محمدجواد مغنیه: تفاوت میان نسخهها
جز ←زندگی نامه |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز ردهانبوه: انتقال از رده:مفسران شیعه قرن14(قمری) به رده:مفسران شیعه قرن ۱۴ (قمری) |
||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
[[ar:محمد جواد مغنية]] | [[ar:محمد جواد مغنية]] | ||
[[رده:مفسران شیعه | [[رده:مفسران شیعه قرن ۱۴ (قمری)]] | ||
[[رده:مدفونان در حرم امام علی]] | [[رده:مدفونان در حرم امام علی]] | ||
[[رده:شاگردان آیتالله خویی]] | [[رده:شاگردان آیتالله خویی]] |
نسخهٔ ۲۲ نوامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۶:۵۰
اطلاعات فردی | |
---|---|
لقب | شیخ مغنیه |
تاریخ تولد | ۱۳۲۲ق |
تاریخ وفات | ۱۹ محرم سال ۱۴۰۰ق |
محل دفن | نجف، حرم امام علی(ع) |
شهر وفات | بیروت |
خویشاوندان سرشناس | شیخ محمود مغنیه، شیخ عبدالکریم مغنیه |
اطلاعات علمی | |
استادان | آیت الله خویی، شیخ عبدالکریم مغنیه، محمد سعید فضل الله، شیخ حسین کربلائی |
محل تحصیل | نجف • قم • لبنان |
تألیفات | تفسیر الکاشف، تفسیر المبین، فقه الامام الصادق، الشیعه و التشیع، فی ظلال نهج البلاغه، مع بطلة کربلاء، الحسین فی القرآن. |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
اجتماعی | تدریس قرآن و معارف اسلامی، قضاوت و ریاست دادگستری، ایجاد وحدت و تقریب مذاهب |
شیخ محمد جواد مُغْنیه(۱۳۳۲-۱۴۰۰ق) از عالمان و مفسران شیعه اهل لبنان در قرن چهاردهم قمری. او تحصیلاتش را در موطن خویش آغاز کرد و سپس به نجف رفت و در حضور استادانی چون سید ابوالقاسم خویی درس آموخت. او پس از بازگشت به لبنان، منصب قضاوت و ریاست دادگستری را عهدهدار شد.
شیخ جواد مغنیه صاحب تألیفاتی در علوم اسلامی بوده و از جمله مفسرانی است که صاحب دو تفسیر الکاشف و المبین است. اندیشههای دینی و سیاسی مغنیه شخصیت او را متمایز ساخته است. نوگرایی در فقه و اجتهاد، تقریب مذاهب و وحدت اسلامی از جمله دیدگاههای اوست. او همچنین از انقلاب اسلامی ایران و رهبر آن تجلیل کرده است.
زندگینامه
ولادت و نسب
محمّد جواد مغنیه، در سال ۱۳۲۲ق در خانواده آل مغنیه که به فضل و دانش شهرت دارند، در قریه «طیردبا» از روستاهای جبل عامل به دنیا آمد.[۱] پدرش شیخ محمود از علمای معروف لبنان بود و مادرش نیز از سلاله سادات بود.[۲]
دوران کودکی
وی پس از مرگ مادر همراه پدر به عراق رفت و در آنجا خط و حساب و زبان فارسی را آموخت. پدرش شیخ محمود بعد از ۴ سال اقامت در نجف، به دعوت مردم منطقه عبّاسیه، به جبل عامل بازگشت. محمد جواد پس از مرگ پدر در سال ۱۳۳۴ق همراه برادر کوچک خود به «طیردبا» بازگشت و برادر بزرگش، شیخ عبدالکریم سرپرستی آنان را بر عهده گرفت. با کوچ شیخ عبدالکریم به نجف، روزهای سختِ محمّد جواد آغاز گردید، روزهایی که فقط نخود و فندق غذای او را تشکیل میداد. گاه ۳ روز میگذشت و چیزی برای خوردن پیدا نمیکرد.[۳]
وفات
وی در ۱۹ محرم سال ۱۴۰۰ق به علت بیماری قلبی وفات یافت و پیکرش جهت تدفین در حرم امام علی (ع) به نجف انتقال یافت و در یکی از حجرات حرم به خاک سپرده شد. سید ابوالقاسم خویی بر پیکر او نماز خواند.[۴]
تحصیلات
شیخ محمدجواد، سالهای اولیه عمر خود را در همان روستا سپری کرد و سپس دروس مقدماتی را نزد شیوخ آن دیار فرا گرفت. از آنجا که حوزه علمیه نجف اشرف را مأمن مناسبی برای بحث و تحقیقات علمی خود یافت بدان جا مهاجرت کرد و از محضر اساتید و دانشمندان بزرگی از جمله سید حسین الحمامی که در عصر خود از علمای برجسته نجف به شمار میرفت، کسب فیض کرد.[۵]
دیگر اساتید
فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی
تدریس قرآن و معارف اسلامی
محمد جواد پس از مرگ برادرش، نجف را به سوی «معرکه» (یکی از روستای جبل عامل) ترک گفت. مردم استقبال گرمی از او نمودند و تقاضا کردند که به جای برادرش منصب امامت جماعت را به عهده بگیرد. مغنیه نیز قبول نمود و در کنار اقامه نماز جماعت، به تدریس قرآن و معارف پرداخت.
