حق والدین
حَقّ والدین حقوقی است که پدر و مادر بر فرزندان خویش دارند. رعایت این حقوق از دستورات مهم الهی شمرده شده و پس از حق خدا، آن را بزرگترین حق بر گردن فرزند دانستهاند.
در منابع دینی، احسان، احترام و اطاعت از والدین و تأمین نیازهای مالی آنها از جمله حقوق پدر و مادر بر فرزند قلمداد شده است. در قرآن، پس از فرمانِ احسان به والدین، از فرزندان خواسته شده که نهتنها از بدرفتاری و کمترین تندی با پدر و مادر بپرهیزند، بلکه در برابر آنها فروتنی کنند و در زمان حیات و پس از مرگشان در حق آنها دعا کنند. در احادیث معصومان نیز، نیکی در رفتار با پدر و مادر، از برترین و محبوبترین اعمال نزد خدا و از ویژگیهای بارز شیعیان شمرده شده است.
فقیهان اطاعت از پدر و مادر را در جایی که نافرمانیِ موجب آزارشان میشود، واجب میدانند؛ مگر اینکه امر به انجام گناه کنند. همچنین طبق فتوای آنان، بر فرزند واجب است که در صورت توانایی، مخارج پدر و مادرِ نیازمند خود را تأمین کند.
جایگاه و اهمیت حق والدین
وَاعْبُدُوا اللَّـهَ وَلَا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا (ترجمه: و خدا را بپرستید و چیزی را با او شریک مگردانید و به پدر و مادر احسان کنید.)
سورهٔ نساء، آیهٔ ۳۶، ترجمهٔ فولادوند.
رعایت حق والدین از دستورات مهمّ الهی قلمداد شده[۱] و پس از حق خدا، آن را بزرگترین حق بر گردن فرزند دانستهاند.[۲] نیکی و احسان به والدین که از جمله حقوق پدر و مادر شمرده میشود،[۳] چند بار در قرآن موردتأکید قرار گرفته است.[۴] تکرار این سفارش، آن هم بلافاصله پس از امر به عبادت خدا و نهی از شرک ورزیدن به او[۵] را نشانهٔ اهمیت ویژه این آموزه اخلاقی و دینی دانستهاند.[۶]
در جوامع حدیثی شیعه و سنّی نیز بر جایگاه ویژه والدین تأکید شده و بخش مستقلی بدان اختصاص یافته[۷] و حقناشناسی و نافرمانی از والدین حرام و در زمرهٔ گناهان کبیره شمرده شده است.[۸] تأکید بر احترامِ والدین در برخی کتابهای ادیان دیگر همچون عهد عتیق نیز آمده است.[۹]
والدین چه حقوقی دارند؟
در منابع دینی، احسان و احترام به والدین[۱۰] و اطاعت از آنها[۱۱] و تأمین نیازهای مالیشان،[۱۲] در شمار حقوق پدر و مادر قرار گرفته است.
مردی از رسول خدا(ص) پرسید: حق پدر بر فرزندش چیست؟ فرمود: او را بنامش نخواند و جلویش راه نرود و پیش از او ننشیند و کاری نکند که مردم پدرش را دشنام دهند.
کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۵۸.
