ابوخالد واسطی
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | عمرو بن خالد قرشی |
لقب | ابوخالد واسطی |
ولادت | واسط |
محل زندگی | واسط، مدینه |
وفات | پس از سال ۱۴۵ قمری |
مشخصات دینی | |
از یاران | امام باقر (ع)، زید بن علی |
فعالیتها | از فقیهان بزرگ در مذهب زیدیه، حضور در قیام زید بن علی و محمد بن عبدالله بن حسن |
آثار | مسند زید، مجموعهای در حدیث ، تفسیر غریب القرآن، منسک الحج، رسالة فی حقوق الله |
عمرو بن خالد قرشی معروف به ابوخالد واسطی (درگذشت: پس از ۱۴۵ق)، از اصحاب خاص زید بن علی و گردآوردنده کهنترین مجامع فقهی و حدیثی در مذهب زیدیه. درباره زیدی یا امامی بودن وی اختلاف است. ابوخالد در قیامهای زید بن علی و محمد بن عبدالله بن حسن حضور داشت.
زندگینامه
ولادت ابوخالد را میتوان در ربع پایانی سده نخست هجری برآورد کرد. بر پایه یک سند روایی، او از حسن بصری (درگذشت ۱۱۰ق) حدیث شنیده بود.[۱] وی همچنین مدت زمانی پیش از وفات امام باقر(ع) در ۱۱۴ق، به طور پیوسته یا گسسته در مدینه ملازمت آن امام را داشته و از ایشان دانش آموخته است.
رجالشناسان امامی او را در زمره اصحاب امام باقر(ع) آوردهاند[۲] و احادیث بسیاری به روایات ابوخالد از آن امام در کتب امامیه، زیدیه و اهل سنت دیده میشود.[۳]
خاندان ابوخالد
خاندان ابوخالد واسطی از نخستین ساکنان شهر واسط – که تاریخ بنای آن از ۸۳ق فراتر نمیرود - بودند. او خود در کوفه ساکن شد و در نزدیکی مسجد سماک منزل داشت.[۴] نسبت قریشی او از آنجاست که با تیره بنی هاشم از قریش رابطه وِلاء داشته است.[۵] در سند روایاتی منفرد به او نسبت همذانی نیز داده شده است[۶] که خطا به نظر میرسد.
همراهی با زید بن علی
به تصریح یحیی بن مساور از شاگردان ابوخالد، او پیش از آمدن زید بن علی به کوفه، مدت ۵ سال (حدود ۱۱۵-۱۲۰ق) همه ساله پس از گذراندن حج، چند ماهی در مدینه مجاورت میگزید و از صحبت زید بهرهمند میشد. او پس از آمدن زید به کوفه نیز تا هنگام کشتهشدن وی، از یاران خاص او بود.[۷] در اثناء مسند زید[۸] تعبیراتی از ابوخالد وجود دارد که نشان میدهد وی مدت زیادی صحبت زید را درک کرده است و بخشی از استنادات او از زید در سالهای پایانی زندگانی وی در کوفه بوده است.[۹] طولانی بودن مدت همراهی او با زید در منابع دیگر زیدی نیز تایید شده است.[۱۰]
حضور در قیام زید
در جریان قیام زید بن علی در ۱۲۲ق /۷۴۰م که زید به همراه بسیاری از یاران خود کشته شد، ابوخالد جان به سلامت برد و ازآن پس به عنوان تنها میراثبر تعلیمات زید شناخته شد.[۱۱] به روایتی، در همین اوان، امام صادق(ع) ابوخالد را به عنوان نماینده خود برای رسانیدن کمک مالی به بازماندگان اصحاب زید برگزید،[۱۲] ولی در دیگر گزارشها، به جای ابوخالد از عبدالرحمن بن سیابه نام برده شده است.[۱۳] در این دوره ابوخالد به مانند یکی از رهبران زیدیه[۱۴] میتوانست نقش به سزایی در شکلگیری فرهنگی زیدیان در عراق ایفا نماید. نقشی که از پس قرنها آشکارا در اسانید زیدی دیده میشود.
