سید رضا هندی
شناسنامه | |
---|---|
نام کامل | سید رضا موسوی هندی لکهنوئی |
نسب | امام هادی(ع) |
زادروز | ۸ ذیالقعده سال ۱۲۹۰ق |
شهر تولد | نجف |
کشور تولد | عراق |
تاریخ درگذشت | ۲۱ جمادیالاول سال ۱۳۶۲ق |
آرامگاه | نجف |
اطلاعات علمی و مذهبی | |
اساتید | سید محمد طباطبایی، محمدطه نجف، حسن بن صاحب الجواهر، ملا محمد شربیانی، محمدکاظم خراسانی. |
سید رضا موسوی هندی لکهنوئی (۱۲۹۰-۱۳۶۲ق) مشهور به سید رضا هندی، شاعر و از علمای شیعه دوازده امامی. وی از نوادگان امام هادی(ع) بود. قصیده کوثریه را درباره توسل به پیامبر اکرم(ص) و مدح امام علی(ع) سروده و چند کتاب نیز تألیف کرد. بهگفته مورخان، شخصیت ادبی بر شخصیت فقهی او غالب بوده است.
زندگینامه
سید رضا هندی در ۸ ذیالقعده سال ۱۲۹۰ق در نجف زاده شد.[۱] پدرش سید هاشم بود و نسب خاندان وی به امام هادی(ع) میرسد.[۲] وی در سال ۱۲۹۸ق همراه پدرش به سامرا سفر کرد و در درس سید محمدحسن شیرازی حضور یافت. بهگفته سید محسن امین، سید رضا سیزده سال در سامرا برای یادگیری ادبیات عرب تحصیل کرد و در سال ۱۳۱۱ق برای ادامه تحصیل و تدریس به نجف بازگشت. او به فقه و اصول علاقه زیادی داشت، در ضمن به حفظ و سرودن شعر هم میپرداخت.[۳]
سید رضا هندی ۲۱ جمادیالاول سال ۱۳۶۲ق در فیصلیه عراق بر اثر بیماری از دنیا رفت و جنازهاش برای دفن به نجف انتقال یافت.[۴] سید ابوالحسن اصفهانی در مسجد شیخ انصاری بر او نماز خواند. وی سرانجام در مقبره خانوادگی خود به خاک سپرده شد.[۵] [یادداشت ۱]
ذائقه شعری
عبدالصاحب موسوی (مؤلف کتاب حرکة الشعر فی النجف) دلیل شهرت سید رضا هندی را تسلط و مهارت او در شعر و ادبیات دانسته و گفته که او حدود چهل سال با ادیبان معروفی مثل سید جعفر حلی، شیخ محمدجواد شبیبی، شیخ هادی کاشف الغطاء و محمد سماوی نجفی ارتباط داشته و با آنان محافل شعری و ادبی برگزار میکرد.[۶]
قصیده کوثریه
مشهورترین شعر سید رضا هندی قطعه معروف به «قصیده کوثریه» است که توسط برخی از علما مثل سید تقی طباطبایی قمی در مجالس اهل بیت(ع) خوانده شده است.[۷] قصیده کوثریه را برخی گروههای تواشیح بهصورت جمعخوانی اجرا کردهاند.[۸]
در نقد و بررسی این قصیده چندین جلسه نقد برگزار و نیز چند پایاننامه نوشته شدهاست.[۹] بهگفته مؤلف کتاب «حرکة الشعر فی النجف» قصیده کوثریه دارای ۵۴ بیت است که ۲۴ بیت اول آن درباره توسل به پیامبر اکرم و بقیه ابیات درباره فضایل امام علی(ع) است. سید محمدحسین حسینی تهرانی نیز با شاهد آوردن از ابیات اول، دوم، دوازدهم و شانزدهم قصیده، بر آن است که این شعر با توسل به پیامبر(ص) شروع شده و از بیت ۲۵ خطاب به علی بن ابیطالب است.[یادداشت ۲][۱۰]
اساتید
سید محسن امین اساتید سید رضا هندی را اینطور نقل کرده:
- آخوند خراسانی
- سید محمد طباطبایی
- محمد طه نجف
- شیخ حسن بن صاحب الجواهر
- ملا محمد شرابیانی.[۱۱]
وی همچنین از اسدالله زنجانی، سید حسن صدر و سید ابوالحسن اصفهانی اجازه روایت دریافت کرده است.[۱۲]
تألیفات
سید رضا هندی تألیفاتی در موضوعات مختلف داشته که معروفترین آنها عبارتند از:
- الوافی فی شرح الکافی فی العروض و القوافی (عروض و قافیه)
- سَبیکَة العَسجَد فی التاریخ بأبجد (تاریخ ابجد)
- المیزان العادل بین الحق و الباطل (نبوت پیامبر اسلام)
- دُرَر البُحور فی العَروض (عروض و قافیه)
- شرح علی باب الظِهار (فقه)
- الرحلة الحجازیة (سفرنامه حج)
- بُلغَةُ الراحل (مسائل اعتقادی).[۱۳]
متن شعر | ترجمه |
سَوّدْتُ صَحیفةَ أعْمالی *** وَ وَکَلتُ الأمْرَ إلی حَیْدَر |
من نامه اعمال خود را سیاه کردهام *** و لیکن امر خود را به حیدر واگذار نمودهام |
هُوَ کَهْفی مِنْ نُوَبِ الدُّنْیا *** وَ شَفیعی فی یَوْمِ الْمَحْشَر |
اوست پناهگاه من در نوائب و مصائب دنیا *** و اوست شفیع من در روز رستاخیز |
قدْ تَمّتْ لی بِوِلایَتِهِ *** نِعَمٌ جَمّتْ عَنْ أنْ تُشْکَر |
در پرتو ولایت او نعمتهای فراوانی به من ارزانی شدهاست *** که از شکر و سپاس برتر است |
لاصیبُ بِها الحَظّ الأوْفی *** وَ أخَصّصُ بِالسّهْمِ الأوْفرِ |
برای آنکه در اثر آن نعمت، من به نصیب فراوانتر برسم *** و به سهمیه بیشتری اختصاص یابم |
بِالحِفْظِ مِن النّارِ الکُبْری *** وَ الأمْنِ مِن الفَزَعِ الأکبرِ |
در مصونیت از بزرگترین آتشهای قیامت *** و امان از بزرگترین فزع و دهشت روز باز پسین |
هلْ یَمنعُنی وَ هوَ السّاقی *** أنْ أشْربَ مِنْ حَوْضِ الکَوثَر |
آیا میشود او مرا از آشامیدن آب حوض کوثر منع کند؟ *** در حالی که او ساقی کوثر است |
أمْ یَطرُدُنی عَنْ مائِدةٍ *** وُضِعتْ لِلقانعِ وَ المُعترّ |
آیا میشود او مرا از سفرهای، که برای مسکین سائل *** گسترده شدهاست، جلوگیری نماید؟ |
یا مَنْ قَدْ أنْکَرَ مِن آیاتِ *** أبی حَسَنٍ ما لایُنکَر |
ای، کسی که تو درباره ابوالحسن انکار *** آیات و شواهدی را مینمائی که ابداً قابل انکار نیست! |
إنْ کنتَ لِجَهلِک بِالأیّامِ *** جَحَدتَ مقامَ ابی شُبّر |
اگر تو از روی جهل به تاریخ وقایع و حوادث روزگار *** مقام ابوشبر (علی) را انکار میکنی! |
فاسْأل بدراً وَ اسْألْ أحُداً *** وَ سَلْ الأحْزابَ وَ سلْ خَیبَر |
پس درباره او از بدر سؤال کن! و اُحُد سؤال کن! *** و از احزاب بپرس! و از خیبر بپرس |
مَنْ دَبَّرَ فِیهَا الْأمْرَ وَ مَنْ أرْدَی *** الْأبْطَالَ وَ مَنْ دَمَّرْ |
چه کسی تدبیر امور را نمود؟ *** و چه کسی شجاعان روزگار را به زمین انداخت؟ |
مَنْ هَدَّ حُصُونَ الشِّرْکِ وَ مَنْ *** شَادَ الاسْلَامَ وَ مَنْ عَمَّرْ |
چه کسی قلعههای شرک را واژگون ساخت؟ *** و چه کسی اسلام را بلند نمود؟ و چه کسی اسلام را آباد کرد؟ |
مَنْ قَدَّمَهُ طه وَ عَلَی *** أهْلِ الْإیمَانِ لَهُ أمَّرْ |
چه کسی او را حضرت طه بر همه مردم مقدم داشت؟ *** و او را بر جمیع اهل ایمان امیر نمود؟ |
قَاسَوْکَ أبَاحَسَنٍ بِسِوَاکَ *** وَهَلْ بَالطَّوْدِ یُقَاسُ الذَّرّْ |
ای، ابوالحسن تو را با غیر تو مقایسه کردند؛ *** مگر میشود کوه را با ذره مقایسه کرد؟ |
أنَّی سَاوَوْکَ بِمَنْ نَاوَوْکَ *** وَهَلْ سَاوَوْا نَعْلَیْ قَنْبَرْ |
چگونه تو را با کسانی که با تو دشمنی کردند مساوی شمردند؟ *** و آیا با دو لنگه نعلین قنبر: غلام تو برابر شوند |
مَنْ غَیْرُکَ مَنْ یُدْعَی لِلْحَرْبِ *** وَللْمِحْرَابِ وَللْمِنْبَرْ |
چه کسی غیر از تو بود که هم برای جنگ *** و هم برای محراب، و هم برای منبر خوانده شود؟ |
أفْعَالُ الْخَیْرِ إذَا انْتَشَرتْ *** فِی النَّاسِ فَأنْتَ لَهَا مَصْدَرْ |
تمام کارهای شایسته انتشار یابد *** در میان مردم از تو سرچشمه گرفتهاست |
وَ إذَا ذُکِرَ الْمَعْروفُ فَمَا *** لِسِوَاکَ بِهِ شَیُ یُذْکَرْ |
و چون کارهای نیکو را نام ببرند، همهاش برای توست *** و برای غیر تو چیز قابل ذکری نیست |
أحْیَیْتَ الدَّینَ بِأبْیَضَ قَدْ *** أوْدَعْتَ بِهِ الْمَوْتَ الْأحْمَرْ |
دین خدا را زنده کردی با شمشیر برّانی *** که مرگ سرخ را در آن به ودیعت نهفته بودی |
قُطْباً لِلْحَرْبِ یُدِیرُ الضَّرْبَ *** وَ یَجْلُو الْکَرْبَ بِیَوْمِ الْکَرّ |
شمشیر تو قطب مدار جنگ بود، که برای جدا کردن در دوران بود *** و در روز حمله، غصه و اندوه را میزدود |
فَاصْدَعْ بِالْأمْرِ فَنَاصِرُکَ *** التَّبَّارُ (البَّتَّارُ) وَشَانِئُکَ الْأبْتَرْ |
پس اعلان به امر خود کن! چون یاری کننده تو *** هلاک کننده و برنده و کوبنده است؛ و مذمت کننده تو دم بریدهاست |
لَوْلَمْ تُؤمَرْ بِالصَّبْرَ وَ کَظْمِ *** الْغَیْظِ وَلَیْتَکَ لَمْ تُؤَمَرْ |
چنانچه تو مأمور به صبر و شکیبائی و فرونشاندن *** خشم و غضب نبودی و ایکاش که مأمور نبودی |
مَانَالَ الْأمْرَ أخُو تَیْمٍ *** وَلَا تَنَاوَلَهُ مِنْهُ حَبْتَرْ |
به امر خلافت، اخوتیم (ابوبکر) نائل نمیشد *** و سپس حبتر (عمر) به ولایت از ناحیه او نمیرسید |
مَا آلَ الْأمْرُ إلَی التَّحْکِیمِ *** وَ زَاَیَلَ مَوْقِفَهُ الْأشْتَرْ |
پس بازگشت امر به تحکیم حکمین منتهی نمیشد *** و مالک اشتر از موقف خود در نبرد مفارقت نمینمود |
لَکِنَّ أعْرَاضَ الْعَاجِل مَا *** عَلِقَتْ بِرِدَائِکَ یَا جَوْهَرْ |
و لیکن اعراض این دنیای عاجل *** به ردای تو نچسبید و تعلق نگرفت، ای نادره جوهر عالم وجود |
أنْتَ الْمُهْتَمُّ بِحِفْظِ الدَّینِ *** وَ غَیْرُکَ بِالدُّنْیَا تَغْتَرّ |
تو یگانه فردی بودی که برای دین خدا اهتمام نمودی *** و غیر تو به دنیا مغرور شد |
أفْعَالُکَ مَا کَانَتْ فِیهَا *** إلَّا ذِکْرَی لِمَنِ اذَّکَّرْ |
هیچ یک از افعال و کردار تو نیست *** مگر آنکه برای افراد متذکر و حق جو، موجب تذکر و یادآوری شود |
حُجَجاً ألْزَمْتَ بِهَا الْخُضَمآءَ *** وَ تَبْصِرَهً لِمَنِ اسْتَبْصَرْ |
آن افعال حجت هائی است که با آن دشمنان را ملزم کردهای *** و موجب بیداری است برای کسانی که بخواهند مستبصر باشند و بصیرت بیابند |
آیَاتُ جَلَالِکَ لَا تُحْصَی *** وَ صِفَاتُ کَمَالِکَ لَا تُحْصَرْ |
نشانههای جلال و آیات عظمت تو به شمارش در نمیآید *** و صفات کمال تو نیز قابل شمردن نیست |
مَنْ طَوَّلَ فِیکَ مَدَائِحَهُ *** عَنْ أدْنَی وَاجِبِهَا قَصَّرْ |
کسی که درباره تو مدیحههای خود را طولانی کند *** باز هم از عهده اداء حق واجب تو کوتاهی کردهاست |
فَاقْبَلْ یَا کَعْبَهَ آمَالِی *** مِنْ هَدْیِ مَدِیحِیِ مَا اسْتَیْسَرْ |
پس ای، کعبه آمال من بپذیر *** از مدائح من این مقدار مختصر را که به عنوان قربانی خود به پیشگاه تو هدیه آوردهام».[۱۴] |
پانویس
- ↑ شبّر، أدب الطّف أو شعراء الحسین(ع)، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۲۴۲.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، بیتا، ج۷، ص۲۳.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، بیتا، ج۷، ص۲۳.
