وصیت سفارش زبانی یا مکتوب درباره اموال و دیگر مسائل مربوط به بعد از مرگ، و از مستحبات مورد تأکید در اسلام است. در وصیت شرایطی از جمله حضور شهود هنگام وصیت و عدم جواز وصیت مجنون و صبی بیان شده است. وصیت را به عهدی و تملیکی تقسیم کرده‌اند. بر اساس قانون امور حسبی ایران، وصیت به سه قسمت «خودنوشت یا عادی»، «رسمی» و «سری» تقسیم می‌شود.

مفهوم‌شناسی و اهمیت

وصیت در فقه به‌معنای «عهد یا مالک شدن عین یا منفعت، یا انجام عملی بعد از وفات شخص است».[۱]

واژه وصیت و مشتقات آن، در موارد متعددی در قرآن به کار رفته است؛ از جمله درباره سفارش به والدین،[۲] دو برابر بردن ارث پسر نسبت به دختر،[۳] و انسان محتضر[۴] در روایات نیز وصیت حق هر مسلمانی دانسته شده است[۵] و اینکه اگر کسی بدون وصیت از دنیا برود، با مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.[۶] نوشتن وصیت برای کسی که حقی(حق الله یا حق الناس [۷]) به گردن دارد واجب و برای دیگران مستحب است.[۸]

در متون فقهی به شخص وصیت‌کننده «مُوصی» و به کسی که وصیت‌کننده به او وصیت می‌کند «وصیّ» گفته می‌شود.[۹] وصیّ باید دارای شروطی از جمله عقل، بلوغ، مسلمان بودن، عدالت و حُرّیت (در برابر بردگی) باشد.[۱۰]

ارکان

وصیت دارای چهار رکن صیغه، مُوصی، مُوصیٰ‌لَه و مُوصیٰ‌بِه است.[۱۱] با این حال سید محمدرضا گلپایگانی، از مراجع تقلید شیعه، صیغه را جزو ارکان وصیت محسوب نکرده و بدین ترتیب ارکان وصیت را سه رکن می‌داند.[۱۲]

  • صیغه وصیت: برای وصیت، صیغه‌هایی چون «وصَّیتُ الیک: به تو وصیت کردم»، یا «فَوّضتُ الیک امورَ اولادی: اختیار امور فرزندانم را به تو واگذار کردم»، یا «نَصَبتُک وصیاً لهم او فی حفظ مالی او فیما له فعلْه: تو را وصی خودم برای فرزندان یا حفظ اموال یا در اموری که انجام دادن آن به نفع فرزندانم باشد انتخاب کردم» ذکر شده است.[۱۳]
  • موصی: همان وصیت‌کننده است که از لحاظ شرعی دارای ولایت بر مال یا اطفال یا مجانین باشد؛ همانند پدر یا جد.[۱۴] از شرایط وصی، بلوغ، عقل، مسلمان بودن، عدالت و حُرّ بودن است.[۱۵]
  • موصیٰ‌به: اموال یا منفعتی که مورد وصیت قرار می‌گیرد.[۱۶]
  • موصیٰ‌له: کسی که برای او وصیت می‌شود و باید وجود خارجی داشته باشد. بنابراین وصیت کردن برای میت صحیح نیست.[۱۷]

شرایط

در کتب فقهی شرایط متعددی برای وصیت ذکر شده است؛ از جمله حضور شهود هنگام وصیت،[۱۸] عدم جواز وصیت صبی و محجور،[۱۹] و نیز وجود خارجی داشتن چیزی که به آن وصیت می‌شود.[۲۰]

انواع وصیت

وصیت به عهدی و تملیکی تقسیم شده است:[۲۱]

  • وصیت عهدی: موصی به شخص یا اشخاصی وصیت می‌کند تا بعد از مرگ او تمام امور مورد وصیت را اجرا کند.[۲۲] قوام وصیت عهدی به دو امر موصی و موصی‌به (اموال یا منفعتی که مورد وصیت قرار می‌گیرد) است، مگر آنکه موصی شخصی را برای اجرای وصیت معین کند که در این صورت تحقق وصیت افزون بر دو رکن مذکور، به وصی نیز نیاز دارد.[۲۳]
  • وصیت تملیکیه: در این نوع، انسان وصیت می‌کند چیزی بعد از مرگش به تملیک شخص دیگری درآید.[۲۴] این قسم از وصیت، از جملهٔ عقود دانسته‌ شده است.[۲۵] نظر مشهور فقها این است که وصیت تملیکی نیاز به قبول موصی‌له دارد، بر خلاف وصیت عهدی که نیاز به قبول موصی‌له ندارد.[۲۶]

انواع وصیت‌نامه در حقوق ایران

بر اساس قوانین امور حسبی، سه نوع وصیت‌نامه «خودنوشت یا عادی»، «رسمی» و «سری» وجود دارد.[۲۷]

  • وصیت‌نامه خودنوشت یا عادی: وصیت‌نامه‌ای که وصیت‌کننده به خط خود می‌نویسد. این وصیت‌نامه دارای تاریخ (روز، ماه و سال) و با امضای موصی است.[۲۸]
  • وصیت‌نامه رسمی: این نوع از وصیت مانند سایر اسناد رسمی خواه با موضوع اموال منقول و خواه غیرمنقول، از اعتبار رسمی برای اجرا برخودار است. اجرای وصیت‌نامه رسمی نیازی به رضایت وارثان ندارد و آنها تنها می‌توانند نسبت به جعلی بودن آن اعتراض داشته باشند.[۲۹]
  • وصیت‌نامه سری: این وصیت ممکن است به خط موصی یا به خط دیگری باشد، ولی در هر صورت باید به امضای موصی برسد و به ترتیبی که برای امانت اسناد در قانون ثبت اسناد مقرر گردیده در اداره ثبت اقامتگاه موصی یا محل دیگری که در آیین نامه وزارت دادگستری معین می‌گردد، امانت گذارده می‌شود.[۳۰]

