پرش به محتوا

سازمان مجاهدین خلق ایران

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از سازمان مجاهدین خلق)
سازمان مجاهدین خلق ایران
سازمان تروریستی منافقین
آرم سازمان مجاهدین خلق ایران
آرم سازمان مجاهدین خلق ایران
اطلاعات کلی
نام‌های دیگرسازمان منافقین • مجاهدین خلق • مجاهدین • MKO
تأسیسشهریور سال ۱۳۴۴ش
بنیانگذارمحمد حنیف‌نژاد • سعید محسن • علی‌اصغر بدیع‌زادگان
رویکردمارکسیستی-اسلامی
نوع فعالیتچریکی • سیاسی • نظامی
اهدافسرنگونگی حکومت پهلوی • سرنگونی جمهوری اسلامی ایران
فعالیت‌هافعالیت سیاسی-نظامی علیه حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی ایران
مکاناردوگاه اشرف (عراق) • اردوگاه تیرانا (آلبانی)
دبیرکلزهرا مریخی
رئیسمسعود رجوی • مریم رجوی
سایر
ساختارفرقه‌ای
وضعیتدر حال فعالیت
شعارفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً


سازمان مجاهدین خلق ایران، مشهور به سازمان منافقین، سازمانی سیاسی-نظامی و تروریستی با ایدئولوژی التقاطی از مارکسیسم و اسلام که به‌مدت بیش از پنج دهه به ستیز سیاسی و نظامی با نظام‌های سیاسی مستقر در ایران (پهلوی و جمهوری اسلامی) پرداخته است.

سازمان مجاهدین خلق ایران پس از انقلاب اسلامی ایران، اقدامات مختلفی بر علیه نظام جمهوری اسلامی انجام داده است؛ این اقدامات شامل ترورهای سران سیاسی و نظامی و شهروندان عادی، همکاری با رژیم بعث عراق در جریان جنگ عراق علیه ایران، حمله نظامی به ایران (مانند عملیات آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان)، تبلیغات رسانه‌ای، فعالیت جاسوسی و فعالیت دیپلماتیک علیه نظام و حمایت از آشوب‌های داخلی در ایران بوده است. این سازمان در دوره‌هایی از حمایت‌های بین‌المللی، به‌ویژه از سوی کشورهای غربی، برخوردار بوده و در مقاطعی از سوی آنان به‌عنوان سازمانی تروریستی به‌شمار رفته است.

پیدایش سازمان مجاهدین خلق، در نیمه دهه چهل شمسی، به‌دنبال تنش‌های سیاسی و اجتماعی میان حکومت پهلوی و جامعه شکل گرفت. پایه‌گذاران آن، که در پی نجات مردم از فقر و استثمار بودند و نهایتاً تحت تأثیر سرکوب‌گری رژیم پهلوی و تجربیات جهانی مارکسیستی، مبارزه مسلحانه با حکومت را عامل نجات و اصلاح جامعه دانستند؛ راهکاری که موجب کشته‌شدن یا دستگیری و اعدام بسیاری از اعضای سازمان شد. مبارزات چریکی سازمان مجاهدین خلق با رژیم پهلوی در دهه پنجاه شمسی هرچند به‌تنهایی نتوانست منجر به انقلاب موردنظر آنان شود، تأثیر قابل توجهی در فرآیند انقلاب اسلامی داشت. پس از انقلاب، ناامیدی سران سازمان از دست‌یابی به قدرت، آنان را به تنها گروه سیاسی تبدیل کرده که بیش از چهار دهه بر سر مواضع خود در ضدیت با جمهوری اسلامی ایستاده است.

ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق در راستای تلفیق یافته‌های مارکسیستی با مفاهیم اسلامی دانسته شده است؛ امری که برای آن از آیات قرآن استفاده می‌شد. تضاد بنیادین اسلام و مارکسیسم در ایدئولوژی سازمان موجب شد که در سال ۱۳۵۴ش ایدئولوژی سازمان از اسلام به مارکسیسم تغییر داده شود. این تغییر ایدئولوژی، که با خشونت و استبداد سران مجاهدین مارکسیست همراه بود، به ترورهای درون‌گروهی انجامید. همچنین، تغییر نگاه گروه‌های مذهبی، ازجمله روحانیت، به سازمان و قطع حمایت از سوی آنان را در پی داشت.

گاه‌شمار سازمان مجاهدین خلق
آخر شهریورماه ۱۳۴۴ش تشکیل سازمان مجاهدین خلق با گروهی سه‌نفره.[۱]
۱۳۴۹ش آغاز مباررزه مسلحانه سازمان علیه رژیم پهلوی.[۲]
شهریور ۱۳۵۰ش ضربه شهریور ۵۰ و دستگیری ۶۹ نفر از اعضا از جمله سران سازمان.[۳]
اردیبهشت ۱۳۵۴ش ترورهای درون‌گروهی اعضای مسلمان سازمان توسط اعضای مارکسیست‌شده.[۴]
شهریور ۱۳۵۴ش تغییر ایدئولوژی سازمان از اسلام به مارکسیسم.[۵]
بهمن ۱۳۵۷ش پیروری انقلاب اسلامی ایران و از سر گرفته شدن فعالیت مجاهدین مسلمان.[۶]
فروردین ۱۳۵۸ش شرکت مجاهدین در همه‌پرسی جمهوری اسلامی و دادن رأی آری به جمهوری اسلامی.[۷]
آذر ۱۳۵۸ش عدم شرکت مجاهدین در همه‌پرسی قانون اساسی جمهوری اسلامی.[۸]
دی ۱۳۵۸ش رد صلاحیت رجوی توسط امام خمینی برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری به‌دلیل عدم تأیید قانون اساسی.[۹]
بهمن ۱۳۵۸ش شرکت مجاهدین در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و معرفی نامزد در سراسر ایران و موفقیت نسبی آنان[۱۰]
اردیبهشت ۱۳۵۹ش دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی و عدم موفقیت رجوی و سایر مجاهدین برای ورود به مجلس.[۱۱]
از اردیبهشت ۱۳۵۹ش تا خرداد ۱۳۶۰ش درگیری میان مجاهدین و جمهوری اسلامی و همراه‌شدن ابوالحسن بنی‌صدر با مجاهدین در این درگیری.[۱۲]
۳۰ خرداد ۱۳۶۰ش تصویب طرح عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر در مجلس شورای اسلامی.[۱۳]
۳۰ خرداد ۱۳۶۰ش تظاهرات خیابانی مجاهدین در حمایت از بنی‌صدر و درگیری با طرفداران حکومت و کشته و زخمی شدن دهه‌ها نفر.[۱۴]
تیر ۱۳۶۰ش ورود سازمان مجاهدین به فاز نظامی علیه جمهوری اسلامی.[۱۵]
۳۰ تیر ۱۳۶۰ش تشکیل شورای ملی مقاومت برای براندازی جمهوری اسلامی و عضویت مجاهدین در آن.[۱۶]
۷ مرداد ۱۳۶۰ش خروج رجوی و بنی‌صدر از کشور و انتقال رهبری سازمان به پاریس.[۱۷]
۵ مهر ۱۳۶۰ش تظاهرات مسلحانه مجاهدین در تهران و کشته‌شدن ۱۷ تن از آنان و ۳۰ تن از پاسداران انقلاب اسلامی و مردم عادی و دستگیر ۱۶۰ نفر از مجاهدین.[۱۸]
۱۹ بهمن ۱۳۶۰ش کشته‌شدن موسی خیابانی، نفر اول سازمان در ایران، و برخی دیگر از سران سازمان در عملیات نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی.[۱۹]
۱۳۶۲ش تلاش دیپلماتیک رجوی برای همراه‌کردن جامعه جهانی علیه جمهوری اسلامی.[۲۰]
خرداد ۱۳۶۴ش آغاز انقلاب ایدئولوژیک در سازمان با ازدواج مسعود رجوی با مریم رجوی.[۲۱]
خرداد ۱۳۶۵ش ورود رجوی به عراق و شکل‌گیری اردوگاه اشرف.[۲۲]
۹ مرداد ۱۳۶۶ش دخالت در کشتار حجاج ایرانی در مراسم برائت از مشرکین حج.[۲۳]
مرداد ۱۳۶۷ش شکست سازمان در عملیات فروغ جاویدان برای براندازی جمهوری اسلامی.[۲۴]
مرداد و شهریور ۱۳۶۷ش حکم امام خمینی برای اعدام مجاهدینی که بر سر موضع خود درباره حمایت از سازمان قرار داشتند.[۲۵]
اسفند ۱۳۶۹ش شرکت در سرکوب انتفاضه شعبانیه عراق[۲۶]
۱۳۷۲ش تشکیل شورای رهبری سازمان و انتخاب مریم رجوی از سوی مسعود رجوی به عنوان رئیس‌جمهور.[۲۷]
۱۳۷۳ش ممنوعیت مطلق خروج از سازمان و دستگیری وسیع درون‌سازمانی.[۲۸]
بهار ۱۳۸۲ش سقوط حکومت بعثی عراق و خلع سلاح سازمان توسط آمریکا.[۲۹]
۲۷ خرداد ۱۳۸۲ش دستگیری مریم رجوی و ۱۷۰ نفر از اعضای سازمان در فرانسه به جرم پولشویی و تدارک عملیات تروریستی.[۳۰]
۱۳۸۲ش عدم حضور رجوی در مجامع عمومی و گمانه‌زنی درباره مرگ او.[۳۱]
تیر ۱۳۸۳ش اعلام تحت‌الحمایگی سازمان از سوی آمریکا.[۳۲]
۲۳ مرداد ۱۳۸۳ش افشای اطلاعات فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی توسط مجاهدین[۳۳]
۱۳۸۷ش تحویل پرونده امنیتی سازمان مجاهدین به دولت عراق و آغاز تلاش این دولت برای اخراج مجاهدین از عراق.[۳۴]
شهریور ۱۳۹۲ش تخلیه کامل اردوگاه اشرف توسط مجاهدین و اسکان آنان در اردوگاه لیبرتی بغداد.[۳۵]
شهریور ۱۳۹۵ش خروج کامل مجاهدین از عراق و انتقال به کشور آلبانی در اروپا.[۳۶]
۲۱ آذر ۱۴۰۲ش برگزاری اولین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از سران سازمان مجاهدین خلق در ایران.[۳۷]


