تقرب: تفاوت میان نسخهها
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵: | خط ۵: | ||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
تقرب را به معنای نزدیک شدن یا نزدیکی جستن به چیزی یا کسی<ref>دهخدا، لغت نامه، ذیل واژه تقرب.</ref> به صورت مادی یا معنوی<ref>مصطفوی، التحقیق، ۱۴۰۲ق، ج۹، ص۲۲۶، ذیل واژه قرب.</ref> و به معنای خویشاوندی و شان و مرتبت داشتن نزد کسی دانستهاند؛<ref>معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه تقرب.</ref> بنابراین تقرب در موارد | تقرب را به معنای نزدیک شدن یا نزدیکی جستن به چیزی یا کسی<ref>دهخدا، لغت نامه، ذیل واژه تقرب.</ref> به صورت مادی یا معنوی<ref>مصطفوی، التحقیق، ۱۴۰۲ق، ج۹، ص۲۲۶، ذیل واژه قرب.</ref> و به معنای خویشاوندی و شان و مرتبت داشتن نزد کسی دانستهاند؛<ref>معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه تقرب.</ref> بنابراین تقرب در موارد گوناگونی مانند نزدیکی از حیث زمان، مکان، نسبت، منزلت، صفات و... به کار میرود.<ref>راغب اصفهانی، مفردات، ذیل واژه قرب؛ مصطفوی، التحقیق، ۱۴۰۲ق، ج۹، ص۲۲۶-۲۲۷.</ref> | ||
== اهمیت و جایگاه == | == اهمیت و جایگاه == | ||
تقرب در [[قرآن]] با واژههای گوناگونی از جمله «قرب»،<ref>سوره مائده، آیه ۲۷؛ سوره | تقرب در [[قرآن]] با واژههای گوناگونی از جمله «قرب»،<ref>سوره مائده، آیه ۲۷؛ سوره مریم، آیه ۵۲؛ سوره سبأ، آیه ۳۷؛ سوره توبه، آیه ۹۹؛ سوره واقعه، آیه ۱۱.</ref> «طلب وجه الله»،<ref>سوره رعد، آیه ۲۲؛ سوره بقره، آیه ۷۲؛ سوره روم، آیه ۳۸- ۳۹؛ سوره انسان، آیه ۹؛ سوره لیل، آیه ۲۰؛ سوره انعام، آیه ۵۲؛ سوره کهف، آیه ۲۸.</ref> «عندیت»،<ref>سوره قمر، آیه ۵۵؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵-۱۶؛ سوره انعام، آیه ۱۲۷.</ref> «لقاء الله»،<ref>سوره عنکبوت، آیه ۵؛ سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref> [[توسل|طلب وسیله]]،<ref>سوره مائده، آیه ۳۵؛ سوره اسراء، آیه ۵۷.</ref> [[مقام محمود]]<ref>سوره اسراء، آیه ۷۹.</ref> و [[توبه|توبه به سوی خدا]]<ref>سوره هود، آیه ۳.</ref> مورد اشاره و تاکید [[خداوند]] قرار گرفته و در [[دعا|دعاها]] و [[روایات]] نیز تقرب جایگاه ویژهای دارد.<ref>صحیفه سجادیه، ۱۳۷۶ش، ص۴۶، ۲۰۲، ۲۱۸، ۲۲۲، ۲۲۶؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۸۰؛ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۸، ۴۸.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
تقرب و قرب در علوم گوناگونی از جمله [[عرفان]]، [[اخلاق]] و حتی [[علم فقه]] دارای کاربرد است. [[عارفان]] تقرب را انقطاع از غیر خدا و | تقرب و قرب در علوم گوناگونی از جمله [[عرفان]]، [[اخلاق]] و حتی [[علم فقه]] دارای کاربرد است. [[عارفان]] تقرب را انقطاع از غیر خدا و نزدیکی به خدا با [[مکاشفه]] و مشاهده میدانند.<ref> تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، ۱۹۹۶م، ج۲، ص۱۳۱۳.</ref> در علم اخلاق قرب به خدا را مطلوب نهایی انسان و ملاک ارزشمند بودن کار اخلاقی را تأثیر آن در نزدیک کردن صاحبش به خدا دانستهاند<ref>مصباح یزدی، فلسفه اخلاق، ۱۳۸۱ش، ص۱۸۲.</ref> و در علم فقه [[قصد قربت]] را شرط صحت [[عبادت]] معرفی کردهاند.<ref>بحرانی، الحدائق الناظره، ۱۴۰۵ق، ج۱۳، ص۲۹.</ref> | ||
== تقرب به خدا == | == تقرب به خدا == | ||
