نامگذاری این سوره به نام «آل عمران» به دلیل وجود واژه «عمران» در دو آیه از این سوره است. در آیه ۳۳ به خاندان عمران ذیل عنوان آل عمران و در آیه ۳۵ به عمران پدر حضرت مریم(س) اشاره کرده است.[۱] نام دیگر این سوره «طیبه» یعنی پاک و پاکیزه از آلودگیها و اتهامات است که اشاره به پاکی حضرت مریم از گناهان و تهمتها دارد.[۲]سوره بقره و سوره آل عمران را با هم، زَهراوان نامیدهاند.[۳] در روایتی امام علی علیهالسلام از دو سوره بقره و سوره آلعمران به عنوان جمال القرآن یاد کرده است.[یادداشت ۱][۴]
سوره آل عمران ۲۰۰ آیه، ۳۵۰۸ کلمه و ۱۴۹۸۴ حرف دارد. این سوره دومین سوره از سورههای مقطعات است که با حروف مقطعه «الم» آغاز شده[۶] و بعد از سوره بقره و سوره نساء سومین سوره بزرگ قرآن است که حدود یک و نیم جزء از قرآن را دربردارد و جزو سورههای سبع طوال شمرده شده است.[۷] این سوره و سوره بقره باهم زَهراوان نامیده میشود.[۸]
به گفتهٔ برخی از مفسران، اين سوره در خلال جنگ بدر و جنگ احد، یعنی سالهاى دوم و سوم هجری، نازل شده و بخشى از حساسترین دوران زندگى مسلمانان را در صدر اسلام نشان میدهد.[۹]
محتوا
علامه طباطبایی هدف اصلی سوره آل عمران را دعوت مؤمنان به اتحاد، صبر و استقامت در برابر دشمنان اسلام دانسته است. به نوشته او، این سوره از مسلمانان میخواهد تا يكديگر را به صبر سفارش كنند؛ سپس برای رهایی آنها از شبهات دینی و وسوسههای شیطانی، حقایق دین را به آنان یادآوری میکند.[۱۰]
تفسیر نمونه، محتوای سورهٔ آل عِمران را در موارد زیر خلاصه کرده است:
حدود ۵۰ آیه از سوره آل عمران دارای شأن نزول است[۱۳] که به برخی از آنها در ادامه اشاره میشود:
گفتگوی نصارای نجران با پیامبر(ص)
طبرسی در تفسیر مجمع البیان به نقل از ربیع بن انس نزول هشتاد آیه اول سوره آل عمران را درباره عدهای از نصارای نجران به سرکردگی سه نفر از بزرگان خود به نام «عاقب»، «ایهم» و «ابو حارثه بن علقمه» دانسته است که برای گفتگو با پیامبر اسلام(ص) به مدینه آمدند. بر اساس این نقل، آنها بعد از نماز عصر بر پیامبر وارد شدند و بعد از گفتگویی درباره اسلام و حضرت مسیح(ع)، در مقابل استدلالهای پیامبر جوابی برای گفتن نداشتند و ساکت شدند. بعد از اتمام این گفتگو، هشتاد و چند آیه ابتدایی سوره آل عمران نازل گشت.[۱۴][یادداشت ۲]
نابودی یهودیان و مشرکان
درباره شأن نزولآیه ۱۲ سوره آل عمران «قُل لِّلَّذِينَ كَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَتُحْشَرُونَ إِلَىٰ جَهَنَّمَ ۚ وَبِئْسَ الْمِهَادُ؛ به كسانى كه كفر ورزيدند بگو: به زودى مغلوب خواهيد شد و [سپس در روز رستاخيز] در دوزخ محشور مىشويد، و چه بد بسترى است.» آمده است: وقتی مسلمانان در جنگ بدر پیروز شدند یهودیان مدینه گفتند این پیامبر همان پیامبر موعود در تورات است و باید به او ایمان بیاوریم؛ ولی عدهای از آنان گفتند صبر کنید تا جنگ دیگرش را ببینیم. هنگامی که در جنگ احد مسلمانان شکست خوردند، یهودیان به شک افتادند و کعب بن اشرف به همراه عدهای از یهود به مکه رفتند و با ابوسفیان برای اقدام مشترک بر ضد مسلمانان توافق کردند، که این آیه در تقبیح عمل آنها و مشرکان نازل شد.[۱۵]
مباهله
نزول آیه مباهله را درباره دو راهب مسیحی به نام عاقب، سید و هیئتی از مسیحیان نجران دانستهاند که نزد پیامبر(ص) آمدند و بعد از گفتگو با آن حضرت، اسلام نیاوردند و قرار شد روز بعد همدیگر را لعن کنند تا دروغگو مشمول عذاب خداوند گردد. روز بعد پیامبر اسلام به همراه حسن، حسین، فاطمه و علی برای مباهله به صحرا آمدند. هنگامی که مسیحیان چنین صحنهای را مشاهده کردند دعوت به مباهله را نپذیرفتند و با پیامبر قرارداد پرداخت جزیه بستند. در روایات است که پیامبر(ص) فرمود اگر حاضر به ملاعنه (لعن کردن متقابل) میشدند تمام صحرا آتشباران میشد.[۱۶]
ایمان و ارتداد یهودیان
درباره نزول آیه ۷۲ سوره آل عمران «وَقَالَت طَّائِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ؛ جماعتى از اهل كتاب گفتند: در آغاز روز به آنچه بر مؤمنان نازل شد، ايمان بياوريد، و در پايان [روز] انكار كنيد؛ شايد آنان [از اسلام] برگردند.» آمده است: دوازده تن از یهودیان خیبر برای به شک انداختن مسلمانان در اعتقاد به اسلام، تصمیم گرفتند اول روز اظهار ایمان به دین محمد(ص) کنند و آخر آن روز با این دلیل که با نگرش در قرآن و مشورت با علمایمان، به باطل بودن دین اسلام و دروغگویی محمد یقین پیدا کردیم، از اسلام بازگردیم؛ به این ترتیب اصحاب محمد چون ما را اهل کتاب و عالم میدانند در اعتقاد خود سست میشوند و به دین ما درمیآیند. خداوند با نزول این آیه پیامبر(ص) و مسلمانان را از حیله آنان آگاه کرد.[۱۷]
آیات مشهور
آيات متعددی از سوره آل عمران از جمله آیه ۷ با نام محکم و متشابه، آیه ۲۶ با نام ملک، آیه ۶۱ با نام مباهله و آیه ۱۰۳ با نام اعتصام جزو آیات مشهور و نامدار این سوره است.
«هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ...﴿۷﴾» (اوست كسى كه اين كتاب [قرآن] را بر تو فرو فرستاد. پارهاى از آن، آيات محكم [صريح و روشن] است. آنها اساس كتابند و [پارهاى] ديگر متشابهاتند [كه تأويلپذيرند].)
این آيه از دستهای از آیات قرآن به نام متشابهات، سخن میگوید که معناى روشنی ندارند و مورد سوءاستفادهٔ افراد منحرف قرار میگیرند. به گفتهٔ ناصر مکارم شیرازی، علت وجود چنین آیاتی در قرآن، بالابودن سطح مطلب يا گفتگو از عوالم خارج از دسترس بشر، مانند عالَم غيب، جهان رستاخيز و صفات خدا است.[۱۸]
از دیرباز، در مباحث تفسیری و علوم قرآنی درباره معنای متشابهات در این آیه و مصداقهای آن، بسیار گفتگو شده است؛ تا آنجا که رسالهها و کتابهای علمی مستقلی نیز در این زمینه، به تألیف رسیده است.[۱۹]
آیه دین حق (۱۹)
«إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّـهِ الْإِسْلَامُ ...﴿۱۹﴾» (در حقيقت، دين نزد خدا همان اسلام است.)
علامه طباطبایی منظور از واژه اسلام در این آیه را همان معنای لغوی آن میداند که نشاندهنده این نکته است که حقیقت همهٔ ادیان الهی، یک چیز است و آن، تسلیم در برابر خدا و اطاعت از او است. به باور علامه طباطبایی هیچ تضادی میان ادیان توحیدی نیست و اختلاف موجود میان آنها به تفاوت در کمال و نقصان آنهاست.[۲۰]تفسیر نمونه نیز واژه اسلام را به معناى تسليم و آيين حقيقى در پيشگاه خدا را همان تسليم در برابر فرمان او دانسته است. بر این اساس به آیین پيامبر اسلام(ص)، از آن رو «اسلام» گفته میشود که آخرين و برترين آيينها است؛ وگرنه از يك نظر همه اديان الهى، اسلام است.[۲۱]
«قُلِ اللَّـهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاءُ وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَاءُ ۖ بِيَدِكَ الْخَيْرُ ۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۶﴾» (بگو: «بار خدايا، تويى كه فرمانفرمايى؛ هر آن كس را كه خواهى، فرمانروايى بخشى؛ و از هر كه خواهى، فرمانروايى را باز ستانى؛ و هر كه را خواهى، عزت بخشى؛ و هر كه را خواهى، خوار گردانى؛ همه خوبيها به دست توست، و تو بر هر چيز توانايى.»)
مالکیت خداوند را در این آیه نشان از قدرت او دانستهاند که هرگونه بخواهد در مُلک خود تصرف میکند.[۲۲]مفسران منظور از «تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ» را مسلمانان نخستین میدانند که دعوت اسلام را اجابت و بدان عمل کردند و خداوند به آنان قدرت، حکومت و عزت بخشید و منظور از «وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ» را مشرکان، رومیان و ایرانیان میدانند که به دلیل کفرشان، خداوند قدرت آنها را زایل کرد و عزت آنها را گرفت.[۲۳] بنابراین گرفتن قدرت از زورمندان و دادن آن به ضعیفان را نشانه قدرت خداوند دانستهاند.[۲۴]
آیه محراب(۳۷)
فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا ۖ كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا ۖ قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّىٰ لَكِ هَٰذَا ۖ قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۖ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ ترجمه:«پس پروردگارش وى [=مريم] را با حُسنِ قبول پذيرا شد و او را نيكو بار آورد، و زكريا را سرپرست وى قرار داد. زكريا هر بار كه در محراب بر او وارد مىشد، نزد او [نوعى] خوراكى مىيافت. [مى]گفت: «اى مريم، اين از كجا براى تو [آمده است؟ او در پاسخ مى]گفت: «اين از جانب خداست، كه خدا به هر كس بخواهد، بى شمار روزى مىدهد.
موسمی نبودن عبادت، ضرورت نظارت و تفحص در تکفل، بهرهمندی از رزق پاک در پرتو عبادت، امکان تعالی و رشد معنوی زن در حد شگفتی ساز شدن برای پیامبرخدا، روزی رسانی خدا خارج از اسباب مادی و جواز هم سخن شدن زن و مرد(نامحرم) در شرایط و محیط سالم؛ از نکاتی است که برخی از مفسران از این آیه استفاده کردهاند. [۲۵]
این فراز از آیه ۳۷ سوره آل عمران «كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ» «هر وقت زکریّا به صومعه(محراب) عبادت مریم میآمد.»
به این جهت که واژه «محراب« درآن است در بسیاری از محرابهای مساجد نقش بسته است هر چند این فراز به تنهایی دلالت بر معنای کاملی ندارد و مبهم است.[نیازمند منبع]
حسینی شاه عبدالعظیمی در تفسیر اثنی عشری از شيخ عز الدين عبد السلام شافعى در رساله «مدح الخلفاء» نقل میکند که گفته است: احسن از
مريم ، فاطمه زهراء باشد كه در شكم با مادر خود تكلم، و در موقع تنهائى با او مؤانست مىكرد. خديجه اين را از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مخفى داشت. روزى حضرت آن كلام را شنيد، پرسيد: با كه تكلم نمائى؟
گفت: با اين جنين كه در شكم من است و او با من انس مىگيرد. فرمود: اى خديجه بشارت باد تو را كه او دختر است. از نسل طاهر با ميمنت، و زود باشد كه قرار دهد خدا از اين نسل من خلفاء در زمين بعد از انقضاء وحى. [۲۶]
در برخی از روایات این آیه بر مقام حضرت فاطمه تطبیق شده است چرا که برای او در محراب عبادتش از غذاها ومیوههای بهشتی نازل میشد. [۲۷]
«فَمَنْ حَاجَّكَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَللَّعْنَتَ اللَّـهِ عَلَی الْكَاذِبِینَ ﴿۶۱﴾» (بنابراین پس از فرارسیدن علم [وحی] به تو، هر کس درباره او [حضرت عیسی(ع)]، با تو به چالش برخیزد، به او بگو: بیایید تا فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان و جانهایمان و جانهایتان را فراخوانیم، آنگاه (به درگاه خداوند) زاری [تضرّع] کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم.)
«لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ ۚ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّـهَ بِهِ عَلِيمٌ﴿۹۲﴾» (هرگز به نيكوكارى نخواهيد رسيد تا از آنچه دوست داريد انفاق كنيد و از هر چه انفاق كنيد قطعاً خدا بدان داناست.)
