حسین بن احمد بن حجاج
کتابشناسی یا ارجاعات این مقاله ناقص است. میتوانید با اصلاح نحوهٔ ارجاع به منابع بر طبق شیوهنامهٔ ارجاع به منابع، به ویکیشیعه کمک کنید. |
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل | أبو عبد الله، حسین بن أحمد بن محمد بن جعفر بن محمد بن الحجاج |
لقب | ابن حجاج |
تاریخ تولد | ۳۳۰ق |
محل زندگی | بغداد |
تاریخ وفات | (٣٩١ق، ۱۰۰۱م) |
محل دفن | پائین پای موسی بن جعفر الکاظم |
اطلاعات علمی | |
تألیفات | دیوان اشعار |
حسین بن احمد بن حجّاج کاتب بغدادی معروف به ابن الحجّاج و از معاصران سید مرتضی و سیدرضی بود. او در عهد دیلمیان زندگی میکرد و از شعرای دوستدار اهل بیت(ع) به شمار میرفت. اشعار ابن حجاج، طبیعی و خالی از تکلّف بود، به گونهای که مورخان مشهور مسلمان، مانند ابن خلکان، او را در این فن، معلم ثانی خواندهاند. بیشتر اشعارش، ستایش پیامبر اکرم(ص) و خاندان او و برضد ستمگران زمان آنان است. سید رضی دانشمند و فقیه معاصر وی، گزیده اشعار ابن حجاج را در کتابی گردآوری کرده است.
ولادت و کنیه
أبو عبد الله، حسین بن أحمد بن محمد بن جعفر بن محمد بن الحجاج، النیلی البغدادی، معروف به «ابن حجاج» شاعر عرب زبان و معروف شیعی. ابن حجاج در محله(سوق یحیی) در بغداد، در سال(۳۳۰ ق) به دنیا آمد.او بعدها در اشعار خود از آن مکان مکرراً یاد کرده است.[۱]
شرایط زمانه
وی دوران کودکی را در زادگاه خود گذراند و نزد ابن رومی، شاعر معروف شیعی، به تحصیل علم و ادب پرداخت. نیاکان ابن حجاج در زمره کارگزاران و دبیران حکومت آل بویه بودند. از این رو وی نیز پس از رشد و تحصیل کمال، همان شیوه را پیشه خود ساخت. در نوجوانی خدمت ابواسحاق ابراهیم صابی را، که خود از منشیان و دیوان سالاران آل بویه در بغداد بود، صمیمانه به جان پذیرفت، اما دیری نپایید که از این کار کناره گرفت و به شعر و شاعری رو آورد. او با طبع روان و ذوق سرشاری که داشت، به راحتی و بدون هیچ تکلّفی شعر میسرود و در فن شاعری تا آنجا مهارت یافت که تنها میتوان او را با امرؤالقیس،[۲] و مهلهل بن وائل مقایسه کرد. وی همچنین در فصاحت و بلاغت و حاضر جوابی شهره بود.
در ایام وزارت ابوطاهر بن بقیه نیز منصب مهم محتسبی بغداد را عهدهدار بود. در سدههای نخستین، سرپرستی امور حسبی، که از مناصب با شکوه علمی بوده، ویژه عالمان بزرگ دین بوده و ابن حجاج، در مرکز خلافت اسلامی آن روز، یعنی بغداد، بارها[۳] عهدهدار این منصب شده بود. علاقه زیاد ابن حجاج به شعر و شاعری باعث شده بود که وی شش نفر را به جانشینی خود برگزیند تا به امر حسبه بپردازند و خود به سرودن شعر میپرداخت.[۴]
اهل بیت(ع) در اشعار وی
در مدح امیرالمؤمنین(ع)
از جملۀ شعر او قصیدۀ فائیۀ (قصیدهای که تمام مصراعهایش به حرف «ف» ختم میشود.) معروفهای است که در مدح امام علی(ع) سروده است؛ البته منبع نخستین این شعر، که شامل ۶۴ بیت است، معلوم نیست و در آثار بزرگان متقدّم شیعه مثل مناقب و معالم العلماء ابن شهرآشوب نیامده است.[۵] ولی صاحب «ریاض العلماء» و مؤلف «روضات الجنات» و محدث نوری در «دار السّلام» و علامه امینی در «الغدیر» داستانی جالب درباره سرودن این شعر توسط ابن حجاج نقل میکنند که حاکی از جلالت قدر ابن حجاج در نزد مولای متقیان علی(ع) است.[۶][۷] [۸]
