آل اعین
اطلاعات کلی | |
---|---|
وجه نامگذاری | انتساب به اعین بن سُنسُن |
صدر خاندان | اعین بن سُنسُن |
عصر | قرن اول تا قرن چهارم قمری |
مکان استقرار | کوفه |
حوادث | با حمله قرمطیان به شیعیان، مسجد آنان از بین رفت و خاندان آسیب فراوان دید |
شخصیتها | |
راویان | زرارة بن اعین، حمران بن اعین، بکیر بن اعین |
عالمان | ابوغالب زراری |
آلِ اَعْیَن، از خاندانهای روایی به نام شیعی امامی از اواخر قرن اول تا قرن چهارم هجری هستند.
این خاندان، به ویژه زراره نقش به سزایی در گسترش و احیای معارف اهل بیت داشتهاند. این خدمات به حدی است که امام صادق(ع) درباره زراره تعریف و تاییدهای زیادی دارد.
اَعْین بن سُنْسُن شیبانی، زُرارة بناعین، حُمْران بن اعین(ابوحمزه)، بُکَیر(ابوجهم) بن اعین و ابوغالب زراری از چهرههای مشهور این خاندان هستند.
نسب
این خاندان که منسوب به «اعین بن سُنْسُن» است، از نظر زمانی طولانیترین دوران خدمات علمی را در میان دیگر خاندانهای شیعی دارا ست. افراد آل اعین، کوفی و غالباً در شهر کوفه ساکن بودهاند، هرچند بعدها شماری از آنان به نقاط دیگر رفتهاند. اینان در کوفه محلهای خاص داشتند که در آنجا مسجدی بوده که امام جعفر صادق(ع) نیز در آن نماز خوانده است. این محلّه تا ۳۳۴ق/۹۴۶م وجود داشته و در این سال بر اثر هجوم قرمطیان به شیعیان امامی ویران گشته است. خاندان اعین نیز در این هجوم آسیب فراوان دیدهاند.[۱]
گذشته تاریخی
افراد این خاندان از زمان امام سجاد(ع) (۳۸-۹۴ق/۶۵۸-۷۱۲م) به دوستی با خاندان پیامبر شناخته شده اند و برخی از اینان که محضر آن امام را درک کرده اند، به تبحّر در کلام، فقه، حدیث و دیگر شاخه های علمی آن روزگار نام آور گشته اند. پس از آن نوادگان خاندان اعین مصاحبت دیگر امامان را برگزیده و گروهی از آنان به مقامات بلند علمی و دینی نایل آمده اند. ابوغالب زراری، که خود از این خاندان است، آل اعین را حدود ۶۰ نفر دانسته و چنین شناسانده است: ما از خاندانی هستیم که خداوند بر آن منّت نهاد و به دین خود مشرّف ساخت و از آغاز تا زمانی که شیعه در بلاها و گرفتاریها افتاد، ما را به مصاحبت اولیای خویش مختص فرمود.[۲]
نخستین شیعه آل اعین
آنچه مسلم است اینکه سُنسن، مسیحی و راهب بوده است و طبیعتاً پسرش اعین نیز مسیحی بوده و پس از اسارت اعین به دست مسلمین و رفتن به قبیله «بنی شیبان» وی به اسلام گرویده است. تستری اعین را سنی میداند و به تبع او فرزندانش هم سنی بوده و سپس جمعی از آنان شیعه شدهاند.[۳]
امّا احتمالی دیگر هست و آن اینکه اعین از ابتدا شیعه و دوستدار امیرالمؤمنین بوده است ولی بعدها به واسطه فضای خفقان خلفا، مذهب خود را کتمان کرده بوده و بسیاری از فرزندانش هم پس از رسیدن به بلوغ و رشد فکری، حقیقت را دریافتند و در مسلک دوستداران و شیعیان علی بن ابی طالب(ع) درآمدهاند. امّا اولین کسی که در این خاندان شیعه شده است، عبدالملک پسر اعین بود که توسط صالح بن میثم به مذهب شیعه رهنمون گشت، سپس برادرش حمران به دست ابوخالد کابلی به این مذهب درآمد.[۴][۵] البته طبق روایتی دیگر، نخستین فرزند اعین که پیرو آل البیت(ع) شد، ام الاسود، خواهر عبدالملک بود که در این استبصار، ابوخالد کابلی بسیار تأثیرگذار بوده است.[۶]