واژه «بر» را در این آیه به معنای خیر وسیع و گسترده اعم از اعتقادی و عملی تعریف کردهاند[۳۳] و مصادیق آن را بهشت، تقوا، بودن از صالحان،[۳۴]ایمان و عمل پاک[۳۵] دانستهاند. این آیه یکی از شرایط رسیدن به مقام نیکوکاران را انفاق از اموال مورد علاقه انسان میداند.[۳۶] به باور علامه طباطبایی اهمیت انفاق از آنچه محبوب انسان است و نقش آن در نیل انسان به مقام برّ و ابرار بدین جهت است که انسان بر اساس غریزهاش وابستگی قلبی به جمع آوری مال دارد و گویا مال بخشی از زندگی و حیات اوست آنگونه که اگر از دستش بدهد گویا حیاتش را ازدست داده است و انفاق در میان عبادات اینگونه است که چیزی را مانند حیات از آدمی جدا می کند به همین جهت در رساندنش به «برّ» موثر است. [۳۷]
بر اساس برخی روایات منظور از انفاق از آنچه محبوب انسان است پرداخت حقوق مالی اهلبیت (ع) مانند خمس و انفال و...است ودر پاره ای دیگر «برّ» به اهلبیت(ع) تفسیر شده است [یادداشت ۳]یعنی شرط رسیدن به آنان چنین انفاقی معرفی شده است. [۳۸]
«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا ۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّـهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿۱۰۳﴾» (و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد، و پراكنده نشويد و نعمت خدا را بر خود ياد كنيد: آنگاه كه دشمنان [يكديگر] بوديد، پس ميان دلهاى شما الفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شديد؛ و بر كنار پرتگاه آتش بوديد كه شما را از آن رهانيد. اين گونه، خداوند نشانههاى خود را براى شما روشن مىكند، باشد كه شما راه يابيد.)
مفسران محتوای اصلی این آیه را دعوت به اتحاد و مبارزه با هر گونه تفرقه میان مسلمانان دانستهاند.[۳۹] در این آیه خداوند برادری و محبت را راه نجات مسلمانان از لبه پرتگاهی از آتش معرفی میکند. منظور از آتش را در اینجا نه آتش دوزخ بلکه آتش جنگ و نزاع و خصومتهای طولانیمدت قبیله اوس و خزرج قبل از اسلام میدانند که خداوند با اسلام و ایجاد الفت و برادری میان آنها توانست این آتش را خاموش کند.[۴۰]
آیه مغفرت (۱۳۳)
«وَسَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ﴿۱۳۳﴾» (و براى نيل به آمرزشى از پروردگار خود، و بهشتى كه پهنايش [به قدر] آسمانها و زمين است [و] براى پرهيزگاران آماده شده است، بشتابيد.)
علامه طباطبایی در تفسیر آیه دو نکته را بیان کرده نخست این که مسارعه همان شدت و شتاب در سرعت است که در کارهای خیر پسندیده و در کار های شر ناپسند است و دیگر این که در قرآن کریم غالباً مغفرت وجنت (بهشت) در کنار هم قرار گرفتهاند و این بدین جهت است که بهشت خانه ی پاکی وطهارت است و گناه و ناپاکی معیصت در آن راه ندارد و گناهکار تنها پس از پاک شدن با مغفرت و آمرزش میتواند به بهشت وارد شود. [۴۱]نویسنده تفسیر الفرقان هم مسابقه و شتاب برای رسیدن به مغفرت الهی را در این آیه به معنای تلاش برای به دست آوردن اسباب مغفرت که در کتاب و سنت بدان اشاره شده است، دانسته است.[۴۲] در روایتی از امام علی(ع) مغفرت در آین آیه به ادای فرائض (واجبات) [یادداشت ۴]تفسیر شده است. [۴۳]
«الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ ۗ وَاللَّـهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ﴿۱۳۴﴾» (همانان كه در فراخى و تنگى انفاق مىكنند؛ و خشم خود را فرو مىبرند؛ و از مردم در مىگذرند؛ و خداوند نكوكاران را دوست دارد.)
در این آیه برخی از صفات پرهیزکارانی که به دنبال مغفرت الهی هستند، از جمله کنترل خشم بیان شده است.[۴۴] از برخی روایات استفاده میشود که مراحل سه گانه ای که در آیه برای پرهیزگاران ذکر شده دارای ترتیب و پی در پی هم هستند یعنی نخستین مرتبه در ارتباط با کار نادرست دیگران کظم غیظ و فرو خوردن خشم است و مرتبه دوم عفو و گذشت است و مرتبه سوم احسان است. در روایت است که خدمتکار امام سجاد(ع) ظرفی از دستش افتاد و امام را زخمی کرد و چون متوجه نگاه امام شد قسمت نخست از آیه را خواند (والکاظمین الغیظ) امام هم فرمود: خشمم را فرو خوردم و خدمتکار ادامه ایه ار خواند ( والعافین عن الناس) امام هم فرمود خدا از تو بگذرد و او در نهایت قسمت پایانی آیه را خواند ( والله یحب المحسنین) امام هم به او فرمود: برو که در راه خدا آزاد هستی. [۴۵]
آیه زنده بودن شهیدان (۱۶۹)
«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ﴿۱۶۹﴾» (هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شدهاند، مرده مپندار، بلكه زندهاند كه نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند.)
آیه از مقام شهيدان ياد كرده و از زندهبودن آنها پس از مرگ و زندگی فوقالعادهٔ آنان نزد پروردگارشان، سخن گفته است.[۴۶]علامه طباطبایی در تفسیر این آیه دو نکته را بیان کرده ۱- با این که خطاب در آیات قبل به تمام مومنان و مسلمانان است ولی در این آیه چون قرآن در مقام تبیین یک حقیقت و جلوگیری از یک باور نادرست است وآن مرگ شهیدان در راه خداست، خطاب متوجه به پیامبر است زیرا تحمل پیامبر بالاست (هر چند خطاب آیه متوجه به اوست ولی همه مسلمانان باید به پیام آیه توجه کنند و شهیدان را مرده نپندارند.) ۲- چون منظور از موت از بین رفتن ادراک و شعور و توانایی انجام کار است در ادامه آیه و در آیه بعد شهیدان را احیاء (زندگان) معرفی کرده پس ادراک دارند و آنان را بهرهمند از روزی و خوشحال شدن از وضعیت همرزمانشان معرفی کرده پس توانایی انجام کار را دارند در نتیجه مرده پنداشتن شهیدان راه خدا باوری غلط است. [۴۷] این آیه از جمله آیاتی است که بر ضریح (نصبشده در سال ۱۳۹۵ش) حضرت عباس (ع)، نقش بسته است.[۴۸]
آیات ربنا (۱۹۲ -۱۹۴)
«رَبَّنَا إِنَّكَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ ۖ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ﴿١٩٢﴾رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا ۚ رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ ﴿١٩٣﴾رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَىٰ رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ﴿۱۹۴﴾» (پروردگارا، هر كه را تو در آتش درآورى، يقيناً رسوايش كردهاى، و براى ستمكاران ياورانى نيست. پروردگارا، ما شنيديم كه دعوتگرى به ايمان فرا مىخواند كه: «به پروردگار خود ايمان آوريد»، پس ايمان آورديم. پروردگارا، گناهان ما را بيامرز، و بديهاى ما را بزداى و ما را در زمره نيكان بميران. پروردگارا و آنچه را كه به وسيله فرستادگانت به ما وعده دادهاى به ما عطا كن و ما را روز رستاخيز رسوا مگردان، زيرا تو وعدهات را خلاف نمىكنى.)
این آیات مجموعهای از دعاهای قرآنی است که با واژه «ربنا» شروع شده و درخواستهایی را از زبان مؤمنان خردمند از پروردگارشان بیان میکند. در آیه نخست خردمندان بیشتر از آتش دوزخ از رسوایی وحشت دارند به همین دلیل است که افراد با شخصیت برای حفظ آبرو و حیثیت حاضرند همه گونه رنج و ناراحتی را تحمل کنند؛ بنابراین دردناکترین عذاب روز رستاخیز را رسوایی در پیشگاه خدا و بندگان معرفی کردهاند.[۴۹]
منظور از منادی در دومین آیه را پیامبر اسلام(ص) دانستهاند که به سوی ایمان ندا میداد و مؤمنان با پذیرش دعوت پیامبر، شایسته آمرزش گناهان و دریافت تشویقهایی میشوند که به آنها وعده داده شده بود.[۵۰]علامه طباطبایی از آیات ربنا نتیجه می گیرد که اولی الالباب اعتقادشان به خدا و پیامبر و روز قیامت و این که خداوند پیامبرانی را به رسالت بر انگیخته است از راه تفکر در آفرینش آسمان ها و زمین و شکوفایی فطرت است و ایمانشان به دستورات مفصلی که پیامبر آورده است از راه ایمان به پیامبر و تسلیم در برابر اوست و در واقع آنان هم تابع حکم فطرت هستند و هم تابع و تسلیم در برابر دستورات دین. [۵۱]
دیگر آیات مشهور
آیات دیگری از سوره آل عمران را نیز میتوان به عنوان آیات مشهور و نامدار معرفی کرد: آیه ۳ درباره تصدیق کتابهای آسمانی قبل از جمله تورات و انجیل، آیه ۲۷ درباره ایجاد شب و روز (ایلاج)، آیه ۱۴۴ درباره نهی جامعه از بازگشت به جاهلیت بعد از درگذشت پیامبر(ص)، آیه ۱۵۹ درباره اخلاق نیک پیامبر(ص)، آیه ۱۶۴ درباره منت خداوند بر مؤمنان، آیه ۱۸۵سوره آل عمران درباره چشیدن مرگ توسط همه انسانها و آیه ۱۹۱ درباه ذکر خدا در همه حال از جمله این آیات است. آخرین آیه سوره هم که آیه شماره ۲۰۰ است در بردارنده ی مطالب مهمی است که به تعبیر علامه طباطبایی خلاصه و جمع بندی و نتیجه گیری مطالبی است که در سوره آل عمران مطرح شده است و در چهار محور است۱- صبر که منظور صبر در برابر سختی ها و انجام طاعت الهی و پرهیز از معاصی است.۲- مصابره که به معنای صبر عمومی و جامعه در برابر مشکلات است که با نگاه و اعتماد به هم از صبر کردن یکدیگر میآموزند.۳- مرابطه یعنی ایجاد ارتباط و همکاری در تمام شوون زندگانی دنیا. ۴- پایبندی به تقوای الهی در پی ارتباط و همکاری در امور دنیا برای دستیابی به سعادت حقیقی. [۵۲]
آیات الاحکام
آیاتی از قرآن که یا حکم شرعی در آن وجود دارد یا در فرآیند استنباط احکام مورد استفاده قرار میگیرند، با نام آیات الاحکام شناخته میشوند.[۵۳]فقها از برخی آیات سوره آل عمران برای استنباط احکام فقهی استفاده کردهاند. آیه ۹۰ درباره عدم قبول توبه مرتد، آیه ۹۷ درباره امنیت ساکنان حرم مکه و وجوب حج بر تمام انسانها و آیه ۱۳۰ درباره حرمت ربا از جمله این آیات است.