جایگاه سیاسی و ویژگی‌ها

سازمان مجاهدین خلق ایران (MKO)، مشهور به سازمان منافقین،[۳۸] سازمانی سیاسی-نظامی[۳۹] و تروریستی[۴۰] با ایدئولوژی التقاطی از مارکسیسم و اسلام[۴۱] که به‌مدت بیش از پنج دهه به ستیز سیاسی و نظامی با نظام‌های سیاسی مستقر در ایران (پهلوی و جمهوری اسلامی) پرداخته است.[۴۲] به‌نقل از برخی منابع، سازمان مجاهدین خلق در دوره‌هایی از حمایت‌های بین‌المللی، به‌خصوص از سوی کشورهای غربی، برخوردار بوده است؛ با این حال، در مقاطعی از سوی آنان به‌عنوان سازمانی تروریستی به‌شمار رفته است.[۴۳]

به نقل از برخی منابع، مبارزات چریکی این سازمان با رژیم پهلوی، در دهه پنجاه شمسی، هرچند به‌تنهایی نتوانست منجر به انقلاب موردنظر آنان شود، تأثیرات قابل توجهی در فرآیند انقلاب اسلامی داشته است.[۴۴] پس از انقلاب، این سازمان تنها گروه سیاسی دانسته شده که بیش از چهار دهه، به‌رغم چالش‌ها مختلف، بر سر مواضع خود در ضدیت با جمهوری اسلامی ایستاده است.[۴۵] سازمان مجاهدین خلق سازمان‌یافته‌ترین، شناخته‌شده‌ترین، خشن‌ترین و بزرگ‌ترین اپوزیسیون خارج از کشور جمهوری اسلامی و قوی‌ترین نیروی معارض مسلح آن تا پیش از سقوط حکومت بعثی عراق (فروردین ۱۳۸۲ش) محسوب شده است.[۴۶]

گفته شده که این سازمان از ابتدای انقلاب اسلامی بیشترین هزینه را بر نظام جمهوری اسلامی وارد ساخته است.[۴۷] این هزینه‌ها شامل ترورهای سران سیاسی و نظامی[۴۸] و شهروندان عادی،[۴۹] همکاری با رژیم بعث عراق در جریان جنگ ایران و عراق،[۵۰] حمله نظامی به ایران (عملیات آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان)،[۵۱] تبلیغات رسانه‌ای علیه نظام،[۵۲] فعالیت اطلاعاتی علیه نظام،[۵۳] فعالیت دیپلماتیک علیه نظام[۵۴] و حمایت از آشوب‌های داخلی ایران[۵۵] دانسته شده است. درباره فعالیت‌های تروریستی سازمان گفته شده که از میان بیش از ۱۷ هزار شهید ترور در ایران، که به‌دست ۳۰ گروهک تروریستی به‌شهادت رسیده‌اند، بیشترین تعداد به‌دست مجاهدین انجام شده است؛ به‌ طوری که، برای نمونه، از میان ۱۹۶۹ شهروند ترورشده در سال ۱۳۶۰ش، ۸۴۱ نفر آنها به‌دست مجاهدین ترور شده‌اند.[۵۶]

به‌گفته برخی محققان، ایدئولوژی التقاطی سازمان از اسلام و مارکسیسم را پایه‌گذاران سازمان برای ایجاد یک جامعه بی‌طبقه توحیدی از طریق پایان‌دادن به وابستگی ایران به غرب، ایجاد اقتصادی غیر وابسته، اعطای آزادی بیان به مردم و توزیع مجدد ثروت در جامعه طراحی کردند.[۵۷] راهکار سازمان برای رسیدن به این اهداف مبارزه مسلحانه برای سرنگونی رژیم شاهنشاهی پهلوی (بعداً جمهوری اسلامی) دانسته شده است.[۵۸] به‌رغم این اهداف، برخی معتقدند که سازمان به این اهداف نرسید و در برهه‌ای به‌لحاظ نظری مارکسیست شد و در عمل اهداف خود را با روش‌های خشونت‌آمیز و غیردموکراتیک پیگیری کرد.[۵۹]

به‌نقل از برخی منابع، با تسلط مسعود رَجَوی بر سازمان، مقارن انقلاب اسلامی در ایران، این سازمان عملاً تبدیل به فرقه‌ای مذهبی-سیاسی شد که تحت نظامی استبدادی، برآمده از کیش شخصیت او، اداره می‌شد؛[۶۰] به‌طوری که برخی از آن با عنوان «سازمان مسعود» یاد کرده‌اند.[۶۱] گفته شده که سازمان در این دوره تحت قوانین سختگیرانه فرقه‌ای در زمینه‌های سیاسی،[۶۲] دینی،[۶۳] خانوادگی[۶۴] و جنسی[۶۵] اداره می‌شد؛ قوانینی که بر اساس آن مخالفان یا بریدگان از ایدئولوژی سازمان را زندانی و شکنجه می‌کردند تا از جدایی آنان از سازمان جلوگیری کند.[۶۶]

بستر پیدایش و پایه‌گذاری

بستر پیدایش سازمان مجاهدین خلق بر دو روند تاریخی در ایران، پس از شهریور ۱۳۲۰ش، متکی دانسته شده است:[۶۷] اول، محبوبیت اندیشه­‌های انقلابی و بهبودخواه مارکسیستی در جهان و پذیرفته­‌شدن این ایدئولوژی به­‌عنوان یک الگوی علمی و کارگشا برای کنش اجتماعی؛[۶۸] دوم، پیدایش نگرشی نو به اسلام و جایگاه آن در اجتماع که تلاش می‌­کرد تفسیری روزآمد از اسلام را با اندیشه­‌های مدرن غربی همراه کند.[۶۹] همراهی این دو روند باعث پیدایش تلفیقی بین اندیشه‌­های اسلامی و مارکسیستی در میان مجاهدین دانسته شده است؛ تلفیقی که آنان را بر آن داشت که، با داشتن علایق مذهبی، مارکسیسم را به‌­عنوان روش مبارزه بپذیرند و چاره‌­ اصلاح اجتماع را در تلفیق این دو جهان‌بینی بدانند.[۷۰]

به‌گفته برخی محققان، در نیمه دهه ۱۳۴۰ش، سازمان مجاهدین خلق ایران به‌دنبال تنش‌های سیاسی و اجتماعی میان حکومت و جامعه شکل گرفت.[۷۱] این سازمان از پیروان فکری نهضت آزادی دانسته شده که اعضای اولیه آن عمدتاً از خانواده‌های مذهبی[۷۲] و طبقات مختلف اجتماعی[۷۳] بودند. پیدایش مجاهدین خلق بازتابی از شکست نهضت ملی در مرداد ۱۳۳۲ش و قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ش بر بستر تأثیر جنبش‌های انقلابی مارکسیستی در آن دوران دانسته شده است.[۷۴]

پایه‌گذاران

به‌گزارش برخی منابع، سازمان مجاهدین توسط سه نفر[۷۵] از اعضای پیشین نهضت آزادی و فارغ‌التحصیلان دانشگاه تهران تشکیل شد:[۷۶] محمد حنیف‌نژاد (۱۳۱۷-۱۳۵۱ش)، سعید محسن (۱۳۱۸-۱۳۵۱ش) و عبدالرضا نیک‌بین رودسری (۱۳۲۱-۱۳۹۶ش) که بعداً بر تعداد آنها افزوده شد؛[۷۷] به‌طوری که در سال ۱۳۵۰ش، به دوازده نفر رسید.[۷۸] به‌گفته یکی از اعضای اولیه سازمان، آنان در پی نجات مردم از فقر و استثمار بودند و به همین دلیل به مطالعه پیرامون رفتار حکومت و تأثیر آن در وضع مردم پرداختند.[۷۹] به نظر برخی محققان، آنان نهایتاً تحت تأثیر سرکوب‌گری رژیم پهلوی و تجربیات جهانی چپ، مبارزه مسلحانه با حکومت در قالب چریک شهری را عامل نجات و اصلاح جامعه دانستند و نام سازمان خود را سازمان مجاهدین خلق ایران نهادند.[۸۰]

از خاطرات یکی از مجاهدین اولیه

سراغ قرآن رفتم. تا آن را گشودم، طبق عادت دیرینه چشمانم رفت سراغ سوره‌های جنگی توبه و انفال... خیلی به هیجان آمدم و لذت بردم؛ شور مبارزه در راه خدا را در من دوباره برانگیخت... اما خوشحالی‌ام زیاد نپایید. دیدم این آیات را هم با کمک مارکسیسم معنا کرده‌ایم... اگر مارکسیسم را کنار بگذاریم، این آیات را چطور می‌توانیم به‌صورت انقلابی تفسیر کنیم؟... اصلاً بدون مارکسیسم مبارزه مسلحانه برای ما چه توجیهی دارد؟[۸۱]

