مغیرة بن اخنس: تفاوت میان نسخهها
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
=== نقل روایت در نهجالبلاغه === | === نقل روایت در نهجالبلاغه === | ||
در خطبۀ ۱۳۵ [[نهج البلاغه|نهجالبلاغه]] این روایت چنین نقل شده که مجادلهای میان عثمان و امام علی(ع) درگرفت. مغیرة بن اخنس به عثمان گفت: من علی را بسندهام (پاسخ او را میدهم) و امام آنگونه پاسخش را داد.<ref>نهجالبلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبۀ ۱۳۵، ص۱۹۳.</ref> {{یاد|این خطبه در [[مصباح السالکین (کتاب)|شرح ابن میثم]] با شمارۀ ۱۳۴ و در [[تنبیه الغافلین و تذکره العارفین|نسخۀ ملافتح الله]] با شمارۀ ۱۵۹ و در [[فی ضلال نهج البلاغة|نسخۀ مغنیه]] با شمارۀ ۱۳۳ آمده است.(ابن میثم، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۱۶۳؛ نهج البلاغه، تصحیح فتحالله کاشانی، خطبۀ ۴۳، ج۱، ص۶۳۶؛ مغنیه، فی ضلال نهجالبلاغه، ۱۹۷م، ج۲، ص۲۸۵.)}} با این حال، ابنابیالحدید در [[شرح نهج البلاغه (ابنابیالحدید)|شرح نهج البلاغه]] ماجرای این خطبه را به شکلی که در الفتوح آمده صحیحتر میداند. ابنابیالحدید همچنین توضیح میدهد که در کلام امام علی(ع) عبارت «پسر آن نفرین شده» به [[منافق|نفاق]] پدر مغیره، و صفتِ «بیدنباله» به گمراهی فرزندانش اشاره دارد؛ زیرا مغیره در واقع بدون فرزند نبوده است.<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۸، ص۳۰۲-۳۰۳.</ref> همچنین عبارت «درخت بیریشه و شاخه» را اشاره به [[آیه ۲۶ سوره ابراهیم]] دانستهاند.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۵، ص۴۹۶.</ref> | در خطبۀ ۱۳۵ [[نهج البلاغه|نهجالبلاغه]] این روایت چنین نقل شده که مجادلهای میان عثمان و امام علی(ع) درگرفت. مغیرة بن اخنس به عثمان گفت: من علی را بسندهام (پاسخ او را میدهم) و امام آنگونه پاسخش را داد.<ref>نهجالبلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبۀ ۱۳۵، ص۱۹۳.</ref> {{یاد|این خطبه در [[مصباح السالکین (کتاب)|شرح ابن میثم]] با شمارۀ ۱۳۴ و در [[تنبیه الغافلین و تذکره العارفین|نسخۀ ملافتح الله]] با شمارۀ ۱۵۹ و در [[فی ضلال نهج البلاغة|نسخۀ مغنیه]] با شمارۀ ۱۳۳ آمده است.(ابن میثم، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۱۶۳؛ نهج البلاغه، تصحیح فتحالله کاشانی، خطبۀ ۴۳، ج۱، ص۶۳۶؛ مغنیه، فی ضلال نهجالبلاغه، ۱۹۷م، ج۲، ص۲۸۵.)}} با این حال، ابنابیالحدید در [[شرح نهج البلاغه (ابنابیالحدید)|شرح نهج البلاغه]] ماجرای این خطبه را به شکلی که در الفتوح آمده صحیحتر میداند. ابنابیالحدید همچنین توضیح میدهد که در کلام امام علی(ع) عبارت «پسر آن نفرین شده» به [[منافق|نفاق]] پدر مغیره، و صفتِ (الابتر) «بیدنباله» به گمراهی فرزندانش اشاره دارد؛ زیرا مغیره در واقع بدون فرزند نبوده است.<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۸، ص۳۰۲-۳۰۳.</ref> همچنین عبارت «درخت بیریشه و شاخه» را اشاره به [[آیه ۲۶ سوره ابراهیم]] دانستهاند.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۵، ص۴۹۶.</ref> | ||
== مرگ در واقعۀ قتل عثمان == | == مرگ در واقعۀ قتل عثمان == |
