پرش به محتوا

مالک بن نویره: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
Alikhani (بحث | مشارکت‌ها)
زندگینامه: اصلاح ارقام
Alikhani (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۳۱: خط ۳۱:
مالک بن نُوَیرة بن جَمْرَة بن شداد ابن عبید بن ثعلبه بن یربوع تمیمی یربوعی<ref>ابن الاثیر، اسد الغابه، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۳۹.</ref> از [[صحابه]] [[رسول خدا(ص)]] و از اشراف و بزرگان جاهلیت و اسلام بوده است. او شاعر بود و دیوان شعری داشت.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۹، ص۲۶۴.</ref> وی نزد پیامبر(ص) رفت و مسلمان شد<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۳۳.</ref> و پیامبر او را نماینده خود در قبیله‌اش کرد تا زکات را از آنان بگیرد.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۲۲.</ref>
مالک بن نُوَیرة بن جَمْرَة بن شداد ابن عبید بن ثعلبه بن یربوع تمیمی یربوعی<ref>ابن الاثیر، اسد الغابه، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۳۹.</ref> از [[صحابه]] [[رسول خدا(ص)]] و از اشراف و بزرگان جاهلیت و اسلام بوده است. او شاعر بود و دیوان شعری داشت.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۹، ص۲۶۴.</ref> وی نزد پیامبر(ص) رفت و مسلمان شد<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۳۳.</ref> و پیامبر او را نماینده خود در قبیله‌اش کرد تا زکات را از آنان بگیرد.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۲۲.</ref>


=== بیعت نکردن با ابوبکر ===
== قتل مالک در جنگ‌های رده ==
پس از وفات پیغمبر مالک از [[بیعت]] با [[ابوبکر]] سر باز زد. ابوبکر، [[خالد بن ولید]] را با سپاهی به سوی او فرستاد و چون خالد به نزدیک قبیله او قبیله بنی یربوع رسید سپاه خود را مسلّح و آماده جنگ کرد و چون به بُطاح محل سکونت مالک رسیدند کسی را نیافتند چه مالک به آنها دستور داده بود اجتماع نکنند و از خانه‌های خود بیرون نیایند. خالد سربازانش را به سراغ جمعیت فرستاد تا هر که را بیابند به نزد خالد برند. آنها مالک و چند نفر را به نزد خالد بردند.
پس از رحلت پیامبر(ص)، برخی قبایل از پرداخت زکات به حکومت ابوبکر خودداری کردند.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۴۱.</ref> ابوبکر نیروهای نظامی را برای مقابله با آنها به حرکت در‌آورد.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۳۱.</ref> او دستور داد، پیش از آغاز جنگ پایبندی آنان به نماز را بررسی کنند، تا از این راه از ارتداد آنان آگاه شوند.<ref>سید مرتضی، الشافی فی الإمامه، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۱۶۳.</ref> مالک از پرداخت زکات به حکومت خودداری و آن را در بین قوم خود تقسیم کرد.<ref>ابن‌حجر، الإصابه، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۵۶۰.</ref> به گفته عبدالحسین شرف‌الدین، از آنجا که مالک در مشروعیت خلافت ابوبکر و صحیح بودن پرداخت زکات به او تردید داشت، از دادن زکات به او خودداری می‌کرد.<ref>شرف‌الدین، النص و الاجتهاد، ۱۴۰۴ق، ص۱۱۸.</ref> خالد بن ولید به دستور ابوبکر برای مقابله با ارتداد مالک و قبیله‌اش سوی آنان در منطقه بُطاح رفت.<ref>ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۹۵.</ref> مالک که از عزیمت خالد به سوی خود باخبر شده بود، برای نشان دادن حُسن نیت خود و برای جلوگیری از این توهم که آنان سپاهی را آماده ساخته‌اند، اجتماع افراد قبیله خود متفرق ساخت، تا گمان نکنند که آنها آرایش جنگی گرفته‌اند.<ref>شرف‌الدین، النص و الاجتهاد، ۱۴۰۴ق، ص۱۱۸-۱۱۹.</ref> برخی از انصار که پایبندی مالک و قبیله او به نماز را دیدند، به مخالفت با خالد بن ولید پرداختند، ولی خالد توجهی به آنها نکرد.<ref>واقدی، الرده، ۱۴۱۰ق، ص۱۰۶-۱۰۷.</ref> مالک برای اثبات عدم ارتدادشان همراه با همسرش نزد خالد حاضر شد، ولی خالد با دیدن همسر او، مالک را کشت و همان شب با همسر مالک که در عده وفات شوهرش بود، همبستر شد.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۳۱-۱۳۲.</ref> به گزارش یعقوبی، خالد با دیدن ام‌تمیم با بیان این جمله که «به خدا قسم آنچه در اختیار داری، جز با کشتن تو به دست نمی‌آورم» مالک را کشت.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۳۱.</ref> مطابق گزارش واقدی، خالد از مدت‌ها قبل در اندیشه امّ‌تمیم بود،<ref>واقدی، الرده، ۱۴۱۰ق، ص۱۰۷.</ref> چرا که او را زیباترین زن جزیرة العرب می‌دانستند.{{مدرک}} مطابق نقل واقدی، مالک پیش از کشته شدنش، اصرار خالد بر قتلش را زیبایی زنش عنوان کرده بود.<ref>واقدی، الرده، ۱۴۱۰ق، ص۱۰۷.</ref> به گفته علامه امینی و رسول جعفریان، بدون هیچ تردیدی مالک به دلیل انحراف اخلاقی خالد و تمایل او به همسر مالک کشته شد.<ref>امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۷، ص۲۱۹-۲۲۰؛ جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۹۴ش، ص۳۸.</ref>


