش، ج۹، ص۳۸۲؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ۱۴۱۳ق، ج۶، ص۱۲۶.
- ↑ خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۵۶.
- ↑ خمینی، مصباح الهدایة، ۱۳۹۲ش، ص۱۴۵.
- ↑ مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۸۱ش، ج۲، ص۱۱۷-۱۱۸.
- ↑ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۴۲۴ق، مقدمه محقق، ج۱، ص۷-۸؛ حسنزاده آملی، هزار و یک نکته، ۱۳۶۵ش، ص۱۲۷؛ حسنزاده آملی، هزار و یک نکته، ۱۳۶۵ش، ص۳۷۸.
- ↑ مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۸۱ش، ج۲، ص۱۱۸.
- ↑ برای نمونه ن.ک: ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱۳۶۸ش، ج۹، ص۳۸۲.
- ↑ جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش، ص۵۷۱-۵۷۶.
- ↑ بدیعی، «ابنعربی از منظر امام خمینی»، پرتال امام خمینی.
- ↑ زریاب خویی، «زندگانی من»، ص۴۹.
- ↑ خمینی، صحیفه امام، تهران، ۱۳۸۹ش، ج۲۱، ص۲۲۰.
- ↑ ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۳۸۶ش، دیباچه محقق، ص۸۷-۸۸.
- ↑ جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش، ص۵۵۸-۵۵۹.
- ↑ زرینکوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۴۴ش، ص۱۳۸-۱۳۹.
- ↑ جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش،ص۶۰۵-۶۰۶.
- ↑ حر عاملی، الرسالة الاثنا عشریه، ۱۴۳۲ق، ص۲۶۳-۲۶۵.
- ↑ مجلسی، عین الحیات، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۹۳-۹۴؛ مجلسی، عین الحیات، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۴۵۸.
- ↑ بهائی، الاربعون حديثاً، ۱۴۲۶ق، تعلیقات خواجویی، ص۱۶۰-۱۶۱.
- ↑ خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۶۰-۶۱.
- ↑ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۲۹ق، ج۲۰، ص۲۳۹-۲۴۱.
- ↑ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، مقدمه محقق، ص۴۳-۵۰.
- ↑ جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش،ص
- ↑ مجلسی، عین الحیات، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۹۳-۹۴؛ خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۶۱.
- ↑ حر عاملی، الرسالة الاثنا عشریه، ۱۴۳۲ق، ص۲۶۳؛ مجلسی، عین الحیات، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۴۵۸.
- ↑ حر عاملی، الرسالة الاثنا عشریه، ۱۴۳۲ق، ص۲۶۵؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۲۹ق، ج۲۰، ص۲۴۰.
- ↑ حر عاملی، الرسالة الاثنا عشریه، ۱۴۳۲ق، ص۲۶۴.
- ↑ حر عاملی، الرسالة الاثنا عشریه، ۱۴۳۲ق، ص۲۶۳؛ مجلسی، عین الحیات، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۹۴.
- ↑ حر عاملی، الرسالة الاثنا عشریه، ۱۴۳۲ق، ص۲۶۳-۲۶۴؛ مجلسی، عین الحیات، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۹۳.
- ↑ مجلسی، عین الحیات، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۹۴.
- ↑ حر عاملی، الرسالة الاثنا عشریه، ۱۴۳۲ق، ص۲۶۳.
- ↑ مجلسی، عین الحیات، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۴۵۸؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۲۹ق، ج۲۰، ص۲۴۰؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، مقدمه محقق، ص۴۳-۴۴.
- ↑ جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش، ص۵۸۳-۵۸۹.
- ↑ سید حیدر آملی، جامع الاسرار، ۱۳۶۸ش، ص۳۹۵.
- ↑ ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۳۸۶ش، دیباچه محقق، ص۸۲.
- ↑ ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۳۸۶ش، دیباچه محقق، ص۵۳-۵۴ ؛ملکیان، «ویژگیهای چاپ جدید فصوص الحکم و نقدهایی بر اندیشههای ابنعربی»، ص۱۲۹-۱۳۱.
