شاه نعمتالله ولی
عارف و بنیانگذار سلسله نعمتاللهی | |
اطلاعات کلی | |
---|---|
نام کامل | سیدامیر نورالدین نعمتالله بن میرعبدالله |
نام مستعار | شاه نعمتالله ولی |
مذهب | اختلاف در شیعه و سنی بودن |
زادروز | ۱۴ ربیع الاول سال ۷۳۱ق |
زادگاه | حلب یا به قولی در کوهبنان از شهرهای کرمان |
وفات | سال ۸۳۴ق، ماهان |
اطلاعات علمی | |
استادان | شیخ عبدالله یافعی |
آثار | دیوان اشعار • منظومة فی تحقیق الایمان • رساله نصایح منظومه • خوابنامه و ... |
اطلاعات دیگر | |
فعالیتها | بنیانگذار سلسله نعمتاللهی |
شاه نعمتالله ولی یا شاه ولی شاعر و عارف قرن هشتم و بنیانگذار سلسله نعمتاللهی. وی عرفان و تصوف را نزد شیخ عبدالله یافعی فراگرفت. او در درجه اول عارفی غزلسرا بود که از شعر برای بیان مفاهیم عرفانی استفاده میکرد.
او علاوه بر تحصیل علوم مرسوم، به عبادت، ریاضت و هدایت مردم مشغول بود و طریقتی جدید در میان طریقتهای تصوف ایجاد نمود. سلسله نعمت اللهی پس از او به هند منتقل شد؛ اما با روی کار آمدن حکومت قاجار، سلسله نعمتاللهی به ایران بازگشت.
درباره مذهب شاه نعمتالله اختلاف است. عدهای تشیع او را قطعی میدانند و عدهای دیگر برای سنی بودن وی به شواهدی استناد کردهاند. مهمترین اثر وی دیوان اشعاری است که مشتمل بر دوازده هزار بیت است. از او رساله و اشعاری درباره مهدی موعود به جای مانده است.
شاه نعمتالله به شهرهای مختلفی سفر کرد و ۲۵ سال آخر عمر خود را در ماهان از شهرهای کرمان گذراند و در همانجا از دنیا رفت.
زندگینامه
سید امیر نورالدین نعمتالله بن میرعبدالله[۱] معروف به شاه نعمتالله ولی در ۱۴ ربیع الاول سال ۷۳۱ق[۲] در حلب[۳] و طبق قولی در کوهبنان از شهرهای کرمان[۴] به دنیا آمد. برخی محققین، او را از نوادگان امام باقر(ع) دانستهاند.[۵] به گفته برخی نسب شاه نعمتالله از طریق اسماعیل بن جعفر به امام علی(ع) میرسد.[۶]
وی به نقاط مختلفی چون عراق، حجاز، هرات، ماوراء النهر، شیراز و کرمان مسافرت کرد.[۷] او در ۲۴ سالگی در مسافرتی که به مکه داشت، با شیخ عبدالله یافعی (درگذشت ۷۶۸ق) آشنا شد و به مدت هفت سال مبادی تصوف و عرفان را نزد او آموخت.[۸] شاه نعمتالله در سال ۷۶۲ق به سمرقند رفت.[۹] او سپس از طریق خراسان به شهر کش، زادگاه تیمور گورکانی رفته و آنجا فعالیت را شروع کرد.[۱۰] تیمور پس از چندی او را بهخاطر نگرانی از افزایش نفوذش، توصیه به خروج از این شهر کرد[۱۱] نعمتالله ولی سپس به مرو و هرات رفت.[۱۲]شاه نعمتالله هنگام سیر و سیاحت در اطراف کرمان، گذرش به منطقه ماهان افتاد.[۱۳] در آنجا قصد اقامت کرد و ۲۵ سال آخر عمر خود را در آن دیار گذراند.[۱۴] به دلیل اقامت طولانیاش در ماهان کرمان، شهرت کرمانی یافت.[۱۵]
