اخباریان

مقاله قابل قبول
پیوند کم
رده ناقص
بدون عکس
عدم رعایت شیوه‌نامه ارجاع
کپی‌کاری از منابع خوب
شناسه ناقص
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از جریان اخباریگری)
اخباری‌گری
اطلاعات کلی
مؤسسمحمدامین استرآبادی
زمان پیدایشقرن یازدهم
گستره جغرافیایینجف، کربلا، ایران
اطلاعات علمی
ویژگی‌هاحرمت اجتهاد • انحصار ادله به کتاب و سنت • اصالة الاشتغال در تعارض اخبار و در شبهه حکمیه تحریمیه • عدم اخذ به ظواهر کتاب مگر از طریق قول معصوم
اندیشمندانمحمدامین استرآبادییوسف بحرانیسید نعمت‌الله جزایریمحمدباقر مجلسیفیض کاشانیحر عاملی
کتاب‌های مهمالفوائد المدنیه
ردیه‌هارساله الاجتهاد و الاخبار از وحید بهبهانی، کشف الغطاء عن معایب میرزا محمد عدو العلماء از کاشف الغطاء
مکاتب معروف
مکتب کلامی قممکتب کلامی بغدادحکمت متعالیهفلسفه اشراقسایر مکاتب


اَخْباریان‌ گروهی از فقیهان امامی كه‌ اخبار و احادیث‌ امامان شیعه را تنها منبع فقه و تنها مبنای استنباط احکام شرعی می‌دانند. این گروه که از قرن ۱۱ قمری به بعد ظهور کردند، به کارگیری روش‌های‌ اجتهادی و دانش اصول فقه را روا نمی‌شمارند. در مقابل‌ آنان‌، فقیهان‌ اصولی، روش‌های اجتهادی‌ و اصول فقه را در استنباط احکام فقهی لازم می‌دانند.

تقابل میان اخباریان و اصولیان امامی، پیش از قرن یازدهم قمری نیز به صورت غیررسمی و نه چندان آشکار وجود داشت؛ اما در این قرن تقابل شدت گرفت و دو اصطلاح اخباری و اصولی رواج یافت و این دو گروه به صورت آشکار و رسمی در مقابل یکدیگر برخاستند.

محمد امین استرابادی، عبدالله بن صالح سماهیجی و میرزا محمد اخباری، از اخباریون تندرو و شیخ یوسف بحرانی، سید نعمت الله جزایری، ملا محسن فیض کاشانی، محمد تقی مجلسی، محمد طاهر قمی و شیخ حر عاملی از میانه‌‏روان این مسلک‌اند. در مقابل اینان اصولیانی چون وحید بهبهانی، شیخ انصاری و شیخ جعفر کاشف الغطا قرار می‌گیرند.

اختلافات عمده اخباریان و اصولیان در مسائلی چون حرمت و جواز اجتهاد، انحصار ادله به کتاب و سنت، منع از تحصیل ظن، شیوه تقسیم‌بندی احادیث، جواز تقلید از غیر معصوم، اخذ به ظواهر کتاب، حسن و قبح عقلی، اجرای اصالة البرائة در برخی موارد، حرمت کاربرد برخی از انواع قیاس، صحیح دانستن تمامی احادیث کتب اربعه و ... است.

زمینه‌های تاریخی شکل‏ گیری

تقابل نگرش اخباری و اصولی به فقه امامی، در سده‌های نخستین اسلامی ریشه دارد. در مطالعه مکاتب فقهی امامیه در سه قرن آغازین، می‌توان جناح‌هایی را بازشناخت که در برابر پیروان متون روایت به گونه‌هایی از اجتهاد و استنباط دست می‌زدند.[۱]

اوج گرایش به حدیث

سده ۴ ق /۱۰م را دوره تسلط مکتب حدیث‌گرای قم محسوب کرده‌اند. فقیهان اهل استنباط، چون ابن ابی عقیل عمانی و ابن جنید اسکافی در اقلیت بودند. از فقیهان برجسته حدیث‌گرا در این دوره، می‌‏توان کسانی همچون محمد بن یعقوب کلینی (د ۳۲۸ یا ۳۲۹ق /۹۴۰ یا ۹۴۱م علی ابن بابویه قمی (د ۳۲۸ ق ابن قولویه (د ۳۶۸ یا ۳۶۹ق /۹۷۹م ) و محمد ابن بابویه قمی (د ۳۸۱ق / ۹۹۱م ) را برشمرد که در تألیف کهن‌ترین مجموعه‌های فقهی - حدیثی نقش عمده‌ای ایفا نموده‌اند.[۲]