- ↑ سماوی، الطلیعة من شعراء الشیعة، بیتا، ج۱، ص۳۵۳.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، بیتا، ج۷، ص۲۳.
- ↑ موسوی، حرکة الشعر فی النجف، بیتا، ص۲۲۶.
- ↑ «قصیده زیبای کوثریه-آیت الله سیدمحمدتقی طباطبایی قمی»، سایت آپارات.
- ↑ «قصیده کوثریه اثر جدید گروه محمد رسول الله (ص) در وصف امام علی»، سایت خبر فارسی.
- ↑ هندی، «قصیده کوثریه»، ص۲۹۲-۳۰۱.
- ↑ طهرانی، امامشناسی، ج۷، ص۲۸۵-۲۹۳.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، بیتا، ج۷، ص۲۳.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، بیتا، ج۷، ص۲۳.
- ↑ رضا الهندی، دیوانه، بیتا، ص۱۰.
- ↑ موسوی، حرکة الشعر فی النجف، بیتا، ص۲۲۸ و طهرانی، امام شناسی، ج۷، ص ۲۸۵-۲۹۳.
یادداشت
- ↑ در محله حویش نزدیک مسجد شیخ انصاری، در مقبره پدریش به خاک سپرده شد.
- ↑ سید محمدحسین حسینی تهرانی درباره این قصیده گفته است که الحق نغز و جالب سروده است. گويند که بهواسطه سرودن اين قصیده در مسابقاتی که بهمناسبت سرودن اشعار درباره امیرالمؤمنين(ع) در عراق صورت گرفت، برنده شد و جايزه و سَبَق را دريافت كرد، وَ لِكُلِّ بَيْتٍ بَيْتٌ فِي الْجَنَّهِ. رَحِمَهُ اللهُ رَحْمَةً وَاسِعَةً وَ حَشَرَهُ مَعَ مَوَالِيهِ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ. (برای هر بیتی از شعرش بیتی (خانهای) در بهشت نصیبش باد. خداوند با رحمت بیکرانش او را فرابگیرد و با اولیای خود محشورش فرماید به حق محمد وآل محمد (ع).
منابع
- امین، سید محسن، اعیان الشیعة، بیجا، بینا، بیتا.
- سماوی، شیخ محمد، الطلیعة من شعراء الشیعة، بیجا، بینا، بیتا.
- شبّر، جواد، أدب الطّف أو شعراء الحسین، بیجا، دارالمرتضی، ۱۴۰۹ق.
- «قصیده زیبای کوثریه-آیت الله سیدمحمدتقی طباطبایی قمی»، سایت آپارات.
- «قصیده کوثریه اثر جدید گروه محمد رسول الله (ص) در وصف امام علی»، سایت خبر فارسی.
- موسوی هندی، سید رضا، دیوان السید رضا الهندی، بیروت، دارالأضواء، ۱۴۰۹ق.
- موسوی، عبدالصاحب، حرکة الشعر فی النجف، بیروت، دارالزهرا، ۱۹۹۸م.
- هندی، سید رضا، «قصیده کوثریه»، در مجله اخلاق، زمستان ۱۳۷۹ و بهار ۱۳۸۰ش، ش۴-۵.