ابنجنید اسکافی
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل | ابوعلی محمد بن احمد بن جنید |
لقب | ابنجنید، کاتب، اسکافی |
نسب | خاندان بنی جنید |
تاریخ تولد | در حدود ۲۹۰ هجری قمری |
محل زندگی | بغداد، نیشابور |
تاریخ وفات | دقیقا مشخص نیست |
اطلاعات علمی | |
شاگردان | شیخ مفید |
تألیفات | تهذیب الشیعه لاحکام الشریعه، الاحمدی للفقه المحمدی، مناسک الحج، کشف التمویه والالباس علی اغمار الشیعة فی امر القیاس، کتاب التحریر والتقریر، کتاب الالفة، کتاب الظلامة لفاطمة (س)، علم النجابة فی علم الکتابه، تفسح العرب فی لغاتها و اشاراتها الی مراداتها فی معنی ما الاشاراتای ما ینکره العوام و غیرهم من الاسلوب، کتاب اللطیف، کتاب نثر طوبی، کتاب التراقی الی اعلی المراقی. |
محمد بن احمد بن جنید کاتب اسکافی معروف به ابنجُنَید اسکافی از فقها و متکلمان امامیه قرن چهارم هجری قمری و از استادان شیخ مفید است. ابنجنید و ابن ابی عقیل عمانی را «القَدیمَین» (دو فقیه دوران قدیم) مینامند.
ابنجنید علاوه بر فقه و کلام، در ادبیات، لغت، فهرست و شیوه نگارش نیز مهارت داشته است. او را به دلیل مهارتش در کتابت، کاتب لقب دادهاند. بارزترین جنبه علمی ابنجنید در فقه استدلالی اوست. اسکافی، مبنای اقوال فقهی امامان را نه بر پایه نقل که بر اساس رأی میپنداشته است. عمل بر پایه قیاس، فتوای به احوط در موارد تعارض ادله، و فتوا بر اساس ادله ظنی از مشخصات گرایش فقهی اوست که البته به فقه اهل تسنن نزدیک است.
معرفی
ابنجنید و ابن ابی عقیل عمانی را «القَدیمَین» (دو فقیه دوران قدیم) مینامند.[۱] درباره تاریخ ولادت ابنجنید مطلبی گزارش نشده است و احتمال دادهاند حدود سال ۲۹۰ق باشد. نسب او به خاندان بنی جُنَید میرسد که از بزرگان اسکاف (منطقهای در بغداد در کنار نهروان) بودند و در آن منطقه صدارت و ریاست داشتند.[۲]
ابوعلی، کنیه ابنجنید است و هرگاه در کتب فقهی به صورت مطلق یاد میشود مراد اوست. از القاب مشهور او میتوان به ابنجنید، کاتب و إسکافی اشاره کرد.[۳]نجاشی از برخی اساتید خودش نقل کرده که مقداری مال و یک شمشیر متعلق به امام زمان(عج) نزد ابن جنید بوده است.[۴] سید بحرالعلوم از این گزارش چنین نتیجه گرفته که او وکیل امام(ع) بوده است.[۵]
مبانی فقهی ابنجنید
ابنجنید به عنوان یک باور کلامی اقوال فقهی امامان را نه بر اساس نقل، بلکه بر اساس رأی میپنداشته و به همین جهت اختلاف در روایات فقهی را نیز ناشی از اختلاف امامان در رأی دانسته است.[۶] از این رو طبیعی است که برای ترجیح یک روایت بر دیگری، روشی کاملاً متفاوت با روش معمول بین فقیهان امامی زمان خود داشته باشد.