گرایش به فقه استدلالی

با ظهور شیخ مفید (د ۴۱۳ق / ۱۰۲۲م) و در پی او سید مرتضی (د ۴۳۶ق /۱۰۴۴م) و شیخ طوسی (د ۴۶۰ق /۱۰۶۸م) و تألیف نخستین آثار در اصول فقه امامیه، حرکتی نوین در فقه امامی آغاز شد که تا قرن‌ها گرایش فقها به استنباط را بر حدیث‌گرایی برتری داد. تقابل دو گرایش در جای جای آثار عالمان یاد شده، به چشم می‌خورد. در اوائل المقالات شیخ مفید از فقیهان اهل استنباط، با تعبیر مطلق «‌فقها‌» و از حدیث‌گرایان با تعبیرهای «‌اهل النقل»، «‌اصحاب الآثار‌» و تعبیرهای مشابه بارها یاد شده است.[۳] در رساله‏‌ای از سید مرتضی، تعبیر فقیهان «‌اصحاب حدیث‌» در مقابل فقیهانی به کار رفته است که روش اصولی داشته، و مورد حمایت مؤلف بوده‌اند.[۴]
محمدباقر صدر بر این باور است که از علل مخالفت اخباری‌ها با اصول فقه و فقه استدلالی، رواج این دانش در میان اهل سنت و استفاده آنها از مفاهیمی همچون اجماع، اجتهاد و قیاس بود که شیعیان آنها را نامعتبر می‌دانستند. شهید صدر توضیح می‌دهد که مجتهدان شیعه با بازتفسیر این مفاهیم و تحول در اصول فقه، دنباله‌روی اهل سنت نبودند و به همین جهت، با اخباری‌ها در طرد این دانش، موافق نبودند.[۵]

ظهور اصطلاح اخباری در قرن ۶ق

کاربرد اصطلاح اخباری نخست بار در نیمه نخست سده ۶ق /۱۲م در ملل و نحل اثر شهرستانی به چشم می‏‌آید[۶] و به دنبال آن در کتاب نقض عبدالجلیل قزوینی رازی، عالم امامی سده ۶ق دو اصطلاح اخباری و اصولی در برابر یکدیگر قرار گرفته‌اند[۷].

مکتب فقیهان اهل حدیث که در اواخر سده ۴ و نیمه نخست سده ۵ق با کوشش فقیهان اصول گرا ضعیف گردید، وجود محدود خود را در مجامع فقهی امامیه حفظ کرد تا آنکه در اوایل سده ۱۱ق /۱۷م بار دیگر به وسیله محمد امین استرآبادی (د ۱۰۳۳ یا ۱۰۳۶ق /۱۶۲۴ یا ۱۶۲۷م ) در قالبی نو مطرح شد[۸] و لبه تیز حملات خود را متوجه اصولیان ساخت. برخی معتقدند ابن ابی جمهور احسایی (زنده در ۹۰۴ق /۱۴۹۹م ) از جمله کسانی بود که راه را بر اخباریان هموار گردانید. او در رساله‌ای با عنوان «‌العمل باخبار اصحابنا »، به اقامه ادله‌ای در این زمینه پرداخت [۹].

با عنایت به پیشینه تاریخی اخباری گری، رواج و اطلاق عنوان اخباری بر گروهی خاص و با معنی و اصطلاح مشخص امروزین از سده ۱۱ق و با ظهور پیشوای حرکت نوین اخباری، یعنی محمد امین استرابادی آغاز شده است که برخی او را با صفت «‌اخباری صلب‌» وصف کرده‌اند.[۱۰]

