عدالت تشریعی

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از عدل تشریعی)
اعتقادات شیعه
‌خداشناسی
توحیداثبات خداتوحید ذاتیتوحید صفاتیتوحید افعالیتوحید عبادیصفات ذاتصفات فعل
فروعتوسلشفاعتتبرکاستغاثه
عدل الهی
حُسن و قُبحبداءامر بین الامرین
نبوت
عصمت پیامبرانخاتمیتپیامبر اسلاممعجزهاصالت قرآن
امامت
باورهاعصمت امامانولایت تكوینیعلم غیبخلیفة‌اللهغیبتمهدویتانتظار فرجظهوررجعتامامت تنصیصی
امامانامام علیامام حسنامام حسینامام سجادامام باقرامام صادقامام کاظمامام رضاامام جوادامام هادیامام عسکریامام مهدی
معاد
برزخمعاد جسمانیحشرصراطتطایر کتبمیزان
مسائل برجسته
اهل‌بیتچهارده معصومکرامتتقیهمرجعیتولایت فقیهایمان مرتکب کبیره


عدالت تشریعی به معنای رعایت عدالت در قانون‌گذاری یکی از شاخه‌های عدل الهی و جزو باورهای شیعیان است. عدالت تشریعی با تکیه بر قاعده حسن و قبح عقلی و نیز چند آیه از قرآن مثل آیه ۹۰ سوره نحل و ۵۶ سوره شوری اثبات می‌شود. بر اساس عدل الهی روشن می‌شود که در فقه اسلامی هیچ حکم ظالمانه‌ای وجود ندارد و فقیهان با تکیه بر این اصل و با استفاده از قاعده عدالت یا قاعده نفی ظلم فتوای غیر عادلانه را باطل می‌دانند. بر همین اساس در اسلام مجازات بدون بیان حکم و تکلیف کردن بیش از طاقت انسان‌ها وجود ندارد. یکی از مبانی عدالت تشریعی تناسب حق و تکلیف است و بر همین مبنا است که عدالت جنسیتی نیز نتیجه باور به عدالت تشریعی در فقه اسلامی است.

جایگاه و اهمیت

عدالت تشریعی در کنار عدالت تکوینی و عدالت جزائی، شاخه‌های عدل الهی را تشکیل می‌دهند[۱] و جزو باورهای شیعیان است.[۲] عدالت تشریعی به معنای نگارش قانون عادلانه است و منظور آن است که خداوند در تشریع قوانین فقهی عدالت را رعایت کرده است و اساس فقه و شریعت بر بنیاد عدالت بنا شده است.[۳] عدالت تشریعی یا همان عدالت در حوزه امر و نهی الهی حوزه‌ای از عدل الهی است که کمتر به آن پرداخته شده است.[۴] این عدالت عدالتی ماهوی است، نه صوری (به معنای تساوی افراد در برابر قانون) و یکی از مبانی کلامی مورد قبول شیعه است[۵] عدالت تشریعی خداوند اقتضا می‌کند که هیچ یک از احکام اسلام ظالمانه نباشد.[۶] و به گفته سیستانی مرجع تقلید شیعه قاعده عدل یکی از بزرگ‌ترین قواعد فقهی است.[۷]

به گفته مطهری الاهی‌دان شیعه، هدف خداوند از فرستادن پیامبران به تصریح قرآن در آيه ۲۵ سوره حدید برپایی قسط و عدل در جامعه بوده است که این برپایی بدون نظام عادلانه تشریعی و اجرای آن محقق نخواهد شد.[۸] هم‌چنین ادعا شده است که یکی از عوامل شکل‌گیری توسعه پایدار در جوامع اسلامی رعایت عدالت تشریعی است.[۹] اهمیت قانون عادلانه تا حدی است که نبود آن را باعث از بین رفتن تمدن‌ها و اقوام دانسته‌اند و مطهری این نکته را مستند به آیات قرآن می‌کند[۱۰] که در چندین آیه ظلم یعنی نقطه مقابل عدل را عامل عذاب و فنای اقوام دانسته‌ است.[۱۱]

