اقبال لاهوری
اطلاعات | |
---|---|
نام کامل | محمد اقبال لاهوری |
لقب | علامه اقبال |
ملیت | پاکستانی |
محل زندگی | سیالکوت، لاهور |
محل دفن | مسجد بزرگ لاهور |
مذهب | اهلسنت، با گرایش و علاقه به اهل بیت(ع) |
کتابها | مثنوی اسرار خودی، پیام مشرق، بال جبریل، علم اقتصاد و.. |
تحصیلات | دکتری فلسفه |
محمد اقبال لاهوری (۱۸۷۷- ۱۹۳۸م) متفکر، روشنفکر دینی، شاعر و سیاستمدار مسلمان.
اقبال دین اسلام را جدا از تمدن اسلامی نمیداند و معتقد است تجدید دین بدون احیای تمدن، ممکن نیست. به باور او باقی ماندن اسلام بهعنوان یک فرهنگ، تمدن و قانون زندگی، منوط به تغییراتی براساس زمانه و پیشرفت علوم جدید است. اقبال تجدید علم کلام بر اساس بررسیهای علوم تازه و حل و فصل مسائل فقهی با توجه به اقتضای زمانه و نیازهای موجود را ضروری میدانست. به اعتقاد او بزرگترین مشکل مسلمانان، مشکل هویت و دورشدن از آموزههای اسلامی است. او معتقد بود مسلمانان در صورتی میتوانند به وجود خود افتخار کنند که تشکیلات حکومتی جداگانهای براساس اصول اسلام در مناطق مسلماننشین ایجاد نمایند.
اقبال قرآن را معتبرترین سند اسلام و زندگی میدانست و شیفته پیامبر اسلام(ص) بود و اشعاری در وصف او سرود. اقبال پیرو اهل سنت بود. او اشعاری نیز در مدح امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) سرود. اقبال در شعری در توصیف واقعه کربلا، امام حسین(ع) را فردی میداند که تا قیامت رهایی از استبداد را به ما آموخت و با تعبیر «رمز قرآن از حسین آموختیم» از او یاد میکند.
اقبال اشعار زیادی به زبانهای فارسی و اردو سرود. برخی او را از بهترین شاعران معاصر زبان فارسی دانستهاند. اقبال در سال ۱۹۱۵م منظومه فارسی «اسرار خودی» و سه سال پس از آن منظومه «رموز بیخودی» را سرود. اقبال توجه و علاقه بسیار به تصوف داشت؛ با این حال کارکردهای سُستکننده اندیشههای صوفیانه را معارض اسلامِ توانمند میدانست. از مبانی اندیشه عرفانی و تصوفی اقبال، عشق و محبت، سلوک عرفانی معتدل و عدم تقابل مادیت و معنویت است.
زندگینامه
محمد اقبال لاهوری در ۹ نوامبر ۱۸۷۷ میلادی (۱۹ آبان ۱۲۵۶ش) در شهر سیالْکوت ایالت پنجاب هند (پاکستان فعلی)، در محله کشمیریها و در یک خانواده مسلمان به دنیا آمد.[۱] پدرش شیخ نورمحمد، پیشه دوزندگی داشت، اهل سلوک و با شعر و ادب عرفانی آشنا بود.[۲]
اقبال زبانهای فارسی و عربی را در زادگاه خود فراگرفت و با علوم اسلامی و معارف قرآنی آشنا شد.[۳] او در دبیرستانی که مبلغان مسیحی اسکاتلندی تأسیس کرده بودند، درس خواند.[۴] اقبال در دانشگاه لاهور در رشته زبان انگلیسی تحصیل کرد و کارشناسی ارشد فلسفه را نیز در سال ۱۸۹۹م دریافت کرد.[۵] او همزمان به مطالعه اصول علم اقتصاد و حقوق نیز اشتغال داشت.[۶] اقبال در سال ۱۹۰۵م برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت و پایاننامه دکترای خود را با موضوع «رشد مابعد الطبیعه در ایران» در دانشگاه کمبریج دفاع کرد.[۷] سپس در آلمان، درجه استادی فلسفه را دریافت کرد.[۸] وی در سال ۱۹۰۸م به هند برگشت و مشغول تدریس و وکالت شد.[۹]
اقبال در شانزدهسالگی ازدواج کرد.[۱۰] این ازدواج به جدایی بدون طلاق ختم شد[۱۱] او در سال ۱۹۱۰م برای بار دوم[۱۲] و در سال ۱۹۱۳م برای بار سوم ازدواج کرد[۱۳] و با هر دو همسر خود در یک خانه زندگی میکرد.[۱۴]