در فرهنگ | در فرهنگ اسلامی تقرّب به معنای طلب نزدیک شدن به [[خداوند]] با انجام دادن اعمال و تکالیفی است که خدا بر عهده بندگان قرار داده است.<ref>ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه قرب؛ راغب اصفهانی، مفردات، ذیل واژه قرب.</ref> تقرب به خداوند را تقرب معنوی دانستهاند که با دوری از [[اخلاق|رذائل اخلاقی]]، عدم [[تکبر]] و اِنانیت، تسلیم در برابر خداوند و [[عبودیت]] حاصل میشود.<ref>مصطفوی، التحقیق، ذیل واژه قرب.</ref> [[شهید مطهری]] تقرب به خداوند را همان خشنودی خداوند از بنده در اثر عبادت، اطاعت، سلوک و [[اخلاص]] بنده میداند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۳، ص۲۹۱.</ref> | ||
=== چگونگی تقرب به خدا === | === چگونگی تقرب به خدا === | ||
درباره چگونگی تقرب به خداوند چند نظر ارائه شده است: | درباره چگونگی تقرب به خداوند چند نظر ارائه شده است: | ||
* '''رویکرد فلسفی:''' طبق این رویکرد نزدیکی بندگان به خداوند حقیقی است و آن را قرب ذاتی، معنوی و روحانی<ref>مصطفوی، التحقیق، ذیل واژه قرب؛ راغب، مفردات ذیل واژه قرب.</ref> خواندهاند که به خاطر اجتناب از دنیا و شرور و نقصانهای آن برای بنده حاصل میشود<ref>ملا صدرا، تفسیر القرآن الکریم، | * '''رویکرد فلسفی:''' طبق این رویکرد نزدیکی بندگان به خداوند حقیقی است و آن را قرب ذاتی، معنوی و روحانی<ref>مصطفوی، التحقیق، ذیل واژه قرب؛ راغب، مفردات ذیل واژه قرب.</ref> خواندهاند که به خاطر اجتناب از دنیا و شرور و نقصانهای آن برای بنده حاصل میشود<ref>ملا صدرا، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۶۱ش، ج۷، ص۲۴-۲۵.</ref> و نتایج آن را واقع شدن بنده در معرض شمول رحمت الهی و اتصاف به صفات الهی مانند حکمت و علم و حلم میدانند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۹، ص۱۲۱.</ref> | ||
* '''رویکرد عرفانی اخلاقی:''' بر اساس این دیدگاه تقرب به خدا با تخلق به اخلاق الهی و فنای در خداوند حاصل خواهد شد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۳، ص۲۹۱-۲۹۲.</ref> در این رویکرد تنها خداوند دارای اصالت و وجود است و موجودات تنها مظهر وجود او هستند بنابراین در این دیدگاه قرب ذاتی قابل تصور نیست.<ref>جمالی۷ «تقرب»، ص۳۹۹.</ref> | * '''رویکرد عرفانی اخلاقی:''' بر اساس این دیدگاه تقرب به خدا با تخلق به اخلاق الهی و فنای در خداوند حاصل خواهد شد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۳، ص۲۹۱-۲۹۲.</ref> در این رویکرد تنها خداوند دارای اصالت و وجود است و موجودات تنها مظهر وجود او هستند بنابراین در این دیدگاه قرب ذاتی قابل تصور نیست.<ref>جمالی۷ «تقرب»، ص۳۹۹.</ref> | ||
* '''رویکرد کلامی:''' برخی با نگاه کلامی تقرب به خداوند را نزدیک شدن مجازی که همان نزدیک شدن به [[بهشت]]، نعمتهای خداوند و نزدیک شدن به [[ثواب]] و کرامت الهی است، دانستهاند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۷۹۳؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۵، ص۱۱۱.</ref> | * '''رویکرد کلامی:''' برخی با نگاه کلامی تقرب به خداوند را نزدیک شدن مجازی که همان نزدیک شدن به [[بهشت]]، نعمتهای خداوند و نزدیک شدن به [[ثواب]] و کرامت الهی است، دانستهاند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۷۹۳؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۵، ص۱۱۱.</ref> | ||
=== انواع تقرب به خدا === | === انواع تقرب به خدا === | ||