نعمت الله در سال ۸۳۴ق از دنیا رفت و در ماهان به خاک سپرده شد.[۱۶] سال وفات، ۸۲۷ و ۸۳۹ نیز گفته شده است.[۱۷] به دستور احمد بهمنی، پادشاه دکن و از مریدان وی، در سال ۸۴۰ق گنبد و بارگاهی بر مزار او ساخته شد.[۱۸]
از نعمت الله یک فرزند به نام سید خلیلالله باقی ماند.[۱۹] پس از درگذشت نعمتالله بنا به وصیت او، تنها فرزندش جانشین سلسله عرفانی او شد.[۲۰]
جایگاه در شعر و عرفان
نعمتالله ولی عارف و شاعر قرن هشتم هجری است.[۲۱] بعضی معتقدند او بیشتر عارفی بود که از شعر و غزل برای بیان مسائل تصوف و پرورش شاگردان استفاده میکرد.[۲۲] به اعتقاد ادوارد براون ایرانشناس انگلیسی، نعمتالله بیشتر در تصوف و عرفان شهرت داشت تا شعر و شاعری.[۲۳] او به سبب پیروی از مکتب محیالدین عربی، به اصطلاحات خاص عرفان آگاهی داشت و این اصطلاحات را در آثار خود بهکار میبرد.[۲۴] او را یک صوفی خالص وحدت وجودی دانستهاند.[۲۵]
نعمتالله مانند دیگر شاعران قرن هشتم و نهم بیشتر به غزل توجه داشت و آن را برای بیان معانی عرفانی مناسبتر میدانست.[۲۶] او در قصیده سرایی از سبک خاقانی تقلید میکرد.[۲۷]
به سبب ارتباط پادشاه دکن و (بهمنشاهیان)؛ شهاب الدین احمد اول با نعمت الله ولی، او نوه خود نورالله را به دکن فرستاد.[۲۸] حضور او و خانوادهاش باعث محبوبیت نعمتالله و نوادگانش نزد حاکمان هندوستان، رواج سلسله نعمتاللهی و رونق شعر و ادب فارسی در آن دیار شد.[۲۹]
مذهب
در مذهب نعمتالله اختلاف است. افرادی مانند عبدالرزاق کرمانی، صنعالله نعمتاللهی و مستوفی بافقی تشیع نعمتالله را مسلّم میدانستند.[۳۰] انتساب نعمتالله به تشیع را به دلیل تصنیف رسالهای درباره امام مهدی(عج)، نوشتن شرحی بر گفتگوی مشهور امام علی(ع) با کمیل و شیعه بودن اولاد وی و خدمت در حکومت صفویان دانستهاند.[۳۱] در مقابل حمید فرزام معتقد است با اینکه او به امام علی(ع) و فرزندانش ارادت داشت؛ اما سنی مذهب بود.[۳۲] برای سنی بودن وی به موارد زیر استناد شده است:
- شاگردی شیخ عبدالله یافعی سنی مذهب به مدت هفت سال.
- سلسله مشایخ شاه ولی به تصریح خود وی به احمد غزالی و حسن بصری میرسد که تشیع آنها رد شده است.
- نعمتالله در رساله نسبت خرقه، از امام علی(ع) با لقب «محیی السنة و الجماعة...» یاد کرده است.
