عبدالصمد بن علی
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل | عبدالصمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب |
کنیه | ابومحمد |
لقب | ابنحبر، امیر بزرگ، شیخ آلعباس |
نسب | عبدالله بن عباس |
تولد | ۱۰۴ق یا ۱۰۵ق یا ۱۰۶ق |
محل تولد | حمیمه |
محل زندگی | کوفه |
وفات | ۱۸۵ق، پس از امام صادق(ع) |
محل دفن | بغداد |
خویشاوندان سرشناس | عبدالله بن عباس، ابن العبر الهاشمی از شاعران معروف |
اطلاعات حدیثی | |
راویان از او | مهدی عباسی، محمد بن ابراهیم الامام |
اعتبار | مجهول الحال |
عبدالصمد بن علی از اصحاب امام صادق(ع) و عموی سفاح و منصور و از دولتمردان حکومت بنیعباس بود. عبدالصمد بن علی فعالیت چشمگیری در حوزه سیاست داشت؛ سفاح را در رسیدن به قدرت یاری کرد و از جانب خلفای بعدی چون منصور، مهدی و هارون عباسی به فرمانداری برخی از سرزمینهای اسلامی رسید.
رجالیان شیعه درباره وثاقت او موضع یکسانی ندارند؛ برخی از آنان تنها به شاگردیاش از امام صادق(ع) اشاره کرده و در مورد وثاقتش اظهارنظری نکردهاند، یا آنکه او را مجهولالحال خواندهاند، اما عدهای دیگر، بر پایه گزارشی مبنی بر توهینش به امام کاظم(ع)، موضع تندی درباره او گرفته و از دشمنان ائمه(ع) معرفیاش کردهاند.
معرفی
عبدالصمد بن علی از نوادگان عبدالله بن عباس و عموی سفاح و منصور عباسی[۱] و شخصی مورد احترام نزد هارون الرشید بود.[۲] نام او با پسوندهایی چون القرشی، الهاشمی، العباسی و الکوفی نیز آمده است.[۳] کنیهاش ابومحمد بود[۴] و با القابی چون ابنحبر، امیر بزرگ[۵] و شیخ آلعباس[۶] شناخته میشد. وی را دارای شخصیتی بزرگ[۷] و محدثی از خاندان بنیعباس[۸] دانستهاند.
شیخ طوسی او را از اصحاب کوفی امام صادق(ع) معرفی کرده است.[۹]
عبدالصمد در منطقه حمیمه[۱۰] یا بلقاء در ماوراء اردن متولد شد.[۱۱] برای سال تولدش سالهای ۱۰۴ق،[۱۲] ۱۰۵ق[۱۳] و ۱۰۶ق[۱۴] ذکر شده است.
عبدالصمد ۱۰ پسر داشت که برخی معتقدند هیچکدام از آنها شهرتی نداشتهاند،[۱۵] اما ابنعساکر نویسنده کتاب تاریخ دمشق، فرزندش اسماعیل را از روایان شناختهشده معرفی کرده است.[۱۶] ابنالعبر الهاشمی از شاعران معروف و همنشین متوکل عباسی[۱۷] از نوادگان عبدالصمد دانسته شده است.[۱۸]
عبدالصمد بن علی از پدرش روایت نقل کرده و مهدی عباسی، محمد بن ابراهیم الامام[۱۹] و دیگران از او روایت کردهاند.[۲۰]
برخی معتقدند که عبدالصمد بن علی در سال ۱۸۵ق در بصره[۲۱] یا بغداد از دنیا رفت[۲۲] و هارون الرشید بر او نماز گزارد.[۲۳] خیابانی با نام عبدالصمد در شرق بغداد، منسوب به او بوده است.[۲۴] در مدح عبدالصمد اشعاری نیز سروده شده است.[۲۵]
روایتهای عجیب درباره زندگی عبدالصمد
درباره عبدالصمد داستانهای عجیبی نقل شده است؛[۲۶] از جمله اینکه گفته شده با همان دندانهای شیری از دنیا رفت،[۲۷] یا آنکه دندانهایش بهصورت یک قطعه به هم پیوسته بود.[۲۸]
برخی گفتهاند که او نزدیکترین نواده عبدمناف در زمان خودش بود[۲۹] و بر این اساس، تعداد اجداد او تا عبدمناف همانند یزید بن معاویه پنج نفر است؛ این در حالی است که بین مرگ او تا یزید بن معاویه، بیش از صد سال اختلاف وجود دارد[۳۰] و حتی گفته شده است که تعداد پدران عبدالصمد تا عبدمناف با عبدالله بن حارث که در زمان پیامبر(ص) به دنیا آمد، مساوی بود.[۳۱]