ترجمه: ای صاحب قبۀ سفید در نجفاشرف! کسی که قبر تو را زیارت کند و طلب شفا نماید شفا داده خواهد شد. زیارت کنید ابو الحسن را که هدایتکننده است تا از اجر و اقبال و جاه و منزلت بهرهمند شوید. زیارت کنید کسی را که سخنان مخفی نزد او شنیده میشود پس کسی که قبر او را با تاسف و اندوه زیارت نماید کفایت کرده خواهد شد و بگو: سلامی از خدائی که سلام و سلامت میباشد بر اهل سلام و اهل علم و اهل شرف باد.ای مولای من! من از شهر خودم در حالی نزد تو آمدهام که به وسیلۀ تو به ریسمان حق چنگ بزنم.[۱۰]
سپس در ادامۀ قصیده، علی(ع) را ریسمان محکم خداوندی میداند و معتقد است کسی که بدین ریسمان چنگ زند، هرگز نگونبخت و هراسناک نخواهد گشت:[۱۱]
در آخر قصیده که خیلی طولانی است میگوید:
یعنی افتخار من به دوستی حیدر کرار است، به وسیلۀ آن بزرگوار به شرافت نائل شدم و این منتهی درجۀ شرافت من خواهد بود.[۱۲]
در رثای امام حسین(ع)
شعر ابن حجاج درباره امام حسین(ع):
دَعِ المُرهفاتِ البیض وَ الطَعْنِ بالْأسلْوَ سَلْ عنَ دَمی فی مذهب الحبِ لم یحِلْفما لِلصفاح المشرفیات و القِنافعال کفعل الأعین النجل و المُقلفما البیضُ إلا البیض یلْمَعْنَ کالدُماو یشرقن کالاقمارِ فی حلل الحللفخلّ حدیث الطّعن و الضّربِ فی الوِغافما لک فیها ناقة لا ولاجَملَأباحُوادَم المقَتُولِ بالطَّفِ بَعدَ ماسَقُوه کُؤسَ الموتِ بالبیض و الاَسَلْوتاللهِ ما أنساهُ بِالطَّفِ صائلاًکما اللَیث فی سرب النعاجِ أذا حَملیُنهنه عنه القوم یُمناً و یُسرةو یَصبِرُ لِلحربِ الشَنیع أذا اشتَعلفَلَهفی لِمَن کانَ النَّبی قلوصهفیا خیر محمولٍ و یا خیر من حملیُقبِّلُ فاهُ مرّةً بَعدَ مرّةٍو ینکته أهل البدائع و الزلل
ادب الطف، ج ۲، ص۱۵۵.
ابن حجاج قصیدهای را در شصت بیت در رسای امام حسین(ع) سروده است.[۱۳]پاره ای از مضامین این قصیده طولانی پس از مقدمه آن، این چنین است: خون حسین(ع) را در کربلا مباح شمردند بعد از آنکه شراب مرگ را به وسیله شمشیر و نیزه به او خوراندند.
و به خدا سوگند فراموش نمیکنم جنگ امام را در کربلا که مانند شیری که به گله گوسفند حمله ور شود میجنگید. و سپاه دشمن از آوردگاهش به چپ و راست میگریختند و حضرت در جنگی که شعله ور شده بود از خود استقامت نشان میداد.
آه میکشم و میسوزم برای کسی که پیامبر(ص) او را به خود نزدیک میساخت،ای بهترین کسی که بر دوش بهترین انسانها (پیامبر) سوار شدی! دهانی که پیامبر خدا ْپیاپی میبوسید، بدعتگزاران گمراه با تازیانه آن را میزدند.[۱۴]
در نگاه علماء و دانشمندان
گزیدهایی از سخنان عالمان و اندیشمندان درباره این شاعر شیعی:
- صاحب روضات الجنات: ابن حجاج سرایندهای ماهر و کاتبی از شیعیان امامی مذهب و از اهالی نیل بغداد و ساکن بغداد بود و در صنعت شعر و سرایندگی شهره آفاق بوده و از محتسبان به شمار میآمد طبق نقل ابنشهرآشوب در معالم العلماء وی از جمله سرایندگانی بوده که به مدح اهل بیت(ع) تظاهر میکرده است،[۱۵] و از عکس العمل مخالفان علیه او هراسی نداشته و از شاگردان ابن الرومی و از ایرانیان بوده است.[۱۶]
