پرش به محتوا

دفن میت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:


== احکام==
== احکام==
*چنانچه شخصی در دریا بمیرد و جسدش تا رسیدن به خشکی و دفن فاسد شود، پس از غسل و تکفین و خواندن نماز میت به دریا افکنده می‌شود. همچنین در صورتی که خطر نبش قبر او از سوی دشمن وجود داشته باشد.طباطبایی یزدی، العروة الوثقی،
*واجب است میت در قبر بر پهلوی راست و رو به [[قبله]] قرار داده شود.<ref>طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج۲، ص۱۱۳.</ref>
*واجب است میت در قبر بر پهلوی راست و رو به [[قبله]] قرار داده شود.<ref>طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج۲، ص۱۱۳.</ref>
* دفن مسلمان در قبرستان کافران جایز نیست.<ref> طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۱۵.</ref>
* دفن مسلمان در قبرستان کافران جایز نیست.<ref> طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۱۱۵.</ref>
* در دفن میت باید از ولی او اجازه گرفت.<ref> طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۱۵.</ref>
* در دفن میت باید از ولی او اجازه گرفت.<ref> طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۱۱۵.</ref>
==انتقال میت مسلمان به شهر دیگر==
*فقهای [[امامیه]] انتقال دادن میت را قبل از دفن به [[مشاهد مشرفه|مشاهِد مُشَرّفه]] مستحب دانسته‌اند، اما درباره جایز بودن انتقال پس از دفن آرای یکسانی ندارند؛ هر چند بیشتر آنان حکم به جواز و [[استحباب]] انتقال داده‌اند.<ref> رجوع کنید به غروی تبریزی، ج۹، ص۳۳۱-۳۴۱.</ref> در فرض امانت گذاشتن جسد، رعایت شرایط معتبر در دفن لازم است و گفته شده برای جلوگیری از هتک حرمت میت در هنگام این انتقال، بهتر است وی با تابوت در قبر نهاده شود.<ref> رجوع کنید به غروی تبریزی، ج ۹، ص ۳۶۳؛ امام خمینی، ج ۱، ص ۸۳؛ سیستانی، ج ۱، ص ۱۱۵ </ref>
فقهای [[امامیه]] انتقال دادن میت را قبل از دفن به [[مشاهد مشرفه|مشاهِد مُشَرّفه]] مستحب دانسته‌اند، اما درباره جایز بودن انتقال پس از دفن آرای یکسانی ندارند؛ هر چند بیشتر آنان حکم به جواز و [[استحباب]] انتقال داده‌اند. بر این اساس، نبش قبر برای انتقال میت به مشاهد مشرّفه جایز است و در عمل نیز بسیار رایج بوده است.<ref> رجوع کنید به غروی تبریزی، ج۹، ص۳۳۱-۳۴۱.</ref> در فرض امانت گذاشتن جسد، رعایت شرایط معتبر در دفن لازم است و گفته شده برای جلوگیری از هتک حرمت میت در هنگام این انتقال، بهتر است وی با تابوت در قبر نهاده شود.<ref> رجوع کنید به غروی تبریزی، ج ۹، ص ۳۶۳؛ امام خمینی، ج ۱، ص ۸۳؛ سیستانی، ج ۱، ص ۱۱۵ </ref>
*'''حرام بودن نبش قبر:''' فقهای شیعه نبش قبر را [[حرام]] می‌دانند. البته در که میت در مکان یا کفن غصبی، بدون غسل و کفن و صحیح انجام نشدن آن‌ها، متوقف بودن حقی بر رؤیت جسد و دفن میت در مکان‌هایی که موجب هتک حرمت اوست، مانند دفن مسلمان در قبرستان [[کافر|کفار]] نبش قبر او جایز است.<ref> نجفی، ج ۴، ص ۳۵۳-۳۵۹؛ غروی تبریزی، ج ۹، ص ۳۴۹-۳۶۵ </ref>
 
*چنانچه شخصی در دریا بمیرد و جسدش تا رسیدن به خشکی و دفن فاسد شود، جسدش پس از غسل و تکفین و خواندن نماز میت با آداب خاصی به دریا افکنده می‌شود. همچنین در صورتی که خطر نبش قبر او از سوی دشمن وجود داشته باشد.<ref>طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۱۱۳-۱۱۴.</ref>
==حرمت نبش قبر==
[[حرام]] بودن نبش قبر مورد [[اجماع]] فقهای [[شیعه]] است. نبش قبر به معنای نمایان کردن جسد پنهان در زمین است و از این‌رو، باز کردن قبری که جسد مدفون در آن به یقین از بین رفته و جزو خاک شده یا میت با تابوت در آن نهاده شده، مصداق نبش قبر نیستند.
 