چیستی عدالت تشریعی

به گفته جعفر سبحانی متکلم شیعه، عدل تشریعی آن است که خداوند در مقام تشریع و قانون‌گذاری، تکلیفی را که مایه کمال و سعادت انسان است، و باعث قوام حیات مادی و معنوی او است را از او دریغ نکند و نیز تکلیفی فراتر از توان انسان بر او تحمیل نکند.[۱۲]

برخی بر اساس نظر شیخ مفید متکلم شاخص امامی در قرن پنجم، در اوائل المقالات گفته‌اند از نظر شیخ مفید عدل تشریعی به این معناست که خداوند تکالیفی که برای سعادت انسان لازم است را تشریع کرده، بر عهده هیچ کس تکلیفی بیش از توانش ننهاده و هر قانونی که وضع کرده است عادلانه است.[۱۳]

دلایل عدالت تشریعی

دلایل اثبات عدالت تشریعی خداوند همان دلائل اصل عدل الهی است. از نظر الهی‌دانان دلایل عقلی اصلی‌ترین دلایل عدل الهی هستند.[۱۴] چنان‌که به گفته شیخ طوسی چون انجام فعل قبیح نقص در خداوند است، و بنابر براهین عقلی، نقص در خداوند جای ندارد پس خداوند نمی‌تواند فعل قبیح انجام دهد.[۱۵] او همچنین معتقد است انجام فعل قبیح یا از روی جهل است و یا از روی احتیاج، و این دو در مورد خداوند منتفی است.[۱۶] قطب‌الدین سبزواری بحث عدل الهی را تابع بحث حسن و قبح عقلی می‌داند و معتقد است پس از پذیرفتن عقلی بودن حسن و قبح می‌توان به عدل الهی اعتقاد پیدا کرد.[۱۷]

متکلمان شیعه برای اثبات عدالت خداوند در عرصه تشریع به گروه‌هایی از آیات قرآن تمسک کرده‌اند. برخی آیات انسان‌ها را به عدالت و رفتار عادلانه امر می‌کنند مثل آیه ۹۰ سوره نحل، ۱۵ سوره شوری، و ۷۶ سوره نحل. گروهی از آیات عدل را معیار تشریع معرفی کرده‌اند مثل آیه ۴ سوره نساء و ۱۱۵ سوره انعام. و دسته‌ای از آیات قرآن نیز ساحت خداوند را از هر گونه ظلم بری می‌دانند مثل ۱۰۱ از سوره هود و ۱۸۶ بقره.[۱۸]

مولفه‌های عدل تشریعی

به‌گفته برخی نویسندگان، چهار مولفه ارزشمندی، تکلیف، قضاوت و جزا مؤلفه‌های اصلی عدل تشریعی هستند.[۱۹] منظور از ارزشمندی آن است که همه انسان‌ها نزد خداوند ارزشی یکسان دارند و تفاوت‌های تکوینی و جبری نقشی در ارزشمندی ایشان ندارد و تنها امور اکتسابی است که باعث تفاوت ارزشی انسان‌ها می‌شود.[۲۰] و منظور از تکلیف آن است که باید قوانین مورد نیاز انسان برای رسیدن به سعادت تأمین و ابلاغ شود و از سوی دیگر تکلیفی بیش از توان کسی بر عهده‌‌اش قرار داده نشود.[۲۱] و منظور از قضاوت و جزا هم آن است که همه افعال مورد قضاوت قرار گرفته و هر یک به تناسب خود پاداش یا کیفر داشته باشند.[۲۲]