از دیگر مشخصات بارز فقه ابنجنید این است که او گاه برخی قضایا را ثابت شده پذیرفته و آنها را به عنوان مقدمهای در استنتاجات خود به کار بسته است. مثلاً حدیث نبوی «المؤذن مؤتمن» را[۷] به عنوان اصلی پذیرفته و نتیجه گرفته که چون شخص فاسق نمیتواند مورد امانت باشد، بنابر این به اذان مؤذن فاسق اثر فقهی مترتب نیست،[۸] یا اینکه با تکیه بر این قضیه که بنده با آزاد از نظر احکام مالی و حدود برابر نیست، شهادت بنده علیه آزاد را حتی اگر عادل باشد، نافذ ندانسته و آیات شهادت در قرآن را با این استدلال خود مخصص شمرده است.[۹]
از دیگر گرایشهای ابنجنید، اصالت بخشیدن او به عنوان، در تحقق موضوع است. قول به تحقق موضوع به مجرد تحقق مسمی را میتوان در مباحث عبادات و معاملات از فقه ابنجنید مشاهده کرد.[۱۰]
وجود این گونه خصوصیات در فقه ابنجنید آن را از فقه رایج امامیه دور و به فقه اهل سنت نزدیک ساخته است. اگرچه، همان گونه که در برخی منابع گفته شده است، نظرات او در بین فقهای اهل سنت به ابوحنیفه نزدیکتر بوده،[۱۱] ولی در برخی مسائل نیز از او دور و به مالک نزدیک شده است (به عنوان نمونه در مسأله استدبار و استقبال قبله و مسأله «من تیقن الطهارة و شک فی الحدث»،[۱۲] و گاه از جمیع اقوال شیعه و اهل سنت دور شده است.[۱۳] اینکه ابنجنید قهقهه را ناقض وضو دانسته و در این مسأله در کنار ابوحنیفه، اباضیه و برخی از اصحاب حدیث اهل سنت قرار گرفته، با در نظر گرفتن اینکه این مسأله در نیمه دوم سده ۴ق /۱۰م متروک بوده، جای تعجب دارد.[۱۴]
ملاکهای او در ترجیح روایات
اگر چه موارد زیادی در دست است که ابنجنید روایتی را بر دیگری ترجیح داده، لیکن مشکل میتوان قاطعانه درباره ملاکهای ترجیح او سخن گفت، با اینهمه در مسائل مربوط به عبادات بارها دیده شده که وی روایت احوط را برگزیده است، بدین معنی کهگاه بر اساس روایت احوط فتوا داده[۱۵] هر چند حدیث مورد استناد احتمالی که طوسی در تهذیب[۱۶] آورده، از نظر سند به شدت ضعیف است و گاه تهذیب آن را به همان صورت احتیاط مطرح کرده است.[۱۷]
اما در مقابل در بحث احکام و سیاسات مثلاً میان روایات مربوط به نصاب در قطع دست سارق، بین یک چهارم و یک پنجم دینار، نصاب دوم را ترجیح داده و برخلاف تمام فتاوی مشهور بین شیعه و اهل سنت حکم کرده که شاید نشان دهنده تمایل او به سختگیری باشد.[۱۸] از دیگر ترجیحات وی اینکهگاه معدودی روایات را بر انبوهی ترجیح داده و از حکم فقهای امامیه که وجه تمایز آنان با اهل سنت شمرده شده،[۱۹] به حکم گروه اخیر گرویده است.[۲۰] گاه نیز چنین مینماید که وی به جهت موافقت روایتی با قیاس و استحسان، آن را بر روایت مشهورتر ترجیح داده است.[۲۱]
نمونههایی از فتواهای خاص ابن جنید
این جنید در میان فقیهان شیعه به برخی از فتواهای خاص مشهور است تا آنجا که برخی فتواهای او را به اهل سنت مخصوصا ابوحنیفه نزدیکتر دانسته و او را عمل کننده به قیاس دانستهاند.[۲۲] از جمله فتواهای او جواز نماز خواندن زن با سربرهنه است در صورتی که نامحرمی نباشد.[۲۳] برای مرد و زن از نظر پوشش در نماز فقط پوشاندن عورت (جلو و عقب) واجب است.[۲۴]
عمل به دلایل ظنی