پانویس

  1. گلپایگانی، مختصر الاحکام، ۱۴۱۴ق، ص۱۴۷. سیستانی، المسائل المنتخبة، ۱۴۱۴ق، ص۴۹۳.
  2. «وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بوالِدَیْهِ حسْناً»، سوره عنکبوت، آیه۸.
  3. «ُیوصیکمُ اللهُ فی أَوْلادِکمْ لِلذَّکرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ»، سوره نساء، آیه ۱۱.
  4. سوره بقره، آیه ۱۸۰.
  5. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۶۵ش، ج۹، ص۱۷۲.
  6. حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۱۴ق، ج۱۹، ص۲۵۹.
  7. https://makarem.ir/ahkam/fa/home/istifta/251307/کیفیت-تحقق-وصیت
  8. ابن‌سعید حلی، الجامع للشرایع، ۱۴۰۵ق، ص۴۹۳.
  9. علامه حلی، قواعد الاحکام، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۶۳.
  10. علامه حلی، قواعد الاحکام، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۶۴.
  11. مغنیه، الفقه علی مذاهب الخمسة، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۴۶۲.
  12. گلپایگانی، هدایة العباد، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۷۰.
  13. علامه حلی، قواعد الاحکام، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۶۲.
  14. علامه حلی، قواعد الاحکام، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۶۳.
  15. شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۶۶۸؛ بیهقی کیدری(صهرشتی)، اصباح الشیعة بمصباح الشریعة، ۱۴۱۶ق، ص۳۵۵.
  16. محقق حلی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۷۰.
  17. محقق حلی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۷۹.
  18. شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۶۶۶.
  19. شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۶۶۸.
  20. محقق حلی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۹، ج۲، ص۴۷۹.
  21. نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۸ش، ج۲۸، ص۳۲۴.
  22. بحرالعلوم، بلغة الفقیه، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۵۳.
  23. گلپایگانی، هدایة العباد، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۷۰.
  24. اصفهانی، حاشیة المکاسب، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۲۹۳.
  25. نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۸ش، ج۲۸، ص۲۷۹.
  26. یزدی طباطبائی، العروة الوثقی، ۱۴۲۰ق، ج۵، ص۶۴۳.
  27. قانون امور حسبی، ماده ۲۷۶.
  28. قانون امور حسبی، ماده ۲۷۸.
  29. قانون امور حسبی، ماده ۲۷۷.
  30. قانون امور حسبی، ماده ۲۷۹.

منابع

  • ابن‌سعید حلی، یحیی، الجامع للشرایع، تحقیق جعفر سبحانی، قم، ‌موسسة سید الشهداء، ۱۴۰۵ق.
  • ابن‌سیده، علی بن اسماعیل، المخصص، تحقیق لجنة احیاء التراث العربی، بیروت: دار احیاء التراث العربی، بی تا.
  • ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، بی تا.
  • اصفهانی، محمدحسین، حاشیة المکاسب، تحقیق عباس محمد آل سباع، ۱۴۱۸ق.
  • بحرالعلوم، محمد، بلغة الفقیه، تعلیق محمد تقی آل بحر العلوم، چاپ چهارم، ۱۴۰۳ق.
  • بیهقی، قطب‌الدین، اصباح الشیعة بمصباح الشریعة، تحقیق ابراهیم بهادری، قم، موسسة الامام الصادق، ۱۴۱۶ق.
  • جُزَیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت، تحقیق سید محمد غروی و یاسر مازح، بیروت، دار الثقلین، ۱۴۱۹ق.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرایع الإسلام، تحقیق محمود قوچانی، طهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، ۱۳۶۸ش.
  • حر عاملی، محمد، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، تحقیق موسسة آل البیت، قم، موسسة آل البیت، ۱۴۱۴ق.
  • سیستانی، سید علی، المسائل المنتخبة، قم، مکتب آیت‌الله العظمی سیستانی، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
  • شیخ طوسی، محمد، تهذیب الأحکام فی شرح المقنعة للشیخ المفید، تحقیق حسن موسوی، طهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ش.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد، المقنعه، تحقیق موسسة النشر الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  • عسکری، ابی‌الهلال، الفروق اللغویة، تحقیق موسسة النشر الاسلامی، قم، موسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، تحقیق موسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۸ق.
  • فتال نیشابوری، محمد، روضة الواعظین، قم: منشورات الرضی، بی‌تا.
  • فراهیدی، خلیل، العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، بی‌جا، دار الهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
  • گلپایگانی، سید محمدرضا، مختصر الاحکام، بی‌جا، دار القرآن الکریم، ۱۴۱۴ق.
  • گلپایگانی، سید محمدرضا، هدایة العباد، قم، دار القرآن الکریم، ۱۴۱۷ق.
  • مغنیه، محمدجواد، الفقه علی مذاهب الخمسة، قم، موسسة الصادق، چاپ پنجم، ۱۴۲۷ق.
  • محقق حلی، جعفر بن حسن، شرایع الاسلام، تحقیق صادق شیرازی، طهران، انشارات استقلال، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
  • یزدی طباطبائی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی، قم، موسسة فقه الثقلین، ۱۴۲۰ق.