قیام یحیی بن عبدالله
| مکان/خاستگاه | دیلم |
|---|---|
| رهبر/رهبران | یحیی بن عبدالله |
| زمینهها/علل | ستم عباسیان |
| نتایج/پیامدها | شکست قیام یحیی بن عبدالله بدون خونریزی |
قیام یحیی بن عبدالله از قیامهای علویان در دوران خلافت هارون عباسی بود. یحیی بن عبدالله از نوادگان امام حسن(ع) و از بزرگان طالبیان بود که زیر نظر امام صادق(ع) تربیت یافت. او پس از واقعه فخ، بهدلیل تهدیدات عباسیان، به مناطق مختلفی از جمله یمن، مصر، مغرب و خراسان سفر کرد. در نهایت، در سال ۱۷۵ق به دیلم پناه برد و با حمایت مردم آن منطقه، قیام خود را آغاز کرد.
یحیی در دیلم ادعای خلافت نمود و توانست حمایت گستردهای از مردم به خصوص شیعیان و زیدیان و حتی شخصیتهای برجستهای چون محمد بن ادریس شافعی را جلب کند. وی سپاهیان زیادی در دیلم گرد آورد. این تحولات موجب نگرانی شدید هارون عباسی شد و نیروهای زیادی را به فرماندهی فضل بن یحیی برمکی برای مقابله با او اعزام کرد.
فضل بن یحیی تلاش کرد بدون خونریزی قیام را سرکوب کند و با ارسال اموال و مکاتبات متعدد، فرمانروای دیلم را متقاعد به تسلیم یحیی نمود. یحیی نیز پذیرفت و با دریافت اماننامهای از هارون، تسلیم شد. این اماننامه به خط هارون و با تأیید بزرگان عباسی و هاشمیان تنظیم شد. پس از تسلیم یحیی، هارون برخی از یاران یحیی را زندانی کرد. یحیی از ذکر نام یارانش خودداری کرد تا از آسیب به آنها جلوگیری کند. در نهایت گفتهشده یحیی به دست عاملان هارون به قتل رسید.
رهبر قیام
یحیی بن عبدالله بن حسن مثنی معروف به صاحب دیلم،[۱] از نوادگان امام حسن(ع)[۲] و از بزرگان طالبیان در دوران خلافت هادی و هارون عباسی بود.[۳] وی زیر نظر امام صادق(ع) تربیت یافت[۴] و از ایشان[۵] و دیگر امامان،[۶] احادیث بسیاری نقل کرده است.
یحیی در قیام صاحب فخ شرکت نمود و شکست این خیزش، زمینهساز حرکتش به دیلم و شورش علیه عباسیان شد.[۷] یحیی پس از تسلیم در شرایطی نامعلوم درگذشت و برخی منابع از قتل او به دست عاملان هارون سخن گفتهاند.[۸]
قبل از ورود به دیلم
یحیی پس از واقعه فخ[۹] بهدلیل هراس از سرنوشت برادرانش، نفس زکیه و قتیل باخمری،[۱۰] مدتی در خفا به سر برد و در شهرها به دنبال مکانی امن میگشت.[۱۱] او ابتدا به یمن سفر کرد و سپس به مصر و مغرب رفت.[۱۲] در ادامه، یحیی بهطور مخفیانه به عراق رفت و بعداً به بلاد خراسان[۱۳] ری و ماوراء النهر سفر کرد.[۱۴] تلاش هارون برای دستگیری او شدت گرفت[۱۵] و هارون در کوششهای خود برای بازداشت یحیی از هیچ تلاشی دریغ نکرد.[۱۶]
یحیی در نهایت به خاقان پادشاه ترکستان پناه برد[۱۷] و با حدود ۱۷۰ نفر از یارانش در نزد او اقامت گزید.[۱۸] این اقامت به مدت ۳۰ ماه طول کشید.[۱۹] در این زمان، نامهنگاریهای هارون با خاقان برای تسلیم کردن یحیی ادامه داشت، اما خاقان بهدلیل پیروی یحیی از اصول اسلامی و اینکه او نواده پیامبر اسلام(ص) و شیخی عالم است، از این کار امتناع ورزید.[۲۰] گفته شده که خاقان به دست یحیی در خفا مسلمان شده بود.[۲۱] یحیی پس از گذشت مدت زمانی به سمت منطقه، جبال،[۲۲] طبرستان و سپس دیلم عزیمت کرد.[۲۳]
