واقعه فخ
زمان | ۸ ذیالحجه (روز ترویه) سال ۱۶۹ق |
---|---|
مکان | منطقه فخ در نزدیکی مکه |
نتیجه | شکست قیام |
علت جنگ | ستم عباسیان بر علویان |
جنگندگان | |
طرفین جنگ | یاران حسین صاحب فخ سپاه عباسی |
فرماندهان | |
فرماندهان جنگ | حسین بن علی بن حسن محمد بن سلیمان |
تلفات | |
خسارات | کشته شدن صاحب فخ و بسیاری از یارانش و اسیر شدن تعدادی دیگر |
واقعهٔ فَخ یا قیام صاحب فَخ از قیامهای علویان علیه عباسیان در سال ۱۶۹ق که در روایتی از امام جواد(ع)، بعد از واقعه کربلا، سختترین ابتلای اهلبیت(ع) بوده است. این واقعه به رهبری حسین بن علی بن حسن معروف به صاحب فخ از نوادگان امام حسن(ع) در عصر امام کاظم(ع) و در مدینه شکل گرفت و به کشته شدن او و بیشتر یارانش انجامید. از آنجا که این واقعه در منطقه فخ در چهار کیلومتری مسجدالحرام رخ داد به قیام فخ یا قیام صاحب فخ مشهور شده است.
براساس برخی روایتها، امام کاظم(ع) از بیعت با حسین فخی خودداری کرد و از موفق نشدن قیام او خبر داد. البته در گزارشهایی، از مشورتخواهی صاحب فخ از امام و در برخی دیگر، از دستور امام به قیام، سخن به میان آمده است؛ اما در مقابل، حدیث دیگری وجود دارد که میگوید امام به مشورتخواهی قیامکنندگان پاسخ مثبت نداده است.
با این حال برخی پژوهشگران بر این باورند که در روایات، موضعگیری صریحی از امام کاظم(ع) در تأیید یا رد این قیام دیده نمیشود. برخی از محققان نیز با استناد به احادیثی در تأیید شخصیت صاحب فخ، این قیام را موردتأیید وی دانستهاند؛ ولی بعضی دیگر این دلیل را ناکافی شمردهاند.
به گفته تاریخنگاران قیام صاحب فخ، به دنبال سختگیریهای حکومت عباسی علیه علویان شکل گرفت. حسین فخی، ماهها پیش از واقعه، افراد بسیاری را از شهرهای مختلف، برای قیام در موسم حج دعوت کرد و از آنها بیعت گرفت. آزار و اذیتهای بیش از حد والی مدینه، حسین را وادار کرد قیام خود را یک ماه زودتر (ذیالقعده) در مدینه آشکار کند. قیامکنندگان در مدت کوتاهی بر مدینه مسلط شدند و سوی مکه حرکت کردند.
برخی از عوامل حکومت که در سفر حج بودند، با دستور هادی عباسی، در برابر قیامکنندگان جنگیدند. در این جنگ که در ۸ ذیالحجه انجام شد، صاحب فخ و بسیاری از افرادش کشته شدند و تعدادی نیز اسیر شدند یا گریختند.
در پی این جنگ، والی مدینه خانه و اموال جمعی از قیامکنندگان را به آتش کشید و برخی دیگر را مصادره کرد. سرهای شهدا، همراه اسیران، نزد خلیفه فرستاده شد.
به نظر محققان قیام پیش از موعد، همراهی نکردن برخی از بزرگان علوی و همراهی نکردن مردم مکه و مدینه از مهمترین علتهای شکست قیام فخ بوده است. در موضوع واقعه فخ، کتابهای مختلفی نوشته شده که اَخبارُ فَخ» به قلم احمد بن سهل رازی (درگذشته قرن چهارم) قدیمیترینِ آنهاست که به صورت مستقل به این موضوع پرداخته است.