ابوبکر گفته بود که هر جا وارد شدید اگر دیدید مردم اذان گفتند و نماز خواندند متعرضشان مشوید و اگر نماز نخواندند بر آنان بتازید. سربازان خالد درباره مالک به اختلاف سخن گفتند، ابوقتاده گواهی داد که آنها [[اذان]] گفته و [[نماز]] خوانده‌اند. روی این اختلاف خالد دستور داد آنها را در بند کرده و از آنها مراقبت کنند.
کارهای خلاف شرع خالد، اعتراض برخی انصار، همچون ابوقتاده انصاری و عبدالله بن عمر را بر انگیخت.<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۵، ص۱۵۹.</ref> پس از آنکه گزارش سپاه به مدینه رسید عمر بن خطاب درباره کارهای خلاف شرع خالد با ابوبکر بسیار صحبت کرد و از او خواست خالد را از فرماندهی برکنار کند.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۷۸-۲۷۹.</ref> عمر معتقد بود باید خالد را به سبب زنا کردن با همسر مالک، رجم (حد زنای محصنه) و به دلیل کشتن مسلمان، قصاص کرد.<ref>ابی‌الفداء، تاریخ ابی‌الفداء، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۲۲.</ref> اما ابوبکر با رد درخواست عمر، خالد را در اجتهاد خطای خود معذور دانست.<ref>ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۲۳.</ref> ابوبکر دستور داد، دیه مالک از بیت‌المال پرداخته شود.<ref>ابن‌اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۷۷.</ref> همچنین او به خالد دستور داد از همسر مالک را جدا شود، ولی خالد هیچگاه این دستور ابوبکر را انجام نداد.<ref>ابن‌حجر، الإصابه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۱۸.</ref> به گفته محمد حسین هیکل، از آنجا که ابوبکر در حکومت خود به خالد نیاز داشت، پیوسته او را به کار می‌گرفت.<ref>هیکل، ابوبکر الصدیق، دار المعارف، ص۱۵۷.</ref>، اما عمر خطای او را از یاد نبرد و به همین علت بود که بعد از فوت ابوبکر و خلیفه شدن او، خالد را از فرماندهی سپاه عزل کرد.<ref>هیکل، ابوبکر الصدیق، دار المعارف، ص۱۳۸.</ref>
 