طبرسی در تفسیر مجمع البیان در روایتی از پیامبر(ص) نقل کرده که هر كس سوره آل عمران را بخواند، خداوند برای هر آيه از آن، امانى براى گذشت از پل دوزخ به او عطا میكند». وی در حدیثی دیگر از پیامبر آورده است: «هر كس سوره آل عمران را در روز جمعه بخواند، تا وقتى كه خورشيد غروب كند، خدا و فرشتگان بر او درود مىفرستند».[۵۴]
﴿پیش از آن برای رهنمود مردم فرو فرستاد و فرقان [=جداکننده حق از باطل] را نازل کرد کسانی که به آیات خدا کفر ورزیدند بی تردید عذابی سخت خواهند داشت و خداوند شکست ناپذیر و صاحب انتقام است ٤﴾
﴿اوست کسی که این کتاب [قرآن] را بر تو فرو فرستاد پاره ای از آن آیات محکم [=صریح و روشن] است آنها اساس کتابند و [پاره ای] دیگر متشابهاتند [که تاویل پذیرند] اما کسانی که در دلهایشان انحراف است برای فتنهجویی و طلب تاویل آن [به دلخواه خود] از متشابه آن پیروی میکنند با آنکه تاویلش را جز خدا و ریشه داران در دانش کسی نمیداند [آنان که] میگویند ما بدان ایمان آوردیم همه [چه محکم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان کسی متذکر نمیشود ٧﴾
﴿آنان] به شیوه فرعونیان و کسانی که پیش از آنان بودند آیات ما را دروغ شمردند پس خداوند به [سزای] گناهانشان [گریبان] آنان را گرفت و خدا سخت کیفر است ١١﴾
﴿قطعا در برخورد میان دو گروه برای شما نشانه ای [و درس عبرتی] بود گروهی در راه خدا میجنگیدند و دیگر [گروه] کافر بودند که آنان [=مؤمنان] را به چشم دو برابر خود میدیدند و خدا هر که را بخواهد به یاری خود تأیید میکند یقیناً در این [ماجرا] برای صاحبان بینش عبرتی است ١٣﴾
﴿دوستی خواستنیها[ی گوناگون] از زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سیم و اسبهای نشاندار و دامها و کشتزار[ها] برای مردم آراسته شده [لیکن] این جمله مایه تمتع زندگی دنیاست و [حال آنکه] فرجام نیکو نزد خداست ١٤﴾
﴿بگو آیا شما را به بهتر از اینها خبر دهم برای کسانی که تقوا پیشه کردهاند نزد پروردگارشان باغهایی است که از زیر [درختان] آنها نهرها روان است در آن جاودانه بمانند و همسرانی پاکیزه و [نیز] خشنودی خدا [را دارند] و خداوند به [امور] بندگان [خود] بیناست ١٥﴾
﴿خدا که همواره به عدل قیام دارد گواهی میدهد که جز او هیچ معبودی نیست و فرشتگان [او] و دانشوران [نیز گواهی میدهند که] جز او که توانا و حکیم است هیچ معبودی نیست ١٨﴾
﴿در حقیقت دین نزد خدا همان اسلام است و کسانی که کتاب [آسمانی] به آنان داده شده با یکدیگر به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنکه علم برای آنان [حاصل] آمد آن هم به سابقه حسدی که میان آنان وجود داشت و هر کس به آیات خدا کفر ورزد پس [بداند] که خدا زودشمار است ١٩﴾
﴿پس اگر با تو به محاجه برخاستند بگو من خود را تسلیم خدا نمودهام و هر که مرا پیروی کرده [نیز خود را تسلیم خدا نمودهاست] و به کسانی که اهل کتابند و به مشرکان بگو آیا اسلام آوردهاید پس اگر اسلام آوردند قطعاً هدایت یافتهاند و اگر روی برتافتند فقط رساندن پیام بر عهده توست و خداوند به [امور] بندگان بیناست ٢٠﴾
﴿آیا داستان کسانی را که بهره ای از کتاب [تورات] یافتهاند ندانستهای که چون به سوی کتاب خدا فرا خوانده میشوند تا میانشان حکم کند آنگه گروهی از آنان به حال اعراض روی برمیتابند ٢٣﴾
﴿پس چگونه خواهد بود [حالشان] آنگاه که آنان را در روزی که هیچ شکی در آن نیست گرد آوریم و به هر کس [پاداش] دستاوردش به تمام [و کمال] داده شود و به آنان ستم نرسد ٢٥﴾
﴿بگو بار خدایا تویی که فرمانفرمایی هر آن کس را که خواهی فرمانروایی بخشی و از هر که خواهی فرمانروایی را بازستانی و هر که را خواهی عزت بخشی و هر که را خواهی خوار گردانی همه خوبیها به دست توست و تو بر هر چیز توانایی ٢٦﴾
﴿شب را به روز درمیآوری و روز را به شب درمیآوری و زنده را از مرده بیرون میآوری و مرده را از زنده خارج میسازی و هر که را خواهی بیحساب روزی میدهی ٢٧﴾
﴿مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان به دوستی بگیرند و هر که چنین کند در هیچ چیز [او را] از [دوستی] خدا [بهره ای] نیست مگر اینکه از آنان به نوعی تقیه کند و خداوند شما را از [عقوبت] خود میترساند و بازگشت [همه] به سوی خداست ٢٨﴾
﴿بگو اگر آنچه در سینههای شماست نهان دارید یا آشکارش کنید خدا آن را میداند و [نیز] آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است میداند و خداوند بر هر چیزی تواناست ٢٩﴾
﴿روزی که هر کسی آنچه کار نیک به جای آورده و آنچه بدی مرتکب شده حاضر شده مییابد و آرزو میکند کاش میان او و آن [کارهای بد] فاصله ای دور بود و خداوند شما را از [کیفر] خود میترساند و [در عین حال] خدا به بندگان [خود] مهربان است ٣٠﴾
﴿پس چون فرزندش را بزاد گفت پروردگارا من دختر زادهام و خدا به آنچه او زایید داناتر بود و پسر چون دختر نیست و من نامش را مریم نهادم و او و فرزندانش را از شیطان رانده شده به تو پناه میدهم ٣٦﴾
﴿پس پروردگارش وی [مریم] را با حسن قبول پذیرا شد و او را نیکو بار آورد و زکریا را سرپرست وی قرار داد زکریا هر بار که در محراب بر او وارد میشد نزد او [نوعی] خوراکی مییافت [می]گفت ای مریم این از کجا برای تو [آمدهاست او در پاسخ می]گفت این از جانب خداست که خدا به هر کس بخواهد بی شمار روزی میدهد ٣٧﴾
﴿پس در حالی که وی ایستاده [و] در محراب [خود] دعا میکرد فرشتگان او را ندا دردادند که خداوند تو را به [ولادت] یحیی که تصدیق کننده [حقانیت] کلمة الله [=عیسی] است و بزرگوار و خویشتندار [=پرهیزنده از آنان] و پیامبری از شایستگان است مژده میدهد ٣٩﴾
﴿گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندی خواهد بود در حالی که پیری من بالا گرفتهاست و زنم نازا است [فرشته] گفت [کار پروردگار] چنین است خدا هر چه بخواهد میکند ٤٠﴾
﴿گفت پروردگارا برای من نشانه ای قرار ده فرمود نشانه ات این است که سه روز با مردم جز به اشاره سخن نگویی و پروردگارت را بسیار یاد کن و شبانگاه و بامدادان [او را] تسبیح گوی ٤١﴾
﴿این [جمله] از اخبار غیب است که به تو وحی میکنیم و [گرنه] وقتی که آنان قلمهای خود را [برای قرعه کشی به آب] میافکندند تا کدام یک سرپرستی مریم را به عهده گیرد نزد آنان نبودی و [نیز] وقتی با یکدیگر کشمکش میکردند نزدشان نبودی ٤٤﴾
﴿یاد کن] هنگامی [را] که فرشتگان گفتند ای مریم خداوند تو را به کلمه ای از جانب خود که نامش مسیح عیسی بنمریم است مژده میدهد در حالی که [او] در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان [درگاه خدا] است ٤٥﴾
﴿مریم] گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندی خواهد بود با آنکه بشری به من دست نزدهاست گفت چنین است [کار] پروردگار خدا هر چه بخواهد میآفریند چون به کاری فرمان دهد فقط به آن میگوید باش پس میباشد ٤٧﴾
﴿و [او را به عنوان] پیامبری به سوی بنی اسرائیل [میفرستد که او به آنان میگوید] در حقیقت من از جانب پروردگارتان برایتان معجزه ای آوردهام من از گل برای شما [چیزی] به شکل پرنده میسازم آنگاه در آن میدمم پس به اذن خدا پرنده ای میشود و به اذن خدا نابینای مادرزاد و پیس را بهبود میبخشم و مردگان را زنده میگردانم و شما را از آنچه میخورید و در خانههایتان ذخیره میکنید خبر میدهم مسلماً در این [معجزات] برای شما اگر مؤمن باشید عبرت است ٤٩﴾
﴿و [میگوید آمدهام تا] تورات را که پیش از من [نازل شده] است تصدیق کننده باشم و تا پاره ای از آنچه را که بر شما حرام گردیده برای شما حلال کنم و از جانب پروردگارتان برای شما نشانه ای آوردهام پس از خدا پروا دارید و مرا اطاعت کنید ٥٠﴾
﴿چون عیسی از آنان احساس کفر کرد گفت یاران من در راه خدا چه کسانند حواریون گفتند ما یاران [دین] خداییم به خدا ایمان آوردهایم و گواه باش که ما تسلیم [او] هستیم ٥٢﴾
﴿یاد کن] هنگامی را که خدا گفت ای عیسی من تو را برگرفته و به سوی خویش بالا میبرم و تو را از [آلایش] کسانی که کفر ورزیدهاند پاک میگردانم و تا روز رستاخیز کسانی را که از تو پیروی کردهاند فوق کسانی که کافر شدهاند قرار خواهم داد آنگاه فرجام شما به سوی من است پس در آنچه بر سر آن اختلاف میکردید میان شما داوری خواهم کرد ٥٥﴾
﴿پس هر که در این [باره] پس از دانشی که تو را [حاصل] آمده با تو محاجه کند بگو بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم ٦١﴾
﴿بگو ای اهل کتاب بیایید بر سر سخنی که میان ما و شما یکسان است بایستیم که جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم و بعضی از ما بعضی دیگر را به جای خدا به خدایی نگیرد پس اگر [از این پیشنهاد] اعراض کردند بگویید شاهد باشید که ما مسلمانیم [نه شما] ٦٤﴾
﴿هان شما [اهل کتاب] همانان هستید که دربارهٔ آنچه نسبت به آن دانشی داشتید محاجه کردید پس چرا در مورد چیزی که بدان دانشی ندارید محاجه میکنید با آنکه خدا میداند و شما نمیدانید ٦٦﴾
﴿در حقیقت نزدیکترین مردم به ابراهیم همان کسانی هستند که او را پیروی کردهاند و [نیز] این پیامبر و کسانی که [به آیین او] ایمان آوردهاند و خدا سرور مؤمنان است ٦٨﴾
﴿و [گفتند] جز به کسی که دین شما را پیروی کند ایمان نیاورید بگو هدایت هدایت خداست مبادا به کسی نظیر آنچه به شما داده شده داده شود یا در پیشگاه پروردگارتان با شما محاجه کنند بگو [این] تفضل به دست خداست آن را به هر کس که بخواهد میدهد و خداوند گشایشگر داناست ٧٣﴾
﴿و از اهل کتاب کسی است که اگر او را بر مال فراوانی امین شمری آن را به تو برگرداند و از آنان کسی است که اگر او را بر دیناری امین شمری آن را به تو نمیپردازد مگر آنکه دایماً بر [سر] وی به پا ایستی این بدان سبب است که آنان [به پندار خود] گفتند در مورد کسانی که کتاب آسمانی ندارند بر زیان ما راهی نیست و بر خدا دروغ میبندند با اینکه خودشان [هم] میدانند ٧٥﴾
﴿کسانی که پیمان خدا و سوگندهای خود را به بهای ناچیزی میفروشند آنان را در آخرت بهره ای نیست و خدا روز قیامت با آنان سخن نمیگوید و به ایشان نمینگرد و پاکشان نمیگرداند و عذابی دردناک خواهند داشت ٧٧﴾
﴿و از میان آنان گروهی هستند که زبان خود را به [خواندن] کتاب [تحریف شدهای] میپیچانند تا آن [بربافته] را از [مطالب] کتاب [آسمانی] پندارید با اینکه آن از کتاب [آسمانی] نیست و میگویند آن از جانب خداست در صورتی که از جانب خدا نیست و بر خدا دروغ میبندند با اینکه خودشان [هم] میدانند ٧٨﴾
﴿هیچ بشری را نسزد که خدا به او کتاب و حکم و پیامبری بدهد سپس او به مردم بگوید به جای خدا بندگان من باشید بلکه [باید بگوید] به سبب آنکه کتاب [آسمانی] تعلیم میدادید و از آن رو که درس میخواندید علمای دین باشید ٧٩﴾
﴿و [نیز] شما را فرمان نخواهد داد که فرشتگان و پیامبران را به خدایی بگیرید آیا پس از آنکه سر به فرمان [خدا] نهادهاید [باز] شما را به کفر وامیدارد ٨٠﴾
﴿و [یاد کن] هنگامی را که خداوند از پیامبران پیمان گرفت که هر گاه به شما کتاب و حکمتی دادم سپس شما را فرستادهای آمد که آنچه را با شماست تصدیق کرد البته به او ایمان بیاورید و حتماً یاریش کنید آنگاه فرمود آیا اقرار کردید و در این باره پیمانم را پذیرفتید گفتند آری اقرار کردیم فرمود پس گواه باشید و من با شما از گواهانم ٨١﴾