- ↑ ملکیان، «ویژگیهای چاپ جدید فصوص الحکم و نقدهایی بر اندیشههای ابنعربی»، ص۱۳۱-۱۳۴.
- ↑ پورجوادی، «ابنعربی و فصوص الحکم»، ص۱۲۱؛ ملکیان، «ویژگیهای چاپ جدید فصوص الحکم و نقدهایی بر اندیشههای ابنعربی»، ص۱۳۵-۱۳۶.
- ↑ عفیفی، «ابنعربی»، ص۵۶۵؛ ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۳۸۶ش، دیباچه محقق، ص۵۵-۵۷.
- ↑ ملکیان، «ویژگیهای چاپ جدید فصوص الحکم و نقدهایی بر اندیشههای ابنعربی»، ص۱۲۶.
- ↑ خراسانی (شرف)، «ابنعربی، ابوعبدالله»، ص۲۳۰.
- ↑ جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش، ص۱۰۶.
- ↑ نبهانی، جامع کرامات الأولياء، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۱۸۷-۱۸۹.
- ↑ یحیی، مؤلفات ابنعربی تاریخها و تصنیفها، ۲۰۰۶م، ص۷۹.
- ↑ ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۳۶۵ق، مقدمه محقق، ج۱، ص۶؛ خدامرادی و ضرابیزاده، «تصوف، مباحث تاریخی، سدههای ۶-۷ق/ ۱۲-۱۳م»، ص۶۶.
- ↑ چیتیک، «ابنعربی و مکتب وی»، ص۱۳۴.
- ↑ ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۳۸۶ش، دیباچه محقق، ص۵۵-۵۷؛ چیتیک، ابنعربی وارث انبیاء، ۱۳۹۸ش، ص۱۹.
- ↑ زرینکوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۴۴ش، ص۱۴۰؛ مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۸۱ش، ج۲، ص۱۱۸؛ ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۳۸۶ش، دیباچه محقق، ص۳۰؛ چیتیک، «ابنعربی و مکتب وی»، ص۱۳۴.
- ↑ جامی، نفحات الانس، ۱۳۸۲ش، ص۵۴۷.
- ↑ زرینکوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۴۴ش، ص۱۴۱؛ حسنزاده آملی، هزار و یک کلمه، ۱۳۸۷ش، ج۵، ص۱۴۳.
- ↑ ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۳۶۵ق، ج۱، ص۴۷.
- ↑ چیتیک، «ابنعربی و مکتب وی»، ص۱۳۵.
- ↑ زرینکوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۴۴ش، ص۱۴۲؛ مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۸۱ش، ج۲، ص۱۱۸.
- ↑ صدرالدین قونوی، الفکوک، ۱۴۳۴ق، ص۸؛ ایزوتسو، «زندگی و اندیشه ابنعربی»، ص۴۰.
- ↑ کربن، تخیل خلاق در عرفان ابنعربی، ۱۳۹۰ش، ص۸۷.
- ↑ نیکلسون، تصوف اسلامی، ۱۳۵۸ش، یادداشتهای مترجم، ص۱۶۳-۱۶۴؛ چیتیک، «ابنعربی و مکتب وی»، ص۱۳۴.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات المکیه، بیروت، ج۱، ص۱۰؛ ابنعربی، الفتوحات المکیه، بیروت، ج۳، ص۴۵۶.
- ↑ مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۸۱ش، ج۲، ص۱۱۸؛ نصر، سه حکیم مسلمان، ص۱۰۲.
- ↑ نصر، سه حکیم مسلمان، ۱۳۸۲ش، ص۱۰۲.
- ↑ زرینکوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۴۴ش، ص۱۴۰؛ نصر، سه حکیم مسلمان، ص۱۰۲؛ چیتیک، «ابنعربی و مکتب وی»، ص۱۳۴.
- ↑ شیمل، تصوف، ۱۴۰۱ش، ص۵۹-۶۰.
- ↑ چیتیک، «ابنعربی و مکتب وی»، ص۱۳۴.
- ↑ چیتیک، «ابنعربی»، ص۳۸۳.
- ↑ عدّاس، در جستجوی کبریت احمر، ۱۳۸۷ش، مقدمه مترجم، ص۱۵.
