پرش به محتوا

سادات طباطبایی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
imported>Hasaninasab
imported>M.r.seifi
اصلاح پاورقی و منابع
خط ۲: خط ۲:
==علت نامگذاری==
==علت نامگذاری==
[[ابراهیم بن اسماعیل دیباج|ابراهیم بن اسماعیل]] بن ابراهیم بن حسن مثنی بن حسن بن علی بن ابی‌طالب معروف به طباطبا بوده و این نام برای تبار وی نیز بکار رفته است. درباره سبب نامگذاری این شاخه به طباطبا اختلاف است:
[[ابراهیم بن اسماعیل دیباج|ابراهیم بن اسماعیل]] بن ابراهیم بن حسن مثنی بن حسن بن علی بن ابی‌طالب معروف به طباطبا بوده و این نام برای تبار وی نیز بکار رفته است. درباره سبب نامگذاری این شاخه به طباطبا اختلاف است:
* بعضی این لقب را به لکنت زبان ابراهیم بن اسماعیل نسبت داده‌اند که هرگاه می‌خواست «قبا» بگوید، می‌گفت:«طبا».<ref>المجدی فی أنساب الطالبیین، ص۲۶۰.</ref>
* بعضی این لقب را به لکنت زبان ابراهیم بن اسماعیل نسبت داده‌اند که هرگاه می‌خواست «قبا» بگوید، می‌گفت:«طبا».<ref>ابن صوفی، المجدی فی أنساب الطالبیین، ۱۴۲۲ق، ص۲۶۰.</ref>
* [[ناصر کبیر]] گفته اس که «طباطبا» در زبان نبطی به معنی خواجه خواجگان (سید سادات) است.<ref>سر السلسلة العلویة، ص۱۶؛ عمدة الطالب، ص۱۷۲؛ لغت نامه دهخدا، در لفظ»طباطبا».</ref>
* [[ناصر کبیر]] گفته اس که «طباطبا» در زبان نبطی به معنی خواجه خواجگان (سید سادات) است.<ref>سر السلسلة العلویة، ص۱۶؛ ابن عنبه، عمدة الطالب، ۱۴۱۷ق، ص۱۷۲؛ لغت نامه دهخدا، ذیل لفظ «طباطبا».</ref>


==پراکندگی جغرافیایی==
==پراکندگی جغرافیایی==
{{ستون|۲}}
{{ستون|۲}}
# بنی اتج در [[آمل]]<ref>عمده طالب،ص ۱۷۷</ref>
# بنی اتج در [[آمل]]<ref>ابن عنبه، عمدة الطالب، ۱۴۱۷ق، ص ۱۷۷.</ref>
# بنی عساف در [[اصفهان]]<ref>عمده طالب،ص ۱۷۷</ref>
# بنی عساف در [[اصفهان]]<ref>ابن عنبه، عمدة الطالب، ۱۴۱۷ق، ص ۱۷۷.</ref>
# بنی مستلحقان در [[مصر]]
# بنی مستلحقان در [[مصر]]
# بنی مستجد در مصر
# بنی مستجد در مصر
# بنی کرکی در مصر
# بنی کرکی در مصر
# بنی المحل در [[خوزستان]]، [[بغداد]] ، [[حلب]] و ارجان<ref>المعقبون، ج۱ص ۲۵۲</ref>
# بنی المحل در [[خوزستان]]، [[بغداد]] ، [[حلب]] و ارجان<ref>رجایی، المعقبون، ۱۳۸۵س، ج۱، ص۲۵۲.</ref>
# [[آل حکیم]] در [[عراق]]
# [[آل حکیم]] در [[عراق]]
# طباطبایی‌های [[زواره]]
# طباطبایی‌های [[زواره]]
خط ۲۰: خط ۲۰:
برخی از نوادگان ابراهیم طباطبا به [[ایران]] سفر کردند و در [[طبرستان]] و [[دیلم]] اقامت گزیدند. شاخه‌ای از این سلسله لقب «کیا» داشته و در گیلان و مازندران می‌زیستند و از نقش مذهبی، سیاسی و اجتماعی مهمی برخوردار بودند.
برخی از نوادگان ابراهیم طباطبا به [[ایران]] سفر کردند و در [[طبرستان]] و [[دیلم]] اقامت گزیدند. شاخه‌ای از این سلسله لقب «کیا» داشته و در گیلان و مازندران می‌زیستند و از نقش مذهبی، سیاسی و اجتماعی مهمی برخوردار بودند.


