مالک بن نویره: تفاوت میان نسخهها
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
مالک بن نُوَیرة بن جَمْرَة تَمیمی از [[صحابه|صحابه رسول خدا(ص)]] و از اشراف و بزرگان در دوران [[جاهلیت]] و اسلام بود.<ref>ابنأثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۷۶.</ref> مالک شاعر بود و دیوان شعری داشت.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۹، ص۲۶۴.</ref> وی نزد [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] رفت و مسلمان شد.<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۳۳.</ref> پیامبر او را نماینده خود در قبیلهاش کرد تا [[زکات]] را از آنان بگیرد.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۲۲.</ref> | مالک بن نُوَیرة بن جَمْرَة تَمیمی از [[صحابه|صحابه رسول خدا(ص)]] و از اشراف و بزرگان در دوران [[جاهلیت]] و اسلام بود.<ref>ابنأثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۷۶.</ref> مالک شاعر بود و دیوان شعری داشت.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۹، ص۲۶۴.</ref> وی نزد [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] رفت و مسلمان شد.<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۳۳.</ref> پیامبر او را نماینده خود در قبیلهاش کرد تا [[زکات]] را از آنان بگیرد.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۲۲.</ref> | ||
ماجرای قتل مالک بن نویره، از مسائل چالشی کلامی نزد [[فریقین|فَریقین]] است.<ref>صیامیان گرجی، «رده، جنگها»، ص۶۹۵.</ref> کشته شدن مالک به دست [[خالد بن ولید]] و همبسترشدن او با همسر مالک، از جنجالیترین اتفاقات مربوط به [[جنگهای رده|جنگهای رِدّه]] خوانده شده است.<ref>غلامی، «جنگهای ارتداد و بحران جانشینی پس از پیامبر(ص)»، ص۳۹.</ref> محققان شیعه با استناد به این واقعه تاریخی، نظریه [[اهل سنت و جماعت|اهلتسنن]] مبنی بر [[عدالت صحابه]] را نقد کرده، معتقدند این نظریه در توجیه برخی رفتار ناشایست صحابه مطرح شده است.<ref>نیکزاد، «عدالت صحابه در ترازوی نقد»، ص۴۲-۴۴.</ref> به گفته مَقْدِسی، تاریخنگار قرن چهارم قمری، پس از مسئله [[امامت]]، اختلاف مسلمانها در جنگهای رده ظاهر شد؛ اگرچه [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]] معتقد بود باید با اهل رده جنگید، اما مسلمانان با او مخالفت کردند.<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیه، ج۵، ص۱۲۳.</ref> | ماجرای قتل مالک بن نویره، از مسائل چالشی کلامی نزد [[فریقین|فَریقین]] است.<ref>صیامیان گرجی، «رده، جنگها»، ص۶۹۵.</ref> کشته شدن مالک به دست [[خالد بن ولید]] و همبسترشدن او با همسر مالک، از جنجالیترین اتفاقات مربوط به [[جنگهای رده|جنگهای رِدّه]] خوانده شده است.<ref>غلامی، «جنگهای ارتداد و بحران جانشینی پس از پیامبر(ص)»، ص۳۹.</ref> محققان شیعه با استناد به این واقعه تاریخی، نظریه [[اهل سنت و جماعت|اهلتسنن]] مبنی بر [[عدالت صحابه]] را نقد کرده، معتقدند این نظریه در توجیه برخی رفتار ناشایست صحابه مطرح شده است.<ref>نیکزاد، «عدالت صحابه در ترازوی نقد»، ص۴۲-۴۴.</ref> به گفته مَقْدِسی، تاریخنگار قرن چهارم قمری، پس از مسئله [[امامت]]، اختلاف مسلمانها در [[جنگهای رده|جنگهای رِدّه]] ظاهر شد؛ اگرچه [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]] معتقد بود باید با اهل رده جنگید، اما مسلمانان با او مخالفت کردند.<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیه، ج۵، ص۱۲۳.</ref> | ||