- ↑ شیمل، تصوف، ۱۴۰۱ش، ص۶۷؛ چیتیک، «ابنعربی»، ص۳۸۳؛ عدّاس، در جستجوی کبریت احمر، ۱۳۸۷ش، مقدمه مترجم، ص۱۵-۳۰.
یادداشت
- ↑ برخی محققان مطالب ابنعربی درباره مصداق خاتم اولیاء را مبهم و ناسازگار برشمردهاند (آشتیانی، «ختم ولایت در اندیشه ابنعربی»، ص۱۰۰؛ جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش، ص۵۲۱)؛ برخی دیگر تلاش بعضی شارحان ابنعربی برای رفع ناسازگاری را بینتیجه قلمداد کردهاند (برای نمونه ن.ک: جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش، ص۵۲۶).
- ↑ در متن فتوحات چاپ بیروت حسن بن علی(ع) ضبط شده است (ابنعربی، الفتوحات المکیه، بیروت، ج۳، ص۳۲۷). سید محمدحسین حسینی طهرانی این ضبط را اشتباه چاپی و ضبط صحیح را حسین بن علی(ع) دانسته است (حسینی طهرانی، روح مجرد، ۱۴۲۵ق، ص۳۱۸). این نظر با مخالفت همراه شده است. (جهانگیری، محییالدین ابنعربی، ۱۳۹۵ش، ص۵۳۷).
منابع
- آشتیانی، سید جلالالدین، «ختم ولایت در اندیشه ابنعربی»، در کیهان فرهنگی، شماره ۲۶، ۱۳۶۸ش.
- آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن بن علی، توضیح الرشاد فی تاریخ حصر الاجتهاد، تحقیق احمد حسینی اشکوری، قم، مطبعة الخيام، ۱۴۰۱ق.
- ابنتیمیه، احمد بن عبدالحلیم، مجموعة الرسائل و المسائل، تحقیق محمد رشید رضا، بیجا، لجنة التراث العربی، بیتا.
- ابنخلکان، احمد بن محمد، وفيات الاعيان و انباء ابناء الزمان، تحقیق احسان عباس، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۴م.
- ابنعماد حنبلی، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق عبدالقادر ارناؤوط و محمود ارناؤوط، بیروت، دار ابنکثیر ۱۴۱۲ق/ ۱۹۹۱م.
- ابنعربی، محمد بن علی، ترجمه فتوحات مکیه، ترجمه محمد خواجوی، تهران، انتشارات مولی، ۱۳۸۴ش.
- ابنعربی، محمد بن علی، صوفیان اندلس (ترجمه بخشی از روح القدس)، ترجمه سید رضا فیض، تهران، انتشارات هرمس، ۱۴۰۰ش.
- ابنعربی، محمد بن علی، عنقا مغرب فی ختم الاولیاء و شمس المغرب، تحقیق احمد بهنساوی، قاهره، بیتا.
- ابنعربی، محمد بن علی، الفتوحات المکیه، بیروت، دار احياء التراث العربی، بیتا.
- ابنعربی، محمد بن علی، فصوص الحکم، تحقیق ابوالعلاء عفیفی، قاهره، دار احیاء الکتب العربیة، ۱۳۶۵ق/۱۹۴۶م.
- ابنعربی، محمد بن علی، فصوص الحکم، تحقیق محمدعلی موحد و صمد موحد، تهران، انتشارات کارنامه، ۱۳۸۶ش.
- ابنعربی، محمد بن علی، مختصر الدرة الفاخرة فيمن انتفعت به فی طريق الآخرة، تحقیق محمد ادیب الجادر، عمان (اردن)، دار الفتح للدراسات و النشر، بیتا.
- احسائی، احمد بن زینالدین، جوامع الكلم، بیجا، الغدیر، ۱۴۳۰ق.
- استعلامی، محمد، فرهنگنامه تصوف و عرفان، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۹۸ش.
- ایزوتسو، توشیهیکو، «زندگی و اندیشه ابنعربی»، در کیهان فرهنگی، شماره ۹۶، فروردین ۱۳۷۲ش.