ایدئولوژی و جایگاه مذهب در آن

ایدئولوژی سازمان مجاهدین در راستای تلفیق یافته‌های مارکسیستی با مفاهیم مذهبی دانسته شده است؛[۸۲] امری که برای آن از آیات قرآن استفاده می‌شد.[۸۳] به‌گفته رسول جعفریان، تاریخ‌پژوه شیعه، این تلفیق میان مارکسیسم و مذهب در نظام آموزشی سازمان نیز جریان داشت و حاصلش نظامی بود که نه کاملاً مذهبی بود و نه مادی‌گرایانه.[۸۴] مجاهدین مارکسیست‌های غیر مادی‌گرا خوانده شده‌اند.[۸۵] گفته شده که آنان مهم‌ترین اصل مادی‌گرایی (تقدم ماده بر روح) را رد می‌کردند، ولی در باقی اصول بنیادی آن (از جمله مادی‌گرایی تاریخی) با مارکسیست‌ها هم‌نظر بودند.[۸۶]

یکی از اصول بنیادین سازمان (تحت تأثیر نظریه‌ای از مهدی بازرگان)[۸۷] این گزارش شده که راه خدا و تکامل بشر (به‌عنوان یک اصل مارکسیستی) یکی است.[۸۸] بر اساس این نگرش از یک‌سو، مجاهدین با مخلوق‌دانستن این روندِ مادیِ تاریخْ آن را دینی تلقی می‌کردند و با استفاده از آن قیام‌های انبیاء(ع) و ائمه(ع)، مانند قیام عاشورا، را تبیین می‌کردند؛[۸۹] از سوی دیگر، افرادی مانند کارْل مارْکس (درگذشت: ۱۸۸۳م)، پایه‌گذار مارکسیسم، و مائو (درگذشت: ۱۹۷۶م)، نظریه‌پرداز مارکسیست و پایه‌گذار مائوئیسم، در عین مادی‌گرابودن مؤمن تلقی می‌شدند؛ چون در راه تکامل بشر، که با راه خدا و دین یکی بود، گام می‌زدند.[۹۰]

به‌گفته برخی محققان، این نوع نگرش به اسلام و مارکسیسم در میان مجاهدین خلق موجب شد که رژیم پهلوی از آنان با عنوان «مارکسیست‌های اسلامی» یاد کند و ادعا کند که اسلام آنان تنها پوششی برای پنهان‌کردن عقاید مارکسیستی آنهاست؛[۹۱] در پاسخ مجاهدین می‌گفتند:‌ گرچه مارکسیسم را چونان روش پیشرفته تحلیل اجتماعی و علم مبارزه پذیرفته‌ایم، مادی‌گرایی را مردود می‌دانیم و اسلام را سرچشمه الهام فرهنگ و ایدئولوژی خود قلمداد می‌کنیم.[۹۲] به‌گزارش جعفریان، سران مجاهدین معتقد بودند که برخی از اصول مارکسیسم (مانند حرکت) از معارف دینی است و مؤمنان نسبت به آن فضل تقدم داشته‌اند.[۹۳]

عقاید و اعمال دینی مجاهدین

به‌گفته برخی محققان، اکثر اعضای مجاهدین از خانواده‌های مذهبی بودند[۹۴] و همه آنها شیعه[۹۵] بودند. به‌نظر جعفریان، به‌رغم نظر برخی، مجاهدین مارکسیست که تلاش می‌کنند سازمان را از ابتدا دارای گرایش مذهبی کمرنگ معرفی کنند، مذهب در میان مجاهدان اولیه پررنگ بود و آنان بر اسلام تأکید فراوان داشتند؛[۹۶] اما ضعف دینی و فقهی نسل دوم و سوم مجاهدین موجب بازاندیشی تدریجی در نگاه دینی سازمان و نهایتاً تغییر ایدئولوژی آنان به مارکسیسم شد.[۹۷]

به‌گزارش برخی منابع، با جداشدن مجاهدین مارکسیست از سازمان، مجاهدین مسلمان تحت سیطره نگرش‌های ایدئولوژیک سران جدید آن، به‌خصوص مسعود رجوی، به عقاید نظری و عملی مجاهدین اولیه نزدیک شدند،[۹۸] ولی عقاید و مناسک دینی تازه‌ای حول شخصیت رجوی و همسرش مریم رجوی به نظام دینی آنان اضافه گردید؛[۹۹] برای نمونه، نقل شده که در زمان استقرار سازمان در عراق، در مراسم احیاء و در هنگام قرآن به سر گرفتن بعد از نام ائمه(ع) نام مسعود و مریم هم، به‌عنوان اولیاء الهی برده می‌شده است.[۱۰۰]

به‌گزارش یکی از مجاهدین، سران سازمان اصول پنجگانه دین را قبول داشت؛ اما در عقایدی چون عصمت پیامبران(ع) و ائمه(ع) تردید داشتند.[۱۰۱] همچنین، در خصوص غیبت امام زمان(ع) سکوت می‌کردند.[۱۰۲] به‌گزارش یکی دیگر از مجاهدین، آنان مشرک را کسی می‌دانستند که سد راه خدا و راه تکامل شده باشد، نه کسی که به خدا اعتقادی ندارد.[۱۰۳] آنان به‌کمونیست‌ها به‌عنوان مبارزان انقلابی احترام می‌گذاشتند و حاضر به همکاری با آنان بودند؛ چون آنان را مشرک و از نظر فقهی نجس نمی‌دانستند، بلکه مبارزانی می‌دانستند در راه مردم که علیه اَمْپرْیالِیسْم (تجلی سد راه تکامل) مبارزه می‌کردند.[۱۰۴] مجاهدین سرمایه‌داران را، علی‌رغم ادعای مسلمانی، مسلمان نمی‌دانستند؛ زیرا آنها را سدکنندگان را خدا و راه تکامل تلقی می‌کردند.[۱۰۵]

درباره اعمال مذهبی، به‌گزارش برخی منابع، مجاهدین به تقلید در فقه سنتی اعتقادی نداشتند و مرجع آنان در این زمینه سازمان بود.[۱۰۶] حاصل این نگرش، به حاشیه رفتن فقه در سازمان دانسته شده است.[۱۰۷] مجاهدین قواعد شرعی را رعایت می‌کردند، اما این رعایت گاه با قواعد شرعی جاری در فقه سنتی شیعه متفاوت بود؛ تفاوتی که در باب برخی مسائل فقهی، مانند زناشویی، به فقهی خاص می‌انجامید که بعد از انقلاب در قالب امری چون طلاق عمومی[۱۰۸] بازتاب یافت.[۱۰۹] نمونه دیگر در این زمینه، ازدواج رجوی با مریم رجوی در خرداد ۱۳۶۴ش دانسته شده است: این ازدواج پس از طلاق تشکیلاتی مریم رجوی از همسر سابقش و بدون نگه‌داشتن عده شرعی انجام شد.[۱۱۰]

منابع مطالعاتی و آثار منتشرشده

به‌گزارش برخی منابع، سازمان فعالیت مطالعاتی را از شهریور ۱۳۴۴ش با مطالعاتی در زمینه‌های مذهب، تاریخ و تئوری‌های انقلاب آغاز کرد.[۱۱۱] به‌گفته جعفریان، مجاهدین، به‌دلیل ناکافی‌دانستن تفسیر رسمی روحانیان شیعه از دین، با الهام از مهدی بازرگان، به تدوین ایدئولوژی دینی و سیاسی خود پرداختند.[۱۱۲] منابع مطالعاتی سازمان شامل قرآن، نهج‌البلاغه، برخی کتاب‌های بازرگان و سید محمود طالقانی، تاریخ انقلاب‌های توده‌ای در ایران و جهان و کتاب‌های مارکسیستی گزارش شده است.[۱۱۳]

جعفریان از عدم اعتقاد آنان به سایر متون تفسیری و تحقیقی شیعه، مانند آثار سید محمدحسین طباطبایی و مرتضی مطهری، خبر داده است.[۱۱۴] گفته شده که در ضمن این مطالعات، تلاش سران سازمان این بود که قرآن و نهج‌البلاغه را از دیدگاهی مارکسیستی تفسیر کنند و خوانشی نوین از مفاهیم اسلامی ارائه دهند؛[۱۱۵] خوانشی که در عین مطابقت با علم مبارزه (مارکسیسم) نوعی تشیع انقلابی را ارائه کند.[۱۱۶] در این نوع خوانش از تشیع، تأثیر علی شریعتی، متفکر انقلابی شیعه، بر مجاهدین برجسته تلقی شده است.[۱۱۷]

آثار ايدئولوژیک و سیاسی

آثار منتشرشده سازمان مجاهدین خلق آثاری دانسته شده که در آنها عمدتاً دیدگاه‌های مارکسیستی با عقاید اسلامی برای ارائه راهبردی مبارزاتی آمیخته شده است.[۱۱۸] از جمله این آثار به موراد زیر اشاره و درباره آنها توضیحاتی داده شده است:

