پرش به محتوا

قاعده نفی سبیل: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
P.motahari (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۷: خط ۱۷:


==نفی‌سبیل حکمی ثانوی است==
==نفی‌سبیل حکمی ثانوی است==
قاعده قاعده نفی‌سبیل را از [[احکام ثانویه]] اسلام می‌دانند.<ref>زنگنه شهرکی، قاعده «نفی سبیل» در آرای فقهی و مواضع سیاسی صاحب عروه، ۱۳۹۱ش، ص۱۴۹؛ ناظری و حسینی، «تأثیر قاعده فقهی نفی‌سبیل بر روابط بین‌المللی مسلمانان»، ص۱۶۰.</ref> بنا بر این سخن، می‌گویند بر [[احکام اولیه|احکام اولی]]، به‌اصطلاح «حکومت» دارد؛ یعنی بر آن‌ها متقدم است؛ یعنی هر حکمی اولیه‌ای که با این قانون منافات داشته باشد، باطل می‌شود.<ref>علی‌دوست، «قاعده نفی‌سبیل»، ص۲۴۹؛ فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۴.</ref> برای مثال، طبق قاعده حلال‌بودن معاملات، فروش برده مسلمان به کافران جایز است؛ اما چون این معامله موجب می‌شود کافری بر مسلمانی تسلط یابد، طبق قاعده نفی‌سبیل باطل است. همچنین ازدواج زن مسلمان با مرد کافر، گرچه به‌خودی‌خود حرام نیست، طبق این قاعده باطل است؛ زیرا سبب می‌شود مرد کافر بر زن مسلمان تسلط یابد.<ref>فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۴.</ref>
قاعده قاعده نفی‌سبیل را از [[احکام ثانویه]] اسلام می‌دانند.<ref>زنگنه شهرکی، «قاعده «نفی سبیل» در آرای فقهی و مواضع سیاسی صاحب‌عروه»، ص۱۴۹؛ ناظری و حسینی، «تأثیر قاعده فقهی نفی‌سبیل بر روابط بین‌المللی مسلمانان»، ص۱۶۰.</ref> بنا بر این سخن، می‌گویند بر [[احکام اولیه|احکام اولی]]، به‌اصطلاح «حکومت» دارد؛ یعنی بر آن‌ها متقدم است؛ یعنی هر حکمی اولیه‌ای که با این قانون منافات داشته باشد، باطل می‌شود.<ref>علی‌دوست، «قاعده نفی‌سبیل»، ص۲۴۹؛ فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۴.</ref> برای مثال، طبق قاعده حلال‌بودن معاملات، فروش برده مسلمان به کافران جایز است؛ اما چون این معامله موجب می‌شود کافری بر مسلمانی تسلط یابد، طبق قاعده نفی‌سبیل باطل است. همچنین ازدواج زن مسلمان با مرد کافر، گرچه به‌خودی‌خود حرام نیست، طبق این قاعده باطل است؛ زیرا سبب می‌شود مرد کافر بر زن مسلمان تسلط یابد.<ref>فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۴.</ref>


==کاربردهای فقهی و سیاسی قاعده==
==کاربردهای فقهی و سیاسی قاعده==

نسخهٔ ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۰۹

قواعد فقه، ۱۳۹۲

قاعده نَفْیِ سَبیل قاعده‌ای فقهی، که هرگونه تسلط کافر بر مسلمان را ممنوع می‌کند. برای اثبات این اصل، به آیه ۱۴۱ سوره نساء استناد شده است. جایز نبودن ولایت غیرمسلمان بر مسلمان، ساقط شدن حق قصاص غیرمسلمان، جایز نبودن ازدواج غیرمسلمان با مسلمان و عدم ثبوت حق شفعه برای غیرمسلمان از مواردی است که به قاعده نفی سبیل استناد می‌شود.

