عالم جبروت

مقاله متوسط
نیازمند خلاصه‌سازی
از ویکی شیعه

عالَم جَبَروت به عالم عقل بدون تصور اجسام و خصوصیات آن گفته می‌شود. برخی این عالَم را مکانی برای ذات و صفات خداوند دانسته‌اند. عالم جبروت به‌عنوان یکی از عوالم خلق شده، پایین‌تر از عالم لاهوت و بالاتر از عالم ملکوت و ناسوت قرار دارد. این عالم به صورت ذاتی همراه تمامی ذرات عالم قرار داشته و بر آن‌ها احاطه دارد و در بزرگی وسعتش، قابل مقایسه با عالم ملکوت و ناسوت نبوده و مبدأ و سبب پیدایش این دو عالم است. تمام امور به صورت اجمالی در این عالم وجود داشته و عالم ملک و ملکوت مکانی برای ظاهر شدن آنها به صورت تفصیلی است.

برخی از مفسران در تفسیر بعضی از آیات به این عالم اشاره کرده‌اند؛ همانطور که در روایات و ادعیه اسلامی به صورت گسترده از این واژه استفاده شده است.

برای عالم جبروت خصوصیات و ویژگی‌های مختلفی از جمله عدم راهیابی حس، ظهور قیامت کبرا در این عالم، وجود اسماء الهیه و عاری بودن از قوه و استعداد، حرکت و فقدان شکل و صورت، ذکر شده است. انسان با اطاعت و تبعیت کامل از خداوند، می‌تواند این عالم غیبی را درک کرده و در آن سیر کند؛ همان‌طور که عارفان و سالکان در تلاش هستند تا بدین عالم راه یابند. عالم جبروت در ادبیات و اشعار شاعران بازتاب فراوانی داشته است.

مفهوم‌شناسی

عالم جَبروت اصطلاحی فلسفی - عرفانی[۱] است و به عقول کلیه[۲] [یادداشت ۱] یا عالم عقلِ محضِ خالی از ماده و صورت[۴] و مُدَّت(زمان)[۵] و یا عالم مجردات مُبَرّا از جسم[۶] گفته می‌شود. برخی این عالم را عالم ذاتِ قدیم،[۷] عالم صفاتِ حق،[۸] و ذات و صفات خداوند[۹] قلمداد کرده‌اند؛ همان‌طور که شماری دیگر عالم جبروت را عالم اسماء و صفات الهیه دانسته و عده‌ای آن را عالم اوسط یا برزخ می‌دانند.[۱۰]

بعضی از محققان این عالم را به جبروت اعلی و جبروت اَسفَل تقسیم کرده‌اند[۱۱] و شماری دیگر، عالم جبروت را در کنار عالم لاهوت و ملکوت بزرگ، از اقسام عالم عقل دانسته‌اند.[۱۲] امام خمینی نیز در چهل حدیث به جبروتِ اعلی تصریح کرده و ملائکه مقرب را از ساکنان عالم جبروت اعلی و جبرییل امین را از ساکنان بالاترین مرتبه عالم جبروت دانسته است.[۱۳] تعبیر به جبروت عُظْمیٰ نیز در پاره ای از منابع نقل شده است.[۱۴]

به این عالم، دوره عُظْمی،[۱۵]عالم امر،[۱۶] عالم ماهیات،[۱۷] عالم ملکوت بزرگ[۱۸]، عالم ارواح،[۱۹] عالم انوار قاهره،[۲۰] عالم ملائکه مقرب[۲۱]و لوح محفوظ[۲۲] نیز گفته می‌شود؛ همان‌طور که اکثر عارفان از آن به‌عنوان عالم اسماء و صفات[۲۳] و برخی دیگر، با عنوان میکده یاد می‌کنند[۲۴] و حکما و فلاسفه به آن عالم عقول می‌گویند.[۲۵]