﴿بگو به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل گردیده و آنچه به موسی و عیسی و انبیای [دیگر] از جانب پروردگارشان داده شده گرویدیم و میان هیچیک از آنان فرق نمیگذاریم و ما او را فرمانبرداریم ٨٤﴾
﴿چگونه خداوند قومی را که بعد از ایمانشان کافر شدند هدایت میکند با آنکه شهادت دادند که این رسول بر حق است و برایشان دلایل روشن آمد و خداوند قوم بیدادگر را هدایت نمیکند ٨٦﴾
﴿در حقیقت کسانی که کافر شده و در حال کفر مردهاند اگر چه [فراخنای] زمین را پر از طلا کنند و آن را [برای خود] فدیه دهند هرگز از هیچیک از آنان پذیرفته نگردد آنان را عذابی دردناک خواهد بود و یاورانی نخواهند داشت ٩١﴾
﴿همه خوراکیها بر فرزندان اسرائیل حلال بود جز آنچه پیش از نزول تورات اسرائیل [=یعقوب] بر خویشتن حرام ساخته بود بگو اگر [جز این است و] راست میگویید تورات را بیاورید و آن را بخوانید ٩٣﴾
﴿در آن نشانههایی روشن است [از جمله] مقام ابراهیم است و هر که در آن درآید در امان است و برای خدا حج آن خانه بر عهده مردم است [البته بر] کسی که بتواند به سوی آن راه یابد و هر که کفر ورزد یقیناً خداوند از جهانیان بینیاز است ٩٧﴾
﴿بگو ای اهل کتاب چرا کسی را که ایمان آوردهاست از راه خدا بازمیدارید و آن [راه] را کج میشمارید با آنکه خود [به راستی آن] گواهید و خدا از آنچه میکنید غافل نیست ٩٩﴾
﴿و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آنگاه که دشمنان [یکدیگر] بودید پس میان دلهای شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شدید و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید این گونه خداوند نشانههای خود را برای شما روشن میکند باشد که شما راه یابید ١٠٣﴾
﴿در آن] روزی که چهرههایی سپید و چهرههایی سیاه گردد اما سیاهرویان [به آنان گویند] آیا بعد از ایمانتان کفر ورزیدید پس به سزای آنکه کفر میورزیدید [این] عذاب را بچشید ١٠٦﴾
﴿شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شدهاید به کار پسندیده فرمان میدهید و از کار ناپسند بازمیدارید و به خدا ایمان دارید و اگر اهل کتاب ایمان آورده بودند قطعاً برایشان بهتر بود برخی از آنان مؤمنند و[لی] بیشترشان نافرمانند ١١٠﴾
﴿هر کجا یافته شوند به خواری دچار شدهاند مگر آنکه به پناه امان خدا و زینهار مردم [روند] و به خشمی از خدا گرفتار آمدند و [مهر] بینوایی بر آنان زده شد این بدان سبب بود که به آیات خدا کفر میورزیدند و پیامبران را بناحق میکشتند [و نیز] این [عقوبت] به سزای آن بود که نافرمانی کردند و از اندازه درمی گذرانیدند ١١٢﴾
﴿مثل آنچه [آنان] در زندگی این دنیا [در راه دشمنی با پیامبر] خرج میکنند همانند بادی است که در آن سرمای سختی است که به کشتزار قومی که بر خود ستم نمودهاند بوزد و آن را تباه سازد و خدا به آنان ستم نکرده بلکه آنان خود بر خویشتن ستم کردهاند ١١٧﴾
﴿ای کسانی که ایمان آوردهاید از غیر خودتان [دوست و] همراز مگیرید [آنان] از هیچ نابکاری در حق شما کوتاهی نمیورزند آرزو دارند که در رنج بیفتید دشمنی از لحن و سخنشان آشکار است و آنچه سینههایشان نهان میدارد بزرگتر است در حقیقت ما نشانه ها[ی دشمنی آنان] را برای شما بیان کردیم اگر تعقل کنید ١١٨﴾
﴿هان شما کسانی هستید که آنان را دوست دارید و [حال آنکه] آنان شما را دوست ندارند و شما به همه کتابها[ی خدا] ایمان دارید و چون با شما برخورد کنند میگویند ایمان آوردیم و چون [با هم] خلوت کنند از شدت خشم بر شما سر انگشتان خود را میگزند بگو به خشم خود بمیرید که خداوند به راز درون سینهها داناست ١١٩﴾
﴿اگر به شما خوشی رسد آنان را بدحال میکند و اگر به شما گزندی رسد بدان شاد میشوند و اگر صبر کنید و پرهیزگاری نمایید نیرنگشان هیچ زیانی به شما نمیرساند یقیناً خداوند به آنچه میکنند احاطه دارد ١٢٠﴾
﴿و خدا آن [وعده پیروزی] را جز مژده ای برای شما قرار نداد تا [بدین وسیله شادمان شوید و] دلهای شما بدان آرامش یابد و پیروزی جز از جانب خداوند توانای حکیم نیست ١٢٦﴾
﴿و آنان که چون کار زشتی کنند یا بر خود ستم روا دارند خدا را به یاد میآورند و برای گناهانشان آمرزش میخواهند و چه کسی جز خدا گناهان را میآمرزد و بر آنچه مرتکب شدهاند با آنکه میدانند [که گناه است] پافشاری نمیکنند ١٣٥﴾
﴿آنان پاداششان آمرزشی از جانب پروردگارشان و بوستانهایی است که از زیر [درختان] آن جویبارها روان است جاودانه در آن بمانند و پاداش اهل عمل چه نیکوست ١٣٦﴾
﴿اگر به شما آسیبی رسیده آن قوم را نیز آسیبی نظیر آن رسید و ما این روزها[ی شکست و پیروزی] را میان مردم به نوبت میگردانیم [تا آنان پند گیرند] و خداوند کسانی را که [واقعا] ایمان آوردهاند معلوم بدارد و از میان شما گواهانی بگیرد و خداوند ستمکاران را دوست نمیدارد ١٤٠﴾
﴿و محمد جز فرستادهای که پیش از او [هم] پیامبرانی [آمده و] گذشتند نیست آیا اگر او بمیرد یا کشته شود از عقیده خود برمیگردید و هر کس از عقیده خود بازگردد هرگز هیچ زیانی به خدا نمیرساند و به زودی خداوند سپاسگزاران را پاداش میدهد ١٤٤﴾
﴿و هیچ نفسی جز به فرمان خدا نمیرد [خداوند مرگ را] به عنوان سرنوشتی معین [مقرر کردهاست] و هر که پاداش این دنیا را بخواهد به او از آن میدهیم و هر که پاداش آن سرای را بخواهد از آن به او میدهیم و به زودی سپاسگزاران را پاداش خواهیم داد ١٤٥﴾
﴿و چه بسیار پیامبرانی که همراه او تودههای انبوه کارزار کردند و در برابر آنچه در راه خدا بدیشان رسید سستی نورزیدند و ناتوان نشدند و تسلیم [دشمن] نگردیدند و خداوند شکیبایان را دوست دارد ١٤٦﴾
﴿و سخن آنان جز این نبود که گفتند پروردگارا گناهان ما و زیاده روی ما در کارمان را بر ما ببخش و گامهای ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران یاری ده ١٤٧﴾
﴿به زودی در دلهای کسانی که کفر ورزیدهاند بیم خواهیم افکند زیرا چیزی را با خدا شریک گردانیدهاند که بر [حقانیت] آن [خدا] دلیلی نازل نکردهاست و جایگاهشان آتش است و جایگاه ستمگران چه بد است ١٥١﴾
﴿و [در نبرد احد] قطعاً خدا وعده خود را با شما راست گردانید آنگاه که به فرمان او آنان را میکشتید تا آنکه سست شدید و در کار [جنگ و بر سر تقسیم غنایم] با یکدیگر به نزاع پرداختید و پس از آنکه آنچه را دوست داشتید [یعنی غنایم را] به شما نشان داد نافرمانی نمودید برخی از شما دنیا را و برخی از شما آخرت را میخواهد سپس برای آنکه شما را بیازماید از [تعقیب] آنان منصرفتان کرد و از شما درگذشت و خدا نسبت به مؤمنان با تفضل است (۱۵۲) ١٥٢﴾
﴿یاد کنید] هنگامی را که در حال گریز [از کوه] بالا میرفتید و به هیچکس توجه نمیکردید و پیامبر شما را از پشت سرتان فرا میخواند پس [خداوند] به سزای [این بی انضباطی] غمی بر غمتان [افزود] تا سرانجام بر آنچه از کف دادهاید و برای آنچه به شما رسیدهاست اندوهگین نشوید و خداوند از آنچه میکنید آگاه است ١٥٣﴾
﴿سپس [خداوند] بعد از آن اندوه آرامشی [به صورت] خواب سبکی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی [تنها] در فکر جان خود بودند و دربارهٔ خدا گمانهای ناروا همچون گمانهای [دوران] جاهلیت میبردند میگفتند آیا ما را در این کار اختیاری هست بگو سررشته کارها [شکست یا پیروزی] یکسر به دست خداست آنان چیزی را در دلهایشان پوشیده میداشتند که برای تو آشکار نمیکردند میگفتند اگر ما را در این کار اختیاری بود [و وعده پیامبر واقعیت داشت] در اینجا کشته نمیشدیم بگو اگر شما در خانههای خود هم بودید کسانی که کشته شدن بر آنان نوشته شده قطعاً [با پای خود] به سوی قتلگاههای خویش میرفتند و [اینها] برای این است که خداوند آنچه را در دلهای شماست [در عمل] بیازماید و آنچه را در قلبهای شماست پاک گرداند و خدا به راز سینهها آگاه است ١٥٤﴾
﴿روزی که دو گروه [در احد] با هم رویاروی شدند کسانی که از میان شما [به دشمن] پشت کردند در حقیقت جز این نبود که به سبب پاره ای از آنچه [از گناه] حاصل کرده بودند شیطان آنان را بلغزانید و قطعاً خدا از ایشان درگذشت زیرا خدا آمرزگار بردبار است ١٥٥﴾
﴿ای کسانی که ایمان آوردهاید همچون کسانی نباشید که کفر ورزیدند و به برادرانشان هنگامی که به سفر رفته [و در سفر مردند] یا جهادگر شدند [و کشته شدند] گفتند اگر نزد ما [مانده] بودند نمیمردند و کشته نمیشدند [شما چنین سخنانی مگویید] تا خدا آن را در دلهایشان حسرتی قرار دهد و خدا[ست که] زنده میکند و می میراند و خدا[ست که] به آنچه میکنید بیناست ١٥٦﴾
﴿پس به [برکت] رحمت الهی با آنان نرمخو [و پرمهر] شدی و اگر تندخو و سختدل بودی قطعاً از پیرامون تو پراکنده میشدند پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار[ها] با آنان مشورت کن و چون تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن زیرا خداوند توکلکنندگان را دوست میدارد ١٥٩﴾
﴿اگر خدا شما را یاری کند هیچکس بر شما غالب نخواهد شد و اگر دست از یاری شما بردارد چه کسی بعد از او شما را یاری خواهد کرد و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند ١٦٠﴾
﴿و هیچ پیامبری را نسزد که خیانت ورزد و هر کس خیانت ورزد روز قیامت با آنچه در آن خیانت کرده بیاید آنگاه به هر کس [پاداش] آنچه کسب کرده به تمامی داده میشود و بر آنان ستم نرود ١٦١﴾
﴿به یقین خدا بر مؤمنان منت نهاد [که] پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت تا آیات خود را بر ایشان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد قطعاً پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند ١٦٤﴾
﴿آیا چون به شما [در نبرد احد] مصیبتی رسید [با آنکه در نبرد بدر] دو برابرش را [به دشمنان خود] رساندید گفتید این [مصیبت] از کجا [به ما رسید] بگو آن از خود شما [و ناشی از بی انضباطی خودتان] است آری خدا به هر چیزی تواناست ١٦٥﴾
﴿همچنین کسانی را که دو رویی نمودند [نیز] معلوم بدارد و به ایشان گفته شد بیایید در راه خدا بجنگید یا دفاع کنید گفتند اگر جنگیدن میدانستیم مسلماً از شما پیروی میکردیم آن روز آنان به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان به زبان خویش چیزی میگفتند که در دلهایشان نبود و خدا به آنچه مینهفتند داناتر است ١٦٧﴾
﴿همان کسانی که [خود در خانه] نشستند و دربارهٔ دوستان خود گفتند اگر از ما پیروی میکردند کشته نمیشدند بگو اگر راست میگویید مرگ را از خودتان دور کنید ١٦٨﴾
﴿به آنچه خدا از فضل خود به آنان دادهاست شادمانند و برای کسانی که از پی ایشانند و هنوز به آنان نپیوستهاند شادی میکنند که نه بیمی بر ایشان است و نه اندوهگین میشوند ١٧٠﴾
﴿کسانی که [در نبرد احد] پس از آنکه زخم برداشته بودند دعوت خدا و پیامبر [او] را اجابت کردند برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری کردند پاداشی بزرگ است ١٧٢﴾
﴿همان کسانی که [برخی از] مردم به ایشان گفتند مردمان برای [جنگ با] شما گرد آمدهاند پس از آن بترسید و[لی این سخن] بر ایمانشان افزود و گفتند خدا ما را بس است و نیکو حمایتگری است ١٧٣﴾