به گفته [[شیخ عباس قمی]]، از محدثان شیعه در قرن چهاردهم قمری، مالک بن نویره به سبب محبتی که به [[اهلبیت(ع)]] داشت، کشته شد.<ref>قمی، منتهی الآمال، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۳۱۱.</ref> مطابق روایتی که [[فضل بن شاذان نیشابوری|فضل بن شاذان]] نقل کرده، پیامبر(ص) مالک بن نویره را از اهل بهشت معرفی کرده است.<ref>ابنشاذان، الفضائل، ۱۳۶۳ش، ص۷۵.</ref> این رویداد هنگامی رخ داد که مالک از پیامبر(ص) خواست حقیقت [[ایمان]] را به او بیاموزد و پیامبر(ص) برخی از احکام شرعی را به او آموخت و وی را به [[ولایت امام علی(ع)|خلافت امام علی(ع)]] رهنمون ساخت.<ref>ابنشاذان، الفضائل، ۱۳۶۳ش، ص۷۵.</ref> مطابق نقل ابنشاذان، پس از وفات پیامبر(ص) مالک بن نویره به مدینه آمد و با متوجه شدن [[خلافت ابوبکر]]، به وی اعتراض کرد که چرا طبق گفته پیامبر(ص)، [[خلافت]] را به [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] واگذار نکرده است.<ref>ابنشاذان، الفضائل، ۱۳۶۳ش، ص۷۶.</ref> در پی این اعتراض، به دستور | به گفته [[شیخ عباس قمی]]، از محدثان شیعه در قرن چهاردهم قمری، مالک بن نویره به سبب محبتی که به [[اهلبیت(ع)]] داشت، کشته شد.<ref>قمی، منتهی الآمال، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۳۱۱.</ref> مطابق روایتی که [[فضل بن شاذان نیشابوری|فضل بن شاذان]] نقل کرده، پیامبر(ص) مالک بن نویره را از اهل بهشت معرفی کرده است.<ref>ابنشاذان، الفضائل، ۱۳۶۳ش، ص۷۵.</ref> این رویداد هنگامی رخ داد که مالک از پیامبر(ص) خواست حقیقت [[ایمان]] را به او بیاموزد و پیامبر(ص) برخی از احکام شرعی را به او آموخت و وی را به [[ولایت امام علی(ع)|خلافت امام علی(ع)]] رهنمون ساخت.<ref>ابنشاذان، الفضائل، ۱۳۶۳ش، ص۷۵.</ref> مطابق نقل ابنشاذان، پس از وفات پیامبر(ص) مالک بن نویره به مدینه آمد و با متوجه شدن [[خلافت ابوبکر]]، به وی اعتراض کرد که چرا طبق گفته پیامبر(ص)، [[خلافت]] را به [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] واگذار نکرده است.<ref>ابنشاذان، الفضائل، ۱۳۶۳ش، ص۷۶.</ref> در پی این اعتراض، به دستور ابوبکر، [[قنفذ|قُنْفُذ]] و [[خالد بن ولید]]، مالک را از مسجد بیرون انداختند.<ref>ابنشاذان، الفضائل، ۱۳۶۳ش، ص۷۶.</ref> | ||
==قتل مالک در جنگهای | ==قتل مالک در جنگهای رِدّه== | ||
به گفته [[عبدالحسین امینی|علامه امینی]] و [[رسول جعفریان]]، از تاریخپژوهان شیعه، بدون هیچ تردیدی مالک بن نویره به دلیل انحراف اخلاقی [[خالد بن ولید]] کشته شد. | به گفته [[عبدالحسین امینی|علامه امینی]]<ref>امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۷، ص۲۱۹-۲۲۰.</ref> و [[رسول جعفریان]]،<ref>جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۹۴ش، ص۳۸.</ref> از تاریخپژوهان شیعه، بدون هیچ تردیدی مالک بن نویره به دلیل انحراف اخلاقی [[خالد بن ولید]] کشته شد. مالک از پرداخت [[زکات]] به حکومت ابوبکر خودداری و آن را در بین قوم خود تقسیم میکرد.<ref>ابنحجر، الإصابه، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۵۶۰.</ref> به گفته [[سید عبدالحسین شرفالدین]] نویسنده [[النص و الاجتهاد (کتاب)|کتاب النص و الاجتهاد]]، مالک به این دلیل که در مشروعیت خلافت ابوبکر و صحیح بودن پرداخت زکات به او تردید داشت، از دادن زکات به او خودداری میکرد.<ref>شرفالدین، النص و الاجتهاد، ۱۴۰۴ق، ص۱۱۸.</ref> | ||