طبری می‌گوید چون سپاه خالد بر قبیله وارد شد خالد اعلان جنگ نمود لذا مردم بنی یربوع مسلّح شدند، سربازان خالد گفتند: ما [[مسلمان|مسلمانیم]] چرا مسلح شده اید؟ آنها گفتند: ما نیز مسلمانیم شما چرا مسلحید؟ مردم قبیله سلاح را به زمین نهادند ولی خالد تصمیم قتل مالک را گرفت و بهانه این بود که او ابوبکر را خلیفه ندانسته، لذا به [[ضرار بن ازور]] فرمان داد او را گردن زند. در این حال مالک به همسر زیبای خود ام تمیم خطاب کرد که تو مرا به کشتن دادی بدین معنی که خالد دلباخته تو شد مرا می‌کشد که ترا تصرف کند.
 
چنان شد که او گفته بود خالد او را کشت و بلافاصله زنش را به تصرف درآورد، [[ابوقتاده]] و [[عبدالله بن عمر]] به وی اعتراض نمودند ولی او به سخنان آنان اعتنائی نکرد و پس از بازگشت به مدینه، ابوقتاده پیش از ورود خالد جریان را به عرض خلیفه رساند ولی خالد چون به مدینه وارد شد خود را غرق سلاح نمود و سه چوبه تیر را به نشانه پیروزی به عمامه‌اش نصب نمود و چون در راه عمر، او را دید تیرها را از عمامه‌اش بیرون کشید و شکست و به وی گفت: تا این حد ریاکاری و تظاهر می‌کنی؟! مرد مسلمانی را می‌کشی و سپس با همسرش هم بستر می‌شوی و اکنون خود را قهرمان اسلام می‌دانی؟! به خدا قسم سنگسارت می‌کنم.
 
ولی خالد سخنی نگفت به راه خود ادامه داد تا به نزد خلیفه رسید و داستان را به گونه‌ای به وی گزارش کرد که او را راضی نمود، و چون از نزد ابوبکر بیرون شد عمر به نزد ابوبکر رفت و به وی اعتراض نمود او در جواب گفت: خالد اجتهاد کرده ولی در اجتهادش اشتباه نموده و ما شمشیر اسلام را در غلاف نخواهیم کرد، و سپس دستور داد اسیران را آزاد کردند و [[دیه]] مالک را از بیت المال پرداخت.<ref>حسینی دشتی، معارف و معاریف، ۱۳۷۹ش، ج۹، صص ۳۲-۳۳؛ ابن الاثیر، اسد الغابة، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۴۰.</ref> گفته‌اند چون [[متمم بن نویره|متمم]] برادر مالک نزد ابوبکر آمد، و خونخواه برادرش شد و [[اسیران]] را مطالبه کرد، ابوبکر دستور پرداخت دیه و بازگرداندن اسیران به وی شد.<ref>ابن الاثیر، اسد الغابه، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۴۰.</ref>


== مرتد نبودن مالک ==
== مرتد نبودن مالک ==

نسخهٔ ‏۱۳ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۸

مالک بن نویره
مشخصات فردی
نام کاملمالک بن نویره
خویشاوندانمتمم بن نویره
درگذشتدر زمان خلافت ابوبکر
نحوه درگذشتقتل به دست خالد بن ولید
مشخصات دینی
دلیل شهرتقتل بی‎دلیل
نقش‌های برجستهنماینده پیامبر(ص) در گردآوری صدقات
دیگر فعالیت‌هاعدم بیعت با ابوبکر


مالک بن نُوَیْره از صحابه رسول خدا(ص) و از اشراف و بزرگان جاهلیت و اسلام.

