پرش به محتوا

ماجرای دوات و قلم

مقاله نامزد خوبیدگی
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از حدیث قلم و قرطاس)
تاریخ صدر اسلام
شخصیت‌ها
پیامبر اسلام(ص)ابوطالبحضرت خدیجه(س)حضرت علی (ع)حضرت فاطمه(س)حمزة بن عبدالمطلبسلمان فارسیابوذر غفاریمقداد بن عمروجعفر بن ابی‌طالببلال حبشیابوبکرعمر بن خطابعثمان بن عفانصحابه
جنگ‌ها
غزوه‌ها و سریه‌ها
جنگ بدرجنگ احدغزوه بنی‌نضیرغزوه خندقغزوه بنی‌قریظهصلح حدیبیهغزوه خیبرفتح مکهغزوه تبوکسایر غزوه‌هاسریه‌ها
شهرها و مکان‌ها
مکهشعب ابی‌طالبمدینهطائفمسجد قبامسجدالنبیسقیفه بنی‌ساعدهخیبرقبرستان بقیع
حوادث
بعثتهجرت به حبشهلیلة المبیتهجرت به مدینهصلح حدیبیهحجة الوداعواقعه غدیرسقیفهسپاه اسامه
مفاهیم مرتبط
اسلامانصارمهاجرینتشیعحجقریشبنی‌هاشمبنی امیهجاهلیت

ماجرای دوات و قلم یا دَوات و قِرْطاس به واقعه‌ای تاریخی اشاره دارد که در واپسین روزهای عمر پیامبر اسلام(ص) رخ داد. بنابر روایات معتبر، پیامبر در بستر بیماری، درخواست قلم و دوات کرد تا وصیتی مکتوب برای امت خود بنویسد و آنان را از گمراهی پس از وفاتش باز دارد. این درخواست با مخالفت عمر بن خطاب مواجه شد. او با بیان جمله‌ای که در برخی منابع «هذیان‌گویی» تعبیر شده، مانع از نگارش وصیت شد. پیامبر در واکنش، دستور داد مجلس را ترک کنند و از نوشتن وصیت منصرف شد.

این واقعه که در منابع اهل سنت و شیعه با عنوان‌هایی چون رزیه یوم الخمیس (مصیبت روز پنج‌شنبه)، حدیث قلم و دوات یا حدیث قرطاس شناخته می‌شود، از جمله نقاط بحث‌برانگیز تاریخ اسلام است و از دیدگاه شیعه، پیامبر قصد داشت در این وصیت، بر جانشینی امام علی(ع) تأکید کند، اما مخالفت عُمَر مانع از تحقق این امر شد. برخی آیات قرآن نیز در نقد این رفتار مورد استناد قرار گرفته‌اند.

واقعه دوات و قلم در منابع متعدد روایی و تاریخی نقل شده و تحلیل‌های گوناگونی درباره انگیزه‌ها، پیامدها و ابعاد کلامی آن ارائه گردیده است.

شرح ماجرا

بنابر منابع تاریخی و روایی، هنگامی که پیامبر اسلام در واپسین روزهای حیات خود (در ۲۵ صفر سال ۱۱ هجری) در بستر بیماری بود، قلم و دواتی خواست تا سفارشی بنویسد که مانع گمراهی مسلمانان پس از او شود.[یادداشت ۱] این خواسته با مخالفت یکی از حاضران مواجه شد و وصیت پیامبر ناگفته (نانوشته) باقی ماند. برخی تاریخ‌پژوهان بر این باورند که هدف پیامبر(ص) از این اقدام، از یک سو پیشگیری از گمراهی امت و جلوگیری از حیرت و سرگردانی پس از رحلت بود -امری که بسیاری از امت‌ها پس از مرگ رهبرانشان با آن مواجه می‌شوند - و از سوی دیگر، تأکید بر آنچه در بیابان جحفه پس از حجة الوداع با انبوهی از مسلمانان در میان نهاده بود و راهبری پس از خود را روشن ساخته بود.[۱]

یکی از حاضران گفت: «پیامبر هذیان می‌گوید» و افزود: کتاب خدا ما را بس است.[یادداشت ۲] سپس میان اصحاب اختلاف افتاد. پیامبر با مشاهده این اختلاف، آنان را از حضور خود دور کرد. بیشتر منابع، شخص مخالفت‌کننده با پیامبر را خلیفه دوم معرفی کرده‌اند،[۲] اما برخی منابع به نام وی اشاره نکرده‌اند.[۳]