- عبدالحسین امینی، صاحب کتاب الغدیر: وی از استوانههای تشیع و اعیان علمای مذهب و سر آمدی از سرآمدان علم و ادب و از نوابغ شعرای شیعه به شمار آمده و در میان دبیران، ممتاز و برجسته بوده است تا آنجا که گفتهاند: همپایه امرؤ القیس،[۱۷] بوده و در چهارصد سال فاصله زمانی میان این دو شاعر، هیچ یک از شعرا همطراز آنان نگشت.[۱۸]
- محدث قمی: شیخ جلیل براح وهاج و بحر عجاج، ابو عبدالله، حسین بن احمد معروف به ابن حجاج،[۱۹] به نیلی، بغدادی، امامی، کاتب، فاضل، ادیب و شاعر شهرت داشت. وی از شعرای اهل بیت(ع) و یگانه عصر خود به شمار میرفت. گفته شده که او در فن شعر در حد امرؤ القیس بود، و در بین ایشان شخصی مثل خودشان نبود؛ زیرا هر یک از آنان روشی را اختراع کرد.[۲۰]
ویژگیهای شعری
وی در شعر، زبان مردم کوچه و بازار را برمیگزید و طنزها و معانی هزل آمیز را چاشنی آن قرار میداد و در شعر عربی راهی را برگزید که تا آن زمان کمتر به آن توجه میشد. این راه نو شعر او را گیرا و دلنشین میساخت. وی در همه انواع شعر چیره دست بوده و ذوق و فن را به هم آمیخته و معانی بدیع فراوانی آفریده است؛ ولی بیش از همه طبعش به شعر سخیف متمایل بوده است. وی گفته است که هرزگیهای موجود در اشعارم را به منظور انبساط خاطر گفتهام و اینک به خاطر این لغزشها از خداوند طلب مغفرت میکنم.
ابن حجاج در توجیه هجو سراییاش میگوید:
ترجمه: هرگاه به جد شعر سرایم، درخشان ستارگان بینی در آسمان؛ اما این هرزه درّاییها برای گذران زندگی است.
برخی از دوستان او پس از مرگش وی را در خواب دیده و از وضعش پرسیدهاند و او در دو بیت بهآنان پاسخ گفته است:
ترجمه: زشتی روش من در شعر، نیکی مذهب را تباه ساخت. سرورم علی(ع) به دشنام دادن یاران پیامبر از سوی من راضی نیست. [۲۱]
آثار
دیوان شعر ابن حجاج ده جلد است و نسخهای از آن در بغداد موجود است.
- جُنگی از اشعار او را ریاضیدان معروف قرن ششم هجری، بدیع اسطرلابی هبة اللّه بن حسن (م ۵۴۳) با عنوان_المعرب المحمودی_ در ۱۴۱ باب تهیه کرد و به سلطان ابوالقاسم محمود بن محمد تقدیم داشت که گویا_درة التاج من شعر ابن الحجاج_نام دیگر این اثر است. دستنویس این کلیات در ده مجلد با مقدمۀ ابن خشاب نحوی، در کتابخانۀ ملی پاریس به شماره ۵۹۱۳ موجود است.[۲۲]
- کتابی نیز سعد بن مهذب ممّاتی به نام_قرقرة الدّجاج فی الفاظ ابن الحجاج_ فراهم آورده است.
- جمال الدین ابن نباته پس از این، گزیدهای از کتاب ممّاتی تدارک دیده است و نام آن را_تلطیف المزاج من شعر ابن الحجاج_گذاشته است.
- ابن حجة همین مجموعه را تلخیص کرده و آن را لطائف التطلیف نامیده است.
- شخص گمنامی نیز کتابی با عنوان_مُلح من شعر ابن الحجاج_ فراهم آورده است.[۲۳]
- سید رضی نیز مجموعه_الحسنُ من شعر الحسین_ را از میان اشعار خالی از سخف او گلچین کرده است که گویا اکنون تنها بخشی از آن در کتابخانه سماوی موجود است.[۲۴] سید رضی همچنین کتاب دیگری به نام «الزیادات فی شعر ابن الحجاج»دارد.[۲۵]
در گذشت
ابن حجاج در ۲۷ جمادیالثانی سال (۳۹۱ق)[۲۶] دیده از جهان فرو بست و در پائین پای حضرت موسی بن جعفر(ع) در کاظمین دفن شد. او وصیت کرد که بر سنگ قبرش بنویسند: وَ کَلْبُهُمْ بٰاسِطٌ ذِرٰاعَیهِ بِالْوَصِیدِ.[۲۷] گروهی از شعراء برای او مرثیه سرودند که از آن جمله سید رضی بود.[۲۸]
پانویس
- ↑ معجم البلدان، ج۲، ص۲۸۴.
