وصیت: تفاوت میان نسخهها
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۱۲ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۴۸
بخشی از احکام عملی و فقهی |
---|
وصیت سفارش زبانی یا مکتوب شخص به وصی خود درباره اموال و دیگر مسائل مربوط به بعد از مرگ خود است. وصیت از مستحبات مورد تاکید در اسلام است. برای وصیت ارکانی همچون موصی، موصی به و موصی له ذکر شده است. در وصیت شرایطی از جمله حضور شهود هنگام وصیت و عدم جواز وصیت مجنون و صبی لازم دانسته شده است. وصیت را به عهدی و تملیکی تقسیم کردهاند. بر اساس قانون امور حسبی ایران، وصیت به سه قسمت «خودنوشت یا عادی»، «رسمی» و «سری» تقسیم میشود.
مفهومشناسی و اهمیت
وصیت بهمعنای «عهد» [۱] و توصیه کردن به اموری است[۲] که شخص برای خود یا دیگران بر انجام آنها تاکید دارد.[۳] وصیت را به وصل کردن نیز معنا کردهاند؛ زیرا وصیت کننده کار خود را به کسی که به او وصیت کرده، متصل میکند.[۴] در اصطلاح، وصیت به معنای «عهد یا مالک شدن عین یا منفعت، یا انجام عملی بعد از وفات شخص است».[۵]
در وصیت به کسیکه مُوصی، به او وصیت کند و به وی اذن تصرف دهد؛ وصی گفته میشود.[۶] وصی باید دارای شروطی از جمله عقل، بلوغ، اسلام، عدالت و حریت باشد.[۷]
وصیت و مشتقات آن در قرآن راجع به سفارش به والدین،[۸] دو برابر بردن ارث پسر نسبت به دختر[۹] انسان محتضر[۱۰] و ... بکار رفته است. در روایات نیز وصیت حق هر مسلمانی دانسته شده[۱۱] و اینکه اگر کسی بدون وصیت از دنیا برود، با مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.[۱۲] نوشتن وصیت برای کسی که به دیگران بدهکار است واجب و برای کسانی که حقی به گردن آنها نیست مستحب است.[۱۳]
ارکان
وصیت دارای چهار رکن صیغه، مُوصی، مُوصیٰ لَه و مُوصیٰ بِه است.[۱۴] هر چند برخی صیغه را جزء ارکان وصیت ندانسته و ارکان وصیت را سه رکن میدانند.[۱۵]
- صیغه وصیت: برای وصیت، صیغههایی چون «وصَّیتُ الیک: به تو وصیت کردم»، یا «فوّضت الیک امور اولادی: اختیار امور فرزندانم را به تو واگذار کردم»، یا «نصبتک وصیا لهم او فی حفظ مالی او فیما له فعله: تو را وصی خودم برای فرزندان یا حفظ اموال یا در اموری که انجام دادن آن به نفع فرزندانم باشد انتخاب کردم» ذکر شده است.[۱۶]
- موصی: همان وصیت کننده است که از لحاظ شرعی دارای ولایت بر مال یا اطفال یا مجانین باشد همانند پدر یا جد.[۱۷] از شرایط موصی بلوغ، عقل، اسلام، عدالت و حر بودن است.[۱۸]
- موصی به: اموال یا منفعتی که مورد وصیت قرار میگیرد[۱۹]
- موصی له: کسیکه برای او وصیت میشود و باید وجود خارجی داشته باشد، بنابراین وصیت کردن برای میت صحیح نیست.[۲۰]
شرایط
در کتب فقهی شرایط متعددی برای وصیت ذکر شده است که از جمله آنها میتوان به حضور شهود هنگام وصیت،[۲۱] عدم جواز وصیت صبی و محجور،[۲۲] چیزی که به آن وصیت میشود دارای وجود خارجی باشد[۲۳] اشاره کرد.
