بحث:شر اخلاقی
ظاهر
- سلام و ادب و خدا قوت... (موجودات مختار...موجودات دارای اختیار...موجود دارای اختیار... وجود شرور اخلاقی ریشه در اختیار انسانها دارد.) در مدخل منظور از موجود مختار همان انسان است و در برابرش فرشتگان مطرح شدهاند(تفاوت انسان با فرشتهها در همین مسئله است که ملائک میلهای متضاد درونی ندارند و صرفا بر اساس عقلانیت عمل میکنند.)در صورتی که جنیان نیز موجودات مختار و مکلف هستند و میتوانند منشأ شرور باشند. آیات ٱلَّذِي يُوَسوِسُ فِي صُدُورِ ٱلنَّاسِ مِنَ ٱلجِنَّةِ وَ ٱلنَّاسِ. شاید باید اشارهای به جنیان و مختار بودنشان در مدخل میشد.(وأن لهم شعورا وإرادة وأنهم يقدرون على حركات سريعة وأعمال شاقة . المیزان، ج۲۰، ص۳۹)الامر الیکم. Mahdi1382 (بحث) ۱۵ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۳ (+0330)
- (بر اساس متون دینی، یکی از عوامل شکلگیری گناه، موجوداتی با عنوان شیاطین هستند که موجود مختار را به انجام کار زشت وسوسه میکنند) فقط وسوسه میکنند یا خودشان هم اهل شرور هستند؟ Mahdi1382 (بحث) ۱۵ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۹ (+0330)
چند نکته
با سلام و خدا قوت
- به نظر میرسد مفهومشناسی شر اخلاقی دقیق نیست! آیا به همه کارهای ناپسند ناشی از موجودات مختار شر اخلاقی گفته میشود مثل دروغ؟! ملاک شریت کارهای ناشی از موجودات مختار چیست؟ ملاک باید مشخص باشد مثلا برخی گفتهاند ملاک کارهایی است که موجب درد و رنج شوند ... از مثالهای بهتری هم میتوان استفاده کرد مثل قتل و جنگ و ظلم به دیگران و ...
به نظر به جهت عدم تعریف دقیق شر اخلاقی، در متن از شر اخلاقی با عناوینی مانند افعال زشت، ناپسند و گناه تعبیر شده است که دقیق نیستند و مورد تأملاند!
- به نظر میرسد تعریف شر طبیعی نیز دقیق نیست؛ زیرا ظاهراً نواقصی که در آفرینش وجود دارد شر متافیزیکی نامیده میشود نه طبیعی! آیا سیل یا زلزله که از مصادیق بارز شرور طبیعی نام برده میشوند، نقص در آفرینش شمرده میشوند؟
- عبارت «نواقصی است که در آفرینش وجود دارد» مبهم است. مراد از آفرینش انسان یا اصل آفرینش است؟
- در پاسخ اول (مسئله اختیار) به نوعی مقدمهچینی شده است در حالی که در ویکی مقدمهچینی نداریم.
- اینکه «افراد نتیجه کامل اعمال خود را در این دنیا یا آخرت ببینند.» ارتباطش با جبران و نظریه عوض چیست؟ به نظر به توضیح بیشتر و دقیقتری نیاز است. عنوان «سازوکار جبران و کنترل» هم به نظر خیلی روشن و گویا نیست مخصوصا کنترل! به عنوان «عوض» که نظریه متکلمان مسلمان است بایسته است. مدخل آن را نیز داریم.
- پیشنهاد: در چینش پاسخها هم میتوان تجدید نظر و به صورت الاهم و فالاهم ساماندهی کرد. مثلا نظریه عوض و جبران به نظر مهمتر از پاسخ عرفا یا حتی نسبیت است!
- ارتباط مطالبی که ذیل بخش «خاستگاه شرور اخلاقی» آمده با شر اخلاقی چندان واضح نیست. بنده متوجه نشدم!
با تشکر و سپاس از زحمات شما--رضا باذلی (بحث) ۱۶ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۰۶ (+0330)
@R.pouresmaeil: با سلام
- نگاه آکادمیک به موضوع شر اخلاق شده است.
- مقاله طولانی است.
- در بخش اهمیت، تبیین درستی صورت نگرفته و فرض گرفته شده که خواننده مسئله شر را میداند و خوانده است.
- پاسخها اصلی و فرعی نشده است.