بر اساس نظر علمای شیعه، پیامبر(ص) قصد داشت با حدیث دوات، بر جانشینی امام علی(ع) پس از خود تأکید کند، اما برخی از حاضران به این نیت پی بردند و مانع آن شدند.[۴]

خلیفه دوم در گفت‌وگویی با ابن‌عباس،[یادداشت ۳] اذعان می‌کند که پیامبر(ص) در بیماری‌اش قصد داشت نام علی(ع) را برای خلافت پس از خود به صراحت بیان کند، ولی او از روی دلسوزی نسبت به اسلام و حفظ آن، مانع شد. عمر در ادامه با سوگند به کعبه تأکید می‌کند که حتی اگر پیامبر(ص) این کار را انجام می‌داد، نه تنها قریش نمی‌پذیرفت بلکه تمام عرب از هر سو بر او می‌شوریدند. وی همچنین ادعا می‌کند که چون پیامبر از نیت قلبی او آگاه شد، از اقدام به این کار خودداری کرد.[۵][یادداشت ۴]

بر اساس نقل ابن عباس در صحیح بخاری، این واقعه در روز پنج‌شنبه رخ داده است،[۶] و به همین مناسبت آن را «رَزیّة یوم الخَمیس» یا «فاجعه روز پنج‌شنبه» می‌نامند.[۷] ابن ابی‌الحدید، شارح نهج البلاغه، از ابن عباس نقل می‌کند که همواره می‌گفته: «مصیبت بزرگ و تمامِ مصیبت در همین بود که نگذاشتند پیامبر(ص) آنچه را در نظر داشت، بنویسد.»[۸]

منابع حدیثی و تاریخی

ماجرای دوات و قلم با جزئیات و عبارات متفاوتی در منابع روایی و تاریخی اهل سنت و شیعه نقل شده است. از جمله منابع اهل سنت می‌توان به کتاب‌های صحیح بخاری،[۹] صحیح مسلم،[۱۰] مسند احمد،[۱۱] سنن بیهقی،[۱۲] و طبقات ابن سعد[۱۳] اشاره کرد.

در منابع شیعه نیز این واقعه با روایات و تحلیل‌های خاص خود آمده است، از جمله در کتاب‌های الارشاد،[۱۴] اوائل المقالات،[۱۵] الغیبة نعمانی،[۱۶] و المناقب ابن شهر آشوب.[۱۷]

موضع‌گیری‌ها و تحلیل‌ها

موضع شیعه

علمای شیعه این واقعه را از مصیبت‌های بزرگ تاریخ اسلام دانسته‌اند؛ چرا که مانع از نگارش وصیت پیامبر اکرم(ص) شد، وصیتی که می‌توانست مسلمانان را از گمراهی نجات دهد.[۱۸] حتی در برخی منابع اهل سنت نیز آمده است که ابن عباس، جلوگیری از نوشتن وصیت را «مصیبتی بزرگ» خوانده است.[۱۹] در متون عربی، این واقعه با عنوان «رزیه یوم الخمیس» (مصیبت روز پنج‌شنبه) شناخته می‌شود.[۲۰]

نقد سیدعبدالحسین شرف‌الدین

سید عبدالحسین شرف‌الدین عاملی در کتاب المراجعات، با استناد به آیات قرآن کریم، چند ایراد اساسی بر رفتار عمر بن خطاب در این ماجرا وارد کرده است:

  • نافرمانی از دستور صریح پیامبر(ص) و مخالفت با او
  • القای این تصور که عمر نسبت به خواص قرآن و فواید آن از پیامبر(ص) داناتر است.
  • نسبت‌دادن هذیان‌گویی به پیامبر(ص) در لحظات بیماری.[۲۱]

از دیدگاه شیعه، این رفتار با آموزه‌های قرآنی در تضاد است، از جمله:

  • وَمَا آتَاکمُ الرَّ‌سُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکمْ عَنْهُ فَانتَهُوا.﴿۷﴾ ترجمه: آنچه را فرستاده [او] به شما داد، آن را بگیرید و از آنچه شما را بازداشت، بازایستید.(سوره حشر، آیه ۷)