چهرههای مشهور این خاندان
اَعْین بن سُنْسُن شیبانی
اعین یعنی گشاده چشم. پدر وی سنسن یا سنبس، راهبی مسیحی در یکی از شهرهای کشور روم بود. خود او را که به بردگی گرفتار شده بود، مردی از بنی شیبان کوفه در شهر حلب خریداری کرد و به کوفه آورد. او سپس مسلمان شد و پس از چندی حافظ قران گردید و در ادبیات مهارتی یافت و از نشر پرهیزگاری و پاکی اخلاقی نیز مقام بلندی کسب کرد. خواجه او را آزاد کرد، ولی از وی خواست عضویت بنبشیبان را بپذیرد، امّا او نپذیرفت، با اینهمه، او و خاندانش به «کوفی شیبانی» شهرت یافتند. برخی گفتهاند که اعین ایرانی بوده و با علی بن ابی طالب(ع) دیدار کرده و بر دست او مسلمان گشته و پس از آن از یاران وی شده است[۷] ولی رجال شناسان عموماً چنین نظری را تأیید نمیکنند. آنچه قطعی به نظر میرسد این است که اعین و خاندان او، تا آنجا که افراد آن شناخته شدهاند، جز تنی چند، شیعه بودهاند و بسیاری به دوستی و طرفداری از علی(ع) و دیگر امامان شهرهاند.
زُرارة بن اعین شَیبانی
زُرارَة بن اَعْیَن بن سُنسُن شَیبانی کوفی (حدود ۷۰-۱۴۸ یا ۱۵۰ق) که از اصحاب اجماع و صحابه خاص امام باقر(ع) و امام صادق(ع)، و از فقیهان و متکلمان شیعه است.
شاگرد امام باقر(ع) و امام صادق(ع)
زراره، محدّث، فقیه، متکلّم، ادیب و نویسنده امامی، بوده است. او از مشهورترین راویان شیعی و از برجستهترین شاگردان امام صادق(ع) است، با این همه، احوال زندگی او چندان روشن نیست. او در علم کلام، جدل و استدلال بسیار توانا بود و غالباً در مقام بحث بر مخالفان خود چیره میشد؛ از اینرو بسیار مورد توجه امام صادق(ع) و شیعیان بود. او از شاگردان امام باقر(ع) (۵۷-۱۱۴ق/۶۷۶-۷۳۲م) بوده و از او روایات بسیاری نقل کرده است. برخی از رجال شناسان زراره را غیر موثّق دانستهاند و برخی روایات نیز در نکوهش وی وارد شده است که به قولی تعداد آنها به ۲۰ میرسد[۸] اما باتوجه به جایگاه روشن و مهم زراره نزد امام پنجم و ششم و روایات بسیاری که از سوی آن دو امام و امامان در مدح و تأیید او وارد شده است و حتی او را راستگوترین فرد زمانش دانستهاند[۹]، تردیدی در ایمان، دانش، اخلاص، امانت و فقاهت وی باقی نمیماند.
نقش زراره در گسترش معارف اهل بیت(ع)
نقش زراره در گسترش و احیای معارف اهل بیت(ع) تا آنجاست که امام صادق(ع) گفت: خدا زراره را بیامرزد، که اگر او و مانند او نبودند، سخنان پدرم از میان رفته بود.[۱۰]
در حدیث دیگر، امام صادق(ع) آشکارا او را از بهشتیان دانسته است.[۱۱] باز از آن امام روایت شده است که گفت: ۴ تن نزد من محبوب ترند: بُرَید بن معاویة بَجَلی، محمد بن مسلم، ابوبصیر و زراره.[۱۲]
وثاقت زراره
رجال شناسان عموماً روایات ذمّ زراره را ضعیف و یا ناشی از شرایط خاص سیاسی و تقیه دانستهاند[۱۳] مسأله دیگری که نزد محققان شیعی مورد گفت و گوست، انکار یا تردید او در امر امامت موسی بن جعفر(ع) (۱۲۸-۱۸۳ق/۷۴۵-۷۹۹م) است[۱۴] هرچند این نسبت کاملاً محرز نیست، امّا اگر چنین تردیدی نیز در زراره پیدا شده باشد، باتوجه به تأییدات امامان و شیعیان بعدی از زراره، جای شک باقی نمیماند که سرانجام او به امامت امام موسی(ع) گردن نهاده است.
