جعفر بن ابیطالب
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | جعفر بن ابی طالب |
لقب | جعفر طیار و ذوالجناحین |
مهاجر/انصار | مهاجر |
نسب/قبیله | قریشی از بنی هاشم |
خویشاوندان | پیامبر اكرم (ص)(پسرعمو) • امام علی(ع) (برادر)• ابوطالب(پدر) |
شهادت | جمادی الاولی سال هشتم هجری؛موته، اردن |
نحوه شهادت | در جنگ موته |
مدفن | موته اردن |
مشخصات دینی | |
زمان اسلام آوردن | دومین مسلمان پس از امیرالمؤمنین(ع) |
حضور در جنگها | جنگ موته |
هجرت به | هجرت به حبشه |
دیگر فعالیتها | سرپرست کاروان مسلمانان در مهاجرت به حبشه؛ فرماندهی سپاه اسلام در جنگ موته |
جعفر بن ابیطالب بن عبدالمطلب مشهور به جعفر طیار و ذوالجناحین سومین فرزند ابوطالب و فاطمه بنت اسد بود. جعفر پسرعموی پیامبر اكرم (ص)، برادر بزرگتر امام علی(ع)، دومین فرد مسلمان پس از امام علی(ع) و صحابی رسول خدا(ص) بود.
جعفر را مردی خطیب، سخاوتمند، بردبار و متواضع معرفی کردهاند. مفسران او را مصداق برخی از آیات قرآن از جمله آیه «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَیهِ...» دانستهاند.
جعفر نزد پیامبر اکرم(ص) مقام و منزلت فراوانی داشت و رسول خدا(ص) او را به سرپرستی کاروان مسلمانان در هجرت به حبشه برگزید. پیامبر(ص) پس از بازگشت جعفر از حبشه به او نمازی آموخت که به نماز جعفر طیار مشهور است. جعفر در جنگ موته به شهادت رسید و مزار او هماکنون در اردن است.
زندگینامه
تولد و نسب
تولد جعفر را بیست سال پیش از بعثت پیامبر(ص) در طایفه بنیهاشم از قبیله قریش دانستهاند. پدر وی ابوطالب از بزرگان قریش و مادرش فاطمه بنت اسد بود. او سومین فرزند ابوطالب پس از طالب و عقیل و قبل از علی(ع) بود. طبق برخی اقوال، فاصله بین هر کدام از برادران ده سال بوده است.[۱]
کنیهها و القاب
جعفر را به خاطر داشتن فرزندی به نام عبدالله، ابوعبدالله میخواندند.[۲] از دیگر کُنیههای جعفر «ابوالمساکین» بود. وی به دلیل ملازمت فقرا و مساکین و احسان به آنان به این نام شهرت یافت. همچنین به «طَیّار» و «ذوالجناحین» مشهور است که پس از شهادت و از دستدادن دو دستش به آن ملقّب گردید. [۳] در روایتی از رسول اکرم(ص) آمده که شبی در مکه با علی و حمزه و جعفر خوابیده بودیم که با نسیم بال جبرئیل که همراه با سه فرشته دیگر آمده بود بیدار شدم؛ او به من گفت که تو سید پیامبران هستی و علی سید اوصیاست و جعفر با دوبالش در بهشت پرواز میکند و حمزه سید شهداست.[۴] و در روایتی دیگر از امام باقر(ع) است که خداوند، چهار خصلت جعفر را در دوران جاهلیت (عدم شُرب خمر، دروغنگفتن، پرهیز از فحشا و نپرستیدن بت) ارج مینهد. نقل شده که پیامبر(ص) هم در حق او دعا کرد که خداوند عزّوجل به تو دو بال عطا کند که با ملائکه در بهشت پرواز کنی.[۵] از دیگر القاب وی «ذوالهجرتین» به خاطر هجرت به حبشه و هجرت به مدینه است.[۶]
همسر و فرزندان
نام همسر جعفر، اسماء بنت عمیس بن نعمان است. فرزندان او، عبدالله، عون، محمد و احمد هستند که همگی از اسماء هستند.[۷] ابنعنبه، هشت فرزند برای جعفر و اسماء بنت عمیس شمرده است.[۸]
برخورداری از کفالت عموی خویش