یکی از اینان «خرم کیا» است که مزارش در [[لاهیجان]] است و در ۶۷۴ق به قتل رسیده و نامش بر کتیبه‌ای که در ۱۱۰۵ق تهیه شده، نوشته شده است.<ref>از آستارا تا استارباد، ج۲، ص۹۸-۱۰۰.</ref>
یکی از اینان «خرم کیا» است که مزارش در [[لاهیجان]] است و در ۶۷۴ق به قتل رسیده و نامش بر کتیبه‌ای که در ۱۱۰۵ق تهیه شده، نوشته شده است.<ref>ستوده، از آستارا تا استارباد، ۱۳۵۱ش، ج۲، ص۹۸-۱۰۰.</ref>


در اواخر سدۀ ۳ق یکی دیگر از نوادگان ابراهیم به اصفهان سفر کرد و در این شهر ساکن شد. سادات طباطبایی ایران بیشتر از نسل وی هستند که از اصفهان به زواره و [[اردستان]] و پس از آن به دیگر جاها رفتند و در نقاط مختلف پراکنده شدند.
در اواخر سدۀ ۳ق یکی دیگر از نوادگان ابراهیم به اصفهان سفر کرد و در این شهر ساکن شد. سادات طباطبایی ایران بیشتر از نسل وی هستند که از اصفهان به زواره و [[اردستان]] و پس از آن به دیگر جاها رفتند و در نقاط مختلف پراکنده شدند.


برخی از این سادات که به [[تبریز]] کوچیدند در سدۀ ۹ق در روزگار فرمان‌روایی [[آق‌قویونلو]]، غالباً منصب [[شیخ الاسلامی]] [[آذربایجان (منطقه)|آذربایجان]] را عهده‌دار بودند و پس از آن به خاندان‌های مختلف با نام‌های گوناگون مانند وهابی، وکیلی، عدل، دیبا و قاضی تقسیم شدند.<ref>محیط طباطبایی، ج۱، ص۴۱</ref>
برخی از این سادات که به [[تبریز]] کوچیدند در سدۀ ۹ق در روزگار فرمان‌روایی [[آق‌قویونلو]]، غالباً منصب [[شیخ الاسلامی]] [[آذربایجان (منطقه)|آذربایجان]] را عهده‌دار بودند و پس از آن به خاندان‌های مختلف با نام‌های گوناگون مانند وهابی، وکیلی، عدل، دیبا و قاضی تقسیم شدند.<ref>محیط طباطبایی، «شوخی جدی»، ج۱، ص۴۱</ref>


در روزگار دیلمیان یکی از سادات طباطبایی به نام [[زید الاسود بن ابراهیم بن محمد بن قاسم رسیی|زیدالاسود]] با «شاهان دخت» دختر [[عضدالدوله]] ازدواج کرد و به [[شیراز]] آمد و در آن‌جا ساکن شد. نسب [[سادات انجوی]] شیراز به او می‌رسد.<ref>ابن عنبه، الفصول الفخریه، ص۱۳۰.</ref>
در روزگار دیلمیان یکی از سادات طباطبایی به نام [[زید الاسود بن ابراهیم بن محمد بن قاسم رسیی|زیدالاسود]] با «شاهان دخت» دختر [[عضدالدوله]] ازدواج کرد و به [[شیراز]] آمد و در آن‌جا ساکن شد. نسب [[سادات انجوی]] شیراز به او می‌رسد.<ref>ابن عنبه، الفصول الفخریه، ۱۳۴۶ش، ص۱۳۰.</ref>


