استقصاء النظر فی القضاء و القدر (کتاب)

مقاله قابل قبول
شناسه ارزیابی نشده
عدم جامعیت
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از استقصاء النظر)
استقصاء النظر فی القضاء و القدر
اطلاعات کتاب
نویسندهعلامه حلی
موضوعکلام
زبانعربی
مجموعهیک جلد
اطلاعات نشر
ناشردار انباء الغیب
تاریخ نشر۱۴۱۸ق


إسْتِقْصاءُ النّظَر فِی القَضاءِ و القَدَر کتابی کلامی و به زبان عربی در باب قضا و قدر از مسائل مهم علم کلام، تألیف علامه حلی عالم مشهور شیعه در قرن هشتم هجری. نویسنده در این اثر به تبیین دیدگاه‌های امامیه، معتزله و اشاعره پرداخته است.

مؤلف

ابومنصور جمال‌الدین، حسن بن یوسف بن مطهّر حلّی (۶۴۸-۷۲۶ قمری) معروف به علامه حلّی، از علمای شیعه قرن هشتم قمری است. مناظرات و آثار او موجب گرایش اولجایتو (سلطان محمد خدا بنده) به تشیع و رواج مذهب شیعه در ایران گردید. علامه حلی دارای تألیفات بسیاری در علوم فقه، اصول، عقاید، فلسفه، منطق، دعا و... است. او نخستین کسی بود که به علت فضل و دانش بسیارش با لقب آیت الله خوانده شد.

نام کتاب

آقا بزرگ تهرانی در الذریعه از کتاب با عنوان "استقصاء البحث و النظر فی مسائل القضاء و القدر" نام می‌برد که خود علامه در خلاصة الاقوال این‌گونه تعبیر کرده است. وی همچنین می‌نویسد که به کتاب، "استقصاء النظر" نیز گفته می‌شود.[۱] از این اثر با نام‌های "استقصاء النظر فی القضاء و القدر" و "استقصاء النظر فی البحث عن القضاء و القدر" نیز در بعضی از نسخ خطی یاد شده است.[۲]

انگیزه تألیف

علامه حلی این اثر را به درخواست سلطان محمد خدابنده نگاشته، که از او خواسته بود ادله بر مختار بودن انسان را در قالب رساله‌ای بیان کند. مؤلف از این رو به تبیین دیدگاه‌های اشاعره، معتزله و امامیه پرداخته است.[۳]

محتوا

کتاب مشتمل بر دو رساله است:

  • استقصاء النظر فی القضاء و القدر که علامه حلی در آن، به دستور خدابنده محمد از سلاطین ایلخانی به اهم دیدگاه‌های عدلیه در باب مختار بودن انسان پرداخته و آیات متعددی از قرآن کریم را دلیل می‌آورد. وی همچنین به نقد دیدگاه جبرگرایانه اشاعره پرداخته و به آنها پاسخ می‌گوید.[۴]علامه در این رساله هجده دلیل عقلی و هجده دلیل نقلی از آیات و روایات برای مختار بودن انسان در افعالش اقامه کرده و به ادله و شبهات معتزله و اشاعره در این زمینه پاسخ داده است. [۵]نخستین مطلب این رساله دلیلی است عقلی بر مختار بودن انسان، براین اساس که میان حرکت ارادی و اضطراری ما انسان‌ها تفاوت است و نسبت دادن کارهای انسان به خداوند برابر است با انکار این تفاوت و حکم عقلی.آخرین مطلب رساله هم پاسخ به این شبهه اشاعره است که اگر خداوند از کافر ایمان را خواسته باشد چون کافر ایمان نیاورده پس خداوند عاجز است و پاسخ این است که خداوند وقتی عاجز است که قدرت بر مجبور ساختن کافر را نداشته باشد در حالی‌که این گونه نیست و قدرت بر این کار را دارد اما نمی‌خواهد که کافر ایمان آوردنش اجباری باشد و ایمان نیاوردن کافر از روی اختیار دلیلی بر عجز و ناتوانی خداوند نیست. [۶]
  • الفرق بین کلام النبی و قول الوصی رساله‌ای مختصر در باب سه مسأله عقیدتی است که شخصی از خواجه رشیدالدین از شاگردان خواجه نصیر پرسیده و علامه حلی که در مجلس حضور داشته، آن مسائل را به تحریر در آورده است.

