حدیث مرسل

مقاله قابل قبول
شناسه ناقص
نارسا
نیازمند خلاصه‌سازی
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از ارسال سند)

حدیث مُرسَل اصطلاحی در علم حدیث و درایه به معنای ذکر نشدن نام راوی در سند روایت است. مامقانی، علاوه بر ذکر تعریف عام، در تعریف خاص حدیث مرسل، هر حدیثی را که تابعین بدون ذکر واسطه از پیامبر(ص) نقل کنند، حدیث مرسل می‌داند. برخی از اهل‌سنت نیز این تعریف را برگزیده‌اند.

حجیت و قابل استناد بودن حدیث مرسل بین علما اختلافی است. وثاقت راوی و روایت نکردن از غیر ثقه از جمله دلایل قائلین به حجیت تمام احادیث مرسل است و عدم یقین به وثاقت راوی محذوف و همچنین استفاده از راویان ضعیف و مجهول در نقل حدیث از سوی برخی از مشایخ، از جمله دلایل بر عدم اعتبار و حجیت می‌باشد.

برخی از علما مواردی از احادیث مرسل را استثنا نموده و قائل به اعتبار و حجیت آنها شده‌اند از جمله مراسیل مشایخ ثلاثه، اصحاب اجماع، شیخ صدوق، شیخ طوسی و …

برای حدیث مرسل گونه‌هایی نقل شده که حدیث مُعَلَّق، مُنقطِع، مُجمَل، مرفوع و مُعضَل از آن جمله است. نگرش مؤلف برای جلوگیری از طولانی شدن روایت، خیانت ناسخان، از بین رفتن اسناد، از جمله علل و انگیزه‌های ذکر شده در پیدایش احادیث مرسل است.

مفهوم‌شناسی

حدیث مرسل یا خبر مرسل[۱] اصطلاحی در علم درایه[۲] و حدیث[۳] و از اقسام خبر واحد،[۴] به عنوان یکی از انواع حدیث ضعیف،[۵] به معنای ذکر نشدن نام راوی در سند روایت و از بین رفتن ارتباط بین رجال آن است؛[۶] به طوری که تمام راویان یا یک راوی[۷] یا بیش از یک نفر حذف شده باشد[۸] و آن می‌تواند از اول یا وسط یا آخر سند باشد[۹]و یا آنکه به صورت مبهم و مجمل ذکر شده باشد مثل عن رجل، عن بعض اصحابنا، عن عدة، عن اناس و…[۱۰]

علامه مامقانی در کتاب مقباس الهدایه تعریف فوق را معنای عام مرسل دانسته و تعریف دیگری با عنوان تعریف خاص مطرح کرده است و آن اینکه هر حدیثی که تابعین به صورت مستقیم و بدون واسطه از پیامبر اکرم(ص) نقل کند، بدون آنکه از پیامبر شنیده باشد و آخرین راوی حدیث را ذکر نکند، حدیث مرسل به معنای خاص است.[۱۱] وی این تعریف را مشهورترین تعریف در بین تمامی علما و محدثان دانسته است؛[۱۲] به طوری که برخی از اهل سنت نیز این تعریف را برگزیده‌اند.[۱۳] به عنوان مثال می‌توان به روایت مستقیم تابعینی چون حسن بصری، ابن سیرین و سعید بن مسیب [یادداشت ۱] اشاره کرد که مستقیماً از پیامبر(ص) روایت نقل کرده‌اند.[۱۴] [یادداشت ۲] برخی تعریف اول را تعریف فقها و تعریف دوم را تعریف محدثان دانسته‌اند.[۱۵] در مقابل این واژه، حدیث مسند می‌باشد که به خلاف حدیث مرسل، سلسله سند آن تا پیامبر(ص) یا معصوم(ع) متصل است.[۱۶]

اعتبار روایات مرسل

نزد علما و محدثان، اعتبار و قابل استناد بودن روایات مرسل، از مسائل اختلافی محسوب شده[۱۷] و اقوال گوناگونی در این زمینه مطرح شده است:

۱. عدم حجیت تمام مراسیل: جمع کثیری از علمای شیعه قائل به عدم اعتبار روایات مرسل هستند.[۱۸] فقیهانی چون محقق حلی، علامه حلی، شهید اول، شهید ثانی[۱۹] و آیت الله خویی[۲۰] از مدافعان این نظریه هستند. از علمای اهل سنت که قائل به این نظریه هستند می‌توان به حاجبی، عضدی، بیضاوی، رازی و شافعی اشاره نمود.[۲۱] آن‌ها روایات مرسل را به‌طور مطلق نمی‌پذیرند و آن را باعث ضعف سند می‌دانند.[۲۲]

۲. تفصیل: برخی معتقدند اگر روایت مرسل با لفظ غیر واحد روایت شود دلیل بر این است که روایت را بیش از یک نفر روایت کرده‌اند و این امر سبب اطمینان و ظن غالب است؛ لذا می‌توان بدان اعتماد کرد به خلاف روایاتی که با الفاظ عن رجل، عن بعض اصحابنا آمده است.[۲۳] برخی از علمای اهل سنت همچون شافعی شروطی را برای پذیرش حدیث مرسل قائلند از جمله آنکه ناقل حدیث مرسل از بزرگان تابعین باشد در این صورت ضعف آن جبران می‌شود.[۲۴]

۳. حجیت تمام روایات مرسل به‌طور مطلق: تمام روایات مرسل با هر راوی‌ای، چه صحابی باشد چه غیر صحابی، یک نفر محذوف باشد یا چند نفر، حجت و معتبر هستند.[۲۵]از جمله فقهایی که قائل به این نظریه هستند محمد بن خالد برقی و پدر اوست.[۲۶] طرفداران این نظریه از اهل سنت، آمدی، مالک، ابوحنیفه،[۲۷] ابوهاشم و اتباع آنان از معتزله می‌باشند.[۲۸]

ادله اعتبار و عدم اعتبار روایات مرسل

مشهور علمای شیعه که قائل به عدم اعتبار کلیه مراسیل هستند عدم یقین به وثاقت راوی محذوف و همچنین استفاده از راویان ضعیف و مجهول در نقل حدیث از سوی برخی از مشایخ و امکان اشتباه در تشخیص ثقه توسط آنان و همچنین گوناگونی در ملاک‌های تشخیص وثاقت را دلیل بر عدم اعتبار روایات مرسل دانسته‌اند.[۲۹]

برخی از فقیهان با توجه به این مطلب که برخی از مشایخ همچون محمد بن ابی عمیر در کتاب‌های رجالی در نهایت وثاقت قرار داشته و تنها از ثقات روایت نقل می‌کنند، روایات مرسل آنان را در حکم مسند دانسته و قائل به اعتبار مراسیل آنان گشته‌اند به عبارتی دیگر راوی محذوف نیز در حکم ثقه خواهد بود.[۳۰]

این اختلاف در حجیت و عدم حجیت در علمای اهل سنت نیز مشاهده می‌شود که اکثر محدثان، فقها و اصولیین به علت فقدان شرط مقبولیت (اتصال سند) و جهل نسبت به احوال راوی و احتمال غیر صحابی یا ضعیف بودن آن، حدیث مرسل را ضعیف و مردود دانسته‌اند و برخی دیگر با توجه به آنکه غالباً راویان محذوف در سند، صحابی هستند و صحابه نیز همگی عادل می‌باشند و عدم شناخت او ضرری به وثاقت آنان نمی‌زند، قائل به اعتبار حدیث مرسل شده‌اند.[۳۱]

حجیت برخی از مراسیل

برخی از علما با اصل قرار دادن عدم اعتبار مراسیل، مواردی را استثنا کرده‌اند که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:

شناخت راوی محذوف: راوی محذوف شناخته شده و ثقه می‌باشد. این گونه از روایات اگر چه مرسل است اما در حقیقت مسند تلقی می‌شود و ارسال آن ضرری به اعتبار آن وارد نمی‌کند. برخی معتقدند که راوی محذوف از دو طریق قرائن خارجی و شناخت راوی از سند دیگر، قابل شناسایی هستند.[۳۲]

حجیت روایات مرسل جبران شده با شهرت: ضعف روایت مرسل، بوسیله شهرت عملی یا روایی جبران شده باشد؛ یعنی اگر فقها طبق روایت مرسل عمل کرده باشند دلیل بر حجیت آن می‌باشد؛[۳۳] هرچند در رابطه با اعتبار و عدم آن در بین علما اختلاف وجود دارد.[۳۴]