وکیع بن جراح (زنده در ۱۲۷ق) میگوید: ابوخالد چندی در همسایگی ما در کوفه میزیست و سپس به سبب نامناسب بودن اوضاع آنجا به واسط کوچ کرد.[۱۵] در صورت اعتماد بر این گزارش میتوان تخمین زد که ابوخالد در دهه ۴ سده ۲ ق، کوفه را به مقصد واسط ترک گفته باشد.
حضور در قیام محمد بن عبدالله بن حسن
دست یافتن عباسیان به خلافت، هواداران اهل بیت(ع) را خوشایند نبود و ابوخالد در دیداری که چندی پیش از ۱۴۵ق /۷۶۲ م با محمد بن عبدالله بن حسن (که از سوی برخی ملقب به نفس زکیه شد) –احتمالا در مدینه- داشته، از فشار روزافزون بر همکیشان خود شکایت کرده است.[۱۶] در این دیدار، محمد بن عبدالله، ابوخالد را به مهاجرت از عراق به محیطی آزادتر فراخوانده است[۱۷] و شاید برای اجابت دعوت او بود که ابوخالد راهی حجاز شد؛ چه در جریان قیام محمد بن عبدالله بن حسن در مدینه (۱۴۵ق)، از ابوخالد واسطی در زمره همراهان وی یاد شده است.
حضور او در این قیام که یکی از بازماندگان قیام زید و از یاران نزدیک او بود، از نظر معنوی میتوانست بسیار حائز اهمیت باشد.[۱۸] در منابع به کشته شدن یا زنده ماندن ابوخالد در جریان این قیام اشارهای نشده، ولی گویا وی پس از آن، مدت درازی نزیسته است. اینکه بخاری در یکی از آثار خود نام ابوخالد را در ردیف درگذشتگان ۱۱۰-۱۲۰ق آورده است،[۱۹] پایهای ندارد.
مذهب ابوخالد
درباره مذهب ابوخالد در منابع رجالی اهل سنت سکوتی فراگیر دیده میشود، ولی در منابع رجالی-حدیثی امامیه گاه به طور مجمل از زیدی بودن ابوخالد سخن به میان آمده[۲۰] و گاه با بیدقتی از وی به عنوان یک رجل عامی (اهل سنت) دارای گرایش به اهل بیت(ع)[۲۱] یا یک زیدی بتری یاد شده است.[۲۲]
در منابع فرقهشناختی نام ابوخالد در عرض کسانی چون فضیل بن زبیر رسان، ابو الجارود و منصور بن ابی الاسود به عنوان رهبران زیدی قائل به نص و نزدیک به امامیه آمده است.[۲۳] در تبصرة العوام[۲۴] در شرح این مطلب چنین آمده است که در دیدگاه ابوخالد هر که بر علی(ع) تقدم کرد، کافر شد و هر که از فرزندان حسن (ع) و حسین (ع) باشد (ظاهرا منحصرا به امامان)، علم او حتی در کودکی و بدون آموزش همچون علم پیامبر(ص) است.
بر اساس روایتی در تفسیر فرات کوفی،[۲۵] ابوخالد از زید اینگونه روایت کرده که پیامبر(ص)، علی (ع)، فاطمه (س)، حسن (ع) و حسین (ع) تنها معصومان در میان اهل بیت هستند و دیگر اهل بیت از عصمت برخوردار نیستند. در جای دیگر به روایت ابوخالد، زید بن علی رد کننده سخن علی(ع) را کافر دانسته و ضمن الحاق حکم حسنین(ع) به آن حضرت، وجود امام مفترض الطاعة در ذریۀ حسنین(ع) را منکر شده است. روایت مزبور میافزاید که هر فردی از اولاد فاطمه زهرا(س) که قیام با شمشیر داشته و دعوت کننده به قرآن و سنت پیامبر(ص) و عمل کننده به احکام آنان باشد، امام بر حق است.[۲۶]
گفتنی است که در برخی از منابع امامی، نظیر امالی (شیخ صدوق)[۲۷] و کفایة الاثر خزاز،[۲۸] روایاتی به نقل ابوخالد از زید در تایید دیدگاه امامیه در امامت و رد مواضع زیدیه به نظر میرسد که باید با تأمل در آنها نگریست.
