امین عباسی
| اطلاعات شخصی | |
|---|---|
| نام | محمد |
| لقب | امین |
| پدر | هارون عباسی |
| مادر | زبیده |
| فرزندان | موسی، عبدالله |
| محل دفن | بغداد |
| حکومت | |
| سمت | ششمین خلیفه عباسی |
| سلسله | بنیعباس |
| آغاز حکومت | ۱۹۳ق |
| پایان حکومت | ۱۹۸ق |
| همزمان با | امام رضا(ع) |
| پیش از | مأمون عباسی |
| پس از | هارون عباسی |
امین عباسی (حک ۱۹۳-۱۹۸ق) معروف به محمدِ امین، ششمین خلیفه عباسی و فرزند هارون عباسی، در سال ۱۹۳ق به خلافت رسید و حدود پنج سال حکومت کرد. دوران زمامداری او که همزمان با امامت امام رضا(ع) بود، با ویژگیهایی نظیر خوشگذرانی، بیتوجهی به امور حکومتی و اختلافات شدید با برادرش مأمون همراه بود. این اختلافات، که ریشه در وصیت هارونالرشید و تقسیم قدرت میان دو برادر داشت، موجب فتنهها و ناآرامیهای گستردهای در این دوره شد و در نهایت به جنگ داخلی میان آنها انجامید. سرانجام این نزاع در سال ۱۹۸ق با کشته شدن محمد امین و تثبیت قدرت مأمون پایان یافت. کشمکش میان امین و مأمون نمایانگر تضاد قدرت میان عربها و ایرانیان در دوران خلافت عباسی بهشمار رفته است که سرانجام بهسود پارسیان پایان مییابد.
توجه امین به ناآرامیهای سیاسی، موجب شد که برخلاف خلفای پیشین، برخورد مستقیمی با امام رضا(ع) و شیعیان صورت نگیرد. این شرایط فرصتی مناسب برای امام فراهم کرد تا فعالیتهای گستردهای در زمینه ترویج و تثبیت اندیشههای شیعی انجام دهد. امام رضا(ع) در این دوران سازمان وکالت را بازسازی کرد، تبلیغات آشکار تشیع را گسترش داد و به تقویت پایگاههای مردمی پرداخت.
ششمین خلیفه عباسی
محمد بن هارون، ملقب به امین، ششمین خلیفه عباسی است.[۱] کنیه او ابوعبدالله[۲] و ابوموسی[۳] دانسته شده است. وی در سال ۱۷۰ق[۴] یا ۱۷۱ق[۵] در منطقه رصافه بغداد متولد شد. مدت خلافت او حدود چهار سال و هشت ماه بود[۶] که تمام این مدت با امامت امام رضا(ع) همزمان بود.[۷] فضل بن ربیع مسئولیت کامل امور حکومتی را بر عهده داشت.[۸] به باور نویسنده کتاب تاریخ مختصر الدُوَل، در رفتار این خلیفه هیچ نشانهای از حکمت، عدالت یا تجربهای که قابل ذکر باشد، مشاهده نشد.[۹] وی در سن ۲۷ سالگی جان باخت.[۱۰]
بستگان
محمدِ امین فرزند هارونالرشید، خلیفه عباسی[۱۱] و مادرش، امجعفر زبیده، از خاندان عباسی و نوه منصور عباسی بود.[۱۲] گفته شده در تاریخ خلافت اسلامی تنها دو خلیفه از پدر و مادر هاشمی به خلافت رسیدند: علی بن ابیطالب(ع) و محمد امین.[۱۳] او برادرانی داشت که معروفترین آنها مأمون بود که بعد از وی بهخلافت رسید.[۱۴]
امین دو پسر بهنامهای موسی و عبدالله داشت.[۱۵] موسی، که به «الناطق بالحق» معروف بود، بهعنوان ولیعهد منصوب شد؛ اما در سن چهاردهسالگی درگذشت، بدون اینکه فرزندی از خود بهجا بگذارد. عبدالله، دیگر فرزند امین، شاعر بود و عمر طولانی داشت. او تنها کسی بود که نسل امین را ادامه داد و دوران معتمد را نیز تجربه کرد.[۱۶]