در منابع اسلامی

برخی معتقدند که قرآن کریم از این عالم با عنوان ام الکتاب یا فصل الخطاب[۲۶] تعبیر نموده و آن را مکانی برای قضای الهی[۲۷] و مخزن غیب خداوند دانسته و هر آنچه که بوده و هست و خواهد بود در این عالم به صورت علمی قابل اثبات است؛[۲۸] همچنین محققان دیگری «ن» در سوره قلم را همان عالم جبروت دانسته‌اند[۲۹] و برخی منظور از وادی مقدس در آیه «فَاخْلَعْ نَعْلَیک إِنَّک بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوی»[۳۰] را باطن عالم جبروت معرفی کرده‌اند.[۳۱] شماری از مفسران در تفسیر آیه «وَ إِنَّ الشَّیاطِینَ لَیوحُونَ إِلی أَوْلِیائِهِم»«و در حقيقت، شيطانها به دوستان خود وسوسه مى‌كنند»[۳۲] جنود الهی را از عالم ملکوت و جبروت دانسته و گروه شیاطین را از عالم مُلک و طبیعت دانسته‌اند.[۳۳]

واژه جبروت در روایات و ادعیه اسلامی نیز بازتاب فراوانی داشته است؛[یادداشت ۲] به‌طوری‌که در اکثر روایات اشاره به گونه‌های مختلف همچون جبروت خداوندی[۳۴] شده است و در ادعیه‌ فراوانی از این عالم به شکل‌های گوناگون نام برده شده است.[۳۵]در روایتی از امام صادق(ع) خصوصیات این عالم به عنوان اصل و اساس عالم ملکوت بیان شده و ملکوت را نمودار جبروت معرفی نموده است.[۳۶] [یادداشت ۳]

جایگاه‌شناسی

عالم جبروت به عنوان یکی از عوالم سه گانه[۳۸] یا چهارگانه[۳۹] و یا پنج گانه،[۴۰] پایین‌تر از عالم لاهوت[۴۱] و بالاتر از عالم ملکوت است[۴۲] و بعد از این عوالم، عالم ملک و ناسوت قرار دارد؛[۴۳]هرچند عده‌ای مرتبه آن را میان عالم ملک و ملکوت دانسته‌اند [۴۴] و گروهی دیگر جایگاه آن را در مرتبه اول قرار داده‌اند.[۴۵] این عالم نزدیک‌ترین عالم به عالم غیب مطلق است[۴۶] و ذاتاً همراه تمام ذرات در عالم ملک و ملکوت بوده و بر آن‌ها احاطه دارد.[۴۷]

عالم جبروت، مبدأ و سبب پیدایش عالم ملک و ملکوت[۴۸] و وسیع‌تر از آنان است[۴۹] و عالم ملکوت را در تسخیر خود دارد؛ به‌گونه‌ای که وجود آن قائم به جبروت است؛[۵۰] همچنان‌که عالم ملک در تسخیر ملکوت و قائم به آن است[۵۱] و هر چیزی که در عالم جبروت پوشیده و مجمل باشد در عوالم ملک و ملکوت ظاهر خواهد شد[۵۲] و به نوعی از عالم اجمال به عالم تفصیل و از مرتبه ذات به صفات می‌رسد.[۵۳] [یادداشت ۴]

عالم جبروت محلی برای ارواح طیبه در کنار قدسیان و کروبیان است[۵۵] و حیات، سمع، بصر، نطق، علم، ارادت، قدرت، حکمت، مهر و لطف از حجاب‌های این عالم محسوب می‌شوند.[۵۶]

ویژگی‌ها

در آثار حکما و عارفان به خصوصیات و ویژگی‌های مختلفی از عالم جبروت اشاره شده است که پاره‌ای از آن‌ها عبارت است از:

  • به وجود آمدن و ظاهر گشتن تمامی مفردات و مرکبات عالم از عالم جبروت.[۵۷]
  • پوشیده و مجمل بودن ماهیات در عالم جبروت که در عالم ملک و ملکوت ظاهر گشته و مفصل می‌گردد.[۵۸]
  • عدم راهیابی حس که از خصوصیات عالم ملک و ناسوت است و سرگردانی عقل عالم ملکوت در این عالم.[۵۹]
  • عالم جبروت دارای مرتبه حقیقی[۶۰]و فاقد شکل و صورت و حد و رسم است و نام و نشانی برای آن متصور نیست.[۶۱]
  • وجود اسماء الهیه[۶۲] و وجود اسم اعظم خداوند در این عالم.[۶۳]
  • در عالم جبروت به عنوان عالم عُلوی، کون و فساد راه ندارد به خلاف عالم ملک و سُفلی.[۶۴]
  • عاری بودن از قوه، استعداد، حرکت، تَرَقّی، تغییر، محو و اثبات.[۶۵]
  • آفرینش دل پیغمبران به علت مقرب بودن به خداوند از این عالم بوده[۶۶] اما آفرینش تن آنها از عالم ملکوت می‌باشد.[۶۷]
  • ظهور معرفت در این عالم به صورت قوی‌تری نسبت به دیگر عوالم وجود دارد.[۶۸]
  • حضور روح القدس[۶۹] و واقع شدن قیامت کبرا در این عالم.[۷۰]
  • عالم جبروت اصل و مایه عالم ملکوت است؛ اما خودش از آن جهت که مبدأ کل است و بالاتر از آن وجود ندارد، مایه و اصل ندارد.[۷۱]
  • این عالم، عالم وحدت صرف و مبدأ وجود و عدم است[۷۲] و در این عالم تضاد وجود ندارد به‌گونه‌ای که گرگ و میش، فرعون و موسی و ابراهیم و نمرود در کنار هم بدون اختلاف وجود دارند.[۷۳] برخی دیگر عالم جبروت را عالم فطرت دانسته‌اند.[۷۴]
  • هوای عالم جبروت سرد و مرطوب دانسته‌ شده است.[۷۵]
  • قدرتِ ساکنان عالم جبروت اعلی بر تَمَثُّل به هيئت و صورت هر عالم به واسطه احاطه وجوديه قيّوميه. [۷۶]

انسان و جبروت

عده‌ای از محققان معتقدند که عالم انسان مظهر جمیع عوالم به خصوص عالم جبروت است[۷۷] [یادداشت ۵] و به عبارتی تمامی عوالم برای انسان خلق شده و در تسخیر او می‌باشد[۷۹] و روح انسان قادر است در این عوالم سیر نماید.[۸۰]

انسان‌ علی‌رغم غیر قابل مشاهده بودن عالم جبروت، می‌تواند به واسطه کلید الهی،[۸۱] تربیت و متابعت، این عالم غیبی را درک کرده و بدان عالم سیر کند.[۸۲] این عالم به عنوان یکی از مقصدهای سالکان و عارفان[۸۳] معرفی شده و انسان عارف در تلاش است تا از قلمرو حس به اقلیم ماوراء حس راه یابد[۸۴] و به عبارتی از عالم ملک و ملکوت به عالم جبروت سفر کند.[۸۵]

برخی از عرفان نویسان در تعبیری، عالم جبروت را در برابر عالم ملکوت چون جهان آفرینش نسبت به رحم مادر دانسته و معتقدند وقتی سالک وارد آن شد به حقیقت آن پی برده و متوجه عرصه بسیار تنگ و محدود عالم ملکوت نسبت به این عالم می‌شود و می‌فهمد که این عالم در بزرگی و وسعت قابل مقایسه با عوالم ملک و ملکوت نیست؛[۸۶] هرچند بنا بر ادعای بعضی، عظمت و بزرگی این عالم برای هیچ کس قابل فهم نیست؛ عالمی که نامحدود و نامتناهی است و عالم ملکوت در برابر عالم جبروت همچون قطره در برابر دریا محسوب می‌شود؛ همان‌طور که عالم مُلک و ناسوت در برابر ملکوت چنین است.[۸۷]

در ادب و شعر

عالم جبروت در ادبیات و اشعار، به خصوص در آثار عارفان، بازتاب فراوانی داشته است که در این بین می‌توان به اشعار ذیل اشاره نمود:

دُرِ دریای این جهانی نه
ماه و خورشید آسمانی نه
دُرِ دریای عالم جبروت
ماه و خورشید آسمان سکوت[۸۸]

و یا

عالم جَبْروت را بتخانه دان
کاندر او بتها همی گردد عیان
چیست بت معنی؟ تجلّیِ لطیف
می‌نماید رو به انواع نظیف[۸۹]


و نیز از جامی: (۸۱۷-۸۹۸ق.)