﴿پس با نعمت و بخششی از جانب خدا [از میدان نبرد] بازگشتند در حالی که هیچ آسیبی به آنان نرسیده بود و همچنان خشنودی خدا را پیروی کردند و خداوند دارای بخششی عظیم است ١٧٤﴾
﴿و کسانی که در کفر میکوشند تو را اندوهگین نسازند که آنان هرگز به خدا هیچ زیانی نمیرسانند خداوند میخواهد در آخرت برای آنان بهره ای قرار ندهد و برای ایشان عذابی بزرگ است ١٧٦﴾
﴿و البته نباید کسانی که کافر شدهاند تصور کنند اینکه به ایشان مهلت میدهیم برای آنان نیکوست ما فقط به ایشان مهلت میدهیم تا بر گناه [خود] بیفزایند و [آنگاه] عذابی خفت آور خواهند داشت ١٧٨﴾
﴿خدا بر آن نیست که مؤمنان را به این [حالی] که شما بر آن هستید واگذارد تا آنکه پلید را از پاک جدا کند و خدا بر آن نیست که شما را از غیب آگاه گرداند ولی خدا از میان فرستادگانش هر که را بخواهد برمیگزیند پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید و اگر بگروید و پرهیزگاری کنید برای شما پاداشی بزرگ خواهد بود ١٧٩﴾
﴿و کسانی که به آنچه خدا از فضل خود به آنان عطا کرده بخل میورزند هرگز تصور نکنند که آن [بخل] برای آنان خوب است بلکه برایشان بد است به زودی آنچه که به آن بخل ورزیدهاند روز قیامت طوق گردنشان میشود میراث آسمانها و زمین از آن خداست و خدا به آنچه میکنید آگاه است ١٨٠﴾
﴿مسلما خداوند سخن کسانی را که گفتند خدا نیازمند است و ما توانگریم شنید به زودی آنچه را گفتند و بناحق کشتن آنان پیامبران را خواهیم نوشت و خواهیم گفت بچشید عذاب سوزان را ١٨١﴾
﴿همانان که گفتند خدا با ما پیمان بسته که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم تا برای ما قربانیی بیاورد که آتش [آسمانی] آن را [به نشانه قبول] بسوزاند بگو قطعاً پیش از من پیامبرانی بودند که دلایل آشکار را با آنچه گفتید برای شما آوردند اگر راست میگویید پس چرا آنان را کشتید ١٨٣﴾
﴿هر جانداری چشنده [طعم] مرگ است و همانا روز رستاخیز پاداشهایتان بهطور کامل به شما داده میشود پس هر که را از آتش به دور دارند و در بهشت درآورند قطعاً کامیاب شدهاست و زندگی دنیا جز مایه فریب نیست ١٨٥﴾
﴿قطعا در مالها و جانهایتان آزموده خواهید شد و از کسانی که پیش از شما به آنان کتاب داده شده و [نیز] از کسانی که به شرک گراییدهاند [سخنان دل]آزار بسیاری خواهید شنید و[لی] اگر صبر کنید و پرهیزگاری نمایید این [ایستادگی] حاکی از عزم استوار [شما] در کارهاست ١٨٦﴾
﴿و [یاد کن] هنگامی را که خداوند از کسانی که به آنان کتاب داده شده پیمان گرفت که حتماً باید آن را [به وضوح] برای مردم بیان نمایید و کتمانش مکنید پس آن [عهد] را پشت سر خود انداختند و در برابر آن بهایی ناچیز به دست آوردند و چه بد معامله ای کردند ١٨٧﴾
﴿البته گمان مبر کسانی که بدانچه کردهاند شادمانی میکنند و دوست دارند به آنچه نکردهاند مورد ستایش قرار گیرند قطعاً گمان مبر که برای آنان نجاتی از عذاب است [که] عذابی دردناک خواهند داشت ١٨٨﴾
﴿همانان که خدا را [در همه احوال] ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند [که] پروردگارا اینها را بیهوده نیافریده ای منزهی تو پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار ١٩١﴾
﴿روردگارا ما شنیدیم که دعوتگری به ایمان فرا میخواند که به پروردگار خود ایمان آورید پس ایمان آوردیم پروردگارا گناهان ما را بیامرز و بدیهای ما را بزدای و ما را در زمره نیکان بمیران ١٩٣﴾
﴿پس پروردگارشان دعای آنان را اجابت کرد [و فرمود که] من عمل هیچ صاحب عملی از شما را از مرد یا زن که همه از یکدیگرید تباه نمیکنم پس کسانی که هجرت کرده و از خانههای خود رانده شده و در راه من آزار دیده و جنگیده و کشته شدهاند بدیهایشان را از آنان میزدایم و آنان را در باغهایی که از زیر [درختان] آن نهرها روان است درمیآورم [این] پاداشی است از جانب خدا و پاداش نیکو نزد خداست ١٩٥﴾
﴿ولی کسانی که پروای پروردگارشان را پیشه ساختهاند باغهایی خواهند داشت که از زیر [درختان] آن نهرها روان است در آنجا جاودانه بمانند [این] پذیرایی از جانب خداست و آنچه نزد خداست برای نیکان بهتر است ١٩٨﴾
﴿و البته از میان اهل کتاب کسانی هستند که به خدا و بدانچه به سوی شما نازل شده و به آنچه به سوی خودشان فرود آمده ایمان دارند در حالی که در برابر خدا خاشعند و آیات خدا را به بهای ناچیزی نمیفروشند اینانند که نزد پروردگارشان پاداش خود را خواهند داشت آری خدا زودشمار است ١٩٩﴾
﴿ای کسانی که ایمان آوردهاید صبر کنید و ایستادگی ورزید و مرزها را نگهبانی کنید و از خدا پروا نمایید امید است که رستگار شوید ٢٠٠﴾
﴿به نام خداوند رحمتگر مهربان، الف لام میم ١ خداست که هیچ معبود [بحقی] جز او نیست و زنده [پاینده] است ٢ این کتاب را در حالی که مؤید آنچه [از کتابهای آسمانی] پیش از خود میباشد به حق [و به تدریج] بر تو نازل کرد و تورات و انجیل را ٣ پیش از آن برای رهنمود مردم فرو فرستاد و فرقان [=جداکننده حق از باطل] را نازل کرد کسانی که به آیات خدا کفر ورزیدند بی تردید عذابی سخت خواهند داشت و خداوند شکست ناپذیر و صاحب انتقام است ٤ در حقیقت هیچ چیز [نه] در زمین و نه در آسمان بر خدا پوشیده نمیماند ٥ اوست کسی که شما را آن گونه که میخواهد در رحمها صورتگری میکند هیچ معبودی جز آن توانای حکیم نیست ٦ اوست کسی که این کتاب [قرآن] را بر تو فرو فرستاد پاره ای از آن آیات محکم [=صریح و روشن] است آنها اساس کتابند و [پاره ای] دیگر متشابهاتند [که تاویل پذیرند] اما کسانی که در دلهایشان انحراف است برای فتنهجویی و طلب تاویل آن [به دلخواه خود] از متشابه آن پیروی میکنند با آنکه تاویلش را جز خدا و ریشه داران در دانش کسی نمیداند [آنان که] میگویند ما بدان ایمان آوردیم همه [چه محکم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان کسی متذکر نمیشود ٧ [میگویند] پروردگارا پس از آنکه ما را هدایت کردی دلهایمان را دستخوش انحراف مگردان و از جانب خود رحمتی بر ما ارزانی دار که تو خود بخشایشگری ٨ پروردگارا به یقین تو در روزی که هیچ تردیدی در آن نیست گردآورنده [جمله] مردمانی قطعاً خداوند در وعده [خود] خلاف نمیکند ٩ در حقیقت کسانی که کفر ورزیدند اموال و اولادشان چیزی [از عذاب خدا] را از آنان دور نخواهد کرد و آنان خود هیزم دوزخند ١٠ آنان] به شیوه فرعونیان و کسانی که پیش از آنان بودند آیات ما را دروغ شمردند پس خداوند به [سزای] گناهانشان [گریبان] آنان را گرفت و خدا سخت کیفر است ١١ به کسانی که کفر ورزیدند بگو به زودی مغلوب خواهید شد و [سپس در روز رستاخیز] در دوزخ محشور میشوید و چه بد بستری است ١٢ قطعا در برخورد میان دو گروه برای شما نشانه ای [و درس عبرتی] بود گروهی در راه خدا میجنگیدند و دیگر [گروه] کافر بودند که آنان [=مؤمنان] را به چشم دو برابر خود میدیدند و خدا هر که را بخواهد به یاری خود تأیید میکند یقیناً در این [ماجرا] برای صاحبان بینش عبرتی است ١٣ دوستی خواستنیها[ی گوناگون] از زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سیم و اسبهای نشاندار و دامها و کشتزار[ها] برای مردم آراسته شده [لیکن] این جمله مایه تمتع زندگی دنیاست و [حال آنکه] فرجام نیکو نزد خداست ١٤ بگو آیا شما را به بهتر از اینها خبر دهم برای کسانی که تقوا پیشه کردهاند نزد پروردگارشان باغهایی است که از زیر [درختان] آنها نهرها روان است در آن جاودانه بمانند و همسرانی پاکیزه و [نیز] خشنودی خدا [را دارند] و خداوند به [امور] بندگان [خود] بیناست ١٥ همان کسانی که میگویند پروردگارا ما ایمان آوردیم پس گناهان ما را بر ما ببخش و ما را از عذاب آتش نگاه دار ١٦ اینانند] شکیبایان و راستگویان و فرمانبرداران و انفاق کنندگان و آمرزشخواهان در سحرگاهان ١٧ خدا که همواره به عدل قیام دارد گواهی میدهد که جز او هیچ معبودی نیست و فرشتگان [او] و دانشوران [نیز گواهی میدهند که] جز او که توانا و حکیم است هیچ معبودی نیست ١٨ در حقیقت دین نزد خدا همان اسلام است و کسانی که کتاب [آسمانی] به آنان داده شده با یکدیگر به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنکه علم برای آنان [حاصل] آمد آن هم به سابقه حسدی که میان آنان وجود داشت و هر کس به آیات خدا کفر ورزد پس [بداند] که خدا زودشمار است ١٩ پس اگر با تو به محاجه برخاستند بگو من خود را تسلیم خدا نمودهام و هر که مرا پیروی کرده [نیز خود را تسلیم خدا نمودهاست] و به کسانی که اهل کتابند و به مشرکان بگو آیا اسلام آوردهاید پس اگر اسلام آوردند قطعاً هدایت یافتهاند و اگر روی برتافتند فقط رساندن پیام بر عهده توست و خداوند به [امور] بندگان بیناست ٢٠ کسانی که به آیات خدا کفر میورزند و پیامبران را بناحق میکشند و دادگستران را به قتل میرسانند آنان را از عذابی دردناک خبر ده ٢١ آنان کسانی اند که در [این] دنیا و [در سرای] آخرت اعمالشان به هدر رفته و برای آنان هیچ یاوری نیست ٢٢ آیا داستان کسانی را که بهره ای از کتاب [تورات] یافتهاند ندانستهای که چون به سوی کتاب خدا فرا خوانده میشوند تا میانشان حکم کند آنگه گروهی از آنان به حال اعراض روی برمیتابند ٢٣ این بدان سبب بود که آنان [به پندار خود] گفتند هرگز آتش جز چند روزی به ما نخواهد رسید و برساختههایشان آنان را در دینشان فریفته کردهاست ٢٤ پس چگونه خواهد بود [حالشان] آنگاه که آنان را در روزی که هیچ شکی در آن نیست گرد آوریم و به هر کس [پاداش] دستاوردش به تمام [و کمال] داده شود و به آنان ستم نرسد ٢٥ بگو بار خدایا تویی که فرمانفرمایی هر آن کس را که خواهی فرمانروایی بخشی و از هر که خواهی فرمانروایی را بازستانی و هر که را خواهی عزت بخشی و هر که را خواهی خوار گردانی همه خوبیها به دست توست و تو بر هر چیز توانایی ٢٦ شب را به روز درمیآوری و روز را به شب درمیآوری و زنده را از مرده بیرون میآوری و مرده را از زنده خارج میسازی و هر که را خواهی بیحساب روزی میدهی ٢٧ مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان به دوستی بگیرند و هر که چنین کند در هیچ چیز [او را] از [دوستی] خدا [بهره ای] نیست مگر اینکه از آنان به نوعی تقیه کند و خداوند شما را از [عقوبت] خود میترساند و بازگشت [همه] به سوی خداست ٢٨ بگو اگر آنچه در سینههای شماست نهان دارید یا آشکارش کنید خدا آن را میداند و [نیز] آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است میداند و خداوند بر هر چیزی تواناست ٢٩ روزی که هر کسی آنچه کار نیک به جای آورده و آنچه بدی مرتکب شده حاضر شده مییابد و آرزو میکند کاش میان او و آن [کارهای بد] فاصله ای دور بود و خداوند شما را از [کیفر] خود میترساند و [در عین حال] خدا به بندگان [خود] مهربان است ٣٠ بگو اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید و خداوند آمرزنده مهربان است ٣١ بگو خدا و پیامبر [او] را اطاعت کنید پس اگر رویگردان شدند قطعاً خداوند کافران را دوست ندارد ٣٢ به یقین خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر مردم جهان برتری دادهاست ٣٣ فرزندانی که بعضی از آنان از [نسل] بعضی دیگرند و