انواع وصیت
وصیت به عهدی و تملیکی تقسیم شده است.[۲۴]
- وصیت عهدی: موصی، به شخص یا اشخاصی وصیت میکند تا بعد از مرگ او تمام امور مورد وصیت را اجرا کند.[۲۵] قوام وصیت عهدی به دو امر موصی و موصی به است، مگر آنکه موصی شخصی را برای اجرای وصیت معین کند که در این صورت تحقق وصیت افزون بر دو رکن مذکور، به وصی نیز نیاز دارد.[۲۶]
- وصیت تملیکیه: در این نوع، انسان وصیت میکند چیزی بعد از مرگش به تملیک شخص دیگری درآید.[۲۷] این قسم از وصیت را از جمله عقود دانستهاند.[۲۸]نظر مشهور فقها این است که وصیت تملیکی نیاز به قبول موصی له دارد، برخلاف وصیت عهدی که نیاز به قبول موصی له ندارد.[۲۹]
انواع وصیتنامه در حقوق ایران
بر اساس قوانین امور حسبی، سه نوع وصیتنامه «خودنوشت یا عادی»، «رسمی» و «سری» وجود دارد.[۳۰]
- وصیتنامه خودنوشت یا عادی: وصیتنامهای که وصیت کننده به خط خود مینویسد. این وصیتنامه دارای تاریخ (روز، ماه و سال) و با امضای موصی میباشد.[۳۱] بر همین اساس کسی که سواد خواندن و نوشتن ندارد یا نابینا باشد یا به نوعی ناتوانی داشته باشد که قادر به نوشتن نباشد، چنین شخصی نمیتواند وصیتنامه خودنوشت یا عادی تنظیم نماید. البته نابینایان میتوانند از خط بریل برای نوشتن وصیتنامه خودنوشت یا عادی استفاده نمایند. وصیتنامه خودنوشت یا عادی در واقع سند عادی است که اجرای آن تنها با رضایت وراث شدنی میباشد (نفوذ آن به موجب رضایت وارث یا وارثان خواهد بود).
- وصیتنامه رسمی: این نوع از وصیت مانند سایر اسناد رسمی خواه با موضوع اموال منقول و خواه غیرمنقول، از اعتبار رسمی برای اجرا برخودار میباشد. اجرای وصیتنامه رسمی نیازی به رضایت وارثان ندارد و آنها تنها میتوانند نسبت به جعلی بودن آن اعتراض داشته باشند. تنظیم وصیتنامه رسمی، مانند تنظیم سایر اسناد رسمی در دفتر اسناد رسمی صورت میگیرد.[۳۲]
- وصیتنامه سری: این وصیت ممکن است به خط موصی یا به خط دیگری باشد، ولی در هر صورت باید به امضاء موصی برسد و به ترتیبی که برای امانت اسناد در قانون ثبت اسناد مقرر گردیده در اداره ثبت اقامتگاه موصی یا محل دیگری که در آیین نامه وزارت دادگستری معین می گردد، امانت گذارده می شود.[۳۳] کسی که سواد ندارد نمی تواند سری وصیت نماید.[۳۴] از سوی دیگر کسی که نمی تواند حرف بزند هر گاه بخواهد وصیت نامه سری تنظیم کند باید تمام وصیت نامه را به خط خود نوشته و امضاء نماید و نیز در حضور مسئول دفتر رسمی روی وصیت نامه بنویسد.[۳۵]
پانویس
منابع
- ابن سعید حلی، یحیی، الجامع للشرایع، تحقیق جعفر سبحانی، قم، موسسة سید الشهداء، ۱۴۰۵ق.
- ابن سیده، علی بن اسماعیل، المخصص، تحقیق لجنة احیاء التراث العربی، بیروت: دار احیاء التراث العربی، بی تا.
- ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، بی تا.
- اصفهانی، محمد حسین، حاشیة المکاسب، تحقیق عباس محمد آل سباع، ۱۴۱۸ق.
- بحر العلوم، محمد، بلغة الفقیه، تعلیق محمد تقی آل بحر العلوم، چاپ چهارم، ۱۴۰۳ق.
- بیهقی، قطب الدین، اصباح الشیعة بمصباح الشریعة، تحقیق ابراهیم بهادری، قم، موسسة الامام الصادق، ۱۴۱۶ق.
- جزائری و دیگران، الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت، بیروت، دار الثقلین، ۱۴۱۹ق.
- جواهری نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرایع الإسلام، تحقیق محمودقوچانی، طهران، دارالکتبالاسلامیة،چاپ دوم۱۳۶۸ش.
- حر عاملی، محمد، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشرعیة، تحقیق موسسة آل البیت، قم: موسسة آل البیت،۱۴۱۴ق.
- سیستانی، علی، المسائل المنتخبة، قم، مکتب آیت الله العظمی سیستانی، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
- شیخ طوسی، محمد، تهذیب الأحکام فی شرح المقنعة للشیخ المفید، تحقیق حسن موسوی ، طهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ش.