پس از آن که ابوطالب دچار فقر و تنگدستی شد، برادرش حمزه[۹] و بنابر قولی برادر دیگرش عباس بن عبدالمطلب کفالت جعفر را بر عهده گرفت و تا زمانی که جعفر مسلمان شد و مستغنی گردید، در خانه عمویش زندگی میکرد. [۱۰]
مسلمان شدن
جعفر دومین مردی بود که بلافاصله پس از برادرش علی(ع) به پیامبر(ص) ایمان آورد و مسلمان شد. ابوطالب هنگامی که دید فرزندش علی(ع) در کنار پیامبر(ص) نماز میگذارد به جعفر گفت: در سمت چپ پیامبر(ص) نماز بگزار.[۱۱] برخی نیز گفتهاند وی بیستوششم و یا سیودومین مردی بود که مسلمان شد.[۱۲] ابنسعد میگوید: جعفر بن ابیطالب قبل از آن که رسول خدا(ص) در خانه ارقم وارد شود، ایمان آورد.[۱۳]
مقام و منزلت
براساس متون دینی، جعفر از مرتبت و منزلت والایی برخوردار بود. او را مصداق برخی آیات قرآن معرفی کردهاند. علی بن ابراهیم قمی در ذیل آیه ۲۳ سوره احزاب [یادداشت ۱] از امام باقر(ع) نقل میکند که مراد از کسانی که بر عهد خویش وفادار ماندند و جان خویش را تسلیم کردند، حمزه و جعفر بن ابیطالب است.[۱۴] براساس روایتی از امام صادق(ع)، آیه ۳۹ سوره حج[یادداشت ۲] نیز در شأن علی(ع)، حمزه و جعفر نازل شده است.[۱۵]
روایت شده که پیامبر(ص) فرمود: مردم از درختهای مختلف خلق شدهاند؛ اما من و جعفر مانند یک درخت هستیم و از یک گِل آفریده شدیم.[۱۶] آن حضرت در روایتی دیگر فرمود: جعفر! تو در چهره و اخلاق شبیه من هستی.[۱۷] این شباهت به گونهای بود که هر کس جعفر را میدید میگفت: «سلام بر تو یا رسولالله» به گمان این که پیامبر(ص) است و جعفر در پاسخ میگفت: من رسولالله نیستم و من جعفر هستم.[۱۸]
وی مورد علاقه شدید پیامبر اکرم(ص) بود. رسول خدا(ص) از غنایم غزوه بدر به جعفر بخشید با این که وی در جنگ حضور نداشت.[۱۹] همچنین پیامبر(ص) در بازگشت از غزوه خیبر، جعفر را که از حبشه بازگشته بود، ملاقات کرد، او را در آغوش گرفت، میان دو چشم او را بوسید و فرمود: به خدا قسم نمیدانم برای کدام یک مسرور باشم، دیدار جعفر یا فتح خیبر.[۲۰] آن گاه به او نمازی آموخت که به «نماز جعفر طیار» معروف است.[۲۱] علاقمندی امیرمؤمنان(ع) به او نیز تا آن جا بود که عبدالله بن جعفر میگوید: هر گاه درخواستی را از عمویم علی(ع) داشتم و به حق پدرم - جعفر - او را قسم میدادم، آن را میپذیرفت.[۲۲] امام حسین(ع) نیز در ماجرایی که امیرالمومنین(ع) به خشم آمده بود، او را به حق عمویش جعفر قسم داده است.[۲۳] هر گاه حضرت را هنگام خشم به حق برادرش جعفر سوگند میدادند، آرام میگرفت.[یادداشت ۳][۲۴]
ویژگیها
ابو نعیم اصفهانی میگوید: جعفر بن ابیطالب مردی خطیب، سخاوتمند، شجاع و عارف بود.[۲۵] ابنقُدامه وی را فردی بردبار و متواضع میخواند.[۲۶] ذهبی از عالمان اهلسنت مینویسد: جعفر بن ابیطالب، دارای مقامی بزرگ، سیّدِ شهیدان و مجاهدان است.[۲۷]
سرپرست مهاجران به حبشه
در سال پنجم بعثت و به دنبال اذیت و آزار مسلمانان توسط مشرکان، گروهی از آنان به دستور پیامبر(ص) از مکه به حبشه مهاجرت کردند که سرپرستی کاروان مهاجران، بر عهده جعفربن ابیطالب بود.[۲۸] گفته شده تعداد آنان ۸۲ مرد به غیر از زنان و کودکان بود.[۲۹] پیامبر(ص) به مهاجرین فرمود: گروهی از شما به حبشه هجرت کنید، زیرا پادشاه حبشه فردی صالح است و به هیچ کس ستم روا نمیدارد. به آن جا بروید تا خداوند در کار مسلمانان گشایشی ایجاد کند.[۳۰]