احسان و احترام
احسان و احترام به والدین جزو حقوق پدر و مادر شمرده میشود.[۱۳] شیخ حُر عاملی در کتاب وسائل بخشی با عنوان حقوق والدین آورده و در آن، احادیثی را دربارهٔ نیکی، احسان و احترام به پدر و مادر ذکر کرده است.[۱۴]
در احادیث معصومان آمده است نیکی در رفتار با پدر و مادر، از برترین[۱۵] و محبوبترینِ اعمال نزد خدا[۱۶] و از ویژگیهای بارز شیعیان است.[۱۷] همچنین خشنودی و خشم الهی وابسته به خشنودی و ناخشنودی آنها از فرزندانشان است[۱۸] و در کوتاهیِ احسان به آنها هیچ عذری پذیرفته نیست.[۱۹]
دربارهٔ سیره پیامبر نیز گزارش شده که او مادر رضاعی خود را بسیار بزرگ میداشت[۲۰] و کسانی را که با پدر و مادر خویش خوشرفتار بودند احترام مینمود.[۲۱] بر این اساس، مسلمانان به نیکی در حق والدین و تحمل سختیهای نگهداری از آنها امر شدهاند؛[۲۲] گرچه والدین مشرک [۲۳] یا بدکار باشند.[۲۴]
مصادیق احسان
در آیات ۲۳ و ۲۴ سوره اِسراء، پس از فرمانِ احسان به والدین، برخی مصادیق آن، همچون نهی از گفتن «اُف» و کمترین تندی به آنها بیان شده است.[۲۵] در ادامهٔ آیه، از فرزندان خواسته شده هنگام پیریِ پدر و مادر، نهتنها از بدرفتاری با آنان بپرهیزند، بلکه در برابرشان فروتنی کنند و در ازای سختیهایی که والدین برای رشد و تربیت آنان متحمل شده اند، در زمان حیات و پس از مرگشان در حق آنها دعا کنند.[۲۶]
در روایات نیز مصادیقی برای حقوق والدین ذکر گردیده است؛ از جمله اینکه فرزند باید ایشان را به نام نخواند، جلوتر از آنان راه نرود و پیش از ایشان و نیز پشت به آنان ننشیند.[۲۷] همچنین اگر او را فراخوانند، بهسرعت اجابت کند، حتی اگر در نماز باشد[۲۸] و اگر رفتار و گفتار آندو برخلاف میل او بود، از اخمکردن یا دشنامدادن به آنان بپرهیزد.[۲۹] حفظ حریم خصوصی پدر و مادر[۳۰] و سپاسگزاری از آنها[۳۱] از دیگر مصادیق احسان به والدین شمرده شده است.
وَقَضَیٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا (ترجمه: و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر [خود] احسان کنید. اگر یکی از آندو یا هردو، در کنار تو به سالخوردگی رسیدند، به آنها [حتی] «اوف» مگو و به آنان پَرخاش مکن و با آنها سخنی شایسته بگوی. و از سرِ مهربانی، بالِ فروتنی بر آنان بگستر و بگو: «پروردگارا، آندو را رحمت کن، چنانکه مرا در خُردی پروردند.)
سورهٔ اسراء، آیهٔ ۲۳-۲۴، ترجمهٔ فولادوند.
اطاعت و نفقه
اطاعت از والدین را یکی از حقوق آنها دانستهاند،[۳۲] مگر اینکه فرزند را به شرک یا انجام گناه فرا خوانند.[۳۳] در احادیث معصومان فرمانبُرداری از پدر و مادر از نشانههای ایمان[۳۴] و رفتاری عقلانی[۳۵] قلمداد شده است.
به گفته میرزای قمی از فقیهان شیعه، وجوب اطاعت از پدر و مادر در برخی موارد مورد اجماع فقیهان است.[۳۶] وی اقدام به کار مباحی که والدین از آن راضی نباشند را جایز نمیداند، مگر اینکه انجام ندادنش به ضرر فرزند باشد.[۳۷]
عدهای از فقیهان همچون صاحب جواهر، سید محسن حکیم و ناصر مکارم شیرازی نیز معتقدند، وجوب اطاعت از پدر و مادر مربوط جایی است که نافرمانیِ فرزند موجب آزار آنان گردد.[۳۸]
از دیگر حقوق والدین، تأمین نیازهای مالی آنها شمرده شده است.[۳۹] به گفته فقیهان اگر پدر و مادر نیازمند باشند، بر فرزند واجب است در صورت توانایی، نفقه و مخارج آنها را پرداخت نماید.[۴۰]