عدهای گفتهاند که تفاوت سنی او با برادرش محمد بن علی، پدر سفاح و منصور ۴۴ سال بوده است.[۳۲] او تا زمان هارون الرشید زنده بود؛[۳۳] بنابراین وی عموی سفاح و منصور، عموی پدر مهدی عباسی، عموی جد هادی عباسی و همچنین عموی پدر جد هارون الرشید بود.[۳۴] همین امر باعث شد که برخی چون ذهبی نویسنده کتاب تاریخ الاسلام این امر را اتفاقی نادر قلمداد کنند.[۳۵] ذهبی معتقد است که او به تمام زنان عباسیان زمانش محرم بود؛ زیرا عموی همه آنها محسوب میشد.[۳۶]
فعالیت سیاسی
عبدالصمد بن علی یکی از کسانی بود که عبدالله سفاح را در رسیدن به قدرت یاری کرد و در لشکرکشیها و جنگها شرکت نمود.[۳۷] وی پس از مرگ سفاح به همراه برادرانش عبدالله و صالح برای کسب قدرت قیام کرد. آنها شهر دمشق را محاصره و فتح کردند و عبدالصمد برای مدتی به فرمانداری آن شهر رسید، اما در سال ۱۳۷ق پس از شکست از منصور عباسی در جنگ نصیبین و درخواست امان از منصور، به اسارت درآمد.[۳۸] منصور پس از مدتی او را بخشید و آزاد کرد.[۳۹]
عبدالصمد در سال ۱۴۷ق به دستور منصور عباسی، والی مکه و طائف شد[۴۰] و سپس به فرمانداری مدینه و دمشق رسید. وی در سال ۱۵۹ق، در زمان خلافت مهدی عباسی از امارت مدینه عزل شد، اما در سال ۱۶۲ق والی منطقه جزیره شد.[۴۱] عبدالصمد بهخاطر اختلاف با حکومت پس از مدتی از قدرت عزل شد و تا سال ۱۶۶ق به زندان افتاد،[۴۲] اما در زمان هارون عباسی مورد احترام قرار گرفت و از زندان آزاد شد.[۴۳] وی در زمان هارون، والی دمشق، بصره و دیگر نواحی گردید.[۴۴]
عبدالصمد بن علی از جانب خلفا در سالهای ۱۵۰ق،[۴۵] ۱۵۵ق و ۱۷۱ق بهعنوان امیر الحاج برگزیده شد.[۴۶]
عبدالصمد بن علی یکی از کسانی بوده است که هارون الرشید برای امان دادن به یحیی بن عبدالله محض در سال ۱۷۶ق، او را بهعنوان شاهد در نظر گرفت.[۴۷] وی از شاهدان اعطای اماننامه به محمد بن ابراهیم الامام نیز بوده است.[۴۸]
وثاقت
برخی از رجالیان شیعه درباره وثاقت عبدالصمد بن علی اظهارنظری نکرده و تنها به شاگردیاش از امام صادق(ع) اشاره نمودهاند،[۴۹] اما عدهای دیگر بر پایه گزارشی مبنی بر توهین عبدالصمد بن علی به امام کاظم(ع،[۵۰] موضع تندی درباره او گرفته[۵۱] و وی را از دشمنان ائمه(ع) معرفی کردهاند.[۵۲] در روایتی آمده است که او به همراه گروهی از یاران خود امام کاظم(ع) را در حالی که سوار بر استر بود، دید و به همراهان خود گفت: صبر کنید تا شما را به وسیله موسی بن جعفر به خنده در بیاورم. وی زمانی که به امام نزدیک شد، گفت: این چه مرکبی است که با آن نه میتوانی خونخواهی کنی و نه به کار جنگت میآید؟ امام کاظم(ع) فرمود: «تَطَأطَأَت عَن سُمُوِّ الخَیلِ، و تَجاوَزَت قَمءَ العَیرِ، و خَیرُ الامورِ أوسَطُها؛ نه گردنکشی اسبها را دارد و نه خواری گورخر را. بهترینِ چیزها میانهترین آنهاست.» عبدالصمد پس از جواب امام ساکت شد و حرفی برای گفتن نداشت.[۵۳]
برخی معتقدند که این روایت نه دلالت بر ذم او میکند و نه دلالت بر مدح و ارادت او.[۵۴] مامقانی او را جزو کسانی معرفی کرده است که به امامت فرزندان امام حسین(ع) اعتقاد نداشتند.[۵۵] محمدتقی شوشتری او را همچون خویشاوندانش انسانی شرور معرفی کرده است،[۵۶] اما عدهای دیگر او را مجهولالحال دانستهاند.[۵۷]
پانویس
- ↑ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۴ق، ج۹، ص۱۳۰؛ شبستری، الفائق فی رواة و أصحاب الإمام الصادق(ع)، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۲۳۶.