اقبال لاهوری پیرو اهل سنت بود[۱۵] و به اهل بیت پیامبر(ع) نیز ارادت داشت.[۱۶] او در ۲۱ آوریل ۱۹۳۸م/۱ اردیبهشت ۱۳۱۷ش در اثر بیماری، درگذشت[۱۷] و در کنار پلههای درب ورودی مسجد پادشاهی لاهور به خاک سپرده شد.[۱۸] در سال ۱۳۹۹ش بنیاد سینمایی فارابی از ساخت پروژه مشترک «اقبال لاهوری» با پاکستان به کارگردانی بهرام توکلی در ایران خبر داد.[۱۹]
لزوم اصلاح دینی و احیای تمدن اسلامی
اقبال دین اسلام را جدا از تمدن اسلامی نمیدانست و معتقد بود تجدید دین، بدون احیای تمدن، ممکن نخواهد بود.[۲۰] اقبال در راه احیای تمدن اسلامی معتقد است، مسلمانان باید از علم و صنعت غربیها بیاموزند:
اقبال معتقد بود اگر تغییراتِ براساس زمان، پدید نیاید، اسلام مانند ادیان دیگر فقط یک دین باقی میماند ولی به عنوان فرهنگ، تمدن و یا نظام و قانون زندگی، نمیتواند باقی بماند.[۲۲]
اقبال به این نکته نیز توجه میدهد که نباید غرب را در امور ظاهری آنها دید:
از نگاه اقبال نسل جدید مسلمانان نمیتوانند از علم کلام که براساس فلسفه یونانی تنظیم شده، استفاده کنند؛ زیرا این علم، فرسوده و کهنه است و باید براساس بررسیهای علوم تازه، علم کلام جدیدی را بهوجود آورد.[۲۴] اقبال معتقد بود به علت تغییر اوضاع زندگی و تحول بزرگ آن، نیاز به علم کلام جدید برای تأیید اصول مذهبی داریم.[۲۵]
به نظر اقبال، فقه اسلامی نیز باید از نو تدوین شود.[۲۶] او میخواست نسل جدید مسلمانان، مسائل فقهی را به اقتضای زمانه و نیازهای موجود خود حل و فصل کنند. از نگاه وی، نسل جدید مسلمانان، پایبند تعبیر فقهی یا اجماع نسلهای گذشته نیست.[۲۷]
اقبال، معتقد بود تمام کشورهای اسلامی باید روی پای خود بایستند؛ ولی باید روزی از طریق قراردادها و موافقتنامههای فرهنگی، اقتصادی و نظامی مانند یک خانواده زنده متحد شوند.[۲۸] اقبال فکر میکرد کشورهای عقبمانده برای حفظ خویش از سلطه سیاسی و اقتصادی غرب به سازمان ملل جداگانهای احتیاج پیدا میکنند. او تهران را به جهت مرکزیت جغرافیاییاش برای این امر پیشنهاد کرد.[۲۹]
پیامبر و قرآن در تفکر اقبال
اقبال لاهوری:
قرآن کتابی است که درباره عمل بیش از اندیشه تأکید کرده است.[۳۰]
اقبال را به دلیل اشعارش، شیفته پیامبر اسلام(ص) معرفی کردهاند.[۳۱]
او همچنین در مورد پیامبر اسلام سروده است:
اقبال لاهوری قرآن را معتبرترین سند اسلام و زندگی میداند که بر «عمل» تأکید کرده است.[۳۴]
او برای فرار از دلفریبیهای غرب، توصیه به پناه بردن به قرآن میکند:
اقبال و تصوف
اقبال به سبب علاقه پدرش به کتابهای ابن عربی، از نوجوانی به تصوف علاقهمند بود[۳۷] و بخش مفصلی از رساله دکتری خود را به تصوف اختصاص داد.[۳۸] اقبال با وجود علاقه و دفاعی که از تصوف داشت، اما انتقاداتی نیز بدان طرح میکرد:[۳۹]
اقبال برخی اندیشههای صوفیانه که بر تنبلی و سستی بنا شده بودند را مُعارِضِ اسلامِ توانمند میدانست.[۴۱] از مبانی اندیشه عرفانی و تصوفی اقبال، عشق و محبت، سلوک عرفانی معتدل، عدم تقابل مادیت و معنویت یا دنیا و آخرت را معرفی کردهاند.[۴۲]