در پاره‌ای موارد نبش قبر حرام نیست، از جمله در صورت غصبی بودن مکان دفن یا کفن می‌ت، دفن میت بدون غسل و کفن یا صحیح انجام نشدن آن‌ها، متوقف بودن حقی بر رؤیت جسد و دفن شدن میت در مکان‌هایی که موجب هتک حرمت اوست، مانند دفن مسلمان در قبرستان [[کافر|کفار]] یا در مکانی نامناسب از قبیل زباله‌دان. نبش قبر [[امامزاده|امامزادگان]]، صالحان، عالمان و [[شهید|شهیدان]]، هرچند پس از مدت طولانی، جایز نیست.<ref> نجفی، ج ۴، ص ۳۵۳-۳۵۹؛ غروی تبریزی، ج ۹، ص ۳۴۹-۳۶۵ </ref>  
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس2}}
{{پانویس2}}
خط ۳۵: خط ۳۰:
{{ستون-شروع}}
{{ستون-شروع}}
* قرآن.
* قرآن.
* ابن قدامه، المغنی، بیروت، دارالکتاب‌العربی، بی‌تا.
* امام خمینی، سید روح‌الله، تحریرالوسیلة، قم ۱۳۶۳ش.
* امام خمینی، سید روح‌الله، تحریرالوسیلة، قم ۱۳۶۳ش.
* بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی احکام العترةالطاهرة، قم ۱۳۶۳-۱۳۶۷ش.
* بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی احکام العترةالطاهرة، قم ۱۳۶۳-۱۳۶۷ش.
* سیستانی، سید علی، منهاج‌الصالحین، قم ۱۴۱۴-۱۴۱۶ق.
* سیستانی، سید علی، منهاج‌الصالحین، قم ۱۴۱۴-۱۴۱۶ق.
* طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروةالوثقی، بیروت ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
* طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروةالوثقی، بیروت ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
* طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
* طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الامامیة، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
* طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تصحیح علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۷۶ش.
* غروی تبریزی، علی، التنقیح فی شرح‌العروة الوثقی: الطهارة، تقریرات درس آیت‌اللّه خویی، در موسوعة الامام الخوئی، ج ۹، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶ق/۲۰۰۵م.
* علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعدالاحکام، قم، ۱۴۱۳-۱۴۱۹ق.
* غروی تبریزی، علی، التنقیح فی شرح‌العروة الوثقی: الطهارة، تقریرات درس آیت اللّه خویی، در موسوعة الامام الخوئی، ج ۹، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶ق/۲۰۰۵م.
* نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱م.
* نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱م.
* نراقی، احمدبن محمدمهدی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، ج ۳، قم ۱۴۱۵ق.
* نراقی، احمدبن محمدمهدی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، ج ۳، قم ۱۴۱۵ق.

نسخهٔ ‏۱۸ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۰۷

تصویری از دفن میت

دَفْن به معنای به خاک‌سپردن میت است. دفن میت پس از غُسل، کفن و خواندن نماز میت انجام می‌شود. این عمل، واجب کفایی است.

جایگاه

دَفن میت قراردادن میت در قبر به گونه‌ای که از درندگان امان باشد همچنین بوی آن زندگان را اذیت نکند.[۱] از آن در بخش احکام اموات یا کتاب الجنائز کتاب‌های فقهی و باب احکام الجنائز کتاب‌های حدیثی بحث می‌شود.[۲] دفن اموات از واجبات کفایی است.[۳] و نیاز به قصد قربت ندارند.[۴]

وجوب خاک‌سپاری میت، مستند به آیات قرآن،[۵] سنّت معصومان(ع)، سیره مسلمانان و اجماع فقهاست.[۶]

مقدمات

به فتوای فقهای امامیه، غسل، تحنیط (مالیدن کافور بر مواضع سجودکفن کردن و خواندن نماز بر میت از مقدمات دفن میت مسلمان است.[۷]

فلسفه

در احادیث، حکمت دفن، اموری چون رعایت حرمت جنازه، در امان بودن جسد از آزار دشمنان، جلوگیری از اندوه دوستان و پیشگیری از آزردگی مردم به سبب انتشار بوی جسد یا فساد آن، بیان شده است.[۸]