افول اخباری‌گری

با آغاز تقابل آشکار میان اخباریان و اصولیان در قرن ۱۱ق. و ادامه آن در قرون بعدی و ظهور بزرگان اصولی مانند آیت الله وحید بهبهانی(م. ۱۲۰۵ق.)اخباریان رفته رفته نفوذ خود را در حوزه‌های علمیه از دست دادند. وحید بهبهانی از تاثیرگذارترین عالمان اصولی در شکست اخباریان بود. او دامنه مبارزه خود با اصولیان را از حوزه نظری به عمل نیز کشاند و از جمله، نماز گزاردن به امامت شیخ یوسف بحرانی پیشوای اخباریان را حرام اعلام کرد.[۱۱] پس از او با مبارزات فقیهان دیگر اصولی همچون شیخ مرتضی انصاری(م. ۱۲۸۱ق.)[۱۲]، شیخ جعفر نجفی کاشف الغطاء(م. ۱۲۲۷ یا ۱۲۲۸ق.)[۱۳] با اخباریان دامنۀ نفوذ این‌ مكتب‌ نیز بسیار محدود گردید. امروزه‌ تنها جایی‌ كه‌ آثار اخباریگری‌ به‌ شكل‌ آشكار در آنجا دیده‌ می‌شود، برخی‌ از مناطق‌ خوزستان‌ (به‌ ویژه‌ خرمشهر و آبادان‌) است‌. [۱۴]

اخباریان تندرو

گفته‌اند محمد امین استرآبادی به عنوان مؤسس مکتب اخباری در میان شیعیان متأخر نخستین کسی بود که باب نقد علم اصول و مجتهدان را گشود و امامیه را به دو بخش اخباریان و مجتهدان (اصولیان ) تقسیم کرد[۱۵]. او در آغاز، خود در سلک مجتهدان بود و از مجتهدان بزرگی اجازه أخذ کرد، اما از روش آنان روی برتافت[۱۶]. گویا او به شدت تحت تاثیر افکار استادش میرزا محمد استرابادی بوده است [۱۷] محمدامین، تعالیم خود را در کتابی با عنوان الفوائد المدنیة تدوین کرد که از مهم‌ترین منابع اخباریان محسوب می‌گردد.

از پیروان تندرو و متعصب مکتب اخباری در سده ۱۱ق، عبدالله بن صالح سماهیجی نویسنده کتاب منیة الممارسین است.[۱۸]. شیخ یوسف بحرانی آورده است که وی به اهل اجتهاد بسیار ناسزا می‏‌گفت، در حالی که پدرش ملا صالح اهل اجتهاد بود[۱۹]

ابو احمد جمال الدین محمد بن عبدالنبی، محدث نیشابوری استرابادی (م. ۱۲۳۲ق /۱۸۱۷م )، معروف به میرزا محمد اخباری از مجتهدان نامدار اصولی مانند میرزا ابوالقاسم قمی، شیخ جعفر نجفی کاشف الغطاء، میر سیدعلی طباطبایی، سید محمدباقر حجت الاسلام اصفهانی و محمدابراهیم کلباسی به زشتی یاد می‏‌کرد و با آنان دشمنی آشکار داشت [۲۰]. بدین رو، حکم قتلش توسط علمای بنام آن زمان ازجمله سیدمحمد مجاهد، پسر میر سیدعلی طباطبایی و شیخ موسی، پسر شیخ جعفر کاشف الغطاء و سید عبدالله شبر و نیز شیخ اسدالله کاظمینی امضا شد.

