وصیت: تفاوت میان نسخهها
imported>Bahadori بدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Bahadori بدون خلاصۀ ویرایش |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۱۳ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۲۳
بخشی از احکام عملی و فقهی |
---|
وصیت سفارش زبانی یا مکتوب به وصی درباره اموال و دیگر مسائل مربوط به بعد از مرگ، و از مستحبات مورد تأکید در اسلام است. در وصیت شرایطی از جمله حضور شهود هنگام وصیت و عدم جواز وصیت مجنون و صبی بیان شده است. وصیت را به عهدی و تملیکی تقسیم کردهاند. بر اساس قانون امور حسبی ایران، وصیت به سه قسمت «خودنوشت یا عادی»، «رسمی» و «سری» تقسیم میشود.
مفهومشناسی و اهمیت
وصیت در فقه بهمعنای «عهد یا مالک شدن عین یا منفعت، یا انجام عملی بعد از وفات شخص است».[۱]
واژه وصیت و مشتقات آن، در موارد متعددی در قرآن به کار رفته است؛ از جمله درباره سفارش به والدین،[۲] دو برابر بردن ارث پسر نسبت به دختر،[۳] و انسان محتضر[۴] در روایات نیز وصیت حق هر مسلمانی دانسته شده است[۵] و اینکه اگر کسی بدون وصیت از دنیا برود، با مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.[۶] نوشتن وصیت برای کسی که حقی به گردن دارد واجب و برای دیگران مستحب است.[۷]
در متون فقهی به شخص وصیتکننده «مُوصی» و به کسی که وصیتکننده به او وصیت میکند «وصیّ» گفته میشود.[۸] وصیّ باید دارای شروطی از جمله عقل، بلوغ، مسلمان بودن، عدالت و حُرّیت (در برابر بردگی) باشد.[۹]
ارکان
وصیت دارای چهار رکن صیغه، مُوصی، مُوصیٰلَه و مُوصیٰبِه است.[۱۰] با این حال سید محمدرضا گلپایگانی، از مراجع تقلید شیعه، صیغه را جزو ارکان وصیت محسوب نکرده و بدین ترتیب ارکان وصیت را سه رکن میداند.[۱۱]
- صیغه وصیت: برای وصیت، صیغههایی چون «وصَّیتُ الیک: به تو وصیت کردم»، یا «فوّضت الیک امور اولادی: اختیار امور فرزندانم را به تو واگذار کردم»، یا «نصبتک وصیا لهم او فی حفظ مالی او فیما له فعله: تو را وصی خودم برای فرزندان یا حفظ اموال یا در اموری که انجام دادن آن به نفع فرزندانم باشد انتخاب کردم» ذکر شده است.[۱۲]
- موصی: همان وصیتکننده است که از لحاظ شرعی دارای ولایت بر مال یا اطفال یا مجانین باشد؛ همانند پدر یا جد.[۱۳] از شرایط وصی، بلوغ، عقل، مسلمان بودن، عدالت و حر بودن است.[۱۴]
- موصیٰبه: اموال یا منفعتی که مورد وصیت قرار میگیرد.[۱۵]
- موصیٰله: کسی که برای او وصیت میشود و باید وجود خارجی داشته باشد. بنابراین وصیت کردن برای میت صحیح نیست.[۱۶]
شرایط
در کتب فقهی شرایط متعددی برای وصیت ذکر شده است؛ از جمله حضور شهود هنگام وصیت،[۱۷] عدم جواز وصیت صبی و محجور،[۱۸] و نیز وجود خارجی داشتن چیزی که به آن وصیت میشود.[۱۹]
انواع وصیت
وصیت به عهدی و تملیکی تقسیم شده است:[۲۰]
- وصیت عهدی: موصی به شخص یا اشخاصی وصیت میکند تا بعد از مرگ او تمام امور مورد وصیت را اجرا کند.[۲۱] قوام وصیت عهدی به دو امر موصی و موصیبه است، مگر آنکه موصی شخصی را برای اجرای وصیت معین کند که در این صورت تحقق وصیت افزون بر دو رکن مذکور، به وصی نیز نیاز دارد.[۲۲]
- وصیت تملیکیه: در این نوع، انسان وصیت میکند چیزی بعد از مرگش به تملیک شخص دیگری درآید.[۲۳] این قسم از وصیت، از جملهٔ عقود دانسته شده است.[۲۴] نظر مشهور فقها این است که وصیت تملیکی نیاز به قبول موصیله دارد، بر خلاف وصیت عهدی که نیاز به قبول موصیله ندارد.[۲۵]
انواع وصیتنامه در حقوق ایران
بر اساس قوانین امور حسبی، سه نوع وصیتنامه «خودنوشت یا عادی»، «رسمی» و «سری» وجود دارد.[۲۶]
- وصیتنامه خودنوشت یا عادی: وصیتنامهای که وصیتکننده به خط خود مینویسد. این وصیتنامه دارای تاریخ (روز، ماه و سال) و با امضای موصی است.[۲۷]
- وصیتنامه رسمی: این نوع از وصیت مانند سایر اسناد رسمی خواه با موضوع اموال منقول و خواه غیرمنقول، از اعتبار رسمی برای اجرا برخودار است. اجرای وصیتنامه رسمی نیازی به رضایت وارثان ندارد و آنها تنها میتوانند نسبت به جعلی بودن آن اعتراض داشته باشند.[۲۸]
- وصیتنامه سری: این وصیت ممکن است به خط موصی یا به خط دیگری باشد، ولی در هر صورت باید به امضای موصی برسد و به ترتیبی که برای امانت اسناد در قانون ثبت اسناد مقرر گردیده در اداره ثبت اقامتگاه موصی یا محل دیگری که در آیین نامه وزارت دادگستری معین میگردد، امانت گذارده میشود.[۲۹]
پانویس
منابع
- ابنسعید حلی، یحیی، الجامع للشرایع، تحقیق جعفر سبحانی، قم، موسسة سید الشهداء، ۱۴۰۵ق.