حادثه فخ، رویدادی تلخ برای شیعیان
بخشی از تائیه که در آن به واقعه فخ اشاره شده است:أفاطم قومی یا بنت الخیر فاندبینجوم سماوات بأرض فلاتقبور بکوفان وأخری بطیبةوأخری بفخ نالها صلوات
ای فاطمه، ای دختر بهترین خلق خدا، برخیز و بر ستارههای آسمانی که بر زمین افتادهاند، گریه کن.
قبرهایی در کوفه و مدینه و قبری در فخ که درود و سلام من بر ایشان باد.
حادثهٔ فخ از تلخترین حوادث تاریخ تشیع معرفی شده و روایتهایی از پیامبر و امامان شیعه[۱] گواه بر این ادعا دانسته شده است.[۲] طبق روایتی از امام جواد(ع)، پس از واقعه کربلا، این حادثه بزرگترین ابتلای اهلبیت(ع) بوده است.[۳] بر اساس روایتی که اَبوالفَرَجِ اِصفَهانی تاریخنگار قرن چهارم قمری نقل کرده است، پیامبر(ص) و امام صادق(ع) از کشته شدن حسین بن علی (صاحب فخ) در فخ پیشگویی کرده و از بهشتی بودن او خبر دادهاند.[۴] همچنین روایت شده است امام کاظم(ع) با گریه بر شهدای فخ، از خداوند برای قاتلان آنها مرگ و عذاب شدید درخواست میکرد.[۵] امام کاظم کفالت ایتام و بیوگانِ علویانی را که در فخ به شهادت رسیدند، برعهده گرفت.[۶] واقعه فخ در اشعار شاعران متعددی انعکاس یافته است که از آن جمله میتوان به شعر تائیه، سرودهٔ دِعبِل خُزاعی اشاره کرد.[۷]
رهبر قیام
حسین بن علی معروف به صاحب فَخ، از پدر و مادر، از نوادگان [یادداشت ۱] امام حسن(ع) بود.[۸] پدرش، علی (معروف به علیِ نیکو و بزرگوار) و مادرش، زینب (دختر عبدالله محض) بود که به دلیل عبادت فراوانشان، به زوج صالح شهرت داشتند.[۹] صاحب فخ را فردی شجاع و کریم معرفی کرده،[۱۰] در سخاوتش روایتهای مختلفی بیان کردهاند.[۱۱] شیخ طوسی وی را در زمرۀ اصحاب امام صادق(ع) برمیشمارد.[۱۲] صاحب فخ در ذیالحجة سال ۱۶۹ق در ۴۱ سالگی درگذشت.[۱۳]
موضعگیری امام کاظم در برابر قیام
براساس روایتی که کلینی در کتاب کافی نقل کرده است، هنگامی که صاحب فخ قیام کرد، امام کاظم را به بیعت فراخواند؛ اما امام با ردّ بیعت، از او خواست وی را به بیعت وادار نکند و او نیز چنان کرد.[۱۴] عبدالله مامقانی معتقد است درخواست بیعت صاحب فخ از امام کاظم(ع) ، صوری بوده است تا در صورت موفقیت، امر خلافت را به او واگذار کند؛ ازاینرو امام از روی تَقیّه، حسین را از قیام منع کرد؛ ولی در باطن از اقدام او راضی بود؛ همچنانکه پس از شهادتش برای او طلب رحمت کرد.[۱۵]
در گزارش ابوالفرج اصفهانی آمده است حسین برای قیام، با امام کاظم(ع) مشورت کرد و قیام با دستور امام انجام شده است.[۱۶] همچنین مطابق آنچه سید ابن طاووس از عالمان شیعه در قرن هفتم هجری نقل کرده، هادی عباسی قیام حسین را مستند به دستور امام کاظم(ع) میدانست.[۱۷] با این حال، برپایه روایتی از کتاب کافی، یحیی بن عبدالله در نامهای به امام کاظم(ع)، از پاسخ منفی امام به مشورتخواهی آنها در قیام فخ، گلایه کرده است.[۱۸]