از آنجا که ابنجنید اقوال امامان را رأی میداند کاملاً طبیعی است که به دلایل ظنی نظیر ظاهر کتاب، خبر واحد، قیاس و استحسان عمل کند. به عنوان نمونه در عمل به ظاهر کتاب، در موارد مصرف خمس در آیه شریفه (انفال /۸/۴۱) بر پایه ظاهر آیه فتوا داده و با نپذیرفتن تخصیصات موجود در حدیث، در مقابل اتفاق فقهای امامی قرار گرفته است.[۲۵] در مورد تمسک به خبر واحد، بر خلاف روش فقیهان متکلم امامیه و بر وفق نظر فقیهان اهل سنت و البته اخباریان امامی[۲۶] به حجیت خبر واحد قائل بوده و عمل به آن در بسیاری از استدلالات او به چشم میخورد[۲۷] و شیخ مفید از این بابت بر او خرده گرفته است.[۲۸]
عمل به قیاس
در مورد قیاس در منابع تصریح شده است که او قائل به حجیت قیاس به شیوه ابوحنیفه و دیگر فقهای اهل سنت بوده[۲۹] و ظاهراً کتابهای «کشف التمویه » و «الالباس علی اغمار الشیعة من امر القیاس و اظهار ما ستره اهل العناد من الروایة عن ائمة العترة من امر الاجتهاد» را در دفاع از این موضوع تألیف کرده است.[۳۰]
عمل به قیاس در جای جای فقه ابنجنید از جمله در مسأله تعمیم زکات به اجناس غیرمنصوص به ویژه زیتون و عسل[۳۱][۳۲]دیده میشود. استدلالات استحسانی را نیز میتوان به کثرت در مباحث ابنجنید ملاحظه کرد. (به عنوان نمونه در مسأله اجل در بیع سلف[۳۳])، اما در مواردی که مبنای امر علت تشریع حکم باشد، استدلالش کمتر سلیقهای است (به عنوان نمونه قول او به عدم اشتراط ضیق وقت در تیمم[۳۴]).
احتیاط
به جزآنچه ذکر شد، یکی از خصوصیات فقه ابنجنید گرایش او به احتیاط حتی در غیر موارد اختلاف روایت است. تمایل غالب او به حمل امر بر وجوب و نهی بر حرمت در عبادات در موارد مردد (به عنوان نمونه[۳۵]، در وجوب تطهیر شیء آلوده به شیر دختر نابالغ،[۳۶]، در وجوب سجده عزائم بر سامع علاوه بر مستمع،[۳۷] در تحریم «تطبیق» در رکوع) و احتیاط او در مسائل معاملات از جمله مسائل ربا[۳۸] این گرایش را نشان میدهد.
ابنجنید و علم کلام
اینکه ابنجنید کلام را از چه کسانی فرا گرفته و اینکه رابطه او با متکلمان امامی آن دوره بغداد چون بنو نوبخت و محمد ابن بحر رُهنی (درگذشته پیش از ۳۳۰ق) و نیز متکلمان دیگر مذاهب همچون معتزله چگونه بوده، به درستی روشن نیست. تنها نقل شده که وی به عنوان یک متکلم شناخته میشده و تألیفاتی نیز در کلام داشته است.[۳۹]
از جمله نظرات کلامی او، چنانکه گذشت، یکی این است که اقوال فقهی امامان را حاصل اجتهاد و رأی ایشان میدانست.[۴۰] وی همچنین از آن دسته متکلمان است که معتقدند، حکم امامان همواره بر اساس ظواهر است، نه بر اساس علم ایشان بر بواطن امور.[۴۱] ابنجنید در زمینههای حساس کلام امامیه آثاری تألیف کرده است.
آثار و تألیفات
- فقه
- تهذیب الشیعه لاحکام الشریعه
- الاحمدی للفقه المحمدی یا المختصر الاحمدی فی الفقه المحمدی
- الاستنفار
- تبصرة العارف و نقد الزائف در فقه که در آن استدلالهای شیعه و جواب مخالفان را آورده و از دوگانه گوییهایی که احیانا دراحکام رخ داده، پاسخ داده است.
- رسالة البشارة والنذارة والاستنفار الی الجهاد.
- المسح علی الخفین. شاید همان باشد که در کتاب تهذیب بیان شد.
- مناسک حج.
- مفرد فی النکاح.
- اشکال جملة المواریث.
- فرض المسح علی الرجلین.
- زکاة العروض.
- الحاسم للشنعة فی نکاح المتعه.
- الانتصاف من ذوی الانحراف عن مذهب الاشراف فی مواریث الاخلاف.
- مسالة فی وجوب الغسل علی المراة اذا انزلت ماؤها فی یقظة او نوم.
- حدائق القدس، در احکامی که برای خود برگزیده بود.
