سعید بن جبیر: تفاوت میان نسخهها
imported>Kmhoseini |
imported>Kmhoseini بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:سردر ورودی مزار سعید بن جبیر.jpg|LEFT|بندانگشتی|ورودی مزار سعید بن جبیر در واسط عراق]] | [[پرونده:سردر ورودی مزار سعید بن جبیر.jpg|LEFT|بندانگشتی|ورودی مزار سعید بن جبیر در واسط عراق]] | ||
'''سعید بن جُبَیر بن هشام اسدی وابلی''' از [[تابعین]] و اصحاب [[امام سجاد(ع)]] است. وی در سال ۴۵ق متولد شد و نزد [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] علوم دینی و [[تفسیر]] را فراگرفت و یکی از بزرگترین مفسرین عصر خود شد. او در قیام [[عبدالرحمن بن محمد بن اشعث]] برعلیه [[حجاج بن یوسف ثقفی|حجاج بن یوسف]] شرکت کرد و پس از شکست قیام ابن اشعث به سوی [[اصفهان]] و [[قم]] گریخت، و مدتی در این شهرها بسر برد تا اینکه در یکی از این سفرهایش به [[مکه]] دستگیر شد و در سال ۹۵ق به طرز فجیعی به دست حجاج بن یوسف به [[شهادت]] | '''سعید بن جُبَیر بن هشام اسدی وابلی''' از [[تابعین]] و اصحاب [[امام سجاد(ع)]] است. وی در سال ۴۵ق متولد شد و نزد [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] علوم دینی و [[تفسیر]] را فراگرفت و یکی از بزرگترین مفسرین عصر خود شد. او در قیام [[عبدالرحمن بن محمد بن اشعث]] برعلیه [[حجاج بن یوسف ثقفی|حجاج بن یوسف]] شرکت کرد و پس از شکست قیام ابن اشعث به سوی [[اصفهان]] و [[قم]] گریخت، و مدتی در این شهرها بسر برد تا اینکه در یکی از این سفرهایش به [[مکه]] دستگیر شد و در سال ۹۵ق به طرز فجیعی به دست حجاج بن یوسف به [[شهادت]] رسید. | ||
== ولادت، نسب، کنیه و لقب == | == ولادت، نسب، کنیه و لقب == |
نسخهٔ ۲۴ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۵۱
سعید بن جُبَیر بن هشام اسدی وابلی از تابعین و اصحاب امام سجاد(ع) است. وی در سال ۴۵ق متولد شد و نزد ابن عباس علوم دینی و تفسیر را فراگرفت و یکی از بزرگترین مفسرین عصر خود شد. او در قیام عبدالرحمن بن محمد بن اشعث برعلیه حجاج بن یوسف شرکت کرد و پس از شکست قیام ابن اشعث به سوی اصفهان و قم گریخت، و مدتی در این شهرها بسر برد تا اینکه در یکی از این سفرهایش به مکه دستگیر شد و در سال ۹۵ق به طرز فجیعی به دست حجاج بن یوسف به شهادت رسید.