تقرب به خداوند را به دو گونه تقسیم کردهاند: تقرب عام و تقرب خاص | تقرب به خداوند را به دو گونه تقسیم کردهاند: تقرب عام و تقرب خاص | ||
* '''تقرب عام:''' هر موجودی و از جمله انسان | * '''تقرب عام:''' هر موجودی و از جمله انسان پیوسته به سوی خدا نزدیک شده، سرانجام به اسمای لطف یا قهر او میرسد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۲۸.</ref> | ||
* '''تقرب خاص:''' تنها | * '''تقرب خاص:''' تنها انسانهای [[مؤمن]] بهاندازه درجه [[ایمان]] و [[عمل صالح]] خود به خدا نزدیک میشوند و در نهایت، تنها برخی به لقای الهی میرسند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۱۹۵.</ref> | ||
=== عوامل تقرب به خدا === | === عوامل تقرب به خدا === | ||
تقرب به خداوند را مشروط به انجام اعمال و تکالیفی و متخلق شدن به صفات نیکو از جمله [[ورع]]، ایمان و عمل صالح، [[انفاق]]، [[زکات]]، دوستی و همدردی با همدیگر، [[صله رحم]] و نیکی به دیگران<ref>صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۸، ۴۸.</ref> دانستهاند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود: | تقرب به خداوند را مشروط به انجام اعمال و تکالیفی و متخلق شدن به صفات نیکو از جمله [[ورع]]، ایمان و عمل صالح، [[انفاق]]، [[زکات]]، دوستی و همدردی با همدیگر، [[صله رحم]] و نیکی به دیگران<ref>صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۸، ۴۸.</ref> دانستهاند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود: | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
=== آثار تقرب به خدا === | === آثار تقرب به خدا === | ||
دستیابی به [[فلاح]] و رستگاری،<ref>سوره مائده، آیه ۳۵.</ref> رسیدن به مقام اهل یقین،<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲۰، ص۲۳۵.</ref> دوری از [[تکبر]] نسبت به [[عبادت]] خدا<ref>رفسنجانی، تفسیر راهنما، ۱۳۸۶ش، ج۱۱، ص۳۲۵.</ref>، رحمت الهی، زیاد شدن اموال،<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۴۷۹.</ref> آسایش و راحتی هنگام [[مرگ]]<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۳۷۹.</ref> و [[بهشت]] <ref>طباطبایی، المیزان، | دستیابی به [[فلاح]] و رستگاری،<ref>سوره مائده، آیه ۳۵.</ref> رسیدن به مقام اهل یقین،<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲۰، ص۲۳۵.</ref> دوری از [[تکبر]] نسبت به [[عبادت]] خدا<ref>رفسنجانی، تفسیر راهنما، ۱۳۸۶ش، ج۱۱، ص۳۲۵.</ref>، رحمت الهی، زیاد شدن اموال،<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۴۷۹.</ref> آسایش و راحتی هنگام [[مرگ]]<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۳۷۹.</ref> و [[بهشت]]<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۹، ص۱۲۱.</ref>از جمله آثار تقرب به خداوند دانسته شده است. | ||
== مقربان == | == مقربان == | ||
کسانی که به قرب الهی رسیدهاند یا در مسیر تقرب به خداوند هستند، «مُقَرَّب» نامیده میشوند؛<ref>این منظور، لسان العرب، ذیل واژه قرب.</ref> البته چون در حقیقت خداوند بنده خویش را به خود نزدیک میسازد یکی از [[اسما الهی]] «مُقَرِّب» است.<ref>کفعمی، المصباح، ۱۴۰۵ق، ص۳۵۸؛ طبرسی، الإحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۳۸.</ref> | کسانی که به قرب الهی رسیدهاند یا در مسیر تقرب به خداوند هستند، «مُقَرَّب» نامیده میشوند؛<ref>این منظور، لسان العرب، ذیل واژه قرب.</ref> البته چون در حقیقت خداوند بنده خویش را به خود نزدیک میسازد یکی از [[اسما الهی]] «مُقَرِّب» است.<ref>کفعمی، المصباح، ۱۴۰۵ق، ص۳۵۸؛ طبرسی، الإحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۳۸.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