- الارتیاع فی تحریم الفقاع. به دست شیخ طوسی رسید و او در رساله تحریم فقاع از آن نقل کرده است.
- الافصاح والایضاح للفرائض والمواریث.
- او دارای حدود دو هزار مساله در دو هزار و پانصد برگ است که همه یا بخشی از آن در فقه است.
- النصرة لاحکام العترة.
- اصول فقه
- الفسخ علی من اجاز النسخ لما تم نفعه وجمل شرعه.
- اظهار ما ستره اهل العناد من الروایة عن ائمة العترة فی امر الاجتهاد.
- کشف التمویه والالباس علی اغمار الشیعة فی امر القیاس.
- المسائل المصریه.
- کلام
- کتاب التحریر والتقریر.
- کتاب الالفة.
- کتاب ازالة الران (در فهرست با عنوان: الداء است) عن قلوب الاخوان. شیخ افزوده است: «فی معنی کتاب الغیبة».
- کتاب خلاص المبتدئین من حیرة المجادلین.
- کتاب تنبیه الساهی بالعلم الالهی.
- کتاب من شنع علی الشیعة فی امر القرآن، شاید در رد ادعای تحریف قرآن است.
- کتاب قدس الطور وینبوع النور فی معنی الصلاة علی النبی(ص).
- کتاب الظلامة لفاطمة(س).
- کتاب الاسفار در رد مؤبده (یا در رد مرتدان است چنان که در فهرست ابن ندیم و معالم آمده است).
- کتاب نقض ما نقضه الزجاجی النیشابوری علی الفضل بن شاذان.
- کتاب نور الیقین و بصیرة العارفین. در فهرست شیخ است.
- نوادر الیقین و تبصرة العارفین و در فهرست ابن ندیم میخوانیم: نور الیقین ونصرة العارفین.
- کتاب الشهب المحرقة للابالیس المسترقه که در پاسخ ابوالقاسم بن بقال است.
- کتاب الذخیرة لاهل البصره.
- علم نگارش
- لغت
- تفسح العرب فی لغاتها و اشاراتها الی مراداتها فی معنی ما الاشاراتای ما ینکره العوام و غیرهم من الاسلوب.
- فهارس
- کتاب اللطیف.
- کتاب نثر طوبی.
- کتاب التراقی الی اعلی المراقی.
- کتاب الوعظ المشترط.
- کتاب کشف الاسرار.
- کتاب سبیل الفلاح لاهل النجاح.
- جوابات معزالدوله.
- جوابات سبکتکین العجمی.
- الایناس بائمه الناس.
- کتاب استخراج المراد من مختلف الخطاب.
- مسائل کثیره.
- حدیث الشیعه، شاید مربوط به حدیث باشد.
- النوادر.
- الافهام لاصول الاحکام.[۴۲]
- جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در سال ۱۴۱۶ق کتابی را با نام «مجموعه فتاوای ابنجنید اسکافی» به کوشش علی پناه اشتهاردی به چاپ رسانده است.
ابنجنید در سخن علما
- نجاشی درباره او میگوید: «ابنجنید در میان اصحاب ما بامنزلت، ثقه و جلیل القدر است.»[۴۳]
- علامه حلی مینویسد: «او شیخ امامیه و دارای تألیفات نیکوست و در میان اصحاب ما بامنزلت، موثق و جلیلالقدر است و آثار فراوان دارد.[۴۴]
- ابن ادریس حلی در توصیف وی مینویسد: «این مرد، جلیلالقدر و دارای جایگاه بلندی است.»[۴۵]
- شهید اول او را از بزرگان علما شمرده و مراسیل او را به دلیل وثاقتش معتبر دانسته است.[۴۶]
- شهید ثانی در تمجید ابنجنید مینویسد: «در تحقیق و موشکافی میان متقدمان کم نظیر است و هر کس از گفتار او این امر را در مییابد.»[۴۷]
- سید مهدی بحرالعلوم درباره وی میگوید: «او از برجستگان امامیه و افاضل قدمای شیعه و در علم و فقه و ادبیات و تصنیف از همه نیکوتر و دقیقتر است. وی متکلم، محدث، فقیه، ادیب و دارای وسعت علم بوده و در فقه، کلام، اصول، ادبیات، نگارش و سایر زمینهها دارای تألیف است.»[۴۸]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ ربانی، محمدحسن، فقه و فقهای امامیه در گذر زمان، تهران، ۱۳۸۶، ص۸.