آثار
گفتهاند که زراره دارای تألیفاتی است، اما جز یک کتاب با عنوان الاستطاعه والجبر والعهود[۱۵] از او یاد نشده است. ابنبابویه قمی (۳۲۹ق/۹۴۱م) گوید که آن کتاب را دیده است.[۱۶] برخی ادعا کردهاند که زراره ۹۰ سال زیسته است.[۱۷] این احتمال دور نمینماید، زیرا برخی او را از اصحاب امام علیبنحسین(ع) نیز دانستهاند.[۱۸]
فرزندان
زراره ۷ فرزند داشت با نامهای: رومی، یحیی، عبدالله، حسن، حسین، محمد و عُبید که از راویان شیعی و غالباً از شاگردان امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) بودهاند و از آنان روایت کردهاند. در این میان عبید از اعتبار و شهرت بیشتری برخوردار است؛ چنانکه او را «موثَّق» شمردهاند. او در کوفه میزیست و از چنان اعتباری برخوردار بود که شیعیان کوفه او را به هنگام نیاز برای ملاقات با امام صادق(ع) و پرسش از آن حضرت به مدینه میفرستادند.[۱۹]
حُمْران (ابوحمزه) بن اعین
حمران، فقیه، محدّث، نحوی، ادیب و لغت دان، بوده است. او از شاگردان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بوده و از آن دو روایات بسیاری نقل کرده است و افراد بسیاری از او روایت کردهاند. هرچند برخی از رجال شناسان اهل سنّت، به دلیل شیعی بودن حمران، وثاقت او را تأیید نکردهاند، اما رجال شناسان شیعی عموماً او را موثّق و مورد اعتماد دانستهاند و حتی برخی او را از زراره نیز موثقتر دانستهاند[۲۰] حمران علم نحو را از ابوالاسود دُؤلی آموخته است. هرچند تاریخ مرگ او دانسته نیست، اما قطعی است که او پیش از امام صادق(ع) درگذشته است[۲۱] حمران دارای فرزندانی بوده است با نام های: عقبه، حمزه و محمد. اینان از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و از راویان موثق بودهاند و از آن دو روایات بسیار نقل کردهاند.
بُکَیر (ابوجَهْم) بن اعین
او از راویان موثَّق و از یاران امام پنجم و امام ششم شیعیان به شمار آمده و روایات بسیاری از آن دو نقل کرده است، اما به رغم شهرت بسیارش، چیزی بیش از این از احوال او دانسته نیست. بکیر پیش از وفات امام صادق(ع) درگذشته است. وی ۶ پسر داشته که عبارتند از عمر، جهم، زید، عبدالله، عبدالحمید و عبدالاعلی. افراد یاد شده از عالمان و محدثان و از اصحاب امام صادق(ع) به شمار آمدهاند. عبدالله، با اینکه از فقیهان صاحب نظر دانسته شده، فطحی مذهب به شمار آمده است.[۲۲]
ابوغالب زراری
احمدبنمحمد، معروف به ابوغالب زراری (۲۸۵-۳۶۸ق/۸۹۸-۹۷۸م)، فقیه، محدّث، متکلم، ادیب و شاعر. او از عالمان و محدّثان بنام آل اعین و آخرین فرد مشهورِ این خاندان است. او در ۱۱ سالگی حدیث را فرا گرفت.
ابوغالب در ۳۵۶ق/۹۶۷م رسالة فی آل اعین را نوشت و در آن احوال خاندانش را، از آغاز تا انجام، به ایجاز و با ذکر مشایخ روایی و طرق روایات خود گرد آورد و آن را به نوه اش محمدبن عبدالله اهدا کرد.