ولادت، نسب، کنیه و لقب
سعید بن جُبَیر بن هشام اسدی والبی در شهر کوفه،[۱] در سال ۴۵ق به دنیا آمد.[۲] وی حبشی الاصل و از موالی بنی اسد بود.[۳] از پدر و مادر وی اطلاعات دقیقی در دست نیست تنها گفتهاند: جبیر پدر وی، اصالتا حبشی بود و مدتی در نزد بنی وابلة بن حارث از بنی اسد به عنوان برده زندگی کرد[۴] و با ظهور اسلام و مسلمان شدن او، آزادی خود را به دست آورد،[۵] بعضی جبیر را از اصحاب امام علی(ع) دانستهاند.[۶]
بعضی از جمله شیخ طوسی[۷] بر آنند که کنیهی او ابومحمد بوده[۸] و گروهی دیگر کنیه وی را ابوعبدالله ذکر کردهاند. تستری، سخن شیخ طوسی را نمیپذیرد[۹] ولی بیشتر مورخین کنیۀ وی ابوعبدالله گفتهاند.[۱۰][۱۱][۱۲] به وی لقب والبی داده بودند[۱۳][۱۴][۱۵] زیرا او و پدرش ابتدا در حمایت بنی والبی بودند، همچنین برخی نویسندگان به وی لقب «فقیه البکاء» دادهاند.[۱۶]
ویژگیها
ابن کثیر وی را از ائمه اسلام در تفسیر و فقه و انواع علوم میداند و میگوید اعمال نیک وی زیاد بود.[۱۷] ذهبی نیز از وی به عنوان یکی از ائمه اعلام یاد کرده است.[۱۸]
علم
سفیان ثوری از عمرو بن میمون از قول پدرش نقل میکند، سعید بن جبیر از دنیا رفت در حالیکه در روی زمین کسی نبود مگر اینکه به علم او محتاج بود.[۱۹] خود میگوید: آنچه نزد من مهم است علمیست که دارم، دوست داشتم مردم آن را از من میآموختند.[۲۰] اشعث بن اسحاق وی را جهبذ علما میداند،[۲۱] معین در فرهنگ خود جهبذ را دانشمند بزرگ ترجمه کرده است.[۲۲] ابراهیم نخعی نیز میگوید: پس از وی کسی همتای او در علم نیامد.[۲۳] از عبدالله بن عمر، سوالی درباره ارث پرسیدند، گفت: بروید از سعید بن جبیر بپرسید او در این مسئله از من عالمتر است.[۲۴]
علم تفسیر
سعید کتابی در تفسیر قرآن دارد که مفسران از وی نقل کردهاند، سیوطی در الاتقان از تفسیرش یاد کرده است، و قتاده وی را اعلم مفسرین از تابعین دانسته است، همچنین ابن ندیم در الفهرست هنگامی که کتابهای تفسیری شیعه را نام میبرد از آن یاد میکند[۲۵] و قبل از آن تفسیری ذکر نکرده است، آقا بزرگ نیز در کتاب الذریعه آن را ذکر کرده است.[۲۶]
موید قطعی بر وجود چنین تفسیری، گزارشی است که عبدالملک بن مروان از سعید درخواست کتابت تفسیر میکند و وی نیز میپذیرد و مینویسد.[۲۷][۲۸] برخی این کتاب را به عنوان اولین کتاب تفسیری میشناسند.[۲۹]
عبادات
زیارت خانه خدا
نوشتهاند وقتی سعید در اصفهان ساکن بود سالی دوبار به زیارت خانه خدا مشرف میشد، یک بار برای حج و یک بار برای عمره[۳۰] شخصی میگوید: سعید بن جبیر را دیدم که در طواف به آهستگی و باوقار حرکت میکرد.[۳۱]
سعید هنگامیکه از سوی خالد بن عبدالله قسری دستگیر شد، در حالیکه زنجیز بر دست و پاهایش بود نیز طواف خانه خدا کرد.[۳۲]
قرائت قرآن
طبق بعضی از نقلها سعید در هر شب یک بار قرآن را ختم میکرد[۳۳] و گاهی در کنار کعبه آن ختم را در یک رکعت نماز انجام میداد.[۳۴]
ابن کثیر نقل کرده، وی در کنار خانه خدا در یک شب در نماز دو ختم و نیم قرآن میخواند[۳۵] حتی گفته شده وی بین نماز مغرب و عشاء یک ختم قرآن انجام میداد[۳۶]
البته ابن سعد فقط اشاره به قرآن خواندن وی بین نماز مغرب وعشاء کرده و از ختم آن سخن نگفته است.[۳۷] سعید بن جبیر خود میگوید:
تضرع
