عبدالله بن قرط ثمالی

از ویکی شیعه
عبدالله بن قرط ثمالی
مشخصات فردی
نام کاملعبدالله بن قرط ثمالی
زادگاهیمن
محل زندگییمن، مدینه و شام
درگذشت۵۶ یا ۵۸ق
مدفنشام
مشخصات دینی
حضور در جنگ‌هاشرکت در فتح دمشق و نبرد یرموک
دیگر فعالیت‌هاحاکم حمص در دوره‌های مختلف


عبداللّه بن قُرْط ثُمالی، از صحابه پیامبر(ص) بود. در فتح دمشق و نبرد یرْموک شرکت کرد و از امرای سپاه بود. ثمالی را از صحابیان ساکن شام شمرده‌اند که دو بار (طی سال‌های ۱۶ تا ۱۸) از سوی ابوعبیدة بن جرّاح و یک بار از سوی معاویه (سال ۵۵ قمری) حاکم حمص بود. وی در سال ۵۶ قمری درگذشت.

نام، ولادت و نسب

نام وی در عصر جاهلیت، شیطان بود اما پس از اینکه مسلمان شد، پیامبر اکرم(ص) نامش را به عبداللّه تغییر داد.[۱] وی پیش از اسلام و به احتمال بسیار در سکونتگاه بنی ثُماله (واقع در حوالی یمن)، یکی از طوایف تابع قبیله بزرگ اَزْد در عربستان، به دنیا آمد. نسبش به ثُماله (نام دیگرش عَوْف) بن اَسلَم بن اَحجَر و از وی تا نصر بن اَزد می‌رسد و از این رو او را ثُمالی اَزْدی نیز گفته‌اند.[۲]

مورخان و تراجم نویسان اشاره‌ای به اوایل زندگی ثمالی نکرده‌اند، اما به نظر می‌رسد که وی در جوانی در سرزمین بنی ثماله به پرورش و نگهداری شتر مشغول بوده است.[۳]

در عصر فتوحات اسلامی

در عصر فتوحات اسلامی ، قبیله عبداللّه یکی از قبایل یمنی سپاه اسلام بود و عبداللّه نیز به همراه برخی از صحابه پیامبر اکرم(ص) و سپاهیان اسلام روانه شام شد و در فتوحات روم شرکت کرد، آنگاه در دمشق و سپس در حِمْص سکنا گزید؛ از این رو، وی را از صحابیان ساکن شام شمرده‌اند.[۴]

حاکم حمص

ثمالی در فتح دمشق (سال ۱۴ قمری) و نبرد یرْموک (سال ۱۵ قمری) نیز شرکت کرد و از امرای سپاه بود.[۵] پس از اینکه سپاهیان اسلام در سال ۱۵ حمص را فتح کردند، دوبار (طی سالهای ۱۶ تا ۱۸) از سوی ابوعبیده بن جرّاح به حکومت حمص رسید.[۶] در مرتبه نخست، جانشین حبیب بن مَسْلَمه، نخستین والی حمص پس از فتح آن، شد اما چندی بعد، برکنار و عُبَادة بن صامت انصاری والی حمص گردید. بار دوم پس از عزل عباده، والی حمص شد و همچنان کارگزار حمص ماند تا اینکه ابوعبیدة بن جراح وفات یافت.[۷]

در عصر خلیفه دوم

ثمالی در آغاز حکومتش بر حمص جایگاهی بلند برای جلوس خود ساخت. این کار باعث خشم شدید عمر بن خطاب، خلیفه دوم شد. خلیفه فرستاده‌ای به حمص روانه کرد تا آن جایگاه را بسوزاند و وقتی ثمالی به مدینه آمد، خلیفه وی را سه روز در زیر آفتاب زندانی و به شدت تنبیه کرد، ولی بعد او را بخشید و به حمص باز گرداند.[۸]

پس از بازگشتن ثمالی، به دلایلی که مورخان به آن اشاره نکرده‌اند، خلیفه مجدداً خشمگین شد و او را عزل کرد و عُبَادة بن صامت انصاری را به جای وی والی حمص گرداند. به دستور خلیفه، ثمالی به مدینه فرستاده شد.[۹]این بار خلیفه پس از توبیخ، وی را برای یک سال به سرزمین بنی ثماله فرستاد اما پس از این مدت، اجازه داد به مدینه و سپس به حمص باز گردد.[۱۰]

ثمالی تا اواخر عمر ساکن حمص شد. خانه‌اش در این شهر معروف بود. وی در همانجا صاحب فرزندانی شد و نسلی از خود به جای گذاشت.[۱۱]

در عصر معاویه

ثمالی، پس از ۳۰سال اقامت در حمص، بار دیگر در دوره فرمانروایی معاویة بن ابی سفیان (حکومت: ۴۱ـ۶۰ق) به امارت حمص گماشته شد.[۱۲] ظاهراً این انتصاب در سال ۵۰[۱۳] و به روایت صحیح‌تر در سال ۵۵[۱۴] صورت گرفته است. وی تا هنگام وفاتش در این منصب باقی ماند. او به جوانمردی و پاکدامنی و تدبیر در جنگ مشهور بود.[۱۵]

راوی حدیث

ثمالی فقط یک حدیث از رسول اکرم(ص) نقل کرده است.[۱۶] برخی از شاگردان ثمالی نیز از وی حدیث نقل کرده‌اند.[۱۷]

درگذشت

بیشتر مورخان، بدون ذکر جزئیات، مرگ یا شهادت ثمالی را در سرزمین شام و در سال ۵۶ قمری دانسته‌اند.[۱۸] تنها خلیفة بن خیاط[۱۹] تاریخ وفات ثمالی را سال ۵۸ قمری ذکر کرده است.