مَا ضَلَّ صَاحِبُکمْ وَمَا غَوَیٰ ﴿۲﴾ وَمَا ینطِقُ عَنِ الْهَوَیٰ ﴿۳﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْی یوحَیٰ ﴿۴﴾ ترجمه: یار شما نه گمراه شده و نه در نادانی مانده، و از سر هوس سخن نمی‌گوید. این سخن جز وحیی که وحی می‌شود نیست. (سوره نجم، آیات ۲–۴)

تحلیل عبارت «قد غلب علیه الوجع»

شرف‌الدین همچنین معتقد است که عبارت «قَد غَلَبَ عَلَیه الوَجَع» تصرفی از سوی برخی محدثان اهل سنت بوده تا شدت و زشتی عبارت اصلی را کاهش دهند.[۲۲] او برای اثبات این ادعا، به نقل قولی از عبدالعزیز جوهری در کتاب السقیفه اشاره می‌کند که عمر پس از درخواست پیامبر برای آوردن نوشت‌افزار، جمله‌ای گفت که معنایش این بود: «درد و بیماری بر پیامبر غالب شده است.» فقال عمر كلمة معناها ان الوجع قد غلب على رسول الله صلى الله عليه وآله.[۲۳]

موضع اهل سنت

برخی از علمای اهل سنت در تلاش بوده‌اند تا این واقعه را تبیین یا توجیه کنند. دیدگاه‌های آنان به شرح زیر است:

  • ضعف روایت: برخی این روایت را ضعیف و غیرمعتبر دانسته‌اند، در حالی که در معتبرترین منابع اهل سنت، یعنی صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده است.[۲۴]
  • تفسیر واژه «هجر»: برخی واژه «هجر» را به معنای «ترک کردن» دانسته‌اند و گفته‌اند منظور عمر این بوده که پیامبر در حال ترک دنیا است، نه اینکه دچار هذیان شده باشد.[۲۵]
  • استفهام انکاری: گروهی دیگر معتقدند که سخن عمر از نوع استفهام انکاری بوده، یعنی منظورش این بوده که «آیا پیامبر هذیان می‌گوید؟» که پاسخ آن منفی است.[۲۶]
  • کفایت قرآن: برخی گفته‌اند که سخن عمر درباره کفایت قرآن و بی‌نیازی از وصیت پیامبر، نشانه دقت‌نظر و توجه او به جایگاه قرآن بوده است.[۲۷]
  • ابهام در گوینده: در برخی نقل‌ها، گوینده عبارت «هجر» مشخص نیست و به‌صورت جمع بیان شده است، که می‌تواند نشان‌دهنده اختلاف در روایت‌گری باشد.[۲۸]