در تمامی منابع فرقه شناختی متقدم، نام ابوخالد در عرض ابوالجارود قرار گرفته است،[۲۹] ولی شهرستانی[۳۰] نام او را در شمار جارودیان و پیروان ابوالجارود آورده است. هر چند گفته شهرستانی چندان دقیق نیست، ولی با اندک مسامحهای میتواند در گروههای کلی زیدیه، جایگاه ابوخالد را روشنتر سازد. در مسند زید[۳۱] به مذاهب مختلف غیر شیعه از خوارج، مرجئه، قدریه و نواصب حمله شده است.
شخصیت ابوخالد
نزد اهل سنت
رجالشناسان اهل سنت به طورکلی در برابر ابوخالد موضعی سخت اتخاذ کرده و با الفاظ گوناگون به تضعیف او در حدیث پرداختهاند: رجالیان بغداد چون احمد بن حنبل، یحیی بن معین و در پی آنان ابو داوود، او را کذاب خوانده و کسانی چون ابن راهویه و ابوزرعه رازی او را به جعل حدیث متهم ساختهاند، ولی گروهی دیگر همچون بخاری، مسلم، نسائی، ابو حاتم رازی و ابو عورانه، تنها با الفاظی چون متهم و متروک الحدیث از او یاد کرده و از نسبت مستقیم کذب یا جعل به وی پرهیز کردهاند.[۳۲] ابن ماجه قزوینی از صاحبان صحاح سته در برخی آثار خود به نقل احادیث ابوخالد واسطی پرداخته است[۳۳] که خود به گونهای از خوشبینی او نسبت به ابوخالد حکایت دارد.
نزد امامیه
در میان امامیه، ابن فضال کوفی او را ثقه شمرده[۳۴] و احادیث فراوانی از طریق وی در کتب اربعه امامی نقل شده است؛[۳۵] با این حال رجال شناسان امامی در دوره میانه صرفا بر پایه مذهب، او را در شمار ضعفا جای دادهاند.[۳۶]
نزد زیدیان
زیدیه، ابوخالد را موثقترین راوی زید به شمار آوردهاند و بر پایه اظهار نظری کهن از یحیی بن مساور، زیدیان هرگز در ثقه بودن ابوخالد تردید روا نداشتهاند و بر آنند که هر کس وثاقت او را خدشهدار سازد ناصبی یا رافضی است.[۳۷] سیاغی یادآور شده که امامان زیدیه در طی قرون بر حجیت روایت ابوخالد و فضیلت او متفق بودهاند و در این باره برخی از سخنان آنان را نقل کرده است.[۳۸]
بر خلاف غالب زیدیان، به نظر نمیرسد زیدیان بتری کوفه در سده ۲ق که نزدیکی زیادی با مکتب غیر شیعی اصحاب حدیث داشتند، نسبت به روایات ابوخالد از زید خوشبین بوده باشند، شاید از همین روست که یحیی بن آدم، از پروردگان مکتب حسن بن صالح بن حی، با وجود نقل روایات متعدد از امامان باقر و صادق(ع) و نقل روایتی از طریق حسین پسر زید بن علی در الخراج،[۳۹] به فقه زید بن علی که از طریق ابوخالد روایت میشد، بیاعتنا بود و به رغم زیدی بودن، روایتی از زید در کتاب خود نیاورده است.
فقه ابوخالد
در زمینه فقه باید متذکر شد که ابوخالد در منابع گوناگون زیدی، به عنوان یکی از شاگردان خاص زید شناخته شده که بیشترین آراء فقهی زید از طریق او به آیندگان رسیده است.[۴۰] مسند زید علی یا المجموع الفقهی، که روایت ابوخالد از فقه زید بن علی است، کهنترین و اساسیترین منبع برای دستیابی به فقه زید به شمار میرود. این اثر در واقع مجموعهای از اقوال و احادیث زید در ابواب مختلف فقهی است و بسیاری از آن اقوال، پاسخ پرسشهایی است که ابوخالد از او پرسیده است.[۴۱] افزون بر این در این اثر به سبب مصاحبات دراز مدت ابوخالد با زید، گاه به رفتار و کردار زید نیز اشاراتی رفته است[۴۲] از این رو باید گفت که نقش ابوخالد در تدوین مسند زید، تنها یک گردآوری از شنیدههای خود نیست، بلکه وی نقش فعالی در طرح و تدوین مسائل برعهده داشته است. در یک مقایسه از نظر نوع انتصاب مسند به زید، باید آن را از مقوله انتساب الآثار ابویوسف به ابوحنیفه و مسائل ابوداوود به احمد بن حنبل دانست، نه از مقوله انتساب موطا به مالک بن انس. در حقیقت زید سالها پیش از انکه مجموعههای فقهی چون موطا مالک و جامع سفیان ثوری معمول گردد، کشته شده بود.
