منهج الرشاد فی معرفة المعاد (کتاب)

مقاله نامزد خوبیدگی
شناسه ارزیابی نشده
از ویکی شیعه
منهج الرشاد فی معرفة المعاد
اطلاعات کتاب
نویسندهملانعیما
تاریخ نگارش۱۱۵۱ق
موضوعکلام
زبانعربی
اطلاعات نشر
ناشرمرکز پژوهش‌های آستان قدس رضوی


مَنْهَجُ الرَّشاد فی مَعْرفَةِ المَعاد کتابی کلامی به زبان عربی نوشته محمد نعیم طالقانی از عالمان شیعه در قرن ۱۲ق. وی با استفاده از مبانی فلسفی، عرفانی و تفسیری درباره معاد جسمانی و روحانی بحث کرده است. وی بیشترین تأثیر را در ارائه مباحث، از ملاصدرا برده است.

مؤلف کتاب

محمدنعیم طالقانی مشهور به ملانعیما از عالمان شیعه قرن دوازدهم هجری. پدرش ملا محمدتقی طالقانی از شاگردان میرزا حسن بن ملا عبدالرزاق لاهیجی است. برای ملا نعیما کتاب‌هایی نظیر اصل الاصول، فصل الخطاب فی تحقیق الصواب و تنقیح المرام را نام برده‌اند.[۱]

محتوای کتاب

این کتاب که در سال ۱۱۵۱ق تألیف گردیده، از یک مقدمه، پنج باب و یک خاتمه تشکیل شده است. وی در مقدمه از حقیقت و ضرورت معاد بنابر آیات و روایات و نقد کلام متکلمین در این زمینه سخن گفته است. ابواب پنج‌گانه کتاب که هر کدام دارای شرح و تفصیل بوده، از این قرار است:

  • باب اول: بیان نفس و تحدید آن
  • باب دوم: بیان حقیقت نفس و ماهیت آن
  • باب سوم: تعدید قوای نفس و اثبات قوای پنج‌گانه ظاهری نفس
  • باب جهارم: اثبات حدوث نفس با حدوث بدن
  • باب پنجم: اثبات معاد جسمانی و پاسخ به شبهات.[۲]

آغاز کتاب درباره ترکیب انسان از مجموع نفس و بدن است که مورد تأیید برهان و قرآن است. نویسنده آیاتی از قرآن را برای اثبات این ادعا نقل کرده است مانند آیه ۱۴ سوره مؤمنون که به مراحل خلقت انسان از نطفه، علقه، مضغه، استخوان بندی و پوشاندن استخوان‌ها با گوشت و در نهایت پس از این سیر تبدیل شدنش با قدرت الهی به انسانی تمام عیار که با همه موجودات تفاوت دارد.[یادداشت ۱] و مانند آیات ۷تا ۹ سوره سجده که تصریح به خلقت انسان از گِل و نطفه و در نهایت دمیده شدن روح خدا در کالبد انسانی دارد. [۳] [یادداشت ۲]طالقانی براین باور است که آن‌چه عامل تمایز انسان از دیگر مخلوقات است در نزد صاحبان فطرت سلیم حقیقتی روشن و غیرقابل تردید است و بدون شک چیزی هست که انسان را از دیگر مخلوقات جدا و شاخص کرده است اما این که ماهیتش چیست محل اختلاف است. چنان‌چه شیخ الرییس در شفا از قدما نقل کرده برخی آن را جوهری مجرد و برخی مادی و برخی آن را جسم یا موجودی جسمانی دانسته‌اند.[۴] آخرین بخش کتاب درباره خلود و جاودانگی بهشتیان در بهشت و دوزخیان در دوزخ است. نویسنده دراین بخش تصریح به اتفاق مسلمانان بر خلود بهشتیان دارد هرچند نسبت به جاودانه ماندن دوزخیان در آتش، میانشان اختلاف وجود دارد. طالقانی در ادامه سخنانی را از محقق طوسی در تجرید و از شرح قوشجی نقل کرده است. وی هم چنین به شبهه‌هایی درباره عدم امکان خلود در بهشت و جهنم پرداخته و آنها را مورد نقد و بررسی قرار داده و تصریح کرده است که زمان و مکان در آخرت از جنس دنیا نیست که نتوان غیر متناهی بودنشان را تصور و یا تصدیق کرد و سبب خلود همان اعتقادات و ملکاتی است که در نفوس بهشتیان و دوزخیان رسوخ کرده و تثبیت شده و محدود به زمان ومکان خاصی نیست و همان‌گونه که نفوس بقاء دارند و زوال ناپذیرند ملکاتشان نیز این‌گونه است در نتیجه نعمت‌ها و عذاب‌هایشان که برخاسته از این ملکات است همیشگی و دائمی است و نه تنها این ملکات که مایه رحمت و نعمت و یا مایه عذاب و آتش‌اند از بین نمی‌روند بلکه نفوس هر یک از دوزخیان و بهشتیان استعداد افزودن و بیشتر فراهم ساختن چیزهایی( عذاب‌ها و نعمت‌ها) را دارند که با نفوسشان هماهنگ و مساعد است. نویسنده در ادامه حکمت‌هایی برای خلود دوزخیان در دوزخ بیان کرده که خوشحالی بهشتیان و کامل شدن سرور آنها یکی از این حکمت‌ها دانسته شده است زیرا اموری مانند نعمت آن‌گاه قدرش دانسته می‌شود که در برابرش چیزی به نام عذاب و نقمت وجود داشته باشد تا با این مقایسه جایگاه و ارزشمندی نعمت دانسته شود. حکمت دیگر این است که همان گونه که هم اصل وعده‌ الهی به دادن پاداش و عطا کردن نعمت‌ها لطف است؛ تحقق وعده‌هایش نیز لطف است. و نیز وعید و بیم‌های الهی و تحقق آنها نیز از الطاف الهی است و مصداق عدل الهی است که تحقق نیافتنش خلاف حکمت متعالیه الهی است.[۵]