درباره شب زنده داری و تضرع وی اصفهانی از قول قاسم بن ایوب نقل میکند، سعید آن قدر گریه میکرد تا از حال میرفت و غش میکرد.[۳۹] وی هر وقت به نماز میایستاد هم چون چوب خشک بود و فراوان گریه میکرد.[۴۰]
مذهب
در خلاصه علامه حلی و رجال کشی به تصریح آمده است که سعید از شیعیان حضرت علی(ع) بوده و علت شهادتش به دست حجاج نیز چیزی جز این نبوده است.[۴۱]
کشی نیز میگوید: سعید بن جبیر در صراط مستقیم بود و به امام سجاد(ع) اقتدا کرد و امام سجاد هم از او تعریف مینمود و همین علاقه میان او و امام، باعث شد حجّاج او را شهید نماید[۴۲]
از فضل بن شاذان نقل شده است که در اوائل دوران امام سجاد(ع)، اصحاب خاص امام فقط پنج نفر بودند: سعید بن جبیر، سعید بن مسیب، محمد بن جبیر بن مطعم، یحیی بن ام الطویل و ابوخالد کابلی.[۴۳]
شیخ طوسی میگوید: سعید بن جبیر به امام زین العابدین(ع) ارادت خاصی داشت.[۴۴]
استاد
سعید بن جبیر علم را از ابن عباس آموخت،[۴۵] هنگامیکه اهل کوفه از ابن عباس سوال میکردند، ابن عباس گفت شما از من میپرسید در حالیکه سعید بین شما است،[۴۶][۴۷]
دانش سعید تا آنجا پیش رفت که احمد بن حنبل میگوید در روی زمین کسی نیست که به علم سعید محتاج نباشد.[۴۸][۴۹]
سعید از اصحاب و شاگردان امام سجاد(ع) نیز محسوب میشود. [۵۰]
شاگردان
- جعفر بن المغیرة
- جعفر بن أبی وحشیة
- أیوب السختیانی
- الأعمش
- عطاء بن سائب
- حکم بن عتیبة
- حصین بن عبدالرحمن
- خصیف الجزری
- سلمة بن کهیل
- پسرانش عبدالله و عبدالملک
- قاسم ابن أبی بزّة
- محمد بن سوقه
- مسلم البطین
- عمرو بن دینار و....[۵۱]
قیام علیه حَجّاج
وی به همراهی عبدالرحمن بن محمد اشعث در قیام برعلیه حجاج بن یوسف ثقفی شرکت داشت،[۵۲] و برای تحریک نیروها میگفت: با ایشان جنگ کنید و آنان را بکشید که در حکومت ستم میکنند و از دین بیرون شدهاند و بر بندگان خدا گردنکشی میکنند، و نماز را از میان بردهاند و مسلمانان را به خواری کشیدهاند.[۵۳] این جنگ به دیرجماجم معروف است.
سعید پس از شکست ابن اشعث به اصفهان[۵۴] و سپس قم[۵۵] متواری شد، وی ۱۲ سال در اصفهان مخفی بود.[۵۶] ۶ ماه از این ۱۲ سال را به قم رفته و در روستای جمکران پنهان شد، او در آنجا به قبیله بنی اسد و خطاب اسدی(که در آنجا مسجدی بنا کرده بود)[۵۷] وارد شد.[۵۸] سعید از اصفهان سالی دوبار به مکه مشرف میشد،[۵۹] در یکی از این سفرها به دست خالد بن عبدالله قسری حاکم مکه دستگیر و به نزد حجاج فرستاده شد.[۶۰]
مناظره با حجاج
پس از دستگیری سعید مناظرهای بین وی و حجاج بن یوسف صورت گرفت که در بعضی از منابع به صورت زیر بیان شده است.
حجّاج: اسمت چیست؟
سعید: سعید بن جبیر.
نه، تو شقی بن کثیر هستی.
مادرم نام مرا بهتر از تو میدانست.
تو و مادرت هر دو شقی هستید!
تو عالم به غیب نیستی!
دنیای تو را به جهنّم سوزان مبدّل میکنم!
اگر میدانستم این کار به دست تو است، تو را به خدایی میپذیرفتم.
عقیدهات درباره محمد چیست؟
او پیامبر رحمت و پیشوای امت است.
عقیده تو درباره علی چیست؟ او در بهشت است یا در جهنّم (العیاذباللّه)!
اگر در بهشت و جهنّم رفتم، آنگاه جواب تو را خواهم داد.
عقیدهات درباره خلفا چیست؟
من وکیل مدافع آنان نیستم.
کدام یک را بیشتر دوست میداری؟
آنکه خدا از او خشنود و راضی باشد.