[[خالد بن ولید]] به دستور ابوبکر برای مقابله با ارتداد مالک و قبیلهاش سوی آنان در منطقه بُطاح رفت.<ref>ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۹۵.</ref> ابوبکر دستور داده بود، پیش از آغاز جنگ پایبندی آنان به نماز بررسی شود، تا از این راه از [[ارتداد]] آنان مطمئن شوند.<ref>سید مرتضی، الشافی فی الإمامه، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۱۶۳.</ref> مالک که از عزیمت خالد به سوی خود باخبر شده بود، برای نشان دادن حُسن نیت خود و برای جلوگیری از این توهم که آنان سپاهی را آماده ساختهاند، اجتماع افراد قبیله خود متفرق ساخت، تا گمان نکنند آنها آرایش جنگی گرفتهاند.<ref>شرفالدین، النص و الاجتهاد، ۱۴۰۴ق، ص۱۱۸-۱۱۹.</ref> برخی از [[انصار]] که پایبندی مالک و قبیله او به نماز را دیدند، به مخالفت با خالد بن ولید پرداختند، ولی خالد توجهی به آنها نکرد.<ref>واقدی، الرده، ۱۴۱۰ق، ص۱۰۶-۱۰۷.</ref> | [[خالد بن ولید]] به دستور ابوبکر برای مقابله با ارتداد مالک و قبیلهاش سوی آنان در منطقه بُطاح رفت.<ref>ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۹۵.</ref> ابوبکر دستور داده بود، پیش از آغاز جنگ پایبندی آنان به نماز بررسی شود، تا از این راه از [[ارتداد]] آنان مطمئن شوند.<ref>سید مرتضی، الشافی فی الإمامه، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۱۶۳.</ref> مالک که از عزیمت خالد به سوی خود باخبر شده بود، برای نشان دادن حُسن نیت خود و برای جلوگیری از این توهم که آنان سپاهی را آماده ساختهاند، اجتماع افراد قبیله خود متفرق ساخت، تا گمان نکنند آنها آرایش جنگی گرفتهاند.<ref>شرفالدین، النص و الاجتهاد، ۱۴۰۴ق، ص۱۱۸-۱۱۹.</ref> برخی از [[انصار]] که پایبندی مالک و قبیله او به نماز را دیدند، به مخالفت با خالد بن ولید پرداختند، ولی خالد توجهی به آنها نکرد.<ref>واقدی، الرده، ۱۴۱۰ق، ص۱۰۶-۱۰۷.</ref> | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
===اعتراض صحابه به قتل مالک=== | ===اعتراض صحابه به قتل مالک=== | ||
کارهای خلاف شرع خالد، اعتراض برخی صحابه، همچون [[ابوقتاده انصاری|ابوقَتادَه انصاری]] و [[عبدالله بن عمر]] را بر انگیخت.<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۵، ص۱۵۹.</ref> پس از آنکه گزارش سپاه خالد به مدینه رسید [[عمر بن خطاب|عُمَر بن خَطّاب]] درباره کارهای خلاف شرع خالد با [[ابوبکر]] به گفتگو پرداخت و از او خواست خالد را از فرماندهی برکنار کند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۷۸-۲۷۹.</ref> عمر بن خطاب، خالد بن ولید را به جرم قتل مالک، مستحق [[قصاص]] و به جرم همبسترشدن با همسر او، مستحق [[سنگسار]] میدانست.<ref>ابیالفداء، تاریخ ابیالفداء، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۲۲.</ref> اما ابوبکر با رد درخواست عمر، خالد را در اجتهاد اشتباه خود معذور دانست.<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۲۳.</ref> | کارهای خلاف شرع خالد، اعتراض برخی صحابه، همچون [[ابوقتاده انصاری|ابوقَتادَه انصاری]] و [[عبدالله بن عمر]] را بر انگیخت.<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۵، ص۱۵۹.</ref> پس از آنکه گزارش سپاه خالد به مدینه رسید [[عمر بن خطاب|عُمَر بن خَطّاب]] درباره کارهای خلاف شرع خالد با [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]] به گفتگو پرداخت و از او خواست خالد را از فرماندهی برکنار کند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۷۸-۲۷۹.</ref> عمر بن خطاب، خالد بن ولید را به جرم قتل مالک، مستحق [[قصاص]] و به جرم همبسترشدن با همسر او، مستحق [[سنگسار]] میدانست.<ref>ابیالفداء، تاریخ ابیالفداء، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۲۲.</ref> اما ابوبکر با رد درخواست عمر، خالد را در اجتهاد اشتباه خود معذور دانست.<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۲۳.</ref> | ||