نسخهٔ ۲۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۴۱
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | مغیرة بن اخنس بن شریق ثقفی |
محل زندگی | مدینه |
نسب/قبیله | بنیثقیف |
خویشاوندان | عثمان(پسردایی)، اخنس(پدر)، ابوالحکم(برادر)، عبدالله(فرزند)، یعقوب بن عتبة (نوه)، عثمان بن محمد(نوه). |
درگذشت | سال ۳۵ق در مدینه |
نحوه درگذشت | در ماجرای قتل عثمان و به دست عبدالله بن بدیل |
مشخصات دینی | |
دلیل شهرت | مخاطب امام علی(ع) در خطبه ۱۳۵ نهج البلاغه |
مُغَیرَة بن اَخْنس ثَقَفِی صحابه پیامبر(ص) و پسر عمه عثمان خلیفه سوم مسلمانان بود که در خطبۀ ۱۳۵ نهج البلاغه مورد خطاب امام علی(ع) قرار گرفت. برخی منابع او را شاعر و کارگزار بحرین نیز معرفی کردهاند. طبق روایات او در دفاع از عثمان خود را همکلام امام علی(ع) قرار داد و با پاسخ تند امام مواجه شد. مغیره در واقعۀ قتل عثمان همراه او بود و کشته شد.
پدرش اخنَس بن شَریق را از سران مشرکان میدانند که پس از فتح مکه اعلام کرد مسلمان شده است. ابوالحکم بن اخنس نیز برادر مغیره بود و در جنگ احد و به دست امام علی(ع) کشته شد. عبدالله فرزند مغیره، و عبدالله بن أبیعثمان برادرزادۀ مغیره نیز در جنگ جمل با امام علی(ع) جنگیدند و کشته شدند. یعقوب بن عتبة بن مغیره و عثمان بن محمد بن مغیره از محدثان و فقیهان قرن دوم مدینه، نوۀ او بودند.
معرفی
مُغیرة بن اَخنَس بن شریق ثقفی در خطبۀ ۱۳۵ نهجالبلاغه مورد خطاب امام علی(ع) قرار گرفته است.[۱] او را پسر عمه و یکی از نزدیکان عثمان خلیفه سوم مسلمانان میدانند.[۲] طبق برخی منابع، مروان بن حکم (۲-۶۵ق) که خود از کارگزاران عثمان بود، او را کارگزار بحرین قرار داده بود.[۳][یادداشت ۱] خیرالدین زِرِکْلی تاریخنگار مصری از او به عنوان صحابه پیامبر(ص) و شاعر یاد کرده است.[۴] تاریخ تولد او در منابع نیامده است؛ اما او را از کشتهشدگان در ماجرای قتل عثمان در سال ۳۵ق میدانند.[۵]
درگیری لفظی با امام علی(ع)
طبق نقل ابناعثم کوفی در کتاب الفتوح، عثمان به شدت از انتقادات امام علی(ع) نسبت به حکومتش ناراحت بود. مغیرة بن اخنس به همراه زید بن ثابت انصاری که از نزدیکان عثمان بود نزد امام علی(ع) رفتند. زید ضمن ستایش از امام و بیان جایگاه او نزد پیامبر از امام خواست تا دست از انتقادات خود بردارد. امام علی(ع) گفت: «به خدا سوگند من نه اعتراض به او را دوست دارم و نه وضع او را رد میکنم، مگر اینکه از حق الهی امتناع بورزد. ممکن نیست درباره او جز حقیقت بگویم. به خدا سوگند تا جایی که خودداری ممکن باشد، [از انتقاد به او] خودداری خواهم کرد.» مغیرة بن اخنس پاسخ داد: «به خدا سوگند که باید درباره عثمان خودداری کنی و در غیر این صورت به خودداری وادار میگردی؛ زیرا قدرت او بر تو بیش از قدرت تو بر او است. جز این نیست که عثمان این جمع را از روی احترام به تو فرستاده است تا علیه تو شاهد داشته باشد». امام علی(ع) از سخن مغیره خشمگین شد و در پاسخش گفت: «ای پسر آن نفرین شده، ای بیدنباله و درخت بیریشه و شاخه! تو میخواهی پاسخم را بدهی (مرا از سخن گفتن در باره عثمان بازداری؟) به خدا سوگند، خداوند به کسی که تو یاورش باشی عزت نمیدهد و کسی