اخباریان میانه ‏رو

  • شیخ یوسف بحرانی (د ۱۱۸۶ق /۱۷۷۲م )، روشی میانه بین اخباریان و اصولیان برگزید[۲۱]. بحرانی، مدعی بود که در شیوه فقهی بر مسلک محمد تقی مجلسی است که حد وسط میان اخباری‏ گری و اصولی‏ گری است[۲۲]. وحید بهبهانی از مخالفت با شیخ یوسف بحرانی پرهیز نداشت و مردم را از خواندن نماز جماعت با او نهی می‌‏کرد.[۲۳]. شیخ یوسف بحرانی، به عنوان پیشوای اخباریان هرجا که مناسب می‌‏دید، آنان را از انتقادات تند و ناسزا، که موجب بروز شکاف میان شیعیان و نزاع میان علمای اصولی و اخباری می‌‏شد، برحذر می‌‏داشت.
  • سید نعمت الله جزایری شوشتری (درگذشت ۱۱۱۲ق /۱۷۰۰م ) با اینکه اخباری بوده، در تأیید مجتهدان و هواداران ایشان و ارج نهادن به نظرات آنان تلاش بسیاری داشته است.[۲۴]
  • برخی ملا محسن فیض کاشانی (درگذشت ۱۰۹۱ق/ ۱۶۸۰م ) را نیز از اخباریان شمرده ‏اند.[۲۵] فیض کاشانی می‌‏گوید: «مقلد قرآن و حدیثم و از غیر آن بیگانه.»[۲۶] هر چند به ظاهر، مراد او در اینجا تقابل با تصوف است نه اجتهاد و علم اصول؛ اما فیض معتقد بوده که عقول مردم عادی(غیر معصوم)، ناقص و غیر قابل اعتماد است و حجت نیست.[۲۷]فیض در بعضی آثارش از جمله الکلمات الکمنونه آشکارا بر مجتهدان تاخته و روش اصولی آنان را نقد کرده است. بررسی آرای او در برخی آثارش از جمله این کتاب، تردیدی در گرایشش به اخباری‌گری باقی نمی‌گذارد. او معتقد است که اصولیان با بازکردن باب اجتهاد اصولی، تکلیف را بر مکلفان سخت کردند و در چیزهایی سخن گفتند که خداوند سخن نگفته و حکمت در آن بوده که مسکوت بمانند.[۲۸]
  • محمدتقی مجلسی (درگذشت ۱۰۷۰ق/۱۶۶۰م ) نیز از پیروان متعادل مکتب اخباری بوده، و چنان که گفته شده، آموزش‌های محمد امین استرابادی را صریحاً تأیید می‌کرده است.[۲۹]
  • ملا خلیل بن غازی قزوینی (درگذشت ۱۰۸۹ق/۱۶۷۸م ) که از معاصران شیخ حر عاملی، محمدباقر مجلسی و ملامحسن فیض کاشانی و از شاگردان شیخ بهایی و میرداماد بود و با اجتهاد کاملاً مخالفت ورزیده، آن را انکار می‌‏کرد.[۳۰]
  • محمدطاهر قمی (درگذشت ۱۰۹۸ق/ ۱۶۸۷م )، نیز از اخباریان میانه‌‏رو به شمار می‌‏آید.[۳۱]
  • شیخ حر عاملی (درگذشت ۱۱۰۴ق/۱۶۹۳م ) در خاتمه کتاب معروفش، وسائل الشیعه، به اخباری بودن خود اشاره کرده است.[۳۲]

مبارزه با اخباری‌‏گری

وحید بهبهانی

مبارزه اصولیان و اخباریان که از سده ۱۱ق آغاز گردید و با تندروی ‏های اخباریان ادامه یافت، در نهایت از سوی مجتهدان و در رأس ایشان آقا وحید بهبهانی (د ۱۲۰۵ق /۱۷۹۱م ) به مبارزه‌ای جدی و منسجم بر ضد اخباری ‏گری تبدیل شد[۳۳]. در زمان وحید بهبهانی، شهرهای عراق به ویژه کربلا و نجف، پایگاه اخباریان بود و ریاست ایشان را در آن زمان شیخ یوسف بحرانی برعهده داشت. در همان حال طرفداران اصول و اجتهاد، شدیداً در انزوا قرار گرفته بودند، تا اینکه وحید به کربلا مهاجرت کرد[۳۴] و به مبارزه‌ای جدی و شدید بر ضداخباری‏ گری پرداخت.

او در کنار بحث‌ها و استدلال‌های علمی خود در رد اخباری ‏گری و اثبات طریقه اجتهاد، از برخوردهای عملی نیز در راه مبارزه با اخباری ‏گری روی‏گردان نبود، و چنان که گفته شد، نماز گزاردن به امامت شیخ یوسف بحرانی _پیشوای اخباریان_ را تحریم کرد[۳۵]. در پی اقدامات وحید بهبهانی و دیگر فقیهان اصولی برجسته آن زمان، اصولیان از انزوا به درآمدند و در برابر اخباریان به قدرت رسیدند.

از جمله کتب وحید که در رد اخباریان و دفاع از مجتهدان به رشته تحریر در آمده، رساله الاجتهاد و الاخبار است. وحید بهبهانی را به سبب مبارزۀ نظری و عملی شدید و طولانی‌اش با اخباریان، مروج مذهب، رکن طایفه شیعه، پایه استوار شریعت در سده ۱۳ ق و نیز مجدِد مذهب و مروج طریقه اجتهاد دانسته‌اند[۳۶].