- شیخ مفید، محمد بن محمد، المقنعه، تحقیق موسسة النشر الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
- عسکری، ابی الهلال، الفروق اللغویة، تحقیق موسسة النشر الاسلامی، قم: موسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، تحقیق موسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۸ق.
- فتال نیشابوری، محمد، روضةالواعظین، قم: منشورات الرضی، بیتا.
- فراهیدی، خلیل، العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، بی جا: دار الهجرة، چاپ دوم، 1409ق.
- گلپایگانی، محمد رضا؛ مختصر الاحکام؛ بیجا: دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۴ق.
- گلپایگانی، محمدرضا، هدایة العباد، قم، دار القرآن الکریم، ۱۴۱۷ق.
- مغنیه، محمد جواد، الفقه علی مذاهب الخمسة، قم، موسسة الصادق، چاپ پنجم، ۱۴۲۷ق.
- محقق حلی، شرایع الاسلام، تحقیق صادق شیرازی، طهران، انشارات استقلال، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- یزدی طباطبائی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی، قم، موسسة فقه الثقلین، ۱۴۲۰ق.
- ↑ فراهیدی، العین، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۰۲. ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۳۱۱.
- ↑ فراهیدی، العین، ۱۴۰۹ق، ج۷، ص۱۷۷.
- ↑ ابو هلال عسکری، الفروق اللغویة، ۱۴۱۲ق، ص۷۸.
- ↑ ابن سیدة، المخصص، دار احیاء التراث العربی، ج۳، ص۱۸۸.
- ↑ گلپایگانی، مختصر الاحکام، ۱۴۱۴ق، ص۱۴۷. سیستانی، المسائل المنتخبة، ۱۴۱۴ق، ص۴۹۳.
- ↑ علامه حلی، قواعد الاحکام، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۶۳.
- ↑ علامه حلی، فواعد الاحکام، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۶۴.
- ↑ «وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بوالِدَیْهِ حسْناً»، سوره عنکبوت، آیه۸.
- ↑ «ُیوصیکمُ اللهُ فی أَوْلادِکمْ لِلذَّکرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ»، سوره نساء، آیه ۱۱.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۸۰
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۶۵ش، ج۹، ص۱۷۲.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۱۴ق، ج۱۹، ص۲۵۹.
- ↑ ابن سعید حلی، الجامع للشرایع، ۱۴۰۵ق، ص۴۹۳.
- ↑ مغنیه، الفقه علی مذاهب الخمسة، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۴۶۲.
- ↑ گلپایگانی، هدایة العباد، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۷۰.
- ↑ علامه حلی، فواعد الاحکام، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۶۲.
- ↑ علامه حلی، فواعد الاحکام، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۶۳.
- ↑ ر. ک: شیخ مفید، المقنعة،۱۴۱۰ق، ص۶۶۸. بیهقی، اصباح الشیعة بمصباح الشریعة، ۱۴۱۶ق، ص۳۵۵.
- ↑ محقق حلی، شرایع الاسلام،۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۷۰
- ↑ محقق حلی، شرایع الاسلام،۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۷۹
- ↑ شیخ مفید، المقنعة،۱۴۱۰ق، ص۶۶۶
- ↑ شیخ مفید، المقنعة،۱۴۱۰ق، ص۶۶۸
- ↑ محقق حلی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۹، ج۲، ص۴۷۹.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۸ش، ج۲۸، ص۳۲۴.
- ↑ بحر العلوم، ۱۴۰۳، بلغة الفقیه، ج۴، ص۵۳.
- ↑ گلپایگانی، هدایة العباد، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۷۰.
- ↑ اصفهانی، حاشیة المکاسب، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۲۹۳.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۸ش، ج۲۸، ص۲۷۹.
- ↑ یزدی طباطبائی، العروة الوثقی، ۱۴۲۰ق، ج۵، ص۶۴۳.
- ↑ قانون امور حسبی، ماده ۲۷۶
- ↑ قانون امور حسبی، ماده ۲۷۸
- ↑ قانون امور حسبی، ماده 277.
- ↑ قانون امور حسبی، ماده ۲۷۹.
- ↑ قانون امور حسبی، ماده ۲۸۰.
- ↑ قانون امور حسبی، ماده ۲۸۱