کدام یک از آنان رضایت خدا را بهتر به دست آورده است؟
العلم عنداللّه؛ او آگاه به اسرار است.
نمیخواهی مرا تصدیق کنی؟
دوست ندارم تو را تکذیب کنم.
چرا نمیخندی؟
چگونه خندیدن برای مخلوقی که از خاک آفریده شده است و آتش او را میخورد رواست؟
وای بر توای سعید!
برکسی که از جهنّم بیزار است و وارد بهشت میگردد، باکی نیست.[۶۱] حجّاج به او گفت: تو را میکشم، حال نوع کشتن را خودت انتخاب کن!
سعید گفت: تو مختاری؛ زیرا به خدا سوگند! به هر نحوی مرا بکشی، خدا هم تو را به بدترین وضع خواهد کشت!
حجّاج گفت: منظورت این است که تو را عفو کنم؟
سعید گفت: اگر عفو شدم، خدا بر من منّت نهاده است و تو تبرئه نخواهی شد.
حجّاج گفت: او را با شمشیر بکشید!
سعید خندید!
حجّاج پرسید: برای چه خندیدی؟
از جسارت تو بر خدا و حلم او نسبت به تو خندیدم!
هرچه زودتر گردن او را از بدنش جدا کنید.
سعید رو به قبله نمود و این آیه مبارکه را زیر لب زمزمه کرد: «وجّهتُ وجهی للذی فطرالسموات و الارض حنیفاً و ما انا من المشرکین»[۶۲]؛[۶۳][۶۴]من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده؛ من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم.
حجّاج گفت: او را در جهت مخالف قبله قرار دهید.
وقتی صورتش را از قبله برگرداندند، این آیه را تلاوت کرد: «فاینما تولّوا فثمّ وجه اللّه»[۶۵] و به هرسو رو کنید، خدا آنجاست.
حجّاج گفت: صورتش را بر زمین بگذارید. چنین کردند. او نیز این آیه را قرائت کرد: «منها خلقناکم و فیها نعیدکم ومنها نخرجکم تارةً اخری»[۶۶] شما را از آن (زمین) آفریدیم و در آن باز میگردانیم؛ و بار دیگر (در قیامت) شما را از آن بیرون میآوریم.
حجّاج دستور ذبح او را داد. سعید گفت: بعد از شهادتین، جانم را بگیر تا روز قیامت در حالی که دست هایت به خون من آغشته است، مرا ملاقات کنی.
شهادت
در تاریخ شهادت سعید اختلاف است؛ برخی شهادت وی را شعبان سال ۹۵ق[۶۷] یا دهم ماه رمضان سال ۹۴ یا ۹۵ق دانستهاند، سن وی نیز در هنگام شهادت مورد اختلاف است، از ۴۹ سال،[۶۸][۶۹] تا ۵۷سال گفتهاند.[۷۰]
به نظر میرسد قول اول صحیح باشد چون به گفته فرزندش عبدالله، سعید در هنگام شهادت ۴۹سال داشت.[۷۱]
نوشتهاند که پس از شهادت هنگامی که سرش بر زمین افتاد، یک سر پوش سفید نمایان شد. او هنگام سر انداختن سه مرتبه لا اله الا الله گفت، یک مرتبه فصیح و واضح و دو مرتبه به صورت غیرمفهوم.[۷۲]
اجابت دعا
سعید هنگام شهادت دعا کرد: «اللّهمّ لا تسلّطه علی احد...؛ خدایا این جانی را پس از من بر احدی مسلّط مگردان.» [۷۳][۷۴]
دعای سعید مستجاب شد و ۴۰روز و یا ۶ماه پس از شهادت سعید، حجّاج به هلاکت رسید. تا موقعی که زنده بود، همواره سعید را در خواب میدید، در حالی که گریبانش را گرفته، میگفت: دشمن خدا! چرا مرا کشتی؟ حجّاج در این هنگام از خواب میپرید و میگفت: مالی و لسعید، مالی و لسعید؛ مرا با سعید چکار![۷۵]
حجّاج در حال احتضار نیز مرتب بیهوش میشد و چون به هوش میآمد، میگفت: مالی و لسعید بن جبیر![۷۶][۷۷]
آرامگاه
آرامگاه وی در استان واسط، کشور عراق، شهر حی است.