==شخصیت‌ها==
==شخصیت‌ها==
===شخصیت‌های تاریخی===
===شخصیت‌های تاریخی===
* [[محمد بن ابراهیم ابن طباطبا|محمد بن ابراهیم]]: وی سرسلسله سادات طباطبایی است، [[ابوسرایا]] به نام وی در [[کوفه]] [[بیعت]] گرفت و به سال ۱۹۹ق قیام کرد.<ref>مقاتل الطالبین، ۱۹۹و۵۱۸-۵۳۶</ref>
* [[محمد بن ابراهیم ابن طباطبا|محمد بن ابراهیم]]: وی سرسلسله سادات طباطبایی است، [[ابوسرایا]] به نام وی در [[کوفه]] [[بیعت]] گرفت و به سال ۱۹۹ق قیام کرد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۱۹۹و۵۱۸-۵۳۶.</ref>


* [[قاسم رسی]]: امام [[زیدیه]] و واضع [[مذهب فقهی قاسمی]]، وی در سال ۲۴۶ق در گذشت.<ref>عمده الطالب، ص۱۷۵</ref><ref>معجم الانساب، ص۱۸۷</ref>
* [[قاسم رسی]]: امام [[زیدیه]] و واضع [[مذهب فقهی قاسمی]]، وی در سال ۲۴۶ق در گذشت.<ref>ابن عنبه، عمدة الطالب، ۱۴۱۷ق، ص۱۷۵؛ معجم الانساب، ص۱۸۷</ref>


* [[هادی الی الحق]]: یحیی بن حسین بن قاسم رسی، یکی از ائمه زیدیه، در سال ۲۹۸ق در گذشت.<ref>عمده الطالب، ص۱۷۷</ref><ref>بروکلمان، ج۳ص ۳۲۷-۳۳۰</ref>
* [[هادی الی الحق]]: یحیی بن حسین بن قاسم رسی، یکی از ائمه زیدیه، در سال ۲۹۸ق در گذشت.<ref>ابن عنبه، عمدة الطالب، ۱۴۱۷ق، ص۱۷۷؛ بروکلمان، ج۳، ص ۳۲۷-۳۳۰.</ref>


* [[ابن طباطبا علوی اصفهانی]] نسابه: در سده چهارم می‌زیسته و کتاب [[منتقلة الطالبیة]] در انساب سادات از آثار اوست.<ref>عمده الطالب ص۱۷۳و ۱۷۴</ref>
* [[ابن طباطبا علوی اصفهانی]] نسابه: در سده چهارم می‌زیسته و کتاب [[منتقلة الطالبیة]] در انساب سادات از آثار اوست.<ref>ابن عنبه، عمدة الطالب، ۱۴۱۷ق، ص۱۷۳و ۱۷۴.</ref>


* [[ابن طقطقی]]: نقیب سادات [[حله]]، [[نجف]] و [[کربلا]] در قرن هفتم، شهرت وی بیشتر به دلیل کتابش [[منیة الفضلاء فی تواریخ الخلفاء و الوزراء]] می‌باشد، این کتاب به [[منیة الفضلاء فی تواریخ الخلفاء و الوزراء|تاریخ فخری]] معروف شد.<ref>تاریخ ادبیات در ایران، ج۳ص ۱۲۴۳</ref>
* [[ابن طقطقی]]: نقیب سادات [[حله]]، [[نجف]] و [[کربلا]] در قرن هفتم، شهرت وی بیشتر به دلیل کتابش [[منیة الفضلاء فی تواریخ الخلفاء و الوزراء]] می‌باشد، این کتاب به [[منیة الفضلاء فی تواریخ الخلفاء و الوزراء|تاریخ فخری]] معروف شد.<ref>تاریخ ادبیات در ایران، ج۳ص ۱۲۴۳</ref>
خط ۵۹: خط ۵۹:


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس|اندازه=ریز|3}}
{{پانویس۲}}


==منابع==
==منابع==
*ابن صوفى نسابه‏، المجدي في أنساب الطالبيين، مرعشىنجفی، قم، ۱۴۲۲، چاپ دوم.
*ابن صوفى نسابه‏، المجدي في أنساب الطالبيين، مرعشىنجفی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، چاپ دوم، ۱۴۲۲ق.
*ابن عنبه حسنی،عمدة الطالب فی أنساب آل أبی طالب ۸۲۸، انصاریان، قم،۱۴۱۷ ق.
*ابن عنبه حسنی، عمدة الطالب فی أنساب آل أبی طالب، قم، انصاریان، ۱۴۱۷ ق.
*ابن عنبه، الفصول الفخریه، به کوشش جلال‌الدین حسینی ارموی (محدث)، تهران، ۱۳۴۶ش.
*ابن عنبه، الفصول الفخریه، به کوشش جلال‌الدین حسینی ارموی (محدث)، تهران، بی‌نا، ۱۳۴۶ش.
*رجایی، سید مهدی، المعقبون من آل ابی طالب، موسسه عاشورا، قم، ۱۳۸۵.
*رجایی، سید مهدی، المعقبون من آل ابی طالب، قم، موسسه عاشورا، ۱۳۸۵ش.
*ستوده، منوچهر، از آستارا تا استارباد، تهران، ۱۳۵۱ش.
*ستوده، منوچهر، از آستارا تا استارباد، تهران، بی‌نا، ۱۳۵۱ش.
*محیط طباطبایی، محمد، شوخی جدی، یغما، س ۱۸، شم‌ ۱، فروردین ۱۳۴۴ش.
*محیط طباطبایی، محمد، «شوخی جدی»، یغما، س ۱۸، شم‌ ۱، فروردین ۱۳۴۴ش.
{{خاندان‌های شیعه}}
{{خاندان‌های شیعه}}
[[ar:آل طباطبا]]
[[ar:آل طباطبا]]

نسخهٔ ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۳۵

سادات طباطبایی شاخه‌ای از سادات حسنی از نسل ابراهیم طباطبا که نسب آنان از طریق حسن مثنی به امام حسن(ع) می‌رسد. خاندان‌ طباطبایی در ایران و دیگر کشورها پراکنده‌اند، و شخصیت‌های علمی و مذهبی در این خاندان پرورش یافته است.

علت نامگذاری

ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن حسن مثنی بن حسن بن علی بن ابی‌طالب معروف به طباطبا بوده و این نام برای تبار وی نیز بکار رفته است. درباره سبب نامگذاری این شاخه به طباطبا اختلاف است:

  • بعضی این لقب را به لکنت زبان ابراهیم بن اسماعیل نسبت داده‌اند که هرگاه می‌خواست «قبا» بگوید، می‌گفت:«طبا».[۱]
  • ناصر کبیر گفته اس که «طباطبا» در زبان نبطی به معنی خواجه خواجگان (سید سادات) است.[۲]

پراکندگی جغرافیایی

  1. بنی اتج در آمل[۳]
  2. بنی عساف در اصفهان[۴]
  3. بنی مستلحقان در مصر
  4. بنی مستجد در مصر
  5. بنی کرکی در مصر
  6. بنی المحل در خوزستان، بغداد ، حلب و ارجان[۵]
  7. آل حکیم در عراق
  8. طباطبایی‌های زواره

طباطبائی‌ها در ایران

برخی از نوادگان ابراهیم طباطبا به ایران سفر کردند و در طبرستان و دیلم اقامت گزیدند. شاخه‌ای از این سلسله لقب «کیا» داشته و در گیلان و مازندران می‌زیستند و از نقش مذهبی، سیاسی و اجتماعی مهمی برخوردار بودند.