پس از آنکه مُتَمِّم بن نویره، برادر مالک، به خونخواهی برادرش نزد ابوبکر رفت، ابوبکر دستور داد، [[دیه]] مالک از [[بیتالمال]] پرداخته شود.<ref>ابناثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۷۷.</ref> همچنین او به خالد دستور داد از همسر مالک جدا شود، ولی خالد هیچگاه این دستور ابوبکر را انجام نداد.<ref>ابنحجر، الإصابه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۱۸.</ref> به گفته [[محمد حسین هیکل|محمد حسین هِیْکَل]] تاریخپژوه مصری، از آنجا که ابوبکر در حکومت خود به خالد نیاز داشت، پیوسته او را به کار میگرفت.<ref>هِیْکَل، الصدیق ابوبکر، دار المعارف، ص۱۵۷.</ref>، اما عمر خطای او را از یاد نبرد و به همین علت بود که بعد از فوت ابوبکر و خلیفه شدن او، خالد را از فرماندهی سپاه عزل کرد.<ref>هِیْکَل، الصدیق ابوبکر، دار المعارف، ص۱۳۸.</ref> | پس از آنکه مُتَمِّم بن نویره، برادر مالک، به خونخواهی برادرش نزد ابوبکر رفت، ابوبکر دستور داد، [[دیه]] مالک از [[بیتالمال]] پرداخته شود.<ref>ابناثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۷۷.</ref> همچنین او به خالد دستور داد از همسر مالک جدا شود، ولی خالد هیچگاه این دستور ابوبکر را انجام نداد.<ref>ابنحجر، الإصابه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۱۸.</ref> به گفته [[محمد حسین هیکل|محمد حسین هِیْکَل]] تاریخپژوه مصری، از آنجا که ابوبکر در حکومت خود به خالد نیاز داشت، پیوسته او را به کار میگرفت.<ref>هِیْکَل، الصدیق ابوبکر، دار المعارف، ص۱۵۷.</ref>، اما عمر خطای او را از یاد نبرد و به همین علت بود که بعد از فوت ابوبکر و خلیفه شدن او، خالد را از فرماندهی سپاه عزل کرد.<ref>هِیْکَل، الصدیق ابوبکر، دار المعارف، ص۱۳۸.</ref> | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
با این حال اهلتسنن در مسلمانبودن او نظر یکسانی ندارند و بعضی او را مُرتَدّ دانستهاند.<ref>نگاه کنید به: ابناثیر، اسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۷۷.</ref> محمد حسین هِیْکَل با توجیه رفتار خالد بر این باور است که اگرچه همبسترشدن در عِدّه زن، مطابق شرع نیست، ولی نباید این حکم را در افراد نابغهای چون خالد جاری دانست که به حاکمیت کمک میکرد.<ref>هِیْکَل، الصدیق ابوبکر، دار المعارف، ص۱۴۰.</ref> همچنین به باور وی، قتل مالک و همبسترشدن او با همسر مالک را در مقابل خدمات بسیار او به حکومت، مسئلهای ناچیز است.<ref>هِیْکَل، الصدیق ابوبکر، دار المعارف، ص۱۴۱.</ref> | با این حال اهلتسنن در مسلمانبودن او نظر یکسانی ندارند و بعضی او را مُرتَدّ دانستهاند.<ref>نگاه کنید به: ابناثیر، اسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۷۷.</ref> محمد حسین هِیْکَل با توجیه رفتار خالد بر این باور است که اگرچه همبسترشدن در عِدّه زن، مطابق شرع نیست، ولی نباید این حکم را در افراد نابغهای چون خالد جاری دانست که به حاکمیت کمک میکرد.<ref>هِیْکَل، الصدیق ابوبکر، دار المعارف، ص۱۴۰.</ref> همچنین به باور وی، قتل مالک و همبسترشدن او با همسر مالک را در مقابل خدمات بسیار او به حکومت، مسئلهای ناچیز است.<ref>هِیْکَل، الصدیق ابوبکر، دار المعارف، ص۱۴۱.</ref> | ||
