تغییر قبله

مقاله قابل قبول
پیوند کم
رده ناقص
کپی‌کاری از منابع خوب
شناسه ناقص
از ویکی شیعه
مقالهٔ تغییر قبله با مقالات ارتباط دارد.
مسجدالاقصی و کعبه

تغییر قبله واقعه‌ای که در آن قبله مسلمانان از مسجد الاقصی به سمت کعبه تغییر یافت. این واقعه در رجب سال دوم هجری و پس از نزول آیه ۱۴۴ سوره بقره رخ داد.

بنابر نقل بیشتر تاریخ‌نویسان، تغییر قبله در مسجدی در مدینه که بعد از تغییر قبله، نامش مسجد ذو قبلتین شد در بین نماز ظهر انجام گرفته است. چگونگی تغییرِ بیش از ۱۶۰ درجه‌ای قبله در بین نماز جماعت، از مسائل قابل توجه در این واقعه است.

قبله اول و تغییر آن

بنابر نقل منابع اسلامی، پیامبر(ص) در مکه و سال‌های نخست پس از هجرت در مدینه، به سوی بیت‌المقدس نماز می‌گزارد؛ اما دوست داشت که قبله‌ای مخصوص به خود داشته باشد و بدین جهت در انتظار وحی و تغییر قبله به سر می‌برد. خداوند با نزول آیه قبله، او را خشنود کرد و مسلمانان را به تغییر قبله به سوی کعبه فرمان داد.[۱]

آیه قبله

قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَمَا اللهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ (ترجمه:نگریستنت را به اطراف آسمان می‌بینیم. تو را به سوی قبله‌ای که می‌پسندی می‌گردانیم. پس روی به جانب مسجدالحرام کن. و هر جا که باشید روی بدان جانب کنید. اهل کتاب می‌دانند که این دگرگونی به حق و از جانب پروردگار آنان بوده است. و خدا از آنچه می‌کنید غافل نیست.)[بقره–۱۴۴]

آیه ۱۴۴ سوره بقره، حکم تغییر قبله را بیان کرده و به آیه قبله[۲] مشهور است. از آیات ۱۴۲،[۳] ۱۴۳[۴] و ۱۵۰[۵] سوره بقره نیز به‌عنوان آیه تغییر قبله یاد کرده‌اند. بعضی از مفسران آیات ۱۴۲ تا ۱۴۴ بقره را آیات تغییر قبله دانسته‌اند.[۶]

پیشینه

تغییر قبله مسلمانان از بیت المقدس به کعبه در کتاب سیره النبی که در قرن یازدهم هجری به دستور سلطان مراد سوم حاکم عثمانی و توسط سید سلیمان کسیم پاشا تهیه شده است.
تغییر قبله مسلمانان از بیت المقدس به کعبه در کتاب سیره النبی که در قرن یازدهم هجری به دستور سلطان مراد سوم حاکم عثمانی و توسط سید سلیمان کسیم پاشا تهیه شده است.

درباره پیشینه قبله، روایات و نظرات مختلفی وجود دارد:

  • بنا بر برخی روایات، کعبه از زمان حضرت آدم(ع) قبله بوده است.[۷] حضرت ابراهیم(ع) کعبه را بازسازی کرد[۸] و حضرت موسی(ع) برای نجات مسجدالاقصی از شرک و انحراف، به امر خداوند، بیت المقدس را قبله قرار داد.[۹]
  • در برخی روایات آمده است که قبله رسمی مسلمانان تا دو سال پس از هجرت، بیت المقدس بوده است.[۱۰] کعبه در آن هنگام، به صورت بت‌خانه‌ای درآمده بود و نماز گزاردن به سوی آن، شبهه احترام به بت‌ها را برمی‌انگیخت.[۱۱]
  • برخی گفته‌اند: پیامبر(ص) پیش از هجرت، در صورت امکان، میان دو قبله جمع می‌کرد؛ بدین صورت که با توجه به موقعیت جغرافیایی مکه و بیت المقدس، امکان این بود که آن حضرت به‌گونه‌ای رو به بیت المقدس بایستد که کعبه میان او و بیت المقدس قرار گیرد و در صورت عدم امکان جمع، به سوی مسجد الاقصی نماز می‌گزارد.[۱۲] پس از هجرت، جمع میان دو قبله به سبب موقعیت جغرافیایی، ممکن نبود و بدین رو بیت المقدس تنها قبله پیامبر(ص) و مسلمانان بود.[۱۳]
  • بنا بر برخی روایات دیگر، مسلمانان در مکه مختار بودند به هر سویی نماز بگزارند اما پیامبر(ص)، بیت المقدس را برگزید.[۱۴]
  • روایاتی نیز حاکی از آن است که تا پیش از هجرت، کعبه، قبلهٔ مسلمانان بوده است.[۱۵] لازمه این سخن، تغییر دو مرحله‌ای قبله، یعنی از کعبه به بیت المقدس و از بیت المقدس به کعبه است.
  • برخی منابع تفسیری، با توجه به آیه ۱۱۵ سوره بقره: «وَ لِلهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَینَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ» از تخییر پیامبر(ص) و مسلمانان میان دو قبله سخن گفته‌اند.[۱۶] آنان در تأیید نظر خویش، به عدم مخالفت صریح رسول خدا(ص) با کار براء بن معرور در سفری به مکه پیش از هجرت استناد می‌کنند که به سوی کعبه نماز گزارد.[۱۷] در برابر، بعضی آیه یادشده را درباره نافله‌های در حال سفر می‌دانند؛[۱۸] اما بنابر برخی روایات تاریخی، براء بن معرور پس از هجرت همچنان به سوی کعبه نماز می‌گزارد در حالی که پیامبر اکرم(ص) رو به بیت المقدس نماز می‌گزارد. چون خبر به آن حضرت رسید، براء را از این کار منع کرد و او پذیرفت.[۱۹]

چگونگی تغییر قبله

برپایه روایات، در روز تغییر قبله، پیامبر(ص) به سوی بیت المقدس نماز ظهر می‌گزارد و طبق معمول، مردان پشت سر ایشان و زنان پشت مردان به نماز ایستاده بودند. پس از ادای دو رکعت از نماز، جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد و با ابلاغ آیه ۱۴۴ سوره بقره پیامبر(ص) را به سوی کعبه برگرداند.[۲۰]

درباره لحظه تغییر قبله یا مکان برگزاری کامل نخستین نماز پیامبر(ص)، به سوی کعبه پس از تغییر قبله اختلافاتی در گزارش‌ها وجود دارد.[۲۱] برخی از گزارش‌ها تغییر قبله را در نماز عصر یا صبح دانسته‌اند.[۲۲]

در خصوص زمان تغییر قبله نیز اختلاف است. برخی همچون ابن هشام، محدث و مورخ قرن دوم و سوم قمری، و یعقوبی، مورخ قرن سوم قمری، زمان تغییر قبله را در ماه شعبان سال دوم قمری (هجده ماه پس از هجرت) دانسته‌اند.[۲۳] اما علامه طباطبایی معتقد است که براساس بیشتر منابع و صحیح‌ترین نظر، زمان تغییر قبله، ماه رجب سال دوم هجری (هفده ماه پس از هجرت) است.[۲۴]

مکان وقوع تغییر قبله

در زمینه محل واقعه تغییر قبله، میان مورخان، اتفاق نظر وجود ندارد. منابع تاریخی سه مکان را برای این واقعه ذکر کرده‌اند:

  • مسجد محله بنی سَلِمة در شمال غربی مدینه[۲۵] که به مسجد ذو قبلتین[۲۶] مشهور است. بییشتر مورخان این مسجد را مکان وقوع تغییر قبله دانسته‌اند.[۲۷] نقل شده است پیامبر(ص) به همراه تعدادی از صحابه به میان قبیله بنی‌سلمه رفت[۲۸] تا با اُم‌ّبِشر دختر براء بن معرور ملاقات کند.[۲۹] ام‌بشر غذایی برایشان آماده کرد. پس از خوردن غذا به همراه صحابه به نماز مشغول شدند. و آیه تغییر قبله نازل شد.[۳۰]
  • مسجد قبیله «بنی سالم بن عوف» که پیامبر(ص) نخستین نماز جمعه را در آن گزارد؛[۳۱]
  • مسجدالنبی.[۳۲]