- او در رساله مراتب الآلهیه از خلفای راشدین و همچنین از ابوحنیفه، مالک بن انس، محمد بن ادریس شافعی و احمد بن حنبل با احترام یاد کرده است.[۳۳]
- وجود اشعاری در دیوان او مانند:
نعمتالله دوستدار اهل بیت(ع) بود و با امویان و دشمنان اهل بیت(ع) دشمنی داشت و در اشعارش به این مطلب تصریح کرده است.[۳۵] از جمله:
وی در شعر دیگری گفته است:
همچنین وی گفته است: «لعنت به دشمنان علی گر کنی رواست».[۳۸] نعمتالله اشعاری نیز در منقبت امام علی(ع) دارد.[۳۹]
گفته شده نعمتالله قائل به امامت دوازده امام بود و خودش را مظهر خدا و جامع ادیان و بلکه جامع کل عالم میدانست. وی همچنین خود را مانند امامان، معصوم میشمرد.[۴۰] در کتاب «تشیع و تصوف» آمده است که نعمتالله میخواست یک مذهب شیعه-صوفی جدید براساس اعتقاد شیعه اثنیعشری معتدل بنیان نهد و خودش امام مفترض الطاعه آن باشد.[۴۱]
سلسله نعمتاللهی
نعمت الله بنیانگذار سلسله نعمتاللهی است.[۴۲] او علاوه بر تحصیل علوم رسمی به ریاضت و عبادت [۴۳] و تعلیم و ارشاد مردم مشغول بود و در هرجا که اقامت داشت، به این امر توجه مینمود و طرز تفکر او موجب شد که در اندک زمانی مشهور شود و صوفیان و سالکان طریقت دور او جمع شوند.[۴۴] او در تصوف طریقتی جدید ایجاد کرد و پیروان سایر طریقتها را تحت تاثیر خود قرار داد.
پس از ولی، تنها فرزندش سید خلیلالله راه پدر را ادامه داد.[۴۵] سید خلیلالله پس از مدتی اقامت در خانقاه ماهان، به دکن رفت و در همانجا درگذشت.[۴۶] جانشینان وبازماندگان و پیروان نعمتالله، بعد از او به هند رفتند و سلسله نعمتاللهی را در آن دیار گسترش دادند.[۴۷]
از اوایل قرن سیزدهم، پس از به وجود آمدن حکومت قاجار مشایخ سلسله نعمتاللهی تدریجا از هندوستان به ایران رفتند و این طریقه تصوف را در ایران گسترش دادند.[۴۸] پس از آن سلسلههای دیگری شکل گرفت که همه از پیروان طریقه نعمتاللهی بودند.[۴۹] معروفترین این طریقهها عبارتند از:
گفته شده از جمله آداب طریقت نعمتاللهی این بود که مریدان پس از ذکر، شاه نعمتالله را سجده میکردند.[۵۱]
مهدی در کلام شاه نعمتالله
شاه نعمتالله ولی در اشعار و آثار خود به ظهور مهدی موعود و شخصیت او توجه داشت.[۵۲] او با تکیه بر روایات اهل سنت رسالهای با عنوان «مهدیه» درباره ظهور مهدی نوشته است.[۵۳] همچنین از قصیدههای معروف شاه ولی، قصیدهای طولانی درباره علایم ظهور است[۵۴] که با این بیت شروع میشود:
او غیر از قصیده مزبور، در اشعار و آثار دیگر خود نیز از مهدی و نشانههای ظهور او یاد کرده است.[۵۵] از جمله:
پیشگوییهای شاه نعمتالله
ادوارد براون معتقد است که غالب ایرانیها از اینگونه اشعار که مشتمل بر غیبگویی و اشاره به حوادث آینده هستند، به نفع خود استفاده کردهاند. مثلا بابیه بر این باور بودند که سال ظهور باب در اشعار شاه ولی ذکر شده است.[۵۶]
آثار
مهمترین اثر شاه نعمتالله دیوان اشعار اوست که مشتمل بر دوازده هزار بیت از قصیدهها، غزلها، مثنویها و رباعیات است.[۵۷] قدیمیترین نسخه خطی دیوان شاه نعمتالله در کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری میشود.[۵۸] این کتاب بارها در تهران و کرمان چاپ شده است.[۵۹]
برخی دیگر از آثار شاه ولی عبارت است از:[۶۰]
- منظومة فی تحقیق الایمان
- رساله نصایح منظومه
- ارواح شاه نعمتالله
- خوابنامه
- رساله شرح فصّ الاول من فصوص الحکم
- رساله برزخیه
- رساله مکاشفات
- رساله منشآت
- رساله نفسیه (معرفت نفس)
- رساله مهدیه
مطالعه بیشتر
- کتاب «تحقیق در احوال و نقد آثار و افکار شاه نعمتالله ولی» تالیف دکتر حمید فرزام، به صورت مبسوط و مفصل به شرح زندگی و آثار شاه نعمتالله پرداخته است. این کتاب توسط انتشارات سروش و به همت مرکز کرمانشناسی چاپ شده است. عمده مطالب این مقاله، از کتاب مزبور گرفته شده است.