تحلیل انصراف پیامبر(س) از نگارش وصیت

بر اساس دیدگاه برخی از عالمان شیعه، پیامبر اکرم(ص) پس از شنیدن سخن معترضانه‌ای که در برابر درخواستش برای نوشتن وصیت مطرح شد، از ادامه نگارش منصرف گردید. دلیل این انصراف، آن بود که فضای ایجادشده دیگر ظرفیت پذیرش وصیت را نداشت و نوشتن آن نه‌تنها سودی نمی‌رساند، بلکه ممکن بود موجب اختلاف و تفرقه پس از رحلت او شود. از این منظر، اگر پیامبر (ص) وصیت خود را مکتوب می‌کرد، احتمال داشت همان اتهامی که در لحظه بیماری به او زده شد-یعنی هذیان‌گویی-دوباره به آن نوشته نسبت داده شود و اعتبار آن زیر سؤال برود.[۲۹]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. منتظری، خطبه حضرت فاطمه زهرا(س) و ماجرای فدک، ۱۳۸۶ش، ص۲۰.
  2. بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۳۷، ج۴، ص۶۶، ج۵، ص۱۳۷-۱۳۸، ج۷، ص۹؛ مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۵-۷۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۲۴۲-۲۴۵.
  3. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ۲۰۰۸م، ج۲، ص۴۵؛ بیهقی، السنن الکبری، دارالفکر، ج۹، ص۲۰۷.
  4. شرف‌الدین، المراجعات، المجمع العالمی لاهل البیت، ص۵۲۷.
  5. ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱۲، ص۲۰–۲۱.
  6. بخاری، صحیح بخاری، نشر دار طوق النجاة، ج۴، ص۶۹، حدیث ۳۰۵۳.
  7. عاملی، الصحیح من سیره الامام علی، ۱۳۸۸ش، ج۸، ص۳۲۵.
  8. شرح نهج البلاغه، ابن ابی‌الحدید، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۵۵؛ طهرانی، محمدحسین، امام‌شناسی، ج۱، ص۲۲۷.
  9. بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۳۷؛ ج۴، ص۶۶؛ ج۵، ص۱۳۷–۱۳۸؛ ج۷، ص۹.
  10. مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۵–۷۶.
  11. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ۲۰۰۸م، ج۲، ص۴۵.
  12. بیهقی، السنن الکبری، دارالفکر، ج۹، ص۲۰۷.
  13. ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۲۴۲–۲۴۵.
  14. شیخ مفید، الإرشاد، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۸۴.
  15. شیخ مفید، اوائل المقالات، المؤتمر العالمی، ص۴۰۶.
  16. نعمانی، الغیبة، ۱۳۹۹ق، ص۸۱–۸۲.
  17. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۱، ص۲۳۶.
  18. جوهری، مقتضب الأثر، مکتبة الطباطبائی، ص۳.
  19. بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۱۳۷–۱۳۸؛ مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۶.
  20. عاملی، الصحیح من سیره الامام علی، ۱۳۸۸ش، ج۸، ص۳۲۵؛ الساعدی، السقیفة و فدک، ۱۴۳۱ق، ص۴۵.
  21. شرف‌الدین، المراجعات، المجمع العالمی لاهل البیت، ص۵۲۶.
  22. شرف‌الدین، المراجعات، ص۵۲۰–۵۲۱.
  23. شرف‌الدین، المراجعات، الناشر: الدار الإسلامیة، ص۶۲۸؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۵۱.
  24. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۱۰۵؛ بخاری، صحیح بخاری، بیروت: دارالجیل، ج۶، ص۱۲؛ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ج۳، ص۱۲۵۹.
  25. قرطبی، المفهم لما أشکل من تلخیص کتاب مسلم، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۵۶۰.
  26. ابن‌حجر عسقلانی، فتح الباری، ۱۳۹۷ق، ج۸، ص۱۳۳.
  27. بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۸ق، ج۷، ص۱۸۳.
  28. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، دار الکتب، ج۳، ص۳۲۰.
  29. شرف‌الدین، المراجعات، المجمع العالمی لاهل البیت، ص۵۲۷.

یادداشت

  1. منابع درخواست پیامبر را با عبارت‌های مختلفی نقل کرده‌اند، از جمله:
    • ائتونی بدواة و کتف أکتب لکم کتابا لا تضلّوا بعده أبدا؛ دوات و استخوان کتفی بیاورید تا نوشته‌ای برای‌تان بنویسم که پس از آن هرگز گمراه نشوید. (مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۱۸۴؛ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۴، ص۶۶؛ مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۶.)
    • هلُمّ اکتب لکم کتابا لا تضلون بعده؛ بیایید تا نوشته‌ای برای‌تان بنویسم که پس از آن گمراه نشوید. (مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۶.)
    • ائتونی بدواة وصحیفة أکتب لکم کتابا لا تضلوا بعده أبدا؛ دوات و صحیفه‌ای بیاورید تا نوشته‌ای برای‌تان بنویسم که پس از آن هرگز گمراه نشوید. (ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۲۴۲.)
    • ائتونی بالکتف و الدواة أکتب لکم کتابا لا تضلوا بعده أبدا. (ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۲۴۳.)
  2. واکنش خلیفه دوم با عبارت‌های مختلفی گزارش شده است، از جمله:
    • إن نبی الله لیهجر؛ پیامبر خدا هذیان می‌گوید. (ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالصادر، ج۲، ص۱۸۷.)
    • إن رسول الله یهجر؛ رسول خدا هذیان می‌گوید. (مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، ص۷۶.)
    • ان الرجل لیهجر؛ این مرد هذیان می‌گوید. (اربلی، کشف الغمة، نشر الشریف الرضی، ج۱، ص۴۰۲؛ ابن تیمیه، منهاج السنة، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۱۹.)
    • أهجر رسول الله؟؛ آیا رسول خدا هذیان گفت؟ (ابن تیمیه، منهاج السنة، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۲۴.)
    • ما شأنه؟ أهجر؟ استفهموه؛ او را چه شده؟ آیا هذیان گفت؟ از او بپرسید. (رک: بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۹؛ نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، ۱۴۰۷ق، ج۱۱، ص۹۳.)
    • إنّ النّبی قد غلب علیه (غلبه) الوجع و عندکم القرآن حسبنا کتاب الله؛ درد بر پیامبر غالب شده، قرآن نزد شماست و کتاب خدا ما را بس است. (رک: بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۹، ج۷، ص۱۲۰؛ نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، ۱۴۰۷ق، ج۱۱، ص۹۰.)
  3. در همین گفتگو، عمر تصریح می‌کند که در سخنان پیامبر(ص) شتاب‌زدگی و ناتمامی وجود داشت که نه می‌توان آن را حجت دانست و نه عذری را با آن برطرف ساخت. [لقد كان من رسول الله ص في أمره ذَروٌ من قول لا يُثبت حجّةً و لا يَقطع عذراً] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ناشر: مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی (ره)، ج۱۲، ص۲۱.
  4. فمنعتُ من ذلك إشفاقاً و حيطة على الإسلام لا و ربِّ هذه البنية لا تجتمع عليه قريش أبدا و لو ولّيها لانتقضت عليه العرب من أقطارها فعلم رسول الله (ص) أني علمتُ ما في نفسه فأمسك...