یکی از اینان «خرم کیا» است که مزارش در لاهیجان است و در ۶۷۴ق به قتل رسیده و نامش بر کتیبه‌ای که در ۱۱۰۵ق تهیه شده، نوشته شده است.[۶]

در اواخر سدۀ ۳ق یکی دیگر از نوادگان ابراهیم به اصفهان سفر کرد و در این شهر ساکن شد. سادات طباطبایی ایران بیشتر از نسل وی هستند که از اصفهان به زواره و اردستان و پس از آن به دیگر جاها رفتند و در نقاط مختلف پراکنده شدند.

برخی از این سادات که به تبریز کوچیدند در سدۀ ۹ق در روزگار فرمان‌روایی آق‌قویونلو، غالباً منصب شیخ الاسلامی آذربایجان را عهده‌دار بودند و پس از آن به خاندان‌های مختلف با نام‌های گوناگون مانند وهابی، وکیلی، عدل، دیبا و قاضی تقسیم شدند.[۷]

در روزگار دیلمیان یکی از سادات طباطبایی به نام زیدالاسود با «شاهان دخت» دختر عضدالدوله ازدواج کرد و به شیراز آمد و در آن‌جا ساکن شد. نسب سادات انجوی شیراز به او می‌رسد.[۸]

شخصیت‌ها

شخصیت‌های تاریخی

شخصیت‌ها

جستارهای وابسته

پانویس

الگوی پانویس غیرفعال شده است. لطفا از الگوی پانوشت استفاده شود

منابع

  • ابن صوفى نسابه‏، المجدي في أنساب الطالبيين، مرعشىنجفی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، چاپ دوم، ۱۴۲۲ق.
  • ابن عنبه حسنی، عمدة الطالب فی أنساب آل أبی طالب، قم، انصاریان، ۱۴۱۷ ق.
  • ابن عنبه، الفصول الفخریه، به کوشش جلال‌الدین حسینی ارموی (محدث)، تهران، بی‌نا، ۱۳۴۶ش.
  • رجایی، سید مهدی، المعقبون من آل ابی طالب، قم، موسسه عاشورا، ۱۳۸۵ش.
  • ستوده، منوچهر، از آستارا تا استارباد، تهران، بی‌نا، ۱۳۵۱ش.
  • محیط طباطبایی، محمد، «شوخی جدی»، یغما، س ۱۸، شم‌ ۱، فروردین ۱۳۴۴ش.
  1. ابن صوفی، المجدی فی أنساب الطالبیین، ۱۴۲۲ق، ص۲۶۰.
  2. سر السلسلة العلویة، ص۱۶؛ ابن عنبه، عمدة الطالب، ۱۴۱۷ق، ص۱۷۲؛ لغت نامه دهخدا، ذیل لفظ «طباطبا».
  3. ابن عنبه، عمدة الطالب، ۱۴۱۷ق، ص ۱۷۷.
  4. ابن عنبه، عمدة الطالب، ۱۴۱۷ق، ص ۱۷۷.
  5. رجایی، المعقبون، ۱۳۸۵س، ج۱، ص۲۵۲.
  6. ستوده، از آستارا تا استارباد، ۱۳۵۱ش، ج۲، ص۹۸-۱۰۰.
  7. محیط طباطبایی، «شوخی جدی»، ج۱، ص۴۱
  8. ابن عنبه، الفصول الفخریه، ۱۳۴۶ش، ص۱۳۰.
  9. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۱۹۹و۵۱۸-۵۳۶.
  10. ابن عنبه، عمدة الطالب، ۱۴۱۷ق، ص۱۷۵؛ معجم الانساب، ص۱۸۷
  11. ابن عنبه، عمدة الطالب، ۱۴۱۷ق، ص۱۷۷؛ بروکلمان، ج۳، ص ۳۲۷-۳۳۰.
  12. ابن عنبه، عمدة الطالب، ۱۴۱۷ق، ص۱۷۳و ۱۷۴.
  13. تاریخ ادبیات در ایران، ج۳ص ۱۲۴۳