او از نسل بکیر بن اعین بوده، از اینرو نیاکان او به بکیری شهرت داشتهاند، اما از روزگار امام هادی(ع)(۲۱۲-۲۵۴ق/۸۲۹-۸۶۸م) به «زراری» شهرت یافته اند. این شهرت، چنانکه خود او گفته، از زمان جدش سلیمان بن حسن پدید آمده است. دلیل این تغییر عنوان را دو چیز دانسته اند: یکی اینکه مادر حسن بن جهم بن بکیر، نیای بزرگ ابوغالب، دختر عبید بن زراره بوده است دیگر اینکه امام حسن عسکری (ع)، احتمالاً به دلیل شرایط و ملاحظات سیاسی، سلیمان فرزند حسن را زراری نامیده است.
پانویس
- ↑ ابوغالب زراری، مقدمه مصحح، ص«د ».
- ↑ صص۱۲، ۱۸.
- ↑ تستری، قاموس الرجال، ج۲، ص۱۷۲.
- ↑ محدث قمی، الکنی والالقاب، ج۱، ص۱۳۱.
- ↑ ابوغالب زراری، رسالة ابی غالب زراری، ص۱۳۵.
- ↑ ابوغالب زراری، رسالةابی غالب زراری، ص۱۳۰.
- ↑ امین، ج۲، ص۱۰۱.
- ↑ بهبهانی، ص۱۴۲.
- ↑ طوسی، ص۱۴۱.
- ↑ ابوغالب زراری، مقدمه مصحح، ص«د ».
- ↑ موسوی اصفهانی، ج۱، ص۳۰۵.
- ↑ طوسی، ص۱۴۲.
- ↑ طوسی، ص۱۴۲.
- ↑ امین، ج۷، ص۵۳.
- ↑ طوسی، ص۱۴۳.
- ↑ نامه دانشوران، ج۹، ص۸۳.
- ↑ نامه دانشوران، ج۹، ص۸۹.
- ↑ ابوغالب، زراری، ص۳.
- ↑ ابوغالب، زراری، ص۵.
- ↑ امین، ج۶، ص۲۳۴.
- ↑ ابوغالب زراری، ص۴.
- ↑ ابوغالب، زراری، ص۴، ۶.
یادداشت
منابع
- ابطحی، محمدعلی، تهذیبالمقال، نجف، مطبعهالآداب، ۱۳۹۰ق.
- ابنندیم، محمدابناسحاق، الفهرست، بیروت، دارالمعرفه، ۱۳۹۸ق.
- ابوغالب زراری، احمد، رسالهفیآل اعین، به کوشش محمدعلی موسوی ابطحی، اصفهان، ۱۳۹۹ق.
- ابی غالب الزراری، رساله ابی غالب الزراری و تکملها لابی عبدالله الغضائری، تحقیق سید محمدرضا حسینی، مرکز البحوث والتحقیقات الاسلامیة، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
- اردبیلی، محمدبنعلی، جامعالرواه، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۳ق.
- افندی اصفهانی، عبدالله، ریاضالعلماء، به کوشش احمد حسینی و محمود مرعشی، قم، مطبعهالخیام، ۱۴۰۱ق.
- امین، محسن، اعیانالشیعه، بیرون، دارالتعارف، ۱۴۰۳ق.
- بحرالعلوم محمدمهدی، رجال، تهران، مکتبة الصادق، ۱۳۶۳ش.
- بهبهانی، محمدباقر، تعلیقات علیمنهجالمقال، ۱۳۰۶ق.
- تستری، محمد تقی، قاموس الرجال، تحقیق مؤسسه نشر اسلامی، چاپ ۲، ۱۴۱۰هجری.
- حلی، حسنبنعلی، کتابالرجال، به کوشش جلالالدین محدث، دانشگاه تهران، ۱۳۴۲ش.
- خویی، ابوالقاسم، معجم رجالالحدیث، بیروت، ۱۴۰۳ق.
- طوسی، محمدبنحسن، الفهرست، به کوشش محمود رامیار، دانشگاه مشهد، ۱۳۵۱ش.
- قمی، عباس، فوائدالرضویه، تهران، ۱۳۲۷ش.
- قمی، عباس، الکلنی والالقاب، مطبعة الحیدریه، نجف ۱۳۸۹ هجری.
- موسوی اصفهانی، آقا حسین، ثقاتالرواه، نجف مطبعهالاداب، ۱۳۸۷ق.
- نامة دانشوران، قم، دارالفکر.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: دايرة المعارف بزرگ اسلامی