شیخ انصاری

پس از وحید بهبهانی، شیخ مرتضی انصاری (د ۱۲۸۱ق /۱۸۶۴م ) را باید بنیان گذار علم اصول فقه دانست. از او نقل شده که گفته است اگر امین استرابادی زنده بود، این اصول را می‌‏پذیرفت [۳۷].

کاشف الغطاء

از دیگر مبارزان بر ضد اخباریان، شیخ جعفر نجفی کاشف الغطاء (د ۱۲۲۷ یا ۱۲۲۸ق /۱۸۱۲ یا ۱۸۱۳م ) است که از مخالفان میرزا محمد اخباری بود و علیه او رساله‌ای با عنوان کشف الغطاء عن معایب میرزا محمد عدو العلماء تألیف کرد. او این رساله را برای فتحعلی شاه قاجار فرستاد تا از حمایت میرزا محمد دست بردارد[۳۸].

پراکندگی جغرافیایی اخباریان

رواج اخباری‏گری در سده‌های ۱۱ تا ۱۳ق بیشتر در شهرهای مذهبی ایران و عراق و نیز در بحرین و هندوستان بوده است [۳۹]. در عصر رواج اخباری‏ گری بیشتر بخش غربی قزوین، جایگاه اخباریانی بود که از شاگردان و مریدان ملاخلیل قزوینی (د ۱۰۸۹ق ) بودند[۴۰]، از این رو این شهر پایگاه مهمی برای پیروان این مکتب به شمار می‌‏رفت. اما پس از مبارزات اصولیان با اخباریان و ضعف روزافزون اخباری ‏گری، دامنه نفوذ این مکتب نیز بسیار محدود گردید.

امروزه تنها جایی که آثار اخباری‏گری به شکل آشکار در آنجا دیده می‌شود، برخی از مناطق خوزستان (به ویژه خرمشهر و آبادان) است.

اختلافات اصلی اخباریان و اصولیون

سید نعمت الله جزایری در منبع الحیاة و ملا رضی قزوینی در لسان الخواص اختلافات عمده میان اخباریان و اصولیان را ذکر کرده‌اند. همچنین عبدالله بن صالح سماهیجی در منیة الممارسین ۴۰ فرق میان اخباریان و اصولیان را بر شمرده است. شیخ جعفر کاشف الغطاء نیز در الحق المبین فرق‌های میان اخباریان و اصولیان را مورد بررسی قرار داده، و نیز میرزا محمد اخباری در کتاب الطهر الفاصل به ۵۹ فرق اشاره کرده است. سید محمد دزفولی در فاروق الحق اختلافات را به ۸۶ رسانیده است و حر عاملی نیز در فائده ۹۲ از الفوائد الطوسیة، به ذکر اختلافات این دو گروه پرداخته است.

حرمت اجتهاد

اخباریان، اجتهاد را حرام می‌‏دانند، اما اصولیان آن را واجب کفایی و حتی برخی از آنان واجب عینی می‌‏دانند. محمدامین استرآبادی در کتاب الفوائد المدنیه منکر اجتهاد شده، و گفته است که روش علمای پیشین اجتهادی نبوده است [۴۱].

انحصار ادله به کتاب و سنت

اخباریان ادله را به کتاب و سنت منحصر می‌دانند و بر خلاف اصولیان، اجماع و عقل را حجت نمی‌شمارند.