- ↑ جندح یا سلیمان، پسر حجر کندی، که نسبش به ملوک کنده از اهل نجد میرسد، یکی از سرایندگان معلّقات سبعه و ماهرترین شاعر عصر جاهلیت بوده است. و معلّقه وی مشهورترین معلّقات و قریب هشتاد بیت است. برای اطلاع بیشتر ر. ک: ریحانة الادب، ج ۱؛ اعلام المنجد؛ دیوان امرؤ القیس؛ شرح معلقات سبع زوزنی؛ سفینة البحار، ج ۸، ص۵۳۵۲.
- ↑ نخستین بار در دوران مقتدر باللّه، خلیفه عباسی و بار دوم توسط عزالدّوله و در دوران وزارت ابن بقیه به این سمت برگزیده شد.
- ↑ البدایة و النهایة، ج ۱۱، ص۳۲۹.
- ↑ عالمان شیعه، ص۲۷.
- ↑ سید رضی مؤلف نهج البلاغه، ص۵۹_۶۰
- ↑ مفاخر اسلام، ص۲۸۷
- ↑ دانشمندان نامبرده از سید عالیقدر علی بن عبد الحمید نیلی از بزرگان علمای شیعه و همشهری ابن حجاج نقل میکنند که وقتی عضد الدولۀ دیلمی مرقد منور علی علیهالسلام را تعمیر کرد و بر دور شهر نجف برج و بارو ساخت، وارد حرم مطهر شد و به زیارت پرداخت. سید مرتضی برادر بزرگ سید رضی هم حضور داشت.در این هنگام ابن حجاج فرصت را غنیمت شمرد و در مقابل عضد الدوله و سید مرتضی ایستاد و قصیدهای ناب در مدح مولای متقیان(ع) خواند که دو بیت اول آن چنین است:یا صاحب القبة البیضاء علی النجف /من زار قبرک و استشفی لدیک شفی /زوروا ابا الحسن الهادی لعلّکم /تحظون بالاجر و الاقبال و الزلف یعنی:ای صاحب گنبد سفید که بر نجف قرار دارد. -هر کس مرقد تو را زیارت کند و به وسیله تو از خدا شفا بخواهد، شفا مییابد.-ابو الحسن (علی علیهالسلام) هدایتگر و رهبر مسلمین را زیارت کنید تا شاید از پاداش الهی، اقبال و تقرب به خدا برخوردار گردید.او قصیدۀ خود را خواند تا رسید به انتقاد و نکوهش از خلفا. در اینجا سید مرتضی (شاید به ملاحظه سیاست روز و نفوذ خلیفه بغداد) جلو او را گرفت و نگذاشت بقیۀ قصیده را بخواند.همان شب أمیر المؤمنین علیهالسلام به خواب ابن حجاج آمد و فرمود: آزرده مباش که مرتضی علم الهدی را میفرستم تا از تو معذرت بخواهد. به نزد او مرو تا او به نزد تو بیاید.در همان شب سید مرتضی نیز پیغمبر اکرم(ص) را در خواب دید که ائمه طاهرین در اطراف آن حضرت حلقه زده و نشستهاند. سید مرتضی جلو رفت و به آن ذوات مقدس اجداد طاهرینش سلام کرد، ولی دید او را تحویل نگرفتند. سید سخت ناراحت و اندوهگین شد، و پرسید سروران من! مگر بنده و فرزند و دوستدار شما چه کرده است که باید با این بیمهری مواجه گردد؟ پیغمبر و ائمه طاهرین علیهم السلام فرمودند: چرا خاطر شاعر ما، ابو عبد الله ابن حجاج را آزردی؟ باید بروی نزد او و از وی عذر بخواهی و او را با خود به نزد عضد الدوله ببری و عنایت و شفقت ما را نسبت به او به وی نیز اعلام داری تا از تو خشنود شویم.سید مرتضی همان دم از خواب برخاست و رفت به در خانۀ ابن حجاج و در زد. ابن حجاج در گشود و به سید گفت همان کسی که تو را نزد من فرستاده است، به من امر کرد که به نزد شما نیایم، و فرمود: «خود سید به زودی به نزد تو خواهد آمد» ؟ سید مرتضی گفت سمعاً و طاعةً آری، شنیدم، اطاعت میشود! سپس وارد خانۀ ابن حجاج شد، و از وی پوزش خواست، سپس او را با خود به نزد عضد الدوله برد و داستان خواب خود را برای او نقل کرد، عضد الدوله هم ابن حجاج را گرامی داشت، و از عطایای عالی برخوردار گردانید، سپس دستور داد قصیدۀ مزبور را تا آخر بخواند!
- ↑ قمی، مشاهیر دانشمندان اسلام، ص۵۸.