همچنین در برخی آیات قرآن،[۴۱] به فرزندان توصیه شده که در وصیتهای مالی، سهم والدین را در نظر داشته و از اموال خویش به پدر و مادر انفاق کنند.[۴۲]
حقوق والدین پس از مرگشان
در منابع دینی به فرزندان سفارش شده است پس از مرگ والدین نیز به آنها احسان کنند؛[۴۳] با اموری از جمله قرائت قرآن، طلب آمرزش و دعا در حق پدر و مادر، پرداخت صدقه، ادای دیون مالی و دیگر تعهداتشان، احترام به دوستان والدین و ارتباط و صلهٔ رحم با نزدیکان آنها،[۴۴] و نیز بهجاآوردن نماز، روزه و حج از جانب پدر و مادر.[۴۵]
در کتابهای فقهی، انجام قضای نماز و روزه پدر بر پسر بزرگ او واجب شمرده شده است.[۴۶] برخی مراجع تقلید، همچون خامنهای، مکارم شیرازی و نوری همدانی مادر را نیز مشمول این حکم دانستهاند.[۴۷] در صحیفهٔ سجادیه، مجموعهای از وظایف فرزند در قبال والدین در قالب دعا آمده است.[۴۸]
علت تأکید بر رعایت حق والدین
علامه طباطبایی علت تأکید قرآن دربارهٔ احسان به والدین را چنین تبیین کرده که رابطهٔ عاطفی بین والدین و فرزندان سبب پیوند محکم نسل نو با نسل گذشته و موجب استحکام خانواده میگردد. قِوام خانواده نیز بهعنوان یکی از مهمترین امور در روابط اجتماعی، سبب استواری جامعه انسانی است.[۴۹]
ابنمسکویه (۳۲۰-۴۲۰ق) عالم شیعی نیز در تحلیل اینکه چرا در آموزههای دینی، به احسان به پدر و مادر و رعایت حقوقشان سفارش شده، ولی چنین سفارشی به والدین دربارهٔ فرزندانشان نشده، معتقد است والدین فرزندشان را چیزی جدا از خود نمیدانند. ازاینرو آنچنانکه خود را دوست دارند، وی را نیز دوست میدارند و ترقی اور را ترقی خود میدانند؛ اما فرزندان چنین احساسی به والدین خود ندارند.[۵۰]
مردی نزد پیامبر(ص) آمد و گفت هیچ کار زشتی نیست که نکرده باشم. آیا راه توبه و بازگشت برایم وجود دارد؟ پیامبر پاسخ داد آیا از پدر و مادرت، کسی زنده است؟ گفت پدرم. پیامبر گفت برو و به او نیکی کن. وقتی آن مرد رفت، رسول خدا(ص) گفت کاش مادرش زنده بود.
کوفی اهوازی، الزهد، ۱۳۹۹ق، ص۳۵.
توجه خاص به حق مادر
در روایات، بر توجه خاص به مادر تأکید[۵۱] و بیشترین حق از آنِ او شمرده شده است؛[۵۲] تا جاییکه ادای حق مادر را غیر ممکن دانستهاند.[۵۳] در روایتی از پیامبر نقل شده که نیکی به مادر کفّارهٔ گناهان پیشین است.[۵۴]
در آیهٔ ۱۵ سوره احقاف، پس از سفارش به احسانِ والدین و بیان فلسفه آن، تنها از زحمات مادر یاد شده است. این مسئله، بهباور عالمان مسلمان، تأکیدی بر حق مادر و سفارش بیشتر نسبت به اوست.[۵۵] امام سجاد(ع) در رسالةالحقوق، سختیهایی که مادر در دوران بارداری و پس از آن در دوران کودکیِ فرزند متحمل میشود را گوشزد کرده و بهطور ویژه، فرزند را به قدرشناسی از زحمات مادر سفارش نموده است.[۵۶]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ سپاه پاسداران، معارف قرآن، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۷۸.
- ↑ رشید رضا، تفسیر المنار، ۱۴۱۴ق، ج۸، ص۱۸۶؛ فضل الله، من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۷، ص۲۵۹.
- ↑ ابوالسعود، تفسیر ابیالسعود، ۱۹۸۳م، ج۳، ص۱۹۸.
- ↑ نگاه کنید به سورهٔ عنکبوت، آیهٔ ۸؛ سورهٔ اَحقاف، آیهٔ ۱۵.