با توجه به آنچه گفته شد، ابوخالد واسطی را باید گردآورنده مسند زید تلقی کرد، بدون اینکه سخن یاد شده به مفهوم تردید در صحت انتساب مندرجات مسند به زید بوده باشد. شایان ذکر آن است که در روایتی از ابراهیم بن زبرقان، ابوخالد مدعی شده که زید بن علی خود نسخهای را گرد آورده و ان را به ابوخالد و شاگردان دیگری که عمری کوتاهتر داشتهاند، آموخته بود[۴۳] ولی چنانکه نشان داده شد، اسلوب تدوین مسند، این حکایت را تأیید نمیکند و در صورت صحت روایت مزبور باید تصور کرد که نسخه زید تنها شالوده اصلی مسند ابوخالد را تشکیل میداده است.[۴۴] به هر روی ابن ندیم[۴۵] در شمار نخستین مؤلفان فقه شیعه از ابوخالد نام برده و به کتاب او اشاره کرده است.[۴۶]
ابوخالد هر چند در عقیده با تعالیم امامیه نسبتا نزدیک بود و مدتی صحبت امام باقر(ع) را درک کرده بود، ولی نظام فقهی ارائه شده در مسند زید یک نظام کاملا زیدی است که تمایز آن از فقه امامی هم در اصول استنباط چون تجویز قیاس و هم در پارهای فروع بحث انگیز چون تجویز مسح بر کفش، به خوبی آشکار است.[۴۷]
شیوخ ابوخالد
در میان شیوخ ابوخالد، به جز شخصیتهای یاد شده، میتوان از محمد بن عمر بن علی بن ابی طالب، حبیب بن ابی ثابت، ابو هاشم رمانی و عاصم بن ابی النجود نام برد، حتی در پارهای اسانید روایت او، مشایخ متأخرتر کوفه چون فطر بن خلیفه و سفیان ثوری نیز دیده میشوند.[۴۸] در میان کسانی که از او بهره گرفته و حدیث شنیدهاند، به ویژه باید از ابراهیم بن زبرقان، نصر بن مزاحم، حسین بن علوان و یحیی بن هاشم سمسار یاد کرد که در انتقال آثار وی به آیندگان نقش اساسی ایفا کردهاند.[۴۹] علاوه بر آنان، در اسانید روایات نام کسانی چون یحیی بن مساور حناط، حصین بن مخارق، درست بن ابی منصور، محمد بن سنان، اسرائیل بن یونس، حسن بن ذکوان، ابو حفض ابار، عطاء بن سائب و سعید بن زید (برادر حماد) به عنوان راوی ابوخالد دیده میشود.[۵۰]
آثار ابوخالد
ابوخالد رسالات و کتبی در فقه، حدیث و تفسیر روایت کرده که بیشتر تعلیمات و آراء زید را در برمیگیرد و شخص ابوخالد در تدوین آنها نقش اساسی ایفا نموده است:
- ۱. مسند زید، که راوی اصلی آن از ابوخالد، شاگرد خاص وی ابراهیم بن زبرقان است. به گفته نصر بن مزاحم، متن روایت ابراهیم، بر خلاف روایت دیگر شاگردان، متن کامل و مدون بوده است.[۵۱] همین متن در سده ۴ق از سوی عبدالعزیز بن اسحاق بن جعفر بغدادی ابن بقال از نو تنظیم و مرتب شد و همین نسخه مرتب، اساس نسخههای بعدی قرار گرفت. مسند زید به روایت ابراهیم بن زبرقان، بار نخست در ۱۹۱۹م به کوشش گریفینی در ۱۹۶۶م در میلان و به کوشش عبدالواسع بن یحیی واسعی در بیروت و سپس بارها به همراه شروح مختلف به چاپ رسیده است. بخش اصلی چاپ شده را المجموع الفقهی تشکیل میدهد و در پایان آن مجموعهای از احادیث زید با همان سلسله اسناد افزوده شده است.[۵۲]