مشکل تغییر قبله در حال نماز جماعت

بیت المقدس در سمت شمال مدینه و مسجدالحرام در جهت جنوب آن است. از این رو، پیامبر(ص) به عکس آن جهت که روی بدان داشت، چرخیده است.[۳۳] بر این اساس، این شبهه پدید آمده است که در این نماز، مأمومان بر امام و نیز زنان بر مردان پیش افتاده‌اند؛[۳۴] اما برخی منابع گفته‌اند، پیامبر(ص) پس از چرخیدن به سوی کعبه، از جای خود در جلو مسجد به سمت آخر آن حرکت کرده است[۳۵] و مأمومان نیز به پیروی از امام جماعت خود، رو به کعبه جا به جا شده‌اند.[۳۶] بر پایهٔ این گزارش، امام جماعت به چرخش ۱۸۰ یا ۱۶۰[۳۷] درجه‌ای اکتفا نکرده است؛ زیرا پشت سر او در مسجد، جایی نبود تا صف مردان و زنان تشکیل شود.[۳۸]

علل تغییر قبله

مفسران قرآن علل تغییر قبله را چنین برشمرده‌اند:

  • در سال‌های حضور پیامبر(ص)در مکه، خانه کعبه محل نگهداری بت‌های مشرکان بود. از این رو، پیامبر(ص) به طور موقت با فرمان خداوند به بیت المقدس روی گرداند و به این ترتیب، صفوف مسلمانان از مشرکان که به کعبه اهتمام می‌ورزیدند، جدا گشت.[۳۹]
  • با تشکیل حکومت پیامبر(ص) در مدینه، جامعه مسلمانان تا حدی استوار گشت و صفوف آنان از دیگران کاملاً مشخص شد. از این رو، قبله‌بودن بیت المقدس دیگر ضرورت نداشت و پیامبر(ص) خواستار تغییر آن شد؛ ضمن آنکه کعبه، کهن‌ترین خانه توحید و اصیل‌ترین کانون پیامبران بود. همچنین با صدور حکم تغییر قبله، مسمانان از یهودیان که به سوی بیت المقدس متوجه بودند، مشخص می‌شدند.[۴۰]
  • پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه، یهودیان از قبله‌بودن بیت المقدس، سوءاستفاده کرده و آن را نشانه نقص اسلام و حقانیت خود معرفی می‌کردند. (بقره، ۱۴۶؛ انعام، ۲۰)[۴۱] بنابر برخی روایات، یهودیان مدینه مدعی بودند که مسلمانان قبله‌ای نداشته‌اند و آنان مسلمانان را به سوی بیت المقدس راهنمایی کرده‌اند.[۴۲]
  • از حکمت‌های تغییر قبله، آزمایش[۴۳] مسلمانان بوده است؛ زیرا آنان که پیرو راستین فرمان خداوند بودند، بدون تعصب و اکراه این تغییر را پذیرفتند؛ ولی آنان که ایمان خالص نداشتند و به مقام تسلیم نرسیده بودند، هم‌آوا با یهودیان، بهانه‌جویی و چون و چرا را آغاز کردند و اطاعت از این دستور را بسیار دشوار یافتند.[۴۴]

واکنش‌ها و پیامدها

تغییر قبله واکنش‌ها و پیامدهایی داشت که برخی از آنها از قرار زیر است:

  • شماری از مسلمانان از بر باد رفتن پاداش عبادت‌های گذشته خود و مردگانشان ابراز نگرانی کردند.[۴۵] پیامبر(ص) با تلاوت آیه ۱۴۳ سوره بقره به آنان پاسخ داد: وَمَا کانَ اللَّهُ لِیضِیعَ إِیمَانَکمْ ۚ إِنَّ الله بِالنَّاسِ لَرَ‌ءُوفٌ رَّ‌حِیمٌ (ترجمه:خدا ایمان شما را تباه نمی‌کند، چراکه او بر مردمان مهربان و بخشاینده است)[بقره–۱۴۳].[۴۶]
  • زبان سرزنش مشرکان متعصب و دشمن اسلام، که مسلمانان را به سبب قبله‌کردن بیت المقدس، نکوهش می‌کردند، کوتاه شد. بسیاری از دیگر مردم حجاز که علاقه‌ای ویژه به کعبه داشتند، با تغییر قبله مسلمانان به کعبه، به اسلام نزدیک شدند و یکی از موانع اسلام‌آوردن آنها از میان رفت. قرآن به این مطلب اشاره کرده است: «از هر جا بیرون شدی، روی خود را به سوی مسجدالحرام کن تا مردم بهانه‌ای بر ضد شما نداشته باشند.»[۴۷]
  • یهودیان حجاز از این رویداد سخت ناخرسند شدند و به تبلیغ بر ضد مسلمانان پرداختند.[۴۸][۴۹]

پانویس

  1. نک: ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۹۸۶م، ج۳، ص۲۵۳؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۹۶۷م، ج۲، ص۴۱۵-۴۱۷؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۲۵.
  2. علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۱، ص۳۳؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۲۵.
  3. شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۲، ص۳-۴؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۱، ص۴۱۴.
  4. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۱۰۷.
  5. طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۲۹.
  6. طنطاوی، الوسیط، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۹۴.
  7. کلینی، الکافی، ۱۳۷۵ق، ج۴، ص۱۹۹؛ نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه ۱۹۲.
  8. قمی، تفسیر قمی، ج۱، ۱۴۰۴ق، ص۶۲.
  9. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ۱۳۹۱ق، ص۴۸۳.
  10. ازرقی،‌ اخبار مکه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۳۱.
  11. نک: زمخشری، الکشاف، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۰۰.
  12. نک: ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۹۸۶م، ج۳، ص۲۵۳.
  13. نک: ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۹۸۶م، ج۳، ص۲۵۳؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۶۸.
  14. شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۱، ص۴۲۴؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۶.
  15. زمخشری، الکشاف، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۰۰؛ قرطبی، تفسیر قرطبی، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۱۵۰.
  16. ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۲۰۲.
  17. ابن هشام، السیرة النبویه، بیروت، ج۱، ص۴۳۹-۴۴۰.
  18. طبرسی، مجمع البیان، ج۱، ص۴۲۱.
  19. ابن هشام، السیره النبویه، بیروت، ج۱، ۴۳۹-۴۴۰
  20. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۸۶؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۷۵.
  21. عسقلانی، فتح الباری، بیروت، ج۱، ص۹۸؛ الحلبی، السیرة الحلبیه، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص۳۵۲-۳۵۳.
  22. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۸۶-۱۸۷؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۶۹.
  23. ابن هشام، السیرة النبویه، دار المعرفة، ج۱، ص۶۰۶؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۴۲.
  24. طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۴۹۷.
  25. قائدان، تاریخ و آثار اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۲۶۸.
  26. ابن النجار، الدرة الثمینه،‌ دار الارقم، ص۱۱۵؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۰۸.
  27. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۸۶؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۴۲؛ زمخشری، الکشاف، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۰۲.
  28. صالحی دمشقی‏، سبل‏ الهدى، ۱۴۱۴ق، ج۱۲، ص۵۶.
  29. ابن‌سعد، الطبقات الكبرى‏، ۱۹۹۰م، ج۱، ص۱۸۶.
  30. بلاذری، أنساب‏ الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۴۶.
  31. قمی، تفسیر قمی، ج۱، ص۶۳
  32. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۸۶؛ السمهودی، وفاء الوفاء، ۲۰۰۶م، ج۱، ص۲۷۸.
  33. ابن النجار، الدرة الثمینه،‌ دار الارقم، ص۱۲۶.
  34. نک: الصالحی، سبل الهدی، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۳۷۰.
  35. ابن النجار، الدرة الثمینه،‌ دار الارقم، ص۱۲۶؛ الصالحی، سبل الهدی، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۳۷۲.
  36. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۸۶؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۶۹؛ السمهودی، وفاء الوفاء، ۲۰۰۶م، ج۱، ص۲۷۸.
  37. قائدان، تاریخ و آثار اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۳۰۶.
  38. السمهودی، وفاء الوفاء، ۲۰۰۶م، ج۳، ص۳۷۲.
  39. زمخشری، الکشاف، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۰۰.
  40. شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۲، ص۵؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۲۰۳؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۱، ص۴۱۲-۴۱۴.
  41. طبرسی، مجمع البیان، ج۱، ص۴۲۰؛ زمخشری، الکشاف، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۰۳.
  42. طبری، جامع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۴۰۰.
  43. زمخشری، الکشاف، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۰۰.
  44. طبری، جامع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۸.
  45. مقاتل، تفسیر مقاتل، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۱۴۶.
  46. بیهقی،‌ دلائل النبوه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۵۷۵؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۱، ص۴۱۷.
  47. سوره بقره، آیه ۱۵۰.
  48. سوره بقره، آیه ۱۴۲.
  49. نک: ابن هشام، السیرة النبویه، بیروت، ج۱، ص۵۵۰؛ الصالحی، سبل الهدی، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۵۴۱.