به گفته احمد بن ابراهیم حسنی و احمد بن سهل، دو تن از تاریخنگاران زیدیمذهب در قرن چهارم قمری، امام کاظم(ع) هنگام واقعه فخ، برای انجام حج در مکه بوده است.[۱۹] به گزارش این دو، موسی بن عیسی، یکی از عوامل دستگاه خلافت عباسی، هنگام جنگ، امام را احضار کرد و امام به آنجا رفت و تا پایان کارزار همراه وی ماند.[۲۰] طبق این گزارش، پس از کارزار، هنگامی که امام به سرزمین منا رفت، سرهای بریده شده را نزد او آوردند.[۲۱] بهنقل ابوالفرج اصفهانی، امام کاظم(ع) با دیدن سر حسین بن علی، آیه استرجاع را خواند و با ذکر خوبیهایش، او را فردی درستکار معرفی کرد.[۲۲]
علامه مجلسی مؤلف کتاب بحارالانوار، اگر چه شخصیت حسین فخی را ستوده، اما معتقد است نکوهشهایی هم در شخصیت او مطرح شده است.[۲۳] برخی پژوهشگران بر این باورند که اگرچه روایتهایی در تأیید شخصیت صاحب فخ وجود دارد، اما آنها دلیلی بر تأیید قیام او از سوی امامان شیعه نیست.[۲۴] رسول جعفریان، تاریخپژوه، نیز اگرچه قیام فخ را در ردیف سالمترین قیامهای علویان بر ضد عباسیان میداند، مینویسد چنین یقینی وجود ندارد که این قیام به دستور امام کاظم(ع) انجام گرفته است؛ بلکه میتوان گفت شیعیان امامی با این قیامها موافقتی نداشتند؛ چراکه در این مسئله، با علویها درگیر بودند و میان آنان اختلافاتی پدید آمد.[۲۵]
زمینههای قیام
به گفته یعقوبی، مورخ سده سوم قمری، وقتی هادی عباسی در سال ۱۶۹ق به حکومت رسید، فشار بر علویان را شدت داد و در تعقیب طالبیان اصرار ورزید.[۲۶] او به ایجاد رعب و وحشت علیه علویها پرداخت و مقرّریها و بخششهایی را که پدرش مهدی عباسی به آنان داده بود، همه را قطع کرد.[۲۷] وی همچنین به مأمورانش در نقاط مختلف دستور داد که آنان را دستگیر کرده، نزدش بفرستند.[۲۸]
هادی همچنین یکی از نوادگان عمر بن خطاب به نام عبدالعزیز بن عبدالله را به فرمانداری مدینه گماشت[۲۹] که او نیز با طالبیان بدرفتار بود و هر روز علویها را به دارالاماره احضار میکرد.[۳۰]
از برخی گزارشها استفاده کردهاند که شهید فخ از زمان حکومت مهدی عباسی در فکر قیام بوده است؛[۳۱] چراکه براساس گزارش رازی، نزدیک به سی هزار نفر، از شهرهای مختلف، با حسین بیعت و با او عهد کرده بودند که در موسم حج، در عرفات قیام کنند.[۳۲] آنان همچنین در نامههایی، افراد مورداعتمادشان در خراسان و ناحیههای دیگر را از تصمیم خود باخبر کرده بودند.[۳۳] پس از تهدیدهای فرماندار مدینه و دستگیری تعدادی از یاران حسین، آنها تصمیم گرفتند قیام را زودتر آغاز کنند.[۳۴]
آغاز قیام در مدینه
حسین فخی در ذیالقعده سال ۱۶۹ق در مدینه قیام کرد.[۳۵] او و تعدادی از همراهانش هنگام نماز صبح، با شعار «اَحَد اَحَد» وارد مسجدالنبی شدند و مؤذن را واداشتند تا اذان را همانند شیعیان (همراه با «حیّ علی خیر العمل») بگوید.[۳۶] فرماندار مدینه با شنیدن اذان شیعیان وحشت کرد و از مدینه گریخت.[۳۷] مردم نماز را به امامت حسین خواندند و پس از نماز، حسین بن علی خطبهای خواند و مردم را به بیعت با خود فراخواند تا مردم براساس کتاب خدا، سنت رسول خدا و «الرضا من آلمحمد» (یعنی فرد موردرضایت از آل محمد) با او بیعت کنند.[۳۸] البته گزارشهایی از همراهی نکردن مردم مدینه با آنها حکایت دارد.[۳۹]