- ↑ سوره بقره، آیه ۸۳؛ سوره نساء، آیه ۳۶؛ سوره اَنعام، آیه ۱۵۱؛ سوره اِسراء، آیه ۲۳.
- ↑ شاهعبدالعظیمی، تفسیر اثنی عشری، ۱۳۶۳ش، ج۷، ص۳۵۵.
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۵۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۱، ص۲۲؛ بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۲؛ مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۸، ص۱.
- ↑ رجوع کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۷۸؛ بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۴.
- ↑ رجوع کنید به کتاب مقدس، سفر لاویان، فصل ۱۹، آیه ۳؛ سفر خروج، فصل ۲۰، آیه ۱۲؛ سفر تثنیه، فصل ۵، آیه ۱۶.
- ↑ ابوالسعود، تفسیر ابیالسعود، ۱۹۸۳م، ج۳، ص۱۹۸.
- ↑ عباسنژاد، روانشناسی و علوم تربیتی، ۱۳۸۴ش، ص۸۱.
- ↑ عباسنژاد، روانشناسی و علوم تربیتی، ۱۳۸۴ش، ص۸۱.
- ↑ ابوالسعود، تفسیر ابیالسعود، ۱۹۸۳م، ج۳، ص۱۹۸؛ عباسنژاد، روانشناسی و علوم تربیتی، ۱۳۸۴ش، ص۸۱.
- ↑ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۰۹ق، ج۲۱، ص۵۰۵.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۵۸.
- ↑ بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۷۴.
- ↑ ترمذی، سنن الترمذی، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص ۲۰۷؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۲۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۶۲.
- ↑ ابوداوود، سنن ابوداوود، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۵۰۷-۵۰۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۶۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۶۲؛ شیخ صدوق، مَن لا یَحضُرُه الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۴۰۷ و ۴۰۸.
- ↑ بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۶۲.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۲۰، ص۳۲۴.
- ↑ سوره اسراء، آیه ۲۳ـ۲۴.
- ↑ رجوع کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۵۸-۱۵۹؛ شیخ صدوق، مَن لا یَحضُرُه الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۷۲؛ بخاری، الادب المفرد، ۱۴۰۹ق، ص۳۰.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۱، ص۳۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص ۳۴۹؛ شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث، ج۶، ص۴۶۷.
- ↑ رجوع کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۵۰۳؛ شیخ صدوق، مَن لا یَحضُرُه الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۷۲.
- ↑ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص ۲۵۸.
- ↑ عباسنژاد، روانشناسی و علوم تربیتی، ۱۳۸۴ش، ص۸۱.
- ↑ سوره عنکبوت، آیه ۸؛ سوره لقمان، آیه ۱۳-۱۴؛ عباسنژاد، روانشناسی و علوم تربیتی، ۱۳۸۴ش، ص۸۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۵۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۲.
- ↑ میرزای قمّی، جامع الشتات، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۴۰.
- ↑ میرزای قمّی، جامع الشتات، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۴۰.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۲۱، ص۲۳؛ حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ۱۴۱۶ق، ج۷، ص۱۶۹؛ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۴۹۴.
- ↑ عباسنژاد، روانشناسی و علوم تربیتی، ۱۳۸۴ش، ص۸۱.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید: امام خمینی، نجاة العباد، ۱۴۲۲ق، ص۳۸۲؛ صافی گلپایگانی، جامع الاحکام، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۴.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۸۰ و ۲۱۵.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث، ج۲، ص۱۰۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص ۱۵۹ و ۱۶۳.
- ↑ رجوع کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۵۹ و ۱۶۳؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۸۲ش، ج۶، ص۶۳۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص ۱۵۹، حدیث ۷.
- ↑ محقق حلّی، شرائع الإسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۹.
- ↑ رجوع کنید به بنیهاشمی، توضیحالمسائل مراجع، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۷۶۱ و ۱۶۲؛ خامنهای، اجوبة الاستفتائات، ۱۴۲۴ق، ص۱۱۰.