یادداشت

منابع

  • قرآن کریم
  • نهج البلاغه، به تصحیح صبحی صالح، تهران،‌ دار الاسوه، ۱۴۱۵ق.
  • ابن النجار، محمد بن محمود، الدرة الثمینه فی أخبار المدینه، به کوشش حسین محمد علی شکری، بیروت،‌ دارالارقم.
  • ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۱ق.
  • ابن سعد، الطبقات الکبری، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت،‌ دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
  • ابن سید الناس، عیون الاثر فی فنون المغازی و الشمائل و السیر، تحقیق ابراهیم محمد رمضان، بیروت،‌ دارالقلم، ۱۴۱۴ق.
  • ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۶م.
  • ابن هشام، السیرة النبویه، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت،‌ دارالمعرفه.
  • ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ش.
  • الازرقی، محمد بن عبدالله بن احمد، اخبار مکه، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق.
  • الحلبی، علی بن ابراهیم بن احمد، السیرة الحلبیه، بیروت،‌ دار المعرفه، ۱۴۰۰ق.
  • السمهودی، علی بن عبدالله، وفاء الوفاء بأخبار‌ دار المصطفی، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت،‌ دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۶م.
  • الصالحی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت،‌ دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
  • القرطبی، تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن)، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
  • بیهقی، احمد بن حسین، دلائل النبوه، به کوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت،‌ دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۵ق.
  • زمخشری، جارالله، الکشاف، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، من لا یحضره الفقیه، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، به کوشش العاملی، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم: انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۴ش.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، به کوشش گروهی از علماء، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ق.
  • طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
  • طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، به کوشش صدقی جمیل، بیروت،‌ دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
  • طنطاوی، محمد سید، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، قاهره،‌ دار المعارف، ۱۴۱۲ق.
  • عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری شرح صحیح البخاری، بیروت،‌ دار المعرفه.
  • علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • فخر رازی، التفسیر الکبیر(مفاتیح الغیب)، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ق.
  • قائدان، اصغر، تاریخ و آثار اسلامی مکه مکرمه و مدینه منوره، تهران، مشعر، ۱۳۸۶ش.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، به کوشش الجزائری، قم،‌ دارالکتاب، ۱۴۰۴ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، به کوشش غفاری، تهران،‌ دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
  • مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، به کوشش عبدالله محمود شحاته، بیروت، التاریخ العربی، ۱۴۲۳ق.
  • یعقوبی، احمد بن یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت،‌ دار صادر، ۱۴۱۵ق.

پیوند به بیرون