منصب قضاوت در بیروت
شیخ محمد جواد در سال ۱۳۶۷ ه.ق قاضی شد و سال بعد، مشاور عالی و از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۵ رئیس دادگستری شیعیان لبنان شد. بعد از این که از ریاست عزل شد، تا سال ۱۳۷۸ ه.ق به عنوان مشاور باقی ماند. او در مدتی که در دادگستری بود، سعی کرد به عدالت رفتار کند. مثلاً در سال ۱۳۷۶ ه.ق وزیر کشاورزی (کاظم الخلیل) به او گفت: خواسته مرا انجام بده تا در ریاست ابقا شوی. مغنیه جواب داد: ثابت ماندن دینم، مهم است؛ کرسی ریاست، سایهای رفتنی است.[۶]
ایجاد وحدت بین مسلمانان
مهمترین نگرانی شیخ محمدجواد، وحدت ملی و وحدت اسلامی بود. وی تلاش گستردهای برای وحدت اسلامی انجام داد و در هر فرصتی با عالمان دینی اهل سنت مذاکره میکرد و راههای وحدت را بررسی مینمود. شیخ مغنیه به وحدت اعراب و مسلمانان میاندیشید و عقیده داشت که علّت دشمنی اهل تسنّن با شیعیان، عدم آگاهی آنان از عقاید اصیل شیعه است.
محمّد مهدی شمس الدین میگوید: «مهمترین نگرانی شیخ محمّد جواد مغنیه در این بحران فتنه انگیز که گریبان گیر ما شده است، وحدت ملّی، وحدت اسلامی و جنوب لبنان بود.»[۷]
شیخ مغنیه و شیخ شلتوت
سابقه آشنایی شیخ مغنیه با شیخ الازهر، شلتوت به ۱۳۶۸ ه.ق. برمیگردد. شیخ شلتوت از بانیان «دارالتقریب بین المذاهب» و از منادیان وحدت اسلامی به شمار میرود. محبوبیت او در بین علمای شیعه به سبب صدور فتوای او بر «جواز عمل به فقه شیعه» است. نامههای زیادی بین آنان ردّ و بدل شد. شیخ مغنیه در سال ۱۳۸۲ ه.ق. در مصر، با شیخ شلتوت ملاقات کرد. او در شرح دیدارش مینویسد:
«به خانه شلتوت رفتم. از من استقبال کرد و خوشآمد گفت. وقتی سخن از شیعه به میان آمد، او گفت: شیعیان، الازهر را تأسیس کردند و مدت کوتاهی علوم و مذهب تشیع در الازهر تدریس میشد، تا این که به پادارندگان این مذهب از آن اعراض کردند و الازهر را از نور خیره کننده و فوائد آن محروم کردند.