| خلفا | |
|---|---|
| عنوان | دورهٔ سلطنت |
| سفاح عباسی | ۱۳۲-۱۳۶ |
| منصور عباسی | ۱۳۶-۱۵۸ |
| مهدی عباسی | ۱۵۸-۱۶۹ |
| هادی عباسی | ۱۶۹-۱۷۰ |
| هارون عباسی | ۱۷۰-۱۹۳ |
| امین عباسی | ۱۹۳-۱۹۸ |
| مأمون عباسی | ۱۹۸-۲۱۸ |
| معتصم عباسی | ۲۱۸-۲۲۷ |
| واثق عباسی | ۲۲۷-۲۳۲ |
| متوکل عباسی | ۲۳۲-۲۴۷ |
| منتصر عباسی | ۲۴۷-۲۴۸ |
| مستعین عباسی | ۲۴۸-۲۵۲ |
| معتز عباسی | ۲۵۲-۲۵۵ |
| مهتدی عباسی | ۲۵۵-۲۵۶ |
| معتمد عباسی | ۲۵۶-۲۷۸ |
| معتضد عباسی | ۲۷۸-۲۸۹ |
| مکتفی | ۲۸۹-۲۹۵ |
| مقتدر | ۲۹۵-۳۲۰ |
| قاهر | ۳۲۰-۳۲۲ |
| راضی | ۳۲۲-۳۲۹ |
| متقی | ۳۲۹-۳۳۳ |
| مستکفی | ۳۳۴-۳۳۳ |
| مطیع | ۳۳۴-۳۶۳ |
| طائع | ۳۶۳-۳۸۱ |
| قادر | ۳۸۱-۴۲۲ |
| عبدالله قائم | ۴۲۲-۴۶۷ |
| مقتدی | ۴۶۷-۴۸۷ |
| مستظهر | ۴۸۷-۵۱۲ |
| مسترشد | ۵۱۲-۵۲۹ |
| منصور راشد | ۵۲۹-۵۳۰ |
| مقتفی | ۵۳۰-۵۵۵ |
| مستنجد | ۵۵۵-۵۶۶ |
| مستضی | ۵۶۶-۵۷۵ |
| الناصر لدین الله | ۵۷۵-۶۲۲ |
| ظاهر | ۶۲۲-۶۲۳ |
| مستنصر | ۶۲۳-۶۴۰ |
| مستعصم | ۶۴۰-۶۵۶ |
| وزرا و امرای سرشناس | |
| امامان همعصر | |
| رویدادهای مهم | |
| قیام محمد نفس زکیه • واقعه فخ | |
ویژگیهای شخصیتی
امین به ویژگیهای خاص ظاهری و بخشندگی[۱۷] و همچنین علاقهمندی به شعر و ادبیات شناخته شده است.[۱۸] در این دوره، امین از برادران و خانوادهاش فاصله گرفت و نسبت به آنها و فرماندهان خود بیاعتنایی نشان داد.[۱۹] او در مسائل مهم بهدیگران تکیه میکرد و به افرادی اعتماد داشت که خیرخواه او نبودند.[۲۰]
براساس گزارشها، او یکی از خلفای عباسی دانسته شده که بهصورت افراطی به آثار تجملی و زینتی توجه داشت و هنرمندان را از نقاط مختلف سرزمینهای اسلامی بهدربار خود دعوت میکرد.[۲۱] برخی منابع تاریخی، امین را بهدلیل تصمیمات ناپخته، رفتارهای بیتدبیر،[۲۲] توجه بیش از حد به عیشونوش،[۲۳] هزینههای سنگین در این زمینه و کمتوجهی به نماز مورد انتقاد قرار دادهاند.[۲۴] امین تلاش میکرد از دید عموم مردم پنهان باشد و حضور او در میان مردم بسیار محدود و بهندرت اتفاق میافتاد.[۲۵]
ولیعهد هارونالرشید
هارونالرشید، امین را بهعنوان ولیعهد اول و مأمون را ولیعهد دوم تعیین کرد،[۲۶] این تصمیم با وجود تمایل هارون به ولیعهدی مأمون،[۲۷] بهدلیل نفوذ مادر امین و پشتیبانی بزرگان عباسی اتخاذ شد.[۲۸] امین پنج سال بیشتر نداشت که پدرش او را بهعنوان ولیعهد خویش قرار داد.[۲۹]
هارونالرشید پس از انجام مناسک حج، در مکه، حکومت را میان سه فرزندش تقسیم کرد.[۳۰] امین مسئول اداره مناطق عراق و شام شد و اداره بخشهای دیگر قلمرو عباسی به برادرانش، مأمون و مؤتمن سپرده شد.[۳۱] هارون اسنادی درباره تعهدات محمد امین و مأمون تهیه کرد[۳۲] و در کعبه آویخت،[۳۳] اما سقوط سند از جای خود، باعث پیشبینی ناپایداری توافق، توسط مردم شد.[۳۴] هارون نامههایی درباره این موضوع به کارگزاران شهرها ارسال کرد تا از جزئیات این توافق مطلع شوند.[۳۵]