زمان و چگونگی عزیمت به منطقه دیلم
یحیی بن عبدالله در سال ۱۷۵ق[۲۴] با هفتاد نفر از یارانش[۲۵] به دیلم گریخت[۲۶] و بهصورت ناشناس وارد آنجا شد.[۲۷] او به پادشاه آن منطقه پناه برد.[۲۸] انتخاب دیلم بهدلیل سابقه همکاری این منطقه با علویان پیش از یحیی بود و او امیدوار بود که بتواند اعتماد دیلمیان را به خود جلب کند.[۲۹] در همان سال، یحیی دعوتش را در دیلم اعلام کرد[۳۰] و در سال ۱۷۶ق[۳۱] با حمایت فرمانروای دیلم قیام کرد.[۳۲]
یحیی در دیلم ادعای خلافت کرد[۳۳] و مردم را بهسوی خود برای قیام دعوت کرد.[۳۴] دعوت یحیی بهویژه در حرمین، یمن، مصر[۳۵] و عراق مورد استقبال قرار گرفت و بیعتهای فراوانی با او صورت گرفت.[۳۶] از جمله بیعتکنندگان شخصیتهای برجستهای چون محمد بن ادریس شافعی، عبدربّه بن علقمه، سلیمان بن جریر، بشر بن معتمر و حسن بن صالح اشاره بودند.[۳۷] این تحولات باعث شد که مردم[۳۸] به خصوص شیعیان[۳۹] از نقاط مختلف به سمت دیلم عزیمت کنند، و یاران یحیی در دیلم افزایش بیابند.[۴۰]
در این میان، اهالی کوفه نیز در قیام یحیی حضور یافتند.[۴۱] همچنین، برخی از زیدیان مانند حسن بن صالح بن حی در این قیام شرکت کردند، اما اختلافنظرهایی با یحیی داشتند.[۴۲] [یادداشت ۱] یحیی برای جنگ آمادهسازیهای لازم را انجام داد.[۴۳] و توانست سپاهیان زیادی را در گیلان جمعآوری کند.[۴۴]
گفته شده اعتقاد مردم به استحقاق یحیی برای امامت، منجر به بیعت گسترده با او شد.[۴۵] یحیی پس از مدتی به طبرستان رفت و پادشاه طبرستان «جَستان» از یحیی حمایت کرد.[۴۶]
مقابله با قیام یحیی توسط هارون
قدرت یافتن یحیی در دیلم در زمان حضور هارون و مأمون در قزوین بود[۴۷] و این موضوع باعث ناراحتی شدید هارون شد.[۴۸] هارون با پادشاه دیلم مکاتبه کرد و ضمن تهدید او، خواستار تسلیم کردن یحیی شد.[۴۹] هارون بهدلیل واهمه از قدرت یحیی، ۵۰ هزار نفر[۵۰] یا بنا بر گزارشی ۸۰ هزار نیرو به فرماندهی فضل بن یحیی برمکی به دیلم اعزام کرد.[۵۱] و فرماندهان ارشد نظامی عباسی را همراه فضل فرستاد.[۵۲]
هارون برای حل غائله یحیی، به فضل دستور داد که بدون خونریزی و با استفاده از اموال، مسئله را حل کند.[۵۳] او تمامی ولایت مشرق و خراسان[۵۴] و همچنین حکومتهای جبال، ری، جرجان، طبرستان و قومس را به فضل واگذار کرد.[۵۵] فضل به سمت دیلم حرکت کرد و نامههای پی در پی به همراه هدایا به یحیی ارسال شد.[۵۶] او اموال فراوانی را بین مردم، بهویژه شعرا تقسیم کرد تا بتواند بدون درگیری مسئله را حل کند.[۵۷]
تسلیم شدن یحیی