نویسنده مقاله «چیستی عدل» معتقد است که عدل مبتنی بر چند رکن است که عبارتند از: قدرت یا توانایی مخاطب قانون برای اجرای دستورات،[۲۳] آزادی او در مقام عمل،[۲۴] مولویت مولا و عبودیت عبد،[۲۵] توضیح و ابلاغ تکلیف و اتمام حجت (قبح عقاب بلا بیان[۲۶] روشن‌شدن مطیع و عاصی پس از انجام یا سرپیچی از دستورات قانون‌گذار،[۲۷] و عطای ثواب به مطیعان و عقاب کردن گناه‌کاران.[۲۸]

تفاوت یا تبعیض

تناسب حق و تکلیف و این که هر جا حقی هست تکلیفی هم هست، یکی از ارکان عدالت است.[۲۹] مطهری این اصل را بزرگ‌ترین مبنای حقوق اجتماعی در اسلام می‌داند و از آن نتیجه می‌گیرد که عدالت نمی‌تواند به معنای تساوی باشد.[۳۰] زیرا مقتضای عدالت، تساوی در شرایط مساوی است، و وقتی شرایط متفاوت است نمی‌توان انتظار امتیازات مساوی داشت.[۳۱] پس آنچه در قانون عادلانه وجود دارد تفاوت است نه تبعیض.

جریان عدالت تشریعی در فقه

عدالت تشریعی در فقه در چند صورت خود را نشان می‌دهد؛ نخست در قواعد و احکام مسلّمی که مورد قبول همه فقیهان است و دیگری در فرایند اجتهاد و فهم حکم شرعی.

نمونه‌های عدل تشریعی

به گفته برخی نویسندگان تکلیف نداشتن کودک و مجنون که توانایی بدنی و عقلی ندارند، یکی از نمونه‌های عدل تشریعی است.[۳۲] چنان‌که برداشته‌شدن حکم حرمت برخی از امور در موقعیت اضطراری، و نیز تناسب تکلیف با توان مکلفان، مثل نماز نشسته برای بیمار را نیز از مصادیق عدل تشریعی دانسته‌اند.[۳۳] یکی از مهم‌ترین بحث‌های ذیل عدل تشریعی بحث عدالت جنسیتی و تفاوت‌های زن و مرد در احکام فقهی است.[۳۴] نیز ثبات و عدم تغییر احکام شریعت اسلام از نمونه‌های عدل تشریعی دانسته شده است زیرا اگر احکام مبتنی بر عدل باشند همه مصالح زندگی انسانی را تأمین می‌کنند و بر کسی هم ظلم نمی‌شود.[۳۵]

عدالت تشریعی و فرایند استنباط

گروهی از فقیهان شیعه بر این باورند که هر چند عدالت در احکام شرعی وجود دارد اما چون ما به ملاکات احکام دسترسی نداریم، وظیفه فقیه بررسی عادلانه بودن حکم شرعی نیست بلکه وظیفه او در مقام اجتهاد و استنباط احکام تنها فهم درست شریعت است.[۳۶] در نقطه مقابل برخی پژوهشگران بر این باورند که باید هنگام استنباط به عادلانه بودن شریعت توجه داشت و با تکیه بر قاعده عدالت شناخت فقیهان را ارزیابی کرد. ابوالقاسم علیدوست[۳۷] و مصطفی محقق داماد[۳۸] از جمله مجتهدانی هستند که به دخالت‌دادن عدالت در فرایند استنباط باور دارند. بر همین اساس است که فقیهان قاعده عدالت را در فقه معتبر دانسته و از آن در مقام استنباط استفاده می‌کنند.[۳۹] هر چند برخی از پژوهش‌گران با تکیه بر ملاحظاتی چند به جای عدالت از قاعده نفی ظلم استفاده کرده‌اند.[۴۰] زیرا چنان که ادعا شده در برخی موارد تشخیص مصداق ظلم بسیار آسان‌تر از تشخیص مصداق عدالت است.[۴۱]