از خلافت تا سقوط
محمدِ امین در سال ۱۹۳ق پس از مرگ هارونالرشید به خلافت رسید و تا سال ۱۹۸ق بر قلمرو اسلامی حکومت کرد.[۳۶] در آغاز خلافت، تمامی مناطق اسلامی بدون هیچ مخالفتی با او بیعت کردند.[۳۷] مأمون نیز در خراسان بیعت خود با امین را اعلام کرد و طی نامهای وفاداری و پایبندی خود به دستوراتش را اظهار داشت؛[۳۸] اما پس از مدتی، میان دو برادر رقابتها و اختلافات شدیدی ایجاد شد که درنهایت به جنگ داخلی انجامید.[۳۹] این شرایط موجب بروز ناآرامیهایی در سرزمینهای اسلامی شد و تفرقه و ضعف مسلمانان را بهدنبال داشت.[۴۰] همچنین خسارتهای فراوانی بهبار آورد و بغداد که بهعنوان پایتخت خلافت و مرکز علم، ادب و تجارت شناخته میشد، دچار ویرانیهای گسترده گردید.[۴۱] در این دوره، زمینه برای شورشها و طغیانها در مناطق مختلف اسلامی فراهم شد.[۴۲]
درگیری با مأمون
محمد امین در ابتدا به مأمون پیشنهاد داد از ولایت ری و برخی نواحی خراسان که در زمان زندگی پدرش به او واگذار شده بود، دست بکشد که با مخالفت مأمون مواجه شد.[۴۳] محمد طی نامهای از مأمون[۴۴] و فرماندهان خراسان[۴۵] خواست نزد او حاضر شوند، اما آنان از این دستور تبعیت نکردند.
امین، برخلاف سوگند و تعهدنامهای که پدرش از آنها برای تقسیم قدرت گرفته و در کعبه نهاده بود، بهتحریک فضل بن ربیع و علی بن عیسی از کارگزاران دوره هارون، مأمون را برکنار کرد و موسی پسر خود را[۴۶] در سال ۱۹۴ق جایگزین کرد که این موضوع سبب کدورت میان دو برادر شد.[۴۷] امین برادرش مؤتمن را نیز از همه مسئولیتهایی که در زمان هارون به او داده شده بود، عزل کرد.[۴۸] مأمون ارتباطش را با امین قطع کرد، نام او را از خطبهها حذف نمود[۴۹] و خود را امیرالمؤمنین نامید.[۵۰]
سرانجام پس از شکلگیری نبردهایی میان دو برادر که حدود سه سال به طول انجامید،[۵۱] مأمون با حمایت ایرانیان و تدابیر فرماندهان برجستهای همچون طاهر بن حسین و هرثمة بن اعین توانست بر امین غلبه کند.[۵۲] این درگیریها با فتح بغداد و کشته شدن امین در سال ۱۹۸ق بهپایان رسید.[۵۳] [یادداشت ۱] در روایتی ذکر شده است که امام رضا(ع) کشته شدن امین به دست مأمون را پیشگویی کرده بود.[۵۴]
علت درگیری با مأمون
ریشههای اختلاف میان امین و مأمون به وصیت پدرشان درباره تقسیم قدرت میان آنها و همچنین تحریکات بزرگان عباسی و کارگزاران حکومتی بازمیگردد.[۵۵] علاوهبر این، رقابت قدرت میان عربها و پارسیان در ساختار خلافت عباسی نیز عاملی تأثیرگذار در این نزاع دانسته شده است.[۵۶]
