شیخ الاسلام، بالاترین منصب دینی شیعی در دوره صفوی و پس از آن تا دوره پهلوی. رسیدگی به امور حسبیه، عزل و نصب قضات، حضور در مراسم و تشریفات گزینش سلطان و تاجگذاری، صدور اجازات و گواهیهای علمی از اختیارات شیخ الاسلام بوده است. علاوه بر پایتخت، شهرهای مختلف نیز شیخ الاسلام داشتهاند. محمدباقر مجلسی و شیخ بهایی در اصفهان، حرّ عاملی در مشهد و ملا محمدطاهر قمی در قم را میتوان پرنفوذترین شیخ الاسلامها دانست.
شیخ الاسلام گرچه به خواست و فرمان شاه برگزیده میشد، اما تمایل مردم هم در انتخاب آنها مؤثر بود. لقب شیخ الاسلام در دورههای زندیه و قاجاریه هم به علمای بانفوذ تفویض میشد و آنها همچنان نقش ویژهای در حکومت داشتند، اما در دوران پهلوی، به همراه تحولات سیاسی و تأسیس دادگاهها، این منصب و ایفای وظایف آن از سوی روحانیان شیعه به فراموشی سپرده شد.
تاریخچه
لقب شیخ الاسلام، اولین بار در اواخر قرن چهارم هجری قمری، به عنوان منصبی دینی در خراسان به کار رفته است.[۱] در قرن پنجم، اسماعیل بن رحمن، رییس فقهای شافعی در خراسان را شیخ الاسلام خواندهاند.[۲] در قرن ششم، به فقهای مقبول عامه در مصر و شامات، شیخ الاسلام میگفتند. شیخ الاسلام در میان اهل سنت، به علمای بلندپایه گفته میشده؛ از جمله فخرالدین رازی در قرن ششم هجری قمری.[۳]
شیخ الاسلام به معنای مفتی اصلی حکومت و رییس سلسله مراتب علما، اولین بار در حکومت عثمانی که مذهب رسمی آن سنی حنفی بود به کار رفت و به تدریج قدرت و نفوذ یافت.[۴] شیخ الاسلام در حکومت عثمانی، عهدهدار صدور فتوا و آرای حقوقی مبتنی بر فقه اسلامی بود.[۵] صاحبان این سمت در حکومت عثمانی در حوالی قرن دهم هجری قمری، مواضعی مستقل و گاه موضعی مخالف حکومت عثمانی داشتند، اما این استقلال به تدریج به همراهی با امپراتوری عثمانی انجامید و در اواخر عمر دولت عثمانی، نفوذ آن به کمترین حد خود رسید.[۶]
هر چند لقب شیخ الاسلام در ایران از قرن چهارم قمری رایج بود، اما اولین بار که به معنای بالاترین مقام دینی پایتخت و شهرهای بزرگ به کار رفت، در دولت شیعی صفویه بود. شیخ الاسلام، معمولا از سوی سلطان منصوب میشد.[۷]
منصب شیخ الاسلامی، علاوه بر ایران و عثمانی در نقاط دیگر جهان اسلام مانند هندوستان هم کاربرد داشته است. ابن بطوطه، از منصب شیخ الاسلامی در دستگاه حکومتی چین خبر داده است که از سوی امپراتور مغولی چین نصب میشده است.[۸]
وظایف و اختیارات
چنانکه در برخی منابع آمده، «جای شیخ الاسلام، در پایین مسند شاه و بعد از صدر بزرگ است.»[۹] همین عبارت به روشنی حاکی از جایگاه مهم شیخ الاسلام در حکومت صفویه است که در عین حال زیردست مقام صدر بوده. برخی دیگر، شیخ الاسلام را که بیشتر جنبه مذهبی داشته، در کنار مقام «صدر» دانستهاند که موقعیتی اداری داشته است.[۱۰] گاه، منصب صدر و شیخ الاسلام در اختیار یک نفر بوده است؛ مانند شیخ بهایی در اصفهان.[۱۱]
منصب شیخ الاسلامی در دوره صفوی دچار تغییر و تحولات زیادی شده است. در قرن یازدهم، شیخ الاسلامها نقش فراوانی در ساختار دینی حکومت صفویه یافتند و حتی خواندن خطبه جلوس پادشاه جدید، از وظایف آنها بوده.[۱۲]
شیخ الاسلام بالاترین مقام دینی پایتخت و شهرهای بزرگ بوده که از طرف سلطان منصوب میشد.[۱۳] گزارشهای متفاوتی از وظایف و اختیارات و جایگاه شیخ الاسلام در منابع مختلف آمده است. برخی از این موارد:
- حل دعاوی شرعی از جمله طلاق، در خانه به جای دادگاه.