  • متدولوژی شناخت: نخستین اثر مجاهدین که به‌گفته آنان کوششی است برای تبیین «شیوه‌ و متد برخورد صحیح و علمی [مارکسیستی] با پدیده‌ها و هماهنگی و انطباق آن با متد برخورد قرآن».[۱۱۹] این کتاب در سال ۱۳۵۱ش به‌دست امام خمینی رسید و او آن را کتابی مارکسیستی با پوسته‌ای اسلامی برشمرد.[۱۲۰]
  • راه انبیاء راه بشر: نوشته حنیف‌نژاد که بر اساس تئوری بازرگان در کتاب راه طی‌شده نوشته شده با این تفاوت که صورتی مارکسیستی پیدا کرده است.[۱۲۱] در این کتاب شیوه‌های مبارزه عیناً از آثار مائو نقل شده است.[۱۲۲]
  • سیمای یک مسلمان: یا امام حسین(ع) یا راه امام حسین(ع)[۱۲۳] که در آن نظام توحیدی مورد نظر پیامبر(ص) نوعی نظام توحیدی بی‌طبقه در راستای صلاح عامه دانسته شده است.[۱۲۴] در این کتاب گفته شده که ائمه شیعه(ع)، به‌ویژه امام حسین(ع)، علیه زمین‌داران و سرمایه‌داران استثمارگر و خلفای غاصب قیام کرده‌اند.[۱۲۵] به‌نظر مجاهدین، این وظیفه همه مسلمانان بود که مبارزه را تا برقراری جامعه بی‌طبقه و نابودی هرگونه ظلم، به‌ویژه امپریالیسم، سرمایه‌داری و روحانیان محافظه‌کار، ادامه دهند.[۱۲۶]
  • مقدمه مطالعات مارکسیستی: نوشته سعید محسن، جزوه‌ای آموزشی برای اثبات گریزناپذیربودن آموختن مارکسیسم برای مبارزه، برشمردن جنبه‌های اصولی و مثبت آن و اینکه بدون آموختن آن درک عمیق ایدئولوژی اسلامی و مفاهیم قرآن میسر نخواهد بود.[۱۲۷] این کتاب بعد از انقلاب اسلامی دستمایه نگارش کتاب دینامیزم قرآن توسط رجوی شد که اساس آن تطبق آیات محکم و متشابه قرآن با بحث روبنا و زیربنا در جهان‌نگری مارکسیستی بود.[۱۲۸] جعفریان تغییر نام این کتاب را شگفت و نمودی از نگاه مجاهدین به مارکسیسم و اسلام می‌داند.[۱۲۹]
  • کتابچه پرچم: در اواخر دهه هفتاد شمسی توسط رجوی به‌عنوان قانون اساسی حیات یک مجاهد تدوین شد.[۱۳۰] اجرای قوانین این کتابچه زندگی را بر مجاهدین سخت‌تر می‌کرد؛ به طوری که چند نفر بر اثر سختی آنها خودسوزی کردند.[۱۳۱]

تحول ایدئولوژیک از اسلام به مارکسیسم: علت‌ها و پیامدها

به‌گزارش برخی منابع، سازمان مجاهدین خلق از سال ۱۳۵۱ش به‌تدریج به مارکسیسم گرایش پیدا کرد و در سال ۱۳۵۴ش این تغییر ایدئولوژیک به‌طور رسمی اعلام شد.[۱۳۲] در اعلامیه‌ای که سازمان برای تغییر ایدئولوژی خود از اسلام به مارکسیسم صادر کرد چنین آمده است: پس از سال‌ها تلاش برای تلفیق اسلام و مارکسیسم، به این نتیجه رسیدیم که مارکسیسم فلسفهٔ مناسب‌تری برای رهایی طبقه کارگر است و اسلام، به‌عنوان ایدئولوژی طبقه متوسط، برای رسیدن به این هدف مناسب نیست.[۱۳۳]

نقل شده که این تغییرات ایدئولوژیک منجر به انشعاب و درگیری‌های داخلی شدید در سازمان شد: اقلیتی از پذیرش مارکسیستی‌شدن سازمان سر باز زدند که در تصفیه‌هایی داخلی متعدد ترور شدند.[۱۳۴] ترور مجید شریف‌واقفی (‍۱۳۲۷-۱۳۵۴ش)، مسئول شاخه کارگری سازمان و معاون او مرتضی صمدیه لباف (۱۳۲۵-۱۳۵۴ش) در همین راستا گزارش شده است.[۱۳۵] ترورهای درون‌سازمانی عامل دشمنی آشتی‌ناپذیر جناح مسلمان و مارکسیست مجاهدین تلقی شده است.[۱۳۶] گفته شده که رژیم پهلوی نیز از این شکاف ایجادشده در سازمان نهایت بهره‌برداری تبلیغاتی را کرد؛ زیرا این رخداد تأییدی بود بر نظر آنان که مجاهدین در حقیقت مارکسیست‌ هستند.[۱۳۷]

تضاد بنیادین اسلام و مارکسیسم در ایدئولوژی سازمان عمده‌ترین دلیل تغییر ایدئولوژی سازمان از اسلام به مارکسیسم خوانده شده است؛[۱۳۸] چه اینکه با بزرگ‌شدن هسته مارکسیستی این ایدئولوژیْ شکستن پوسته‌ اسلامی آن حتمی تلقی شده بود.[۱۳۹] به‌رغم این نظر، برخی از مجاهدین، علت مارکسیست‌شدن سازمان را، نه تضاد ایدئولوژیک بنیادین، بلکه فرصت‌طلبی خائنانهٔ برخی عناصر مارکسیست در مرکزیت سازمان دانسته‌اند.[۱۴۰]

به‌گزارش بعضی منابع، با اعلام تغییر ایدئولوژی سازمان، بسیاری از اعضای کارد مرکزی و قسمت عمده‌ای از اعضا به این تغییر پیوستند.[۱۴۱] این تغییر ایدئولوژی به همراه خشونت و استبداد سران مجاهدین مارکسیست گزارش شده است.[۱۴۲] مجاهدین مارکسیست‌شده، در آذر سال ۱۳۵۸ش، سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر را تشکیل دادند.[۱۴۳] برخی تأیید کرده‌اند که اقلیت مجاهدین مسلمان، که عموماً در زندان بودند، پس از انقلاب برای سازمان‌دهی دوباره و تبیین اندیشه‌های مجاهدین اولیه در مقابل مجاهدین مارکسیست‌شده تلاش کردند؛[۱۴۴] به‌رغم این تلاش، تغییر ایدئولوژی موجب بدبینی اقشار مذهبی جامعه به همه طیف‌های مجاهدین دانسته شده است.[۱۴۵]

سازمان و روحانیان شیعه: از حمایت تا تقابل

به‌گفته جعفریان، هرچند روحانیان در ابتدا از مجاهدین حمایت کردند، این اندیشه که آنان پیش از انقلاب یکسره حامی آنان بودند خلاف واقعیت تاریخی است.[۱۴۶] از نظر او، در این باره باید قائل به روندی متغیر بود: روندی حمایتی که تحت تأثیر عقاید مذهبی سازمان بود و با تغییر ایدئولوژی سازمان به کلی قطع شد.[۱۴۷] گفته شده که این جدایی ایدئولوژیک مقارن با انقلاب و پس از آن به دشمنی نظری و عملی میان مجاهدین و روحانیان انجامید.[۱۴۸]

پیش از انقلاب: از حمایت تا جدایی

جعفریان معتقد است که پایه‌گذاران مجاهدین به‌صورت سازمانی با روحانیان سنتی شیعه ارتباطی نداشتند و با افکار مذهبی ولی ضد سنتی بازرگان انس داشتند.[۱۴۹] به‌گزارش او، سازمانْ اسلام را تنها از قرآن و نهج‌البلاغه استخراج می‌کرد و برداشت مفسران رسمی آن (روحانیان) را قبول نداشت.[۱۵۰] گفته شده مجاهدین نه‌تنها معتقد به تبعیت از روحانیان نبود، بلکه معتقد بود که آنان باید از پیشروان انقلابی مانند مجاهدین پیروی کند.[۱۵۱] نمودی از این رویکرد، عدم اعتقاد آنان به فقه و رساله‌های عملیه و سهل‌انگاری در مسائل شرعی دانسته شده است.[۱۵۲]

یادمان یکی از لردهای حامی مجاهدین در مجلس اعیان انگلستان در گورستان مروراید اردوگاه اشرف.[۱۵۳]

به‌گفته جعفریان، سازمان از ابتدای پیدایش با حمایت روحانیان روبه‌رو شد.[۱۵۴] پیش از سال ۱۳۵۰ش، روحانیانی مانند سید محمود طالقانی و سید ابوالفضل موسوی زنجانی از مجاهدین حمایت می‌کردند.[۱۵۵] پس از افشای موجودیت سازمان در اوایل دهه پنجاه، حمایت روحانیان انقلابی از سازمان چشم‌گیر گزارش شده است؛ آنان در عین اطلاع از برخی وجوه انحرافی در سازمان از آن حمایت مالی و تبلیغی می‌کردند.[۱۵۶] همدلی و حمایت روحانیان از مجاهدین در مواردی موجب گرایش برخی روحانیان و فرزندان آنان به سازمان دانسته شده است.[۱۵۷] پس از تغییر ایدئولوژیک سازمان، بسیاری از روحانیان از حمایت خود از سازمان دست کشیدند و برخی از آنان، مانند مرتضی مطهری و عبدالرحیم ربانی شیرازی، به مبارزه جدی با آنان پرداختند.[۱۵۸]

گزارش شده که پس از تغییر ایدئولوژی، روحانیانْ مجاهدین را متهم به انحراف از ابتدا، فریبکاری و عدم مراجعه به متخصصان دین (روحانیان) می‌کردند؛ امری که موجبات خشم مجاهدین مسلمان و بازگشتن آنان از تصمیم بازبینی مبانی ایدئولوژیک سازمان شد.[۱۵۹] بازتابی از نگاه روحانیان به مجاهدین پس از تغییر ایدئولوژی در نامه‌ای[۱۶۰] از مرتضی مطهری به امام خمینی نشان داده شده است: مطهری مجاهدین را هم‌دست سایر دشمنان روحانیان (رژیم پهلوی، شریعتی و مارکسیست‌ها) بر می‌شمرد که حمله به روحانیان را به‌قصد نابودی آنان و به این دلیل انجام می‌دهند که مذهب، به‌عنوان قدرتی توده‌ای، را مصادر کنند و در جهت مقاصد خود تفسیر کنند و به‌کار ببندند.[۱۶۱]