- ↑ ابن ادریس، السرائر، ۱۲۷۰ق، ج ۱، ص۴۳۰؛ حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج ۱، ص۱۸۱.
- ↑ الانساب، ج ۱، ص۱۴۹.
- ↑ نجاشی، رجال النجاشی، الناشر مؤسسة النشر الإسلامی، ص۳۸۵.
- ↑ خزرجی، شخصیت و مکتب فقهی ابن جنید اسکافی، مجله فقه اهل بیت، ۱۳۸۰ش.
- ↑ شیخ مفید، «اجوبة المسائل السرویة»، ص۲۲۴.
- ↑ برای مصادر حدیث از شیعه و اهل سنت نک: حر عاملی، وسائل،ج ۴ ۶۱۸ - ۶۱۹.
- ↑ علامه حلی، همان، ۹۰.
- ↑ علامه حلی، همان، ۷۲۱، سطر ۷؛ سید مرتضی، الانتصار، ص۲۴۷.
- ↑ علامه حلی، مختلف الشیعة،، ۱۳۲۴ق، ج۲، ص۱۷۸ و ج۲، ص۳۵۷، سطر ۲۴.
- ↑ شیخ مفید، «المسائل الصاغانیة»، ص۲۴۹.
- ↑ نک: علامه حلی، همان،ج۲ صص ۱۸، ۱۹؛ ابن هبیره، الافصاح، ج۱، ص۶۰.
- ↑ به عنوان نمونه نک: علامه، همان،ص ۱۷
- ↑ علامه حلی، مختلف الشیعة، ۱۳۲۴ق، ج۲، ص۱۸، سطر ۳؛ ابن هبیره، الافصاح، ج۱، ص۶۴؛ ابن برکه، الجامع، ج۱، صص ۵۹۵، ۴۰۳؛ طوسی، محمد، الخلاف، ج۱، ص۲۵؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، ۱۹۰۶م، ج۱، ص۴۰.
- ↑ علامه حلی، مختلف الشیعة، ۱۳۲۴ق، ج۴، ص۱۵، سطر ۲۹؛ حر عاملی، محمد، وسائل الشیعة، ج۱، ص۱۴۴-۱۴۶.
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۱، ص۴۱۰.
- ↑ به عنوان نمونه مک: علامه حلی، مختلف الشیعه، ۱۳۲۴ق، ج۴، ص۲۰۲، سطر ۱۸.
- ↑ علامه حلی، مختلف الشیعة، ۱۳۲۴ق، ج۴، ص۲۲۰، سطر ۱۲؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۸، ص۴۸۲-۴۸۷.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۶، ص۷۴.
- ↑ علامه حلی، مختلف الشیعة، ۱۳۲۴ق، ج۴، ص۱۷۵، سطر ۱۸؛ ابن براج، شرح جمل العلم و العمل، ۱۳۵۲ش، ج۱، ص۲۵۱؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۶، ص۷۲- ۷۵؛ ابن هبیره، یحیی، الافصاح، ج۱، ص۱۳۲.
- ↑ به عنوان نمونه نک: علامه حلی،مختلف الشیعة، ۱۳۲۴ق، ج۴، ص۵۷، سطرهای ۱۵،۲۴.
- ↑ حلی، مختلف الشیعه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۴۶۳
- ↑ الاشتهاردی، فتاوی ابن الجنید، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، ص۵۲.
- ↑ الاشتهاردی، فتاوی ابن الجنید، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، ص۵۲.
- ↑ علامه حلی، مختلف الشیعة، ۱۳۲۴ق، ج۲، ص۳۴.
- ↑ مفید، محمد، اوائل المقالات، ۱۳۷۱ق، ص۱۳۹؛ سید مرتضی، الذریعة، ج۲، ص۵۱۷؛ سید مرتضی، «جوابات المسائل التبانیات»، ج۱، ص۲۱.
- ↑ علامه حلی، همان.
- ↑ مفید، «اجوبة المسائل السرویة»، ص۲۲۳.