اقبال لاهوری ضمن تجلیل از خدمت تصوف قدیم در شکل دادن و توجیه تکامل تجربه دینی، از نمایندگان معاصر مکتبهای صوفیه به دلیل جهلی که نسبت به روحیه و اندیشه زمان جدید داشته، انتقاد میکرد.[۴۳] اقبال معتقد بود بسیاری از ارزشهای صوفیه، مبنا و صبغهای غیر اسلامی دارد و گرفته شده از ادیان دیگر است. به باور او، نظریه «فنای صوفیه» مخالف تعلیمات قرآن و سنت پیامبر است و معتقد بود هدف اخلاقی و دینی بشر، سرکوبکردن خودی نیست بلکه اثبات خودی است و این زمانی بهدست میآید که بشر، شخصیت خود را یکتا و منحصر به خود نماید.[۴۴]
اقبال را بسیار متأثر از مولوی دانستهاند.[۴۵] او به حافظ علاقهای نداشت و از او انتقاد میکرد.[۴۶]
اندیشهها
مرتضی مطهری اقبال را دانشمند ارزشمندی دانسته که از هر وسيله خوب و مشروعی برای هدف خودش که معرفی و نشر اسلام باشد استفاده كرده است. [۴۷] دکتر سروش، از روشنفکران معاصر ایرانی، اقبال را یک روشنفکر دینی بزرگ معرفی کرد که نظرات اصلاحگرایانه داشت.[۴۸]
اقبال در فضای آن زمان شبه قاره هند، بر تحصیل دختران و زنان تأکید میکرد[۴۹] و معتقد بود قانون تعدد زوجات باید اصلاح شود؛ زیرا در صدر اسلام این امر به علت اوضاع اقتصادی و سیاسی ضرورت داشت، اما در زمان حاضر ضروری نیست.[۵۰] اقبال از نزدیک فرهنگ غرب را دید ولی از آن متاثر نشد بلکه فرهنگ اسلامی را یک فرهنگ متعالی میدانست.[۵۱]
اقبال لاهوری:
«۳۵ سال گذشته زندگیام را در یافتن تدابیری جهت تطبیق فرهنگ و تمدن اسلامی با فرهنگ و تمدن حاضر وقف کردهام. تنها هدف من در طول این سالها همین بوده است».[۵۲]
اقبال را نخستین شخصیت در میان معاصرانش دانستهاند که پس از پذیرفتن نظریه ملیت اسلامی، تصور ملیت مختلط در هندوستان را برای همیشه رها کرد.[۵۳] ملیگرایی از نگاه اقبال، شکل بسیار دلپذیر از صورتهای بتپرستی است. وطنپرستان، چیزی مادی را میپرستند.[۵۴] اما اسلام به هیچ وجه بتپرستی را نمیپسندد بلکه علیه هر نوع بتپرستی، جهاد میکند[۵۴]:
اقبال به وحدت جهانی اسلام و پیوستن مسلمانان هند به جهان اسلام اعتقاد داشت.[۵۵] اقبال در ۱۹۳۰م/۱۳۰۹ش ریاست حزب «مسلم لیک» را بر عهده گرفت و طرح تشکیل کشور اسلامی پاکستان را در جلسه حزب مطرح کرد.[۵۶]
به اعتقاد اقبال بزرگترین مشکل مسلمانان، مشکل هویت و دور شدن از آموزهها و ارزشهای اسلامی است.[۵۷] به باور وی، مسلمانان در صورتی میتوانند به وجود خود افتخار کنند و در میان دیگر ملتها سرافکنده نشوند که تشکیلات حکومتی جداگانهای براساس اصول اسلام در مناطق مسلماننشین ایجاد نمایند.[۵۸]
وحی و خاتمیت
اقبال لاهوری در میان متفکران مسلمان، اولین گام را در تبیین فلسفه خاتمیت برداشت. آشنایی و تأثیرپذیری اقبال از افکار فیلسوفان غربی مانند آگوسْت کُنْت و هانری بِرْگسون سبب نگاه ویژه اقبال در باب خاتمیت شد.[۵۹]
اقبال لاهوری وحی را نوعی تجربه درونی و اجتماعی معرفی میکند که برای پیامبر اکرم(ص) حاصل شد،[۶۰] همچنان که ممکن است عارفی به درجاتی از آن برسد.[۶۱] وحی چیزی از جنس غریزه است که در مورد هر یک از موجودات زنده عالم جاری است و در هر یک به اقتضای مرحله تکاملی خویش به شکل خاصی ظهور میکند.[۶۲]