- نصر بن مزاحم به تصریح خود[۵۳] روایاتی از مسند زید به طور مستقیم از ابوخالد داشته است که از حیث کمال در حد نسخه ابراهیم بن زبرقان نبوده است. گویا این همان نسخهای است که از طریق علی بن حسن بن فضال و ابن زبیر به دست نجاشی رسیده بوده است.[۵۴] برخی احادیث موجود در مسند زید از طریق دیگر شاگردان ابوخالد چون حسین بن علوان اسرائیل و سوید بن عبدالعزیز نیز نقل شده است.[۵۵] گاه نیز در منابع مختلف روایاتی دیده میشود که با تفاوتی قابل ملاحظه با آنچه در مسند زید آمده، نقل شده است.[۵۶]
- ۲. مجموعهای در حدیث به روایت حسین بن علوان از ابوخالد. در این مجموعه روایت ابوخالد به زید منحصر نبود و مشایخ دیگر به ویژه امام باقر(ع) را نیز شامل میگردد. بدون اینکه بدانیم نسخههای مختلف این مجموعه تا چه اندازه با یکدیگر تفاوت داشته، میدانیم که نسخههای متعدد از آن به روایت شاگردان مختلف ابن علوان در سده ۳ق/۹م بین زیدیان و امامیان تداول داشته است. مهمترین آنها روایت احمد بن عیسی[۵۷] است که در سراسر امالی وی (رأب الصدع) پراکنده شده است. با توجه به اهمیت امالی احمد بن عیسی در فرهنگ زیدیه، نقش پرارزش روایت ابن علوان در انتقال عقاید و تعالیم زید و دیگر شیوخ ابوخالد آشکار میگردد؛ در میان راویان این نسخه از محمد بن منصور، نام کسانی چون ابن عقده از زیدیان عراق، ابوزید علوی از زیدیان ری و ناصر اطروش از زیدیان طبرستان به نظر میآید.[۵۸] گفتنی است در مقایسه بین روایات احمدبن عیسی از ابوخالد و مسند زید به روایت ابراهیم بن زبرقان، روایات مشترک زیادی دیده میشود.[۵۹]
- روایات دیگر که در عرض روایت احمد بن عیسی قرار میگیرند و به طور پراکنده در آثار امامیه مورد استفاده قرار گرفتهاند، عبارتند از:
- الف. روایات حسین بن سعید اهوازی در کتاب الزهد وی[۶۰] در آثار ابن بابویه چون امالی،[۶۱] ثواب الاعمال،[۶۲] فضائل الاشهر الثلاثة[۶۳] و در تهذیب طوسی.[۶۴]
- ب. روایت ابو الجوزاء منبه بن عبدالله تمیمی به واسطه شیوخ امامی قم چون سعد بن عبدالله اشعری، محمد بن حسن صفار و احمد بن محمد برقی در آثار ی مانند ثواب الاعمال،[۶۵] الخصال،[۶۶] عقاب الاعمال[۶۷] علل الشرائع[۶۸] و تهذیب طوسی[۶۹] والاستبصار.[۷۰]