پانویس
- ↑ براون، از سعدی تا جامی، ۱۳۳۹ش، ص۶۸۳.
- ↑ فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، ص۳۰.
- ↑ فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، ص۲۲.
- ↑ نعمتاللهی، طرائق الحقائق، ۱۳۱۹ق، ج۳، ص۱.
- ↑ فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، ص۲۷.
- ↑ شیبی، تشیع و تصوف، ۱۳۸۵ش، ص۲۳۱.
- ↑ فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، ص۶۰-۱۰۵.
- ↑ زرین کوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۴۴ش، ص۹۳.
- ↑ شیبی، تشیع و تصوف، ۱۳۸۵ش، ص۲۳۲.
- ↑ نوربخش، «زندگی و آثار شاه نعمتالله ولی»، ۱۳۳۷ش، ص۱۲.
- ↑ کمبریج، تاریخ ایران دوره تیموریان، ۱۳۷۸ش، ص۹۹.
- ↑ نوربخش، «زندگی و آثار شاه نعمتالله ولی»، ۱۳۳۷ش، ص۳۱.
- ↑ مستوفی بافقی، جامع مفیدی، ۱۳۴۰ش، ج۳، ص۳۱.
- ↑ Rieu, Catalogue of the Persian Manuscripts, 1966, vol. 2, p. 634-635.
- ↑ زرین کوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۴۴ش، ص۹۳.
- ↑ فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، ص۱۲۸.
- ↑ شیبی، تشیع و تصوف، ۱۳۸۵ش، ص۲۳۳.
- ↑ نعمتاللهی، طرائق الحقائق، ۱۳۱۹ق، ج۳، ص۸.
- ↑ فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، ص۱۹۷.
- ↑ مستوفی بافقی، جامع مفیدی، ۱۳۴۰ش، ج۱، ص۴۴.
- ↑ فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، صفحه نوزده.
- ↑ فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، ص۳۵۷.
- ↑ براون، از سعدی تا جامی، ۱۳۳۹ش، ص۶۸۶.
- ↑ فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، ص۳۵۸.
- ↑ شیبی، تشیع و تصوف، ۱۳۸۵ش، ص۲۳۳.
- ↑ فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، ص۳۵۸.
- ↑ فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، ص۳۶۱.
- ↑ طباطبا، ۱۳۵۵، ۶۵؛ فرشته، ۱۲۸۱، ۱/۳۲۹.
- ↑ فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، ص۲۱۰.
- ↑ فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، ص۵۸۷.
- ↑ شیبی، تشیع و تصوف، ۱۳۸۵ش، ص۲۳۶.
- ↑ فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، ص۵۹۸.
- ↑ فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، ص۵۹۱-۵۹۸.
- ↑ شاه نعمتالله ولی، دیوان اشعار، ۱۳۳۷ق، ص۶۸۲.
- ↑ شیبی، تشیع و تصوف، ۱۳۸۵ش، ص۲۳۵.
- ↑ شاه نعمتالله ولی، دیوان اشعار، ۱۳۳۷ق، ص۶۸۲.
- ↑ شاه نعمتالله ولی، دیوان اشعار، ۱۳۸۰ش، ص۱۱۴۰.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: شاه نعمتالله ولی، دیوان اشعار، ۱۳۸۰ش، ص۸۴۰.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: شاه نعمتالله ولی، دیوان اشعار، ۱۳۸۰ش، ص۸۲۶ و ۸۲۷، ۸۳۹، ۸۸۲ و ۸۸۳.
- ↑ شیبی، تشیع و تصوف، ۱۳۸۵ش، ص۲۳۵ و ۲۳۶.
- ↑ شیبی، تشیع و تصوف، ۱۳۸۵ش، ص۲۳۶.