وی نماینده پیامبر(ص) در گرفتن صدقات قبیله‌اش بود. پس از درگذشت پیامبر(ص) با خودداری از بیعت با ابوبکر، خالد بن ولید به سوی قبیله‌اش رفت و با اینکه مالک آهنگ جنگ نداشت، خالد دستور داد گردنش را زدند و همسرش را اسیر کرد و با او همبستر شد. این کار خالد اگر چه از طرف برخی همچون ابوقتاده و عمر محکوم و عمر خواهان سنگسار خالد شد اما ابوبکر با خالد برخوردی نکرد و گفت خطا کرده و دیه مالک را از بیت المال پرداخت.

زندگینامه

مالک بن نُوَیرة بن جَمْرَة بن شداد ابن عبید بن ثعلبه بن یربوع تمیمی یربوعی[۱] از صحابه رسول خدا(ص) و از اشراف و بزرگان جاهلیت و اسلام بوده است. او شاعر بود و دیوان شعری داشت.[۲] وی نزد پیامبر(ص) رفت و مسلمان شد[۳] و پیامبر او را نماینده خود در قبیله‌اش کرد تا زکات را از آنان بگیرد.[۴]

قتل مالک در جنگ‌های رده

پس از رحلت پیامبر(ص)، برخی قبایل از پرداخت زکات به حکومت ابوبکر خودداری کردند.[۵] ابوبکر نیروهای نظامی را برای مقابله با آنها به حرکت در‌آورد.[۶] او دستور داد، پیش از آغاز جنگ پایبندی آنان به نماز را بررسی کنند، تا از این راه از ارتداد آنان آگاه شوند.[۷] مالک از پرداخت زکات به حکومت خودداری و آن را در بین قوم خود تقسیم کرد.[۸] به گفته عبدالحسین شرف‌الدین، از آنجا که مالک در مشروعیت خلافت ابوبکر و صحیح بودن پرداخت زکات به او تردید داشت، از دادن زکات به او خودداری می‌کرد.[۹] خالد بن ولید به دستور ابوبکر برای مقابله با ارتداد مالک و قبیله‌اش سوی آنان در منطقه بُطاح رفت.[۱۰] مالک که از عزیمت خالد به سوی خود باخبر شده بود، برای نشان دادن حُسن نیت خود و برای جلوگیری از این توهم که آنان سپاهی را آماده ساخته‌اند، اجتماع افراد قبیله خود متفرق ساخت، تا گمان نکنند که آنها آرایش جنگی گرفته‌اند.[۱۱] برخی از انصار که پایبندی مالک و قبیله او به نماز را دیدند، به مخالفت با خالد بن ولید پرداختند، ولی خالد توجهی به آنها نکرد.[۱۲] مالک برای اثبات عدم ارتدادشان همراه با همسرش نزد خالد حاضر شد، ولی خالد با دیدن همسر او، مالک را کشت و همان شب با همسر مالک که در عده وفات شوهرش بود، همبستر شد.[۱۳] به گزارش یعقوبی، خالد با دیدن ام‌تمیم با بیان این جمله که «به خدا قسم آنچه در اختیار داری، جز با کشتن تو به دست نمی‌آورم» مالک را کشت.[۱۴] مطابق گزارش واقدی، خالد از مدت‌ها قبل در اندیشه امّ‌تمیم بود،[۱۵] چرا که او را زیباترین زن جزیرة العرب می‌دانستند.[نیازمند منبع] مطابق نقل واقدی، مالک پیش از کشته شدنش، اصرار خالد بر قتلش را زیبایی زنش عنوان کرده بود.[۱۶] به گفته علامه امینی و رسول جعفریان، بدون هیچ تردیدی مالک به دلیل انحراف اخلاقی خالد و تمایل او به همسر مالک کشته شد.[۱۷]