- ↑ امام سجاد(ع)، صحیفة سجادیه، ۱۳۷۶ش، ص۱۱۶-۱۱۸.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۷، ص۳۷۴ و ج۱۳، ص۸۰.
- ↑ مسکویه، تهذیب الأخلاق، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۳.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۵۹ـ۱۶۰.
- ↑ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، دارالمعرفة، ج۴، ص۱۵۰.
- ↑ ابنأبیجمهور، عوالی اللئالی، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۲۶۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۶۲.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۴۰؛ ابنمفلح، الآداب الشرعیة و المنح المرعیة، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۳۳۸.
- ↑ شیخ صدوق، مَن لا یَحضُرُه الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۶۲۱.
منابع
- قرآن کریم.
- کتاب مقدس.
- ابوالسعود، محمد بن محمد، تفسیر ابیالسعود، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۹۸۳م.
- ابوداوود، سلیمان بن اشعث، سنن ابوداوود، چاپ سعید محمد لحام، بیروت، ۱۴۱۰ق.
- ابنأبیجمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، محقق و مصحح: مجتبی عراقی، قم، دار سید الشهداء للنشر، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
- ابنشعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
- امام خمینی، روحالله، نجاة العباد، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(قدس سره)، تهران، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
- امام سجاد(ع)، علی بن الحسین، صحیفة سجادیه، قم، دفتر نشر الهادی چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، محقق: محمد زهیر، دمشق، دار طوق النجاة، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
- بخاری، محمدبن اسماعیل، الادب المفرد، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقی، بیروت، دار البشائر الإسلامیه، چاپ سوم، ۱۴۰۹ق.
- بنیهاشمی خمینی، سید محمدحسین، توضیحالمسائل مراجع، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هشتم، ۱۴۲۴ق.
- ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، بیروت، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، ۱۴۰۳ق.
- حاکم نیشابوری، محمدبن عبداللّه، المستدرک علی الصحیحین، بیروت، دارالمعرفة، بیتا.
- حکیم، سید محسن، مستمسک العروة الوثقی، مؤسسة دار التفسیر، قم، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
- خامنهای، سید علی، اجوبة الاستفتائات، قم، دفتر معظم له، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
- رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، لبنان، دار المعرفة، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، معارف قرآن، تهران، پژوهشکده تحقیقات اسلامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۷۸ش.
- شاهعبدالعظیمی، حسین، تفسیر اثنی عشری، تهران، میقات، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
- شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، قم، مؤسسة آل البیت(ع) چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق و مصحح: لاجوردی، مهدی، تهران، نشر جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق.
- شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق: احمد قصیرعاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
- صافی گلپایگانی، لطفالله، جامع الاحکام، انتشارات حضرت معصومه(س)، قم، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق.
- طباطبائی، محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/ ۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، با مقدمهٔ محمد جواد بلاغی، ، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
- عباسنژاد، محسن، قرآن، روانشناسی و علوم تربیتی، مشهد، بنیاد پژوهشهای قرآنی حوزه و دانشگاه، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
- فضل الله، محمدحسین، من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
- کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تحقیق: علیاکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۱ق.
- کوفی اهوازی، حسین بن سعید، الزهد، تحقیق غلامرضا عرفانیان، قم، المطبعة العلمیة، ۱۳۹۹ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- محقق حلّی، نجم الدین، شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، محقق و مصحح: بقال، عبد الحسین محمد علی، مؤسسه اسماعیلیان، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
- مسکویه، احمد بن محمد، تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق، بی جا، طلیعة النور، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
- مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، بیتا.
- مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید، محقق و مصحح: علیاننژادی، ابوالقاسم، قم، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع)، چاپ دوم، ۱۴۲۷ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- میرزای قمّی، ابوالقاسم، جامع الشتات فی أجوبة السؤالات، محقق و مصحح: مرتضی رضوی، تهران، مؤسسه کیهان، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محقق و مصحح: قوچانی، عباس، آخوندی، علی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.