تعریف و جایگاه فقهی

نفی‌سبیل قاعده‌ای فقهی است، به این معنا که خداوند هیچ حکمی وضع نمی‌کند که سبب تسلط کافران بر مؤمنان شود.[۱] به‌عبارت دیگر، در دین، حکمی نیست که موجب تسلط کافری بر مسلمانی شود.[۲]

فقیهان در ابواب مختلف فقه از این قاعده بسیار استفاده کرده‌اند. برای مثال، شیخ انصاری با استناد به آن، گفته است فروش برده مسلمان به کافر جایز نیست.[۳] به‌گفته عمید زنجانی، این قاعده از قواعد فقهی مهم و شناخته‌شده است که به‌ویژه در فقه اقتصادی و فقه سیاسی، در همه روابط فردی و اجتماعی بین مسلمانان و غیرمسلمانان، به‌عنوان قانونی کلی جریان دارد.[۴] شیخ انصاری هم نوشته است این قاعده بر بیشتر قواعد فقهی تقدم دارد.[۵]

مستندات

آیه نفی‌سبیل و حدیثی که در آن از برتری اسلام سخن آمده است، مهم‌ترین دلایل فقیهان برای اثبات قاعده نفی سبیل است.[۶] البته در این زمینه به اجماع و عقل هم استناد شده است.[۷]

در آیه نفی‌سبیل آمده است: «لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا» (خداوند هرگز بر [زيان‌] مؤمنان، براى كافران راه [تسلّطى‌] قرار نداده است).[۸] به آیه چنین استناد شده است: غلبه کافران بر مؤمنان امری است که روی داده و در خود قرآن هم از آن سخن آمده است. بنابراین منظور آیه نمی‌تواند این باشد که کافران بر مؤمنان غلبه نکرده‌اند. در نتیجه مراد این است که در دین، هیچ حکمی وجود ندارد که اجازه دهد کافران بر مسلمانان سلطه یابند.[۹]

شیخ صدوق از پیامبر اسلام(ص) نقل کرده است: «الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَىٰ عَلَيْهِ وَ الْكُفَّارُ بِمَنْزِلَةِ الْمَوْتَى لَا يَحْجُبُونَ وَ لَا يَرِثُونَ» (اسلام برتری دارد و ‌هیچ‌چیز بر آن برتری ندارد و کافران به‌منزله مرده‌اند؛ مانع از ارث دیگران نمی‌شوند و خودشان نیز ارث نمی‌برند).[۱۰]

به‌گفته فاضل لنکرانی از مراجع تقلید، روایت با توجه به عبارت پایانی آن (کافران مانند مرده‌اند...)، نمی خواهد خبر دهد که هیچ‌گاه کفر بر اسلام برتری نمی‌یابد؛ بلکه بیان‌کننده این است که هیچ حکمی در اسلام وضع نشده است که موجب برتری کافران بر مسلمانان شود؛ یعنی همه احکام بین مسلمانان و کفار به‌نفع مسلمانان است.[۱۱]

نفی‌سبیل حکمی ثانوی است

قاعده قاعده نفی‌سبیل را از احکام ثانویه اسلام می‌دانند.[۱۲] بنا بر این سخن، می‌گویند بر احکام اولی، به‌اصطلاح «حکومت» دارد؛ یعنی بر آن‌ها متقدم است؛ یعنی هر حکمی اولیه‌ای که با این قانون منافات داشته باشد، باطل می‌شود.[۱۳] برای مثال، طبق قاعده حلال‌بودن معاملات، فروش برده مسلمان به کافران جایز است؛ اما چون این معامله موجب می‌شود کافری بر مسلمانی تسلط یابد، طبق قاعده نفی‌سبیل باطل است. همچنین ازدواج زن مسلمان با مرد کافر، گرچه به‌خودی‌خود حرام نیست، طبق این قاعده باطل است؛ زیرا سبب می‌شود مرد کافر بر زن مسلمان تسلط یابد.[۱۴]