حجیت روایات مرسل جبران شده با اجماع: اگر خبری ضعیف باشد، اما اجماع فقها، عمل به آن روایت باشد، در این صورت آن خبر حجت و قابل استناد خواهد بود.[۳۵]

حجیت روایات مرسل جبران شده با عمومات: اگر روایت مرسل موافق با عمومات و کتاب و سنت باشد، معتبر خواهد بود.[۳۶]

مراسیل مشایخ ثلاثه: منظور از مشایخ ثلاثه در نقل روایات محمد بن ابی عمیر، [یادداشت ۳] احمد بن ابی نصر بزنطی [یادداشت ۴] و صفوان بن یحیی [یادداشت ۵] هستند. برخی معتقدند که مرسلات ایشان معتبر است و ضرری به روایت نمی‌رساند و همچنین اگر از یک راوی، روایت نقل کنند دلیل بر توثیق او خواهد بود.

مراسیل اصحاب اجماع: اصحاب اجماع شامل ۱۸نفر از اصحاب امامان که محمد بن عمر کشی بدان‌ها در سه گروه اشاره کرده است. بسیاری از فقها مراسیل آنها را معتبر دانسته‌اند.[۳۷] گروه اول شامل زراره بن اعین، معروف بن خربوذ، برید بن معاویه، ابوبصیر اسدی، فضیل بن یسار، محمد بن مسلم از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع)[۳۸] و گروه دوم جمیل بن دراج، عبدالله بن مسکان، عبدالله بن بکیر، حماد بن عثمان، حماد بن عیسی، ابان بن عثمان از اصحاب امام صادق(ع)[۳۹] و گروه سوم، یونس بن عبدالرحمن، صفوان بن یحیی، بیاع الصابری، محمد بن ابی عمیر، عبدالله بن مغیره، حسن بن محبوب، احمد بن محمد بن ابی نصر از اصحاب امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) می‌باشند.[۴۰]

مراسیل صدوق: مراسیل صدوق از ناحیه بسیاری از علما از جمله شیخ حر عاملی[۴۱] مورد پذیرش قرار گرفته و مراسیل او را همچون مسانیدش معتبر دانسته‌اند.[۴۲] در کتاب من لایحضره الفقیه او ۲۰۵۰ روایت مرسل ذکر شده است؛[۴۳] هرچند برخی چون شهید ثانی و آیت الله خویی قائل به عدم اعتبار مراسیل وی شدند و برخی دیگر چون محقق داماد و امام خمینی قائل به تفصیل در روایات مرسل شیخ صدوق هستند[۴۴]

مراسیل شیخ طوسی: برخی چون فاضل مقداد با توجه به اینکه او تنها از راویان ثقه نقل روایت می‌کند قائل به اعتبار مراسیل وی هستند.[۴۵]

مراسیل محمد بن ادریس حلی: از فقهای متقدم و از بزرگان شیعه محسوب می‌شود. برخی معتقدند که روایات مرسل وی حجت و معتبر بوده و می‌توان به آن استناد کرد. برخی دسترسی وی به اصول اولیه حدیثی را دلیل بر حجیت مراسیل وی می‌دانند.[۴۶]

مرسلات ثقات: برخی معتقدند اگر راوی ثقه روایتی را به صورت مرسل نقل کند روایتش حجت و معتبر می‌باشد؛ چه از اصحاب اجماع، چه از مشایخ ثلاثه و چه از غیر اینها باشد. از جمله معتقدان به این نظریه، شیخ انصاری است.[۴۷]

مراسیل کافی: تمام روایات مرسل ذکر شده در کتاب الکافی حجت و معتبر می‌باشند. از جمله کسانی که به اعتبار روایات کتاب معتقد است، میرزای نائینی است.[۴۸]

از جمله مراسیل دیگر که در حجیت و عدم حجیت آن اختلاف وجود دارد مراسیل حسن بن علی بن ابی عقیل العمانی، محمد بن احمد اسکافی، نجاشی[۴۹]و مرسلات بنوفضال[۵۰] است.