فضل پس از استقرار در طالقان[۵۸] و سپس اردوی یکساله در ری[۵۹] وارد مکاتبات متعددی با یحیی شد[۶۰] و از روشهای گوناگونی برای تسلیم کردن او استفاده کرد.[۶۱] فضل همچنین با پادشاه دیلم مکاتبه کرد و با ارسال اموال، او را متقاعد کرد.[۶۲] در نهایت، فضل بن یحیی برمکی با پرداخت یک میلیون درهم به فرمانروای دیلم، شرایط خروج یحیی را تسهیل نمود.[۶۳] پادشاه دیلم یحیی را تسلیم کرد بهشرطی که به او امان داده شود و از قتل در امان بماند.[۶۴]
بهباور برخی محققان یحیی از خیانت احتمالی پادشاه دیلم هراس داشت[۶۵] و زمانیکه از سستی او آگاه شد، تسلیم شد.[۶۶] همچنین، قدرت سپاه فضل[۶۷] [یادداشت ۲] و مکاتبات هارون و تهدیدات پادشاه دیلم توسط او[۶۸] و همچنین پراکندگی یاران و نظر منفی آنها نسبت به یحیی و تشدید اختلافات در این تصمیم مؤثر بود.[۶۹] گفته شده او از اینکه توانسته بود در دل ظالمان ترس ایجاد کند خدا را شاکر بود و بقیه را به قضای الهی واگذار کرد.[۷۰]
یحیی از فضل امان خواست و فضل نیز با درخواست او موافقت کرد[۷۱] وی با تسلیم درصورتیکه اماننامهای به خط هارون و بر اساس متن پیشنهادی او نوشته شود، موافقت کرد.[۷۲] هارون درخواست امان یحیی را قبول کرد[۷۳] و تمامی شرایط یحیی برای تسلیم را پذیرفت.[۷۴] او به خط خود اماننامهای نوشت[۷۵] و متن پیشنهادی و شهود منتخب یحیی را تأیید نمود.[۷۶] هارون از پذیرش تسلیم و تنظیم اماننامه بسیار خوشحال بود و بزرگان عباسی نیز آن را امضا کردند.[۷۷] قضات، فقها و بزرگان بنیهاشم[۷۸] به همراه تمامی هاشمیان[۷۹] نیز آن را امضا نمودند. ضمانتنامه در دو نسخه تنظیم شد و یکی از آنها در اختیار یحیی و دیگری نزد فضل قرار گرفت.[۸۰] و هدایای فراوانی به همراه اماننامه از طریق فضل برای یحیی ارسال گردید.[۸۱] یحیی از نگارش اماننامه به دست هارون بسیار خوشحال شد.[۸۲]
فضل با تسلیم یحیی بدون خونریزی از شأن و منزلت بالایی نزد هارون برخوردار شد.[۸۳] این موضوع مورد توجه شاعران قرار گرفت و اشعاری در این زمینه سروده شد.[۸۴]
یاران یحیی
ابوالفرج اصفهانی در کتاب مقاتل الطالبیین به ذکر نام محدثان و علمایی پرداخته است که در قیام یحیی شرکت داشتند. از جمله این افراد میتوان به یحیی بن مساور، عامر بن کثیر السراج و سهل بن عامر بجلی اشاره کرد.[۸۵] هارون، علی بن هاشم بن برید، عبد ربه بن علقمه و مخول بن ابراهیم نهدی را بهعلت همراهی یحیی، مدت ۱۰[۸۶] یا ۱۲ سال زندانی کرد.[۸۷] هارون از یحیی خواست تا یاران خود را معرفی کند؛ اما یحیی از ذکر نامشان خودداری کرد؛ زیرا میدانست که ممکن است هارون آنها را به قتل برساند.[۸۸] هارون حتی پس از گذشت چهار سال از پایان قیام یحیی، به پیگیری برای دستگیری اصحاب او ادامه داد.[۸۹]
پانویس
- ↑ صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۲؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۹۸؛ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۲۷۰.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۲، ص۱۹۸.