کاربردهای فقهی و سیاسی قاعده

قاعده نفی‌سبیل کاربرد بسیاری در فقه داشته است و فقیهان در موارد بسیاری طبق آن فتوا داده‌اند.[۱۵] ازجمله طبق این قاعده، گفته‌اند از آنجا که تملک غیرمسلمان بر بنده مسلمان جایز نیست، فروش یا بخشیدن بنده مسلمان به غیرمسلمان باطل است. همچنین فتوا داده‌اند که غیرمسلمان نمی‌تواند سرپرستی یک کودک مسلمان را برعهده بگیرد.[۱۶]

برخی با استناد به این قاعده، گفته‌اند راه هر نوع نفوذ و سلطه کفار بر جوامع اسلامی در حوزه‌های مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی باید مسدود شود. این قاعده بیانگر دو جنبه ایجابی و سلبی است که جنبه سلبی آن ناظر بر نفی سلطه بیگانگان بر مقدرات و سرنوشت سیاسی و اجتماعی مسلمانان و جنبه ایجابی آن بیانگر وظیفه دینی مسلمانان در حفظ استقلال سیاسی و از بین بردن زمینه‌های وابستگی است.[۱۷]

قوانین حقوقی

در اصل ۱۵۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است که سیاست خارجی ایران باید بر اساس نفی هرگونه سلطه‌جویی و سلطه‌پذیری تنظیم شود.

پانویس

الگوی پانویس غیرفعال شده است. لطفا از الگوی پانوشت استفاده شود

منابع

  • بجنوردی، سیدحسن، القواعد الفقهیه، تحقیق مهدی مهریزی و محمدحسن درایتی، قم، الهادی، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
  • شیخ انصاری، مرتضی، کتاب‌المکاسب، قم، کنگره جهانی بزرگداشت شیخ اعظم انصاری، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، تحقیق و تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
  • علی‌دوست، «قاعده نفی‌سبیل»، در مقالات و بررسی‌ها، شماره ۷۶، ‍۱۳۸۳ش.
  • عمید زنجانی، عباسعلی، قواعد فقه، تهران، سمت، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
  • فاضل لنکرانی، محمد، القواعد الفقهیه، قم، مرکز فقه ائمه اطهار، ۱۳۸۳ش.
  • ناظری و حسینی، «تأثیر قاعده فقهی نفی‌سبیل بر روابط بین‌المللی مسلمانان»، در معارف فقه علوی، شماره ۳، ۱۳۹۵ش.
  • محمدی، کیمیا و همکاران، قاعده نفی سبیل در اندیشه اسلامی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی، ۱۳۹۳ش، شماره ۳۶.
  • زنگنه شهرکی، جعفر، قاعده «نفی سبیل» در آرای فقهی و مواضع سیاسی صاحب عروه، فصلنامه فقه، شماره ۷۳، ۱۳۹۱ش.


  1. بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۸۷-۱۸۸.
  2. فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۳.
  3. بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۸۷.
  4. عمید زنجانی، قواعد فقه، ۱۳۹۲ش، ج۳، ص۲۴.
  5. شیخ انصاری، مکاسب، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۱۴۲.
  6. علی‌دوست، «قاعده نفی‌سبیل»، ص۲۳۳؛ بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۸۷؛ فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۸.
  7. عمید زنجانی، قواعد فقه، ۱۳۹۲ش، ج۳، ص۲۶.
  8. سوره نساء، آیه ۱۴۱.
  9. فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۴.
  10. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۳۴.
  11. فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۷-۲۳۸.
  12. زنگنه شهرکی، «قاعده «نفی سبیل» در آرای فقهی و مواضع سیاسی صاحب‌عروه»، ص۱۴۹؛ ناظری و حسینی، «تأثیر قاعده فقهی نفی‌سبیل بر روابط بین‌المللی مسلمانان»، ص۱۶۰.
  13. علی‌دوست، «قاعده نفی‌سبیل»، ص۲۴۹؛ فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۴.
  14. فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۴.
  15. بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۸۷؛ فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۳.
  16. فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ۱۳۸۳ش، ص۲۴۳-۲۵۲.
  17. محمدی، قاعده نفی سبیل در اندیشه اسلامی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۹۳ش، ص۱۶۹.