علامه امینی | علامه امینی<ref>نگاه کنید به: امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۷، ص۲۱۸-۲۲۹.</ref> و شرفالدین،<ref>نگاه کنید به: شرفالدین، النص و الاجتهاد، ۱۴۰۴ق، ص۱۱۶-۱۳۸.</ref> پس از نقل واقعه مربوط به مالک و خالد، توجیهات اهلتسنن برای دفاع از خالد را نقد کردهاند. [[عباس محمود عقاد|عباس محمود عَقّاد]] نویسنده مصری معتقد است، اگر چه روایتهای نقل شده در مورد قتل مالک مختلف است، اما قطعا قتل مالک امری واجب و روشن نبود و ای کاش این واقعه در صفحات زندگانی خالد وجود نداشت.<ref>عقاد، عبقریة خالد، ۲۰۰۵م، ص۸۰.</ref> | ||
==تکنگاریها== | ==تکنگاریها== |
نسخهٔ ۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۰۵
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | مالک بن نُوَیْره |
نسب/قبیله | بنیتمیم |
خویشاوندان | مُتَمّم بن نویره |
درگذشت | ۱۱ هجری قمری |
نحوه درگذشت | قتل به دست خالد بن ولید |
مشخصات دینی | |
دلیل شهرت | قتل بیدلیل در جنگهای رده |
نقشهای برجسته | نماینده پیامبر(ص) در جمعآوری زکات |
دیگر فعالیتها | بیعت نکردن با ابوبکر |
مالک بن نُوَیْره (کشتهشده: ۱۱ق) از صَحابه رسول خدا(ص) بود که به دلیل انحراف اخلاقی خالد بن وَلید کشته شد. ماجرای قتل مالک در جنگهای رِدّه از مسائل چالشی کلامی نزد شیعه و سُنی است. شیعیان با استناد به کشتهشدن بیدلیل مالک، نظریه عدالت صحابه را نقد کردهاند. عُمَر بن خَطّاب، خالد بن ولید را به جرم قتل مالک، مستحق قصاص و به جرم همبسترشدن با همسر او، مستحق سنگسار میدانست. در مقابل ابوبکر خالد را در اجتهاد خود معذور دانست.
مطابق روایتی از فَضْل بن شاذان، پیامبر(ص) مالک بن نویره را از اهل بهشت معرفی کرد و وی را به خلافت امام علی(ع) رهنمون ساخت. به همین دلیل، هنگامی که مالک بن نویره پس از وفات پیامبر(ص) به مدینه آمد به ابوبکر اعتراض کرد که چرا طبق گفته پیامبر(ص)، خلافت را به امام علی(ع) واگذار نکرده است. به گفته محققان شیعه مالک به دلیل مشروع ندانستن خلافت ابوبکر از پرداخت زکات به حکومت خودداری میکرد و همین امر موجب کشته شدن او شد.
برخی نویسندگان اهلسنت برای توجیه رفتار خالد بن ولید، مالک را مُرتَدّ دانستهاند. اما شیعیان و برخی سنیمذهبان با استدلالهایی نظیر شهادتدادن تعدادی از صحابه بر اسلام او و پرداختن دیه وی از سوی ابوبکر، ارتداد مالک را انکار کردهاند.
در موضوع مالک بن نویره کتابهایی نوشته شده است که از جمله آنها میتوان به «پژوهشی در حیات سیاسی و مبارزاتی مالک بن نویره» به قلم حسن علیپوروحید اشاره کرد.
معرفی و جایگاه
مالک بن نُوَیرة بن جَمْرَة تَمیمی از صحابه رسول خدا(ص) و از اشراف و بزرگان در دوران جاهلیت و اسلام بود.[۱] مالک شاعر بود و دیوان شعری داشت.[۲] وی نزد پیامبر(ص) رفت و مسلمان شد.[۳] پیامبر او را نماینده خود در قبیلهاش کرد تا زکات را از آنان بگیرد.[۴]
ماجرای قتل مالک بن نویره، از مسائل چالشی کلامی نزد فَریقین است.[۵] کشته شدن مالک به دست خالد بن ولید و همبسترشدن او با همسر مالک، از جنجالیترین اتفاقات مربوط به جنگهای رِدّه خوانده شده است.[۶] محققان شیعه با استناد به این واقعه تاریخی، نظریه اهلتسنن مبنی بر عدالت صحابه را نقد کرده، معتقدند این نظریه در توجیه برخی رفتار ناشایست صحابه مطرح شده است.[۷] به گفته مَقْدِسی، تاریخنگار قرن چهارم قمری، پس از مسئله امامت، اختلاف مسلمانها در جنگهای رِدّه ظاهر شد؛ اگرچه ابوبکر معتقد بود باید با اهل رده جنگید، اما مسلمانان با او مخالفت کردند.[۸]