گونه‌شناسی

عالمان و محدثان برای حدیث مرسل گونه‌های مختلفی نقل کرده‌اند که مهم‌ترین آنان عبارت‌اند از:

  • ارسال جلی و خفی «تدلیس»:[۵۱] گاهی سند روایت به‌طور کامل یا بعضی از راویان آن حذف می‌شود که با نگاه اولیه به سند قابل تشخیص است که به آن ارسال جلی گفته می‌شود اما گونه دیگری از روایات وجود دارد که در ظاهر سند آن متصل و مسند است، اما با دقت در طبقات سند و مقایسه اسناد دانسته می‌شود که حلقه‌ای از سند حذف شده است.[۵۲]
  • حذف تمام سند: سند روایت به‌طور کامل ذکر نشده باشد.[۵۳]
  • حدیث مُعَلق: اینکه از ابتدای سند آن یک راوی یا بیشتر حذف شده باشد.[۵۴]
  • حدیث مُنقطِع: اینکه از وسط سلسله سند روایت، راوی‌ای حذف شده باشد.[۵۵]
  • حدیث مُجمَل: راوی در سلسله سند حذف نشده، ولی لفظی که ذکر شده راوی را مشخص نکرده و مجمل می‌گذارد؛ لذا به آن حدیث مجمل گفته می‌شود. مانند عن بعض اصحابنا، عن بعضهم.[۵۶]
  • حدیث مَرفوع: سند روایت توسط محدث حذف شده ولی با کلمه رفعه و یرفعه به آن اشاره می‌کند. اختصار، از جمله دلائل این امر معرفی شده است.[۵۷]برخی معتقدند که این قسم از احادیث تنها مختص به روایات ضعیف نمی‌باشد.[۵۸]
  • حدیث مُعضَل: از وسط سند روایت، چند راوی حذف شده باشد[۵۹] و اگر کمتر از دو راوی حذف شده باشد دیگر معضل نمی‌باشد.[۶۰]
  • اجمال در ذکر نام امام: در سند روایت نام امام ذکر نشده ولی با لفظ خاصی بدان اشاره شده است؛ همچون الفقیه و الرجل برای امام صادق(ع) و امام کاظم(ع)؛ البته در اینکه این گونه اجمال سبب ارسال در سند می‌شود، اختلاف وجود دارد.[۶۱]
  • تردید در راوی: راوی حدیث نمی‌داند روایت را از چه کسی گرفته است؛ هرچند یک نفر را ذکر می‌کند.[۶۲]

دلائل مرسل شدن سند روایات

برخی از علت‌ها و انگیزه‌ها در پیدایش روایات مرسل مطرح است که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:

  • نگرش مؤلف: برخی از مؤلفان برای جلوگیری از طولانی شدن سلسله سند روایات اقدام به حذف برخی از راویان نموده‌اند.[۶۳]
  • خیانت ناسخان: اینکه سلسله روایات به صورت مسند نقل شده اما ناسخان برخی از سند را حذف نموده‌اند که در نتیجه روایات مرسل شده‌اند.[۶۴]
  • عدم نیاز به ذکر سند: برخی معتقدند که در روایات اخلاقی و داستان‌ها نیازی به ذکر سند نیست؛ زیرا اگر از معصوم باشد بهتر است و اگر نباشد مشکلی پدید نمی‌آید.[۶۵]
  • معتبر دانستن تمام روایات: برخی از محدثان نسبت به تمام راویان حسن ظن داشته و تمام روایات را صحیح می‌دانستند.[۶۶]
  • از بین رفتن اسناد: عده‌ای معتقدند که برخی از احادیث به علل گوناگون طبیعی، همچون نم کشیدن برخی از نسخه‌ها قسمتی از سلسله سند روایات آن از بین رفت.[۶۷]
  • شهرت روایات و کتب: برخی از روایات و کتب حدیثی آن‌چنان از شهرت فراوانی برخوردار بودند که محدثان ضرورتی در نقل سند آن نمی‌دیدند و آن را به‌طور مرسل ذکر می‌کردند.[۶۸]
  • فراموشی: برخی دلیل دیگری همچون فراموشی در ذکر راوی سند را مطرح کرده که یا از روی عمد یا سهو پیش آمده است؛ لذا حذف واسطه از سلسله سند را در حال اختیار و بدون عذر مکروه یا حرام دانسته‌اند.[۶۹]