- ↑ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۴ق، ج۹، ص۱۳۰.
- ↑ شبستری، الفائق فی رواة و أصحاب الإمام الصادق(ع)، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۲۳۶.
- ↑ شبستری، الفائق فی رواة و أصحاب الإمام الصادق(ع)، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۲۳۶؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۴ق، ج۹، ص۱۳۰.
- ↑ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۴ق، ج۹، ص۱۳۰.
- ↑ ابنالعماد الحنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶ق، ج۱۱، ص۳۲۳.
- ↑ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۴ق، ج۹، ص۱۳۰؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج۱۸، ص۴۵۰؛ ابنالجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۹، ص۱۰۴.
- ↑ شبستری، الفائق فی رواة و أصحاب الإمام الصادق(ع)، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۲۳۶.
- ↑ طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص۲۴۱.
- ↑ صفدی، تحفة ذوی الألباب، ۱۴۱۹ق، ص۱۶۸.
- ↑ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۴ق، ج۹، ص۱۳۰.
- ↑ ابنالجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۹، ص۱۰۴؛ ابومخرمه، قلادة النحر، ۱۴۲۸ق، ج۲، ص۲۸۷.
- ↑ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۴ق، ج۹، ص۱۳۰؛ صفدی، تحفة ذوی الألباب، ۱۴۱۹ق، ص۱۶۸.
- ↑ ابنخلکان، وفیات الأعیان، بیروت، ج۳، ص۱۹۶، به نقل از طبری؛ شبستری، الفائق فی رواة و أصحاب الإمام الصادق(ع)، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۲۳۶.
- ↑ ابنحزم، جمهرة أنساب العرب، ۱۴۱۸ق، ص۳۷.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۹، ص۱۷.
- ↑ ابنحزم، جمهرة أنساب العرب، ۱۴۱۸ق، ص۳۷.
- ↑ ابنندیم، الفهرست، بیروت، ص۲۱۷؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۴۳؛ ابنالساعی، الدر الثمین، ۱۴۳۰ق، ص۹۷.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۳۶، ص۲۴۰.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۱، ص۳۸؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۴ق، ج۹، ص۱۳۰.
- ↑ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج۱۸، ص۴۵۰؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۲، ص۲۷۴.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۱، ص۳۹؛ شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۱۷۱؛ نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۴۳۵؛ شبستری، الفائق فی رواة و أصحاب الإمام الصادق(ع)، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۲۳۷.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۱، ص۳۹.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۱۱؛ زرکلی، الأعلام، ۱۰۸۹م، ج۴، ص۱۱.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۳۶، ص۲۴۵.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۷۳؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۱، ص۳۹؛ شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۱۷۰.
- ↑ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۴ق، ج۹، ص۱۳۰؛ شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۱۷۰؛ ابومخرمه، قلادة النحر، ۱۴۲۸ق، ج۲، ص۲۸۸.
- ↑ ابنعنبه، عمدة الطالب، ۱۴۱۷ق، ص۲۴.
- ↑ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۴۱7ِ؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۲، ص۲۷3ِ، ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ش، ج۶، ص۱۶۹.
- ↑ ابنحبیب، المحبر، بیروت، ص۲۵۷؛ ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ش، ج۶، ص۱۶۹؛ ابنخلکان، وفیات الأعیان، بیروت، ج۳، ص۱۹۵.
- ↑ ابنالجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۹، ص۱۰۵.
- ↑ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج۱۸، ص۴۴۹؛ عامری حرضی، غربال الزمان، ۱۴۰۵ق، ص۱۶۹.
- ↑ ابومخرمه، قلادة النحر، ۱۴۲۸ق، ج۲، ص۲۸۸.
- ↑ عامری حرضی، غربال الزمان، ۱۴۰۵ق، ص۱۶۹.
- ↑ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۲، ص۲۷۲.
- ↑ صفدی، تحفة ذوی الألباب، ۱۴۱۹ق، ص۱۶۸.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۴۴۰؛ ابنمسکویه، تجارب الامم، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۳۲۸.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۴۷۸.