نجاشی[یادداشت ۴] پس از ورود مهاجران مسلمان، آنان را به دربار طلبید. جعفربن ابی طالب رو به نجاشی گفت: «من آن چه را از راهنما و پیامبرم شنیدهام خواهم گفت.» سپس جعفر به منزله سخنگوی اسلام، چنین گفت: ما را پیامبری آمده است که ما را به کنار گذاردن بتها، ترک رباخواری، حرمت ظلم و خونریزی به غیر حق، حرمت فحشا و پلیدی امر کرده و به نماز، زکات، عدل و احسان خویشاوندان ملزم ساخته است. سپس از جعفربن ابی طالب پرسید: «آیا از آن چه پیامبرتان از سوی خدا آورده است، چیزی همراه داری؟ جعفر نیز آیههایی را از سوره مریم که جایگاه حضرت مریم و عیسی(ع) را روشن میساخت، خواند. نجاشی با شنیدن آن آیهها سخت گریست.[۳۱] وی پس از استماع سخنان جعفر، مشرکان مکه را که با هدایایی نزد نجاشی آمده بودند تا مسلمانان را نپذیرد از حبشه اخراج کرد و مسلمانان در امنیت کامل در آن سرزمین زندگی کردند.[۳۲]
حضور مسلمانان در حبشه تا اواخر سال ششم هجری ادامه داشت و در این مدت نجاشی به دست جعفر بن ابی طالب مسلمان گشته بود. پیامبر(ص) قبل از غزوه خیبر، از نجاشی خواست تا مسلمانان را بازگرداند. نجاشی نیز پذیرفت و جعفر و دیگران را همراه عمرو بن امیه ضمری، سفیر رسول خدا(ص) با دو کشتی به مدینه فرستاد.[۳۳]
فرمانده سپاه اسلام
پس از فتح خیبر و مراجعت جعفر از حبشه، رسول اکرم(ص) در جمادی الاول سال هشتم هجری، جعفر را به عنوان فرمانده اول سپاه به موته فرستاد تا با سپاهیان روم شرقی بجنگند. وی فرمود: اگر جعفر کشته شد، زید بن حارثه فرمانده سپاه خواهد بود و اگر او نیز کشته شود، عبدالله بن رواحه فرماندهی را بر عهده بگیرد.[۳۴] برخی نیز زید بن حارثه را فرمانده اول دانسته و جعفر را امیر دوم سپاه گفتهاند.[۳۵]
شهادت
جعفر در جنگ موته در جمادی الاولی سال هشتم هجری به شهادت رسید.[۳۶] ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبیین، اولین شهید از فرزندان ابوطالب در اسلام را، جعفر بن ابی طالب خوانده است.[۳۷] طبری در تاریخ طبری مینویسد: پس از شهادت زید، جعفر پرچم را در دست گرفت و شروع به جنگ کرد. چون دید دشمن دورش را احاطه کرده، از اسبش پیاده شد و آن را پِی کرد. سپس جنگید تا دو دستش قطع گردید و شهید شد.[۳۸] بنا بر قول مشهور، وی در سن ۴۱ سالگی و دهمین نفری بود که در این جنگ، به شهادت نائل آمد.[۳۹]
شیخ صدوق روایت کرده است پیامبراکرم (ص) پس از شهادت جعفر بر خانوادهاش وارد شد و سخت گریست[۴۰] و فرزندان جعفر را در بغل گرفت و مورد تفقد قرار داد.[۴۱] روایت شده که اسماء بنت عمیس و کعب بن مالک در رثای جعفر بن ابی طالب اشعاری را سرودند.[۴۲]
مدفن
مدفن وی و دیگر شهدای موته در منطقهای به نام مزار در نزدیکی موته (اردن) و مورد احترام همگان است. جعفر بن ابی طالب، عبدالله بن رواحه و زید بن حارثه در یک قبر دفن شدند و قبر پنهان داشته شد.[۴۳] این مقبره در سالیان اخیر توسط وهابیان تندرو به آتش کشیده شد.[۴۴]
پانویس
- ↑ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۳۸۵ق، ص۳.