تلاش عوامل حکومت در مدینه برای مقابله با حسین فخی نتیجهای نداشت و به شکست و کشته شدن تعدادی از آنها انجامید.[۴۰] آنان همچنین از مبارک ترکی (از فرماندهان دستگاه خلافت) که به قصد رفتن به حج، وارد مدینه شده بود کمک خواستند؛[۴۱] اما مطابق نقل ابوالفرج اصفهانی، مبارک که به جنگ با حسین تمایل نداشت، در پیامی مخفیانه از حسین خواست به او شبیخون بزنند تا او به فرار کردن ناگزیر شود.[۴۲] حسین نیز چنان کرد و مبارک به سوی مکه گریخت.[۴۳] بدین ترتیب شهر مدینه در اختیار حسین قرار گرفت. تسلط بر مدینه تنها یازده روز طول کشید.[۴۴] شهید فخ فردی به نام دِنیارِ (دِرباس)[۴۵] خُزاعی را والی مدینه کرد و خود همراه با سیصد نفر از یارانش،[۴۶] در ۲۴ ذیالقعده به سمت مکه حرکت کرد.[۴۷]
جنگ فخ
هادی عباسی برخی از بزرگان حکومت را که به حج رفته بودند، به رویارویی با حسین امر کرد و فرماندهی جنگ را برعهده محمد بن سلیمان گذاشت.[۴۸] عباسیان با سپاهی چهار هزار نفری در ۸ ذیالحجه (روز ترویه) در محلی به نام «فخ» با سپاه حسین رودرروی هم قرار گرفتند.[۴۹] فرمانده عباسی به حسین امان داد؛ اما حسین نپذیرفت و در نبردی که درگرفت، حسین و عده زیادی از یارانش به شهادت رسیدند.[۵۰] همچنین گروهی از یاران حسین اسیر شدند و برخی دیگر گریختند.[۵۱] تعدادی از اسیرها کشته[۵۲] و تعدادی از آنها همراه با سرهای شهدا به بغداد نزد هادی عباسی فرستاده شدند.[۵۳] هادی سر حسین را برای مدتی، از پل بغداد آویزان کرد و سپس آن را به خراسان فرستاد.[۵۴] پیکر کشتگان تا سه روز بر زمین بود و درندگان و پرندگان از آنها میخوردند.[۵۵]
بر خلاف قول مشهور که این وقوع جنگ را ۸ ذیالحجه سال ۱۶۹ق گزارش کرده است،[۵۶] در برخی منابع، روز هفتم ذیالحجه[۵۷] و در بعضی دیگر، سال ۱۶۷ق، روز عرفه (نهم ذیالحجه) گزارش شده است.[۵۸] مطابق گزارش بیهقی در لبابالانساب، پس از درگذشت صاحب فخ، امام کاظم (ع) بر پیکرش نماز خواند.[۵۹]
پیامدها
پس از قیام صاحب فخ، عمری والی مدینه، خانهها و نخلستانهای حسین و جمعی از خاندان وی را به آتش کشید و بخش دیگری از نخلستانها و اموالشان را مصادره کرد.[۶۰] موسی بن عیسی، از عاملان بنیعباس نیز به مدینه رفت و با احضار اهالی شهر به مسجد، آنان را واداشت تا از طالبیان و حسین و یارانش در ملأ عام بدگویی کنند.[۶۱]
دربارهٔ واکنش هادی عباسی به واقعه فخ، گزارشهای متناقضی وجود دارد.[۶۲] براساس گزارش رازی، هنگامی که قاسم بن محمد بن عبدالله را اسیر کردند و نزد هادی بردند، هادی دستور داد تمام اعضای بدنش را با ارّه تکهتکه کنند.[۶۳] همچنین با دستور او، سر تعدادی از اسیرها را از تن جدا شد.[۶۴] در مقابل، گزارشهای دیگری نیز وجود دارد. طبق برخی از آنها او با برخی قاتلان واقعه فخ برخورد کرد و دستور داد اموال آنها مصادره شود.[۶۵] براساس روایت دیگری، هادی عباسی با دیدن سرهای شهدای فخ گریست و محروم ساختن قاتلان از پاداش را کمترین مجازات آنها دانست.[۶۶] برخی نویسندگان بر این باورند که هادی عباسی برای آرام کردن مخالفان و از بین بردن التهاب جامعه، در مواضعی، خود را ناراحت جلوه داده است.[۶۷]