اصلِ جنات جنتُ الذات است
عَرْضُها الارض و السماوات است
ارض چه بود؟ حقایق اعیان
مستقر در نشیمن امکان
آسمان چه؟ صفات یا اسما
متأثر ز حُکم‌شان اشیا...
ارض شد مُلک و آسمان ملکوت
هر دو در تحت سَطْوتِ جبروت

[۹۰]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۳۰.
  2. سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۳۱؛ نسفی، زبدة الحقائق، ۱۳۸۱ش، ص۱۱۹.
  3. سبزواری، اسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ص۴۸۱.
  4. سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۶۵؛ مجمع البحوث الاسلامیة، شرح المصطلحات الفلسفیة، ۱۴۱۴ق، ص۲۰۱؛ سهروردی، رسائل شیخ اشراق، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۶۵.
  5. سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، صص۶۳۱.
  6. امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ۱۳۶۱ش، ج۱۲، ص۲۳و۶۵.
  7. اردستانی، مرآت الأفراد، ۱۳۷۱ش، ص۲۹۱.
  8. راز شیرازی، مناهج أنوار المعرفة، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۶۳۳.
  9. نسفی، بیان التنزیل، ۱۳۷۹ش، ص۱۲۶.
  10. سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۳۱.
  11. آشتیانی، شرح مقدمه قیصری، ۱۳۷۰ش، ص۴۵۹.
  12. سهروردی، هیاکل النور، ۱۳۷۹ش، ص۱۷۵.
  13. امام خمینی، شرح چهل حديث( اربعين حديث)، ۱۳۸۰ش، ص۴۱۵.
  14. امام خمینی، شرح چهل حديث( اربعين حديث)، ۱۳۸۰ش، ص۶۴۵.
  15. دهداری شیرازی، شرح خطبة البیان، ۱۳۸۰ش، ص۴۶.
  16. کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات، ۱۳۸۰ش، ص۳۱۴.
  17. نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۱۹۸.
  18. سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۶۵.
  19. کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات، ۱۳۸۰ش، ص۲۷۸؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۲۲۶.
  20. کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات، ۱۳۸۰ش، ص۲۸۶.
  21. کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات، ۱۳۸۰ش، ص۳۱۴.
  22. نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۳۷۳.
  23. دهداری شیرازی، رسائل دهدار، ۱۳۷۵ش، ص۶۵.
  24. مجهول، اصطلاحات صوفیان مرآت عشاق، ۱۳۸۸ش، ص۲۱۳.
  25. سبزواری، شرح گلشن راز، ۱۳۸۶ش، ص۵۴۰.
  26. آشتیانی، شرح مقدمه قیصری، ۱۳۷۰ش، ص۴۵۹.
  27. کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات، ۱۳۸۰ش، ص۲۲۲و۳۱۴.
  28. کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات، ۱۳۸۰ش، ص۳۱۴.
  29. نسفی، بیان التنزیل، ۱۳۷۹ش، ص۶۰؛ نسفی، الإنسان الکامل نسفی، ۱۳۸۶ش، ص۳۷۴.
  30. طه، ۱۲
  31. سمنانی، مصنفات فارسی، ۱۳۷۳ش، ص۱۴۲.
  32. انعام، ۱۲۱.
  33. منسوب به امام جعفر صادق(ع)، مصباح الشریعه، ۱۳۶۰ش، ص۱۶۳.
  34. کلینی، الکافی،۱۴۰۷ق، ج۲، ص۵۷۲ و ۵۸۴؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۹.
  35. برای نمونه رجوع کن به: منسوب به امام رضا(ع)، الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا(ع)، ص۱۳۲؛ ابن‌حیون، دعائم الإسلام، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۱۶۳؛ ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۳۷، ۵۱۳.
  36. بهایی، منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح، ۱۳۸۴ش، ص۲۶.
  37. بهایی، منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح، ۱۳۸۴ش، ص۲۶.
  38. سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۶۵؛ غفاری، فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق، ۱۳۸۰ش، ص۲۴۸.
  39. سبزواری، اسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ص۶۴۸؛ شیروانی، بستان السیاحه، ۱۳۱۵ش، ص۲۸۶.
  40. شیرازی، نصوص الخصوص فی ترجمة الفصوص، ۱۳۵۹ش، ج۱، ص۱۷.
  41. امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ۱۳۶۱ش، ج۱۲، ص۲۳؛ احمدپور، کتاب‌شناخت اخلاق اسلامی، ۱۳۸۵ش، ص۴۴.
  42. حسن‌زاده آملی، ممد الهمم، ۱۳۷۸ش، ص۱۸۷.
  43. کلینی، اصول کافی، ۱۳۷۵ش، ج۴، ص۶۷۲.