- ↑ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۳۸۵ق، ص۳.
- ↑ ابنحجر عسقلانی، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۷، ص۳۰۹؛ ابناثیر، اسد الغابة، دار الکتاب العربی، ج۱، ص۲۸۸؛ ابنعنبه، عمدة الطالب، ۱۳۸۰ق، ص۳۵.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص۲۷۷.
- ↑ صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ش، ج ۲، ص۵۵۸.
- ↑ ابنعنبه، عمدة الطالب، ۱۳۸۰ق، ص۳۵.
- ↑ ابنحجر عسقلانی، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۳۲۵.
- ↑ ابنعنبه، عمدة الطالب، ۱۳۸۰ق، ص۳۶.
- ↑ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۳۸۵ق، ص۱۵
- ↑ ابنهشام، السیرة النبویة، ۱۳۸۳ق، ج۱، ص۱۶۲؛ طبری، تاریخ الطبری، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۵۸.
- ↑ ابناثیر، اسد الغابة، دار الکتاب العربی، ج۱، ص۲۸۷.
- ↑ ابنحجر عسقلانی، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۱، ۵۹۲.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۴، ص۳۴.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۰۷ و ج۲، ص۱۸۸.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۸۴.
- ↑ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۳۸۵ق، ص۳۴؛ مغربی، شرح الاخبار، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۲۰۵.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص۲۷۶.
- ↑ امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۱۲۵.
- ↑ واقدی، مغازی واقدی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۵۶.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۴، ص۳۵.
- ↑ حرعاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۱۶ق، ج۸، ص۴۹.
- ↑ امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۱۲۶.
- ↑ مجلسی، بحار الأنوار، دارالاحیاء التراث، ج۴۲، ص۱۱۷.
- ↑ مجلسی، بحار الأنوار، دارالاحیاء التراث، ج۴۲، ص۱۱۷.
- ↑ ابونعیم اصفهانی، حلیة الاولیاء، ۱۳۹۴ق، ج۱، ص۱۱۴.
- ↑ ابنقدامه، التبیین، ۱۴۰۸ق، ص۱۱۵.
- ↑ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۰۶.
- ↑ ابنهشام، السیرة النبویة، ۱۳۸۳ق، ج۱، ص۳۲۳؛ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۴، ص۳۴.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۱۸، ص۴۱۲.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۴۱۲.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۴۱۵.
- ↑ امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۱۲۳.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۴۵، ص۴۳۰.
- ↑ طوسی، امالی طوسی، ۱۴۱۴ ق، ص۱۴۱؛ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۳۸۵ق، ص۶.
- ↑ سیره ابنهشام، ۱۳۸۳ق، ج ۳، ۸۲۹؛ ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۲۷۵.
- ↑ امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۱۱۸.
- ↑ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۳۸۵ق، ص۳.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۲۱.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص۱۲۶؛ ابنعبدالبر، استیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۴۵.
- ↑ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۷۷.
- ↑ واقدی، مغازی واقدی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۷۶۶.
