ناسِخُ التَّواریخ کتابی تاریخی به زبان فارسی تألیف محمدتقی لسان الملک سپهر (درگذشت: ۱۲۹۷ق-۱۲۵۹ش) از منابع تاریخ اسلام، تألیفشده در عصر قاجار است. وی که قصد داشته یک تاریخ عمومی بنگارد فقط بر نگارش شش جلد از خلقت آدم تا زندگانی امام حسین(ع) توفیق یافته است. هر چند این اثر به جهاتی دارای ویژگیهایی است، اما برخی اعتبار کتاب را به علت نقلیات ضعیف و مجهول، خصوصا در تاریخ امام حسین و قیام عاشورا زیر سؤال بردهاند.
اطلاعات کتاب | |
---|---|
نویسنده | محمدتقی لسان الملک سپهر |
تاریخ نگارش | عصر قاجار |
موضوع | پیامبران و اهل بیت (ع) |
سبک | تاریخ عمومی |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | ۶ |
ترجمه فارسی | |
نام کتاب | ناسخ التواریخ |
درباره مؤلف
محمد تقی لسان الملک سپهروی فرزند میرزا محمد علی از بزرگ زادگان کاشان است. او در سال ۱۲۱۶ق در کاشان متولد شد و تحصیلات خود را در همان شهر به انجام رسانید. سپهر از مورخان، ادیبان و شاعران عصر قاجار است که عمده شهرت او بهخاطر تألیف کتاب "ناسخ التواریخ" است. وی در سال۱۲۹۷ق درگذشت.
گفتار محدث قمی
شیخ عباس قمی درباره سپهر و کتابش مینویسد: بدانکه، این بزرگوار غیر از میرزا محمد تقی کاشانی است که ملقب به «لسان الملک» و متخلص به «سپهر» است که در نویسندگی و سخنوری بحر زَخّار و سپهری دَوّار بوده چنانکه از مطالعه کتاب ناسخ التواریخ او معلوم میشود که در چه مرتبه از احاطه و طولِ باع( اشراف و توانمندی) و فصاحت و بلاغت و کثرت اطلاع بوده است.[۱]
محتوای کتاب
لسان الملک سپهر بر آن بوده تا یک دوره تاریخ عمومی جهان را بنگارد و پیوسته در جایجای کتاب بدان اشاره میکند. از آن میان توانسته بخشهای ذیل را تألیف کند:
- کتاب اول: از هبوط آدم تا هجرت حضرت محمد(ص)، مشتمل بر دو مجلد:
- کتاب دوم: از هجرت پیامبر به بعد که شش مجلد آن را سپهر تالیف کرده به قرار:
- مجلد اول: تاریخ و سیره حضرت محمد(ص) از سال اول هجرت تا سال یازدهم هجرت که سال درگذشت رسول اللّه(ص) است و با ذکر اوصاف و متعلقات آن حضرت کتاب را به پایان میرساند.
- مجلد دوم: تاریخ خلفا: مشتمل بر شرح خلافت سه تن از خلفای راشدین (ابو بکر، عمر بن خطاب و عثمان بن عفان) و شرح حال صحابه و ایام مشهور عرب و امثله عرب
- مجلد سوم: شرح حال علی بن ابی طالب(ع)، نخستین پیشوا و امام شیعیان جهان
- مجلد چهارم: شرح حال حضرت فاطمه(س)
- مجلد پنجم: شرح حال امام حسن(ع) دومین امام شیعیان جهان
- مجلد ششم: شرح حال امام حسین(ع) سومین امام شیعیان جهان
در ادامه تألیف ناسخ التواریخ، لسان الملک سپهر بر آن بوده که در شرح حال هر یک از ائمه اطهار، کتاب مستقلی تألیف کند و در ذیل شرح حال امامان وقایع تاریخ جهان را نیز بنگارد. با درگذشت سپهر (۱۲۹۷ق)، فرزندانش دنباله رو راه او شدند، چنان که عباسقلی خان سپهر ملقب به مشیرافخم (لسان الملک ثانی)، شرح حال امام سجاد(ع)، را نوشت و در ضمن نگارش شرح حال امام چهارم، اقدام به ترجمه کتاب «وفیات الاعیان» ابن خلکان نمود.