  44. غزالی، ترجمه إحیاء علوم الدین، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۴۳۱؛ فیض کاشانی، راه روشن، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۴۸۱.
  45. مجهول، اصطلاحات صوفیان مرآت عشاق، ۱۳۸۸ش، ص۹.
  46. گولپینارلی، نثر و شرح مثنوی، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۸۵۳.
  47. نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۳۶۶.
  48. سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۳۱؛ نسفی، زبدة الحقائق، ۱۳۸۱ش، ص۷۶.
  49. زرین‌کوب، سر نی، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۶۴.
  50. بقلی شیرازی، شرح شطحیات، ۱۳۷۴ش، ص۶۴.
  51. کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات، ۱۳۸۰ش، ص۳۱۴.
  52. نسفی، زبدة الحقائق، ۱۳۸۱ش، ص۷۶؛ گولپینارلی، نثر و شرح مثنوی، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۸۵۳.
  53. نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۱۹۶؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۳۱، ۸۶۶.
  54. نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۱۹۶.
  55. کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات، ۱۳۸۰ش، ص۳۱۵.
  56. سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۲۲۵.
  57. نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۳۷۴.
  58. نسفی، بیان التنزیل، ۱۳۷۹ش، ص۶۱.
  59. نسفی، بیان التنزیل، ۱۳۷۹ش، ص۸۸؛ نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۲۰۸.
  60. نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۱۹۸.
  61. نسفی، زبدة الحقائق، ۱۳۸۱ش، ص۷۷؛ نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۲۱۳.
  62. خمینی، مصباح الهدایة إلی الخلافة و الولایة، ۱۳۷۶ش، ص۷۲.
  63. دهداری شیرازی، شرح خطبة البیان، ۱۳۸۰ش، ص۴۵.
  64. نسفی، زبدة الحقائق، ۱۳۸۱ش، ص۱۱۹.
  65. طالقانی، کاشف الأسرار، ۱۳۷۳ش، ص۴۹۸.
  66. کلینی، أصول الکافی، ۱۳۷۵ش، ج۴، ص۶۷۲.
  67. مجلسی، اخلاق اسلامی، تهران، ص۶۱.
  68. شاه‌آبادی، رشحات البحار، ۱۳۸۶ش، ص۳۲۶.
  69. امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ۱۳۶۱ش، ج۱۳، ص۶۵.
  70. بحرالعلوم، رساله سیر و سلوک، ۱۴۲۵ش، ص۱۰۱.
  71. نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۲۰۵
  72. نسفی، زبدة الحقائق، ۱۳۸۱ش، ص۱۱۹، ۲۱۳.
  73. نسفی، ۱۳۸۱ش، زبدة الحقائق، ص۷۷.
  74. نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۲۰۵.
  75. دهداری شیرازی، شرح خطبة البیان، ۱۳۸۰ش، ص۴۸.
  76. امام خمینی، شرح چهل حدیث(اربعین حدیث)، ۱۳۸۰ش، ص۴۱۵.
  77. خوارزمی، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۹ش، ص۳۶؛ تبادکانی، تسنیم المقربین، ۱۳۸۲ش، ص۵۰۵؛ دهداری شیرازی، رسائل دهدار، ۱۳۷۵ش، ص۹۸؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۷۳۹.
  78. خوارزمی، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۹ش، ص۳۶؛ تبادکانی، تسنیم المقربین، ۱۳۸۲ش، ص۵۰۵؛ دهداری شیرازی، رسائل دهدار، ۱۳۷۵ش، ص۹۸؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۷۳۹.
  79. مظاهری، سیر و سلوک؛ یقظه بیداری، ۱۳۸۹ش، ص۲۴.
  80. دهداری شیرازی، رسائل دهدار، ۱۳۷۵ش، ص۹۳.
  81. عریان، مقامات عارفان، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۳۶.
  82. سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۳۷۳.
  83. بحرالعلوم، رساله سیر و سلوک، ۱۴۲۵ق، ص۱۰۶.
  84. زرین‌کوب، سر نی، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۶۴.
  85. احمدپور، کتاب‌شناخت اخلاق اسلامی، ۱۳۸۵ش، ص۲۲۲.
  86. زرین‌کوب، سر نی، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۵۶۴.
  87. نسفی، الإنسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۲۰۶.
  88. سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، ۱۳۸۳ش، ص۱۲۰.
  89. جمالی دهلوی، مرآت المعانی، ۱۳۸۴ش، ص۵۹.
  90. جامی، هفت اورنگ، سلسلة الذهب، دفتر اول