امین به عناصر عربی و خاندان عباسیان تکیه داشت[۵۷] و وزیرش، فضل بن ربیع، برای حفظ قدرت عربها تلاش میکرد.[۵۸] در مقابل، مأمون که در خراسان بود، از حمایت خراسانیان برخوردار بود که به اهلبیت(ع) علاقه داشتند و مأمون برای جلب رضایت آنان گرایش ظاهری به تشیع نشان میداد.[۵۹] فضل بن سهل، وزیر مأمون، نماینده گرایشهای ایرانی بود و با بهرهگیری از اختلافات، مأمون را علیه امین تحریک کرد.[۶۰]
امام رضا(ع) و شیعیان در دوران امین عباسی
به گزارش ابوالفرج اصفهانی، در دوران حکومت امین، برخلاف خلفای پیشین، هیچ اقدامی علیه خاندان ابوطالب صورت نگرفت. مشغولیت امین به سرگرمیها و خوشگذرانیهای شخصی و سپس درگیری با مأمون باعث شد که توجهی به مسائل مرتبط با این خاندان نداشته باشد و دوره حکومت او بدون برخورد یا اقدام خاصی علیه آل ابیطالب بهپایان برسد.[۶۱]
گفته شده این وضعیت فرصتی مناسب برای امام رضا(ع) فراهم کرد تا با آرامش بیشتری به فعالیتهای گسترده در زمینه ترویج و تثبیت اندیشههای شیعی بپردازد.[۶۲] امام رضا(ع) در این دوره سازمان وکالت را بازسازی کرد، تبلیغات آشکار تشیع را گسترش داد[۶۳] و به تقویت پایگاههای مردمی و ارتباطات اجتماعی پرداخت.[۶۴] همچنین، توانست معارف مهمی درباره موضوع امامت را بیان کند و بهصورت آشکار و بدون تقیه به تبیین مسائل مرتبط با امامت بپردازد.[۶۵]
به باور برخی محققان کشمکشهای سیاسی و اجتماعی دوران امین، بهویژه نزاع او با مأمون، شرایطی ایجاد کرد که جنبشهای شیعی و هواداران اهلبیت(ع) در مناطق شرقی با فشار کمتری مواجه شوند.[۶۶] گفته شده مأمون برای مقابله با امین و تضعیف حکومت او، سیاست مدارا با این جنبشها را در پیش گرفت و حتی از محبان میانهروی اهلبیت(ع) در ایران برای مقابله با امین بهره برد. این سیاست بهطور غیرمستقیم به نفع امام رضا(ع) بود و فضای مناسبی برای فعالیتهای ایشان فراهم کرد.[۶۷]
پانویس
- ↑ آیینهوند، ادبیات سیاسی تشیع، ۱۳۸۷ش، ص۲۹۱.
- ↑ ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۲۴۱.
- ↑ مسعودی، التنبیه و الإشراف، قاهره، ص۳۰۰؛ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۹، ص۲۱۸.
- ↑ ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۲۴۱.
- ↑ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۹، ص۲۱۸.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۴۲؛ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۴۰۰.
- ↑ جمعی از نویسندگان، فرهنگ شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۷.
- ↑ ابناعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۸، ص۴۰۳.
- ↑ ابنالعبری، تاریخ مختصر الدول، ۱۹۹۲م، ص۱۳۴.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۴۲؛ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۴۰۰.
- ↑ ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۲۴۱.
- ↑ ابنالعمرانی، الإنباء، ۱۴۲۱ق، ص۸۹.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۳۳؛ ابنالعمرانی، الإنباء، ۱۴۲۱ق، ص۸۹.