بنا بر قول برخی از مورخان، هنگامی که وی امیر حمص بود، شبی سواره به پاسداری از ساحل دریا مشغول شد، اما خوابش برد و رومیان در جایی که به نام برج ابن قُرْط نامیده شد، میان بانیاس و مَرَقیه، واقع در سرزمین شام، او را به شهادت رساندند.[۲۰] چند مورخ نیز اشاره کرده‌اند که وی در حال جهاد با دشمنان شهید شد.[۲۱]

پانویس

  1. ابونُعَیم، ج ۳، ص۲۲۴؛ ابن عساکر، ج۳۲، ص۷
  2. خلیفة بن خیاط، ص۱۱۴، ۳۰۵؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۷۷، ۴۷۳
  3. رجوع کنید:ابن عساکر، ج۳۲، ص۱۲ـ۱۳
  4. رجوع کنید:ابن سعد، ج۷، ص۳۸۴، ۴۱۵؛ ابونعیم، ج۳، ص۲۲۴؛ ابن عساکر، ج۳۲، ص۵، ۸ ـ۹، ۱۳
  5. بلاذری، ص۱۲۳، ۱۳۷؛ ابن عساکر، ج۳۲، ص۵، ۷؛ ابن اثیر، ج۳، ص۳۶۴
  6. ابن عبدالبَرّ، ج۳، ص۹۷۸؛ مزّی، ج۱۵، ص۴۴۴؛ خوری، قسم، ص۴۱، ۴۷، ۵۰
  7. ابن عساکر، ج۳۲، ص۱۰، ۱۲ـ۱۳
  8. ابن عساکر، ج۳۲، ص۱۲
  9. ابن عساکر، ج۳۲، ص۱۲ـ۱۳
  10. ابن عساکر، ج۳۲، ص۱۳
  11. ابن عساکر، ج۳۲، ص۹
  12. ابن عساکر، ج۳۲، ص۵، ۹ـ۱۰
  13. رجوع کنید: مزّی، ج۱۵، ص۴۴۵؛ ابن عساکر، ج۳۲، ص۱۴
  14. رجوع کنید:ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۴، ص۴۳۸
  15. مُغَلْطای بن قَلیج، ج۸، ص۱۲۵
  16. رجوع کنید: خلیفة بن خیاط، ص۱۱۴؛ بخاری، ج۵، جزء۳، قسم۱، ص۳۴ـ ۳۵؛ ابن حزم، ۱۴۱۲، ص۳۰۵
  17. رجوع کنید: مِزّی، ج۱۵، ص۴۴۴؛ ذهبی، حوادث و وفیات ۴۱ـ۶۰ق، ص۲۶۰
  18. ر.ک:ابن عساکر، ج۳۲، ص۱۰؛ ابن اثیر، ج۳، ص۳۶۵؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۲، ص۳۵۹
  19. خلیفة بن خیاط، ص۳۰۵
  20. رجوع کنید:ابن عساکر، ج۳۲، ص۹ـ۱۰، ۱۴
  21. رجوع کنید:ابونعیم، ج۳، ص۲۲۵؛ ابن عساکر، ج۳۲، ص۱۰

منابع

  • ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، قاهره ۱۲۸۰ـ۱۲۸۶، چاپ افست بیروت، بی‌تا.
  • ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییز الصحابة، مصر ۱۳۲۸، چاپ افست بیروت بی‌تا.
  • ابن حجر عسقلانی، کتاب تهذیب التهذیب، چاپ صدقی جمیل عطار، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
  • ابن حزم، اسماءالصحابة الرواة و مالکل واحدٍمن العدد، چاپ کسروی حسن، بیروت ۱۴۱۲ق/ ۱۹۹۲م.
  • ابن حزم، جمهرة انساب العرب، چاپ عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۱۹۸۲م.
  • ابن سعد، بیروت.
  • ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲ق /۱۹۹۲م.
  • ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱ق/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۰م.
  • احمدبن عبداللّه ابونعیم، معرفة الصحابة، چاپ محمدحسن اسماعیل و مسعد عبدالحمید سعدنی، بیروت ۱۴۲۲ق /۲۰۰۲م.
  • محمدبن اسماعیل بخاری، کتاب التاریخ الکبیر، بیروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۶م.
  • بلاذری، لیدن.
  • خلیفة بن خیاط، کتاب الطبقات، روایة موسی بن زکریا تستری، چاپ اکرم ضیاء عمری، بغداد، ۱۹۶۷م.
  • منیر خوری، تاریخ حمص، حمص، ۱۹۸۴ق.
  • محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۴۱ـ۶۰ ه، بیروت ۱۴۰۹ق /۱۹۸۹م.
  • یوسف بن عبدالرحمان مزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲ق/ ۲۰۰۲م.
  • مغلطای بن قلیج، اکمال تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، چاپ عادل بن محمد و اسامه بن ابراهیم، قاهره ۱۴۲۲ق/ ۲۰۰۱م.

پیوند به بیرون