فرزندان عبدالله محض، یعنی سلیمان، ادریس و یحیی، در این واقعه حضور فعال داشتند.[۶۸] سلیمان بن عبدالله و حسن بن محمد بن عبدالله محض در این واقعه کشته شدند.[۶۹] ادریس بن عبدالله در واقعه فخ زنده ماند و به مغرب گریخت و در آنجا دولت ادریسیان را پایهگذاری کرد.[۷۰] یحیی بن عبدالله نیز در جنگ فخ زنده ماند و به دیلم گریخت.[۷۱] هارونالرشید با نوشتن اماننامهای وی را به بغداد فراخواند؛ اما او را در بغداد زندانی کرد و سرانجام همانجا درگذشت.[۷۲]
علت شکست
برخی پژوهشگران امور زیر را از عوامل شکست قیام صاحب فخ دانستهاند:
- قیام پیش از موعد و قبل از آمادهسازی نیرو؛
- همراهی نکردن برخی از بزرگان علوی؛
- پیمانشکنی تعدادی از یاران؛
- قیام در ایام حج، به جهت اشتغال مردم مکه و مدینه به امور اقتصادی؛
- همراهی نکردن بزرگان مکه؛
- همراهی نکردن مردم مدینه؛
- مناسب نبودن فضای حجاز برای قیام.[۷۳]
منطقه فخ
منطقه فخ یا محله شهدای مکه،در ورودی شمالی مکه و در چهار کیلومتری مسجدالحرام قرار دارد.[۷۴] این منطقه مقبره بعضی از صحابه بوده است.[۷۵] به گفته پژوهشگران، قبور شهدای فخ در محله شهدای مکه، در دو بخش قرار دارد:[۷۶] بخشی از شهدای فخ در محل محصوری دفن شدهاند که تابلوی «مقبرةُ عبدالله بن عمر، رقم ۲» بر دیوار آن قرار دارد. قبر تعداد دیگری نیز روبهروی آن محل، در دامنه کوهِ فخ («جبلالبرود» یا «جبلالشهید»)[۷۷] واقع است.[۷۸] در سال ۶۰۱ق بر مزار صاحب فخ بقعهای ساخته شد.[۷۹] در کنار کوه فخ، منطقه همواری به نام «ذیطُویٰ» وجود دارد که گفته شده محل تشکیل جلسات قبیله قریش در واقعه صلح حُدَیبیه بوده است.[۸۰]
تکنگاریها
برخی از کتابهایی که با موضوع واقعه فخ نوشته شده عبارتاند از:
- اَخبارُ فخ نوشته احمد بن سهل رازی. این کتاب در قرن چهارم نوشته شده و قدیمیترین اثر مستقل در موضوع واقعه فخ است.[۸۱] گفتهاند در این اثر اسناد و مدارکی وجود دارد که در منابع قدیمی دیگر نیست.[۸۲] این کتاب را انتشارات دار الغرب الاسلامی بیروت، در سال ۱۹۹۵م، با تحقیق دکتر ماهر جرّار، در ۳۹۸ صفحه منتشر کرده است.[۸۳]
- ماهیت قیام شهید فخ، به قلم ابوفاضل رضوی اردکانی: نویسنده در یازده فصل، شخصیت حسین بن علی و چیستی و چگونگی قیام او را بررسی کرده است.[۸۴] این کتاب را انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی در سال ۱۳۷۵ش، در ۲۸۰ صفحه منتشر کرده است.[۸۵]
- بَطَلُ فَخ (قهرمان فخ) نوشته محمدهادی امینی؛ این اثر در سال ۱۳۸۸ق به کوشش انتشارات المَطبعةُ الحیدریة در نجف و در ۲۰۶ صفحه منتشر شده است.[۸۶]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۳۶۶–۳۶۷؛ حسنی، المصابیح، ۱۴۲۳ق، ص۴۶۳-۴۶۴.