از دیدگاه اقبال، عقل بشری بهاندازهای از رشد و بالندگی دست یافته که انسان میتواند به وسیله آن، مسیر سعادت و هدایت را بپیماید؛ بنابراین «عقل» جانشین «وحی» شده و ارسال پیامبران و ادامه نبوت لازم نیست.[۶۳] به باور اقبال لاهوری، پیامبر اکرم میان جهان قدیم و جهان جدید ایستاده است؛ تا آنجا که به منبع الهام وی مربوط میشود، به جهان قدیم تعلق دارد و پس از آن در دوره فرمان عقل و متعلق به جهان جدید است.[۶۴] مرتضی مطهری از مخالفان[۶۵] و عبدالکریم سروش از موافقان این نظریه هستند.[۶۶]
فلسفه «خودی» یا بازگشت به خویشتن
اقبال در سال ۱۹۱۵م منظومه فارسی «اسرار خودی» و سه سال پس از آن منظومه «رموز بیخودی» را سرود.[۶۷] آنچه در این دو منظومه مرکز و محور اندیشههای او بوده، نظریه «خودی» است که از این زمان به بعد، وی در تمامی آثارش به نوعی به تبیین این اصل پرداخته است. او معتقد بود که جامعه مانند فرد، روح و شخصیت دارد و مانند آن دچار تزلزل شخصیت میشود.[۶۸] اقبال عقیده داشت که جامعه اسلامی در حال حاضر در برخورد با فرهنگ غربی دچار بیماری تزلزل شخصیت شده و هویت خود را از دست داده است[۶۹] و نخستین کار لازمی که مصلحان باید انجام دهند، باز گرداندن ایمان و اعتقاد این جامعه به «خود» واقعی او، یعنی فرهنگ و معنویت اسلامی است.[۷۰]
اقبال در پاسخ به این سوال که منبع فلسفه خودی شما چیست؟ آیه ۱۰۵ سوره سوره مائده را مأخذ فلسفه خود دانست: «ای اهل ایمان! مراقبِ [ایمان و ارزش های معنویِ] خود باشید؛ اگر شما هدایت یافتید، گمراهی کسی که گمراه شده به شما زیانی نمیرساند. بازگشت همه شما به سوی خدا است؛ پس شما را از آنچه انجام میدادید، آگاه خواهد کرد».[۷۱]
نقدِ اقبال
اندیشههای اقبال از سوی دیگر اندیشمندان همواره مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است. مرتضی مطهری در یک نقد کلی تصریح کرده که دو نقص در کار اقبال وجود دارد یکی ناآشنایی با فرهنگ اسلامی به صورت عمیق و دیگر ناآگاهی به فلسفه اسلامی. [۷۲]
شعر اقبال
اقبال لاهوری:
به آن رازی که گفتم پی نبردند
ز شاخ نخل من خرما نخوردند
من ای میر اُمَم داد از تو خواهم
مرا یاران غزلخوانی شمردند[۷۳]
اقبال اشعار فارسی بسیاری سروده که در «زبور عجم»[۷۴] و «پیام مشرق»[۷۵] چاپ شده است. برخی او را از بهترین شاعران فارسی زبان معاصر، معرفی کردهاند.[۷۶]مرتضی مطهری براین باور است که اقبال از هر وسيله خوب و مشروعی برای هدف خودش استفاده كرده است که یکی از آنها شعر است به اعتقاد وی در شاعران فارسی زبان، بخصوص در عصرهای متاخر شاعری مانند اقبال نیست. [۷۷]
شعر سروش در وصف اقبال:
سرمه توحید بر چشمان او
کافران در حسرت ایمان او
غرب را و شرق را پیمودهای
عمر در اصلاح دین فرسودهای
.[۷۸]
اقبال شعری خطاب به جوانان عجم و با نوید آزادی و رستگاری دارد.[۸۰] همچنین شعر «محاورهٔ ما بین خدا و انسان» از اشعار اقبال است.[۸۱]
ائمه(ع) در شعر اقبال
اقبال در مدح امام علی(ع) و فضیلتهای او چنین سرود:
حضرت فاطمه(س)
واقعه کربلا
آثار
کتابهای اقبال لاهوری به زبان اردو شامل ارمغان حجاز، بانگ درا، بال جبریل و ضرب کلیم به شعر بوده و دو کتاب علم اقتصاد و تاریخ هند نیز به نثر است.[۸۵]
آثار اقبال به زبان انگلیسی عبارتند از «سیر فلسفه در ایران» که این کتاب رساله دکترای اوست و در سال ۱۹۰۸م برای گرفتن مدرک دکترای فلسفه از دانشگاه مونیخ به زبان انگلیسی نوشته شد. این کتاب را امیرحسین آریان پور به فارسی ترجمه کرد[۸۶] و به زبانهای اردو و فرانسه نیز ترجمه شده است.[۸۷] کتابهای «احیای افکار دین در اسلام»، «خلافت اسلامی» و «نگاهی به جامعه اسلامی» از دیگر آثار اقبال به زبان انگلیسی است.[۸۸]