در آیات قرآن واژه مقرب هم برای [[فرشتگان]]<ref>سوره نساء، آیه ۱۷۲.</ref> و هم برای انسانها<ref>سوره واقعه، آیه | در آیات قرآن واژه مقرب هم برای [[فرشتگان]]<ref>سوره نساء، آیه ۱۷۲.</ref> و هم برای انسانها<ref>سوره واقعه، آیه ۱۱، ۸۸.</ref> به کار برده شده است. از [[جبرئیل]]، [[میکائیل]]، [[اسرافیل]] و [[عزرائیل]] به عنوان فرشتگان مقرب نام برده شده اشت.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۶۴؛ رجالی، فرشتگان، ۱۳۷۶ش، ص۱۰۱.</ref> | ||
در میان انسانها نیز کسانی که درجات بالایی از [[تقوا]] و [[ایمان]] را دارا هستند، مقرب شناخته میشوند. در آیات قرآن به مقرب بودن [[پیامبران]]<ref>سوره صافات، آیه ۸۴؛ آل عمران، آیه۴۵؛ سوره مریم، آیه۵۲؛ سوره ص، آیه ۲۵.</ref> اشاره شده است<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۳۱۰.</ref> و در این میان کسی را مقربتر از [[پیامبر اسلام(ص)]] به دلیل آیات ۸ و ۹ [[سوره نجم]] معرفی نکرده است. | در میان انسانها نیز کسانی که درجات بالایی از [[تقوا]] و [[ایمان]] را دارا هستند، مقرب شناخته میشوند. در آیات قرآن به مقرب بودن [[پیامبران]]<ref>سوره صافات، آیه ۸۴؛ آل عمران، آیه۴۵؛ سوره مریم، آیه۵۲؛ سوره ص، آیه ۲۵.</ref> اشاره شده است<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۳۱۰.</ref> و در این میان کسی را مقربتر از [[پیامبر اسلام(ص)]] به دلیل آیات ۸ و ۹ [[سوره نجم]] معرفی نکرده است. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، | * ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق. | ||
* بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة | * بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، مصحح محمد تقی ایروانی- سید عبد الرزاق مقرم، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۰۵ق. | ||
* | * تهانوی، محمدعلی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، بیروت، مکتبة لبنان ناشرون، ۱۹۹۶م. | ||
* دهخدا، | * دهخدا، علیاکبر، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش. | ||
* راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن، لبنان - | * راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن، لبنان - سوریه،دار العلم- الدار الشامیة، ۱۴۱۲ق. | ||
* رجالی، علیرضا، فرشتگان (تحقیق قرآنی روایی و عقلی، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۶ش. | * رجالی، علیرضا، فرشتگان (تحقیق قرآنی روایی و عقلی، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۶ش. | ||
* صحیفه سجادیه، قم، نشر الهادی، ۱۳۷۶ش. | * صحیفه سجادیه، قم، نشر الهادی، ۱۳۷۶ش. | ||
* صدوق، محمد بن علی، الخصال، مصحح | * صدوق، محمد بن علی، الخصال، مصحح علی اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۲ش. | ||
* طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق. | * طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق. | ||
* | * طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، مصحح محمد باقر خرسان، مشهد، نشر مرتضی، ۱۴۰۳ق. | ||
* طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش. | * طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش. | ||
* | * طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۲ق. | ||
* | * طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیا التراث العربی، بیتا. | ||
* فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، | * فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیا التراث العربی، ۱۴۲۰ق. | ||
* کفعمی، ابراهیم بن علی، | * کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح، قم، دار الرضی، ۱۴۰۵ق. | ||
* کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، | * کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق. | ||
* مصباح یزدی، محمدتقی، فلسفه اخلاق، تهران، انتشارات روزنامه اطلاعات، ۱۳۸۱ش. | * مصباح یزدی، محمدتقی، فلسفه اخلاق، تهران، انتشارات روزنامه اطلاعات، ۱۳۸۱ش. | ||
* مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، مرکز الکتاب للترجمة و النشر، ۱۴۰۲ق. | * مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، مرکز الکتاب للترجمة و النشر، ۱۴۰۲ق. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
* معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۷ش. | * معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۷ش. | ||
* مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب العلمیه، ۱۳۷۱ش. | * مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب العلمیه، ۱۳۷۱ش. | ||
* ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، | * ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، مصحح محمد خواجوی، قم، بیدار، ۱۳۶۱ش. | ||
* هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۶ش. | * هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۶ش. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
[http://maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/8/36.htm#_ftnref8 تقرب در دائره المعارف قرآن کریم] | [http://maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/8/36.htm#_ftnref8 تقرب در دائره المعارف قرآن کریم] | ||
{{خداشناسی}} | {{خداشناسی}} | ||
[[رده:ارتباط با خدا]] | [[رده:ارتباط با خدا]] | ||
[[رده:مقالههای با درجه اهمیت ب]] | [[رده:مقالههای با درجه اهمیت ب]] |
نسخهٔ ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۴۹
تَقَرُّب نزدیکی جستن به خداوند است. تفرب با واژههای گوناگونی از جمله قرب، طلب وجه الله و لقاء الله در قرآن استفاده شده و در روایات و دعاها نیز جایگاه ویژهای دارد.
درباره ماهیت تقرب به خدا، برخی با رویکردی فلسفی آن را نزدیک شدن حقیقی به معنای قرب ذاتی به خداوند دانسته و عدهای نیز با رویکرد کلامی نزدیک شدن به خداوند را مجازی و به معنای بهرهمندی از بهشت و نعمات الهی دانستهاند.
تقرب به خداوند را مشروط به انجام اعمال و تکالیفی و متخلق شدن به صفات نیکو از جمله ورع، ایمان و عمل صالح، انفاق، زکات، دوستی و همدردی با همدیگر، صله رحم و نیکی به دیگران دانستهاند و آثاری از جمله دستیابی به فلاح و رستگاری، رسیدن به مقام اهل یقین، دوری از تکبر نسبت به عبادت خدا، رحمت الهی، زیاد شدن اموال،آسایش و راحتی هنگام مرگ و بهشت برای آن معرفی کردهاند.
اصطلاح مقرب بر کسانی اطلاق میشود که به مقام قرب الهی دست یافته باشند.