ناگفته نماند که میرزا محمد تقی خان سپهر در این میان اقدام به تألیف کتاب سوم از ناسخ التواریخ نمود، بدین معنی که تاریخ قاجاریه را در سه مجلد به دستور ناصرالدین شاه تألیف کرد.[۲]
ویژگیها
میرزا محمدتقی خان لسان الملک سپهر از جمله مورخان شیعی است و در نگارش تاریخ پیامبر(ص) آرا و افکار علمای سنّی و شیعی را مد نظر گرفته و در تألیف، آنجا که آرا و عقاید علما یکی بوده، همان را نقل کرده و در صورت اختلاف آراء، نخست آرای علمای اهل سنّت و پس از آن آرای علمای شیعی، سپس به بیان اختلاف آرا و عقاید پرداخته است.
نثر سپهر در نگارش ناسخ التواریخ، نثر مرسل (خالی از پیرایه های ادبی)ساده، در بعضی موارد نقل عین نوشتههای پیشینیان و یا متأثر از آن است، هر چند سبک نگارش وی برای دانشآموختگان امروز خالی از تکلّف نیست، اما باید اذعان داشت که نثر او نسبت به همگنان عصر خود سادهتر و بیتکلّفتر است، با وجود این اثر او مملو از کلمات و تعبیرات و اصطلاحات عربی است.
سپهر بر خلاف مورخان دیگر که شرح حال و حوادث ایام ائمه اطهار را ذیل حوادث ایام خلفای اموی و عباسی نگاشتهاند، او حوادث ایام خلفای اموی و عباسی را ذیل شرح حال ائمه اطهار آورده است و در نگارش ناسخ التواریخ اکثر قریب به اتفاق کتابهای اهل سنّت و شیعه را بررسی کرده و در ضبط اسامی اشخاص و امکنه دقت کافی مبذول داشته است.[۳]
تهرانی در الذریعه براین باور است که برخی از قسمتهای ناسخ التوااریخ به صورت کامل از کتاب دیگر نقل شده است مانند: جلد دوم که شامل پنج فصل است درباره ابوبکر، عمر، عثمان و دیگر اصحاب که این مطالب از کتاب الاستیعاب نقل شده و فقط احادیثش حذف شده است. [۴] و نیز نام راویانی که از پیامبر و امیرالمؤمنین و حسنین نقل کرده تمامش ترجمه از کتاب رجال شیخ طوسی است. [۵]و نیز نقل حکمتها و سخنان قصار امیرالمؤمنین براساس ترتیب الفبا همه از غرر الحکم آمدی نقل شده است.[۶]
اهمیت و جایگاه
مصحح کتاب در مقدمه اثر میگوید: «ناسخ التواریخ اثری است سترگ و بس بزرگ، و پیداست که سپهر و فرزندانش در تألیف آن رنجها و مرارتها کشیدهاند و شب بیداریها داشتهاند، پس نباید بدین اثر به دیده خرد نگریست. باید آن را ستود، و اگر با شیوه نگارش امروزی متفاوت است نباید بر سپهر خرده گرفت، چنان که سید جعفر شهیدی در دفاع از سپهر و اثرش گوید:
درباره ارزش علمی و تاریخی مطالب ناسخ التواریخ و اهمیت کار مؤلف، نباید عجولانه قضاوت کرد و مطالب کتاب را دقیق ناخوانده بر لَه یا علیه آن حکم داد. از آن گذشته باید دید روش تاریخنویسی در شرق از آغاز تا زمان مؤلف چگونه بوده است و نیز باید دانست که در عصر مؤلف و سالها پس از وی، یعنی تا زمانی که رابطه علمی بین شرق و غرب گسترش یافت و نویسندگان و دانشمندان ایران با روش تحقیق مغرب زمین آشنا گشتند، عامه مردم بلکه خواص و تحصیلکردهها تاریخ را چگونه تلقّی میکردند. اگر این مطالب را بررسی کنیم و این علل و عوامل را بسنجیم، خواهیم دانست که سپهر به چه کار بزرگی دست زده است.