کتابهای فارسی
- مثنوی اسرار خودی: ( این کتاب برای اولین بار در سال ۱۹۱۴میلادی به چاپ رسید).[۸۹] این کتاب حاوی نظرات وی درباره خود یا خویشتن خود است و صفاتی نیز برای خلیفةالله و ولیِّ خدا بیان نموده که شمایل امام غایب است.[۹۰]
- مثنوی رموز بیخودی: ( این کتاب در سال ۱۹۱۵میلادی برای اولین بار به چاپ رسید. [۹۱] این کتاب مکمل اسرار خودی است که رابطه فرد و اجتماع را مورد بررسی قرار میدهد و اظهار میدارد که با وحدت خودی میتوان یک اجتماع خودی به وجود آورد.[۹۲]
- زبور عجم: اشعار عرفانی اقبال.[۹۳]
- گلشن راز جدید: این کتاب به سبک کتاب «گلشن راز» شیخ محمود شبستری است.[۹۴] اقبال در این منظومه ۹ سؤال عرفانی را مطرح کرده و پاسخ میدهد.[۹۵]
- پیام مشرق: این کتاب در جواب کتاب «دیوان غربی» گوته، شاعر آلمانی، سروده شده است.[۹۶]
- جاویدنامه: خطاب به پسرش جاوید نوشته است.[۹۷]
- پس چه باید کردای اقوام شرق: راهنمایی است برای مردم مشرق زمین و به خصوص ملت مسلمان.[۹۸]
- مثنوی مسافر: یادگار سفر اقبال به افغانستان است.[۹۹]
- ارمغان حجاز: آخرین کتاب اقبال به زبان فارسی است و شامل نظریات سیاسی، اجتماعی و دینی اوست و قسمتی از آن نیز به زبان اردو سروده شده است.[۱۰۰]
برای مطالعه بیشتر
- اقبال لاهوری شاعر پارسیگوی پاکستان، مجتبی مینوی، به اهتمام عبدالکریم جربزهدار، نشر اساطیر، ۱۳۸۹ش
پانویس
- ↑ اقبال، زندگی و افکار علامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۷۹؛ احمدپور، ستاره شرق، ۱۳۸۳ش.
- ↑ اقبال، زندگی و افکار علامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۸۴-۸۵.
- ↑ اقبال، زندگی و افکار علامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۸۲.
- ↑ اقبال، زندگی و افکار علامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۰۷-۱۰۸؛ احمدپور، ستاره شرق، ۱۳۸۳ش.
- ↑ اقبال، زندگی و افکار علامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۱۸-۱۱۹.
- ↑ مجتبائی، «اقبال لاهوری»، ص۶۲۴.
- ↑ مجتبائی، «اقبال لاهوری»، ص۶۲۵.
- ↑ مجتبائی، «اقبال لاهوری»، ص۶۲۵.
- ↑ اقبال، زندگی و افکار علامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۹۲ و ۱۹۹.
- ↑ اقبال، زندگی و افکار علامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۲۳۳.
- ↑ اقبال، زندگی و افکار علامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۲۳۳-۲۳۴.
- ↑ اقبال، زندگی و افکار علامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۲۴۰.
- ↑ اقبال، زندگی و افکار علامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۲۴۱.
- ↑ اقبال، زندگی و افکار علامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۲۴۱.
- ↑ خسروشاهی، «شعر زیبای «اقبال» درباره حضرت زهرا(س)»، سایت تابناک.
- ↑ اقبال، زندگی و افکار علامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۴۰.
- ↑ احمدپور، ستاره شرق، ۱۳۸۳ش.
- ↑ جاوید اقبال، زنده رود، ۲۰۰۰م، ص۷۹۷.
- ↑ «ساخت پروژه مشترک «اقبال لاهوری» اهمیت راهبردی و سیاسی دارد/ بهرام توکلی کارگردان فیلم است»، خبرگزاری تسنیم.