سایر اختلافات

  1. منع از تحصیل ظن؛ اخباریان تحصیل احکام از طریق «‌ظن‌» را منع کرده، بر خلاف مجتهدان فقط «‌علم‌» را حجت می‌‏دانند.
  2. تقسیم بندی احادیث؛ احادیث، نزد اخباریان بر دو نوع صحیح و ضعیف است، اما در آثار مجتهدان اخبار بر ۴ نوع صحیح، موثق، حسن و ضعیف تقسیم می‌‏شود.
  3. تقلید از غیر معصوم (ع)؛اصولیان مردم را به دو گروه مجتهد و مقلد تقسیم می‌‏کنند، اما اخباریان تقلید از غیر معصوم را مجاز نمی‌‏دانند.
  4. اخذ به ظواهر کتاب؛ اصولیان ظاهر قرآن را حجت می‌‏دانند و آن را بر ظاهر خبر ترجیح می‌‏دهند، اما اخباریان تمسک به ظاهر کتاب را تنها در صورت وجود تفسیری از معصوم مجاز می‌‏شمارند.
  5. صحت تمامی احادیث کتب اربعه؛ اخباریان، بر خلاف اصولی ‏ها، کلیه اخبار کتب اربعه را صحیح و قطعی الصدور می‌‏دانند.
  6. حسن و قبح عقلی؛ اخباریان حسن و قبح عقلی را می‌پذیرند، اما برخلاف اصولیان، احکام مستقل عقلی را حجت شرعی نمی‌‏شمارند.
  7. حرمت عمل به برخی از انواع قیاس؛ اخباریان، گونه هایی از قیاس چون قیاس اولویت، قیاس منصوص العلة و نیز تنقیح مناط را که اصولیان آنها را معتبر می‌شمارند، در شمار قیاس‌های نهی شده در احادیث شمرده‌اند و آن را باطل می‌‏انگارند[۴۲].
  8. اصالة البرائة؛ اصولیان هم در شبهه حکمیه تحریمیه و هم در شبهه حکمیه وجوبیه، اصالة البراءة را جاری می‌‏دانند، اما اخباریان تنها در مورد دوم با آنان موافقند.
  9. اصالة البراءة در تعارض اخبار؛ اخباریان بر خلاف اصولیان در هنگام تعارض اخبار، ترجیح را با تمسک به برائت اصلیه جایز نمی‌شمارند، چنان که استرابادی در فوائد المدنیه می‌گوید:
من معتقدم که تمسک به برائت اصلیه به طور کلی، تا پیش از اکمال دین صحیح بود، لیکن پس از آنکه دین به سر حد کمال رسید، برای برائت مزبور محلی باقی نماند، زیرا روایت متواتر از ائمه (علیه‌السلام) در هر واقعه‌ای که مردم نیازمند بدان هستند، رسیده و تا روز قیامت حقایق موضوعات ثابت گردیده و نیز برای هرگونه اختلافی که دو نفر با هم دارند، حکمی تعیین شده است [۴۳].

ارتباط شیخیه و اخباریه

درباره ارتباط مسلک شیخیان با اخباریان نظرات گوناگونی وجود دارد. گر چه بزرگان شیخیه خود منکر هرگونه ارتباط با اخباریان هستند، اما مخالفان ایشان قائل به نوعی ارتباط ریشه‌ای میان شیخیه و اخباریه‌اند و معتقدند که پیدایی مسلک شیخیه متأثر از اندیشه اخباری‏گری بوده است [۴۴]. همچنین برخی معتقدند که شیخیان نه کاملاً پیرو اصولیان بوده‌اند و نه کاملاً پیرو اخباریان، بلکه مسلک آنان راهی میان اصولی و اخباری بوده است.

توجه پژوهشگران اروپایی به این مبحث

در نیمه دوم سده ۲۰ میلادی تحقیقات اروپاییان درباره اخباریان فزونی یافت؛ در ۱۹۵۸م اسکارچا در مقاله‌ای با عنوان «‌درباره مباحثات میان اخباریان و اصولیان امامیه ایران‌» به تفصیل، آراء و نظرات آنان را نقد و بررسی کرد و به بیان برخی اختلافات میان ایشان پرداخت. پس از وی مادلونگ در ۱۹۸۰م طی مقاله‌ای در «‌دائره المعارف اسلام‌» ضمن تحقیق، به شناساندن این فرقه پرداخت [۴۵] کولبرگ نیز در ۱۹۸۵م مقاله‌ای با عنوان «‌اخباریان‌» تألیف کرد[۴۶].[یادداشت ۱]