- ↑ شیخ مفید، «المسائل الصاغانیة»، ص۲۵۱؛ نجاشی، رجال نجاشی، ۱۳۸۵ق، ص۳۸۸؛ شیخ طوسی، عدة الاصول، ج۱، ص۳۳۹.
- ↑ نجاشی، رجال نجاشی، ۱۳۸۵ق، ص۳۸۷.
- ↑ ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ۱۳۷۶ق، ج۴، ۱۸۰.
- ↑ ابن براج، شرح جمل العلم و العمل، ۱۳۵۲ش، ج۱، ص۲۴۴.
- ↑ ، نک: علامه، همان،ج ۲ ص۱۸۶، سطر ۱۳.
- ↑ نک: علامه، همان،ج۱ ص۴۷، سطر ۳۳.
- ↑ علامه حلی، مختلف الشیعة، ۱۳۲۴ق، ج۱، ص۵۶.
- ↑ حلی، مختلف الشیعه، ۱۳۲۴ق،ج۴، ص۹۶
- ↑ حلی، مختلف الشیعه، ۱۳۲۴ق،ج۴، ص۹۶
- ↑ حلی، مختلف الشیعه، ۱۳۲۴ق، ج ۲، ص۱۷۴.
- ↑ نجاشی، رجال نجاشی، ۱۳۸۵ق، ص۳۸۸.
- ↑ مفید، «اجوبة المسائل السرویة»، ص۲۲۴.
- ↑ سید مرتضی، الانتصار، صص۲۳۷- ۲۴۳؛ قس : مفید، اوائل، صص۷۵-۷۶.
- ↑ صفاءالدین خزرجی، شخصیت و مکانت فقهی ابنجنید اسکافی.
- ↑ نجاشی، رجال نجاشی، ۱۳۸۵ق، ص۳۸۵.
- ↑ علامه حلی، خلاصة الاقوال، ۱۹۶۱م، ص۲۴۵.
- ↑ حلی، السرائر، ۱۲۷۰ق، ج ۱، ص۴۳۰.
- ↑ شهید اول، ذکریالشیعة، ۱۲۷۲ق، ص۲۵۳.
- ↑ شهید ثانی، مسالکالافهام، ج ۲، ص۲۶۵.
- ↑ بحرالعلوم، الفوائد الرجالیة، ج ۳، ص۲۰۵ و ۲۰۶.
منابع
- ابن ادریس، محمد، السرائر، تهران، ۱۲۷۰ق.
- صدوق، محمد، الخصال، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، ۱۴۰۳ق.
- صدوق، محمد، من لایحضره الفقیه، به کوشش حسن موسوی خرسان، نجف، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۷م.
- ابن براج، عبدالعزیز، شرح جمل العلم و العمل، به کوشش کاظم مدیر شانهچی، مشهد، ۱۳۵۲ش.
- ابن برکه، عبدالله، الجامع، به کوشش عیسی یحیی بارونی، عمان، ۱۳۹۱ق/ ۱۹۷۱م.
- ابن داوود حلی، حسن، الرجال، به کوشش جلالالدین محدث، تهران، ۱۳۴۲ش.
- ابن شهر آشوب، محمد، معالم العلماء، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
- ابن فهد حلی، احمد، المهذب البارع، به کوشش مجتبی عراقی، قم، ۱۴۰۷ق.
- ابن ندیم، الفهرست.
- ابن هبیره، یحیی، الافصاح، حلب، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
- اردبیلی، محمد، جامع الرواة، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
- بحرالعلوم، محمدمهدی، الرجال، به کوشش محمد صادق بحرالعلوم و حسین بحر العلوم، تهران، ۱۳۶۳ق.
- پاکتچی، احمد، الاراء الفقهیة و الاصولیة للشریف الرضی، تهران، ۱۴۰۶ق.
- ترمذی، محمد، السنن، به کوشش احمد محمد شاکر، مصر.
- حر عاملی، محمد، امل الآمل، به کوشش احمد حسینی، بغداد، ۱۳۸۵ق.
- حر عاملی، محمد، وسائل الشیعة، به کوشش عبدالرحیم ربانی شیرازی و دیگران، بیروت، ۱۳۹۱ق.