- ↑ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۴۰۰.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۴۲؛ ابنحزم، جمهرة أنساب العرب، ۱۴۰۳ق، ص۲۴.
- ↑ ابنحزم، جمهرة أنساب العرب، ۱۴۰۳ق، ص۲۴.
- ↑ مسعودی، التنبیه و الإشراف، قاهره، ص۳۰۲.
- ↑ ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۲۴۱؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۷ق، ص۳۵۱.
- ↑ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۷ق، ص۳۵۶؛ ابنالعبری، تاریخ مختصر الدول، ۱۹۹۲م، ص۱۳۴.
- ↑ مسعودی، التنبیه و الإشراف، قاهره، ص۳۰۲.
- ↑ جاناحمدی، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۱۹۷.
- ↑ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۷ق، ص۳۵۱؛ ابنالعمرانی، الإنباء، ۱۴۲۱ق، ص۸۹.
- ↑ مسعودی، التنبیه و الإشراف، قاهره، ص۳۰۲.
- ↑ ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۲۴۱-۲۴۲، به نقل از دیگران.
- ↑ ابناعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۸، ص۴۰۳.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۶۹؛ ابنقتیبه، الإمامة و السیاسة، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۲۳۲.
- ↑ ابنقتیبة دینوری، الإمامة و السیاسة، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۲۳۲.
- ↑ ابنتغری بردی، النجوم الزاهرة، مصر، ج۲، ص۸۱.
- ↑ ابنمسکویه، تجارب الأمم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۵۰۶.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۷۵؛ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۲۷۹.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۷۵؛ ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۱۸۷؛ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۲۷۹.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۷۵-۲۸۱؛ ابنمسکویه، تجارب الأمم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۵۲۸.
- ↑ ابنمسکویه، تجارب الأمم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۵۲۸.
- ↑ ابنمسکویه، تجارب الأمم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۵۲۸.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۸۳؛ ابنمسکویه، تجارب الأمم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۵۲۸.
- ↑ ابنحبیب، المحبر، بیروت، ص۳۹؛ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۳۹۲-۴۰۰؛ ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۲۴۱.
- ↑ حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۷۶.
- ↑ مسعودی، التنبیه و الإشراف، قاهره، ص۳۰۰.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۳۷۴؛ ابنمسکویه، تجارب الأمم، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۳۱.
- ↑ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۷ق، ص۳۵۳؛ حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۷۷.
- ↑ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۷ق، ص۳۵۳؛ حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۷۷.
- ↑ برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به: طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۴۱۵؛ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۲۹۴.
- ↑ ابنالعمرانی، الإنباء، ۱۴۲۱ق، ص۸۹.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۳۶؛ مسعودی، التنبیه و الإشراف، قاهره، ص۳۰۰.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۳۶.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۳۷۴-۳۷۵؛ ابنمسکویه، تجارب الأمم، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۳۱.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۳۶.
- ↑ ابنمسکویه، تجارب الأمم، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۳۱.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۳۷۵؛ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۲۹۱.
- ↑ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۲۹۴؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۷ق، ص۳۵۲.
- ↑ رفیعی، زندگی ائمه(ع)، تهران، ص۲۲۵.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۳۷۳-۴۹۵.
- ↑ برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به: ابنقتیبه، المعارف، ۱۹۹۲م، ،ص۳۸۶؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۳۳۶-۴۴۲؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۳۷۳-۴۹۵؛ ابناعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۸، ص۴۰۶-۴۱۶؛ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۴۰۰؛ ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۲۴۰.
- ↑ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۰۹؛ طبرسی، إعلام الوری، ۱۳۹۰ق، ص۳۲۳.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۳۷۴؛ ابنمسکویه، تجارب الأمم، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۳۱.
- ↑ حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۱۶۶.
- ↑ جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ۱۳۸۷ش، ص۲۱۷.
- ↑ حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۱۶۶.
- ↑ حسینی شاهرودی، تاریخ زندگانی امام جواد(ع)، تهران، ص۱۴۳.