- ج. روایت هیثم بن ابی مسروق که ابن بابویه در کتاب فقیه از آن بهره گرفته است.[۷۱] به موارد یاد شده میتوان روایاتی به نقل محمد بن خالد برقی، حسن بن علی بن فضال و جعفر بن محمد تمیمی از ابن علوان از ابوخالد را علاوه کرد.[۷۲]
- ۳. تفسیر غریب القران، به روایت ابوخالد واسطی از زید بن علی که صبغه ضد قدری دارد. اشتروتمان[۷۳] بر آن است که بخش عمدهای از نظریات تفسیری منسوب به زید در این اثر میتواند صحیح الانتساب باشد و اشاره کرده که بسیاری از نظریات در تفسیر طبری نیز به زید نسبت داده شده است. از این کتاب نسخههایی چند در کتابخانههای صنعا، برلین و ییل یافت میشود.[۷۴]
- ۴. منسک الحج، به روایت ابوزکریا یحیی بن هاشم سمسار از زید ابن علی که نسخههای خطی آن در کتابخانههای برلین و آمبروزیانا یافت میشود.[۷۵] این متن با متن دیگری به روایت عبدالرحمن بن حارث بن عیاش از زید بن علی درباره مناسک حج که بخشهای آن مورد استفاده محدثانی چون ابوداوود در سنن[۷۶] ترمزی در سنن[۷۷] ابن ماجه در سنن[۷۸] و عبدالله بن احمد بن حنبل در زوائد مسند احمد[۷۹] قرار گرفته، قابل مقایسه است.[۸۰]
- ۵. رسالة فی حقوق الله، به روایت ابوخالد از زید که نسخ خطی آن در کتابخانههای واتیکان و وهبی یافت میشود.[۸۱]
- روایات دیگر که در عرض روایت احمد بن عیسی قرار میگیرند و به طور پراکنده در آثار امامیه مورد استفاده قرار گرفتهاند، عبارتند از:
پانویس
- ↑ نک: کوفی، ج۱، ص۳۳۰
- ↑ برقی، ص۱۱؛ طوسی، رجال، ص۱۲۸، ۱۳۱
- ↑ مثلا نک: همو، تهذیب، ج۴، ص۱۶۱: درست واسطی، ص۱۶۵؛ احمد ابن عیسی، ج۱، ص۱۶۸ جم؛ ابوطالب هارونی، ص۲۷۵؛ بحشل، ص۲۱۶
- ↑ نک: کشی، ۲۳۲
- ↑ بخاری، التاریخ، ج۳(۲)، ص۳۲۸؛ ابن ابی الرجال، ج۳، ص گ ۹۷ الف
- ↑ ابن عدی، ۵/۱۷۷۶
- ↑ نک: مسند، ۳۸۱-۳۸۲
- ↑ ص ۱۸۶، ۲۱۹
- ↑ همان، ۱۰۳، ۴۲۷
- ↑ مثلا نک: اجازات، گ ۹۶ الف، به نقل از قاسم بن عبد العزیز بغدادی
- ↑ نک: مسند، ۳۸۰؛ ابن ابی الرجال، ۳ /گ ۹۶ ب
- ↑ مفید، ص۲۶۹
- ↑ نک: کشی، ۳۳۸؛ ابن بابویه، امالی، ص۲۷۶
- ↑ نک: ناشی اکبر، ص۴۲؛ کشی، ص۲۳۱
- ↑ ابن عدی، ج۴، ص۱۷۷۴؛ نیز نک: ابن حبان، ج۲، ص۷۶
- ↑ نک: ابوطالب هارونی، ص۲۰۶
- ↑ ابوطالب هارونی، ص۲۰۶
- ↑ نک: ابوالفرج، ص۱۹۷
- ↑ ابن حجر، ج۸، ص۲۷
- ↑ نک: درست واسطی، همانجا؛ کشی، ص۲۳۱
- ↑ کشی، ص۳۹۰
- ↑ طوسی، رجال، ص۱۳۱
- ↑ نک: ناشی اکبر، همانجا؛ نوبختی، ص۵۴-۵۵، ۵۸؛ اشعری، ص۷۱، ۷۴؛ نیز ابن ندیم، ص۲۲۷
- ↑ ص ۱۸۶
- ↑ همانجا
- ↑ نک: همو، ص۱۸۱-۱۸۲
- ↑ همانجا ص۹
- ↑ ص ۲۹۹-۳۰۰