پانویس

  1. صدر، دروس في علم الأصول، ۱۴۱۸ق، ج‏۱، ص۵۴ - ۵۵.
  2. نک: مدرسی طباطبایی، مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ۱۳۷۸ش، ص۳۴.
  3. نک:مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۱۹-۲۳.
  4. سید مرتضی، «‌رساله فی الرد علی اصحاب العدد »، ۱۴۰۵ق،‌ ص۱۸.
  5. صدر، المعالم الجديدة للُاصول، ۱۳۹۵ق، ص۷۷-۸۰؛ هادوی تهرانی، تاريخ علم اصول از نگاه شهيد صدر، ۱۳۷۹ش، ص۱۰۹-۱۱۲.
  6. 1/147
  7. شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۵۷ق، ص۲۵۶ و ص۳۰۰-۳۰۱.
  8. نک: مدرسی طباطبایی، مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ۱۳۷۸ش، ص۵۷.
  9. نک: حر عاملی، امل الآمل،۱۳۸۶ق، ج۲، ص۲۵۳؛ خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۱ق، ج۷، ص۳۳
  10. بحرانی، لؤلؤه البحرین، موسسه آل البیت، ص۱۱۷.
  11. خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۱ق، ج۲، ص۹۴.
  12. نک: اعتماد السلطنه، الامآثر و الآثار، چ سنگی، ص۱۳۷؛ مدرس، ریحانة الادب، ۱۳۴۶ق، ج۱، ص۱۹۱ و ۱۹۲، مدرسی طباطبایی، مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ۱۳۶۸ش، ص۶۱.
  13. خوانساری، ج۲، ص۲۰۲.
  14. قیصری، اخباریان، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۷ش، ج۷، ص۱۶۲.
  15. کشمیری، نجوم السماء، ص۴۱؛ تنکابنی، قصص العلماء، ص۳۲۱؛ بحرانی، لؤلؤه البحرین، ص۱۱۷
  16. نک: استرابادی، الفوائد المدنیه، ص۲؛ نیز خوانساری، روضات الجنات، ج۱، ص۱۲۰
  17. خوانساری، روضات الجنات، ج۱، ص۱۲۰؛ نیز نک: استرابادی، الفوائد المدنیه، ص۱۱، جم
  18. خوانساری، روضات الجنات، ج۲، ص۲۴۷؛ تنکابنی، قصص العلماء، ص۳۱۰
  19. بحرانی، لؤلؤه البحرین، ص۹۸
  20. خوانساری، روضات الجنات، ج۲، صص۱۲۷ به بعد؛ نفیسی، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر، ص۲۵۰
  21. کشمیری، نجوم السماء، ص۲۷۹؛ تنکابنی، قصص العلماء، ص۲۷۱؛ مدرس، ریحانه الادب، ج۳، ص۳۶۰
  22. نک: کشمیری، نجوم السماء، ص۲۸۳
  23. نک: مامقانی، نقیح المقال، ج۲، ص۸۵
  24. مدرس، ریحانة الادبف ج۳، ص۱۱۳
  25. برای نمونه: خوانساری، روضات الجنات، ج۶، ص۸۵
  26. فیض کاشانی، ده رساله، ص۱۹۶
  27. فیض کاشانی، ده رساله، صص۱۶۹-۱۷۰
  28. برای نمونه نک: فیض کاشانی، الکلمات المکنونه، ص۲۰۹ و ۲۱۵.
  29. 57 S, ,.EI
  30. خوانساری، روضات الجنات، ج۳، ص۲۷۰؛ تنکابنی، قصص العلماء، ص۲۶۳
  31. نک: مدرس، ریحانه الادب، ج۴، ص۴۸۹
  32. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، صص۱۰۵- ۱۱۲.
  33. صالحی، مقدمه بر غنیمة المعاد فی شرح الارشاد (موسوعه) برغانی، ج۱، ص۲۵؛ مدرسی طباطبایی، مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ص۶۰
  34. خوانساری، روضات الجنات، ج۲، صص۹۴، ۹۵
  35. نک: مامقانی، تنقیح المقال، ج۲، ص۸۵
  36. نک: خوانساری، روضات الجنات، ج۲، ص۹۴
  37. اعتمادالسلطنه، المآثر و الاثار، ص۱۳۷؛ مدرس، ریحانة الادبف ج۱، ص۱۹۱- ۱۹۲؛ مدرسی طباطبایی، مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ص۶۱
  38. خوانساری، روضات الجنات، ج۲، ص۲۰۲
  39. حائری، تشیع و مشروطیت ایران، ص۸۶
  40. صالحی، مقدمه بر غنیمة المعاد فی شرح الارشاد (موسوعه) برغانی، ج۱، ص۲۶
  41. استرآبادی، الفوائد المدنیه، ص۴۰
  42. دزفولی، «‌فاروق الحق »، صص۳ به بعد؛ خوانساری، روضات الجنات، ج۱، صص۱۲۷-۱۳۰؛ نیز نک: امین، اعیان الشیعه، ج۳، ص۲۲۳
  43. استرآبادی، الفوائد المدنیه، ص۱۰۶
  44. رازی، آثار الحجه، ج ۱، ص ۱۶۸
  45. نک: S , 2.EI
  46. نک: ایرانیکا
  47. سامانه جامع استاد شهید مطهری