نخستین مطلب رساله «الفرق بین کلام النبی و قول الوصی» پاسخ به سؤالی است که از مقایسه سخن پیامبر(ص) با سخنی از امیرالمؤمنین(ع) برخاسته است.پیامبر(ص) به نقل از قرآن می‌گوید: قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْمًا آیه ۱۱۴ سوره طه بگو: «پروردگارا، بر دانشم بیفزای.» و امیرالمؤمنین(ع) در سخنی گفته است:«لَوْ کشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ یقِیناً» «اگر پرده برداشته شود، بر یقین من چیزی افزوده نمی‌گردد.» با این که مقام پیامبر(ص) از مقام امیرالمؤمنین(ع) برتر است سؤال این است گه چگونه یقین امیرالمؤمنین(ع) از دانش پیامبر(ص) بیشتر است. پاسخ این است که آن چه مانع از تعقل و دریافت و ادراک حقایق است ماده است که همانند پرده‌ای مانع ادراک حقایق می‌شود و تاجایی که برای امیرالمؤمنین(ع) امکان برطرف شدن موانع وجود داشته ادراک و تعقل صورت گرفته و برایش یقین حاصل شده و یقینی برتر از یقینی که دارد برایش وجود ندارد به همین جهت می‌گوید: «لَوْ کشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ یقِیناً»و از دیگر سو چون علم پیامبر(ص) نسبت به علم خداوند ناچیز است به همین جهت از سوی خداوند مأمور است که بگوید: «قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْمًا» و چون امام علی(ع) نفسِ پیامبر(ص) است در نتیجه هریک می‌توانند سخن دیگری را بازگو کنند هم پیامبر می‌تواند بگوید: «لَوْ کشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ یقِیناً» چون علمش از امیرالمؤمنین(ع) بیشتر است و هم امیرالمؤمنین(ع) می‌تواند بگوید: «قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْمًا» زیرا که علمش از رسول خدا(ص) کمتر است.[۷] پایان بخش کتاب خاتمه‌ای است دربردارنده سه پاسخ از خواجه رشید الدین درباره سوالی درباره مضمون آیه ۲۳ سوره انفال وَلَوْ عَلِمَ اللهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَأَسْمَعَهُمْ ۖ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ و اگر خدا در آنان خيرى مى‌يافت قطعاً شنوايشان مى‌ساخت، و اگر آنان را شنوا مى‌كرد، حتماً باز به حال اعراض، روى برمى‌تافتند. پاسخ سوم همان است که درآیه ۲۲ سوره انبیاء لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَهُ لَفَسَدَتَا (اگر در آسمان و زمین غیر از خدای یکتا خدایانی وجود داشت همانا خلل و فساد در آسمان و زمین راه می‌یافت) داده شده که هر چند ثبوت الهه‌ای جز خداوند در آسمان ها و زمین محال است و در نتیجه فساد هم در آنها محال است ولی ملازمه میان این دو محال برقرار است و این همان است که می گویند محال می تواند مستلزم محال دیگری باشد. در آین آیه هم پاسخ این است که هر چند علم خداوند به وجود خیر در کسانی که خیری درآنها نیست محال است و در نتیجه شنواساختنشان و رساندن حرف حق به گوششان نیز محال است ولی در عین حال نتیجه و ملازمه بین این دو محال برقرار است به این معنی که اگر شنواسازی هم انجام بگیرد باز اعراض و رویگردانی هست.[۸]

اعتراضات علمای هند بر کتاب

پس از انتشار این رساله، برخی از علمای هند، ردیه‌هایی بر این اثر نگاشتند که قاضی نورالله شوشتری در مقام دفاع از استقصاء النظر، کتاب "اَلنّورُ الأنْوَر فی تَنْویرِ خَفایا رسالة القَضاء و القَدَر" را نگاشت.[۹] [۱۰]

نسخ

نسخ خطی «استقصاء النظر» از این قرار است:

  1. نسخه خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی
  2. نسخه خطی کتابخانه مسجد گوهرشاد
  3. نسخه خطی کتابخانه آستان قدس رضوی

نسخ خطی «الفرق بین کلام النبی و قول الوصی» نیز عبارتند از:

  1. نسخه خطی کتابخانه مسجد گوهرشاد
  2. نسخه خطی کتابخانه ناصریه در لکنهو هند
  3. نسخه‌ای در کتابخانه محمود شهابی خراسانی

چاپ

این دو رساله در ضمن یک اثر، به سال ۱۴۱۸ق با تحقیق محمد حسینی نیشابوری در مشهد توسط انتشارات دار انباء الغیب منتشر گردید.

پانویس

  1. تهرانی، الذریعه، دار الاضواء، ج۲، ص۳۱.
  2. حلی، استقصاء النظر، ۱۴۱۸ق، ص۲۲.
  3. حلی، استقصاء النظر، ۱۴۱۸ق، ص۲۲.
  4. حلی، استقصاء النظر، ۱۴۱۸ق، ص۲۲.
  5. حلی، استقصاء النظر في القضاء و القدر، ۱۴۱۸ق، صص۳۴-۶۰.
  6. حلی، استقصاء النظر في القضاء و القدر، ۱۴۱۸ق، ص۶۰.
  7. علامه حلی، استقصاء النظر، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۷۷-۸۸.
  8. علامه حلی، استقصاء النظر، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۹۳-۹۴.
  9. حلی، استقصاء النظر، ۱۴۱۸ق، ص۲۲.
  10. تهرانی، الذریعه، دار الاضواء، ج۲، ص۳۲.

یادداشت

منابع