- پاراگرافها درست نوشته نشده و از مقدمه به مؤخره رسیده است مثل همان بخش اختیار
- کلمه انتصاف در مدخل نیامده و این اشکال بزرگی است.
Salar (بحث) ۱۶ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۰۸ (+0330)
- (شرّ اخلاقی به کارهای ناپسند مانند قتل یا دزدی گفته میشود که از موجودات دارای اختیار سر زده و موجب رنج دیگران میشود) ظاهراً عدم اقدام عمدی هم که موجب رنج دیگران بشود نیز مصداق شر اخلاقی است. Mahdi1382 (بحث) ۲۹ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۴۶ (+0330)
اصل سادهنویسی
@R.pouresmaeil: با عرض ادب و احترام. خداقوت بابت این مقالۀ شستهرفته و پرملاط علمی. به نظرم با غض نظر از برخی اصطلاحات تخصصی، نکات ذیل میتواند در سادهسازی مقاله نقش داشته باشد:
- اگر چه در این مقاله همه گزارهها مربوط به علم کلام است، اما در هیچ جای مقاله به همین مطلب تصریح نشده است. خوانندهای که با علم کلام آشنایی نداشته باشد، نمیتواند بفهمد که این مدخل در علوم و معارف مختلف چه جایگاه و موقعیتی دارد. گفتن صریحِ این مطلب که «شر اخلاقی یکی از مسائل علم کلام است» به خواننده کمک میکند که بفهمد دربارۀ چه موضوعی سخن گفته میشود. به همین دلیل به نظرم سرشناسه هم نتوانسته جایگاه مدخل را به خوبی انتقال دهد. سرشناسه باید بتواند به این پرسش پاسخ دهد که چرا مقاله نوشته شده است، در حالی که در سرشناسه شر اخلاقی به صورت لغوی معنا شده است.
- از مقدمهچینی باید پرهیز شود و در همان ابتدا مهمترین ادعا آورده شود. این نکته در تمام بخشهای مقاله باید رعایت شود؛ مثلا در کل مقاله، نخستین جملۀ آن سرشناسه، در بخشهای مختلفِ مقاله، نخستین بخشِ آن بخش «معرفی و جایگاه»، در هر بخش، نخستین بخشِ آن بند اول، و در تمام بندها، نخستین بخشِ آن جملۀ اول است. برای ملموس شدن چند نمونه ذکر میشود:
- مشکل سرشناسه گفته شد.
- آغازِ بخش «اختیار انسان، مصلحت بالاتر» چنین است: «به عقیده الهیدانان مسلمان، وجود شرور اخلاقی با ویژگیهای خداوند همچون عدل ناسازگار نیست ...» اشکالات جمله: ۱. ارتباط جمله نخست با تیتر روشن نیست ۲.در جمله نخست خواننده پاسخش را دریافت نکرده است ۳. از دو تعبیر نفی استفاده شده که فهم جمله را مشکل کرده است. در عوض برای آغاز بخش میتوان گفت: «انسان موجودی است که اختیار دارد و اگر خدا از اعمال زشتِ او جلوگیری کند، دیگر انسانِ مختار نخواهد بود.»
- بخشِ «سازوکار جبران و مقابله با شُرور اخلاقی» چنین آغاز شده است: «گفته شده در روایات شیعی در توجیه وجود ظلم و ستمها، بیشتر بر جبران این درد و رنجها تأکید شده است» اشکال: تعبیرِ «گفته شده» از ضعفِ قول یا از ضعف قائل حکایت دارد. در عوض میتوان از جمله دومِ این بخش (البته به صورت سادهتر) استفاده کرد: «متکلمان امامیه و معتزله، با دلایل عقلی و با تکیه بر آیات و روایات ثابت کردهاند که خدا حق ظالم را از مظلوم خواهد گرفت.»
- ابتدای بخشِ «نیستیانگاری شرور اخلاقی» چنین است: «یکی از پاسخهایی که به مسئله شر داده شده، عدمی دانستن شرور است» اشکالها: ۱.فهم جمله دشوار است. ۲. ساختار جمله نشان از این دارد که نویسنده میخواهد آن را رد کند؛ اصلا چه لزومی دارد که آن را رد کنیم. در عوض میتوان از جملۀ آخر بند (البته به صورت سادهتر) استفاده کرد: «شرور ناشی از آفرینش خدا نیستند، بلکه به دلیل کاستیهاست».Alikhani (بحث) ۳۰ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۹ (+0330)