مفهومشناسی
تقرب را به معنای نزدیک شدن یا نزدیکی جستن به چیزی یا کسی[۱] به صورت مادی یا معنوی[۲] و به معنای خویشاوندی و شان و مرتبت داشتن نزد کسی دانستهاند؛[۳] بنابراین تقرب در موارد گوناگونی مانند نزدیکی از حیث زمان، مکان، نسبت، منزلت، صفات و... به کار میرود.[۴]
اهمیت و جایگاه
تقرب در قرآن با واژههای گوناگونی از جمله «قرب»،[۵] «طلب وجه الله»،[۶] «عندیت»،[۷] «لقاء الله»،[۸] طلب وسیله،[۹] مقام محمود[۱۰] و توبه به سوی خدا[۱۱] مورد اشاره و تاکید خداوند قرار گرفته و در دعاها و روایات نیز تقرب جایگاه ویژهای دارد.[۱۲]
تقرب و قرب در علوم گوناگونی از جمله عرفان، اخلاق و حتی علم فقه دارای کاربرد است. عارفان تقرب را انقطاع از غیر خدا و نزدیکی به خدا با مکاشفه و مشاهده میدانند.[۱۳] در علم اخلاق قرب به خدا را مطلوب نهایی انسان و ملاک ارزشمند بودن کار اخلاقی را تأثیر آن در نزدیک کردن صاحبش به خدا دانستهاند[۱۴] و در علم فقه قصد قربت را شرط صحت عبادت معرفی کردهاند.[۱۵]
تقرب به خدا
در فرهنگ اسلامی تقرّب به معنای طلب نزدیک شدن به خداوند با انجام دادن اعمال و تکالیفی است که خدا بر عهده بندگان قرار داده است.[۱۶] تقرب به خداوند را تقرب معنوی دانستهاند که با دوری از رذائل اخلاقی، عدم تکبر و اِنانیت، تسلیم در برابر خداوند و عبودیت حاصل میشود.[۱۷] شهید مطهری تقرب به خداوند را همان خشنودی خداوند از بنده در اثر عبادت، اطاعت، سلوک و اخلاص بنده میداند.[۱۸]
چگونگی تقرب به خدا
درباره چگونگی تقرب به خداوند چند نظر ارائه شده است:
- رویکرد فلسفی: طبق این رویکرد نزدیکی بندگان به خداوند حقیقی است و آن را قرب ذاتی، معنوی و روحانی[۱۹] خواندهاند که به خاطر اجتناب از دنیا و شرور و نقصانهای آن برای بنده حاصل میشود[۲۰] و نتایج آن را واقع شدن بنده در معرض شمول رحمت الهی و اتصاف به صفات الهی مانند حکمت و علم و حلم میدانند.[۲۱]
- رویکرد عرفانی اخلاقی: بر اساس این دیدگاه تقرب به خدا با تخلق به اخلاق الهی و فنای در خداوند حاصل خواهد شد.[۲۲] در این رویکرد تنها خداوند دارای اصالت و وجود است و موجودات تنها مظهر وجود او هستند بنابراین در این دیدگاه قرب ذاتی قابل تصور نیست.[۲۳]
- رویکرد کلامی: برخی با نگاه کلامی تقرب به خداوند را نزدیک شدن مجازی که همان نزدیک شدن به بهشت، نعمتهای خداوند و نزدیک شدن به ثواب و کرامت الهی است، دانستهاند.[۲۴]
انواع تقرب به خدا
تقرب به خداوند را به دو گونه تقسیم کردهاند: تقرب عام و تقرب خاص
- تقرب عام: هر موجودی و از جمله انسان پیوسته به سوی خدا نزدیک شده، سرانجام به اسمای لطف یا قهر او میرسد.[۲۵]
- تقرب خاص: تنها انسانهای مؤمن بهاندازه درجه ایمان و عمل صالح خود به خدا نزدیک میشوند و در نهایت، تنها برخی به لقای الهی میرسند.[۲۶]
عوامل تقرب به خدا
تقرب به خداوند را مشروط به انجام اعمال و تکالیفی و متخلق شدن به صفات نیکو از جمله ورع، ایمان و عمل صالح، انفاق، زکات، دوستی و همدردی با همدیگر، صله رحم و نیکی به دیگران[۲۷] دانستهاند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
- ورع: اجتناب از محارم الهی طبق حدیث قدسی که خداوند به موسی(ع) نازل کرد، بهترین وسیله برای تقرب به خداوند معرفی شده است.[۲۸]
- ایمان و عمل صالح: با استناد به آیاتی از قرآن،[۲۹] از ایمان و عمل صالح به عنوان وسیلههای جهت دستیابی به مقام قرب الهی نام برده شده است.[۳۰]
- انفاق، صدقه و زکات: پرداختهای مالی در راه خدا از جمله راههای تقرب به خداوند معرفی شده است.[۳۱]
- کمک به دیگران: در روایات تلاش برای برآوردن حاجات دیگران اگرچه مثمر ثمر نباشد و ناامید نکردن آنها از جمله عوامل تقرب به خدا دانسته شده است.[۳۲]
آثار تقرب به خدا
دستیابی به فلاح و رستگاری،[۳۳] رسیدن به مقام اهل یقین،[۳۴] دوری از تکبر نسبت به عبادت خدا[۳۵]، رحمت الهی، زیاد شدن اموال،[۳۶] آسایش و راحتی هنگام مرگ[۳۷] و بهشت[۳۸]از جمله آثار تقرب به خداوند دانسته شده است.