- ↑ گلستانی و میرابوالقاسمی، «صاحب فخ»، ص۱۱۲.
- ↑ بخاری، سرّ السلسلة العلویة، ۱۹۶۳م، ص۱۴-۱۵.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۴۱۹ق، ص۳۶۶-۳۶۷.
- ↑ امینی، بطل فخ، ۱۳۸۸ق، ص۱۳۹.
- ↑ امینی، بطل فخ، ۱۳۸۸ق، ص۱۳۹.
- ↑ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۳۲۲.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۳۶۴.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۴۱۹ق، ص۳۶۴؛ مُحَلِّی، الحَدائِق الوَرْدیّة، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۳۱۷
- ↑ ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۶، ص۹۴؛ هارونی، الافادة فی تاریخ الأئمة السادة، ۱۳۸۷ش، ص۲۶.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۳۶۸-۳۷۱.
- ↑ طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص۱۸۲.
- ↑ هارونی، الافادة فی تاریخ الأئمة السادة، ۱۳۸۷ش، ص۲۶-۲۸.
- ↑ کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۶۶.
- ↑ مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ۱۴۲۳ق، ج۲۲، ص۲۸۵-۲۸۷.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۳۸۳.
- ↑ سید ابنطاووس، مهج الدعوات، ۱۴۱۱ق، ص۲۱۸.
- ↑ کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۶۶-۳۶۷.
- ↑ رازی، اخبار فخ، تحقیق ماهر جرّار، ۱۹۹۵م، ص۲۹۸؛ حسنی، المصابیح، ۱۴۲۳ق، ص۴۸۲.
- ↑ رازی، اخبار فخ، تحقیق ماهر جرّار، ۱۹۹۵م، ص۲۹۸؛ حسنی، المصابیح، ۱۴۲۳ق، ص۴۸۲.
- ↑ رازی، اخبار فخ، تحقیق ماهر جرّار، ۱۹۹۵م، ص۲۹۸؛ حسنی، المصابیح، ۱۴۲۳ق، ص۴۸۲.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۳۸۰.
- ↑ مجلسی، الوجیزة فی الرجال، ۱۴۲۰ق، ص۶۴.
- ↑ شریفی، «ائمه و قیامهای شیعی»، ص۸۹-۹۰.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۷ش، ص۳۸۹.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۰۴.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۰۴.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۰۴.
- ↑ ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۶، ص۹۰.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۳۷۲.
- ↑ رازی، اخبار فخ، تحقیق ماهر جرّار، ۱۹۹۵م، ص۵۲
- ↑ رازی، اخبار فخ، تحقیق ماهر جرّار، ۱۹۹۵م، ص۱۴۲ و ۲۸۴.
- ↑ رازی، اخبار فخ، تحقیق ماهر جرّار، ۱۹۹۵م، ص۲۸۴.
- ↑ الهیزاده، جنبش حسنیان، ۱۳۸۵ش، ص۲۰۴؛ پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۹۷ش، ص۴۴۳.