پس از انقلاب: از جدایی تا تقابل

به‌گزارش برخی منابع، مجاهدین که پیش از تغییر ایدئولوژی سازمان نتوانسته بودند حمایت امام خمینی را جلب کنند،[۱۶۲] با انشعاب مجاهدین مارکسیست هم امیدی برای یافتن جایگاهی در نظام نوین سیاسی به رهبری روحانیان نداشتند.[۱۶۳] برخی علاوه بر این ناامیدی، سهمی که سازمان برای خود در جریان پیروزی انقلاب قائل بود را دلیلی برای دشمنی آنان با روحانیان، به‌عنوان رهبران حکومت جدید، دانسته‌اند؛[۱۶۴] دشمنی که در ترور بعضی از سران روحانی جمهوری اسلامی توسط مجاهدین تجسم نمادین یافت؛[۱۶۵] ترور کسانی چون سید محمد حسینی بهشتی،[۱۶۶] محمدجواد باهنر[۱۶۷] و علی قدوسی.[۱۶۸]

« وصف مجاهدین در نامه مرتضی مطهری به امام خمینی: در اینجا [ایران] جریان‌های پیچیده و گمراه‌کننده‌ای وجود دارد که توجه و آگاهی حضرتعالی ضرورت دارد: ...جریان دوم، جریان به‌اصطلاح گروه مسمّی به مجاهدین است. اینها در ابتدا یک گروه سیاسی بودند، ولی تدریجاً به‌صورت یک انشعاب مذهبی دارند در می‌آیند؛ درست مانند خوارج که در ابتدا حرکتشان یک حرکت سیاسی بود، بعد به صورت یک مذهب با یک سلسله اصول و فروع درآمدند. کوچک‌ترین بدعت اینها این است که به قول خودشان به «خودکفایی» رسیده‌اند و هر مقام روحانی و هر مرجع دینی را نفی می‌کنند. از همین جا می‌توان تا آخر خواند. دیگر اینکه، در عین اظهار وفاداری به اسلام، کارل مارکس لااقل در حد امام جعفر صادق(ع) نزد اینها مقدس و محترم است.[۱۶۹] »

ستیز با حکومت‌های مستقر در ایران

تصویری از پایه‌گذاران سازمان در نشریه مجاهد ارگان رسمی سازمان مجاهدین خلق که شماره اول آن در اول مرداد ۱۳۵۸ش منتشر شد.[۱۷۰]

راهکار سازمان مجاهدین خلق برای اصلاح ایران و رستگاری مردم آن، با تکیه بر تحلیل مارکسیستی از وضعیت جامعه و سیاست، اتکا به مبارزه مسلحانه گزارش شده است؛[۱۷۱] به همین دلیل، راهکار مبارزاتی آنان با راهکار گروه‌های مارکسیستی، مانند سازمان چریک‌های فدائی خلق ایران، یکسان دانسته شده است.[۱۷۲] گفته شده که مجاهدین مبارزه مسلحانه را نوعی ضرورت اخلاقی و شهادت‌طلبی دینی می‌دانستند که دلیلی بر اصالت انقلابی و دوری آنان از خیانت سیاسی به‌شمار می‌رفت.[۱۷۳] به‌گزارش جعفریان، بعد از تغییر ایدئولوژی سازمان به مارکسیسم، سران مارکسیست سازمان ادعا کردند که اصل برای آنان مبارزه بوده و آنان پس از اخذ راهکارهای مبارزه از جنبش‌های چپ جهان آن را با معارف قرآن تطبیق می‌دادند.[۱۷۴] از نظر او، این ادعا درباره دوران چهارساله ابتدایی سازمان نادرست است؛ زیرا برای مجاهدین اولیه دغدغه‌های مذهبی جدی بوده است.[۱۷۵]

انفجار بمب قوی در شامگاه ۹ مهر ۱۳۶۱ش توسط مجاهدین در ابتدای خیابان ناصرخسرو تهران که منجر به کشته‌شدن بیش از ۶۰ تن و زخمی‌شدن حدود ۸۰۰ شهروند عادی شد.[۱۷۶]

مبارزات پیش از انقلاب

به‌گزارش برخی منابع، سازمان مجاهدین خلق از سال ۱۳۴۹ش مبارزه مسلحانه علیه رژیم پهلوی را آغاز کرد.[۱۷۷] این عملیات‌ شامل بمب‌گذاری‌ و ترور مهره‌های اصلی رژیم و مستشاران خارجی گزارش شده است.[۱۷۸] در شهریور ۱۳۵۰ش، پیش از آنکه سازمان بتواند عملیات مسلحانه برجسته‌ای را انجام دهد، نیروهای امنیتی رژیم پهلوی ضربه سنگینی به آنان وارد کردند: ۶۹ نفر از اعضای سازمان، از جمله ۱۱ رهبر آن، دستگیر شدند که بعداً بسیاری از آنان اعدام شدند.[۱۷۹] این رخداد به ضربه شهریور ۵۰ مشهور شده است.[۱۸۰]

گفته شده که پس از این ضربه، سازمان با خلأ قدرت روبه‌رو شد؛ ولی با تجدید سازمان، از سال ۱۳۵۲ش توانست انجام عملیات‌های چریکی در سطوح مختلف (بمب‌گذاری و ترور) را برنامه‌ریزی و اجرا کند.[۱۸۱] به‌نقل از برخی منابع، این عملیات‌ها در مواردی موجب واردآمدن آسیب جانی و مالی به شهروندان عادی می‌شد.[۱۸۲] جعفریان، این عملیات‌ها را موجب برانگیختن جدیت حکومت پهلوی برای مقابله بیشتر با مجاهدین دانسته است؛[۱۸۳] امری که موجب دستگیری و کشته‌شدن بسیاری از آنان بین سال‌های ۱۳۵۳ش تا ۱۳۵۶ش شد.[۱۸۴] به نقل از منابع، با نزدیک‌شدن انقلاب اسلامی، مجاهدین در کنار سایر گروه‌های انقلابی در درگیری‌های مسلحانه با رژیم پهلوی همکاری کردند و با پیروزی انقلاب، به‌سرعت و با سازماندهی دوباره، به عرصه سیاسی جامعه بازگشتند.[۱۸۵]

ستیز با جمهوری اسلامی پس از انقلاب

به‌گزارش برخی منابع، مبارزات سازمان مجاهدین خلق پس از انقلاب اسلامی، برخلاف اکثر گروه‌های چریکی پیش از انقلاب، در «فاز سیاسی» پیگیری شد.[۱۸۶] گزارش شده که سازمان، که در این دوره تحت کنترل شدید مسعود رجوی اداره می‌شد،[۱۸۷] در ظاهر خود را وفادار به انقلاب اسلامی و رهبر آن‌ نشان می‌داد؛[۱۸۸] اما، با اتکا به این توجیه که حاکمان جدید قادر به تحقق «جامعه بی‌طبقه توحیدی» و «رهبری مبارزه ضد امپریالیستی» نیستند، سرنگون‌کردن حکومت و در دست گرفتن قدرت را هدف نهایی خود قرار داد.[۱۸۹] گفته شده که مجاهدین برای این کار دست به استقرار سازمانی گسترده در کل کشور از طریق جذب نیرو[۱۹۰] و سازمان‌دهی آنها[۱۹۱] زدند.

عزت‌الله سحابی از مرتبطان با مجاهدین اولیه

محمدآقا [حنیف‌نژاد] آن زمان متوجه شده بود که ماشینی را ساخته و به راه انداخته که به طور مرتب هم کار می‌کند، ولی به‌سمت چپ [مارکسیسم] منحرف می‌شود.[۱۹۲]

به نقل از بعضی منابع، برخی برخوردها بین مجاهدین و انقلابیان مذهبی،[۱۹۳] عدم شرکت آنان در همه‌پرسی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران‌،[۱۹۴] عدم موافقت امام خمینی با نامزدی رجوی در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری به‌دلیل عدم اعتقاد سازمان به قانون اساسی جمهوری اسلامی[۱۹۵] و عدم موفقیت چشم‌گیر آنان در انتخابات مجلس اول شورای اسلامی[۱۹۶] سران سازمان را به این نتیجه رساند که در ساحت سیاسی امکان موفقیت آنان وجود ندارد.[۱۹۷] پس از درگیرهای شدید میان انقلابیان مذهبی و مجاهدین، در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ش، سازمان عملاً وارد فاز درگیری نظامی با نظام جمهوری اسلامی شد.[۱۹۸]

ورود سازمان به فاز نظامی با برنامه‌ریزی و انجام عملیات‌های نظامی و ترورهای گسترده در چهار سطح همراه دانسته شده است: سطح اول، ترور مسئولان سیاسی-نظامی جمهوری اسلامی؛ سطح دوم، ترور پاسداران کمیته، سپاه و دادستانی انقلاب اسلامی؛‌ سطح سوم، ترور نیروهای مردمی و شهروندان عادی؛ سطح چهارم، عملیات تخریبی از طریق آتش‌زدن اموال عمومی و دولتی.[۱۹۹] گفته شده که این ترورها، در حالی که ایران درگیر جنگ با عراق بود، حکومت را واردار به برخورد نظامی با مجاهدین کرد و طی ده ماه جمهوری اسلامی موفق شد سازمان را در داخل کشور از میان ببرد.[۲۰۰]

ترور سران جمهوری اسلامی

ترور سران از جمله برنامه‌های فاز نظامی سازمان علیه نظام جمهوری اسلامی شمرده شده است.[۲۰۱] از جمله این ترورها که در برخی منابع به سازمان مجاهدین خلق نسبت داده شده، به موارد زیر اشاره شده است:

به‌غیر از ترورهای موفق سازمان، برخی ترورهای آنان با موفقیت کامل همراه نبوده است؛ از جمله ترور سیدعلی خامنه‌ای، امام جمعه تهران و نماینده وقت مجلس شورای اسلامی و رئیس‌جمهور و رهبر انقلاب اسلامی در سال‌های بعد.[۲۱۵]