جستارهای وابسته

عدالت فردی

پانویس

  1. سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ق، ص۱۶۰.
  2. شیرازی، الوصول الی کفایة الاصول، ۱۴۲۶ق، ج۴، ص۴۰۴.
  3. مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۸۱۲.
  4. میلانی، «چیستی عدل»، ص۵۰.
  5. علی‌اکبریان، «نقش عدالت در قانون‌گذاری در حکومت اسلامی»، ص۲۰.
  6. علی‌اکبریان، «نقش عدالت در قانون‌گذاری در حکومت اسلامی»، ص۲۰.
  7. سیستانی، قاعده لاضرر، ۱۴۱۴ق، ص۳۲۵.
  8. مطهری، مجموعه آثار، ج۱، ص۶۰.
  9. فراهانی‌فرد، «توسعه پایدار بر محور عدالت»، ص۱۰۷.
  10. مطهری، مجموعه آثار، ج۲۵، ص۳۰۲.
  11. مطهری، مجموعه آثار، ج۲۵، ص۳۰۳.
  12. سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ق، ص۱۶۰.
  13. هاشمی کروئی، «عدل الهی و حق بشری»، ص۱۴۴.
  14. آل یاسین‏، أصول الدین، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۹.
  15. شیخ طوسی الرسائل العشر، ۱۴۱۴ق، ص۹۶.
  16. شیخ طوسی، تمهید الاصول فی علم الکلام، ۱۳۹۴ش، ص۱۷۶.
  17. سبزواری، الخلاصة فی علم الکلام، ۱۳۷۳ش، ص۳۵۴.
  18. طباطبائی، «نسبت قاعده عدالت با قواعد فقهی دیگر»، ص۱۵۳.
  19. غروی نائینی و کاردوانی، «فلسفه تفاوت‌های جنسیتی از منظر عدل الهی»، ص۱۳.
  20. غروی نائینی و کاردوانی، «فلسفه تفاوت‌های جنسیتی از منظر عدل الهی»، ص۱۳.
  21. غروی نائینی و کاردوانی، «فلسفه تفاوت‌های جنسیتی از منظر عدل الهی»، ص۱۴.
  22. غروی نائینی و کاردوانی، «فلسفه تفاوت‌های جنسیتی از منظر عدل الهی»، ص۱۵.
  23. میلانی، «چستی عدل»، ص۷۷.
  24. میلانی، «چستی عدل»،ص۷۷.
  25. میلانی، «چستی عدل»، ص۸۱.
  26. میلانی، «چستی عدل»، ص۸۲.
  27. میلانی، «چستی عدل»، ص۸۴.
  28. میلانی، «چستی عدل»، ص۸۴.
  29. مطهری، مجموعه آثار، ج۲۵، ص۲۵۱.
  30. مطهری، مجموعه آثار، ج۲۵، ص۲۵۱.
  31. مطهری، مجموعه آثار، ج۲۵، ص۲۵۲.
  32. پژوهشکده تحقیقات اسلامی، فرهنگ شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۳۳۶.
  33. پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۳۳۶.
  34. سبحانی، الرسائل الاربع، ۱۴۱۵ق، ص۹۲؛ غروی نائینی و کاردوانی، «فلسفه تفاوت‌های جنسیتی از منظر عدل الهی»، ص۹.
  35. سبحانی، الرسائل الاربع، ۱۴۱۵ق، ص۹۲.
  36. مظفر، اصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۱۳۴؛ سبحانی، اصول الفقه المقارن فیما لا نص فیه، ۱۳۸۳ش، ص۱۴۴.
  37. رک:علیدوست، «نقش عدالت در فرایند استنباط اول و دوم».
  38. رک:محقق داماد، «نقش اصل عدالت در اجتهاد شیعی و توسعۀ حقوق بشر».
  39. صرامی، «بررسی اعتبار قاعده عدالت در موارد منصوص و غیرمنصوص»، ص۵۰.
  40. برای نمونه رک:سلطانی رنانی، «جریان قاعده نفی ظلم در فقه عدلی‌مسلک»؛ صرامی، «قاعده فقهی نفی ظلم در قرآن کریم».
  41. صرامی، «قاعده فقهی نفی ظلم در قرآن کریم»، ص۲۹.

منابع