منابع

  • ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، محقق محمد ابوالفضل ابراهیم،‌ بیروت،‌ دار احیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۸ق.
  • ابن اثیر، علی بن ابی‌کرم، الکامل فی التاریخ، بیروت،‌ دار الکتب.
  • ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویة، محقق محمد رشاد سالم، ریاض، جامعة الامام محمد بن سعود الاسلامیة، ۱۴۰۶ق.
  • ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، ۱۳۹۷ق.
  • ابن حنبل، أحمد بن محمد، مسند الإمام أحمد بن حنبل، تحقیق: شعیب الأرنؤوط - عادل مرشد، و دیگران، مؤسسه الرسالة، ۱۴۲۱ق/۲۰۰۱م.
  • ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند الامام احمد بن حنبل، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا، بیروت،‌ دار الکتب العلمیة، ۲۰۰۸م.
  • ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت،‌ دار صادر، بی‌تا.
  • ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب، قم، علامه، بی‌تا.
  • اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، قم، الشریف الرضی، بی‌تا.
  • الساعدی، باسم مجید، السقیفة و فدک، کربلا، العتبة الحسينية المقدسة، ۱۴۳۱ق.
  • بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت،‌ دار طوق النجاة، ۱۴۲۲ق.
  • بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق.
  • بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
  • بیهقی، أحمد بن حسین، دلائل النبوة، تحقیق: عبد المعطی قلعجی، بیروت،‌ دار الکتب العلمیة -‌دار الریان للتراث، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
  • جوهری، احمد بن محمد، مقتضب الاثر فی نص الائمة اثنی عشر، محقق لطف الله صافی، قم، مکتبة الطباطبائی، بی‌تا.
  • شرف الدین العاملی، عبدالحسین، المراجعات، قم، المجمع العالمی لاهل البیت، بی‌تا.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات، محقق ابراهیم انصاری زنجانی، قم، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، بی‌تا.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشادفی معرفة حجج الله علی العباد،‌قم، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، ۱۳۷۲ش.
  • عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیره الامام علی، ۱۳۸۸المرکز الاسلامی للدراسات، ش.
  • قرطبی، احمد بن عمر، المفهم لما اشکل من تلخیص کتاب مسلم، تحقیق:‌محیی الدین دیب میستو و دیگران، دمشق،‌ دار ابن کثیر، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
  • منتظری، حسینعلی، خطبه حضرت فاطمه زهرا(س) و ماجرای فدک، ناشر: مؤسسه فرهنگی خرد آوا، قم، چاپ پنجم ۱۳۸۶ش.
  • نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، تهران، مکتبة الصدوق، ۱۳۹۹ق.
  • نووی، یحیی بن شرف، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
  • نیسابوری، مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح (صحیح مسلم)، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.