مورخان در ضبط وقایع، ملاکهایی را که در علم حدیث و نقد روایت معتبر است رعایت میکردند و سپهر در کتاب خود از چنین اصلی پیروی کرده است، خود او در دیباچه جلد اول اعتراف میکند که انجام چنین مأموریت از عهده یک تن خارج است، لیکن شاه بدو گفته:
سفیران همه کشورها در دربار هستند، هر گونه مطلبی که بخواهی و هر چند تن مترجم به کارت آید در اختیار تو گذاشته خواهد شد.»[۷]
انتقادات به کتاب
قاضی طباطبایی در کتاب تحقیق درباره اول اربعین سید الشهداء مینویسد: ناسخ التواریخ از تواریخ رسمی دولتی دوره قاجار است و باید بر محتویات تاریخی بدون مدرک آن اعتماد ننمود حق داشته کسی که از بزرگان فرموده: مطالعه آن کتاب جایز نیست و در این که نتوان ناسخ را مصدر نقل قرار داد. شکی نیست اگر در نقلیات آن دقت و تحقیق شود بر ایرادات و اشکالات و لغزشهای زیادی و نقلیات خلاف واقعی برخورد میشود که بیرون از حد و شمار است و باید در این باره تألیف مستقلی در چند مجلد گرد آورده شود.[۸]
مرتضی مطهری هم مینویسد: صاحب ناسخ التواریخ تا حدی که سراغ داریم مرد متدینی بوده، اما تاریخش زیاد اعتبار ندارد. چون یکتنه بوده و کار دیگر هم داشته و این همه تاریخنویسی کار یک نفر نیست که بخواهد تاریخ دنیا را بنویسد. ولی باز هم شاید معتبرترین تاریخی که او از نظر خودش نوشته تاریخهای دور است. تاریخ زمان خودش را هم نوشته (تاریخ قاجاریه) اما هیچ اعتبار ندارد. چون معاصر با پادشاهان قاجار بوده، تاریخ را طوری نوشته که مطابق میل آنها بوده است.[۹]
رسول جعفریان نیز درباره ناسخ معتقد است این کتاب به جز بخش تاریخ قاجاریهاش، فاقد ارزش تاریخی و در واقع منسوخ التواریخ است.[۱۰]
کتاب تحریفساز عاشورا
عدهای از عاشوراپژوهان، بخش امام حسین(ع) از ناسخ التواریخ را مملو از تحریفات و اخبار دروغی دانسته و معتقدند که سپهر از منابع غیر معتبر استفاده کرده است. برخی از تحریفات از این قرار است:
- هلال بن نافع و تبدیل وی از اشقیا به شهدا و اشتباه گرفتن با نافع بن هلال.
- شهادت طرماح بن عدی و شمردن آن در شهدای کربلا
- تعارف امام حسین(ع) و اسبش به یکدیگر بر سر آب خوردن!!!
- مشاهده پیامبر(ص) توسط طرماح در قتلگاه
- حدیث مسلم جَصّاص (گچکار)
- قصه فاطمه صغری.[۱۱]
پانویس
- ↑ قمی، الفوائد الرضویة، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۷۰۲.
- ↑ سپهر، ناسخ التواریخ، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۲۲ و ۲۳.
- ↑ سپهر، ناسخ التواریخ، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۲۸.
- ↑ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۲۴، ص۶.
- ↑ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۲۴، ص۶.
- ↑ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۲۴، ص۶.
- ↑ سپهر، ناسخ التواریخ، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۲۹ و ۳۰.
- ↑ قاضی طباطبایی، تحقیق درباره اول اربعین سید الشهداء، ۱۳۸۳ش، ص۹۷.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ج۱۵، ص۳۵.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۳ش، ص۳۶.
- ↑ صحتی سردرودی، تحریفشناسی تاریخ امام حسین(ع) با رویکردی کتابشناسانه، ۱۳۸۳ش.
یادداشت
منابع
- تهرانی، آقابزرگ، الذریعه، ناشر: اسماعيليان قم و كتابخانه اسلاميه تهران، ۱۴۰۸ ق.
- جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، قم، انصاریان، ۱۳۸۳ش.
- سپهر، محمدتقی، لسان الملک، ناسخ التواریخ، تهران، اساطیر، ۱۳۸۰.
- قمی، عباس، الفوائد الرضویة، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۵ش.
- قاضی طباطبائی، سید محمدعلی، تحقیق درباره اول اربعین حضرت سید الشهدا، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۸۳ ش.
- صحتی سردرودی،محمد، تحریف شناسی تاریخ امام حسین(ع) با رویکردی کتابشناسانه، کتابهای اسلامی، پاییز ۱۳۸۳ - شماره ۱۸.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا.