پرش به محتوا

قاعده لطف: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
P.motahari (بحث | مشارکت‌ها)
P.motahari (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۴۹: خط ۴۹:
* «ضرورت وجود نبی بر اساس قاعده لطف»، نوشته محمد بیابانی اسکویی
* «ضرورت وجود نبی بر اساس قاعده لطف»، نوشته محمد بیابانی اسکویی
* «برهان لطف و غیبت»، نوشته حسین الهی‌نژاد
* «برهان لطف و غیبت»، نوشته حسین الهی‌نژاد
* «قاعده لطف»، نظرعلی طالقانی
* «قاعده لطف»، نوشته نظرعلی طالقانی


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۲۴ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۲۲

قاعده لطف قاعده‌ای است در علم کلام به معنای لزوم انجام کاری از سوی خدا است که به سبب آن، مُکَلَّف به اطاعت نزدیک و از گناه دور می‌شود؛ بی‌آن که این لطف، تأثیری در قدرت مکلف داشته باشد و یا او را مجبور بسازد. بیشتر متکلمان معتزله و امامیه بر خلاف متکلمان اشاعره، این قاعده را پذیرفته‌اند. متکلمان امامیه از این قاعده در اثبات عقلی بسیاری از اعتقادات اسلامی ـ‌مانند لزوم تشریع تکالیف دینی، لزوم ارسال پیامبران، لزوم تعیین و نصب امام و غیره- بهره برده‌اند. برخی از فقیهان امامیه از این قاعده برای اعتباربخشی به اجماع استفاده کرده‌اند.

مفهوم‌شناسی

در کلام اسلامی، لطیف‌بودن از صفات فعل خدا[۱] و به‌معنای انجام‌دادن کاری است که به‌وسیله آن، مکلَّف به اطاعت نزدیک و از گناه دور می‌شود؛ بی‌آن که این لطف، تأثیری در قدرت مکلَّف داشته باشد یا او را مجبور سازد.[۲]

قاعده لطف به این معنا است که هر کاری که به نزدیک شدن انسان‌ها به اطاعت و یا دور شدن آنها از گناه بینجامد، انجام آن کار بر خداوند لازم است و خدا حتماً آن کار را انجام می‌دهد؛[۳] مانند تشریع تکالیف دینی و ارسال پیامبران که انسان‌ها از این راه، با تکالیف دینی‌شان آشنا می‌شوند.[۴]

گفتنی است که در آیات قرآن و روایات، لطیف بودن خدا به معانی دیگری هم به کار رفته است؛[۵] از جمله علم نافذ خدا،[۶] نامحسوس بودن و نفی جسمانیت از خدا،[۷] درک‌ناشدنی بودن کُنه خدا،[۸] ظرافت در آفرینش و تدبیر الهی،[۹] احسان و جود.[۱۰]

اقسام لطف

لطف را بر دو قسم دانسته‌اند: لطف محصِّل و لطف مقرِّب.[۱۱] لطف محصِّل کاری است که لزوماً باید انجام شود تا اطاعت و بندگی خدا حاصل شود؛ یعنی بدون آن، انسان نمی‌تواند خدا را بندگی کند؛ اما لطف مقرِّب تنها، سبب تقرّب و نزدیکی به اطاعت و بندگی است.[۱۲]

طرف‌دارن و مخالفان

متکلمان مسلمان در پذیرش قاعده لطف اختلاف‌نظر دارند. معتزله و امامیه با استناد به ادله عقلی و نقلی، به قاعده لطف معتقدند؛ اما اشاعره با این قاعده مخالف‌اند، اشکالاتی به آن دارند و معتقدند بر خداوند لازم نیست هر لطفی را انجام دهد.[۱۳]

دلیل عقلی قاعده لطف

دلیل عقلی قاعده لطف ریشه در صفت حکیم‌بودن خدا دارد و اینکه حکیم نقض‌غرض نمی‌کند؛ یعنی کاری انجام نمی‌دهد که با هدفش منافات داشته باشد. بنابراین اگر از انسان بخواهد که او را اطاعت کند، زمینه اطاعت او را هم فراهم می‌کند. این استدلال به‌شرح زیر است:

  • خدا حکیم است.
  • حکیم نقض‌غرض نمی‌کند.
  • خدا اراده کرده است که انسان‌ها از او اطاعت کنند.
  • اطاعت انسان‌ها از خدا بدون لطف ممکن نیست.
  • تکلیف‌دادن به انسان‌ها بدون لطف نقض‌غرض است.
  • بنابراین لطف بر خدا واجب است.[۱۴]

اشکال اشاعره

اشاعره می‌گویند از این سخن که لطف بر خدا واجب است، لازم می‌آید که عقل بر خدا حاکم باشد؛ حال آنکه خدا حاکم مطلق است.[۱۵] پاسخ طرف‌دارن قاعده لطف این است که منظور از لزومِ انجام لطف، مکلَّف ساختنِ خداوند به انجام لطف نیست؛ بلکه آن است که عقل انسان با در نظر گرفتن صفات خدا از جمله علم و حکمت و عدالت او، ضرورت انجام لطف از سوی خداوند را درک می‌کند.[۱۶]

کارکردهای کلامی

قاعده لطف در علم کلام، مصادیق و کارکردهای مختلفی داشته است. طرف‌دارن قاعده لطف موارد زیر را از مصداق‌های این قاعده می‌دانند:

  • تشریع تکالیف دینی: تکالیف دینی (مثل حرام بودن ظلم و واجب بودن نماز) از آن جهت که انسان‌ها را به انجام تکالیف عقلی (مثل بدی ظلم یا خوبی تشکر از خداوند) نزدیک می‌سازند لطف به شمار می‌آیند.
  • ارسال پیامبران: ارسال پیامبران از باب لطف بر بندگان، بر خدا لازم است؛ چرا که انسان‌ها از طریق پیامبران، به تکالیف دینی دسترسی می‌یابند و به انجام تکالیف عقلی و دستیابی به اهداف آفرینش نزدیک می‌شوند.
  • عصمت پیامبران:‌ مردم با دیدن گناه و رفتار زشت از پیامبران، از آن‌ها دور می‌شوند؛ اما با دیدن عصمت و پاکی، به اطاعت و پیروی از آن‌ها نزدیک می‌شوند و به آنها تمایل می‌یابند.
  • تعیین امام معصوم: امامیه اتفاق‌نظر دارند که تعیین و نصب امام معصوم بر خداوند لازم است؛ چراکه آن‌ها را به اطاعت نزدیک و از گناه دور می‌سازد.
  • وعده ثواب و عذاب: وعده‌دادن به ثواب و عذاب (وعد و وعید) بر خدا لازم است؛ زیرا از این طریق، مردم به اخلاق نیک و انجام تکالیف دینی سوق می‌یابند.[۱۷]

کاربرد در اصول فقه

در اصول فقه نیز گروهی از عالمان، از جمله سَیّدِ مرتضی، شیخ طوسی و کراجُکی از قاعده لطف برای اثبات حجیت اجماع استفاده کرده‌اند. استدلالشان این است که اگر عالمان بر دیدگاهی نادرست اتفاق‌نظر داشته باشند، وظیفه امام معصوم از باب لطف این است که مانع از شکل‌گیری این اجماع شود؛ و چون نظری بر خلاف اجماع وجود ندارد، روشن می‌شود که امام معصوم نیز با این دیدگاه موافق است. ازاین‌رو، وجود اجماع بر یک دیدگاه، از رضایت معصوم از آن خبر می‌دهد.[۱۸]

با این همه، برخی از جمله شیخ انصاری،[۱۹] محمدحسین نائینی،[۲۰] و آخوند خراسانی[۲۱] این سخن را نپذیرفته‌اند.

کتابشناسی

علاوه بر بجث از قاعده لطف در کتاب‌های کلامی و اصول، کتاب‌های مستقل و مقالاتی هم در این زمینه نوشته شده است که برخی به شرح زیر است:

  • قاعده لطف و اثبات وجود امام حی، نوشته مهدی یوسفیان
  • بررسی تطبیقی قاعده لطف در امامیه و آموزه فیض در مسیحیت کاتولیک، نوشته حسن دین‌پناه
  • «تحقیقی پیرامون قاعده لطف ۱»، نوشته علی ربانی گلپایگانی
  • «قاعده لطف و وجوب امامت»، نوشته علی ربانی گلپایگانی
  • «قاعدۀ لطف و ادلۀ نقلی آن»، نوشته سید جمال‌الدین موسوی و محمدتقی شاکر اشتیجه
  • «قاعده لطف در قرآن و روایات (نقد و بررسی ادله موافقان و مخالفان)»، نوشته ابراهیم صالحی
  • «ضرورت وجود نبی بر اساس قاعده لطف»، نوشته محمد بیابانی اسکویی
  • «برهان لطف و غیبت»، نوشته حسین الهی‌نژاد
  • «قاعده لطف»، نوشته نظرعلی طالقانی

جستارهای وابسته

پانویس

الگوی پانویس غیرفعال شده است. لطفا از الگوی پانوشت استفاده شود

منابع

  • آخوند خراسانی، محمدکاظم، قم، آل‌البیت، چاپ اول، کفایةالاصول.
  • ابن‌نوبخت‏، ابواسحاق ابراهیم، الیاقوت فی علم الکلام، قم، انتشارات کتابخانه آیت‌الله مرعشی، ۱۴۱۳ق.
  • سید مرتضی، علی بن حسین، الذخیرة فی علم الکلام‏، قم، مؤسسة النشر الاسلامی‏، ۱۴۱۱ق.
  • شیخ انصاری، مرتضی، قم، انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، فرائدالاصول، ۱۴۱۶ق.
  • طوسی، نصیرالدین، نقدالمحصل، دارالاضواء، ۱۴۰۵ق.
  • فخرالدین رازی، محمد بن عمر، مفاتیح‌الغیب، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، ۱۴۲۰ق.
  • فخرالدین رازی، محمد بن عمر، المحصل، عمان، دارالرازی، ۱۴۱۱ق.
  • رجایی، فاطمه و مصطفی مؤمنی، «کاربرد قاعده کلامی لطف در اصول فقه»، در مجله فقه اهل بیت، شماره ۸۵ و ۸۶، بهار و تابستان ۱۳۹۵ش.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، قم، موسسة النشر الاسلامی، ۱۴۲۷ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، كشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد قسم الالهیات‏، تعلیقه آیت الله سبحانی، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۳۸۲ش.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، مناهج الیقین فی اصول الدین، تهران، دارالاسوه، ۱۴۱۵ق.
  • فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، قم، انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی‏، ۱۴۰۵ق.
  • قاضی عبدالجبار، عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل‏، قاهره، الدار المصریة، ۱۹۶۵-۱۹۶۲م‏.
  • نائینی، محمدحسین، فوائدالاصول، قم، انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.

پیوند به بیرون

  • «قاعده لطف و وجوب امامت»، نوشته علی ربانی گلپایگانی


  1. ربانی گلپایگانی، القواعد الکلامیه، ۱۴۱۸ق، ص۱۲۰-۱۲۴.
  2. علامه حلی، مناهج‌الیقین، ۱۴۱۵ق، ص۳۸۷؛ علامه حلی، کشف‌المراد، ۱۴۲۷ق، ص۴۴۴؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۲۷۶؛ قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل‏، ۱۹۶۲-۱۹۶۵م، ج۱۳، ص۹؛ ابن‌نوبخت‏، الیاقوت فی علم الکلام، ۱۴۱۳ق، ص۵۵.
  3. ربانی گلپایگانی، القواعد الکلامیه، ۱۴۱۸ق، ص۱۰۴-۱۰۵؛ فخرالدین رازی، مفاتیح‌الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۲۳، ص۳۴۸؛ فخرالدین رازی، المحصل، ۱۴۱۱ق، ص۴۸۱-۴۸۲.
  4. ربانی گلپایگانی، القواعد الکلامیة، ۱۴۱۸ق، ص۱۱۴-۱۱۶.
  5. ربانی گلپایگانی، القواعد الکلامیة، ۱۴۱۸ق، ص۱۲۰-۱۲۴.
  6. سوره ملک، آیه۱۴.
  7. سوره انعام، آیه۱۰۳.
  8. دعای جوشن کبیر، فقره ۳۱.
  9. دعای جوشن کبیر، فقره ۳۴.
  10. سوره شوری، آیه۱۹.
  11. ربانی گلپایگانی، القواعد الکلامیه، ۱۴۱۸ق، ص۹۷-۹۸.
  12. سید مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام‏، ۱۴۱۱ق، ص۱۸۶.
  13. ربانی گلپایگانی، القواعد الکلامیه، ۱۴۱۸ق، ص۱۰۴-۱۰۵؛ فخرالدین رازی، مفاتیح‌الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۲۳، ص۳۴۸؛ فخرالدین رازی، المحصل، ۱۴۱۱ق، ص۴۸۱-۴۸۲.
  14. ربانی گلپایگانی، القواعد الکلامیه، ۱۴۱۸ق، ص۱۰۶.
  15. ربانی گلپایگانی، القواعد الکلامیه، ۱۴۱۸ق، ص۱۱۰.
  16. طوسی، نقدالمحصل، ۱۴۰۵ق، ص۳۰۲.
  17. ربانی گلپایگانی، القواعد الکلامیه، ۱۴۱۸ق، ص۱۱۴-۱۱۹.
  18. ربانی گلپایگانی، القواعد الکلامیه، ۱۴۱۸ق، ص۱۱۹؛ سبحانی، المبسوط فی اصول الفقه، ۱۴۳۲ق، ج۳، ص۱۸۳-۱۸۶؛ رجایی و مؤمنی، «کاربرد قاعده کلامی «لطف» در اصول فقه»، ص۲۲۲-۲۲۳.
  19. شیخ انصاری، فرائدالاصول، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۸۴.
  20. نائینی، فوائدالاصول، ۱۳۷۶ش، ج۳، ص۱۵۰.
  21. آخوند خراسانی، کفایةالاصول، ۱۴۰۹ق، ص۲۹۱.