- ابنسیده، علی بن اسماعیل، المخصص، تحقیق لجنة احیاء التراث العربی، بیروت: دار احیاء التراث العربی، بی تا.
- ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، بی تا.
- اصفهانی، محمدحسین، حاشیة المکاسب، تحقیق عباس محمد آل سباع، ۱۴۱۸ق.
- بحرالعلوم، محمد، بلغة الفقیه، تعلیق محمد تقی آل بحر العلوم، چاپ چهارم، ۱۴۰۳ق.
- بیهقی، قطبالدین، اصباح الشیعة بمصباح الشریعة، تحقیق ابراهیم بهادری، قم، موسسة الامام الصادق، ۱۴۱۶ق.
- جُزَیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت، تحقیق سید محمد غروی و یاسر مازح، بیروت، دار الثقلین، ۱۴۱۹ق.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرایع الإسلام، تحقیق محمود قوچانی، طهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، ۱۳۶۸ش.
- حر عاملی، محمد، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، تحقیق موسسة آل البیت، قم، موسسة آل البیت، ۱۴۱۴ق.
- سیستانی، سید علی، المسائل المنتخبة، قم، مکتب آیتالله العظمی سیستانی، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
- شیخ طوسی، محمد، تهذیب الأحکام فی شرح المقنعة للشیخ المفید، تحقیق حسن موسوی، طهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ش.
- شیخ مفید، محمد بن محمد، المقنعه، تحقیق موسسة النشر الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
- عسکری، ابیالهلال، الفروق اللغویة، تحقیق موسسة النشر الاسلامی، قم، موسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، تحقیق موسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۸ق.
- فتال نیشابوری، محمد، روضة الواعظین، قم: منشورات الرضی، بیتا.
- فراهیدی، خلیل، العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، بیجا، دار الهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- گلپایگانی، سید محمدرضا، مختصر الاحکام، بیجا، دار القرآن الکریم، ۱۴۱۴ق.
- گلپایگانی، سید محمدرضا، هدایة العباد، قم، دار القرآن الکریم، ۱۴۱۷ق.
- مغنیه، محمدجواد، الفقه علی مذاهب الخمسة، قم، موسسة الصادق، چاپ پنجم، ۱۴۲۷ق.
- محقق حلی، جعفر بن حسن، شرایع الاسلام، تحقیق صادق شیرازی، طهران، انشارات استقلال، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- یزدی طباطبائی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی، قم، موسسة فقه الثقلین، ۱۴۲۰ق.
- ↑ گلپایگانی، مختصر الاحکام، ۱۴۱۴ق، ص۱۴۷. سیستانی، المسائل المنتخبة، ۱۴۱۴ق، ص۴۹۳.
- ↑ «وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بوالِدَیْهِ حسْناً»، سوره عنکبوت، آیه۸.
- ↑ «ُیوصیکمُ اللهُ فی أَوْلادِکمْ لِلذَّکرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ»، سوره نساء، آیه ۱۱.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۸۰.
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۶۵ش، ج۹، ص۱۷۲.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۱۴ق، ج۱۹، ص۲۵۹.
- ↑ ابنسعید حلی، الجامع للشرایع، ۱۴۰۵ق، ص۴۹۳.
- ↑ علامه حلی، قواعد الاحکام، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۶۳.
- ↑ علامه حلی، فواعد الاحکام، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۶۴.
- ↑ مغنیه، الفقه علی مذاهب الخمسة، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۴۶۲.
- ↑ گلپایگانی، هدایة العباد، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۷۰.
- ↑ علامه حلی، فواعد الاحکام، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۶۲.
- ↑ علامه حلی، فواعد الاحکام، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۶۳.
- ↑ شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۶۶۸؛ بیهقی، اصباح الشیعة بمصباح الشریعة، ۱۴۱۶ق، ص۳۵۵.
- ↑ محقق حلی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۷۰.
- ↑ محقق حلی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۷۹.
- ↑ شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۶۶۶.
- ↑ شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۶۶۸.
- ↑ محقق حلی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۹، ج۲، ص۴۷۹.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۸ش، ج۲۸، ص۳۲۴.
- ↑ بحرالعلوم، بلغة الفقیه، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۵۳.
- ↑ گلپایگانی، هدایة العباد، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۷۰.
- ↑ اصفهانی، حاشیة المکاسب، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۲۹۳.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۸ش، ج۲۸، ص۲۷۹.
- ↑ یزدی طباطبائی، العروة الوثقی، ۱۴۲۰ق، ج۵، ص۶۴۳.
- ↑ قانون امور حسبی، ماده ۲۷۶.
- ↑ قانون امور حسبی، ماده ۲۷۸.
- ↑ قانون امور حسبی، ماده ۲۷۷.
- ↑ قانون امور حسبی، ماده ۲۷۹.