ترور شهروندان عادی

به‌نقل از برخی منابع، مجاهدین عملیات‌های سطح سوم را علیه نیروهای مردمی و شهروندان عادی از اقشار و اصناف مختلف مانند معلم، کارگر، کارمند، دانشجو، کاسب و راننده انجام می‌داد.[۲۱۶] اتهام این افراد از منظر سازمان اموری چون داشتن ظاهر انقلابی، نصب عکس سران نظام در محل کار و ایستادگی در برابر تهدید و اخاذی گزارش شده است.[۲۱۷] برای نمونه، گزارش شده که بیش از ۷۵ درصد از اهداف ترورهای سازمان در نیمه دوم سال ۱۳۶۰ش شهروندان عادی از اقشار و اصناف مختلف بوده است.[۲۱۸] این درصد برای پاسداران انقلاب زیر ۲۵ درصد و برای سران نظام درصد بسیار کمی گزارش شده است.[۲۱۹] برای نمونه، در جریان ترور سید عبدالحسین دستغیب، امام جمعه شیراز، به جز یک پاسدار محافظ، چهار کاسب خرده‌فروش، یک معلم، دو دانش‌آموز و یک سبزی‌فروش هم به‌شهادت رسیدند.[۲۲۰] در نمونه‌ای دیگر، در جریان حمله به یک لبنیاتی و یک نمایشگاه اتومبیل، در ۶ شهریور ۱۳۶۱ش در تهران، ۷ نفر از مردم عادی به‌شهادت رسیدند.[۲۲۱] نمونه‌ای دیگر، بمب‌گذاری در حرم امام رضا(ع)، در ۳۰ خرداد ۱۳۷۳ش، که به کشته‌شدن ۲۵ نفر از شهروندان عادی انجامید؛ عملیاتی که مجاهدین عامل آن دانسته شده‌اند.[۲۲۲]

استقرار در عراق، همراهی با رژیم بعث در جنگ علیه ایران

ادوات جنگی منهدم‌شده و نیروهای کشته‌شده مجاهدین در تنگه چارزِبَر طی عملیات فروغ جاویدان.[۲۲۳]
دیدار رجوی با صدام حسین، رئیس‌جمهور عراق، در دوران جنگ ایران و عراق.[۲۲۴]

گزارش شده که با شکست مجاهدین در داخل ایران و فروپاشی سازمان آنان، باقی‌مانده نیروها ابتدا در کردستان عراق و پس از آن در پادگان بزرگی که حکومت بعثی عراق در اختیار آنان قرار داد مستقر شدند.[۲۲۵] این پادگان که به نام همسر کشته‌شده رجوی، اشرف ربیعی (درگذشت: ۱۳۶۰ش)، اردوگاه اشرف نامیده شده بود، با آمدن رجوی به عراق (۱۳۶۵ش) به محل استقرار نیروهایی «ارتش آزادی‌بخش ایران» تبدیل شد؛[۲۲۶] ارتشی متشکل از مجاهدین که به نقل از منابع با کمک مالی، آموزشی و نظامی حکومت عراق برای ضربه‌زدن به جمهوری اسلامی تجهیز شده بود.[۲۲۷] به‌گزارش برخی منابع، این ارتش از سال ۱۳۶۶ش عملیات‌هایی علیه ایران انجام داد که در سال ۱۳۶۷ش به تعداد و گستره این عملیات‌ها افزوده شد.[۲۲۸]

از عملیات آفتاب تا عملیات فروغ جاویدان

گزارش شده که مجاهدین، در بهار ۱۳۶۷ش، با اتکا به کمک نظامی عراق اقدام ورود به ایران نمود و طی دو عملیاتْ مناطقی را تحت تصرف خود درآوردند: عملیات آفتاب در منطقه فَکّه[۲۲۹] و عملیات چلچراغ در شهر مرزی مهران.[۲۳۰] به‌نقل از برخی منابع، رجوی پس از موفقیت در عملیات دوم گفت: وقتی می‌توانیم در یک عملیاتْ شهری را آزاد کنیم، پس دسترسی به تهران چندان مشکل نخواهد بود.[۲۳۱]

این نگرش در رهبری سازمان عاملی برای طراحی عملیاتی برای فتح تهران و براندازی جمهوری اسلامی با حمایت عراق دانسته شده است؛ عملیاتی ۴۸ ساعته تحت عنوان فروغ جاویدان با برنامه گام‌به‌گام فتح قصرشیرین، کرمانشاه (اعلام جمهوری دموکراتیک اسلامی در آنجا)، همدان، قزوین، کرج و در نهایت تهران.[۲۳۲] به‌نقل از برخی منابع، این عملیات، که با تصور حمایت کامل مردم ایران از مجاهدین[۲۳۳] طراحی شده بود، با عملیات دفاعی مرصاد توسط ایران پاسخ داده شد.[۲۳۴] گفته شده که نیروهای نظامی ایران پس از چندین عملیات فرعی موفق، در ۵ مرداد ۱۳۶۷ش، ستون نیروهای مجاهدین را در تنگه چارْزَبَر (مرصاد)، در نزدیکی کرمانشاه، متوقف کردند.[۲۳۵] نتیجه این عملیات شکست مجاهدین و روی آوردن آنان به رویکرد سیاسی در ستیز با جمهوری اسلامی دانسته شده است.[۲۳۶]

کتابی درباره جزئیات زندگی مجاهدین پس از انقلاب با رویکردی انسان‌شناسانه.[۲۳۷]

کتاب‌شناسی و فیلم‌شناسی

درباره سازمان مجاهدین خلق آثار مکتوب و سینمایی تولید شده که در دو دسته مکتوب و سینمایی چنین گزارش شده‌اند:

آثار مکتوب

  • گامی فراتر در افشای منافقین (۱۳۵۴ش): جزوه‌ای نوشته شده علیه سران تغییر ایدئولوژی در سازمان توسط سازمان دانشجویان مسلمان ایرانی در آمریکا.[۲۳۸] جعفریان این مورد را اولین باری می‌داند که مجاهدین با عنوان منافقین خوانده شده‌اند.[۲۳۹]
  • منافقان از دیدگاه ما: نوشته ابوالحسن بنی‌صدر (۱۳۱۲-۱۴۰۰ش)، اولین رئیس‌جمهور جمهوری اسلامی، کتابی انتقادی علیه مجاهدین مارکسیست توسط یکی از متحدان بعدی مجاهدین پس از انقلاب که بعداً از آنان جدا شد.[۲۴۰]
  • خاطرات برخی اعضای پیشین و بعضی مرتبطان با سازمان مجاهدین خلق؛ از جمله: سازمان مجاهدین خلق از درون خاطرات محمدمهدی جعفری، از نهضت آزادی تا مجاهدین و آنها که رفتند از لطف‌الله میثمی، خاطرات عزت شاهی، خاطرات احمد احمد، بر فراز خلیج فارس خاطرات محسن نجات‌حسینی، قمار دیگر خاطرات مصطفی ملایری.[۲۴۱]
  • سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام: کتابی جامع در سه جلد بر اساس اسناد و خاطرات که توسط جمعی از محققان مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی فراهم آمده است.[۲۴۲]
سکانسی از فیلم سینمایی تعقیب سایه‌ها که درباره ترور شهروندان توسط مجاهدین پس از انقلاب ساخته شده است.[۲۴۳]

آثار سینمایی و تلویزیونی

  • توهم (۱۳۶۴ش): فیلم سینمایی به کارگردانی سعید حاجی‌میری درباره ارتباطات درون‌سازمانی اعضای مجاهدین خلق.[۲۴۴]
  • پناهنده (۱۳۷۲ش): فیلم سینمایی به کارگردانی رسول ملاقلی‌پور، روایتی درباره مجاهدین جداشده از سازمان و درگیری‌های آنان با سازمان.[۲۴۵]
  • روز شیطان (۱۳۷۳): فیلم سینمایی به کارگردانی بهروز افخمی که به روایت بمب‌گذاری‌ها و ترورهای مجاهدین می‌پردازد؛ از جمله بمب‌گذاری در حرم امام رضا(ع).[۲۴۶]
  • نفوذی (۱۳۸۷ش): فیلم سینمایی درباره فعالیت‌های سازمان در میان اسرای ایرانی جنگ ایران و عراق.[۲۴۷]
  • فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه (۱۳۹۴ش): فیلم مستندی به کارگردانی مرتضی پایه‌شناس که روایتگر بخشی از زندگی پدری است که خواهان نجات فرزندانش از اردوگاه اشرف در عراق بوده است.[۲۴۸]
  • سیانور (۱۳۹۴ش): فیلم سینمایی به کارگردانی بهروز شعیبی درباره ترور درون‌سازمانی مجاهدین مسلمان توسط مجاهدین مارکسیست مقارن با تغییر ایدئولوژی.[۲۴۹]
  • سریال‌های سه‌گانه تلویزیونی ارمغان تاریکی (۱۳۸۹ش)، پروانه (۱۳۹۲ش) و نفس (۱۳۹۶ش): هر سه به کارگردانی جلیل سامان با داستان‌هایی پیرامون سازمان مجاهدین خلق.[۲۵۰]
  • به نام خلق (۱۳۹۷ش): فیلم مستندی ۲۹ قسمتی به کارگردانی ایمان گودرزی که به روایت اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق از ابتدای شکل‌گیری آن تا زمان تولید مستند می‌پردازد.[۲۵۱]
  • ماجرای نیمروز (۱۳۹۵ش) و ماجرای نیمروز؛ رد خون (۱۳۹۷ش): دو فیلم سینمایی به کارگردانی محمدحسین مهدویان؛ موضوع فیلم اول روایت درگیری نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی با مجاهدین و کشته‌شدن سران آنها در بهمن ۱۳۶۰ش است. [۲۵۲]موضوع فیلم دوم اتفاقات پیرامون عملیات فروغ جاویدان است.[۲۵۳]
  • سرهنگ ثریا (۱۴۰۱ش)، فیلم سینمایی به کارگردانی لیلی عاج که روایت داستان مادری است که فرزندش به منافقین در اردوگاه اشرف پیوسته و مادر برای نجات فرزندش از اشرف تلاش می‌کند.[۲۵۴]