- ↑ قس: مادلونگ، ص۴۴
- ↑ 1/141، ۱۷۰
- ↑ ص ۱۱۶، ۱۱۷، ۱۷۱، ۱۹۴
- ↑ نک: یحیی بن معین، ج۳، ص۳۱۵، جاهای مختلف؛ بخاری، الضعفاء، ص۱۶۸؛ مسلم، ج۱، ص۷؛ نسائی، ص۱۷۵؛ عقیلی، ج۳، ص۲۶۸-۲۶۹؛ ابن ابی حاتم، ج۳، ص۲۳۰؛ ابن حجر، همانجا
- ↑ مزی، ج۱۴، ص۱۱۰
- ↑ کشی، ۲۳۲
- ↑ نک: سطور بعد
- ↑ نک: علامه حلی، ۲۴۱؛ ابن داوود، ۴۸۸
- ↑ نک: مسند، ص۳۸۱؛ نیز اجازات، همانجا؛ عزالدین، ص۱۷۷؛ ابن ابی الرجال، ۳/گ ۹۷ الف
- ↑ 1/44، ۴۷-۴۸
- ↑ ص۳۱، ۷۸، جاهای مختلف
- ↑ نک: اجازات، همانجا، به نقل از قاسم بن عبد العزیز بغدادی؛ عزالدین، همانجا
- ↑ مثلا نک: مسند، ص۵۶، ۵۸
- ↑ همان، ص۱۸۶، ۲۱۹
- ↑ مسند، ص۳۸۰
- ↑ نیز نک: اشتروتمان، ص۲۳ به بعد؛ مادلونگ، gas,i/552؛ ص۵۴-۵۵
- ↑ ص ۲۷۵
- ↑ نیز نک: طوسی، الفهرست، ۱۸۹
- ↑ نک: مسند، ص۸۴، ۲۹۳
- ↑ نک: مزی، ۱۴/۱۰۸؛ برای تکمیل فهرست او، نک: کوفی، همانجا؛ ابن بابویه، ثواب، ص۶۸؛ المنصور بالله، ج۵، ص۳۱۳
- ↑ نک: نصر بن مزاحم، ص۱۳۴؛ نیز نک: دنباله مقاله
- ↑ برای فهرستی از راویان، نک: مزی، ج۱۴، ص۱۰۸-۱۰۹؛ برای تکمیل، نک: درست واسطی، همانجا؛ فرات کوفی، ص۱۵۲؛ کلینی، ج۲، ص۷۵، ج۶، ص۵۲۸؛ ابن بابویه، امالی، ص۴۳۶-۴۳۷، عقاب، ص۲۶۲، فقیه، ج۴، ص۲۹۴؛ خزاز، ص۲۹۹؛ حاکم نیشابوری، ص۴۱؛ ابوطالب هارونی، ص۶۵، ۷۰؛ المرشد بالله، ج۱، ص۱۳۷ و ج۲، ص۱۰۳
- ↑ نصر بن مزاحم، مسند، ص۳۸۰
- ↑ مسند ص۳۸۲-۴۲۹؛ نک: شوکانی، ص۸۶
- ↑ نصر بن مزاحم، مسند، ص۳۸۰
- ↑ نک: نجاشی، ص۲۸۸
- ↑ نک: عقیلی، ج۳، ص۲۶۹؛ ابن عدی، ج۵، ص۱۷۷۵-۱۷۷۶؛ قس: مسند، ص۸۳، ص۲۷۶
- ↑ مثلا نک: ابن عدی، همانجا؛ قس: مسند ص۳۰۲، ۳۳۷، ۳۸۳-۳۸۴
- ↑ احمد بن عیسی، ج۱، صص۱۴۴-۱۶۸.
- ↑ نک: کراجکی، ص۲۰۸؛ ابوطالب هارونی، ص۳۸، ۴۱، جاهای مختلف؛ المنصور بالله ج۱، ص۱۷۷، ۱۸۴، جاهای مختلف
- ↑ نک: مادلونگ، همانجا
- ↑ اهوازی، کتاب الزهد، صص ۷، ۹، ۲۰
- ↑ ابن بابویه، امالی،ص۴۱۱
- ↑ ثواب الاعمال، ص۸۵، ۹۰
- ↑ فضائل الاشهر الثلاثة، ص۵۱
- ↑ طوسی، تهذیب، ج۷، ص۱۵
- ↑ ثواب الاعمال، صص ۶۸، ۷۶، ۲۳۲.
- ↑ الخصال، ج۱، صص۳۷، ۱۳۷، ۳۳۳.
- ↑ عقاب الاعمال، ص۳۱۹.
- ↑ علل الشرائع، ج۲، ص۶۰۲
- ↑ طوسی، تهذیب، ج۱، صص۳۲۶- ۳۳۲، جاهای مختلف.
- ↑ همو، الاستبصار، ج۱، ص۶۵
- ↑ نک: ابن بابویه، مشیخه، ص۸۳-۸۴
- ↑ نک: همو، امالی، ص۲۴۰، ۳۷۱، التوحید، ص۱۷۶، ثواب، ص۶۷-۶۸؛ طوسی، تهذیب، ج۲، ص۲۸۱
- ↑ اشتروتمان، ص۴۳ به بعد
- ↑ صنعا، ج۱، ص۱۲۱؛ آلوارت، شماره ۱۰۲۳۷ نموی، شماره ۶۵۳
- ↑ نک: آلوارت، شماره ۱۰۳۶۰؛ گریفینی، ص۶۱۰
- ↑ ابی داوود، سنن، ج۲، صص۱۹۲-۱۹۳.