مقربان
کسانی که به قرب الهی رسیدهاند یا در مسیر تقرب به خداوند هستند، «مُقَرَّب» نامیده میشوند؛[۳۹] البته چون در حقیقت خداوند بنده خویش را به خود نزدیک میسازد یکی از اسما الهی «مُقَرِّب» است.[۴۰]
در آیات قرآن واژه مقرب هم برای فرشتگان[۴۱] و هم برای انسانها[۴۲] به کار برده شده است. از جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل به عنوان فرشتگان مقرب نام برده شده اشت.[۴۳]
در میان انسانها نیز کسانی که درجات بالایی از تقوا و ایمان را دارا هستند، مقرب شناخته میشوند. در آیات قرآن به مقرب بودن پیامبران[۴۴] اشاره شده است[۴۵] و در این میان کسی را مقربتر از پیامبر اسلام(ص) به دلیل آیات ۸ و ۹ سوره نجم معرفی نکرده است.
پانویس
منابع
- ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
- بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، مصحح محمد تقی ایروانی- سید عبد الرزاق مقرم، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۰۵ق.
- تهانوی، محمدعلی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، بیروت، مکتبة لبنان ناشرون، ۱۹۹۶م.
- دهخدا، علیاکبر، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش.
- راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن، لبنان - سوریه،دار العلم- الدار الشامیة، ۱۴۱۲ق.
- رجالی، علیرضا، فرشتگان (تحقیق قرآنی روایی و عقلی، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۶ش.
- صحیفه سجادیه، قم، نشر الهادی، ۱۳۷۶ش.
- صدوق، محمد بن علی، الخصال، مصحح علی اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۲ش.
- طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
- طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، مصحح محمد باقر خرسان، مشهد، نشر مرتضی، ۱۴۰۳ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
- طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۲ق.
- طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیا التراث العربی، بیتا.
- فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیا التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
- کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح، قم، دار الرضی، ۱۴۰۵ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
- مصباح یزدی، محمدتقی، فلسفه اخلاق، تهران، انتشارات روزنامه اطلاعات، ۱۳۸۱ش.
- مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، مرکز الکتاب للترجمة و النشر، ۱۴۰۲ق.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۳، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۹ش.
- معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۷ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب العلمیه، ۱۳۷۱ش.
- ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، مصحح محمد خواجوی، قم، بیدار، ۱۳۶۱ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۶ش.
پیوند به بیرون
تقرب در دائره المعارف قرآن کریم
- ↑ دهخدا، لغت نامه، ذیل واژه تقرب.
- ↑ مصطفوی، التحقیق، ۱۴۰۲ق، ج۹، ص۲۲۶، ذیل واژه قرب.
- ↑ معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه تقرب.
- ↑ راغب اصفهانی، مفردات، ذیل واژه قرب؛ مصطفوی، التحقیق، ۱۴۰۲ق، ج۹، ص۲۲۶-۲۲۷.