پانویس

  1. زال، چریک مجاهد خلق، ۱۴۰۰ش، ص۷۳.
  2. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۰۷.
  3. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۰۷.
  4. بهروز، شورشیان آرمان‌خواه، ۱۳۹۵ش، ص۱۳۳-۱۳۴.
  5. بهروز، شورشیان آرمان‌خواه، ۱۳۹۵ش، ص۱۳۴.
  6. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۶.
  7. «بررسی فرایند برگزاری همه‌پرسی نظام جمهوری اسلامی در فروردین ۱۳۵۸ش»، در تارنمای مرکز بررسی اسناد تاریخی.
  8. آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن، ۱۳۸۹ش، ص۳۹۹.
  9. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ص۲۵۱-۲۵۴.
  10. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ص۲۵۴-۲۶۰.
  11. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ص۲۶۰.
  12. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ص۲۶۳-۲۶۴.
  13. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۵۷۲.
  14. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۵۷۳-۵۷۶.
  15. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۹؛ جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش،ص۵۷۲-۵۷۸.
  16. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۲۱۷-۲۲۲.
  17. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۱۴-۶۱۹.
  18. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۵۴-۶۶۰.
  19. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۸۸-۶۸۹.
  20. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ص۳۰۹-۳۱۰.
  21. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۶۹-۸۴.
  22. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۱۱.
  23. «برائت ایرانیان از حج استکباری»، خبرگزاری مجلس شورای اسلامی.
  24. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۲۱-۳۲۹.
  25. رضایی و سلیمی‌ نمین، پاسداشت حقیقت، ۱۳۷۱ش، ۱۴۱-۱۴۲.
  26. «خاطرات تکان‌دهنده قتل عام کردها توسط منافقین»، سایت هابیلیان.
  27. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۱۱.
  28. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۱۱.
  29. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۳۳۹.
  30. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۳۴۷
  31. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۳۳۴-۳۳۷.
  32. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۳۳۷-۳۳۹.
  33. «رد پای جاسوسی گروهک منافقین در پرونده هسته‌ای ایران»، در تارنمای مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  34. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۳۳۷-۳۳۹.
  35. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۳۳۹-۳۴۱.
  36. «اخراج کامل منافقین از عراق و جزئیاتی از کمپ مژگان و تیرانای آلبانی»، در تارنمای خبرگزاری تابناک.
  37. «متهم ردیف اول: ماهیت حقوقی سازمان مجاهدین خلق + کیفرخواست دادستانی»، در تارنمای فراق.
  38. دارابی، جریان‌شناسی سیاسی در ایران، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۱؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۵۳.
  39. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۱۹.
  40. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۴۹۱-۴۹۴؛ حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۳۱۰-۳۲۰.
  41. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۲؛ دارابی، جریان‌شناسی سیاسی در ایران، ۱۳۸۹ش، ص۹۷؛ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ۱۳۸۴ش، ص۴۰۴.
  42. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۱۹؛ دارابی، جریان‌شناسی سیاسی در ایران، ۱۳۸۹ش، ص۹۷.
  43. برای نمونه نگاه کنید: جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۴۹۱-۴۹۲.
  44. برای نمونه نگاه کنید: آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۱۱.
  45. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۱۹.
  46. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۱۹-۲۰.
  47. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۲۰.
  48. آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن، ۱۳۸۹ش، ص۳۱۷.
  49. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۸۰.
  50. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۳۱؛ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ۱۳۸۴ش، ص۴۲۸.
  51. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۰۳-۳۱۳.
  52. فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ۱۳۸۴ش، ص۴۲۸؛ «لشکر سایبری منافقین در شبکه‌های اجتماعی ما چگونه فعالیت می‌کند؟»، در تارنمای خبرگزاری تسنیم.
  53. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۳۲۲-۳۲۶ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ۱۳۸۴ش، ص۴۲۸.
  54. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۲۹۹-۳۰۲.
  55. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۲۰.
  56. «برای نخستین‌بار آمار و اطلاعات شهدای وقایع تروریستی ایران در سال ۱۳۶۰ش منتشر شد»، در تارنمای هابیلیان.
  57. برای نمونه نگاه کنید: آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۷.
  58. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۷.
  59. برای نمونه نگاه کنید: فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ۱۳۸۴ش، ص۴۲۵-۴۲۸.
  60. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۳۲۶-۳۲۷؛‌ زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۵۱-۵۹؛ جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۱۳۳-۱۳۶.
  61. برای نمونه نگاه کنید: زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۳.
  62. برای نمونه نگاه کنید: زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۵۴-۲۶۰.
  63. برای نمونه نگاه کنید: زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۳۵-۲۴۳.
  64. برای نمونه نگاه کنید: جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۱۳۷-۱۴۳؛ زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۱۶۶-۱۹۶.
  65. برای نمونه نگاه کنید: زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۷۱-۲۸۷.
  66. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۱۵۹-۱۷۴؛ زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۱۴۶-۱۴۹.
  67. شاملو، تأثیر گفتمان­‌های انقلابی ایران معاصر بر خوانش تاریخ جنبش سربداران خراسان، ۱۴۰۱ش، ص۱۵۸.
  68. شاملو، تأثیر گفتمان­‌های انقلابی ایران معاصر بر خوانش تاریخ جنبش سربداران خراسان، ۱۴۰۱ش، ص۱۵۸-۱۶۰.
  69. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۵۹.
  70. شاملو، تأثیر گفتمان­‌های انقلابی ایران معاصر بر خوانش تاریخ جنبش سربداران خراسان، ۱۴۰۱ش، ص۱۶۱-۱۶۳.
  71. برای نمونه نگاه کنید: آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن، ۱۳۸۹ش، ص۲۶۵.
  72. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۳.
  73. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۴-۶۰۵.
  74. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ۱۰۷-۱۰۸؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۶۱.
  75. زال، سازمان مجاهدین خلق، ۱۴۰۰ش، ص۷۳.
  76. برای نمونه نگاه کنید: آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۳.
  77. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۶۳-۶۶۴؛ زال، سازمان مجاهدین خلق، ۱۴۰۰ش، ص۷۴.
  78. زال، سازمان مجاهدین خلق، ۱۴۰۰ش، ص۷۴.
  79. زال، سازمان مجاهدین خلق، ۱۴۰۰ش، ص۷۵.
  80. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۱۰۷؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۶۱؛ زال، سازمان مجاهدین خلق، ۱۴۰۰ش، ص۷۴-۷۵.
  81. ملایری، قمار دیگر، ۱۴۰۱ش ص۱۶۱.
  82. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۸؛ آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۵؛‌ بهروز، شورشیان آرمان‌خواه، ۱۳۹۵ش، ص۱۳۲؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۲.
  83. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۶۷.
  84. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۷۰.
  85. نولته، اسلام‌گرایی، ۱۳۹۹ش، ص۲۷۰.
  86. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۱.
  87. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۷۷.
  88. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۶؛‌ جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۳۲۵.
  89. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۶-۱۱۷.
  90. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۷۷.
  91. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۸؛ بهروز، شورشیان آرمان‌خواه، ۱۳۹۵ش، ص۱۳۴؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۳۶.
  92. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۸.
  93. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۱.
  94. برای نمونه نگاه کنید: آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۳.
  95. برای نمونه نگاه کنید: آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۶.
  96. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۴.
  97. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۸.
  98. برای نمونه نگاه کنید: آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۲۳۵-۲۳۶.
  99. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۳۵.
  100. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۳۵-۲۳۶.
  101. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۱.
  102. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۱.
  103. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۹.
  104. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۹؛ زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۲۸.
  105. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۹.
  106. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۹؛ زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۲۹.
  107. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۲۹.
  108. برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۱۶۶-۱۷۹.
  109. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۳۳.
  110. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۲۳۶-۲۳۷.
  111. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۰؛‌ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۶۵.
  112. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۶۵.
  113. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۰-۱۱۱؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۶۵؛ جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۹۶-۲۹۷.
  114. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۶۵.
  115. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۹؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۷۱؛ زال، سازمان مجاهدین خلق، ۱۴۰۰ش، ص۱۹۳-۱۹۴.
  116. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۱۲۹.
  117. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۱۲۹؛ آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن، ۱۳۸۹ش، ص۲۶۵-۲۶۶؛ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۵.
  118. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۷۲-۶۷۳؛ ج۱، ص۳۱۶.
  119. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۳۱۳.
  120. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۷۲-۶۷۳.
  121. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۷۴-۶۷۵؛ جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۳۱۳.
  122. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۷۵.
  123. ج۱، ص۳۲۹.
  124. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۵.
  125. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۵.
  126. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۵.
  127. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۳۲۷-۳۲۸.