یادداشت

  1. عالم عقول کلیه اولین چیزی است که خداوند خلق نموده است[۳]
  2. به عنوان نمونه: «اللهم أنت أهل الكبرياء والعظمة ، وأهل الجود والجبروت...» فرازی از دعای قنوت نماز عید شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ۱۴۱۱ق، ص۳۸؛ و نیز «اللهم متعالي المكان عظيم الجبروت...» نخستین فراز از آخرین دعای امام حسین(ع) در روز عاشورامجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۹۸، ص۳۴۸
  3. «انّ اللّه تعالی خلق الملک علی مثال ملکوته و أسّس ملکوته علی مثال جبروته لیستدلّ بمُلکه علی ملکوته و بملکوته علی جبروته»[۳۷]
  4. عزیز الدین نسفی در کتاب الانسان الکامل خود می‌گوید: عالم جبروت از قبیل ملک و ملکوت نیست، چون عالم جبروت وجود خارجی ندارد. ملک و ملکوت و جبروت سه عالم‌اند، و هر سه از عالم‌های خدا محسوب می‌شود؛ و هر سه با هم‌ و در هم‌اند و از یک‌دیگر جدا نیستند. عالم جبروت ذات عالم ملک و ملکوت است، و عالم ملک و ملکوت مظهر عالم جبروت است. عالم جبروت کتاب مجمل، و عالم ملک و ملکوت کتاب مفصّل است. عالم جبروت تخم، و عالم ملک و ملکوت درخت است، و معدن و نبات و حیوان میوه این درخت هستند.[۵۴]
  5. بدین گونه که عالم ملک مظهر عالم ملکوت و عالم ملکوت مظهر عالم جبروت است و عالم جبروت مظهر عالم لاهوت است و عالم انسان مظهر جمیع عوالم محسوب می‌شود.[۷۸]