به گفته شیخ عباس قمی، از محدثان شیعه در قرن چهاردهم قمری، مالک بن نویره به سبب محبتی که به اهلبیت(ع) داشت، کشته شد.[۹] مطابق روایتی که فضل بن شاذان نقل کرده، پیامبر(ص) مالک بن نویره را از اهل بهشت معرفی کرده است.[۱۰] این رویداد هنگامی رخ داد که مالک از پیامبر(ص) خواست حقیقت ایمان را به او بیاموزد و پیامبر(ص) برخی از احکام شرعی را به او آموخت و وی را به خلافت امام علی(ع) رهنمون ساخت.[۱۱] مطابق نقل ابنشاذان، پس از وفات پیامبر(ص) مالک بن نویره به مدینه آمد و با متوجه شدن خلافت ابوبکر، به وی اعتراض کرد که چرا طبق گفته پیامبر(ص)، خلافت را به امام علی(ع) واگذار نکرده است.[۱۲] در پی این اعتراض، به دستور ابوبکر، قُنْفُذ و خالد بن ولید، مالک را از مسجد بیرون انداختند.[۱۳]
قتل مالک در جنگهای رِدّه
به گفته علامه امینی[۱۴] و رسول جعفریان،[۱۵] از تاریخپژوهان شیعه، بدون هیچ تردیدی مالک بن نویره به دلیل انحراف اخلاقی خالد بن ولید کشته شد. مالک از پرداخت زکات به حکومت ابوبکر خودداری و آن را در بین قوم خود تقسیم میکرد.[۱۶] به گفته سید عبدالحسین شرفالدین نویسنده کتاب النص و الاجتهاد، مالک به این دلیل که در مشروعیت خلافت ابوبکر و صحیح بودن پرداخت زکات به او تردید داشت، از دادن زکات به او خودداری میکرد.[۱۷]
خالد بن ولید به دستور ابوبکر برای مقابله با ارتداد مالک و قبیلهاش سوی آنان در منطقه بُطاح رفت.[۱۸] ابوبکر دستور داده بود، پیش از آغاز جنگ پایبندی آنان به نماز بررسی شود، تا از این راه از ارتداد آنان مطمئن شوند.[۱۹] مالک که از عزیمت خالد به سوی خود باخبر شده بود، برای نشان دادن حُسن نیت خود و برای جلوگیری از این توهم که آنان سپاهی را آماده ساختهاند، اجتماع افراد قبیله خود متفرق ساخت، تا گمان نکنند آنها آرایش جنگی گرفتهاند.[۲۰] برخی از انصار که پایبندی مالک و قبیله او به نماز را دیدند، به مخالفت با خالد بن ولید پرداختند، ولی خالد توجهی به آنها نکرد.[۲۱]
مالک برای اثبات عدم ارتدادشان همراه با همسرش، اُمّتَمیم، نزد خالد حاضر شد، ولی خالد با دیدن همسر او که زن زیبایی بود، مالک را کشت و همان شب با همسر مالک که در عِدّه وفات شوهرش بود، همبستر شد.[۲۲] به گزارش یعقوبی تاریخنگار قرن سوم، خالد با دیدن امّتمیم با بیان این جمله که «به خدا قسم آنچه در اختیار داری، جز با کشتن تو به دست نمیآورم» مالک را کشت.[۲۳] مطابق گزارش واقدی، مورّخ سده دوم هجری، خالد از مدتها قبل در اندیشه امّتمیم بود و مالک علت کشتهشدنش را زیبایی همسرش عنوان کرده بود.[۲۴] درگذشت او را از حوادث سال ۱۱ قمری گزارش کردهاند.[۲۵]
اعتراض صحابه به قتل مالک
کارهای خلاف شرع خالد، اعتراض برخی صحابه، همچون ابوقَتادَه انصاری و عبدالله بن عمر را بر انگیخت.[۲۶] پس از آنکه گزارش سپاه خالد به مدینه رسید عُمَر بن خَطّاب درباره کارهای خلاف شرع خالد با ابوبکر به گفتگو پرداخت و از او خواست خالد را از فرماندهی برکنار کند.[۲۷] عمر بن خطاب، خالد بن ولید را به جرم قتل مالک، مستحق قصاص و به جرم همبسترشدن با همسر او، مستحق سنگسار میدانست.[۲۸] اما ابوبکر با رد درخواست عمر، خالد را در اجتهاد اشتباه خود معذور دانست.[۲۹]
پس از آنکه مُتَمِّم بن نویره، برادر مالک، به خونخواهی برادرش نزد ابوبکر رفت، ابوبکر دستور داد، دیه مالک از بیتالمال پرداخته شود.[۳۰] همچنین او به خالد دستور داد از همسر مالک جدا شود، ولی خالد هیچگاه این دستور ابوبکر را انجام نداد.[۳۱] به گفته محمد حسین هِیْکَل تاریخپژوه مصری، از آنجا که ابوبکر در حکومت خود به خالد نیاز داشت، پیوسته او را به کار میگرفت.[۳۲]، اما عمر خطای او را از یاد نبرد و به همین علت بود که بعد از فوت ابوبکر و خلیفه شدن او، خالد را از فرماندهی سپاه عزل کرد.[۳۳]
