پرش به محتوا

ابوالقاسم فردوسی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
Ma.rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
Ma.rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۷۹: خط ۷۹:
شاهنامه اثر فردوسی، یکی از مهم‌ترین یادگارهای ادب و هنر جهان، میراث پارسی‌زبانان است. این کتاب مجموعه داستان‌های حماسی و وقایع تاریخی ایران زمان [[ساسانیان]] است که به نظم درآمده و اغلب، متعلق به ایران خاوری و آسیای میانه است.<ref>استاریکوف، آلکسی آرکادیویچ، فردوسی و شاهنامه، ص۱ و ۲.</ref> شاهنامه، در قالب مثنوی و در حدود شصت هزار بیت (در اغلب نسخه‌ها پنجاه هزار بیت) <ref>شریفی، «شاهنامه»، ص۸۶۸.</ref> در وزن «بحر متقارب» از رایج‌ترین و معروف‌ترین اوزان شعر فارسی سروده شده است.<ref>نفیسی، «وزن شعر فردوسی»، ص۴۰۳.</ref> شاهنامه مشتمل است بر روایات اساطیری و پهلوانی و تاریخی از عهد کیومرث تا پایان روزگار یزگرد سوم ساسانی.<ref>شریفی، «شاهنامه»، ص۸۶۸.</ref> زرین‌کوب، شاهنامه را سند ارزش و عظمت زبان فارسی و روشن‌ترین گواه شکوه و رونق فرهنگ و تمدن کهن ایرانی و واجد احساسات عمیق وطنی و تعالیم لطیف اخلاقی می ‌داند.<ref>زرین‌کوب، با کاروان حُلّه، ص۳۹.</ref>
شاهنامه اثر فردوسی، یکی از مهم‌ترین یادگارهای ادب و هنر جهان، میراث پارسی‌زبانان است. این کتاب مجموعه داستان‌های حماسی و وقایع تاریخی ایران زمان [[ساسانیان]] است که به نظم درآمده و اغلب، متعلق به ایران خاوری و آسیای میانه است.<ref>استاریکوف، آلکسی آرکادیویچ، فردوسی و شاهنامه، ص۱ و ۲.</ref> شاهنامه، در قالب مثنوی و در حدود شصت هزار بیت (در اغلب نسخه‌ها پنجاه هزار بیت) <ref>شریفی، «شاهنامه»، ص۸۶۸.</ref> در وزن «بحر متقارب» از رایج‌ترین و معروف‌ترین اوزان شعر فارسی سروده شده است.<ref>نفیسی، «وزن شعر فردوسی»، ص۴۰۳.</ref> شاهنامه مشتمل است بر روایات اساطیری و پهلوانی و تاریخی از عهد کیومرث تا پایان روزگار یزگرد سوم ساسانی.<ref>شریفی، «شاهنامه»، ص۸۶۸.</ref> زرین‌کوب، شاهنامه را سند ارزش و عظمت زبان فارسی و روشن‌ترین گواه شکوه و رونق فرهنگ و تمدن کهن ایرانی و واجد احساسات عمیق وطنی و تعالیم لطیف اخلاقی می ‌داند.<ref>زرین‌کوب، با کاروان حُلّه، ص۳۹.</ref>


گفته‌اند شاهنامه چکیده و عصاره تمدن و فرهنگ قوم ایرانی است.<ref>سبحانی، سیفی، «حکیم طوس و شاهنامه»، ص۲۹.</ref> منتقدان ادبی اعتقاد دارند شاهنامه با گنجاندن تاریخ و افسانه ایران در بیش از پنجاه هزار بیت، در زنده‌کردن و رشد زبان فارسی نقشی بی‌نظیر داشته است.<ref>دشتی، «شاهنامه»، ص۲۵۸.</ref> فردوسی با سرودن شاهنامه به تحکیم اساس متزلزل قومیت ایرانی پرداخته و عزت ملی که به خمودی گراییده بود را بیدار ساخت.<ref>دشتی، «شاهنامه»، ص۲۵۹.</ref> [[حبیب یغمایی]] پژوهشگر ادبی، شاهنامه را شناسنامه ملت ایران،<ref>یغمایی، «سخنی درباره شاهنامه»، ص۲.</ref> و منوچهر مرتضوی ادیب و نویسنده، شاهنامه را موثق‌ترین و معتبرترین سند هویت تاریخی و ملی ایران می‌داند.<ref>مرتضوی، «فردوسی و شاهنامه»، ص۹.</ref> شاهنامه را منبعی بسیار غنی می‌دانند از استمرار هویت ملی از دنیای اسطوره‌ها و حماسه‌ها تا فرمانروایی شاهان ساسانی.<ref>خطیبی، «هویت ایرانی در شاهنامه»، ص۶۹. </ref>
گفته‌اند شاهنامه چکیده و عصاره تمدن و فرهنگ قوم ایرانی است.<ref>سبحانی، سیفی، «حکیم طوس و شاهنامه»، ص۲۹.</ref> و کمتر کتابی در میراث ارزنده ادب فارسی بدین حجم و بزرگی به آن می‌رسد.<ref>محجوب، سی قصه از شاهنامه، ص۵۱.</ref> منتقدان ادبی اعتقاد دارند شاهنامه با گنجاندن تاریخ و افسانه ایران در بیش از پنجاه هزار بیت، در زنده‌کردن و رشد زبان فارسی نقشی بی‌نظیر داشته است.<ref>دشتی، «شاهنامه»، ص۲۵۸.</ref> فردوسی با سرودن شاهنامه به تحکیم اساس متزلزل قومیت ایرانی پرداخته و عزت ملی که به خمودی گراییده بود را بیدار ساخت.<ref>دشتی، «شاهنامه»، ص۲۵۹.</ref> [[حبیب یغمایی]] پژوهشگر ادبی، شاهنامه را شناسنامه ملت ایران،<ref>یغمایی، «سخنی درباره شاهنامه»، ص۲.</ref> و منوچهر مرتضوی ادیب و نویسنده، شاهنامه را موثق‌ترین و معتبرترین سند هویت تاریخی و ملی ایران می‌داند.<ref>مرتضوی، «فردوسی و شاهنامه»، ص۹.</ref> شاهنامه را منبعی بسیار غنی می‌دانند از استمرار هویت ملی از دنیای اسطوره‌ها و حماسه‌ها تا فرمانروایی شاهان ساسانی.<ref>خطیبی، «هویت ایرانی در شاهنامه»، ص۶۹. </ref>


برخی ادعا می‌کنند، اسلوب و روش به شعر در آوردن [[شاهنامه]] از [[قرآن]] گرفته شده است هر چند که بلاغت قرآن بالاتر از آن است.<ref>امین، «مذهب فردوسی و ادیان در شاهنامه»، ص۱۴.</ref> فردوسی در شاهنامه بارها سخن از فرهنگ آورده و به‌دنبال پیوند فرهنگ [[ایران]] پیش و پس از [[اسلام]] با یکدیگر بوده است.<ref>فرهنگ در آیینه زبان و ادبیات فارسی، ۱۳۹۳ش، ص۳۶.</ref> اسلامی ندوشن، نویسنده و پژوهشگر ادبی برای شاهنامه چهار خصوصیت بارز نام می‌برد: یک. سند قومیت و نسبنامه مردم ایران است. دو. عصاره و چکیده تمدن و فرهنگ قوم ایرانی است. سه. شاهنامه یک کتاب انسانی است؛ نه فقط حماسه ایرانیان. چهار. شاهنامه یک اثر ادبی بی‌نظیر است.<ref>اسلامی ندوشن، زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه، ص۱۹.</ref>
برخی ادعا می‌کنند، اسلوب و روش به شعر در آوردن [[شاهنامه]] از [[قرآن]] گرفته شده است هر چند که بلاغت قرآن بالاتر از آن است.<ref>امین، «مذهب فردوسی و ادیان در شاهنامه»، ص۱۴.</ref> فردوسی در شاهنامه بارها سخن از فرهنگ آورده و به‌دنبال پیوند فرهنگ [[ایران]] پیش و پس از [[اسلام]] با یکدیگر بوده است.<ref>فرهنگ در آیینه زبان و ادبیات فارسی، ۱۳۹۳ش، ص۳۶.</ref> اسلامی ندوشن، نویسنده و پژوهشگر ادبی برای شاهنامه چهار خصوصیت بارز نام می‌برد: یک. سند قومیت و نسبنامه مردم ایران است. دو. عصاره و چکیده تمدن و فرهنگ قوم ایرانی است. سه. شاهنامه یک کتاب انسانی است؛ نه فقط حماسه ایرانیان. چهار. شاهنامه یک اثر ادبی بی‌نظیر است.<ref>اسلامی ندوشن، زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه، ص۱۹.</ref>
خط ۱۴۵: خط ۱۴۵:
*مرتضوی، منوچهر، «فردوسی و شاهنامه»، حافظ، شماره ۶۷، اسفند ۱۳۸۸ش.
*مرتضوی، منوچهر، «فردوسی و شاهنامه»، حافظ، شماره ۶۷، اسفند ۱۳۸۸ش.
*مستوفی قزوینی، حمد الله بن ابی بکر بن احمد، تاریخ گزیده، تحقیق عبد الحسین نوایی، تهران، امیر کبیر، چاپ سوم، ۱۳۶۴ش.
*مستوفی قزوینی، حمد الله بن ابی بکر بن احمد، تاریخ گزیده، تحقیق عبد الحسین نوایی، تهران، امیر کبیر، چاپ سوم، ۱۳۶۴ش.
*محجوب، محمدجعفر، سی قصه از شاهنامه، تهران، مروارید، ۱۳۸۹، ص۵۱.
*مصطفوی، رضا، [http://ensani.ir/fa/article/283367/ «چرا به فردوسی لقب حکیم داده‌اند»]، مجله قند پارسی، شماره ۲و۳، ۱۳۷۰ش.
*مصطفوی، رضا، [http://ensani.ir/fa/article/283367/ «چرا به فردوسی لقب حکیم داده‌اند»]، مجله قند پارسی، شماره ۲و۳، ۱۳۷۰ش.
*معتضد، خسرو، زندگی سخن سرای طوس حکیم ابوالقاسم فردوسی، تهران، نشر شرکت توسعه‌ای کتابخانه‌های ایران، چاپ نهم، ۱۳۸۵ش.
*معتضد، خسرو، زندگی سخن سرای طوس حکیم ابوالقاسم فردوسی، تهران، نشر شرکت توسعه‌ای کتابخانه‌های ایران، چاپ نهم، ۱۳۸۵ش.

نسخهٔ ‏۳ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۲۶

ابوالقاسم فردوسی
آرامگاه فردوسی در طوس
آرامگاه فردوسی در طوس
اطلاعات
نام کاملابوالقاسم حسن منصور
لقبفردوسی، حکیم سخن، حکیم طوس
زمینه فعالیتشعر
محل دفنطوس
هم‌زمان باشاه محمود غزنوی
مذهبشیعه
سبک نوشتاریحماسی
نمایشنامه‌هادیباچه‌ی نوین شاهنامه
دیوان اشعارشاهنامه
علت شهرتاشعار حماسی و ملی
تأثیرگذاشته برابن حسامِ خوسْفی



ابوالقاسم فردوسی، شاعر بزرگ ملی ایران و سراینده شاهنامهْ بزرگترین اثر حماسی ایران. او در یکی از روستا‌های خراسان به نام باژ در ۳۲۹ق به دنیا آمد و در ۴۱۱ق در هشتاد سالگی از دنیا رفت.

شاهنامه بزرگترین اثر حماسی ایران و یکی از مهم‌ترین آثار ادبیات ایران و جهان، سروده فردوسی است. این کتاب مجموعه داستان‌های حماسی و وقایع تاریخی ایران زمان ساسانیان است که به نظم درآمده و اغلب، متعلق به ایران خاوری و آسیای میانه است.

سید حسن امین، شیوه فردوسی در سرودن شاهنامه را برگرفته از شیوه قرآن می‌داند. برای فردوسی بزرگداشت‌هایی گرفته شده که از جمله آن‌ها هزاره فردوسی در سال ۱۳۱۳ش بوده است.

اکثر پژوهشگران ادبی و شاهنامه‌پژوهان اتفاق بر شیعه‌بودن فردوسی دارند. او در دیباچه کتاب و آغاز و انجام داستان‌ها، به توصیف و ستایش خداوند، پیامبر(ص) و طرفداری از تشیع و مدح علی(ع) پرداخته است.

جایگاه و اهمیت

ابوالقاسم حسن بن علی فردوسی طوسی[۱] که تاریخ تولدش را حدود ۳۲۹ق و ۳۳۰ق،[۲] و مرگش را در هشتاد سالگیو به سال ۴۱۱ق گزارش کردهاند.[۳] معروف‌ترین شاعر حماسه سرای ایرانی است. بیست و پنجم اردیبهشت‌ماه در تقویم ملی ایرانیان «روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی» نام‌گذاری شده‌است.[۴]

تصویر سنگ قبر فردوسی

حکمت فردوسی

چند قرن است که فردوسی با لقب حکیم شناخته می‌شود.[۵] و قدیم‌ترین منبعی که این لقب در آن به کار رفته مجمل التواریخ در قرن ۶ هجری است.[۶] اصغر دادْبِه استاد ادبیات عرفانی معتقد است حکمت فردوسی حکمت ملی ایران یا همان حکمت اشراقی است که به لحاظ نظری و معرفت شناسی مبتنی است بر شهود و به لحاظ عملی، حال و هوای اخلاقی دارد، و مستلزم تزکیه باطن نیز هست.[۷] به گفته او فردوسی نه فقط زنده کننده زبان پارسی، اساطیر ایرانی و تاریخ ایران زمین که زنده کننده حکمت ملی ایران، یعنی حکمت اشراقی نیز هست.[۸]

سید علی خامنه‌ای حکمت او را حکمت الهیِ اسلامی می‌داند.[۹] آیت‌الله عبدالله جوادی آملی فیلسوف و الهی‌دان شیعه بر این باور است که نظامی و امثال او در کنار سفره بزرگ این حکیم اسلامی(فردوسی) نشسته‌اند و اوست که مسأله توحید و ولایت و امامت و تشیع را حماسه‌ای کرده و ایرانِ موَحِّد و اسلامی را در سایه توحید و ولایت زنده نگه داشته است.[۱۰] به گفته جوادی آملی صدر المتألهین از این مصرع فردسی که «ندانم چه‌ای، هر چه هستی توئی» در کتاب المبدأ و المعاد با عظمت یاد می‌کند و از آن شعر بهره می‌برد.[۱۱]

زندگی‌نامه

درباره شاعر تا حدود سال ۳۶۷ق که او زبان به سرایش شاهنامه می‌گشاید، آگاهی چندانی وجود ندارد. فردوسی پس از مرگ دقیقی یا چنان که خود در شاهنامه می‌گوید پس از سال ۳۶۵ق نظم شاهنامه را آغاز می‌کند. فردوسی شاهنامه را هفتاد و یک سالگی در سال ۴۰۰ق به پایان می‌رساند.[۱۲]

نظامی عروضی، فردوسی را از دهقانان طوس می‌داند. دهقانان از ایرانیان اصیل بودند؛ طبقه‌ای توانگر یا نیمه توانگر که پیوستگی خود را با ایران گذشته حفظ کرده بودند.[۱۳] او در روستای باژ از روستاهای طوس به دنیا آمد. او سفرهایی به بغداد و مازندران نیز داشته‌ است.[۱۴] به نقل نظامی عروضی، فردوسی زندگی مرفهی داشته، ولی به مرور زمان و صرف سرمایه خویش در راه نظم شاهنامه، اواخر عمر را با تنگدستی به سر برد.[۱۵] و سرانجام در هشتاد سالگی در سال ۴۱۱ق در محل تولدش درگذشت.[۱۶]

مذهب فردوسی

درباره باورهای دینی فردوسی بحث‌های فراوانی وجود دارد. اما تاریخ‌نویسان اتفاق بر شیعه‌بودن فردوسی دارند.[۱۷] جلال خالقی مطلق، شاهنامه‌پژوه ایرانی، معتقد است اعتقاد فردوسی به تشیع از خود شاهنامه پیداست؛ اما روشن نیست که اسماعیلی بوده یا زیدی یا دوازده امامی.[۱۸]

سید حسن امین معتقد است که در عصر فردوسی، تشیع در بخش‌هایی از خراسان به ویژه طوس، بیهق، رواج داشته و تعلق فردوسی به جامعۀ شیعه آن روز بعید نیست و حتی گاه نسبت‌هایی مانند رافضی به داده‌اند.[۱۹] مهدوی دامغانی پس از نقل نظریه نخست محیط طباطبائی مبنی بر زیدی بودن فردوسی و سپس عدول او از نظریه‌اش[۲۰] و با ذکر مقدماتی نسبتا طولانی با تکیه بر استفاده کلمه وصی در شاهنامه برای علی ابن ابیطالب معتقد می‌شود که فردوسی یک شیعه امامی مذهب است.‌[۲۱]

عبدالجلیل قزوینی اولین کسیاست که به شیعه دوازده امامی بودن فردوسی در کتاب النقض اشاره کرده است. بعدها قاضی نورالله شوشتری نیز او را شیعه معرفی کرده است.[۲۲]

بنابر نقل منابع تاریخی، دفن فردوسی در قبرستان مسلمانان، با ممانعت شخصی به نام ابوالقاسم گرگانی روبرو شد که معتقد بوده فردوسی در شعرهایش کفار و زرتشتیان را ستایش کرده است.[۲۳]

اما برخی مانند ابراهیم پورداود و شاگردش محمد معین، او را زرتشتی می‌دانستند و ملک الشعرای بهار نیز او را احیاگر زرتشت دانسته است.[۲۴]

فردوسی و مدح پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع)

فردوسی در شاهنامه چندبار ارادت خود را به امام علی(ع) و خاندان پاکش ابراز داشته و بر آن تأکید ورزیده است.[۲۵] او در دیباچه کتاب و آغاز و انجام داستان‌ها، به شیوه یک مسلمان شیعه، به توصیف و ستایش خداوند، پیامبر(ص) و طرفداری از تشیع و مدح علی(ع) پرداخته است.[۲۶]

او در شاهنامه اشعاری را درباره اهل بیت خصوصا علی(ع) آورده است، از جمله:

نستعلیق

الگو:ب الگو:پایان شعر

نستعلیق

الگو:ب الگو:پایان شعر از جمله شاعران پارسی‌گوی که از سخنان امام علی(ع) الهام گرفته‌‌اند، به فردوسی اشاره شده است.[۲۷] محققان به هماهنگی بسیاری میان اندیشه‌های فردوسی با مندرجات مهم شیعه از جمله در مسئله عقل با فصل اول کتاب اصول کافی کلینی معتقد هستند.[۲۸] فردوسی مهر و اعتقاد خود به خاندان علی(ع) را آشکارا به زبان می‌آورد.[۲۹] عبدالحسین زرین‌کوب، ادیب و منتقد ادبی، احتمال می‌دهد یک دلیل بی‌بهره بودن فردوسی از دستگاه سلطان محمود، محبت و اعتقاد فردوسی به علی(ع) و خاندانش باشد.[۳۰]

شاهنامه

شاهنامه اثر فردوسی، یکی از مهم‌ترین یادگارهای ادب و هنر جهان، میراث پارسی‌زبانان است. این کتاب مجموعه داستان‌های حماسی و وقایع تاریخی ایران زمان ساسانیان است که به نظم درآمده و اغلب، متعلق به ایران خاوری و آسیای میانه است.[۳۱] شاهنامه، در قالب مثنوی و در حدود شصت هزار بیت (در اغلب نسخه‌ها پنجاه هزار بیت) [۳۲] در وزن «بحر متقارب» از رایج‌ترین و معروف‌ترین اوزان شعر فارسی سروده شده است.[۳۳] شاهنامه مشتمل است بر روایات اساطیری و پهلوانی و تاریخی از عهد کیومرث تا پایان روزگار یزگرد سوم ساسانی.[۳۴] زرین‌کوب، شاهنامه را سند ارزش و عظمت زبان فارسی و روشن‌ترین گواه شکوه و رونق فرهنگ و تمدن کهن ایرانی و واجد احساسات عمیق وطنی و تعالیم لطیف اخلاقی می ‌داند.[۳۵]

گفته‌اند شاهنامه چکیده و عصاره تمدن و فرهنگ قوم ایرانی است.[۳۶] و کمتر کتابی در میراث ارزنده ادب فارسی بدین حجم و بزرگی به آن می‌رسد.[۳۷] منتقدان ادبی اعتقاد دارند شاهنامه با گنجاندن تاریخ و افسانه ایران در بیش از پنجاه هزار بیت، در زنده‌کردن و رشد زبان فارسی نقشی بی‌نظیر داشته است.[۳۸] فردوسی با سرودن شاهنامه به تحکیم اساس متزلزل قومیت ایرانی پرداخته و عزت ملی که به خمودی گراییده بود را بیدار ساخت.[۳۹] حبیب یغمایی پژوهشگر ادبی، شاهنامه را شناسنامه ملت ایران،[۴۰] و منوچهر مرتضوی ادیب و نویسنده، شاهنامه را موثق‌ترین و معتبرترین سند هویت تاریخی و ملی ایران می‌داند.[۴۱] شاهنامه را منبعی بسیار غنی می‌دانند از استمرار هویت ملی از دنیای اسطوره‌ها و حماسه‌ها تا فرمانروایی شاهان ساسانی.[۴۲]

برخی ادعا می‌کنند، اسلوب و روش به شعر در آوردن شاهنامه از قرآن گرفته شده است هر چند که بلاغت قرآن بالاتر از آن است.[۴۳] فردوسی در شاهنامه بارها سخن از فرهنگ آورده و به‌دنبال پیوند فرهنگ ایران پیش و پس از اسلام با یکدیگر بوده است.[۴۴] اسلامی ندوشن، نویسنده و پژوهشگر ادبی برای شاهنامه چهار خصوصیت بارز نام می‌برد: یک. سند قومیت و نسبنامه مردم ایران است. دو. عصاره و چکیده تمدن و فرهنگ قوم ایرانی است. سه. شاهنامه یک کتاب انسانی است؛ نه فقط حماسه ایرانیان. چهار. شاهنامه یک اثر ادبی بی‌نظیر است.[۴۵]

از ویژگی‌های عمده شاهنامه، این است که نخستین گنجینه و منبع سرشار واژگان زبان فارسی است.[۴۶]

ابن حسامِ خوسْفی مثنوی خاوران‌نامه را تحت تاثیر شاهنامه سروده است.[۴۷]

برخی گفته‌اند شاهنامه در زمان سلطان محمود غزنوی سروده و به او تقدیم شده است.[۴۸] و محمود را مشوق او برای سرودن شاهنامه دانسته‌اند.[۴۹] در حالی که دیگرانی، خصوصیات نژادی، و گزارش تاریخ از سلطان محمود را مغایر با این رویکرد می‌دانند.[۵۰] و برخی نیز گفته‌اند که محمود نخست حامی شاهنامه بود ولی بعدها به علت اختلاف مذهبی با فردوسی که شیعه بود و اشعاری درباره اهل بیت(ع) سروده بود حمایت خود را برداشت.[۵۱]

فردوسی از نگاه دیگران

محققان ادبی، فردوسی را فراتر از شاعری وطن‌دوست می‌دانند که به ساحت دشوارترین و پیچیده‌ترین مسائل بشری انگشت می‌گذارد و در عین ایرانی‌بودن، جهانی است. شاعری که مهم‌ترین و پر ارج‌ترین مسائل مربوط به حقوق بشر و شخصیت آدمی و اعتلای روحی او را مطرح می‌کند.[۵۲] دبیرسیاقی مصحح و پژوهشگر معتقد است گنجی که فردوسی بر جای گذاشته است تنها روایات داستانی و اساطیری ایران قدیم نیست، فرهنگ ایران است از آغاز تا پایان قرن چهارم هجری.[۵۳]

استشهادات صاحب نظران مختلف به اشعار فردوسی در زمینه‌های مختلف می‌تواند تأییدی (هر چند اجمالی) از پاره‌ای از مضامین مطرح‌شده در اشعار فردوسی باشد. خواجه نصیرالدین طوسی در اساس الاقتباس در مقاله نهم که مقاله پایانی کتاب و مربوط به شعر است این بیت ازشعر فردوسی را (چو فردا بر آيد بلند آفتاب/ من و گرز و ميدان و افراسياب‌) نمونه‌ای از مثال لفظ مخيل بحسب فصاحت و متانت دانسته است.[۵۴]

هزاره فردوسی

برخی محققان، تولد فردوسی را در سال ۳۱۳ش دانسته و کنگره‌ای با عنوان هزاره فردوسی را در سال ۱۳۱۳ش برگزار کردند. در این کنگره که در دارالفنون تهران برگزار شد، گروهی از ایران‌شناسان و محققان کشور‌های مختلف حضور یافتند. آرامگاه بازسازی‌شده فردوسی، پس از برگزاری این کنگره، با حضور رضاشاه و شرکت‌کنندگان در آن، در خراسان افتتاح شد.[۵۵]

طراحی و بازسازی جدید آرامگاه فردوسی در توس، توسط حسین لر زاده طراحی شده و اشعار مقبره با خطاطی عماد الکتاب انجام شده است.[نیازمند منبع]

پوستر فیلم سینمایی فردوسی ساخته عبدالحسین سپنتا.

آثار هنری

آثار هنری مختلفی در حوزه نقاشی، مینیاتور و آثار دیگری از جمله فیلم سینمایی فردوسی که در سال ۱۳۱۳ به تهیه‌کنندگی عبدالحسین سپنتا،[۵۶] نمایش‌نامه‌ای به نام دیباچۀ نوین شاهنامه، نوشته بهرام بیضایی از سروده‌های فردوسی ریشه گرفته‌اند.[۵۷]

مطالعه بیشتر

  • ریاحی، محمدامین، فردوسی(زندگی، اندیشه و شعر او)، تهران، طرح نو، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • ریاحی، محمدامین، سرچشمه‌های فردوسی‌شناسی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۸۸ش.

جستارهای وابسته

پانویس

  1. سبحانی، «فردوسی، شاهنامه و پیام آن»، ص۲۸.
  2. آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۱.
  3. آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۳.
  4. «چرا بیست و پنجم اردیبهشت روز بزرگداشت فردوسی است؟»، شهرآرا.
  5. مصطفوی، «چرا به فردوسی لقب حکیم داده‌اند؟»، ص۴۱.
  6. مصطفوی، «چرا به فردوسی لقب حکیم داده‌اند؟»، ص۴۱.
  7. دادبه، «چرا به فردوسی حکیم می‌گوییم».
  8. دادبه، «چرا به فردوسی حکیم می‌گوییم».
  9. خامنه‌ای، بیانات در جمع اعضای گروه ادب رادیو.
  10. جوادی آملی، فردوسی ایران موحد و اسلامی را زنده نگه داشت. خبرآنلاین
  11. جوادی آملی، فردوسی ایران موحد و اسلامی را زنده نگه داشت. خبرآنلاین
  12. خالقی مطلق، «فردوسی»، ص۱۲۵ و ۱۲۶.
  13. اسلامی ندوشن، زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه، ص۵۹.
  14. فاضلی، قادر، عرفان سیاسی یا سیاست عرفانی، ص۱۳۰
  15. آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۱.
  16. آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۳.
  17. شاپور شهبازی، علیرضا، زندگینامه تحلیلی فردوسی، ص۶۹ و ۸۰.
  18. خالقی مطلق، «فردوسی»، ص۱۴۲.
  19. امین، «مذهب فردوسی و ادیان در شاهنامه»، ص۱۲.
  20. مهدوی دامغانی، «مذهب فردوسی»، ص۲۳.
  21. مهدوی دامغانی، «مذهب فردوسی»، ص۴۱.
  22. امین، «مذهب فردوسی و ادیان در شاهنامه»، ص۱۴.
  23. مستوفی، تاریخ گزیده، ۱۳۶۴ش، ص۶۳۰.
  24. امین، «مذهب فردوسی و ادیان در شاهنامه»، ص۱۶.
  25. خطیبی، «هزاره نظم فردوسی»، ص۵.
  26. زرشناس، «ذکر علی(ع) در شاهنامه»، ص۴۴.
  27. شهیدی، بهره ادبیات از سخنان علی علیه‌السلام، ۱۳۸۰ش، ص۳۰.
  28. فردوسی، شاهنامه (پیشگفتار از دبیرسیاقی)، ج۱، ص۲۱.
  29. اسلامی ندوشن، زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه، ص۵۲.
  30. زرین‌کوب، با کاروان حُلّه، ص۳۹.
  31. استاریکوف، آلکسی آرکادیویچ، فردوسی و شاهنامه، ص۱ و ۲.
  32. شریفی، «شاهنامه»، ص۸۶۸.
  33. نفیسی، «وزن شعر فردوسی»، ص۴۰۳.
  34. شریفی، «شاهنامه»، ص۸۶۸.
  35. زرین‌کوب، با کاروان حُلّه، ص۳۹.
  36. سبحانی، سیفی، «حکیم طوس و شاهنامه»، ص۲۹.
  37. محجوب، سی قصه از شاهنامه، ص۵۱.
  38. دشتی، «شاهنامه»، ص۲۵۸.
  39. دشتی، «شاهنامه»، ص۲۵۹.
  40. یغمایی، «سخنی درباره شاهنامه»، ص۲.
  41. مرتضوی، «فردوسی و شاهنامه»، ص۹.
  42. خطیبی، «هویت ایرانی در شاهنامه»، ص۶۹.
  43. امین، «مذهب فردوسی و ادیان در شاهنامه»، ص۱۴.
  44. فرهنگ در آیینه زبان و ادبیات فارسی، ۱۳۹۳ش، ص۳۶.
  45. اسلامی ندوشن، زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه، ص۱۹.
  46. اتابکی، واژگان شاهنامه، ص۱.
  47. ابن حسام، خاوران‌نامه، ۱۳۸۱ش، ص۱۹۹-۲۰۰.
  48. فاضلی، عرفان سیاسی یا سیاست عرفانی، ۱۳۸۷ش، ص۱۳۰.
  49. آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۲.
  50. آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۲.
  51. آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۳.
  52. رحیمی، سیاووش بر آتش، ص۲۶.
  53. فردوسی، شاهنامه (پیشگفتار از دبیرسیاقی)، ج۱، ص۲۱.
  54. طوسی، اساس الاقتباس، ج۱، ص۵۸۸.
  55. آقابابایی، «فردوسی»، ج۱۲، ص۲۶۴.
  56. سایت چلچراغ
  57. بیضایی،‌ دیباچه نوین شاهنامه، ۱۳۸۰ش، مقدمه کتاب.

منابع

  • «چرا بیست و پنجم اردیبهشت روز بزرگداشت فردوسی است؟»، شهرآرا، تاریخ انتشار: ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ش، تاریخ بازدید: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ش.
  • ابن حسام، خاوران‌‌نامه، نگاره‌ها و تذهیب‌ها فرهاد نقاش، تهران، بی‌نا، ۱۳۸۱ش.
  • اتابکی، پرویز، واژه‌نامه شاهنامه، تهران، فرزان روز، ۱۳۹۷ش.
  • استاریکوف، آلکسی آرکادیویچ، فردوسی و شاهنامه، ترجمه رضا آذرخشی، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۹۴ش.
  • اسلامی ندوشن، محمدعلی، زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۹۷ش.
  • امین، سید حسن، «مذهب فردوسی و ادیان در شاهنامه»، در مجله حافظ، شماره ۲۷، فروردین ۱۳۸۵ش.
  • بهار، محمد تقی، تاریخ سیستان، تهران، نشر کلاله خاور، ۱۳۶۶ش.
  • بیضایی،‌ بهرام، دیباچه نوین شاهنامه، تهران‌، نشر روشنگران‌ و مطالعات‌ زنان‌، ۱۳۸۰ش.
  • جوادی آملی، عبدالله،‌ «فردوسی ایران موحد و اسلامی را زنده نگه داشت». پایگاه خبرآنلاین. مرور خبر ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ش.
  • جمعی از نویسندگان، فرهنگ در آیینه زبان و ادبیات فارسی، تهران، نشر مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، ۱۳۹۳ش.
  • خالقی مطلق، جلال، «فردوسی»، فردوسی و شاهنامه‌سرایی، نوشته جلال خالقی مطلق و دیگران، انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی، و سخن، ۱۳۹۹ش.
  • خامنه‌ای، سید علی، بیانات در جمع گروه ادب و هنر صدای جمهوری اسلامی ایران، پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله خامنه‌ای، مرور ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ش.
  • خطیبی، ابوالفضل، «هزاره نظم شاهنامه»، نامه فرهنگستان، شماره۳، سال یازدهم، پاییز ۱۳۸۹ش.
  • خطیبی، ابوالفضل، «هویت ایرانی در شاهنامه»، شماره ۳۲، نامه فرهنگستان، ۱۳۸۵ش.
  • دادبه، اصغر، «چرا به فردوسی حکیم می‌گوییم». مصاحبه با روزنامه خراسان، ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ش. مندرج در وبلاگ خرد ایرانی. مرور ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ش.
  • دشتی، علی، «شاهنامه»، یغما، شماره ۵، سال بیست و ششم، مرداد ۱۳۵۲ش.
  • رحیمی، مصطفی، سیاووس بر آتش، تهران، انتشارات سهامی انتشار، ۱۳۹۱ش.
  • زرشناس، زهره، «ذکر علی (ع) در شاهنامه»، فرهنگ، شماره ۳۳ تا ۳۶، بهار تا تابستان ۱۳۷۹ش.
  • زرین‌کوب، عبدالحسین، با کاروان حُلّه، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۸۹ش.
  • سبحانی، توفیق، «فردوسی، شاهنامه و پیام آن»، کیهان فرهنگی، شماره ۲۲۹، آبان ۱۳۸۴ش.
  • سبحانی، توفیق، فهیمه سیفی، «حکیم طوس و شاهنامه»، شماره ۲۵، نامه انجمن، ۱۳۸۶ش.
  • شاپور شهبازی، علیرضا، زندگینامه تحلیلی فردوسی، ترجمه هایده مشایخ، نشر هرمس، ۱۴۰۰ش.
  • شریفی، محمد، «شاهنامه»، فرهنگ ادبیات فارسی، تهران، فرهنگ نشر نو و انتشارات معین، ۱۳۸۷ش.
  • شهیدی، سیدجعفر، «بهره ادبیات از سخنان علی علیه‌السلام»، در پژوهشهای نهج البلاغه، بنیاد نهج البلاغه، شماره ۱، پاییز ۱۳۸۰ش.
  • فاضلی، قادر، عرفان سیاسی یا سیاست عرفانی، تهران، نشر فضیلت علم، ۱۳۸۷ش.
  • فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه، به کوشش سیدمحمد دبیرسیاقی، پیشگفتار، تهران، نشر قطره، ۱۳۹۳ش.
  • مرتضوی، منوچهر، «فردوسی و شاهنامه»، حافظ، شماره ۶۷، اسفند ۱۳۸۸ش.
  • مستوفی قزوینی، حمد الله بن ابی بکر بن احمد، تاریخ گزیده، تحقیق عبد الحسین نوایی، تهران، امیر کبیر، چاپ سوم، ۱۳۶۴ش.
  • محجوب، محمدجعفر، سی قصه از شاهنامه، تهران، مروارید، ۱۳۸۹، ص۵۱.
  • مصطفوی، رضا، «چرا به فردوسی لقب حکیم داده‌اند»، مجله قند پارسی، شماره ۲و۳، ۱۳۷۰ش.
  • معتضد، خسرو، زندگی سخن سرای طوس حکیم ابوالقاسم فردوسی، تهران، نشر شرکت توسعه‌ای کتابخانه‌های ایران، چاپ نهم، ۱۳۸۵ش.
  • مهدوی دامغانی، احمد، «مذهب فردوسی»، در مجله ایران شناسی،‌ نشر بنیاد مطالعات ایران، شماره ۱۷، بهار ۱۳۷۲ش.
  • نفیسی، سعید، «وزن شعر فارسی»، دانشنامه، شماره ۲، آبان ۱۳۲۶ش.
  • یغمایی، حبیب، «سخنی درباره شاهنامه»، یغما، شماره ۱، سال بیست و چهارم، فروردین ۱۳۵۰ش.

پیوند به بیرون