- ↑ حسنی، المصابیح، ۱۴۲۳ق، ص۴۶۶؛ هارونی، الافادة فی تاریخ الأئمة السادة، ۱۳۸۷ش، ص۲۶؛ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۹۵.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۳۷۵.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۳۷۵.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۳۷۸.
- ↑ حسنی، المصابیح، ۱۴۲۳ق، ص۴۷۴؛ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۹۴-۱۹۵.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۹۴.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۹۴–۱۹۵.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۳۷۷.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۳۷۷.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۹۵.
- ↑ رازی، اخبار فخ، تحقیق ماهر جرّار، ۱۹۹۵م، ص۱۴۲.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۳۷۷.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۹۵.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۹۶.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۲۶.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۹۵–۲۰۰؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۳۷۷–۳۷۹.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۹۵–۲۰۰؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۳۷۷–۳۷۹.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۲۷.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۳۸۰.
- ↑ بغدادی، المحبر، ۱۴۲۱ق، ص۴۴۸.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۲۷.
- ↑ گلستانی و میرابوالقاسمی، «صاحب فخ»، ص۱۱۱.
- ↑ بغدادی، المحبر، ۱۴۲۱ق، ص۶۵.
- ↑ بیهقی، لباب الانساب، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۳۲۹.
- ↑ بیهقی، لباب الانساب، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۴۱۲.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۳۸۲؛ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۰۰.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۳۸۱.
- ↑ لیثی، جهاد الشیعة فی العصر العباسی الاول، ۱۴۲۸ق، ص۳۶۱.
- ↑ رازی، اخبار فخ، ۱۹۹۵م، ص۱۵۹–۱۶۰.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۳۸۰.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۹۸.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۲۷.
- ↑ لیثی، جهاد الشیعة فی العصر العباسی الاول، ۱۴۲۸ق، ص۳۶۱.
- ↑ گلستانی و میرابوالقاسمی، «صاحب فخ»، ص۱۱۲.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۳۶۵.
- ↑ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۶-۱۷.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۳۹۰.
- ↑ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۲۷۴.
- ↑ لیثی، جهاد الشیعة فی العصر العباسی الاول، ۱۴۲۸ق، ص۳۶۵-۳۶۸؛ الهیزاده، جنبش حسنیان، ۱۳۸۵ش، ص۲۰۹.
- ↑ عسکری، «از قیام فخ و شهدای آن در مکه چه میدانید؟ تصاویر»، سایت حوزه نمایندگی ولی فقیه در حج و زیارت.
- ↑ ابناثیر، اسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۳۲۵.
- ↑ لحیانی، «حي الشهداء أرض معركة فخ التاريخية»؛ عسکری، «از قیام فخ و شهدای آن در مکه چه میدانید؟ تصاویر»، سایت حوزه نمایندگی ولی فقیه در حج و زیارت.
- ↑ لحیانی، «حي الشهداء أرض معركة فخ التاريخية».
- ↑ عسکری، «از قیام فخ و شهدای آن در مکه چه میدانید؟ تصاویر»، سایت حوزه نمایندگی ولی فقیه در حج و زیارت.
- ↑ المُحَلِّی، الحَدائِق الوَرْدیّة، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۳۲۸.
- ↑ عسکری، «از قیام فخ و شهدای آن در مکه چه میدانید؟ تصاویر»، سایت حوزه نمایندگی ولی فقیه در حج و زیارت.
- ↑ سلیمانزاده افشار، «اخبار فخ؛ به روایت احمد بن سهل و ابوالفرج اصفهانی»، ص۹۱.
- ↑ سلیمانزاده افشار، «اخبار فخ؛ به روایت احمد بن سهل و ابوالفرج اصفهانی»، ص۹۱.
- ↑ رازی، اخبار فخ، تحقیق ماهر جرّار، ۱۹۹۵م.
- ↑ رضوی اردکانی، ماهیت قیام شهید فخ، ۱۳۷۵ش.
- ↑ رضوی اردکانی، ماهیت قیام شهید فخ، ۱۳۷۵ش.