خداوند شنوای داناست ٣٤ چون زن عمران گفت پروردگارا آنچه در شکم خود دارم نذر تو کردم تا آزاد شده [از مشاغل دنیا و پرستشگر تو] باشد پس از من بپذیر که تو خود شنوای دانایی ٣٥ پس چون فرزندش را بزاد گفت پروردگارا من دختر زادهام و خدا به آنچه او زایید داناتر بود و پسر چون دختر نیست و من نامش را مریم نهادم و او و فرزندانش را از شیطان رانده شده به تو پناه میدهم ٣٦ پس پروردگارش وی [مریم] را با حسن قبول پذیرا شد و او را نیکو بار آورد و زکریا را سرپرست وی قرار داد زکریا هر بار که در محراب بر او وارد میشد نزد او [نوعی] خوراکی مییافت [می]گفت ای مریم این از کجا برای تو [آمدهاست او در پاسخ می]گفت این از جانب خداست که خدا به هر کس بخواهد بی شمار روزی میدهد ٣٧ آنجا [بود که] زکریا پروردگارش را خواند [و] گفت پروردگارا از جانب خود فرزندی پاک و پسندیده به من عطا کن که تو شنونده دعایی ٣٨ پس در حالی که وی ایستاده [و] در محراب [خود] دعا میکرد فرشتگان او را ندا دردادند که خداوند تو را به [ولادت] یحیی که تصدیق کننده [حقانیت] کلمة الله [=عیسی] است و بزرگوار و خویشتندار [=پرهیزنده از آنان] و پیامبری از شایستگان است مژده میدهد ٣٩ گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندی خواهد بود در حالی که پیری من بالا گرفتهاست و زنم نازا است [فرشته] گفت [کار پروردگار] چنین است خدا هر چه بخواهد میکند ٤٠ گفت پروردگارا برای من نشانه ای قرار ده فرمود نشانه ات این است که سه روز با مردم جز به اشاره سخن نگویی و پروردگارت را بسیار یاد کن و شبانگاه و بامدادان [او را] تسبیح گوی ٤١ و [یاد کن] هنگامی را که فرشتگان گفتند ای مریم خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را بر زنان جهان برتری دادهاست ٤٢ ای مریم فرمانبر پروردگار خود باش و سجده کن و با رکوع کنندگان رکوع نما ٤٣ این [جمله] از اخبار غیب است که به تو وحی میکنیم و [گرنه] وقتی که آنان قلمهای خود را [برای قرعه کشی به آب] میافکندند تا کدام یک سرپرستی مریم را به عهده گیرد نزد آنان نبودی و [نیز] وقتی با یکدیگر کشمکش میکردند نزدشان نبودی ٤٤ یاد کن] هنگامی [را] که فرشتگان گفتند ای مریم خداوند تو را به کلمه ای از جانب خود که نامش مسیح عیسی بنمریم است مژده میدهد در حالی که [او] در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان [درگاه خدا] است ٤٥ و در گهواره [به اعجاز] و در میانسالی [به وحی] با مردم سخن میگوید و از شایستگان است ٤٦ مریم] گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندی خواهد بود با آنکه بشری به من دست نزدهاست گفت چنین است [کار] پروردگار خدا هر چه بخواهد میآفریند چون به کاری فرمان دهد فقط به آن میگوید باش پس میباشد ٤٧ و به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل میآموزد ٤٨ و [او را به عنوان] پیامبری به سوی بنی اسرائیل [میفرستد که او به آنان میگوید] در حقیقت من از جانب پروردگارتان برایتان معجزه ای آوردهام من از گل برای شما [چیزی] به شکل پرنده میسازم آنگاه در آن میدمم پس به اذن خدا پرنده ای میشود و به اذن خدا نابینای مادرزاد و پیس را بهبود میبخشم و مردگان را زنده میگردانم و شما را از آنچه میخورید و در خانههایتان ذخیره میکنید خبر میدهم مسلماً در این [معجزات] برای شما اگر مؤمن باشید عبرت است ٤٩ و [میگوید آمدهام تا] تورات را که پیش از من [نازل شده] است تصدیق کننده باشم و تا پاره ای از آنچه را که بر شما حرام گردیده برای شما حلال کنم و از جانب پروردگارتان برای شما نشانه ای آوردهام پس از خدا پروا دارید و مرا اطاعت کنید ٥٠ در حقیقت خداوند پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستید [که] راه راست این است ٥١ چون عیسی از آنان احساس کفر کرد گفت یاران من در راه خدا چه کسانند حواریون گفتند ما یاران [دین] خداییم به خدا ایمان آوردهایم و گواه باش که ما تسلیم [او] هستیم ٥٢ پروردگارا به آنچه نازل کردی گرویدیم و فرستاده[ات] را پیروی کردیم پس ما را در زمره گواهان بنویس ٥٣ و [دشمنان] مکر ورزیدند و خدا [در پاسخشان] مکر در میان آورد و خداوند بهترین مکرانگیزان است ٥٤ یاد کن] هنگامی را که خدا گفت ای عیسی من تو را برگرفته و به سوی خویش بالا میبرم و تو را از [آلایش] کسانی که کفر ورزیدهاند پاک میگردانم و تا روز رستاخیز کسانی را که از تو پیروی کردهاند فوق کسانی که کافر شدهاند قرار خواهم داد آنگاه فرجام شما به سوی من است پس در آنچه بر سر آن اختلاف میکردید میان شما داوری خواهم کرد ٥٥ اما کسانی که کفر ورزیدند در دنیا و آخرت به سختی عذابشان کنم و یاورانی نخواهند داشت ٥٦ و اما کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند [خداوند] مزدشان را به تمامی به آنان میدهد و خداوند بیدادگران را دوست نمیدارد ٥٧ اینهاست که ما آن را از آیات و قرآن حکمت آمیز بر تو میخوانیم ٥٨ در واقع مثل عیسی نزد خدا همچون مثل [خلقت] آدم است [که] او را از خاک آفرید سپس بدو گفت باش پس وجود یافت ٥٩ آنچه دربارهٔ عیسی گفته شد] حق [و] از جانب پروردگار تو است پس از تردیدکنندگان مباش ٦٠ پس هر که در این [باره] پس از دانشی که تو را [حاصل] آمده با تو محاجه کند بگو بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم ٦١ آری داستان درست [مسیح] همین است و معبودی جز خدا نیست و خداست که در واقع همان شکست ناپذیر حکیم است ٦٢ پس اگر رویگردان شدند همانا خداوند به [حال] مفسدان داناست ٦٣ بگو ای اهل کتاب بیایید بر سر سخنی که میان ما و شما یکسان است بایستیم که جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم و بعضی از ما بعضی دیگر را به جای خدا به خدایی نگیرد پس اگر [از این پیشنهاد] اعراض کردند بگویید شاهد باشید که ما مسلمانیم [نه شما] ٦٤ ای اهل کتاب چرا دربارهٔ ابراهیم محاجه میکنید با آنکه تورات و انجیل بعد از او نازل شدهاست آیا تعقل نمیکنید ٦٥ هان شما [اهل کتاب] همانان هستید که دربارهٔ آنچه نسبت به آن دانشی داشتید محاجه کردید پس چرا در مورد چیزی که بدان دانشی ندارید محاجه میکنید با آنکه خدا میداند و شما نمیدانید ٦٦ ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی بلکه حق گرایی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود ٦٧ در حقیقت نزدیکترین مردم به ابراهیم همان کسانی هستند که او را پیروی کردهاند و [نیز] این پیامبر و کسانی که [به آیین او] ایمان آوردهاند و خدا سرور مؤمنان است ٦٨ گروهی از اهل کتاب آرزو میکنند کاش شما را گمراه میکردند در صورتی که جز خودشان [کسی] را گمراه نمیکنند و نمیفهمند ٦٩ ای اهل کتاب چرا به آیات خدا کفر میورزید با آنکه خود [به درستی آن] گواهی میدهید ٧٠ ای اهل کتاب چرا حق را به باطل درمیآمیزید و حقیقت را کتمان میکنید با اینکه خود میدانید ٧١ و جماعتی از اهل کتاب گفتند در آغاز روز به آنچه بر مؤمنان نازل شد ایمان بیاورید و در پایان [روز] انکار کنید شاید آنان [از اسلام] برگردند ٧٢ و [گفتند] جز به کسی که دین شما را پیروی کند ایمان نیاورید بگو هدایت هدایت خداست مبادا به کسی نظیر آنچه به شما داده شده داده شود یا در پیشگاه پروردگارتان با شما محاجه کنند بگو [این] تفضل به دست خداست آن را به هر کس که بخواهد میدهد و خداوند گشایشگر داناست ٧٣ رحمت خود را به هر کس که بخواهد مخصوص میگرداند و خداوند دارای بخشش بزرگ است ٧٤ و از اهل کتاب کسی است که اگر او را بر مال فراوانی امین شمری آن را به تو برگرداند و از آنان کسی است که اگر او را بر دیناری امین شمری آن را به تو نمیپردازد مگر آنکه دایماً بر [سر] وی به پا ایستی این بدان سبب است که آنان [به پندار خود] گفتند در مورد کسانی که کتاب آسمانی ندارند بر زیان ما راهی نیست و بر خدا دروغ میبندند با اینکه خودشان [هم] میدانند ٧٥ آری هر که به پیمان خود وفا کند و پرهیزگاری نماید بی تردید خداوند پرهیزگاران را دوست دارد ٧٦ کسانی که پیمان خدا و سوگندهای خود را به بهای ناچیزی میفروشند آنان را در آخرت بهره ای نیست و خدا روز قیامت با آنان سخن نمیگوید و به ایشان نمینگرد و پاکشان نمیگرداند و عذابی دردناک خواهند داشت ٧٧ و از میان آنان گروهی هستند که زبان خود را به [خواندن] کتاب [تحریف شدهای] میپیچانند تا آن [بربافته] را از [مطالب] کتاب [آسمانی] پندارید با اینکه آن از کتاب [آسمانی] نیست و میگویند آن از جانب خداست در صورتی که از جانب خدا نیست و بر خدا دروغ میبندند با اینکه خودشان [هم] میدانند ٧٨ هیچ بشری را نسزد که خدا به او کتاب و حکم و پیامبری بدهد سپس او به مردم بگوید به جای خدا بندگان من باشید بلکه [باید بگوید] به سبب آنکه کتاب [آسمانی] تعلیم میدادید و از آن رو که درس میخواندید علمای دین باشید ٧٩ و [نیز] شما را فرمان نخواهد داد که فرشتگان و پیامبران را به خدایی بگیرید آیا پس از آنکه سر به فرمان [خدا] نهادهاید [باز] شما را به کفر وامیدارد ٨٠ و [یاد کن] هنگامی را که خداوند از پیامبران پیمان گرفت که هر گاه به شما کتاب و حکمتی دادم سپس شما را فرستادهای آمد که آنچه را با شماست تصدیق کرد البته به او ایمان بیاورید و حتماً یاریش کنید آنگاه فرمود آیا اقرار کردید و در این باره پیمانم را پذیرفتید گفتند آری اقرار کردیم فرمود پس گواه باشید و من با شما از گواهانم ٨١ پس کسانی که بعد از این [پیمان] روی برتابند آنان خود نافرمانانند ٨٢ آیا جز دین خدا را میجویند با آنکه هر که در آسمانها و زمین است خواه و ناخواه سر به فرمان او نهادهاست و به سوی او بازگردانیده میشوید ٨٣ بگو به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل گردیده و آنچه به موسی و عیسی و انبیای [دیگر] از جانب پروردگارشان داده شده گرویدیم و میان هیچیک از آنان فرق نمیگذاریم و ما او را فرمانبرداریم ٨٤ و هر که جز اسلام دینی [دیگر] جوید هرگز از وی پذیرفته نشود و وی در آخرت از زیانکاران است ٨٥ چگونه خداوند قومی را که بعد از ایمانشان کافر شدند هدایت میکند با آنکه شهادت دادند که این رسول بر حق است و برایشان دلایل روشن آمد و خداوند قوم بیدادگر را هدایت نمیکند ٨٦ آنان سزایشان این است که لعنت خدا و فرشتگان و مردم همگی برایشان است ٨٧ در آن [لعنت] جاودانه بمانند نه عذاب از ایشان کاسته گردد و نه مهلت یابند ٨٨ مگر کسانی که پس از آن توبه کردند و درستگاری [پیشه] نمودند که خداوند آمرزنده مهربان است ٨٩ کسانی که پس از ایمان خود کافر شدند سپس بر کفر [خود] افزودند هرگز توبه آنان پذیرفته نخواهد شد و آنان خود گمراهانند ٩٠ در حقیقت کسانی که کافر شده و در حال کفر مردهاند اگر چه [فراخنای] زمین را پر از طلا کنند و آن را [برای خود] فدیه دهند هرگز از هیچیک از آنان پذیرفته نگردد آنان را عذابی دردناک خواهد بود و یاورانی نخواهند داشت ٩١ هرگز به نیکوکاری نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید و از هر چه انفاق کنید قطعاً خدا بدان داناست ٩٢ همه خوراکیها بر فرزندان اسرائیل حلال بود جز آنچه پیش از نزول تورات اسرائیل [=یعقوب] بر خویشتن حرام ساخته بود بگو اگر [جز این است و] راست میگویید تورات را بیاورید و آن را بخوانید ٩٣ پس کسانی که بعد از این بر خدا دروغ بندند آنان خود ستمکارانند ٩٤ بگو خدا راست گفت پس از آیین ابراهیم که حقگرا بود و از مشرکان نبود پیروی کنید ٩٥ در حقیقت نخستین خانه ای که برای [عبادت] مردم نهاده شده همان است که در مکه است و مبارک و برای جهانیان [مایه] هدایت است ٩٦ در آن نشانههایی روشن است [از جمله] مقام ابراهیم است و هر که در آن درآید در امان است و برای خدا حج آن خانه بر عهده مردم است [البته بر] کسی که بتواند به سوی آن راه یابد و هر که کفر ورزد یقیناً خداوند از جهانیان بینیاز است ٩٧ بگو ای اهل کتاب چرا به آیات خدا کفر میورزید با آنکه خدا بر آنچه میکنید گواه است ٩٨ بگو ای اهل کتاب چرا کسی را که ایمان آوردهاست از راه خدا بازمیدارید و آن [راه] را کج میشمارید با آنکه خود [به راستی آن] گواهید و خدا از آنچه میکنید غافل نیست ٩٩ ای کسانی که ایمان آوردهاید اگر از فرقه ای از اهل کتاب فرمان برید شما را پس از ایمانتان به حال کفر برمیگردانند ١٠٠ و چگونه کفر میورزید با اینکه آیات خدا بر شما خوانده میشود و پیامبر او میان شماست و هر کس به خدا تمسک جوید قطعاً به راه راست هدایت شدهاست ١٠١ ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا آن گونه که حق پرواکردن از اوست پروا کنید و زینهار جز مسلمان نمیرید ١٠٢ و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آنگاه که دشمنان [یکدیگر] بودید پس میان دلهای شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شدید و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید این گونه خداوند نشانههای خود را برای شما روشن میکند باشد که شما راه یابید ١٠٣ و باید از میان شما گروهی [مردم را] به نیکی دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتی بازدارند و آنان همان رستگارانند ١٠٤ و چون کسانی مباشید که پس از آنکه دلایل آشکار برایشان آمد پراکنده شدند و با هم اختلاف پیدا کردند و برای آنان عذابی سهمگین است ١٠٥ در آن] روزی که چهرههایی سپید و چهرههایی سیاه گردد اما سیاهرویان [به آنان گویند] آیا بعد از ایمانتان کفر ورزیدید پس به سزای آنکه کفر میورزیدید [این] عذاب را بچشید ١٠٦ و اما سپیدرویان همواره در رحمت خداوند جاویدانند ١٠٧ اینها آیات خداست که آن را به حق بر تو میخوانیم و خداوند هیچ ستمی بر جهانیان نمیخواهد ١٠٨ و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن خداست و [همه] کارها به سوی خدا بازگردانده میشود ١٠٩ شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شدهاید به کار پسندیده فرمان میدهید و از کار ناپسند بازمیدارید و به خدا ایمان دارید و اگر اهل کتاب ایمان آورده بودند قطعاً برایشان بهتر بود برخی از آنان مؤمنند و[لی] بیشترشان نافرمانند ١١٠ جز آزاری [اندک] هرگز به شما زیانی نخواهند رسانید و اگر با شما بجنگند به شما پشت نمایند سپس یاری نیابند ١١١ هر کجا یافته شوند به خواری دچار شدهاند مگر آنکه به پناه امان خدا و زینهار مردم [روند] و به خشمی از خدا گرفتار آمدند و [مهر] بینوایی بر آنان زده شد این بدان سبب بود که به آیات خدا کفر میورزیدند و پیامبران را بناحق میکشتند [و نیز] این [عقوبت] به سزای آن بود که نافرمانی کردند و از اندازه درمی گذرانیدند ١١٢ ولی همه آنان] یکسان نیستند از میان اهل کتاب گروهی درستکردارند که آیات الهی را در دل شب میخوانند و سر به سجده مینهند ١١٣ به خدا و روز قیامت ایمان دارند و به کار پسندیده فرمان میدهند و از کار ناپسند بازمیدارند و در کارهای نیک شتاب میکنند و آنان از شایستگانند ١١٤ و هر کار نیکی انجام دهند هرگز دربارهٔ آن ناسپاسی نبینند و خداوند به [حال] تقواپیشگان داناست ١١٥ کسانی که کفر ورزیدند هرگز اموالشان و اولادشان چیزی [از عذاب خدا] را از آنان دفع نخواهد کرد و آنان اهل آتشند و در آن جاودانه خواهند بود ١١٦ مثل آنچه [آنان] در زندگی این دنیا [در راه دشمنی با پیامبر] خرج میکنند همانند بادی است که در آن سرمای سختی است که به کشتزار قومی که بر خود ستم نمودهاند بوزد و آن را تباه سازد و خدا به آنان ستم نکرده بلکه آنان خود بر خویشتن ستم کردهاند ١١٧ ای کسانی که ایمان آوردهاید از غیر خودتان [دوست و] همراز مگیرید [آنان] از هیچ نابکاری در حق شما کوتاهی نمیورزند آرزو دارند که در رنج بیفتید دشمنی از لحن و سخنشان آشکار است و آنچه سینههایشان نهان میدارد بزرگتر است در حقیقت ما نشانه ها[ی دشمنی آنان] را برای شما بیان کردیم اگر تعقل کنید ١١٨ هان شما کسانی هستید که آنان را دوست دارید و [حال آنکه] آنان شما را دوست ندارند و شما به همه کتابها[ی خدا] ایمان دارید و چون با شما برخورد کنند میگویند ایمان آوردیم و چون [با هم] خلوت کنند از شدت خشم بر شما سر انگشتان خود را میگزند بگو به خشم خود بمیرید که خداوند به راز درون سینهها داناست ١١٩ اگر به شما خوشی رسد آنان را بدحال میکند و اگر به شما گزندی رسد بدان شاد میشوند و اگر صبر کنید و پرهیزگاری نمایید نیرنگشان هیچ زیانی به شما نمیرساند یقیناً خداوند به آنچه میکنند احاطه دارد ١٢٠ و [یاد کن] زمانی را که [در جنگ احد] بامدادان از پیش کسانت بیرون آمدی [تا] مؤمنان را برای جنگیدن در مواضع خود جای دهی و خداوند شنوای داناست ١٢١ آن هنگام که دو گروه از شما بر آن شدند که سستی ورزند با آنکه خدا یاورشان بود و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند ١٢٢ و یقیناً خدا شما را در [جنگ] بدر با آنکه ناتوان بودید یاری کرد پس از خدا پروا کنید باشد که سپاسگزاری نمایید ١٢٣ آنگاه که به مؤمنان میگفتی آیا شما را بس نیست که پروردگارتان شما را با سه هزار فرشته فرودآمده یاری کند ١٢٤ آری اگر صبر کنید و پرهیزگاری نمایید و با همین جوش [و خروش] بر شما بتازند همانگاه پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته نشاندار یاری خواهد کرد ١٢٥ و خدا آن [وعده پیروزی] را جز مژده ای برای شما قرار نداد تا [بدین وسیله شادمان شوید و] دلهای شما بدان آرامش یابد و پیروزی جز از جانب خداوند توانای حکیم نیست ١٢٦ تا برخی از کسانی را که کافر شدهاند نابود کند یا آنان را خوار سازد تا نومید بازگردند ١٢٧ هیچیک از این کارها در اختیار تو نیست یا [خدا] بر آنان میبخشاید یا عذابشان میکند زیرا آنان ستمکارند ١٢٨ و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن خداست هر که را بخواهد میآمرزد و هر که را بخواهد عذاب میکند و خداوند آمرزنده مهربان است ١٢٩ ای کسانی که ایمان آوردهاید ربا را [با سود] چندین برابر مخورید و از خدا پروا کنید باشد که رستگار شوید ١٣٠ و از آتشی که برای کافران آماده شدهاست بترسید ١٣١ خدا و رسول را فرمان برید باشد که مشمول رحمت قرار گیرید ١٣٢ و برای نیل به آمرزشی از پروردگار خود و بهشتی که پهنایش [به قدر] آسمانها و زمین است [و] برای پرهیزگاران آماده شدهاست بشتابید ١٣٣ همانان که در فراخی و تنگی انفاق میکنند و خشم خود را فرو میبرند و از مردم درمیگذرند و خداوند نکوکاران را دوست دارد ١٣٤ و آنان که چون کار زشتی کنند یا بر خود ستم روا دارند خدا را به یاد میآورند و برای گناهانشان آمرزش میخواهند و چه کسی جز خدا گناهان را میآمرزد و بر آنچه مرتکب شدهاند با آنکه میدانند [که گناه است] پافشاری نمیکنند ١٣٥ آنان پاداششان آمرزشی از جانب پروردگارشان و بوستانهایی است که از زیر [درختان] آن جویبارها روان است جاودانه در آن بمانند و پاداش اهل عمل چه نیکوست ١٣٦ قطعا پیش از شما سنتهایی [بوده و] سپری شدهاست پس در زمین بگردید و بنگرید که فرجام تکذیب کنندگان چگونه بودهاست ١٣٧ این [قرآن] برای مردم بیانی و برای پرهیزگاران رهنمود و اندرزی است ١٣٨ و اگر مؤمنید سستی مکنید و غمگین مشوید که شما برترید ١٣٩ اگر به شما آسیبی رسیده آن قوم را نیز آسیبی نظیر آن رسید و ما این روزها[ی شکست و پیروزی] را میان مردم به نوبت میگردانیم [تا آنان پند گیرند] و خداوند کسانی را که [واقعا] ایمان آوردهاند معلوم بدارد و از میان شما گواهانی بگیرد و خداوند ستمکاران را دوست نمیدارد ١٤٠ و تا خدا کسانی را که ایمان آوردهاند خالص گرداند و کافران را [به تدریج] نابود سازد ١٤١ آیا پنداشتید که داخل بهشت میشوید بیآنکه خداوند جهادگران و شکیبایان شما را معلوم بدارد ١٤٢ و شما مرگ را پیش از آنکه با آن روبرو شوید سخت آرزو میکردید پس آن را دیدید و [همچنان] نگاه میکردید ١٤٣ و محمد جز فرستادهای که پیش از او [هم] پیامبرانی [آمده و] گذشتند نیست آیا اگر او بمیرد یا کشته شود از عقیده خود برمیگردید و هر کس از عقیده خود بازگردد هرگز هیچ زیانی به خدا نمیرساند و به زودی خداوند سپاسگزاران را پاداش میدهد ١٤٤ و هیچ نفسی جز به فرمان خدا نمیرد [خداوند مرگ را] به عنوان سرنوشتی معین [مقرر کردهاست] و هر که پاداش این دنیا را بخواهد به او از آن میدهیم و هر که پاداش آن سرای را بخواهد از آن به او میدهیم و به زودی سپاسگزاران را پاداش خواهیم داد ١٤٥ و چه بسیار پیامبرانی که همراه او تودههای انبوه کارزار کردند و در برابر آنچه در راه خدا بدیشان رسید سستی نورزیدند و ناتوان نشدند و تسلیم [دشمن] نگردیدند و خداوند شکیبایان را دوست دارد ١٤٦ و سخن آنان جز این نبود که گفتند پروردگارا گناهان ما و زیاده روی ما در کارمان را بر ما ببخش و گامهای ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران یاری ده ١٤٧ پس خداوند پاداش این دنیا و پاداش نیک آخرت را به آنان عطا کرد و خداوند نیکوکاران را دوست دارد ١٤٨ ای کسانی که ایمان آوردهاید اگر از کسانی که کفر ورزیدهاند اطاعت کنید شما را از عقیده تان بازمیگردانند و زیانکار خواهید گشت ١٤٩ آری خدا مولای شماست و او بهترین یاری دهندگان است ١٥٠ به زودی در دلهای کسانی که کفر ورزیدهاند بیم خواهیم افکند زیرا چیزی را با خدا شریک گردانیدهاند که بر [حقانیت] آن [خدا] دلیلی نازل نکردهاست و جایگاهشان آتش است و جایگاه ستمگران چه بد است ١٥١ و [در نبرد احد] قطعاً خدا وعده خود را با شما راست گردانید آنگاه که به فرمان او آنان را میکشتید تا آنکه سست شدید و در کار [جنگ و بر سر تقسیم غنایم] با یکدیگر به نزاع پرداختید و پس از آنکه آنچه را دوست داشتید [یعنی غنایم را] به شما نشان داد نافرمانی نمودید برخی از شما دنیا را و برخی از شما آخرت را میخواهد سپس برای آنکه شما را بیازماید از [تعقیب] آنان منصرفتان کرد و از شما درگذشت و خدا نسبت به مؤمنان با تفضل است (۱۵۲) ١٥٢ یاد کنید] هنگامی را که در حال گریز [از کوه] بالا میرفتید و به هیچکس توجه نمیکردید و پیامبر شما را از پشت سرتان فرا میخواند پس [خداوند] به سزای [این بی انضباطی] غمی بر غمتان [افزود] تا سرانجام بر آنچه از کف دادهاید و برای آنچه به شما رسیدهاست اندوهگین نشوید و خداوند از آنچه میکنید آگاه است ١٥٣ سپس [خداوند] بعد از آن اندوه آرامشی [به صورت] خواب سبکی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی [تنها] در فکر جان خود بودند و دربارهٔ خدا