- ایزوتسو، توشیهیکو، صوفیسم و تائوئیسم، ترجمه محمدجواد گوهری، تهران، انتشارات روزنه، ۱۳۷۸ش.
- بدیعی، محمد، «ابنعربی از منظر امام خمینی»، در پرتال امام خمینی، تاریخ درج: ۷ آذر ۱۳۹۶ش، تاریخ بازدید: ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ش.
- بهائی، محمد بن حسین، الاربعون حديثاً، تعلیقات ملا اسماعیل خواجویی، تحقیق مهدی رجایی، ۱۴۲۶ق/۱۳۸۴ش.
- پالاسیوس، میگوئل آسین، زندگی و مکتب ابنعربی، ترجمه حمیدرضا شیخی، تهران، انتشارات اساطیر، ۱۳۸۵ش.
- پورجوادی، نصرالله، «ابنعربی و فصوص الحکم»، مجله بخارا، شماره ۶۲، خرداد و شهریور ۱۳۸۶ش.
- تنکابنی، محمد بن سلیمان، قصص العلماء، تهران، انتشارات علميه اسلاميه، بیتا.
- جامی، عبدالرحمن بن احمد، نفحات الانس من حضرات القدس، تحقیق محمود عابدی، تهران، انتشارت اطلاعات، ۱۳۸۲ش.
- جندی، مؤیدالدین محمود بن صاعد، شرح فصوص الحکم، تحقیق سید جلالالدین آشتیانی، قم، بوستان کتاب، ۱۴۲۳ق/۱۳۸۱ش.
- جهانگیری، محسن، محییالدین ابنعربی چهره برجسته عرفان اسلامی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۹۵ش.
- چیتیک، ویلیام، «ابنعربی»، ترجمه محسن جهانگیری، در تاریخ فلسفه اسلامی، ج۲، زیر نظر سید حسین نصر و الیور لیمن، تهران، انتشارات حکمت، ۱۳۸۹ش.
- چیتیک، ویلیام، ابنعربی وارث انبیاء، ترجمه قاسم کوهدار، تهران، نشر نامک، ۱۳۹۸ش.
- چیتیک، ویلیام، «ابنعربی و پس از آن در سرزمینهای ایران و عرب و ماورای آن»، در تصوف و طریقت نگاهی تاریخی، ترجمه علیرضا رضایت، تهران، انتشارات حکمت، ۱۳۹۷ش.
- چیتیک، ویلیام، «ابنعربی و مکتب وی»، در جلوههای معنویت در جهان اسلام (طریقههای عرفانی)، تهیه و تدوین سید حسین نصر، ترجمه فاطمه شاهحسینی، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۹۱ش.
- چیتیک، ویلیام، «مکتب ابنعربی»، ترجمه محسن جهانگیری، در تاریخ فلسفه اسلامی، ج۲، زیر نظر سید حسین نصر و الیور لیمن، تهران، انتشارات حکمت، ۱۳۸۹ش.
- حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، بیروت، دار احياء التراث العربی، بیتا.
- حر عاملی، محمد بن حسن، الرسالة الاثنا عشریة فی الرد علی الصوفیة، تحقیق عباس جلالی، قم، انتشارات انصاریان، ۱۴۳۲ق.
- حسنزاده آملی، حسن، هزار و یک کلمه، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۷ش.
- حسنزاده آملی، حسن، هزار و یک نکته، تهران، مركز نشر فرهنگى رجاء، ۱۳۶۵ش.
- حسنزاده آملی، حسن، یازده رساله فارسی (فلسفی، منطقی، عرفانی)، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۳ش.
- حسینی طهرانی، سید محمدحسین، روح مجرد (یادنامه موحد عظیم و عارف کبیر سید هاشم موسوی حداد)، مشهد، انتشارات علامه طباطبایی، ۱۴۲۵ق.
- خدامرادی ثریا و سعید ضرابیزاده، «تصوف، مباحث تاریخی، سدههای ۶-۷ق/ ۱۲-۱۳م»، در تصوف (خاستگاه، تاریخ و موضوعات وابسته)، بهکوشش فاطمه لاجوردی، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهشهای ایرانی و اسلامی)، ۱۳۹۶ش.