- ↑ امینی، بطل فخ، ۱۳۸۸ق.
یادداشت
- ↑ حسین بن علی بن حسن بن حسن مثنی فرزند خوله از همسران امام مجتبی
منابع
- ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ سوم، ۱۴۱۹ق.
- ابناثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
- ابنخلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابنخلدون، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق.
- اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، تبریز، بنیهاشمی، ۱۳۸۱ق.
- الهیزاده، محمدحسن، جنبش حسنیان، قم، شیعهشناسی، ۱۳۸۵ش.
- امینی، محمدهادی، بطل فخ، بیروت، ۱۳۸۸ق.
- بخاری، سهل بن عبدالله، سرّ السلسلة العلویة، نجف، المطبعة الحیدریة، ۱۹۶۳م.
- بغدادی، محمد بن حبیب، المحبر، قاهره، دار الغد العربی، ۱۴۲۱ق.
- بیهقی، علی بن زید، لباب الانساب و الالقاب و الاعقاب، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ۱۴۲۸ق.
- جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، قم، انصاریان، ۱۳۸۷ش.
- حسنی، احمد بن ابراهیم، المصابیح، صنعاء، مؤسسة الامام زید بن علی الثقافیة، ۱۴۲۳ق.
- رازی، احمد بن سهل، أخبار فخ و خبر یحیی بن عبدالله و أخیه ادریس بن عبدالله، تحقیق ماهر جرّار، بیروت، دار الغرب الإسلامی، ۱۹۹۵م.
- رضوی اردکانی، سید ابوفاضل، ماهیت قیام شهید فخ، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
- سلیمانزاده افشار، ثروت، «اخبار فخ؛ به روایت احمد بن سهل و ابوالفرج اصفهانی»، در مجله میقات حج، شماره ۷۸، ۱۳۹۰ش.
- سید ابنطاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات و منهج العبادات، قم، الذخائر، ۱۴۱۱ق.
- شریفی، محسن، «ائمه و قیامهای شیعی»، در فصلنامه طلوع، شماره ۱۷، بهار ۱۳۸۵.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، بیروت، دار التراث، ۱۳۸۷ق.
- طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۳۷۳ش.
- عسکری، محمدحسین، «از قیام فخ و شهدای آن در مکه چه میدانید؟ تصاویر»، سایت حوزه نمایندگی ولی فقیه در حج و زیارت، تاریخ درج مطلب: ۲۹ بهمن ۱۳۹۲ش، تاریخ بازدید: ۱۳ مهر ۱۳۹۹ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، اسلامیة، ۱۴۰۷ق.
- گلستانی، پروین، و میرابوالقاسمی، سیده رقیه، «صاحب فخ»، در دانشنامه جهان اسلام، جلد ۲۹، تهران، بنیاد دایرة المعارف اسلامی، ۱۴۰۰ش.
- لحیانی، بدر، «حي الشهداء أرض معركة فخ التاريخية»، در سایت صحیفة مکة، تاریخ درج: ۹ آوریل ۲۰۱۵م، تاریخ بازدید: ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ش.
- لیثی، سمیرة مختار، جهاد الشیعة فی العصر العباسی الاول، قم، دار الکتاب الاسلامی، ۱۴۲۸ق.
- مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، قم، موسسة آل البیت (ع) لإحیاء التراث، ۱۴۲۳ق.
- مجلسی، محمدباقر، الوجیزة فی الرجال، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۴۲۰ق.
- محلّی، حمید بن احمد، الحدائق الوردیّة فی مناقب ائمة الزیدیة، صنعاء، مکتبة بدر، ۱۴۲۳ق.
- مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، قم، دار الهجرة، ۱۴۰۹ق.
- هارونی، یحیی بن حسین، الافادة فی تاریخ الأئمة السادة، تهران، مرکز پژوهشی میراث مکتوب، ۱۳۸۷ش.
- یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، [بیتا].
پیوند به بیرون