- ↑ ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۲، ص۲۷۰؛ صفدی، تحفة ذوی الألباب، ۱۴۱۹ق، ص۱۶۸.
- ↑ زرکلی، الأعلام، ۱۰۸۹م، ج۴، ص۱۱.
- ↑ ابنشداد، الأعلاق الخطیرة، ۱۹۵۳م، ج۳، ص۶۵۳؛ شبستری، الفائق فی رواة و أصحاب الإمام الصادق(ع)، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۲۳۶-۲۳۷.
- ↑ زرکلی، الأعلام، ۱۰۸۹م، ج۴، ص۱۱.
- ↑ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۲، ص۲۷۲.
- ↑ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۴ق، ج۹، ص۱۳۰.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۳۲؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة، ۱۴۱۵ق، ص۲۷۹.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۳۶، ص۲۴۶.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۴۳.
- ↑ شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۰ق، ج۹، ص۹؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۳۶، ص۲۴۳.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص۲۴۱؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۲۹ق، ج۲۶، ص۱۳۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۵۴۰.
- ↑ شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۱۷۰.
- ↑ مامقانی، تنقیح المقال، بیتا، ج۲، قسم الاول، ص۱۵۳.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۵۴۰.
- ↑ نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۴۳۵.
- ↑ مامقانی، تنقیح المقال، بیتا، ج۲، القسم الاول، ص۱۵۳.
- ↑ شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۱۷۰.
- ↑ شبستری، الفائق فی رواة و أصحاب الإمام الصادق(ع)، ج۲، ص۲۳۶.
منابع
- ابنالجوزی، عبدالرحمن بن علی بن محمد، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۲ق.
- ابنالساعی، علی بن انجب، الدر الثمین فی أسماء المصنفین، تونس، دار الغرب الإسلامی، ۱۴۳۰ق.
- ابنالعماد الحنبلی، عبدالحی بن احمد العکری، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق الأرناؤوط، بیروت، دار ابنکثیر، ۱۴۰۶ق.
- ابنحبیب، محمد بن حبیب، المحبر، بیروت، دار الآفاق الجدیدة، بیتا.
- ابنحزم، علی بن احمد، جمهرة أنساب العرب، بیروت، دار الکتب العلمیة - منشورات محمد علی بیضون، ۱۴۱۸ق.
- ابنخلکان، احمد بن محمد، وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، بیروت، دارالفکر، بیتا.
- ابنشداد، محمد بن علی، الأعلاق الخطیرة فی ذکر أمراء الشام و الجزیرة، دمشق، المعهد العلمی الفرنسی للدراسات العربیة، ۱۹۵۳م.
- ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق و ذکر فضلها و تسمیة من حلها من الأماثل أو اجتاز بنواحیها من واردیها و أهلها، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
- ابنعنبة، احمد بن علی، عمدة الطالب فی أنساب آل ابی طالب، قم، مؤسسة أنصاریان للطباعة و النشر، ۱۴۱۷ق.
- ابنمسکویه الرازی، ابو علی، تجارب الأمم، تحقیق ابو القاسم امامی، تهران، سروش، پاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
- ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، بیروت، دار المعرفة، بیتا.
- ابناثیر، علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ش.
- ابومخرمه، عبدالله طیب بن عبدالله، قلادة النحر فی وفیات أعیان الدهر، بیروت، دارالمنهاج، ۱۴۲۸ق.
- بلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر، کتاب جمل من انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
- خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ق.
- خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، تحقیق فواز، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
- ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
- ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۴ق.
- زرکلی، خیر الدین، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
- شبستری، عبدالحسین، الفائق فی رواة و أصحاب الإمام الصادق(ع)، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۱۸ق.
- شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
- صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، بیروت، دارالنشر، چاپ دوم، ۱۴۰۱ق.
- صفدی، خلیل بن ایبک، تحفة ذوی الألباب فیمن حکم بدمشق من الخلفاء و الملوک و النواب، دمشق، دار البشائر، چاپ دوم، ۱۴۱۹ق.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق.
- عامری حرضی، یحیی بن ابیبکر، غربال الزمان فی وفیات الأعیان، دمشق، دارالخیر، ۱۴۰۵ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، رحلی، بینا، بیجا، بیتا.
- نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، بیروت، موسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث، ۱۴۲۹ق.
- نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، فرزند مولف، ۱۴۱۴ق.