من به او گفتم: علمای شیعه شما را محترم میشمارند، چون ارزش خدمات شما را به دین میدانند و جرأت شما را در بیان حق و عدل که از ملامت هیچ کس نمیهراسید، میستایند. و به او گفتم: شیعیان خلافت بعد از پیغمبر را حقِّ امام علی میدانند، ولی عقیده دارند که نباید به اختلافی دامن زد که موجب تفرقه و به ضرر اسلام باشد همان طور که امام علی این کار را کرد.
او به حاضران در جلسه گفت: سنّیان این حقیقت را نمیدانند.»[۸]
تألیفات
پشتکار شیخ محمدجواد بالا بود و گاهی به ۴ ساعت خواب اکتفا میکرد و گاهی نوشتن چنان مشغولش میکرد که تا ۴۸ ساعت نمیخوابید.[۹] مغنیه، از معدود مفسّرانی است، که موفق به تألیف دو تفسیر ارزشمند بر قرآن کریم شده است.
اوّلین اثر تفسیری ایشان بر قرآن کریم تحت عنوان «الکاشف فی تفسیر القرآن الکریم» است که در هفت مجلد در بیروت به چاپ رسیده و مفسّر در این تفسیر، از مجموع روشهای تفسیری بهره جسته است.
مغنیه پس از آنکه تفسیر الکاشف را به تحریر درآورد با عنایت به اهمیت نسل جوان مصمم گردید تفسیری بر قرآن با قلمی روان و مستند و در عین حال مختصر که مورد پسند جوانان باشد تحت عنوان التفسیر المبین به نگارش درآورد.
مغنیه اوّلین اثر فقهی خود را تحت عنوان «فقه الامام جعفر الصادق علیه السلام» در شش مجلد تدوین میکند، تألیفات دیگر وی عبارتند از: «علم اصول الفقه»، «الفقه علی المذاهب الخمسه» و «الحج علی مختلف المذاهب».
وی با عنایت به نقش ارزشهای اخلاقی در پیشرفت جوامع اسلامی اقدام به تألیف کتابی در همین زمینه تحت عنوان «ارزشهای اخلاقی در فقه امام صادق علیهالسلام» مینماید که سید محمّد رادمنش آن را به فارسی ترجمه کرده است.
از دیگر ابعاد علمی مغنیه، بعد کلامی و فلسفی ایشان است. وی بر اساس اعتقاد راسخ خود نسبت به مسایل کلامی و احساس مسئولیتی که در این زمینه میکند، ابتدا به بررسی مسایل توحید و اثبات وجود خداوند و صفات او و اثبات نبوت حضرت خاتم الانبیاء(ص) پرداخته و در این زمینه علاوه بر مسایل کلامی که در هر دو تفسیر خود بدانها اشاره کرده است، کتابی را تحت عنوان «فلسفة التوحید و النبوة» به نگارش در آورده است. گرچه این کتاب از حجم کمی برخوردار است امّا مسایل توحید و نبوت را با استناد به دلایل عقلی و آیات قرآن به اثبات رسانیده است.
مغنیه در سالهای آخر عمر خود جهت کسب علم و تدریس در حوزه علمیه قم به ایران مهاجرت کرد و چند سال نیز در آنجا به تحقیق، پژوهش و تدریس علوم حوزوی از جمله تفسیر قرآن پرداخت که حاصل تلاشهای او دهها اثر ارزشمند در زمینههای مختلف علوم اسلامی است.[۱۰]
مجموعه آثار جواد مغنیه در قالب نرمافزار از سوی مرکز تحقیقات علوم اسلامی نور تهیه و توزیع شده است.