جستارهای وابسته


پانویس

  1. مجددی برکتی، التعریفات الفقهیة، ۲۰۰۹م، ص۸۵.
  2. هاشمی شهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، ۱۴۲۶ق، ج۳، ص۲۶۹.
  3. سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۷۸۹.
  4. هاشمی شهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، ۱۴۲۶ق، ج۳، ص۲۶۹؛ مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، فرهنگ نامه اصول فقه، ۱۳۸۹ش، ص۴۴۵.
  5. مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۱۶۷؛ طباطبایی، مسند نویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۳۶.
  6. مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۳۸۵ش، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۵۴.
  7. مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۳۸۵ش، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۵۴.
  8. سمیعی، ترجمه متن و شرح کامل رسائل شیخ انصاری، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۱۶۶.
  9. مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، فرهنگ نامه اصول فقه، ۱۳۸۹ش، ص۴۴۵.
  10. محمدی، شرح اصول فقه، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۳۰۶.
  11. مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۵۵.
  12. مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۵۵.
  13. غوری، معجم المصطلحات الحدیثیة، ۱۴۲۸ق، ص۶۹۴؛ عجم، موسوعة مصطلحات الإمام الغزالی، ۲۰۰۰م، ص۲۳۶؛ عجم، موسوعة مصطلحات أصول الفقه عند المسلمین، ۱۹۹۸م، ج۱، ص۵۵۸.
  14. خوارزمی، مفاتیح العلوم، ۱۴۲۸ق، ص۱۹.
  15. مجددی برکتی، التعریفات الفقهیة، ۲۰۰۹م، ص۸۵.
  16. مرعی، منتهی المقال فی الدرایه و الرجال، ۱۴۱۷ق، ص۴۵.
  17. هاشمی شهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، ۱۴۲۶ق، ج۳، ص۲۷۰.
  18. مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۵۶.
  19. مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۵۶.
  20. ربانی، بررسی اعتبار احادیث مرسل، ۱۳۸۹ش، ص۶۸.
  21. مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۵۷؛ عجم، موسوعة مصطلحات الامام الغزالی، ۲۰۰۰م، ص۷۰۲.
  22. ربانی، بررسی اعتبار احادیث مرسل، ۱۳۸۹ش، ص۶۸.
  23. عاملی، نهایه المرام، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۴۲۴.
  24. غوری، معجم المصطلحات الحدیثیة، ۱۴۲۸ق، ص۶۹۵.
  25. مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۵۶.
  26. مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۵۶.
  27. عجم، موسوعة مصطلحات الامام الغزالی، ۲۰۰۰م، ص۷۰۲.
  28. مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۵۶.
  29. برای اطلاعات بیشتر رجوع کن به: مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۵۸–۲۶۰؛ غوری، معجم المصطلحات الحدیثیة، ۱۴۲۸ق، ص۶۹۴.
  30. برای اطلاعات بیشتر رجوع کن به مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۵۷–۲۵۸.
  31. غوری، معجم المصطلحات الحدیثیة، ۱۴۲۸ق، ص۶۹۴–۶۹۵.
  32. ربانی، بررسی اعتبار احادیث مرسل، ۱۳۸۹ش، ص۹۰–۹۲.
  33. ربانی، بررسی اعتبار احادیث مرسل، ۱۳۸۹ش، ص۲۱۲.
  34. ربانی، بررسی اعتبار احادیث مرسل، ۱۳۸۹ش، ص۲۱۲–۲۱۷.