که دستش را بگیری از جای برنخواهد خاست. بیرون شو! خدا خیر را از تو دور سازد. پس هر چه میخواهی کوشش کن. خدا تو را باقی نگذارد اگر از آن چه میتوانی فروگذار کنی!» مغیره ساکت شد؛ اما زید بن ثابت گفت: «به خدا سوگند ما نزدت نیامدیم تا شاهدی علیه تو باشیم یا اینکه آمدن ما حجتی بر تو باشد؛ بلکه با نیت اجر الهی به دنبال اصلاح رابطه شما و ایجاد همنظری بین شما هستیم». سپس امام علی(ع) در حق زید و قومش دعای خیر کرد و آنها برخاستند و نزد عثمان رفتند و از دیدارشان گزارش دادند.[۶]
نقل روایت در نهجالبلاغه
در خطبۀ ۱۳۵ نهجالبلاغه این روایت چنین نقل شده که مجادلهای میان عثمان و امام علی(ع) درگرفت. مغیرة بن اخنس به عثمان گفت: من علی را بسندهام (پاسخ او را میدهم) و امام آنگونه پاسخش را داد.[۷] [یادداشت ۲] با این حال، ابنابیالحدید در شرح نهج البلاغه ماجرای این خطبه را به شکلی که در الفتوح آمده صحیحتر میداند. ابنابیالحدید همچنین توضیح میدهد که در کلام امام علی(ع) عبارت «پسر آن نفرین شده» به نفاق پدر مغیره، و صفتِ (الابتر) «بیدنباله» به گمراهی فرزندانش اشاره دارد؛ زیرا مغیره در واقع بدون فرزند نبوده است.[۸] همچنین عبارت «درخت بیریشه و شاخه» را اشاره به آیه ۲۶ سوره ابراهیم دانستهاند.[۹]
مرگ در واقعۀ قتل عثمان
در سال ۳۵ق عدهای از مسلمانان که قصد قتل عثمان را داشتند، خانه او را محاصره کردند.[۱۰] به گفتۀ مورخان، در هنگام محاصرۀ خانۀ عثمان، مغیرة بن اخنس در مکه و مشغول مناسک حج بود. مغیره پس از انجام حج، خود را به مدینه رساند تا از خلیفه دفاع کنند.[۱۱] او در آن واقعه در دفاع از عثمان رجز خواند و جنگید.[۱۲] نقل شده است که افرادی همچون عبدالله بن زبیر، عبدالله بن عمر و امام حسن(ع) نیز در برابر مهاجمان میجگنید.[۱۳] طبق برخی از نقلها، مغیره به دست عبدالله بن بدیل، از صحابه پیامبر(ص) و از یاران امام علی(ع) کشته شد[۱۴] نقل کردهاند که قاتل مغیره در کوچههای مدینه میگشت و به این عملش افتخار میکرد.[۱۵]
نسب
مغیرة بن اخنس از قبیلۀ بنیثقیف بود که طبق برخی از روایات، از قبایل مورد نفرتِ پیامبر(ص) بوده است.[۱۶] نسب او را اینگونه ذکر کردهاند: مغیرة بن اخنس بن شریق بن عمرو بن وهب بن علاج بن ابی سلمه ثقفی.[۱۷] پدرش اخنَس بن شَریق (متوفای ۱۳ق) را از سران مشرکان میدانند که پس از فتح مکه اعلام کرد مسلمان شده و پیامبر(ص) بخشی از غنایم را به او بخشید.[۱۸] نقل شده که اخنس همپیمان قبیله بنیزهره بود و در جنگ بدر آنان را از تقابل با مسلمانان بازداشت.[۱۹] برخی مفسران معتقدند آیه ۲۰۵ سوره بقره در مذمت اخنس بن شریق نازل شده است.[۲۰]
برادر مغیره «ابوالحکم» نام داشت که به گفتۀ مورخان در جنگ احد و به دست امام علی(ع) کشته شد.[۲۱] عبدالله فرزند مغیره، و عبدالله بن ابیعثمان برادرزادۀ مغیره نیز در جنگ جمل در برابر امام علی(ع) ایستادند و کشته شدند.[۲۲] در کتاب الطبقات الکبری، از دو نوۀ او یعقوب بن عتبة بن مغیره (متوفای ۱۲۸ق) و عثمان بن محمد بن مغیره (متوفای ۱۳۰ق) به عنوان محدث و فقیه قرن دوم مدینه یاد شده است.[۲۳]
پانویس
- ↑ نهجالبلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبۀ ۱۳۵، ص۱۹۳.