- ↑ حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۱۶۶.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، ص۴۲۰.
- ↑ احمدی، تاریخ امامان شیعه، ۱۳۸۹ش، ص۲۱۸.
- ↑ احمدی، تاریخ امامان شیعه، ۱۳۸۹ش، ص۲۱۸.
- ↑ رفیعی، زندگی ائمه(ع)، تهران، ص۲۲۵.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع)، قم، ص۴۵۹.
- ↑ احمدی، تاریخ امامان شیعه، ۱۳۸۹ش، ص۲۱۸.
- ↑ احمدی، تاریخ امامان شیعه، ۱۳۸۹ش، ص۲۱۸.
یادداشت
- ↑ صبح روز بعد از قتل، سر او را بر دروازه جدید بغداد نصب کردند و سپس آن را به خراسان فرستادند. جسد او در بستان مؤنسه بغداد دفن شد.(ابنقتیبه، المعارف، ۱۹۹۲م، ،ص۳۸۶.)
منابع
- ابناعثم الکوفی، ابومحمد احمد، الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، ۱۴۱۱ق.
- ابنالعبری، غریغوریوس الملطی، تاریخ مختصرالدول، تحقیق انطون صالحانی الیسوعی، بیروت، دارالشرق، چاپ سوم، ۱۹۹۲م.
- ابنالعمرانی، محمد بن علی، الإنباء فی تاریخ الخلفاء، تحقیق قاسم السامرائی، قاهره، دارالآفاق العربیة، ۱۴۲۱ق.
- ابنتغری بردی، یوسف، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، مصر، وزارة الثقافة والإرشاد القومی، بیتا.
- ابنجوزی، ابو الفرج عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
- ابنحبیب، محمد بن حبیب، المحبر، بیروت، دارالآفاق الجدیدة، بیتا.
- ابنحزم، علی بن احمد، جمهرة أنساب العرب، تحقیق لجنة من العلماء، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۳ق.
- ابنخلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون: المسمی بکتاب العبر و دیوان المبتدأ و الخبر فی أیام العرب و العجم و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الأکبر، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
- ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الإمامة و السیاسة المعروف بتاریخ الخلفاء، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، ۱۴۱۰ق.
- ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، المعارف، تحقیق ثروت عکاشة، قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ دوم، ۱۹۹۲م.
- ابنکثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
- ابنمسکویه، ابوعلی مسکویه الرازی، تجارب الامم، تحقیق ابو القاسم امامی، تهران، سروش، ۱۳۷۹ش.
- ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، تحقیق سید احمد صقر، بیروت، دارالمعرفة، بیتا.
- احمدی، حمید، تاریخ امامان شیعه، قم، دفتر نشر معارف، ۱۳۸۹ش.
- آیینهوند، صادق، ادبیات سیاسی تشیع، تهران، نشر علم، ۱۳۸۷ش.
- جاناحمدی، فاطمه، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، تحقیق مهدی نجف، قم، دفتر نشر معارف، ۱۳۸۶ش.
- جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، تهران، نشر علم، ۱۳۸۷ش.
- جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع)، قم، انصاریان، چاپ ششم، بیتا.
- جمعی از نویسندگان، فرهنگ شیعه، قم، زمزم هدایت، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
- حسن، حسن ابراهیم، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، تهران، جاویدان، چاپ نهم، ۱۳۷۶ش.
- حسینی شاهرودی، محمد، تاریخ زندگانی امام جواد(ع)، تهران، اداره آموزشهای عقیدتی سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه، بیتا.
- دینوری، احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.
- رفیعی، علی، زندگی ائمه(ع)، تهران، مرکز پژوهشکده تحقیقات سپاه، بیتا.
- سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، تاریخ الخلفاء، دمشق، دارالبشائر، ۱۴۱۷ق.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا(ع)، تهران، نشر جهان، ۱۳۷۸ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۹۰ق.
- طبری، محمد بن جریر بن یزید، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
- مسعودی، علی بن الحسین، التنبیه و الإشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی، بیتا.
- یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، بیتا.