  35. ربانی، بررسی اعتبار احادیث مرسل، ۱۳۸۹ش، ص۲۱۷–۲۲۱.
  36. ربانی، بررسی اعتبار احادیث مرسل، ۱۳۸۹ش، ص۲۲۱.
  37. ربانی، بررسی اعتبار احادیث مرسل، ۱۳۸۹ش، ص۱۳۲.
  38. کشی، رجال کشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۳۸.
  39. کشی، رجال کشی، ۱۴۰۹ق، ص۳۷۵.
  40. کشی، رجال کشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۵۶.
  41. مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۶۶.
  42. برای اطلاعات بیشتر رجوع کن به: مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۶۶؛ سرور، المعجم الشامل للمصطلحات العلمیة و الدینیة، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۵۲۲.
  43. سرور، المعجم الشامل للمصطلحات العلمیة و الدینیة، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۵۲۲.
  44. ربانی، بررسی اعتبار احادیث مرسل، ۱۳۸۹ش، ص۱۷۲–۱۷۴.
  45. برای اطلاعات بیشتر رجوع کن به مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۶۹.
  46. ربانی، بررسی اعتبار احادیث مرسل، ۱۳۸۹ش، ص۱۸۹–۱۹۰.
  47. ربانی، بررسی اعتبار احادیث مرسل، ۱۳۸۹ش، ص۱۹۵.
  48. ربانی، بررسی اعتبار احادیث مرسل، ۱۳۸۹ش، ص۱۹۹–۲۰۹.
  49. برای اطلاعات بیشتر رجوع کن به: مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۳۸۵ش، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۷۰–۲۷۳.
  50. ربانی، بررسی اعتبار احادیث مرسل، ۱۳۸۹ش، ص۲۲۱–۲۲۹.
  51. برای اطلاعات بیشتر در ارتباط با تعریف و اقسام تدلیس رجوع کن به: مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۸۰–۲۸۵.
  52. برای اطلاعات بیشتر رجوع کن به: مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۷۳–۲۷۴.
  53. ربانی، بررسی اعتبار احادیث مرسل، ۱۳۸۹ش، ص۳۵.
  54. عجم، موسوعة مصطلحات ابن خلدون و الشریف علی محمد الجرجانی، ۲۰۰۴م، ج۲، ص۱۵۶؛ هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، ۱۴۲۶ق، ج۳، ص۲۷۴.
  55. غوری، موسوعة مصطلحات ابن خلدون و الشریف علی محمد الجرجانی، ۲۰۰۴م، ج۲، ص۱۵۶؛ هاشمی شهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، ۱۴۲۶ق، ج۳، ص۲۷۶.
  56. ربانی، بررسی اعتبار احادیث مرسل، ۱۳۸۹ش، ص۴۰.
  57. هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، ۱۴۲۶ق، ج۳، ص۲۷۰؛ مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۱۷۱.
  58. مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۱۷۱.
  59. هاشمی شهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، ۱۴۲۶ق، ج۳، ص۲۷۳؛ جلالی زاده، مبادی و اصطلاحات اصول فقه، ۱۳۸۷ش، ص۷۰.
  60. مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۵۳.
  61. ربانی، بررسی اعتبار احادیث مرسل، ۱۳۸۹ش، ص۵۷–۵۹.
  62. ربانی، بررسی اعتبار احادیث مرسل، ۱۳۸۹ش، ص۵۹.
  63. ربانی، بررسی اعتبار احادیث مرسل، ۱۳۸۹ش، ص۲۶۳.
  64. ربانی، بررسی اعتبار احادیث مرسل، ۱۳۸۹ش، ص۲۶۵.
  65. ربانی، بررسی اعتبار احادیث مرسل، ۱۳۸۹ش، ص۲۶۶.
  66. ربانی، بررسی اعتبار احادیث مرسل، ۱۳۸۹ش، ص۲۶۶–۲۶۷.
  67. ربانی، بررسی اعتبار احادیث مرسل، ۱۳۸۹ش، ص۲۶۷.
  68. ربانی، بررسی اعتبار احادیث مرسل، ۱۳۸۹ش، ص۲۶۸–۲۷۰.
  69. هاشمی شهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، ۱۴۲۶ق، ج۳، ص۲۷۰.