  128. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۷۸.
  129. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۷۸.
  130. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۵۵.
  131. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۵۵.
  132. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۸-۶۰۹؛ بهروز، شورشیان آرمان‌خواه، ۱۳۹۵ش، ص۱۳۲.
  133. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۹؛ بهروز، شورشیان آرمان‌خواه، ۱۳۹۵ش، ص۱۳۵.
  134. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۱۰؛ بهروز، شورشیان آرمان‌خواه، ۱۳۹۵ش، ص۱۳۳-۱۳۴؛ جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۱۵۱-۱۹۲.
  135. بهروز، شورشیان آرمان‌خواه، ۱۳۹۵ش، ص۱۳۳-۱۳۴؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۱۳؛ جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳-۲۱.
  136. بهروز، شورشیان آرمان‌خواه، ۱۳۹۵ش، ص۱۳۴.
  137. بهروز، شورشیان آرمان‌خواه، ۱۳۹۵ش، ص۱۳۴.
  138. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۰۰.
  139. متین، هم شرقی هم غربی، ۱۳۹۹ش، ص۳۴۴-۳۴۵؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۴.
  140. برای نمونه نگاه کنید: ملایری، قمار دیگر، ۱۴۰۱ش، ص۳۰۰-۳۰۱.
  141. ملایری، قمار دیگر، ۱۴۰۱ش، ص۳۲۶-۳۲۹؛ بهروز، شورشیان آرمان‌خواه، ۱۳۹۵ش، ص۱۳۴.
  142. ملایری، قمار دیگر، ۱۴۰۱ش، ص۳۰۱؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۲۰-۷۲۱؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۲۹؛ جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۱۵۱-۱۹۲.
  143. بهروز، شورشیان آرمان‌خواه، ۱۳۹۵ش، ص۱۳۲؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۶۲. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۵.
  144. ملایری، قمار دیگر، ۱۴۰۱ش، ص۳۳۳-۳۳۵؛ زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۵.
  145. ملایری، قمار دیگر، ۱۴۰۱ش، ص۳۳۵.
  146. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۹۰.
  147. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۹۰.
  148. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۲۶۳-۲۶۴.
  149. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۶۱.
  150. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۰-۶۸۱؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۵.
  151. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۹.
  152. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۸.
  153. «عکس: گورستان منافقین در پادگان اشرف»، در تارنمای رجانیوز.
  154. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۹۱.
  155. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۹۰-۶۹۱.
  156. سحابی، نیم قرن خاطره و تجربه، ۱۳۹۷ش، ج۱، ص۳۱۲-۳۱۳؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۸۶-۶۸۷.
  157. برای نمونه نگاه کنید: آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۹فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ۱۳۸۴ش، ص۴۰۴.
  158. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۹۶-۶۹۷؛ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ۱۳۸۴ش، ص۴۰۴.
  159. ملایری، قمار دیگر، ۱۴۰۱ش، ص۳۳۵.
  160. مطهری، نامه تاریخی استاد مطهری به امام خمینی، ۱۳۹۶ش، ص۸-۴۱.
  161. متین، هم شرقی هم غربی، ۱۳۹۹ش، ص۳۴۷.
  162. برای نمونه نگاه کنید: جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۹۲.
  163. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۸.
  164. برای نمونه نگاه کنید: زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۸.
  165. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۵۹۵-۵۹۶.
  166. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۵۹۳-۶۰۰.
  167. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۲۷-۶۴۶.
  168. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۴۹.
  169. مطهری، نامه تاریخی استاد مطهری به امام خمینی، ۱۳۹۶ش، ص۱۶-۱۸.
  170. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۸۶-۳۸۷.
  171. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۷.
  172. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۷.
  173. متین، هم شرقی هم غربی، ۱۳۹۹ش، ص۳۴۲.
  174. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۷۱.
  175. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۶۷۱.
  176. «اسناد/انفجار بمب در میدان امام خمینی تهران توسط منافقین»، در تارنمای هابیلیان.
  177. سحابی، نیم قرن خاطره و تجربه، ۱۳۹۷ش، ص۳۱۰؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۰۷.
  178. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۲ش، ص۶۰۶؛ برای اطلاع از لیستی از این عملیات‌ها نگاه کنید: زال، چریک مجاهد خلق، ۱۴۰۰ش، ص۹۳-۹۸.
  179. سحابی، نیم قرن خاطره و تجربه، ۱۳۹۷ش، ۳۱۱-۳۱۲؛ بهروز، شورشیان آرمان‌خواه، ۱۳۹۵ش، ص۱۳۳؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۰۸.
  180. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۰۸.
  181. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۱۳.
  182. میثمی، آنها که رفتند، ۱۳۹۰ش، ص۱۳۰؛ میثمی، آنها که رفتند، ۱۳۹۰ش، ص۳۶۱.
  183. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۱۳.
  184. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۱۳؛ جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۵۳.
  185. آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن، ۱۳۸۹ش، ص۲۸۸؛ آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۲۱۹-۲۲۱.
  186. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۶؛ جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۴۵.
  187. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۲۲۱.
  188. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۴۸.
  189. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۴۸.
  190. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۶۹-۳۹۲.
  191. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۲۲۳-۲۳۴؛ جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۴۵-۳۶۷.
  192. سحابی، نیم قرن خاطره و تجربه، ۱۳۹۷ش، ج۱، ص۳۲۳.
  193. برای نمونه نگاه کنید: جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۴۱۷-۴۵۰.
  194. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۲.
  195. آبراهامیان، اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۳-۲۵۴.
  196. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۸.
  197. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۸.
  198. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۹؛ جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش،ص۵۷۲-۵۷۸.
  199. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۸۰-۶۸۱.
  200. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۲۹.
  201. فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ۱۳۸۴ش، ص۴۲۵-۴۲۶.
  202. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۵۹۳-۶۱۰.
  203. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۲۷-۶۴۶.
  204. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۴۴۵.
  205. «روایتی از زندگی شهید دكتر حسن آیت»، در تارنمای هابیلیان.
  206. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۴۹.
  207. «ترور شهید هاشمی‌نژاد برگی دیگر از جنایات ننگین گروهک منافقین»، در تارنمای مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی.
  208. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۹۶-۴۰۱.
  209. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۹۲-۳۹۵.
  210. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۵۴.
  211. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۸۷.
  212. گروهی از نویسندگان، شهدای محراب، ۱۳۸۸ش، ص۱۸۵-۱۸۶.
  213. کاوشی و نظری کهره، زندگی و مبارزات آیت‌الله شهید اشرفی اصفهانی، ۱۳۹۸ق، ص۲۱۳-۲۱۷.
  214. «نمونه‌ای از جنایات منافقین در اردوگاه اشرف+عکس»، در تارنمای حدیدنیوز.
  215. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۵۹۱.
  216. برای نمونه نگاه کنید: جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۸۰.
  217. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۸۰.
  218. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۸۷.
  219. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۸۷.
  220. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۶۸۷.
  221. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ۷۲۴.
  222. «هتک حرمت حرم مطهر امام رضا(ع) و شهادت زائران توسط منافقین/ گوشه‌ای از اقدام تروریستی جلادهای رجوی در مشهد»، در تارنمای مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  223. «تصاویر عملیات مرصاد»، در تارنمای هابیلیان.
  224. «خادم صدام»، در تارنمای فراق.
  225. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۲۷۶.
  226. منبع
  227. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۳۱؛ جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۱۹۲-۱۰۳؛ حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۲۴۴-۲۵۰.
  228. برای نمونه نگاه کنید: جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۲۸۳-۲۸۹.
  229. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۲۸۹-۲۹۰.
  230. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۲۸۹-۲۹۳.
  231. برای نمونه نگاه کنید: جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۲۹۲.
  232. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۰۳-۳۱۳.
  233. برای نمونه نگاه کنید: جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۱۲.
  234. برای نمونه نگاه کنید: جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۲۱-۳۲۹.
  235. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۲۸۴-۲۹۲.
  236. جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۲۱-۳۲۹؛ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ۱۳۸۴ش، ص۴۲۸.
  237. زال، سازمان مسعود، ۱۳۹۸ش، ص۱۶-۲۴.
  238. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۵۳.
  239. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۵۳.
  240. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۶ش، ص۷۵۴-۷۵۵.
  241. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۲۰.
  242. حق‌بین، از مجاهدین تا منافقین، ۱۳۹۳ش، ص۲۰.
  243. «نگاهی به ۱۰ فیلم سینمای ایران که با موضوع منافقین و جنایت‌های آنها ساخته شده است»، پایگاه تحلیلی خبری ۵۹۸.
  244. «نگاهی به ۱۰ فیلم سینمای ایران که با موضوع منافقین و جنایت‌های آنها ساخته شده است»، پایگاه تحلیلی خبری ۵۹۸.
  245. «نگاهی به ۱۰ فیلم سینمای ایران که با موضوع منافقین و جنایت‌های آنها ساخته شده است»، پایگاه تحلیلی خبری ۵۹۸.
  246. «نگاهی به ۱۰ فیلم سینمای ایران که با موضوع منافقین و جنایت‌های آنها ساخته شده است»، پایگاه تحلیلی خبری ۵۹۸.
  247. «نگاهی به ۱۰ فیلم سینمای ایران که با موضوع منافقین و جنایت‌های آنها ساخته شده است»، پایگاه تحلیلی خبری ۵۹۸.
  248. «همه چیز درباره فيلم ناتمامی برای دخترم سميه»، در تارنمای عصر ایران.
  249. «نگاهی به ۱۰ فیلم سینمای ایران که با موضوع منافقین و جنایت‌های آنها ساخته شده است»، پایگاه تحلیلی خبری ۵۹۸.
  250. «مروری بر ۱۵ سریال خاطره‌انگیز رسانه ملی با بن‌مایه انقلاب»، در پایگاه اطلاع‌رسانی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.
  251. «روایت اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق از ابتدای شکل‌گیری تا امروز در مجموعه مستند به نام خلق»، در تارنمای خانه مستند.
  252. «نگاهی به ۱۰ فیلم سینمای ایران که با موضوع منافقین و جنایت‌های آنها ساخته شده است»، پایگاه تحلیلی خبری ۵۹۸.
  253. «نگاهی به ۱۰ فیلم سینمای ایران که با موضوع منافقین و جنایت‌های آنها ساخته شده است»، پایگاه تحلیلی خبری ۵۹۸.
  254. «همه آنچه درباره فیلم سرهنگ ثریا باید بدانید»، در تارنمای فیلیمو.

منابع