عمارت سابق آستانه سعید به عصر صفویه باز میگردد که در قرن ۱۱هجری احداث شد. این مکان در سال ۱۳۷۸ق به تشویق مرحوم آیة الله حکیم و به همّت شیخ عبدالامیر نجفی آل منام و اهالی تجدید بنا گردید.
این آستانه دارای یک صحن وسیع با ۴ دروازه ورودی است. حرم، در وسط صحن قرار گرفته و اطراف حرم، ایوان سرپوشیده و در وسط، آرامگاه قرار دارد. بر بالای مقبره، گنبد زیبایی بنا شده است.[۷۸]
فرزندان
- عبدالملک بن سعید بن جبیر که از پدرش حدیث نقل کرده است.[۷۹][۸۰]
- عبدالله بن سعید بن جبیر[۸۱] روایات زیادی از وی نقل شده و وی به گفته ابن کثیر افضل زمان خود بوده است.[۸۲] وی در سال ۱۱۰ق وفات کرد.[۸۳][۸۴]
- محمد بن سعید بن جبیر[۸۵]
تشابه اسمی
در منابع تاریخی و حدیثی، از ۴نفر دیگر به نام سعید بن جبیر دیگر یاد شده است که نباید با سعید بن جبیر بن هشام وابلی اشتباه شود، این چهار نفر عبارتند از:
- جد پنجم شیخ مفید یعنی سعید بن جبیر بن وهیب بن هلال بن اوس بن سنان[۸۶]
- ابن حجر از سعید بن جبیری یاد میکند که نام فرزندش احمد بوده و از ابراهیم بن زید تفلیسی روایت نقل کرده است.[۸۷]
- سعید بن جبیر که کنیه او ابوالبختری بوده و کنیه پدرش جبیر، ابوعمران بوده است.[۸۸]
- سعید بن جیبر پدر عیاض که عیاض از صحابه پیامبر(ص) بوده است.[۸۹]
نگارخانه
-
سنگ مرقد سعید بن جبیر
-
مناره حرم سعید بن جبیر
-
ضریح جدید سعید بن جبیر
-
ضریح قدیم سعید بن جبیر
پانویس
منابع
- ابن جوزی، أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد؛ المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، بیروت،دار الکتب العلمیة.
- ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الإصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الأولی، ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
- ابن حجر، تقریب التهذیب، ط۲، بیروت، موسسه اعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۵ق.
- ابن حجر، تهذیب التهذیب، ط۲، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۴ق.
- ابن حجر، لسان المیزان، ط۲، بیروت، موسسه اعلمی، ۱۳۹۰ق.
- احمد فاضل سعدی، اول مدون للتفسیر، فصنامه عملی پژوهشی علوم اسلامی، سال پنجم، شماره۱۸، تابستان ۱۳۸۹.
- ابن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبد القادر عطا، بیروت،دار الکتب العلمیة، ط الأولی، ۱۴۱۰.
- ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت،دار الفکر، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.
- ابن فضل الله العمری، شهاب الدین احمد بن یحیی؛ مسالک الابصار فی ممالک الامصار، ابوظبی، المجمع الثقافی، ۱۴۲۳.
- اصبهانی، ابی نعیم احمد بن عبدالله؛ حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، بیروت، دارالکتب العربی، ۱۴۰۷ ق.
- الباجی، سلیمان بن خلف، التعدیل والترجیح، بلاط، مراکش، وازره اوقاف و شئون اسلامی، بلاتا.
- تستری، محمد تقی؛ قاموس الرجال، قم، موسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۷ ق.
- بلخی مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان،دار إحیاء التراث، بیروت، ۱۴۲۳ ق،چاپ اول،عبد الله محمود شحاته.
- ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبد السلام تدمری، بیروت،دار الکتاب العربی، ط الثانیة، ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
- زرکی(م ۱۳۹۶)، خیر الدین، الأعلام، بیروت،دار العلم للملایین، ط الثامنة، ۱۹۸۹.