- ↑ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۵۴.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۳۸۹.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۳۸۸.
- ↑ شیخ صدوق، علل الشرائع، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۴۵؛ شیخ طوسی، الامالی، ۱۴۱۴ق، ص۳۰۸، ۶۵۵-۶۵۶.
- ↑ بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۳ش، ج۴، ص۱۱۸۷.
- ↑ ابنطقطقی، الفخری، ۱۴۱۸ق، ص۱۹۵.
- ↑ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۵۴.
- ↑ ابنطقطقی، الفخری، ۱۴۱۸ق، ص۱۹۳.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۳۹۰.
- ↑ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۵۴.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۰۸.
- ↑ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۵۴.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۴۴۲.
- ↑ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۵۴.
- ↑ ابنعماد حنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۳۷؛ عامری حرضی، غربال الزمان، ۱۴۰۵ق، ص۱۷۹.
- ↑ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۵۴.
- ↑ ابنعماد حنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۳۷؛ عامری حرضی، غربال الزمان، ۱۴۰۵ق، ص۱۷۹.
- ↑ ابنعماد حنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۳۷.
- ↑ عامری حرضی، غربال الزمان، ۱۴۰۵ق، ص۱۷۹.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۳، ص۱۳۶.
- ↑ ابنعماد حنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۳۷.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۴۱؛ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۹، ص۱۰؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۱، ص۱۲.
- ↑ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۲، ص۴۵۶.
- ↑ مستوفی قزوینی، تاریخ گزیده، ۱۳۶۴ش، ص۷۹۰.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۳۹۰.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۴۲.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۳۹۴؛ محلی، الحدائق الوردیه، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۳۳۰.
- ↑ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۵۴.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۴۲؛ مناهل الضرب فی أنساب العرب، ص۳۰۹
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۰۸.
- ↑ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۱، ص۱۲.
- ↑ ابنعماد حنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۳۷؛ عامری حرضی، غربال الزمان، ۱۴۰۵ق، ص۱۷۹.
- ↑ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۵۴.
- ↑ ابنعماد حنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۳۷.
- ↑ ابنعماد حنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۳۷؛ عامری حرضی، غربال الزمان، ۱۴۰۵ق، ص۱۷۹.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۴۲؛ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۲۷۳؛ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۹، ص۱۶؛ ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۱۶۷.
- ↑ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۱، ص۱۲.
- ↑ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۲۷۳؛ ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۱۶۷.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۳۹۲.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۳۹۲.
- ↑ ابنحیون، شرح الأخبار، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۳۰.
- ↑ بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۳ش، ج۴، ص۱۱۸۷.
- ↑ ابنطقطقی، الفخری، ۱۴۱۸ق، ص۱۹۳.
- ↑ مستوفی قزوینی، تاریخ گزیده، ۱۳۶۴ش، ص۳۰۴-۳۰۵، ۷۹۰.
- ↑ مستوفی قزوینی، تاریخ گزیده، ۱۳۶۴ش، ص۷۹۰.
- ↑ ابنطقطقی، الفخری، ۱۴۱۸ق، ص۱۹۳.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۰۸.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۴۲؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۱، ص۱۲؛ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۲۷۳.
- ↑ عامری حرضی، غربال الزمان، ۱۴۰۵ق، ص۱۷۹.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۴۲، ابنمسکویه، تجارب الامم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۵۰۷؛ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۹، ص۱۶.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۳۹۲.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۳۹۲.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۴۲؛ ابنمسکویه، تجارب الامم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۵۰۷.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۴۲.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۴۲.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۴۲؛ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۲۷۳.
- ↑ بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۳ش، ج۴، ص۱۱۸۷؛ گردیزی، زین الأخبار، ۱۳۶۳ش، ص۱۶۰-۱۶۱.
- ↑ ابنحیون، شرح الأخبار، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۳۰.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۴۲-۲۴۳؛ ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۱۶۷.