- ↑ اقبال، زندگی و افکارعلامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۶۶.
- ↑ اقبال لاهوری، جاویدنامه، «نمودار میشود روح ناصر خسرو علوی و غزلی مستانه سرائیده غائب میشود»، سایت گنجور.
- ↑ اقبال، زندگی و افکار علامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۲۷۱.
- ↑ اقبال لاهوری، جاویدنامه، «نمودار میشود روح ناصر خسرو علوی و غزلی مستانه سرائیده غائب میشود»
- ↑ اقبال، زندگی و افکارعلامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۶۶.
- ↑ اقبال، زندگی و افکار علامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۲۷۰.
- ↑ اقبال، زندگی و افکارعلامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۶۷.
- ↑ اقبال، زندگی و افکارعلامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۶۷.
- ↑ اقبال، زندگی و افکارعلامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۷۲.
- ↑ اقبال، زندگی و افکارعلامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۷۳.
- ↑ بهرامی، «اقبال لاهوری»، ج۱، ص۲۶۷.
- ↑ سروش، «غوری در غزلهای اقبال» جلسه۱.
- ↑ اقبال لاهوری، رموز بیخودی، «رکن دوم:رسالت»
- ↑ اقبال لاهوری، رموز بیخودی، «رسالت»، سایت گنجور.
- ↑ سرگلزایی، محمد، «انتقاد تند اقبال لاهوری از تصوف»، پرتال جامع علوم انسانی.
- ↑ اقبال لاهوری، رموز بیخودی، «در معنی اینکه نظام ملت غیر از آئین صورت نبندد و آئین ملت محمدیه قرآن است»، سایت گنجور.
- ↑ اقبال لاهوری، جاویدنامه، «حکومت الهی»، سایت گنجور.
- ↑ اقبال، زندگی و افکار علامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۸۴-۸۵.
- ↑ مجتبائی، «اقبال لاهوری»، ص۶۲۶.
- ↑ اقبال لاهوری، رموز بیخودی، «در معنی اینکه نظام ملت غیر از آئین صورت نبندد و آئین ملت محمدیه قرآن است»، سایت گنجور.
- ↑ اقبال لاهوری، زبور عجم، «علمی که تو آموزی مشتاق نگاهی نیست»، سایت گنجور.
- ↑ سرگلزایی، محمد، «انتقاد تند اقبال لاهوری از تصوف»، پرتال جامع علوم انسانی،
- ↑ سرگلزایی، محمد، «انتقاد تند اقبال لاهوری از تصوف»، پرتال جامع علوم انسانی.
- ↑ سرگلزایی، محمد، «انتقاد تند اقبال لاهوری از تصوف»، پرتال جامع علوم انسانی،
- ↑ سرگلزایی، محمد، «انتقاد تند اقبال لاهوری از تصوف»، پرتال جامع علوم انسانی.
- ↑ مجتبائی، «اقبال لاهوری»، ج۹، ص۶۲۶؛ «اقبال و حافظ در گفتوگو با دکتر فتح الله مجتبائی»، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی؛ سروش، «غوری در غزلهای اقبال» جلسه۲.
- ↑ اقبال، زندگی و افکار علامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۳۰۴.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۳۴۳.
- ↑ سروش، «غوری در غزلهای اقبال» جلسه۲.
- ↑ اقبال، زندگی و افکار علامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۲۶۹.
- ↑ اقبال، زندگی و افکار علامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۲۶۹.
- ↑ چستی، بانگ دِرا مع شرح، ۱۹۹۱م، ص۶.
- ↑ اقبال، زندگی و افکارعلامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۶۹۰.
- ↑ اقبال، زندگی و افکار علامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۲۸۵.
- ↑ ۵۴٫۰ ۵۴٫۱ اقبال، زندگی و افکار علامه اقبال لاهوری، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۲۷۶.
- ↑ اقبال لاهوری، اشعار فارسی اقبال لاهوری، ۱۳۶۶ش، ص۱۱؛ مجتبائی، «اقبال لاهوری»، ص۶۲۶.
- ↑ موسوی بجنوردی، «پاکستان»، ج۱۳، ص۵۲۳؛ حقیقت، اقبال شرق، ۱۳۵۷ش، ص۳۶.
- ↑ اقبال لاهوری، اشعار فارسی اقبال لاهوری، ۱۳۶۶ش، ص۱۲.
- ↑ احمدپور، ستاره شرق، ۱۳۸۳ش.
- ↑ عباسی، «وحی و خاتمیت»، ص۱۶۱.