- ↑ مزی، تهذیب الکمال، ۱۴۰۶ق، ج۵، ص۶۳؛ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۳۸۵ق، ص۸و۹.
- ↑ ابنعنبه، عمده الطالب، ۱۳۸۰ق، ص۳۶.
- ↑ «به آتش کشیدن مزار جعفر طیار»، وبگاه خبری مشرق نیوز.
یادداشت
- ↑ «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضَیٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن ینتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا؛ از میان مؤمنان مردانیاند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند. برخی از آنان به شهادت رسیدند و برخی از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند».
- ↑ «أُذِنَ لِلَّذِینَ یقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا ۚ وَإِنَّ اللهَ عَلَیٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ؛ به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل شده، رخصت [جهاد] داده شده است؛ چرا که مورد ظلم قرار گرفتهاند، و البته خدا بر پیروزی آنان سخت تواناست».
- ↑ وكان إذا سُئل بِحقّ جعفر سَكن
- ↑ نجاشی لقب شاهانی است که در کشور حبشه سلطنت کرده اند. چنان که فرعون لقب سلاطین مصر، قیصر لقب ملوک روم، تُبَّع لقب شهریاران حِمیَر و کَسْری(کِسری) لقب پادشاهان ساسانی ایران بوده است. اَضْحم بن اَبجُر ملقّب به نجاشی، همان کسی است که مسلمانان را پناه داد. پیامبر (ص) در نامه ای او را به اسلام دعوت کرد. فروغ ابدیت سبحانی تبریزی، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۷۱۲ و لغت نامه دهخدا ذیل واژهها
منابع
- ابناثیر، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، بیروت، دار الکتاب العربی، بیتا.
- ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
- ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق: احسن عباس، بیروت، دار صادر، ۱۹۶۸م.
- ابنعبد البر، احمد، الاستیعاب، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ق.
- ابنعساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، بیروت،دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
- ابنعنبه، احمد، عمدة الطالب، نجف، المطبعة الحیدریة، ۱۳۸۰ق.
- ابنقدامه، عبدالله، التبیین فی انساب القرشیین، بیروت، ۱۴۰۸ق.
- ابنکثیر، اسماعیل، البدایة و النهایة، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
- ابنهشام، عبدالملک، السیرة النبویة، قاهره، مدنی، ۱۳۸۳ق.
- ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، مصر، نشر السعادة، ۱۳۹۴ق.
- اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، نجف، المکتبة الحیدریة، ۱۳۸۵ق.
- امین، سید محسن، اعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳ق.
- «به آتش کشیدن مزار جعفر طیار»، وبگاه خبری مشرق نیوز، تاریخ درج مطلب: ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲ش، تاریخ بازدید: ۱۸ دی ۱۴۰۲ش.
- حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، قم، مؤسسه آلالبیت(ع) لإحیاء التراث، ۱۴۱۶ق.
- ذهبی، محمد، سیر أعلام النبلاء، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۳ق.
- صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، قم، کتاب فروشی داوری، ۱۳۸۵ش.
- صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۳ق.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری تاریخ الأمم و الملوک، بیروت، مؤسسة الأعلمی، ۱۴۰۳ق.
- طوسی، محمد بن حسن، امالی، قم، دارالثقافه، ۱۴۱۴ق.
- قمی، علی بن إبراهیم، تفسیر القمی، قم، مؤسسة دار الکتاب، ۱۴۰۴ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق.
- مزی، یوسف، تهذیب الکمال، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۰۶ق.
- مغربی، نعمان بن محمد، شرح الأخبار، قم، جامعه مدرسین،۱۴۱۴ق.
- واقدی، محمد بن عمر، المغازی، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق.
پیوند به بیرون
- مقاله جعفر بن ابیطالب در دانشنامه جهان اسلام
- مقاله جعفر بن ابیطالب در دائرة المعارف بزرگ اسلامی
- با یاران پیامبر(ص) در مدینه (جعفر بن ابیطالب)
- جعفر طیار (مهاجر حبشه ؛ شهید موته)
- طیار و ذوالجناحین