- رسیدگی به امور قضایی و تمامی دعاوی مدنی و مسائل وابسته به آن
- رسیدگی به امور حسبیه و حل و فصل کشمکشها و اختلافها و سرپرستی اموال یتیمان و غایبان و محجوران
- عزل و نصب دادرسان و قضات
- رسیدگی به احوال شخصیه، اجرای دستورات مذهبی، گرفتن خمس و زکات، تقسیم ارث و صدور و امضا و مهر اسناد و مدارک
- حضور در مراسمها و تشریفات گزینش سلطان و تاجگذاری شاهان و انجام آیین ویژه آن
- اجرای عقد زنانِ شاه
- مدیریت مدارس علمیه در سراسر کشور و صدور اجازات و گواهیهای علمی[۱۴]
- اقامه نماز جمعه[۱۵]
شیخ الاسلامها در سالهای پایانی حکومت صفویه، بیشترین قدرت و نفوذ را داشتند. بنابر برخی منابع، آنها در این دوره، از نفوذ دینی و اداری خود در جهت اهداف شخصیشان هم بهره میبردند.[۱۶]
وظایف و اختیارات شیخ الاسلام در دوره زندیه و قاجاریه هم کم و بیش پایدار ماند، اما در دوران پهلوی، لقب شیخ الاسلام از مناصب رسمی کنار گذاشته شد.[۱۷]
برخی از مشهورترین شیخ الاسلامها
اولین شیخ الاسلام در دولت صفویه را حسین بن عبدالصمد حارثی عاملی دانستهاند. برخی از کسانی که در طول دوره صفویه و پس از آن منصب شیخ الاسلامی داشتهاند، در ادامه میآید:
- حسین بن عبدالصمد حارثی عاملی: شیخ الاسلام پایتخت (قزوین) در دوره شاه طهماسب.[۱۸]
- محقق کرکی: شیخ الاسلام پایتخت در دوره شاه طهماسب صفوی.
- محقق سبزواری: شیخ الاسلام پایتخت (اصفهان) در دوره شاه عباس دوم.
- خطیب کرمانشاهی: شیخ الاسلام کرمانشاه
- علامه مجلسی: شیخ الاسلام پایتخت (اصفهان) در دوره شاه سلطان سلیمان و شاه سلطان حسین.[۱۹]
- شیخ حرّ عاملی: شیخ الاسلام خراسان در زمان شاه سلطان سلیمان صفوی.
- شیخ بهایی: شیخ الاسلام هرات در دوره شاه طهماسب و شیخ الاسلام پایتخت (اصفهان) در دوره شاه اسماعیل دوم.
- میر محمدصالح خاتون آبادی: شیخ الاسلام پایتخت (اصفهان) در دوره شاه سلطان حسین صفوی.
- میر محمدحسین خاتون آبادی: شیخ الاسلام پایتخت (اصفهان) در دوره شاه سلطان حسین، تا پایان حکومت صفوی.
- احمد قمی: شیخ الاسلام در تایلند.
پانویس
- ↑ دائرة المعارف تشیع، ج ۱۰، ص ۱۵۷.
- ↑ دائرة المعارف تشیع، ج ۱۰، ص ۱۵۷.
- ↑ دائرة المعارف تشیع، ج ۱۰، ص ۱۵۷.
- ↑ دائرة المعارف جهان نوین اسلام، ج ۳، ص ۲۱۳.
- ↑ دائرة المعارف جهان نوین اسلام، ج ۳، ص ۲۱۳.
- ↑ دائرة المعارف جهان نوین اسلام، ج ۳، ص ۲۱۳.
- ↑ دائرة المعارف جهان نوین اسلام، ج ۳، ص ۲۱۴.
- ↑ محمدعلی رنجبر، شیخ الاسلام و تکامل جامعه اسلامی، ص ۱۵۸.
- ↑ دائرة المعارف تشیع، ج ۱۰، ص ۱۵۸.
- ↑ دائرة المعارف تشیع، ج ۱۰، ص ۱۵۸.
- ↑ دائرة المعارف تشیع، ج ۱۰، ص ۱۵۸.
- ↑ دائرة المعارف تشیع، ج ۱۰، ص ۱۵۸.
- ↑ دائرة المعارف جهان نوین اسلام، ج ۳، ص ۲۱۴.
- ↑ دائرة المعارف تشیع، ج ۱۰، ص ۱۵۹.
- ↑ دائرة المعارف جهان نوین اسلام، ج ۳، ص ۲۱۴.
- ↑ دائرة المعارف تشیع، ج ۱۰، ص ۱۵۹.
- ↑ دائرة المعارف تشیع، ج ۱۰، ص ۱۵۹.
- ↑ دوین جی استوارت، محمد کاظم رحمتی. نخستین شیخ الاسلام قزوین، پایتخت صفویه. ص ۱۷۶.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۴۰۸.
منابع
- محمدعلی رنجبر، شیخ الاسلام و تکامل جامعه اسلامی، ماهنامه کیهان اندیشه، شماره ۵۹، ص ۱۵۸.
- دوین جی استوارت، محمد کاظم رحمتی. نخستین شیخ الاسلام قزوین، پایتخت صفویه. آینه پژوهش، خرداد و تیر ۱۳۸۰، شماره ۶۸.
- میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، بیروت، آل البیت، ۱۴۰۸ق.
- دایرة المعارف جهان نوین اسلام، ج۳، مدخل شیخ الاسلام.
- دایرة المعارف تشیع، ج۱۰، مدخل شیخ الاسلام.