- ↑ ابنعماد حنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۳۷؛ عامری حرضی، غربال الزمان، ۱۴۰۵ق، ص۱۷۹.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۴۳؛ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۹، ص۱۶.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۳، ص۱۳۶.
- ↑ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۵۴.
- ↑ ابنعماد حنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۳۷؛ عامری حرضی، غربال الزمان، ۱۴۰۵ق، ص۱۷۹-۱۸۰.
- ↑ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۱، ص۱۲.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۰۸.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۳۹۳.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۳۹۳.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۰۸.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۴۳؛ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۹، ص۱۶.
- ↑ ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۱۶۷؛ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۲۷۳.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۴۴۲.
- ↑ ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۱۶۷؛ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۲۷۳.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۳۹۳.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۴۳؛ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۹، ص۱۶-۱۷.
- ↑ گردیزی، زین الأخبار، ۱۳۶۳ش، ص۱۶۱.
- ↑ ابنطقطقی، الفخری، ۱۴۱۸ق، ص۱۹۳.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۳۹۳؛ عامری حرضی، غربال الزمان، ۱۴۰۵ق، ص۱۸۰.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۴۳؛ ابنکثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۱۶۷.
- ↑ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۱، ص۱۲
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۴۳؛ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۲۷۳.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۴۳-۲۴۴؛ ابنمسکویه، تجارب الامم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۵۰۸؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۳۹۴.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۴۰۴.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۴۰۵.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۴۰۴-۴۰۵.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۴۰۳؛ محلی، الحدائق الوردیه، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۳۵۳.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۴۰۵.
یادداشت
- ↑ این اختلافات منجر به بروز مشکلاتی شد و برخی از یاران یحیی تحتتأثیر این اختلافات منحرف شدند.(ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۳۹۲.)
- ↑ یحیی علت تسلیمش را ناتوانی در مقاومت بهدلیل کمبود یاران در برابر سپاه پرتعداد فضل میدانست.(طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۴۴؛ ابنمسکویه، تجارب الامم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۵۰۸-۵۰۹؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۳۹۳.)
منابع
- ابنجوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۲ق.
- ابنحیون، نعمان بن محمد، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار(ع)، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۹ق.
- ابنخلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و...، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
- ابنسعد، محمد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ق.
- ابنطقطقی، محمد بن علی بن طباطبا، الفخری فی الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، تحقیق عبدالقادر محمد مایو، بیروت، دارالقلم العربی، ۱۴۱۸ق.
- ابنعماد حنبلی، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب فی أخبار من ذهب، دمشق،دار ابنکثیر، ۱۴۰۶ق.
- ابنکثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
- ابنمسکویه الرازی، ابو علی، تجارب الأمم، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
- ابوالفرج اصفهانی، علی بن الحسین، مقاتل الطالبیین، تحقیق سید احمد صقر، بیروت، دارالمعرفة، بیتا.
- اعرجی، جعفر بن محمد، مناهل الضرب فی أنساب العرب، قم، کتابخانه عمومی آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۱۹ق.
- بلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق.
- ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
- زرکلی، خیر الدین، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، قم، کتابفروشی داوری، ۱۳۸۵ش.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، قم، دارالثقافة، ۱۴۱۴ق.
- صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد(ع)، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
- طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق.
- عامری حرضی، یحیی بن ابیبکر، غربال الزمان فی وفیات الأعیان، دمشق، دارالخیر، ۱۴۰۵ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- گردانیده منسوب به بلعمی، تاریخنامه طبری، تحقیق محمد روشن، تهران، البرز، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
- گردیزی، عبدالحی بن ضحاک، زین الاخبار، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۳ش.
- محلی، حمید بن احمد، الحدائق الوردیة فی مناقب الأئمة الزیدیة، صنعا، مکتبة بدر، ۱۴۲۳ق.
- مستوفی قزوینی، حمدالله بن ابیبکر، تاریخ گزیده، تحقیق عبدالحسین نوایی، تهران، امیر کبیر، چاپ سوم، ۱۳۶۴ش.
- مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت،دار صادر، بیتا.