- سمعانی (م ۵۶۲)، الأنساب، تحقیق عبد الرحمن بن یحیی المعلمی الیمانی، حیدر آباد، مجلس دائرة المعارف العثمانی
- طوسی، ابی جعفر محمد بن حسن؛ رجال الطوسی، تحقیق و مقدمه سید محمد صادق آل بحرالعلوم، نجف، منشورات المکتبه و المطبعه الحیدریه، ۱۳۸۱ ق.
- طوسی، ابی جعفر محمد بن الحسن؛ اختیار معرفه الرجال برجال الکشی، تصحیح و تعلیق المعلم الثالث میرداماد الاسترآبادی، تحقیق السید مهدی الرجایی، قم، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۰۴ ق، ج ۱، ص ۳۳۵.
- عطاردی، عزیزالله؛ مسند الامام السجاد ابی محمد علی بن الحسین(ع)، تهران، عطارد، ۱۳۷۹.
- قمی، حسن بن محمد۳۷۸ق، تاریخ قم، ترجمه حسن بن علی بن حسن عبد الملک قمی (در ۸۰۵)، تحقیق سید جلال الدین تهرانی، تهران، توس، ۱۳۶۱ش.
- نجاشی، احمد بن عباس، رجال نجاشی، ط۵، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۶ق.
منابع مطالعاتی
- کتاب:سعید بن جبیر،سید کمال،۱۴۲۲ق،انتشارات انصاریان
- مقاله: سعید بن جبیر اول مدون للتفسیر، نویسنده احمد فاضل سعدی،نشریه: علوم اسلامی، تابستان ۱۳۸۹ - شماره ۱۸ در ۲۲ صفحه، از ۱۷۳ تا ۱۹۴.
- ↑ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۴ص ۱۱
- ↑ الأعلام،ج۳،ص:۹۳
- ↑ الطبقات الکبری،ج۶،ص:۲۶۷
- ↑ طوسی، رجال، ص۱۱۴
- ↑ الزرکلی، الاعلام، ج ۳، ص ۹۳
- ↑ أصحاب أمیر المؤمنین علیهالسلام و الرواة عنه،ج۱،ص:۱۰۲
- ↑ رجال الطوسی،ص ۹۰.
- ↑ البدایةوالنهایة،ج۹،ص:۹۸
- ↑ قاموس ج ۵، ص ۸۸ - ۸۹
- ↑ الأعلام،ج۳،ص:۹۳
- ↑ تاریخ الإسلام،ج۶،ص:۳۶۷
- ↑ الطبقاتالکبری،ج۶،ص:۲۶۷
- ↑ الأعلام،ج۸،ص:۱۰۹
- ↑ الأنساب،ج۱۳،ص:۲۷۵
- ↑ البدایةوالنهایة،ج۹،ص:۹۸
- ↑ حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج ۴، ص ۲۷۲
- ↑ البدایةوالنهایة،ج۹،ص:۹۸
- ↑ تاریخالإسلام،ج۶،ص:۳۶۷
- ↑ البدایةوالنهایة،ج۹،ص:۹۸
- ↑ البدایةوالنهایة،ج۹،ص:۹۸
- ↑ تاریخالإسلام،ج۶،ص:۳۶۷
- ↑ فرهنگ معین واژه جهبذ
- ↑ تاریخالإسلام،ج۶،ص:۳۶۷
- ↑ الطبقاتالکبری،ج۶،ص:۲۶۹
- ↑ أعیان الشیعة، محسن الأمین،ج۱،ص:۱۲۵
- ↑ الذریعة، آغا بزرگ الطهرانی،ج۴،ص:۲۴۱
- ↑ تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۵، ص: ۶۵
- ↑ جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص: ۸۳
- ↑ احمد فاضل سعدی، ص ۱۸۹
- ↑ البدایةوالنهایة،ج۹،ص:۹۸
- ↑ الطبقات الکبری،ج۶،ص:۲۷۲
- ↑ الطبقات الکبری،ج۶،ص:۲۷۴
- ↑ الطبقات الکبری،ج۶، ص۲۷۰
- ↑ الطبقات الکبری،ج۶،ص:۲۷۰
- ↑ البدایةوالنهایة،ج۹،ص:۹۸
- ↑ البدایةوالنهایة،ج۹،ص:۹۸
- ↑ الطبقات الکبری،ج۶،ص:۲۷۰
- ↑ الطبقات الکبری،ج۶،ص:۲۷۰
- ↑ حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج ۴، ص ۲۷۴
- ↑ ابن الجوزی، ج ۷، ص ۶
- ↑ أعیان الشیعة، محسن الأمین،ج۱،ص:۱۲۶
- ↑ رجال الکشی،ص:۱۲۰
- ↑ قاموس الرجال، ج ۵، ص ۸۵.