کارهای خلاف شرع خالد، اعتراض برخی انصار، همچون ابوقتاده انصاری و عبدالله بن عمر را بر انگیخت.[۱۸] پس از آنکه گزارش سپاه به مدینه رسید عمر بن خطاب درباره کارهای خلاف شرع خالد با ابوبکر بسیار صحبت کرد و از او خواست خالد را از فرماندهی برکنار کند.[۱۹] عمر معتقد بود باید خالد را به سبب زنا کردن با همسر مالک، رجم (حد زنای محصنه) و به دلیل کشتن مسلمان، قصاص کرد.[۲۰] اما ابوبکر با رد درخواست عمر، خالد را در اجتهاد خطای خود معذور دانست.[۲۱] ابوبکر دستور داد، دیه مالک از بیت‌المال پرداخته شود.[۲۲] همچنین او به خالد دستور داد از همسر مالک را جدا شود، ولی خالد هیچگاه این دستور ابوبکر را انجام نداد.[۲۳] به گفته محمد حسین هیکل، از آنجا که ابوبکر در حکومت خود به خالد نیاز داشت، پیوسته او را به کار می‌گرفت.[۲۴]، اما عمر خطای او را از یاد نبرد و به همین علت بود که بعد از فوت ابوبکر و خلیفه شدن او، خالد را از فرماندهی سپاه عزل کرد.[۲۵]

مرتد نبودن مالک

ادله‌ای که شیعه و برخی از اهل‌تسنن بر مسلمان بودن مالک بیان کرده‌اند، چنین است: ۱. اقرار مالک و یارانش به اسلام و اقامه نماز؛ ۲. گواهی تعدادی از صحابه بر اسلام آنان؛ ۳. پرداختن دیه از سوی ابوبکر؛ ۴. دستور ابوبکر بر جدایی خالد، از همسر مالک.[۲۶] با این حال اهل‌تسنن در ارتداد او اختلاف نظر دارند و بعضی او را مرتد دانسته‌اند.[۲۷]

پانویس

  1. ابن الاثیر، اسد الغابه، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۳۹.
  2. آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۹، ص۲۶۴.
  3. ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۳۳.
  4. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۲۲.
  5. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۴۱.
  6. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۳۱.
  7. سید مرتضی، الشافی فی الإمامه، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۱۶۳.
  8. ابن‌حجر، الإصابه، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۵۶۰.
  9. شرف‌الدین، النص و الاجتهاد، ۱۴۰۴ق، ص۱۱۸.
  10. ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۹۵.
  11. شرف‌الدین، النص و الاجتهاد، ۱۴۰۴ق، ص۱۱۸-۱۱۹.
  12. واقدی، الرده، ۱۴۱۰ق، ص۱۰۶-۱۰۷.
  13. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۳۱-۱۳۲.
  14. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۳۱.
  15. واقدی، الرده، ۱۴۱۰ق، ص۱۰۷.
  16. واقدی، الرده، ۱۴۱۰ق، ص۱۰۷.
  17. امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۷، ص۲۱۹-۲۲۰؛ جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۹۴ش، ص۳۸.
  18. مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۵، ص۱۵۹.
  19. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۷۸-۲۷۹.
  20. ابی‌الفداء، تاریخ ابی‌الفداء، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۲۲.
  21. ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۲۳.
  22. ابن‌اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۷۷.
  23. ابن‌حجر، الإصابه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۱۸.
  24. هیکل، ابوبکر الصدیق، دار المعارف، ص۱۵۷.
  25. هیکل، ابوبکر الصدیق، دار المعارف، ص۱۳۸.
  26. نگاه کنید به:‌ ابن الاثیر، اسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۷۷؛ غلامی، «جنگ‌های ارتداد و بحران جانشینی پس از پیامبر(ص)»، ص۴۰.
  27. نگاه کنید به:‌ ابن الاثیر، اسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۷۷.

یادداشت

منابع

  • ابن الاثیر، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، تحقیق: خلیل مأمون شیحا، بیروت: دارالمعرفة، ۱۴۲۲ق/۲۰۰۱م.
  • حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف: دائرة المعارف جامع اسلامی، تهران: مؤسسه فرهنگی آرایه، ۱۳۷۹ش.