- ↑ ترمذی، سنن، ج۳، ص۲۳۲-۲۳۳.
- ↑ ابن ماجه، سنن، ج۲، ص۱۰۰۱.
- ↑ احمد بن حنبل، مسند، ج۱، صص۷۲-۷۶.
- ↑ نیز نک:، gas i/599
- ↑ نیز نک:، gas i/599
منابع
- ابن آدم، یحیی، الاخراج، به کوشش احمد محمد شاکر، قاهره، ۱۳۴۷ق/ ۱۹۲۸م
- ابن ابی حاتم سعبد الرحمن بن صالح، مطلع البدور، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز
- ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، به کوشش علی اکبر غفاری،
- همو، فضائل الاشهر الثلاثة، به کوشش حسن موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۶ ق،
- همو، الامالی، بیروت، ۱۴۰۰ق/ ۱۹۸۰م.
- همو، ثواب الاعمال، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۵۰ش.
- همو، علل الشرایع، نجف، ۱۳۸۶ق.
- ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، نجف، ۱۳۸۵ق /۱۹۶۵ م
- اجازات الائمة الزیدید، نسخه اصلی کتابخانه قاضی محمد علی اکوع، تعزیمن، شم ۲۳۹
- احمد بن محمد، الرجال، همراه رجال
- شوکانی، محمدبن علی، اتحاف الاکابر، رائل خمسة اساتید، حیدر اباد کن، ۱۳۲۸ق /۱۹۱۰م
- نامه مینوی، زیر نظر حبیب یغمایی و ایرج افشار تهران، ۱۳۵۰ ش
- عقیلی، محمدبن عمرو، الضعفاء الکبرا، به کوشش عبد المطعی، بیروت، ۱۴۰۴ ق/۱۹۸۴ م
- علامه حلی، حسن بن یوسف، رجال، نجف، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱ م
- فرات کوفی، تفسیر، نجف، ۱۳۵۴ق
- کراجکی، محمد بن علی، کنز الفوائد، تبریز، ۱۳۲۲ ق
- کشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار طوسی، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ ق
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ ق
- کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب امیر المؤمنین(ع)، به کوشش محمد باقر محمودی، قم، ۱۴۱۲ ق
- المرشد بالله، یحیی بن حسین، الامالی، بیروت، ۱۴۰۳ ق/۱۹۸۴ م
- مزی، یوسف بن عبد الرحمن، تهذیب الکمال، نسخه خطی کتابخانه احمد ثالث استانبول، شم۲۸۴۸
- مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۵ م
- مسند زید، به کوشش عبدالماسع بن یحیی واسعی، بیروت، ۱۹۶۶ م
- مفید، محمد بن محمد، الارشاد، نجف، ۱۳۸۲ ق
- المنصور بالله، قاسم بن محمد، الاعتصام، صنعا، ۱۴۰۸ ق/۱۹۸۷ م
- ناشی اکبر، عبدالله بن محمد، مسائل الامامة، به کو شش یوزف فان اس، بیروت، ۱۹۷۱م
- نجاشی، احمد بن غلی، رجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ ق
- نائی، احمد بن شعیب، الضعفاء و المتروکون، المجموع فی الضعفاء و المتروکین، به کوشش عبدالعزیز عزالدین سیروان، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م
- نصر بن مزاحم متقری، وقعه صفین، به کوشش عبدالاسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۲ق
- نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعة، نجف، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م
- یحیی بن معین، التاریخ، به کوشش احمد محمود نور سیف، مکه، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
- Ahlward
- griffini,f. ,”lista dei manoscritti arabi…”,RSO,1946-1918,vol. vll
- madelung,W. der imam al-qasim ibm ibrahim,berlin,1965
- strothmann,R. ,”das problem der literarischen personlichkeit zaid b?,Ali”,der islam,1923,vol,xlll
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: دایره المعارف بزرگ اسلامی