- ↑ سوره مائده، آیه ۲۷؛ سوره مریم، آیه ۵۲؛ سوره سبأ، آیه ۳۷؛ سوره توبه، آیه ۹۹؛ سوره واقعه، آیه ۱۱.
- ↑ سوره رعد، آیه ۲۲؛ سوره بقره، آیه ۷۲؛ سوره روم، آیه ۳۸- ۳۹؛ سوره انسان، آیه ۹؛ سوره لیل، آیه ۲۰؛ سوره انعام، آیه ۵۲؛ سوره کهف، آیه ۲۸.
- ↑ سوره قمر، آیه ۵۵؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵-۱۶؛ سوره انعام، آیه ۱۲۷.
- ↑ سوره عنکبوت، آیه ۵؛ سوره کهف، آیه ۱۱۰.
- ↑ سوره مائده، آیه ۳۵؛ سوره اسراء، آیه ۵۷.
- ↑ سوره اسراء، آیه ۷۹.
- ↑ سوره هود، آیه ۳.
- ↑ صحیفه سجادیه، ۱۳۷۶ش، ص۴۶، ۲۰۲، ۲۱۸، ۲۲۲، ۲۲۶؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۸۰؛ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۸، ۴۸.
- ↑ تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، ۱۹۹۶م، ج۲، ص۱۳۱۳.
- ↑ مصباح یزدی، فلسفه اخلاق، ۱۳۸۱ش، ص۱۸۲.
- ↑ بحرانی، الحدائق الناظره، ۱۴۰۵ق، ج۱۳، ص۲۹.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه قرب؛ راغب اصفهانی، مفردات، ذیل واژه قرب.
- ↑ مصطفوی، التحقیق، ذیل واژه قرب.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۳، ص۲۹۱.
- ↑ مصطفوی، التحقیق، ذیل واژه قرب؛ راغب، مفردات ذیل واژه قرب.
- ↑ ملا صدرا، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۶۱ش، ج۷، ص۲۴-۲۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۹، ص۱۲۱.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۳، ص۲۹۱-۲۹۲.
- ↑ جمالی۷ «تقرب»، ص۳۹۹.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۷۹۳؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۵، ص۱۱۱.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۲۸.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۱۹۵.
- ↑ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۸، ۴۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۸۰.
- ↑ سوره سباء، آیه ۳۷؛ سوره یونس، آیه ۲؛ سوره فاطر، آیه ۱۰؛ سوره کهف، آیه۱۱۰.
- ↑ طوسی، التبیان، بیروت، ج۸، ص۴۰۱؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۶۱۵؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۰ق، ج۲۲، ص۶۸؛ رفسنجانی، تفسیر راهنما، ۱۳۸۶ش، ج۷، ص۳۶۷.
- ↑ سوره بقره، آیه۲۷۲؛ سوره توبه، آیه ۹۹؛ سوره انسان، آیه ۹؛ سوره روم، آیه ۳۹؛ سوره لیل، آیه۱۸-۲۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۹۶.
- ↑ سوره مائده، آیه ۳۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲۰، ص۲۳۵.
- ↑ رفسنجانی، تفسیر راهنما، ۱۳۸۶ش، ج۱۱، ص۳۲۵.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۴۷۹.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۳۷۹.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۹، ص۱۲۱.
- ↑ این منظور، لسان العرب، ذیل واژه قرب.
- ↑ کفعمی، المصباح، ۱۴۰۵ق، ص۳۵۸؛ طبرسی، الإحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۳۸.
- ↑ سوره نساء، آیه ۱۷۲.
- ↑ سوره واقعه، آیه ۱۱، ۸۸.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۶۴؛ رجالی، فرشتگان، ۱۳۷۶ش، ص۱۰۱.
- ↑ سوره صافات، آیه ۸۴؛ آل عمران، آیه۴۵؛ سوره مریم، آیه۵۲؛ سوره ص، آیه ۲۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۳۱۰.