آداب

در منابع فقهی برای دفن میت آدابی ذکر شده است. از جمله

  • خواندن نماز وحشت
  • برپا داشتن مجلس ترحیم برای متوفی
  • دلداری به بازماندگان.[۹]

احکام

  • واجب است میت در قبر بر پهلوی راست و رو به قبله قرار داده شود.[۱۰]
  • دفن مسلمان در قبرستان کافران جایز نیست.[۱۱]
  • در دفن میت باید از ولی او اجازه گرفت.[۱۲]
  • فقهای امامیه انتقال دادن میت را قبل از دفن به مشاهِد مُشَرّفه مستحب دانسته‌اند، اما درباره جایز بودن انتقال پس از دفن آرای یکسانی ندارند؛ هر چند بیشتر آنان حکم به جواز و استحباب انتقال داده‌اند.[۱۳] در فرض امانت گذاشتن جسد، رعایت شرایط معتبر در دفن لازم است و گفته شده برای جلوگیری از هتک حرمت میت در هنگام این انتقال، بهتر است وی با تابوت در قبر نهاده شود.[۱۴]
  • حرام بودن نبش قبر: فقهای شیعه نبش قبر را حرام می‌دانند. البته در که میت در مکان یا کفن غصبی، بدون غسل و کفن و صحیح انجام نشدن آن‌ها، متوقف بودن حقی بر رؤیت جسد و دفن میت در مکان‌هایی که موجب هتک حرمت اوست، مانند دفن مسلمان در قبرستان کفار نبش قبر او جایز است.[۱۵]
  • چنانچه شخصی در دریا بمیرد و جسدش تا رسیدن به خشکی و دفن فاسد شود، جسدش پس از غسل و تکفین و خواندن نماز میت با آداب خاصی به دریا افکنده می‌شود. همچنین در صورتی که خطر نبش قبر او از سوی دشمن وجود داشته باشد.[۱۶]

پانویس

الگوی پانویس غیرفعال شده است. لطفا از الگوی پانوشت استفاده شود

منابع

  • قرآن.
  • امام خمینی، سید روح‌الله، تحریرالوسیلة، قم ۱۳۶۳ش.
  • بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی احکام العترةالطاهرة، قم ۱۳۶۳-۱۳۶۷ش.
  • سیستانی، سید علی، منهاج‌الصالحین، قم ۱۴۱۴-۱۴۱۶ق.
  • طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروةالوثقی، بیروت ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
  • طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الامامیة، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
  • غروی تبریزی، علی، التنقیح فی شرح‌العروة الوثقی: الطهارة، تقریرات درس آیت‌اللّه خویی، در موسوعة الامام الخوئی، ج ۹، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۲۶ق/۲۰۰۵م.
  • نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۴، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱م.
  • نراقی، احمدبن محمدمهدی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، ج ۳، قم ۱۴۱۵ق.

پیوند به بیرون


  1. طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۱۱۲-۱۱۳.
  2. برای نمونه کلینی، الکافی، ج۳، ص۱۱؛ طوسی، ۱۳۸۷، ج۱، ص۱۷۴.
  3. طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۲.
  4. طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۹ق، ج۲، ۱۱۴، ص۲۴.
  5. نگاه کنید به سوره مائده: آیه ۳۱؛ سوره مرسلات، آيات ۲۵-۲۶؛ سوره عبس، آيه ۲۱
  6. رجوع کنید به نجفی، ج۴، ص۲۸۹-۲۹۰.
  7. برای نمونه نگاه کنید به نجفی، ج۴، ص۱۱۸-۲۶۳.
  8. برای نمونه نگاه کنید به حرعاملی، وسائل الشیعه، ج۳، ص۱۴۱.
  9. طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۱۱۸-۱۴.
  10. طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج۲، ص۱۱۳.
  11. طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۱۱۵.
  12. طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۱۱۵.
  13. رجوع کنید به غروی تبریزی، ج۹، ص۳۳۱-۳۴۱.
  14. رجوع کنید به غروی تبریزی، ج ۹، ص ۳۶۳؛ امام خمینی، ج ۱، ص ۸۳؛ سیستانی، ج ۱، ص ۱۱۵
  15. نجفی، ج ۴، ص ۳۵۳-۳۵۹؛ غروی تبریزی، ج ۹، ص ۳۴۹-۳۶۵
  16. طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۱۱۳-۱۱۴.