- ↑ طوسی،ج ۱، ص ۳۳۵
- ↑ البدایةوالنهایة،ج۹،ص:۹۸
- ↑ الطبقاتالکبری،ج۶،ص:۲۶۸
- ↑ الأعلام،ج۳،ص:۹۳
- ↑ الأعلام،ج۳،ص:۹۳
- ↑ تاریخ الإسلام،ج۶،ص:۳۶۷
- ↑ مسند الامام السجاد ج ۲، ص ۴۵۶
- ↑ تاریخ الإسلام،ج۶،ص:۳۶۷
- ↑ البدایةوالنهایة،ج۹،ص:۹۸
- ↑ الطبقات الکبری،ج۶، ص۲۷۵
- ↑ البدایةوالنهایة،ج۹،ص:۹۸
- ↑ تاریخ قم،ص:۳۸
- ↑ البدایةوالنهایة،ج۹،ص:۹۸
- ↑ تاریخ قم،ص:۳۸
- ↑ تاریخ قم،ص:۳۸
- ↑ البدایةوالنهایة،ج۹،ص:۹۸
- ↑ الطبقات الکبری،ج۶،ص:۲۷۴
- ↑ مجالس الواعظین، ج ۳، ص ۱۱۱ ۱۱۵.
- ↑ قاموس الرجال، ج ۵، ص ۸۶
- ↑ وفیات الاعیان، ج ۲، ص ۳۷۴
- ↑ أنساب الأشراف،ج۷،ص:۳۶۹
- ↑ انعام / ۷۹، ترجمه آیة اللّه مکارم شیرازی
- ↑ طه/ ۵۵
- ↑ مسالک الابصار فی ممالک الامصار، ج ۵، ص ۶۱۵
- ↑ صحیح بخاری، ج ۳ص ۴۶۱و ج۸ص ۱۷۲
- ↑ تهذیب التهذیب، ج۴ص ۱۲
- ↑ ابن کثیر،ج۹، ص۹۹
- ↑ أنسابالأشراف،ج۷،ص:۳۶۶
- ↑ الکامل/ترجمه،ج۱۳،ص:۱۸۷
- ↑ رجال کشّی، ج ۱، ص ۳۳۵؛
- ↑ وفیات الاعیان، ج ۲، ص ۳۷۲
- ↑ الکامل/ترجمه،ج۱۳،ص:۱۸۷
- ↑ قاموس الرجال، ج ۵، ص ۸۶
- ↑ أنساب الأشراف،ج۷،ص:۳۶۹
- ↑ قاموس الرجال، ج ۵، ص ۸۷
- ↑ الإصابة،ج۱،ص:۴۷۷
- ↑ أنسابالأشراف،ج۷،ص:۳۷۲
- ↑ أنساب الأشراف،ج۷،ص:۳۶۶
- ↑ البدایةوالنهایة،ج۹،ص:۳۰۲
- ↑ البدایة و النهایة، ابن کثیر،ج۹،ص:۳۰۳
- ↑ ذخیرة الدارین، الشیرازی،ص:۲۱۰
- ↑ تاریخ الإسلام،ج۳۸،ص:۷۶
- ↑ نجاشی، ص ۳۹۹
- ↑ لسان المیزان، ج۱ص ۲۵۲
- ↑ الباجی، ج۳ص۱۲۱۹
- ↑ تقریب التهذیب، ج۴ص ۶۲۷