منابع

  • آشتیانی، سید جلال الدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، تهران، انتشارات امیر کبیر، چاپ سوم، ۱۳۷۰ش.
  • ابن‌بابویه، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۳ق.
  • ابن‌حیون، نعمان بن محمد مغربی، دعائم الإسلام، تحقیق آصف فیضی، قم، مؤسسة آل‌البیت(ع)، ۱۳۸۵ق.
  • احمدپور، مهدی، کتاب‌شناخت اخلاق اسلامی: گزارش تحلیلی میراث مکاتب اخلاق اسلامی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۵ش.
  • اردستانی، پیر جمال الدین محمد، مرآت الأفراد، تهران، انتشارات زوار، ۱۳۷۱ش.
  • امین، سیده نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، تهران، نهضت زنان مسلمان، ۱۳۶۱ش.
  • بحر العلوم، محمدمهدی، رساله سیر و سلوک، مشهد، ملکوت نور قرآن، چاپ هفتم، ۱۴۲۵ق.
  • بقلی شیرازی، روزبهان، شرح شطحیات، تهران، انتشارات طهوری، چاپ سوم، ۱۳۷۴ش.
  • بهایی، محمد بن حسین، منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح، ترجمه علی بن طیفور بسطامی، تحقیق حسن حسن زاده آملی، تهران، حکمت، چاپ ششم، ۱۳۸۴ش.
  • تبادکانی، شمس الدین محمد، تسنیم المقربین، تهران، کتابخانه موزه و اسناد مجلس شورای اسلامی ایران، ۱۳۸۲ش.
  • جمالی دهلوی، مرآت المعانی، تهران، انتشارات حقیقت، ۱۳۸۴ش.
  • خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث(اربعین حدیث)،ناشر: موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى( س)، قم ، چاپ ۲۴ ، ۱۳۸۰ش.
  • خمینی، روح الله، مصباح الهدایة إلی الخلافة و الولایة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ سوم، ۱۳۷۶ش.
  • خوارزمی، تاج الدین حسین، شرح فصوص الحکم، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
  • دهداری شیرازی، محمد بن محمود، رسائل دهدار، تهران، مرکز پژوهشی میراث مکتوب، ۱۳۷۵ش.
  • دهداری شیرازی، محمد بن محمود، شرح خطبة البیان، تهران، صائب، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
  • راز شیرازی، ابو القاسم، مناهج أنوار المعرفة فی شرح مصباح الشریعة، تهران، خانقاه احمدی، چاپ دوم، ۱۳۶۳ش.
  • زرین کوب، عبدالحسین، سر نی، تهران، اننتشارات علمی، چاپ هفتم، ۱۳۸۷ش.
  • سبزواری، محمدابراهیم، شرح گلشن راز، تهران، نشر علم، ۱۳۸۶ش.
  • سبزواری، هادی بن محمد، سبزواری، اسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، تحقیق کریم فیضی، قم، مطبوعات دینی، ۱۳۸۳ش.
  • سجادی، سیدجعفر، سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش.
  • سجادی، سیدجعفر، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۹ش.
  • سمنانی، علاء الدوله، مصنفات فارسی سمنانی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش.
  • سنایی، ابو المجد مجدود بن آدم، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، تهران، دانشگاه تهران، چاپ ششم، ۱۳۸۳ش.
  • سهروردی، شهاب الدین، رسائل شیخ اشراق، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
  • سهروردی، شهاب الدین، سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱۳۷۵ش، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
  • سهروردی، شهاب الدین، هیاکل النور، تهران، نشر نقطه، ۱۳۷۹ش.
  • شاه آبادی، محمد علی، ویسی، زاهد، رشحات البحار، تهران، پژوهشکده فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۶ش.
  • شیخ طوسی، مصباح المتهجد، مؤسسة فقه الشيعة بيروت - لبنان، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
  • شیرازی، مسعود بن عبد الله، نصوص الخصوص فی ترجمة الفصوص، تهران، موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل، ۱۳۵۹ش.
  • شیروانی، زین العابدین، بستان السیاحه، تهران، چاپخانه احمدی، ۱۳۱۵ش.
  • طالقانی، نظرعلی، کاشف الاسرار، تهران، نشر رسا، ۱۳۷۳ش.
  • عریان، باباطاهر، همدانی، سیدعلی، انصاری، خواجه عبدالله، مقامات عارفان سه اثر بزرگ از سه عارف بزرگ، تهران، کتابخانه مستوفی، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش.
  • علامه حسن‌زاده آملی، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، ۱۳۷۸ش.
  • غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم الدین، ترجمه، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش.
  • غفاری، سید محمد خالد، فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۰ش.
  • فیض کاشانی، ملا محسن، راه روشن، ترجمه المحجة البیضاء، ترجمه سید محمد صادق عارف، مشهد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲ش.
  • کاشانی، عبدالرزاق، کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات، ۱۳۸۰ش، تهران، میراث مکتوب، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه کمره‌ای، قم، اسوه، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق.
  • گولپینارلی، عبدالباقی، سبحانی، توفیق، نثر و شرح مثنوی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۱ش.
  • مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، الناشر: مؤسسة الوفاء، بی جا.
  • مجلسی، محمدباقر، اخلاق اسلامی، ترجمه جلد ۶۴ بحارالأنوار، تهران، نشر مهر، بی‌تا.
  • مجمع البحوث الاسلامیة، شرح المصطلحات الفلسفیة، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیة، ۱۴۱۴ق.
  • مجهول، اصطلاحات صوفیان مرآت عشاق، تهران، شرکت انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۸۸ش.
  • مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه، قم، انصاریان، چاپ سوم، ۱۴۲۶ق.
  • مظاهری، حسین، سیر و سلوک؛ یقظه (بیداری)، قم، مؤسسه فرهنگی مطالعاتی الزهراء(س)، چاپ دوم، ۱۳۸۹ش.
  • منسوب به امام جعفر صادق(ع)، مصباح الشریعه، ترجمه حسن مصطفوی، تهران، انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۶۰ش.
  • منسوب به امام رضا(ع)، الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا(ع)، مشهد، مؤسسة آل‌البیت(ع)، ۱۴۰۶ق.
  • نسفی، عزیزالدین، الإنسان الکامل، تهران، انتشارات طهوری، چاپ هشتم، ۱۳۸۶ش.
  • نسفی، عزیزالدین، بیان التنزیل، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۷۹ش.
  • نسفی، عزیزالدین، زبدة الحقائق، تهران، انتشارات طهوری، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش.

پیوند به بیرون