- ↑ فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، صفحه نوزده.
- ↑ زرین کوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۴۴ش، ص۹۳.
- ↑ رک: فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، ص۱۵۸.
- ↑ مستوفی بافقی، جامع مفیدی، ۱۳۴۰ش، ج۱، ص۴۴..
- ↑ هندوشاه استرآبادی، تاریخ فرشته، ۱۲۸۱ق، ج۱، ص۳۲۹.
- ↑ زرین کوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۴۴ش، ص۹۳.
- ↑ نعمتاللهی، طرائق الحقائق، ۱۳۱۹ق، ج۳، ص۷۶-۷۷.
- ↑ فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، ص۲۱۸.
- ↑ فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، ص۲۱۹.
- ↑ شیبی، تشیع و تصوف، ۱۳۸۵ش، ص۲۳۴.
- ↑ فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، ص۳۷۵.
- ↑ فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، ص۳۷۴.
- ↑ فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، ص۳۷۲.
- ↑ فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، ص۳۷۳.
- ↑ براون، از سعدی تا جامی، ۱۳۳۹ش، ۶۸۶-۶۸۷.
- ↑ فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، ص۳۴۶.
- ↑ فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، مقدمه، صفحه چهل و شش.
- ↑ فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، ص۳۴۶.
- ↑ فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، ص۳۵۰-۳۵۵.
یادداشت
- ↑ در نسخههای جدید «سنی» به «مستی» تحریف شده است. ولی در دیوان نعمتالله ولی چاپ سنگی کرمان، چاپ ۱۳۳۷ق، به واژه سنی آمده است. (فرزام، تحقیق در احوال شاه نعمتالله، ۱۳۷۹ش، ص۵۹۲، پاورقی سوم.)
منابع
- براون، ادوارد گرانویل، از سعدی تا جامی، ترجمه علیاصغر حکمت، تهران، بینا، چاپ دوم، ۱۳۳۹ش.
- زرین کوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، تهران، انتشارات آریا، ۱۳۴۴ش.
- شاه نعمتالله ولی، نعمتالله بن عبدالله، دیوان اشعار، به تصحیح سید ابوالقاسم وفیعلیشاه سیرجانی، کرمان، طبع سنگی، ۱۳۳۷ق.
- شاه نعمتالله ولی، نعمتالله بن عبدالله، دیوان کامل حضرت شاه نعمتالله ولی، تصحیح و مقابله عباس خیاطزاده، کرمان، خدمات فرهنگی کرمان، ۱۳۸۰ش.
- شیبی، کامل مصطفی، تشیع و تصوف تا آغاز سده دوازدهم هجری، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۸۵ش.
- طباطبا، سیدعلیبنعزیزالله، برهان مآثر، به کوشش سیدهاشمی، دکن، جامعه دهلی، ۱۳۵۵ق.
- فرشته، محمدقاسمبنهندوشاه، تاریخ، لکهنو، نولکشور، ۱۲۸۱ق.
- فرزام، حمید، تحقیق در احوال و نقد آثار و افکار شاه نعمتالله ولی، تهران، انتشارات سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
- مستوفی بافقی، محمد مفید، جامع مفیدی، به کوشش ایرج افشار، تهران، کتابفروشی اسدی، ۱۳۴۰ش.
- نعمتاللهی، معصومعلی، طرائق الحقائق، تهران، بینا، ۱۳۱۹ق.
- هندوشاه استر آبادی، محمد قاسم، تاریخ فرشته، هند، بینا، ۱۲۸۱ق.
- Rieu, Catalogue of the Persian Manuscripts in the British Museum, vol II, Oxford, 1966.
پیوند به بیرون
- «شاه نعمتالله ولی»، دایره المعارف بزرگ اسلامی.
- «شاه نعمتالله ولی»، دانشنامه جهان اسلام.
- «آرامگاه شاه نعمتالله ولی»، دانشنامه جهان اسلام.
- «دیوان شاه نعمتالله ولی»، سایت گنجور.