ارتداد یا اسلام مالک
شیعیان و برخی از اهلتسنن بر مسلمان بودن مالک ادلهای را ذکر کردهاند که برخی از آنها چنین است:
- اقرار مالک و یارانش به اسلام و اقامه نماز؛
- گواهی دادن تعدادی از صحابه بر اسلام آنان؛
- پرداختن دیه از سوی ابوبکر؛
- دستور ابوبکر بر جدایی خالد، از همسر مالک.[۳۴]
با این حال اهلتسنن در مسلمانبودن او نظر یکسانی ندارند و بعضی او را مُرتَدّ دانستهاند.[۳۵] محمد حسین هِیْکَل با توجیه رفتار خالد بر این باور است که اگرچه همبسترشدن در عِدّه زن، مطابق شرع نیست، ولی نباید این حکم را در افراد نابغهای چون خالد جاری دانست که به حاکمیت کمک میکرد.[۳۶] همچنین به باور وی، قتل مالک و همبسترشدن او با همسر مالک را در مقابل خدمات بسیار او به حکومت، مسئلهای ناچیز است.[۳۷]
علامه امینی[۳۸] و شرفالدین،[۳۹] پس از نقل واقعه مربوط به مالک و خالد، توجیهات اهلتسنن برای دفاع از خالد را نقد کردهاند. عباس محمود عَقّاد نویسنده مصری معتقد است، اگر چه روایتهای نقل شده در مورد قتل مالک مختلف است، اما قطعا قتل مالک امری واجب و روشن نبود و ای کاش این واقعه در صفحات زندگانی خالد وجود نداشت.[۴۰]
تکنگاریها
برخی کتابها که درباره مالک بن نویره نوشته شده، عبارتند از:
- «پژوهشی در حیات سیاسی و مبارزاتی مالک بن نویره» به قلم حسن علیپوروحید؛ این کتاب را دفتر انتشارات اسلامی در سال ۱۳۹۵ش در ۶۸۵ صفحه چاپ کرده است.[۴۱]
- «مالک بن نویره» اثر دیگر حسن علیپوروحید؛ نویسنده در این کتاب ماجرای مربوط به مالک را با رویکرد تحلیلی از منابع اهلتسنن بررسی کرده است.[۴۲] این کتاب را انتشارات دلیل ما، در سال ۱۴۰۲ش در ۶۱۶ صفحه منتشر کرده است.[۴۳]
- «ماجرای قتل مالک بن نویره» به کوشش علی لَبّاف؛ این اثر که مطالب آن برگفته از آثار سید مرتضی عسگری است، در سال ۱۳۹۱ش به کوشش انتشارات مُنیر، در تهران منتشر شده است.[۴۴]
پانویس
- ↑ ابنأثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۷۶.
- ↑ آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۹، ص۲۶۴.
- ↑ ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۳۳.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۲۲.
- ↑ صیامیان گرجی، «رده، جنگها»، ص۶۹۵.
- ↑ غلامی، «جنگهای ارتداد و بحران جانشینی پس از پیامبر(ص)»، ص۳۹.
- ↑ نیکزاد، «عدالت صحابه در ترازوی نقد»، ص۴۲-۴۴.
- ↑ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیه، ج۵، ص۱۲۳.
- ↑ قمی، منتهی الآمال، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۳۱۱.
- ↑ ابنشاذان، الفضائل، ۱۳۶۳ش، ص۷۵.
- ↑ ابنشاذان، الفضائل، ۱۳۶۳ش، ص۷۵.
- ↑ ابنشاذان، الفضائل، ۱۳۶۳ش، ص۷۶.
- ↑ ابنشاذان، الفضائل، ۱۳۶۳ش، ص۷۶.
- ↑ امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۷، ص۲۱۹-۲۲۰.
- ↑ جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۹۴ش، ص۳۸.
- ↑ ابنحجر، الإصابه، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۵۶۰.
- ↑ شرفالدین، النص و الاجتهاد، ۱۴۰۴ق، ص۱۱۸.
- ↑ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۹۵.
- ↑ سید مرتضی، الشافی فی الإمامه، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۱۶۳.
- ↑ شرفالدین، النص و الاجتهاد، ۱۴۰۴ق، ص۱۱۸-۱۱۹.