- ↑ اقبال لاهوری، احیای فکر دینی در اسلام، ۱۳۴۶ش، ص۱۴۵.
- ↑ اقبال لاهوری، احیای فکر دینی در اسلام، ۱۳۴۶ش، ص۱۴۳.
- ↑ اقبال لاهوری، احیای فکر دینی در اسلام، ۱۳۴۶ش، ص۱۴۵.
- ↑ اقبال لاهوری، احیای فکر دینی در اسلام، ۱۳۴۶ش، ص۱۴۵-۱۴۶.
- ↑ اقبال لاهوری، احیای فکر دینی در اسلام، ۱۳۴۶ش، ص۱۴۵-۱۴۶.
- ↑ مطهری، وحی و نبوت، ۱۳۸۵ش، ص۴۵-۵۷؛ مطهری، نبوت، ۱۳۸۷ش، ص۲۲.
- ↑ سروش، بسط تجربه نبوی، ۱۳۸۵ش، ص۶۶.
- ↑ حقیقت، اقبال شرق، ۱۳۵۷ش، ص۴۲-۴۶.
- ↑ حقیقت، اقبال شرق، ۱۳۵۷ش، ص۴۲-۴۶.
- ↑ حقیقت، اقبال شرق، ۱۳۵۷ش، ص۴۲-۴۶.
- ↑ حقیقت، اقبال شرق، ۱۳۵۷ش، ص۴۲-۴۶.
- ↑ یزدانمنش، «زن از دیدگاه علامه اقبال لاهوری»، ص۸۶.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۴، ص۵۲.
- ↑ اقبال لاهوری، ارمغان حجاز، «به آن رازی که گفتم پی نبردند»، سایت گنجور.
- ↑ اقبال لاهوری، اشعار فارسی اقبال لاهوری، ۱۳۶۶ش، ص۱۴.
- ↑ اقبال لاهوری، اشعار فارسی اقبال لاهوری، ۱۳۶۶ش، ص۱۴.
- ↑ سروش، «غوری در غزلهای اقبال» جلسه ۳.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۳۴۳.
- ↑ سروش، «غوری در غزلهای اقبال» جلسه۲.
- ↑ اقبال، پیام مشرق، «زندگی و عمل در جواب هاینه موسوم به «سؤالات»»، سایت گنجور.
- ↑ اقبال، زبور عجم، «چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما»، سایت گنجور.
- ↑ اقبال، پیام مشرق، «محاورهٔ ما بین خدا و انسان»، سایت گنجور.
- ↑ اقبال لاهوری، اشعار فارسی اقبال لاهوری، ۱۳۶۶ش، ص۱۱۴؛ اقبال لاهوری، اسرار خودی، «در شرح اسرار اسمای علی مرتضی»، سایت گنجور.
- ↑ اقبال لاهوری، اشعار فارسی اقبال لاهوری، ۱۳۶۶ش، ص۱۸۶، اقبال لاهوری، رموز بیخودی، «در معنی اینکه سیدة النساء فاطمة الزهراء اسوه کاملهای است برای نساء اسلام»، سایت گنجور.
- ↑ اقبال لاهوری، اشعار فارسی اقبال لاهوری، ۱۳۶۶ش، ص۱۸۶، اقبال لاهوری، رموز بیخودی، «در معنی حریت اسلامیه و سر حادثهٔ کربلا»، سایت گنجور.
- ↑ اقبال لاهوری، اشعار فارسی اقبال لاهوری، ۱۳۶۶ش، ص۱۵.
- ↑ اقبال لاهوری، اشعار فارسی اقبال لاهوری، ۱۳۶۶ش، ص۱۵.
- ↑ اقبال لاهوری، اشعار فارسی اقبال لاهوری، ۱۳۶۶ش، ص۱۵.
- ↑ اقبال لاهوری، اشعار فارسی اقبال لاهوری، ۱۳۶۶ش، ص۱۵.
- ↑ چستی، بانگ درا، ۱۹۹۱م، ص۱۴.
- ↑ اقبال لاهوری، اشعار فارسی اقبال لاهوری، ۱۳۶۶ش، ص۱۴.
- ↑ چستی، بانگ درا، ۱۹۹۱م، ص۱۴.
- ↑ اقبال لاهوری، اشعار فارسی اقبال لاهوری، ۱۳۶۶ش، ص۱۴.
- ↑ اقبال لاهوری، اشعار فارسی اقبال لاهوری، ۱۳۶۶ش، ص۱۴.