یادداشت

  1. مطهری از قول بروجردی نقل می کند که ایشان در ضمن انتقاد از فکر اخباریین براین باور بودند که پیدایش این فکر در میان اخباریین اثر موج فلسفه حسی بود که در اروپا پیدا شد. مطهری می‌نویسد من خودم تاکنون به مدرکی برنخورده‌ام و بسیار بعید می‌دانم که این فکر حسی در آن وقت از غرب به شرق آمده باشد. ولی از طرف دیگر ایشان هم بی‏‌مدرک سخن نمی‌گفتند.[۴۷]

منابع

  • استرابادی، محمدامین، الفوائد المدنیه، چ سنگی.
  • امین، محسن، اعیان الشیعه، به کوشش محسن امین، بیروت، ۱۴۰۳ق.
  • اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الاثار، چ سنگی، کتابخانه سنائی.
  • بحرانی، یوسف، لؤلؤه البحرین، به کوشش محمد صادق بحرالعلوم، قم، مؤسسه آل البیت.
  • تنکابنی، محمد، قصص العلماء، تهران، ۱۳۶۹ق.
  • حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت ایران، تهران، ۱۳۶۰ش.
  • حر عاملی، محمد، امل الامل، به کوشش احمد حسینی، نجف، ۱۳۸۵ق.
  • همو، وسائل الشیعه، بیروت، ۱۳۸۹ق.
  • خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، قم، ۱۳۹۱ق.
  • دزفولی، فرج الله، «‌فاروق الحق »، در حاشیه حق المبین.
  • رازی، محمد، آثار الحجه، قم، ۱۳۳۲ق.
  • سید مرتضی، علی، «‌رساله فی الرد علی اصحاب العدد »، رسائل الشریف المرتضی، قم، ۱۴۰۵ق، ج۲.
  • شهرستانی، محمد، الملل و النحل، به کوشش محمد بن فتح الله بدرانی، قاهره، ۱۳۵۷ق /۱۹۳۶م.
  • صالحی، عبدالحسین، مقدمه بر غنیمة المعاد فی شرح الارشاد (موسوعه) برغانی، تهران، مطبعه احمدی.
  • صدر، محمدباقر، دروس فى علم الأصول، قم، مؤسسة النشر الإسلامي، ۱۴۱۸ق.
  • صدر، محمدباقر، المعالم الجديدة للُاصول، تهران، مكتبة النجاح، ۱۳۹۵ق.
  • فیض کاشانی، محسن، ده رساله، به کوشش رسول جعفریان، اصفهان، ۱۳۷۱ش.
  • فیض کاشانی، محسن، الکلمات المکنونه، تصحیح و مقدمه ابراهیم احمدیان، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش.
  • قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، به کوشش جلال الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۳۱ق.
  • کشمیری، محمدعلی، نجوم السماء، چاپخانه جعفری، ۱۳۰۳ق.
  • مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، نجف، ۱۳۵۰ق.
  • مدرس، محمد علی، ریحانه الادب، تبریز، ۱۳۴۶ق.
  • مدرسی طباطبایی، حسین، مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ترجمه محمدآصف فکرت، مشهد، ۱۳۶۸ش.
  • مفید، محمد، اوائل المقالات، قم، ۱۴۱۳ق.
  • نفیسی، سعید، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر، تهران، ۱۳۳۵ش.
  • هادوی تهرانی، مهدی، تاريخ علم اصول از نگاه شهيد سيّد محمّدباقر صدر، قم، كتاب خرد، ۱۳۷۹ش.
  • EI2,S,Iranica.

پیوند به بیرون