- ↑ واقدی، الرده، ۱۴۱۰ق، ص۱۰۶-۱۰۷.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۳۱-۱۳۲.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۳۱.
- ↑ واقدی، الرده، ۱۴۱۰ق، ص۱۰۷.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۷۸.
- ↑ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۵، ص۱۵۹.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۷۸-۲۷۹.
- ↑ ابیالفداء، تاریخ ابیالفداء، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۲۲.
- ↑ ابنکثیر، البدایة و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۲۳.
- ↑ ابناثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۷۷.
- ↑ ابنحجر، الإصابه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۱۸.
- ↑ هِیْکَل، الصدیق ابوبکر، دار المعارف، ص۱۵۷.
- ↑ هِیْکَل، الصدیق ابوبکر، دار المعارف، ص۱۳۸.
- ↑ نگاه کنید به: ابنأثیر، اسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۷۷؛ غلامی، «جنگهای ارتداد و بحران جانشینی پس از پیامبر(ص)»، ص۴۰.
- ↑ نگاه کنید به: ابناثیر، اسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۷۷.
- ↑ هِیْکَل، الصدیق ابوبکر، دار المعارف، ص۱۴۰.
- ↑ هِیْکَل، الصدیق ابوبکر، دار المعارف، ص۱۴۱.
- ↑ نگاه کنید به: امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۷، ص۲۱۸-۲۲۹.
- ↑ نگاه کنید به: شرفالدین، النص و الاجتهاد، ۱۴۰۴ق، ص۱۱۶-۱۳۸.
- ↑ عقاد، عبقریة خالد، ۲۰۰۵م، ص۸۰.
- ↑ علیپوروحید، پژوهشی در حیات سیاسی و مبارزاتی مالک بن نویره، ۱۳۹۵ش.
- ↑ علیپوروحید، مالک بن نویره، ۱۴۰۲ش.
- ↑ علیپوروحید، مالک بن نویره، ۱۴۰۲ش.
- ↑ لباف، ماجرای قتل مالک بن نویره، ۱۳۹۱ش.
منابع
- آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دار الأضواء، ۱۴۰۳ق.
- ابنأثیر، علی بن ابیالکرم، اُسُد الغابة فی معرفة الصحابة، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق.
- ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، الإصابة فی تمییز الصحابه، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
- ابنخلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابنخلدون، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق.
- ابنشاذان، فضل، الفضائل، قم، رضی، ۱۳۶۳ش.
- ابنکثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق.
- ابیالفداء، اسماعیل بن علی، تاریخ ابیالفداء، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق.
- امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، قم، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، ۱۴۱۶ق.
- جعفریان، رسول، تاریخ خلفا، قم، دلیل ما، ۱۳۹۴ش.
- ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۳ق.
- سید مرتضی، علی بن الحسین، الشافی فی الإمامه، تهران، مؤسسة الصادق(ع)، ۱۴۱۰ق.
- شرفالدین، عبدالحسین، النص و الاجتهاد، قم، ابومجتبی، ۱۴۰۴ق.
- صیامیان گرجی، زهیر، «رده، جنگها»، در جلد ۲۴ دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۸ش.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، بیروت دار التراث۱۳۸۷ق.
- عقاد، عباس محمود، عبقریة خالد، قاهره، نهضة مصر، ۲۰۰۵م.
- علیپوروحید، حسن، پژوهشی در حیات سیاسی و مبارزاتی مالک بن نویره، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۹۵ش.
- علیپوروحید، حسن، مالک بن نویره، قم، دلیل ما، ۱۴۰۲ش.
- غلامی، علی، «جنگهای ارتداد و بحران جانشینی پس از پیامبر(ص)»، در مجله معرفت، شماره ۴۰، فروردین ۱۳۸۰ش.
- قمی، عباس، منتهی الآمال ، قم، دلیل ما، ۱۳۷۹ق.
- لَبّاف، علی، ماجرای قتل مالک بن نویره، تهران، منیر، ۱۳۹۱ش.
- مَقْدِسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بیروت، پورت سعید، مکتبة الثقافة الدینیه، بیتا.
- نیکزاد، عباس، «عدالت صحابه در ترازوی نقد»، در مجله رواق اندیشه، شماره ۲۸، فروردین ۱۳۸۳ش.
- واقدی، محمد بن عمر، الرده، بیروت، دار الغرب الاسلامی، ۱۴۱۰ق.
- هِیْکَل، محمد حسین، الصدیق ابوبکر، قاهره، دار المعارف، بیتا.
- یعقوبی، احمد بن أبییعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، بیتا.