اندیشههای مغنیه
نوگرایی در فقه و اجتهاد
نوگرایی در اجتهاد جزء اندیشههای شیخ محمدجواد بود. او به این واقعیت رسیده بود که زندگی در حال دگرگونی و تغییر است و اسلام، برخی از مسائل عصر جدید را میپذیرد و برخی را رد میکند. سید محمدباقر صدر (متوفای ۱۴۰۰ق) دربارهاندیشه فقهی و اجتهادی او مینویسد: «اکنون برای نخستین بار ملاحظه میکنیم که عنصر فهم اجتماعی نصوص به صورتی مستقل مطرح میشود و هنگامی که بخشهایی از کتاب «فقه الامام الصادق»(نوشته محمدجواد مغنیه) را میخوانم، میبینم استاد بزرگ ما شیخ محمدجواد مغنیه در این تألیف خود، این موضوع را طرح کرده و با دست خویش، فقه جعفری را به شکلی زیبا و با شیوهای نو در آورده است. با آن که من اکنون درباره فهم اجتماعی نص، با احتیاط سخن میگویم باز هم ایمان دارم قاعدهای که استاد ما مغنیه برای این موضوع وضع کرده است، گره بزرگی را در فقه میگشاید.»[۱۱]
ضرورت اصلاح حوزههای علمیه
به اعتقاد شیخ محمدجواد، کتابهای حوزوی متأسفانه یک بُعدی است و به زوایای دیگر علمی که در جامعه مطرح است، توجه نمیکند و غالباً طلاب حوزهها از علوم روز دنیا مطلع نیستند. وی درباره حوزه علمیه نجف میگوید: «از ویژگیهای این حوزه آن است که علوم جدید را نمیداند، بلکه نمیخواهد در مواد درسی و اسلوب حوزوی بگنجاند. حوزه در برابر قضایای مسلمین و مردم عالم از حرکت ایستاده و در برابر مثلاً نهضت الجزایر یا جنگهای استعماری و سلاحهای مرگ بار آنان هیچ صدایی از آن شنیده نشد. حوزه نجف نیاز به اصلاح دارد و این مسئله را شیوخ و طلاب آن حوزه فهمیدهاند».[۱۲]
مغنیه و دموکراسی اسلامی
مغنیه در جای دیگر ضمن این که حکومت اسلامی را برترین نوع حکومت میداند از دموکراسی غربی انتقاد میکند و معتقد است دموکراسی غربی شیوهاش به نحوی است که حیات و سرنوشت یک کشور به دست عدهای از سرمایه داران میافتد و عدهای دیگر در فقر و بیخبری به سر میبرند.
شیخ مغنیه و انقلاب اسلامی ایران
از دیدگاه مغنیه، انقلاب اسلامی ایران، نظامی است که پا جای پای نظام اسلامی پیامبر(ص) گذاشته است.
او بعد از ذکر حدیث «رجل من اهل قم، یدعو النّاس الی الحقّ یجتمع معه قوم کزبر الحدید لاتزلّهم الریاح العواصف، و لایملّون من الحرب و لایجبنون، و علی الله یتوکلون، و العاقبة للمتقین» مینویسد: این توصیف، صادقترین وصف نسبت به امام خمینی و یارانش میباشد.
او درباره انقلاب اسلامی گفت: انقلاب اسلامی ایران، ضربهای کوبنده بر دشمنان اسلام و انسانیت وارد آورده است.[۱۳]
پانویس
منابع
- امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۲۱ ق.
- کاظمی، شهاب، مفسر عالی قدر محمد جواد مغنیه و آثار او، بینات، زمستان ۱۳۷۷ - شماره ۲۰.
- محمدجواد مغنیه، عبدالحسین مغنیه، تجارب محمدجواد مغنیه، انوار الهدی، ۱۳۸۵ش.
- کسار، جوادعلی، محمدجواد مغنیه حیاته و منهجه فی التفسیر.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ج۹، ص۲۰۵.
- ↑ گلشن ابرار، ج۳، ص۴۵۱.
- ↑ مغنیه، تجارب محمد جواد مغنیه، ص۲۵.
- ↑ مغنیه، تجارب محمدجواد مغنیه،ص۵۳۴.
- ↑ امین، اعیان الشیعة، ج۹، ص۲۰۵.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ج۹، ص۲۰۵.
- ↑ سایت فرهیختگان.
- ↑ مغنیه، تجارب محمدجواد مغنیه، ص۱۱۱.
- ↑ سایت فرهیختگان.
- ↑ کاظمی، مفسر عالی قدر محمد جواد مغنیه و آثار او.
- ↑ کسار، محمدجواد مغنیه حیاته و منهجه فی التفسیر.
- ↑ کسار، محمدجواد مغنیه حیاته و منهجه فی التفسیر.
- ↑ سایت فرهیختگان.