- خمینی، سید روحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹ش.
- خمینی، سید روحالله، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۲ش.
- خوانساری، محمدباقر بن زینالعابدین، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، قم، دهاقانی (اسماعیلیان)، ۱۳۹۰ق.
- ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار المعرفة للطباعة و النشر، ۱۳۸۲ق.
- زریاب خویی، عباس، «زندگانی من»، در در تحقیقات اسلامی، سال دهم، شماره ۱ و ۲، بهار و تابستان، ۱۳۷۴ش.
- زرینکوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، تهران، انتشارات آریا، ۱۳۴۴ش.
- زرینکوب، عبدالحسین، در قلمرو وجدان، تهران، انتشارات سروش، ۱۳۹۰ش.
- سید حیدر آملی، حیدر بن علی، جامع الاسرار و منبع الانوار، تحقیق هانری کربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، ۱۳۶۸ش.
- سیدموسوی، سید حسین، «نقد نظریه مؤیدالدین جَندی در خاتم الاولیاء بودن ابنعربی»، در جستارهایی در فلسفه و کلام، شماره ۹۷، پاییز و زمستان ۱۳۹۵ش.
- شیبی،مصطفی کامل، الصلة بین التصوف و التشیع، بیروت، دار الأندلس، ۱۹۸۲م.
- شرف (خراسانی)، شرفالدین، «ابنعربی، ابوعبدالله»، در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۴، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۰ش.
- شعرانی، عبدالوهاب بن احمد، الیواقیت و الجواهر فی بیان عقاید الاکابر، بیروت، دار احياء التراث العربی، بیتا.
- شمس تبریزی، محمد بن ملکداد، مقالات شمس تبریزی، تحقیق محمدعلی موحد، تهران، انتشارات خوارزمی، ۱۳۹۱ش.
- شیمل، آنهماری، تصوف (مقدمهای بر عرفان اسلامی)، ترجمه شاهرخ راعی، تهران، انتشارات حکمت، ۱۴۰۱ش.
- صدرالدین قونوی، محمد بن اسحاق، الفکوک فی اسرار مستندات حکم الفصوص للشیخ الاکبر محییالدین ابنعربی، تحقیق عاصم ابراهیم کیالی، بیروت، کتاب-ناشرون، ۱۴۳۴ق/۲۰۱۳م.
- طارمی، عباس، شهر هزار حکیم، تهران، انتشارات روزنه، ۱۳۸۲ش.
- مرتضی عاملی، جعفر، ابنعربی سنی متعصب، المرکز الاسلامی للدراسات، ۱۴۰۲۴ق.
- عبدالرزاق کاشانی، عبدالرزاق بن جمالالدین، شرح فصوص الحکم، تحقیق مجید هادیزاده، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۳ش.
- عدّاس، کلود، در جستجوی کبریت احمر، ترجمه فریدالدین رادمهر، تهران، انتشارات نیلوفر، ۱۳۸۷ش.
- عفیفی، ابوالعلاء، «ابنعربی»، ترجمه غلامرضا اعوانی، در تاریخ فلسفه در اسلام، ج۱، بهکوشش میانمحمد شریف، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۹۱ش.
- عفیفی، ابوالعلاء، «ابنعربی فی دراساتی»، در الکتاب التذكاری (محییالدین بن عربی فی الذکری المئویة الثامنة لمیلاده)، بهکوشش ابراهیم بیومی مدکور، قاهره، دار الکاتب العربی، ۱۳۸۹.
- غراب، محمود محمود، الشیخ الاکبر محیالدین ابنالعربی، دمشق، دار الکاتب العرب، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
- فرغانی، سعدالدین سعید بن محمد، مشارق الدراری (شرح تائیه ابنفارض)، تحقیق سید جلالالدین آشتیانی، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۹ش.
- قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید، شرح الاربعین، تحقیق نجفقلی حبیبی، مرکز پژوهشی ميراث مکتوب، ۱۴۲۱ق/۱۳۷۹ش.
- قاضی نورالله شوشتری، نورالله بن شریفالدین، مجالس المؤمنین، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۷۷ش.