- خزرجی، صفاء الدین، «شخصیت و مکتب فقهی ابن جنید اسکافی»، در مجله فقه اهل بیت، شماره۲۷، ۱۳۸۰ش.
- سید مرتضی، علی، الانتصار، نجف، ۱۳۹۱ق/۱۹۷۱م.
- سید مرتضی، علی، «جوابات المسائل التبانیات»، رسائل الشریف المرتضی، به کوشش مهدی رجایی، قم، ۱۴۰۵ق.
- سید مرتضی، علی، «جوابات المسائل الموصلیات الثانیة»، رسائل الشریف المرتضی، به کوشش مهدی رجایی، قم، ۱۴۰۵ق.
- سید مرتضی، علی، «الرد علی اصحاب العدد»، رسائل الشریف المرتضی، به کوشش مهدی رجایی، قم، ۱۴۰۵ق.
- سید مرتضی، علی، الذریعة، به کوشش ابوالقاسم گرجی، تهران، ۱۳۴۸ش.
- شهید اول، محمد، البیان، ایران، سنگی، ۱۳۲۲ق.
- شهید اول، محمد، الدروس، ایران، سنگی، ۱۲۶۹ق.
- شهید اول، محمد، الذکری، ایران، سنگی، ۱۲۷۲ق.
- صاحب جواهر، محمد حسن، نجفی، جواهر الکلام، به کوشش محمود قوچانی، تهران، ۱۳۹۴ق.
- طوسی، محمد، الاستبصار، به کوشش حسن موسوی خرسان، نجف، ۱۳۷۵ق.
- طوسی، محمد، «تحریم الفقاع»، الرسائل العشر، به کوشش رضا استادی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی.
- طوسی، محمد، تهذیب الاحکام، به کوشش حسن موسوی خرسان، نجف، ۱۳۷۹ق.
- طوسی، محمد، الخلاف، به کوشش حسین طباطبایی بروجردی، تهران، ۱۳۷۷ق.
- طوسی، محمد، الرجال، به کوشش محمد صادق بحرالعلوم، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
- طوسی، محمد، عدة الاصول، به کوشش محمد مهدی نجف، قم، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
- طوسی، محمد، الفهرست، به کوشش محمد صادق بحرالعلوم، نجف، کتابخانه مرتضویه.
- طوسی، محمد، المبسوط، به کوشش محمدتقی کشفی، نجف، ۱۳۸۷ق.
- علامه حلی، حسن، ایضاح الاشتباه، تهران، ۱۳۱۹ق.
- علامه حلی، حسن، الرجال، نجف، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱م.
- علامه حلی، حسن، مختلف الشیعة، ایران، سنگی، ۱۳۲۴ق.
- محقق حلی، جعفر، المعتبر، ایران، سنگی، ۱۳۱۸ق.
- مفید، محمد، «اجوبة المسائل السرویة»، عدة رسائل، قم، مکتبة المفید.
- مفید، محمد، «اعلام»، عدة رسائل، قم، مکتبة المفید.
- مفید، محمد، «المسائل الصاغانیة»، عدة رسائل، قم، مکتبة المفید.
- مفید، محمد، اوائل المقالات، به کوشش زنجانی و چرندابی، تبریز، ۱۳۷۱ق.
- مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
- ممقانی، عبدالله، تنقیح المقال، نجف، ۱۳۵۰ق.
- نجاشی، احمد، الرجال، به کوشش موسی شبیری، قم، ۱۴۰۷ق.
- نعمانی، محمد، الغیبة، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
- ونسینک، آرنت یان، مفتاح کنوز السنة، ترجمه محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۳۶۳ق/۱۹۳۴م.
- یاقوت حموی، معجم البلدان.
پیوند به بیرون
- دایرة المعارف بزرگ اسلامی
- شخصیت و مکتب فقهی ابنجنید اسکافی
- پایگاه مجلات نور؛ نگاهی به شخصیت و آثار ابنجنید اسکافی
- پرتال جامع علوم انسانی، مجله فقه اهل بیت ۱۳۸۰ شماره ۲۷؛ شخصیت و مکتب فقهی ابنجنید اسکافی
- کتاب مجموعه فتاوای ابنجنید (کتابخانه دیجیتال نور)