- ↑ اقبال لاهوری، اشعار فارسی اقبال لاهوری، ۱۳۶۶ش، ص۱۴.
- ↑ اقبال لاهوری، اشعار فارسی اقبال لاهوری، ۱۳۶۶ش، ص۱۴.
- ↑ اقبال لاهوری، اشعار فارسی اقبال لاهوری، ۱۳۶۶ش، ص۱۴.
- ↑ اقبال لاهوری، اشعار فارسی اقبال لاهوری، ۱۳۶۶ش، ص۱۴.
- ↑ اقبال لاهوری، اشعار فارسی اقبال لاهوری، ۱۳۶۶ش، ص۱۴.
- ↑ اقبال لاهوری، اشعار فارسی اقبال لاهوری، ۱۳۶۶ش، ص۱۵.
- ↑ اقبال لاهوری، اشعار فارسی اقبال لاهوری، ۱۳۶۶ش، ص۱۵.
منابع
- احمدپور، محمدتقی، ستاره شرق؛ (ویژهنامه بزرگداشت علامه اقبال لاهوری)، قم، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- اقبال، جاوید، زندگی و افکار علّامه اقبال لاهوری، با ترجمه شهیندخت کامران مقدم، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی - به نشر، چاپ دوم، ۱۳۷۲ش.
- اقبال، جاوید۔ زنده رود (بزبان اردو)۔ لاهور: اقبال اکادمی پاکستان، 2000میلادی۔
- اقبال لاهوری، محمد، احیای فکر دینی در اسلام، با ترجمه احمد آرام، تهران، رسالت قلم، ۱۳۴۶ش.
- اقبال لاهوری، محمد، «ارمغان حجاز»،سایت گنجور.
- اقبال لاهوری، محمد، اشعار فارسی اقبال لاهوری، با مقدمه و حواشی محمود علمی، سازمان انتشارات جاویدان، چاپ سوم، ۱۳۶۶ش.
- اقبال لاهوری، محمد، «جاویدنامه»، سایت گنجور.
- اقبال لاهوری، محمد، «رموز بیخودی» سایت گنجور.
- اقبال لاهوری، محمد، «زبور عجم»، سایت گنجور.
- چستی، یوسف سلیم، بانگ دِرا مع شرح، دهلی، اعتقاد دپبلشنگ هاؤس، چاپ اول، ۱۹۹۱م.
- حقیقت، عبدالرفیع، اقبال شرق؛ شامل شرح احوال و آثار و افکار و گزیدهترین اشعار فارسی علامه محمد اقبال لاهوری، تهران، انتشارات بنیاد نیکوکاری نوریانی، چاپ اول، ۱۳۵۷ش.
- خسروشاهی، سید هادی، «شعر زیبای «اقبال» درباره حضرت زهرا(س)»، سایت تابناک، تاریخ درج مطلب: ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ش، تاریخ بازدید: ۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ش.
- «ساخت پروژه مشترک «اقبال لاهوری» اهمیت راهبردی و سیاسی دارد/ بهرام توکلی کارگردان فیلم است»، خبرگزاری تسنیم، تاریخ درج مطلب: ۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ش، تاریخ بازدید: ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ش.
- سرگلزایی، محمد، «انتقاد تند اقبال لاهوری از تصوف»، پرتال جامع علوم انسانی، کیهان فرهنگی، شماره۱۴۷، آبان ۱۳۷۷ش.
- سروش، عبدالکریم، بسط تجربه نبوی، تهران، صراط، ۱۳۸۵ش.
- سروش، عبدالکریم، «غوری در غزلهای اقبال» جلسه۲.
- عباسی، ولیالله، «وحی و خاتمیت (تبیین و بررسی دیدگاه استاد مطهری و اقبال لاهوری)»، فصلنامه طلوع، قم، بینا، ۱۳۸۶ش.
- مجتبائی، فتحالله، «اقبال لاهوری»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
- «اقبال و حافظ در گفتوگو با دکتر فتح الله مجتبائی»، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی. تاریخ درج مطلب: ۱۵ بهمن ۱۳۹۶ش، تاریخ بازدید: ۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ش.
- مطهری، مرتضی، نبوت، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۷ش.
- مطهری، مرتضی، وحی و نبوت؛ مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۵ش.
- موسوی بجنوردی، کاظم، «پاکستان»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- یزدانمنش، وفا، بیات، علی، «زن از دیدگاه علامه اقبال لاهوری»، پزوهش زبانهای خارجی، شماره۲۲، ۱۳۸۳ش.
پیوند به بیرون