- ↑ قمی، مشاهیر دانشمندان اسلام، ص۵۹
- ↑ مختاری، ص۱۵۹
- ↑ قمی، مشاهیر دانشمندان اسلام، ص۶۰
- ↑ ادب الطف، ج ۲، ص۱۵۵. به نقل از المجموع الرائق، سید احمد عطار، ص۲۰۷، (مخطوط).
- ↑ ادب الطف، ج ۲، ص۱۵۵. به نقل از المجموع الرائق، سید احمد عطار، ص۲۰۷، (مخطوط).
- ↑ ابن شهر آشوب در معالم العلماء شعرای شیعه را به چهار طبقه، مجاهر، مقتصد، متقی و متکلف تقسیم میکند و ابن حجاج را در زمره شعرایی که به مدح اهل بیت و ذم مخالفان ایشان مجاهرت داشتهاند نام میبرد.
- ↑ روضات الجنّات، ج ۳، ص۱۵۸.
- ↑ رجوع کنید به: وفیات الأعیان؛ معجم الادباء؛ شذرات الذهب.
- ↑ الغدیر.
- ↑ فصول علیة، ص۳۱.
- ↑ الکنی و الألقاب، ج ۱، ص۲۵۶.
- ↑ شیعه بنیانگذاران فرهنگ اسلام، ص۳۳۱_۳۳۲
- ↑ زندگی سیاسی و فرهنگی شیعیان بغداد، ص۲۶۷_۲۶۸
- ↑ ر. ک: ریاض العلماء، ج ۲، ص۱۴- ۱۷؛ روضات الجنات، ج ۳، ص۱۶۲- ۱۶۴؛ الغدیر، ج ۴، ص۹۲؛ ادب الطف، ج ۲، ص۱۶۰-۱۵۹.
- ↑ قمی، مشاهیر دانشمندان اسلام، ص۵۸.
- ↑ دوانی، سید رضی مؤلف نهج البلاغه، ص۵۹
- ↑ قمی، وقایع الایام، ۱۳۸۹ش، ص۴۲۰.
- ↑ سوره کهف، آیه۱۸
- ↑ قمی، مشاهیر دانشمندان اسلام، ص۶۱.
منابع
- قرآن
- قمی، عباس، مشاهیر دانشمندان اسلام، جلد:۲، کتابفروشی اسلامیه، تهران، ۱۳۵۰.
- امینی، عبد الحسین، الغدیر(ترجمه، ویرایش قدیم)، (۲۲ جلد)، بنیاد بعثت، تهران، ۱۳۶۸.
- ابو الحسینی، رحیم، عالمان شیعه، شیعه شناسی، قم، ۱۳۸۴.
- دوانی، علی، سید رضی مؤلف نهج البلاغه(ویرایش قدیم)، جلد:۱، بنیاد نهج البلاغه، تهران،۱۳۵۹.
- دوانی، علی، مفاخر اسلام، جلد:۳، امیرکبیر، تهران.
- موسوی، حسن، زندگی سیاسی و فرهنگی شیعیان بغداد، جلد:۱، بوستان کتاب(انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، قم،۱۳۸۱.
- مختاری، قاسم، میراث ماندگار ادب شیعی تاریخ و تحلیل اشعار شاعران برجستهٔ شیعه، جلد:۱، دانشگاه اراک، اراک،۱۳۸۴.
- صدر، حسن، شیعه بنیانگذاران فرهنگ اسلام، جلد:۱، دار الکتب الاسلامیه، تهران،۱۳۸۱.
- قمی، عباس، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار مع تطبیق النصوص الوارده فیها علی البحار الانوار (۸ جلد)، اسوه، قم.
- یاقوت حموی، یاقوت بن عبد الله، معجم البلدان(۷ جلد)، دار صادر، بیروت.
- ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه(۱۵ جلد)، دار الفکر، بیروت - لبنان.
- شبر، جواد، ادب الطف او شعراء الحسین علیهالسلام(۱۰ جلد)، دار المرتضی، بیروت.
- خوانساری، محمد باقر بن زین العابدین، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات(۸ جلد)، اسماعیلیان، قم.
- ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان (۸ جلد)، منشورات الشریف الرضی، قم؛ ۱۳۶۴.
- یاقوت حموی، یاقوت بن عبد الله، معجم الادباء(۷ جلد)، دار الغرب الاسلامی، بیروت - لبنان.
- ابن عماد، عبد الحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب (۱۱ جلد)،دار ابن کثیر، بیروت.
- قمی، عباس، الکنی و الالقاب(۳ جلد)، مکتبه الصدر، تهران - ایران؛۱۳۶۸.
- افندی، عبدالله بن عیسیبیگ، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء(۷ جلد)، مطبعة الخیام، قم.