یادداشت

  1. به عنوان مثال روایتی از سعید بن مسیب که در کتاب صحیح مسلم آمده است: حدّثنی محمّد بن رافع، ثنا حجین، ثنا اللّیث عن عقیل، عن ابن شهاب، عن سعید بن المسیب أنّ رسول اللّه(ص) نهی عن المزابنة، در این روایت سعید بن مسیب از پیامبر(ص) بدون آنکه واسطه خود را تا پیامبر معین کند، مستقیماً از ایشان روایت نقل می‌کند؛ (غوری، معجم المصطلحات الحدیثیة، ۱۴۲۸ق، ص۶۹۴.)
  2. برخی دیگر در تعریف حدیث مرسل چنین معتقدند که خود راوی آن را نشنیده و لکن بدون واسطه از پیامبر یا امام معصوم(ع) نقل کند. (سمیعی، ترجمه متن و شرح کامل رسائل شیخ انصاری، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۱۶۶؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۷۰۷.)
  3. از مشایخ معروف و از نامداران شیعه و از اصحاب امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) بوده (نجاشی، رجال نجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۳۲۶، ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۴۵۰.) و در وثاقت شهره عام و خاص است. (طوسی، الفهرست، ص۴۰۴.)برخی روایات مرسل او را همچون مسانیدش معتبر دانسته‌اند. (ابن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۶.) بسیاری از فقیهان به روایات مرسل وی اعتماد و عمل کرده‌اند.
  4. وی از بزرگان شیعه و از اصحاب امام رضا(ع) بود و نزد امام رضا(ع) و امام کاظم(ع) از منزلت بسیاری برخوردار بود. (نجاشی، رجال نجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۷۵.) او از اصحاب اجماع شمرده شده و برخی از اصحاب به مراسیل وی عمل می‌کردند. (ربانی، بررسی اعتبار احادیث مرسل، ۱۳۸۹ش، ص۱۲۳.)
  5. صفوان بن یحیی از اصحاب امام رضا(ع) بود. شیخ طوسی او را ثقه عین و ثقه‌ترین افراد در زمان خود معرفی کرده است. (طوسی، الفهرست، ص۲۴۲.)

منابع

  • ابن‌بابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ترجمه علی‌اکبر غفاری، تهران، نشر صدوق، ۱۴۰۹ق.
  • جلالی‌زاده، جلال، مبادی و اصطلاحات اصول فقه، تهران، نشر احسان، ۱۳۸۷ش.
  • خوارزمی، محمد بن احمد، مفاتیح العلوم، بیروت، دارالمناهل، ۱۴۲۸ق.
  • ربانی، محمدحسن، بررسی اعتبار احادیث مرسل، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۹ش.
  • سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، تهران، کومش، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
  • سرور، ابراهیم حسین، المعجم الشامل للمصطلحات العلمیة و الدینیة، بیروت، دارالهادی، ۱۴۲۹ق.
  • سمیعی، جمشید، ترجمه متن و شرح کامل رسائل شیخ انصاری، اصفهان، چاپ چهارم، ۱۳۸۷ش.
  • طباطبایی، سیدکاظم، مسند نویسی در تاریخ حدیث، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۳۷۷ش.
  • طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، (طبع جدید)، قم، کتابخانه محقق طباطبائی، ۱۴۲۰ق.
  • عاملی، محمد بن علی، نهایه المرام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۱ق.
  • عجم، رفیق، موسوعة مصطلحات ابن خلدون و الشریف علی محمد الجرجانی، بیروت، ناشرون، ۲۰۰۴م.
  • عجم، رفیق، موسوعة مصطلحات أصول الفقه عند المسلمین، بیروت، مکتبة لبنان ناشرون، ۱۹۹۸م.
  • عجم، رفیق، موسوعة مصطلحات الإمام الغزالی، بیروت، مکتبة لبنان ناشرون، ۲۰۰۰م.
  • غوری، عبدالماجد، معجم المصطلحات الحدیثیة، دمشق، دار ابن کثیر، ۱۴۲۸ق.
  • کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، ۱۴۰۹ق.
  • مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایه، ۱۳۸۵ش، قم، دلیل ما، ۱۳۸۵ش.
  • مجددی برکتی، محمد عمیم الاحسان، التعریفات الفقهیة، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ دوم، ۲۰۰۹م.
  • محمدی، علی، شرح اصول فقه، قم، دارالفکر، چاپ دهم، ۱۳۸۷ش.
  • مرعی، حسین عبدالله، منتهی المقال فی الدرایة و الرجال، بیروت، مؤسسه العروة الوثقی، ۱۴۱۷ق.
  • مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، فرهنگ نامه اصول فقه، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۹ش.
  • نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۳۶۵ش.
  • هاشمی شاهرودی، محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۶ق، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۶ق.