- قمشهای، محمدرضا بن ابوالقاسم، مجموعه آثار حكیم صهبا (به همراه زندگینامه)، تحقیق حامد ناجی اصفهانی و خلیل بهرامی قصرچمنی، اصفهان، کانون پژوهش، ۱۳۷۸ش.
- قیصری، داود بن محمود، شرح فصوص الحکم، تحقیق سید جلالالدین آشتیانی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵ش.
- قیصری، داود بن محمود، شرح فصوص الحکم داود القیصری، تحقیق حسن حسنزاده آملی، قم، بوستان کتاب، ۱۴۲۴ق/۱۳۸۲ش.
- کربن، هانری، تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمه سید جواد طباطبایی، تهران، انتشارات کویر، ۱۳۸۸ش.
- کربن، هانری، تخیل خلاق در عرفان ابنعربی، ترجمه انشاءالله رحمتی، تهران، انتشارات سوفیا، ۱۳۹۹ش.
- مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، عین الحیات، تحقیق مهدی رجایی، قم، انوار الهدی، ۱۳۸۲ش.
- محدث نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل (خاتمه)، بیروت، مؤسسة آلالبیت(ع) لاحیاء التراث، ۱۴۲۹ق.
- محمدطاهر قمی، محمدطاهر بن محمدحسین، تحفة الاخیار، تحقیق داود الهامی، قم، مطبوعاتی صدف، ۱۳۶۹ش.
- محمدطاهر قمی و محمدتقی مجلسی، اصول فصول التوضیح، تحقیق رسول جعفریان، بیجا، بینا، بیتا.
- مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیة او اللقب، تهران، انتشارات خیام، ۱۳۶۹ش.
- مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۶ش
- مطهری، مرتضی، انسان کامل، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۲ش.
- مطهری، مرتضی، عرفان حافظ، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۷۳ش.
- مطهری، مرتضی، کلیات علوم اسلامی (کلام، عرفان و حکمت عملی)، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۱ش.
- مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، حدیقة الشیعه، تحقیق صادق حسنزاده و علیاکبر زمانینژاد، قم، انتشارات انصاریان، ۱۴۲۵ق/۱۳۸۳ش.
- ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، تحقیق محمد خواجوی، قم، انتشارات بیدار، ۱۴۰۲-۱۴۱۳ق.
- ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، قم، مکتبة المصطفوی، ۱۳۶۸ش.
- ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، رساله سه اصل، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۸۰ق/۱۳۴۰ش.
- ملکی، محمد (جلالالدین)، خاتم اولیاء از دیدگاه ابنعربی و علامه آشتیانی، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۸ش.
- ملکیان، مصطفی، «ویژگیهای چاپ جدید فصوص الحکم و نقدهایی بر اندیشههای ابنعربی»، مجله بخارا، شماره ۶۲، خرداد و شهریور ۱۳۸۶ش.
- موسوی خلخالی تهرانی، سید محمدصالح بن محمد، شرح مناقب محییالدین عربی، تهران، انتشارات تکیه خاکسار، ۱۳۶۳ش.
- نبهانی، یوسف بن اسماعیل، جامع کرامات الاولياء، بیروت، المکتبة العصرية، ۱۴۳۰ق/۲۰۰۹م.
- نصر، سید حسین، سه حکیم مسلمان، ترجمه احمد آرام، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۲ش.
- نصر، سید حسین، «مکتب اصفهان»، در تاریخ فلسفه در اسلام، ج۱، بهکوشش میانمحمد شریف، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۹۲ش.
- نیکلسون، رینولد الین، «الانسان الکامل»، در دائرةالمعارف الاسلامیة، بهکوشش احمد شنتناوی، بیروت، دار الفکر، بیتا.
- نیکلسون، رینولد الین، تصوف اسلامی و رابطه انسان و خدا، ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، انتشارات طوس، ۱۳۵۸ش.
- یحیی، عثمان، مؤلفات ابنعربی تاریخها و تصنیفها، تحقیق احمد محمد الطیب، قاهرة، الهیئة المصریة العامة للکتاب، ۲۰۰۱م.
- یزدانپناه، سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، نگارش سید عطاء انزلی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۹ش.