سخن آشتیانی

سید جلال الدین آشتیانی درباره کتاب می‌گوید:

این کتاب در باب خود بی‌نظیر است. مدت‌ها بود که به سراغ کتابی در معاد می‌رفتم که مؤلف آن مفسر، فقیه، حکیم. عارف باشد تا اینکه نسخه این کتاب را در کتابخانه مجلس یافتم... مؤلف با احاطه به کلمات اَعلام فن، به‌خصوص صدرالمتألهین و احاطه به روایات تفسیری با حفظ قواعد عقلی و افکار محققان، معاد جسمانی را ثابت کرده و به حل مشکلات و دفع شبهات پرداخته است.[۶]

نسخ و چاپ

از کتاب دو نسخه در دسترس است:

این اثر برای اولین بار در سال ۱۴۱۹ق توسط مرکز پژوهش‌های آستان قدس رضوی با مقدمه سید جلال‌الدین آشتیانی و رضا استادی به چاپ رسید.

پانویس

  1. استادی، کتابشناسی و نقد/ مقدمه‌ای بر کتاب منهج الرشاد فی معرفة المعاد، ۱۳۷۷ش.
  2. طالقانی، منهج الرشاد، ۱۴۱۹ق، فهرست کتاب.
  3. طالقانی، منهج الرشاد في معرفة المعاد، ج۱، ص۶۱-۶۲.
  4. طالقانی، منهج الرشاد في معرفة المعاد، ج۱، ص۶۲.
  5. طالقانی، منهج الرشاد في معرفة المعاد، ج۳، ص۲۷۳-۲۸۷.
  6. استادی، کتابشناسی و نقد/ مقدمه‌ای بر کتاب منهج الرشاد فی معرفة المعاد، ۱۳۷۷ش.
  7. استادی، کتابشناسی و نقد/ مقدمه‌ای بر کتاب منهج الرشاد فی معرفة المعاد، ۱۳۷۷ش.

یادداشت

  1. ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ ۚ فَتَبَارَكَ اللهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ آنگاه نطفه را به صورت علقه درآورديم. پس آن عَلَقه را [به صورت‌] مُضغه گردانيديم، و آنگاه مضغه را استخوان‌هايى ساختيم، بعد استخوان‌ها را با گوشتى پوشانيديم، آنگاه [جنين را در] آفرينشى ديگر پديد آورديم. آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است.
  2. الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ ۖ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ*ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ*ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ ۖ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ ۚ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ ترجمه: همان كسى كه هر چيزى را كه آفريده است نيكو آفريده، و آفرينش انسان را از گِل آغاز كرد؛*سپس [تداوم‌] نسل او را از چكيده آبى پست مقرر فرمود؛*سپس آن (نطفه بی‌جان) را نیکو بیاراست و از روح (قدسی الهی) خود در آن بدمید، و شما را دارای گوش و چشم‌ها و قلب‌ها (با حسّ و هوش) گردانید، باز بسیار اندک شکر و سپاسگزاری نعمت‌های حق می‌کنید.

منابع

  • طالقانی، ملانعیما، منهج الرشاد فی معرفة المعاد، مرکز پژوهش‌های آستان قدس، ۱۴۱۹ق.
  • استادی، رضا، کتابشناسی و نقد/ مقدمه‌ای بر کتاب منهج الرشاد فی معرفة المعاد، مشکو‌ة، بهار و تابستان ۱۳۷۷ - شماره ۵۸ و .۵۹