- ↑ ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۴۴۴.
- ↑ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۴۳۷.
- ↑ زرکلی، الاعلام، ۱۹۸۹م، ج۷، ص۲۷۶.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۴، ص۳۸۲.
- ↑ ابناعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ۱۴۱۱ق، ص۳۸۰.
- ↑ نهجالبلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبۀ ۱۳۵، ص۱۹۳.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۸، ص۳۰۲-۳۰۳.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۵، ص۴۹۶.
- ↑ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، دار صادر، ج۳، ص۱۷۲-۱۷۹.
- ↑ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، دار صادر، ج۳، ص ۱۷۵.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج ۴، ص ۳۸۹؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، دار صادر، ج۳، ص ۱۷۵.
- ↑ ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۴۶-۱۰۴۷.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۴، ص۳۸۲.
- ↑ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۴۳۷.
- ↑ شیخ صدوق، الخصال، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۲۲۷-۲۲۸.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۸، ص۳۰۱.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۸، ص۳۰۱-۳۰۲.
- ↑ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۴۳۷.
- ↑ قمی مشهدی، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۳۰۳.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج ۲، ص ۳۳.
- ↑ شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۵۵-۲۵۶.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۳۹۴-۳۹۵.
یادداشت
- ↑ سرزمین بحرین، نام ناحیهای در جنوب غربی خلیجفارس بوده است و منطقهای بزرگتر از کشور بحرین را شامل میشده (خسروی، «بحرین»، ص۱۳۲.).
- ↑ این خطبه در شرح ابن میثم با شمارۀ ۱۳۴ و در نسخۀ ملافتح الله با شمارۀ ۱۵۹ و در نسخۀ مغنیه با شمارۀ ۱۳۳ آمده است.(ابن میثم، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۱۶۳؛ نهج البلاغه، تصحیح فتحالله کاشانی، خطبۀ ۴۳، ج۱، ص۶۳۶؛ مغنیه، فی ضلال نهجالبلاغه، ۱۹۷م، ج۲، ص۲۸۵.)
منابع
- نهج البلاغة، تصحیح صبحی صالح، قم، مؤسسة دارالهجرة، ۱۴۱۴ق.
- نهج البلاغه، تصحیح فتحالله کاشانی (تنبیه الغافیلن و تذکرة العارفین)، تهران، پیام حق، ۱۳۷۸ش.
- ابناثیر، علی بن محمد، الکامل فیالتاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵-۱۳۸۶ق/۱۹۶۵-۱۹۶۶ش.
- ابناعثم کوفی، محمد بن علی، الفتوح،بیروت، دار الأضواء، ۱۴۱۱ق.
- ابنسعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ق.
- ابنعبدالبر، یوسف بن عبدالله، الإستیعاب فی معرفة الأصحاب، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
- ابنمیثم، میثم بن علی، شرح نهج البلاغة، تهران، دفتر نشر الکتاب، ۱۴۰۴ق.
- بَلَاذُری، احمد بن یحیی، انساب الأشراف بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
- خسروی، خسرو، «بحرین»، در دانشنامه جهان اسلام، ج۲، تهران، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش.
- زرکلی، خیرالدین، الأعلام، دارالعلم للملایین، بیروت، ۱۹۸۹م.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، قم، جماعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۶ق.
- شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری (تاریخ الأمم و الملوک)، بیروت، بینا، بیتا.
- قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۷ش/۱۹۹۰م.
- مغنیه، محمدجواد، فی ظلال نهج البلاغة، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۷۹م.
- مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، ۱۴۱۳ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، پیام امیرالمومنین(ع)، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۶ش.