گمانهای ناروا همچون گمانهای [دوران] جاهلیت میبردند میگفتند آیا ما را در این کار اختیاری هست بگو سررشته کارها [شکست یا پیروزی] یکسر به دست خداست آنان چیزی را در دلهایشان پوشیده میداشتند که برای تو آشکار نمیکردند میگفتند اگر ما را در این کار اختیاری بود [و وعده پیامبر واقعیت داشت] در اینجا کشته نمیشدیم بگو اگر شما در خانههای خود هم بودید کسانی که کشته شدن بر آنان نوشته شده قطعاً [با پای خود] به سوی قتلگاههای خویش میرفتند و [اینها] برای این است که خداوند آنچه را در دلهای شماست [در عمل] بیازماید و آنچه را در قلبهای شماست پاک گرداند و خدا به راز سینهها آگاه است ١٥٤ روزی که دو گروه [در احد] با هم رویاروی شدند کسانی که از میان شما [به دشمن] پشت کردند در حقیقت جز این نبود که به سبب پاره ای از آنچه [از گناه] حاصل کرده بودند شیطان آنان را بلغزانید و قطعاً خدا از ایشان درگذشت زیرا خدا آمرزگار بردبار است ١٥٥ ای کسانی که ایمان آوردهاید همچون کسانی نباشید که کفر ورزیدند و به برادرانشان هنگامی که به سفر رفته [و در سفر مردند] یا جهادگر شدند [و کشته شدند] گفتند اگر نزد ما [مانده] بودند نمیمردند و کشته نمیشدند [شما چنین سخنانی مگویید] تا خدا آن را در دلهایشان حسرتی قرار دهد و خدا[ست که] زنده میکند و می میراند و خدا[ست که] به آنچه میکنید بیناست ١٥٦ و اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید قطعاً آمرزش خدا و رحمت او از [همه] آنچه [آنان] جمع میکنند بهتر است ١٥٧ و اگر [در راه جهاد] بمیرید یا کشته شوید قطعاً به سوی خدا گردآورده خواهید شد ١٥٨ پس به [برکت] رحمت الهی با آنان نرمخو [و پرمهر] شدی و اگر تندخو و سختدل بودی قطعاً از پیرامون تو پراکنده میشدند پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار[ها] با آنان مشورت کن و چون تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن زیرا خداوند توکلکنندگان را دوست میدارد ١٥٩ اگر خدا شما را یاری کند هیچکس بر شما غالب نخواهد شد و اگر دست از یاری شما بردارد چه کسی بعد از او شما را یاری خواهد کرد و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند ١٦٠ و هیچ پیامبری را نسزد که خیانت ورزد و هر کس خیانت ورزد روز قیامت با آنچه در آن خیانت کرده بیاید آنگاه به هر کس [پاداش] آنچه کسب کرده به تمامی داده میشود و بر آنان ستم نرود ١٦١ آیا کسی که خشنودی خدا را پیروی میکند چون کسی است که به خشمی از خدا دچار گردیده و جایگاهش جهنم است و چه بد بازگشتگاهی است ١٦٢ هر یک از] ایشان را نزد خداوند درجاتی است و خدا به آنچه میکنند بیناست ١٦٣ به یقین خدا بر مؤمنان منت نهاد [که] پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت تا آیات خود را بر ایشان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد قطعاً پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند ١٦٤ آیا چون به شما [در نبرد احد] مصیبتی رسید [با آنکه در نبرد بدر] دو برابرش را [به دشمنان خود] رساندید گفتید این [مصیبت] از کجا [به ما رسید] بگو آن از خود شما [و ناشی از بی انضباطی خودتان] است آری خدا به هر چیزی تواناست ١٦٥ و روزی که [در احد] آن دو گروه با هم برخورد کردند آنچه به شما رسید به اذن خدا بود [تا شما را بیازماید] و مؤمنان را معلوم بدارد ١٦٦ همچنین کسانی را که دو رویی نمودند [نیز] معلوم بدارد و به ایشان گفته شد بیایید در راه خدا بجنگید یا دفاع کنید گفتند اگر جنگیدن میدانستیم مسلماً از شما پیروی میکردیم آن روز آنان به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان به زبان خویش چیزی میگفتند که در دلهایشان نبود و خدا به آنچه مینهفتند داناتر است ١٦٧ همان کسانی که [خود در خانه] نشستند و دربارهٔ دوستان خود گفتند اگر از ما پیروی میکردند کشته نمیشدند بگو اگر راست میگویید مرگ را از خودتان دور کنید ١٦٨ هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شدهاند مرده مپندار بلکه زنده اند که نزد پروردگارشان روزی داده میشوند ١٦٩ به آنچه خدا از فضل خود به آنان دادهاست شادمانند و برای کسانی که از پی ایشانند و هنوز به آنان نپیوستهاند شادی میکنند که نه بیمی بر ایشان است و نه اندوهگین میشوند ١٧٠ نعمت و فضل خدا و اینکه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمیگرداند شادی میکنند ١٧١ کسانی که [در نبرد احد] پس از آنکه زخم برداشته بودند دعوت خدا و پیامبر [او] را اجابت کردند برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری کردند پاداشی بزرگ است ١٧٢ همان کسانی که [برخی از] مردم به ایشان گفتند مردمان برای [جنگ با] شما گرد آمدهاند پس از آن بترسید و[لی این سخن] بر ایمانشان افزود و گفتند خدا ما را بس است و نیکو حمایتگری است ١٧٣ پس با نعمت و بخششی از جانب خدا [از میدان نبرد] بازگشتند در حالی که هیچ آسیبی به آنان نرسیده بود و همچنان خشنودی خدا را پیروی کردند و خداوند دارای بخششی عظیم است ١٧٤ در واقع این شیطان است که دوستانش را میترساند پس اگر مؤمنید از آنان مترسید و از من بترسید ١٧٥ و کسانی که در کفر میکوشند تو را اندوهگین نسازند که آنان هرگز به خدا هیچ زیانی نمیرسانند خداوند میخواهد در آخرت برای آنان بهره ای قرار ندهد و برای ایشان عذابی بزرگ است ١٧٦ در حقیقت کسانی که کفر را به [بهای] ایمان خریدند هرگز به خداوند هیچ زیانی نخواهند رسانید و برای آنان عذابی دردناک است ١٧٧ و البته نباید کسانی که کافر شدهاند تصور کنند اینکه به ایشان مهلت میدهیم برای آنان نیکوست ما فقط به ایشان مهلت میدهیم تا بر گناه [خود] بیفزایند و [آنگاه] عذابی خفت آور خواهند داشت ١٧٨ خدا بر آن نیست که مؤمنان را به این [حالی] که شما بر آن هستید واگذارد تا آنکه پلید را از پاک جدا کند و خدا بر آن نیست که شما را از غیب آگاه گرداند ولی خدا از میان فرستادگانش هر که را بخواهد برمیگزیند پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید و اگر بگروید و پرهیزگاری کنید برای شما پاداشی بزرگ خواهد بود ١٧٩ و کسانی که به آنچه خدا از فضل خود به آنان عطا کرده بخل میورزند هرگز تصور نکنند که آن [بخل] برای آنان خوب است بلکه برایشان بد است به زودی آنچه که به آن بخل ورزیدهاند روز قیامت طوق گردنشان میشود میراث آسمانها و زمین از آن خداست و خدا به آنچه میکنید آگاه است ١٨٠ مسلما خداوند سخن کسانی را که گفتند خدا نیازمند است و ما توانگریم شنید به زودی آنچه را گفتند و بناحق کشتن آنان پیامبران را خواهیم نوشت و خواهیم گفت بچشید عذاب سوزان را ١٨١ این [عقوبت] به خاطر کار و کردار پیشین شماست [و گر نه] خداوند هرگز نسبت به بندگان [خود] بیدادگر نیست ١٨٢ همانان که گفتند خدا با ما پیمان بسته که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم تا برای ما قربانیی بیاورد که آتش [آسمانی] آن را [به نشانه قبول] بسوزاند بگو قطعاً پیش از من پیامبرانی بودند که دلایل آشکار را با آنچه گفتید برای شما آوردند اگر راست میگویید پس چرا آنان را کشتید ١٨٣ پس اگر تو را تکذیب کردند بدان که پیامبرانی [هم] که پیش از تو دلایل روشن و نوشتهها و کتاب روشن آورده بودند تکذیب شدند ١٨٤ هر جانداری چشنده [طعم] مرگ است و همانا روز رستاخیز پاداشهایتان بهطور کامل به شما داده میشود پس هر که را از آتش به دور دارند و در بهشت درآورند قطعاً کامیاب شدهاست و زندگی دنیا جز مایه فریب نیست ١٨٥ قطعا در مالها و جانهایتان آزموده خواهید شد و از کسانی که پیش از شما به آنان کتاب داده شده و [نیز] از کسانی که به شرک گراییدهاند [سخنان دل]آزار بسیاری خواهید شنید و[لی] اگر صبر کنید و پرهیزگاری نمایید این [ایستادگی] حاکی از عزم استوار [شما] در کارهاست ١٨٦ و [یاد کن] هنگامی را که خداوند از کسانی که به آنان کتاب داده شده پیمان گرفت که حتماً باید آن را [به وضوح] برای مردم بیان نمایید و کتمانش مکنید پس آن [عهد] را پشت سر خود انداختند و در برابر آن بهایی ناچیز به دست آوردند و چه بد معامله ای کردند ١٨٧ البته گمان مبر کسانی که بدانچه کردهاند شادمانی میکنند و دوست دارند به آنچه نکردهاند مورد ستایش قرار گیرند قطعاً گمان مبر که برای آنان نجاتی از عذاب است [که] عذابی دردناک خواهند داشت ١٨٨ و فرمانروایی آسمانها و زمین از آن خداست و خداوند بر هر چیزی تواناست ١٨٩ مسلما در آفرینش آسمانها و زمین و در پی یکدیگر آمدن شب و روز برای خردمندان نشانههایی [قانع کننده] است ١٩٠ همانان که خدا را [در همه احوال] ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند [که] پروردگارا اینها را بیهوده نیافریده ای منزهی تو پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار ١٩١ پروردگارا هر که را تو در آتش درآوری یقیناً رسوایش کردهای و برای ستمکاران یاورانی نیست ١٩٢ روردگارا ما شنیدیم که دعوتگری به ایمان فرا میخواند که به پروردگار خود ایمان آورید پس ایمان آوردیم پروردگارا گناهان ما را بیامرز و بدیهای ما را بزدای و ما را در زمره نیکان بمیران ١٩٣ پروردگارا و آنچه را که به وسیله فرستادگانت به ما وعده دادهای به ما عطا کن و ما را روز رستاخیز رسوا مگردان زیرا تو وعده ات را خلاف نمیکنی ١٩٤ پس پروردگارشان دعای آنان را اجابت کرد [و فرمود که] من عمل هیچ صاحب عملی از شما را از مرد یا زن که همه از یکدیگرید تباه نمیکنم پس کسانی که هجرت کرده و از خانههای خود رانده شده و در راه من آزار دیده و جنگیده و کشته شدهاند بدیهایشان را از آنان میزدایم و آنان را در باغهایی که از زیر [درختان] آن نهرها روان است درمیآورم [این] پاداشی است از جانب خدا و پاداش نیکو نزد خداست ١٩٥ مبادا رفت و آمد [و جنب و جوش] کافران در شهرها تو را دستخوش فریب کند ١٩٦ این] کالای ناچیز [و برخورداری اندکی] است سپس جایگاهشان دوزخ است و چه بد قرارگاهی است ١٩٧ ولی کسانی که پروای پروردگارشان را پیشه ساختهاند باغهایی خواهند داشت که از زیر [درختان] آن نهرها روان است در آنجا جاودانه بمانند [این] پذیرایی از جانب خداست و آنچه نزد خداست برای نیکان بهتر است ١٩٨ و البته از میان اهل کتاب کسانی هستند که به خدا و بدانچه به سوی شما نازل شده و به آنچه به سوی خودشان فرود آمده ایمان دارند در حالی که در برابر خدا خاشعند و آیات خدا را به بهای ناچیزی نمیفروشند اینانند که نزد پروردگارشان پاداش خود را خواهند داشت آری خدا زودشمار است ١٩٩ ای کسانی که ایمان آوردهاید صبر کنید و ایستادگی ورزید و مرزها را نگهبانی کنید و از خدا پروا نمایید امید است که رستگار شوید ٢٠٠﴾
↑ جَمالُ القُرآنِ البَقَرةُ و آلُ عِمْرانَ غرر الحكم
امام على عليه السلام: زيبايىِ قرآن، سوره بقره و آل عمران است.
↑در مورد هشتاد آیه اول سوره آل عمران شأن نزولهای دیگری نیز در کتب تفسیری و اسباب النزول آمده است که برای اطلاع از آن رجوع کنید به: طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ذیل آیات ۱۲، ۱۸، ۲۳، ۲۶، ۲۸، ۳۱، ۵۹، ۶۸، ۷۷، ۷۹ و ۸۳؛ واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۱۰۰-۱۱۵.