ضرار بن ضمره
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | ضرار بن ضمره |
لقب | ضبابی |
مشخصات دینی | |
از یاران | امام علی(ع) |
فعالیتها | تعریف از امام علی (ع) در ملاقات با معاویه |
ضِرار بن ضَمْرَه از یاران امام علی(ع) است. ضرار را از یاران خاص امام و از زاهدان زمان دانستهاند. وی بعد از شهادت امام علی(ع) با معاویه بن ابیسفیان ملاقات کرد و معاویه که بنابر نظری به دنبال یافتن نقصانی از امام در سخنان یاران او میگشت، از ضرار خواست تا علی(ع) را توصیف کند. ضرار در سخنانی به مدح امام علی(ع) پرداخت. معاویه به شدت از شنیدن سخنان او متاثر شد و اظهار تأسف کرد که بعدها در مورد او چنین توصیفاتی به کار نخواهد رفت.
معرفی
ضرار بن ضمره را از اصحاب خالص[۱] و یاران خاص[۲] امام علی(ع) دانستهاند. مامقانی از رجالیان شیعه در کتاب تنقیح المقال، ضرار را به رفتاری نیکو و زبانی گویا توصیف کرده است.[۳] چنانکه برخی او را از زاهدان و عابدان زمانه خود شمردهاند.[۴]
ضرار بن ضمره در برخی نسخههای نهج البلاغه فرزند حمزه نامیده شده است.[۵] او را با القاب و نسبتهایی چون «ضبابی»،[۶] «ضبائی»،[۷] «کنانی»[۸]، «کتانی»[۹]، «نهشلی»[۱۰]، «صدائی»،[۱۱] «شیبانی»،[۱۲] و «لیثی»[۱۳] یاد کردهاند. از او روایاتی اخلاقی به نقل از امام علی(ع) نقل شده است.[۱۴]
ملاقات با معاویه
ملاقات ضرار بن ضمره با معاویه بن ابی سفیان را از خبرهای مشهوری دانستهاند که در منابع به صورت مکرر ذکر شده است.[۱۵] این دیدار در مراسم حج[۱۶] و یا در شام[۱۷] بعد از شهادت امام علی(ع) صورت گرفته است.[۱۸]
در این ملاقات معاویه از ضرار خواست تا علی(ع) را توصیف کند.[۱۹] مسئلهای که بعضی، آن را از حیلههای معاویه برای به دست آوردن نکتهای از علی(ع) در خلال سخنان یاران او و برای تخریب چهره ایشان دانستهاند.[۲۰]
ضرار در ابتدا از توصیف امام علی(ع) خودداری کرد؛[۲۱] اما با اصرار معاویه، به مدح علی(ع) پردخت. سخنان او در منابع با عبارات مختلفی گزارش شده است.[۲۲] میرزا حبیبالله هاشمی خوئی در کتاب منهاج البراعة به نقل از ابن ابی الحدید گفتۀ ضرار به معاویه را چنین آورده است:
- «به خدا، والا همت بود. شدید القوی بود. صریح و قاطع سخن میگفت. به دادگری حکومت میکرد. دانش از همه سویش فرو میریخت و در پیرامونش حکمت، گویا بود. از دنیا و شکوفاییش (جلوههایش) گریزان بود. به شبِ پُر هراس انس داشت. اشکش فراوان، اندیشهاش طولانی بود. جامه کوتاه درویشانه را خوش میداشت و خوراک ناهموار را. در میان جمع ما چون یکی از ما بود. هر پرسشی داشتیم جواب میداد و چون از او فتوا میخواستیم ما را آگاه میکرد. به خدا با اینکه ما را به خود بسیار نزدیک میکرد و با او همنشین بودیم، بسا که از هیبت الهی او جرئت سخن با او را نداشتیم. اهل دین را بزرگ میداشت و مساکین را به خود نزدیک میکرد. هیچ نیرومندی طمع نداشت که ناحقی به سود خود از او بخواهد و هیچ بینوایی از دادگری او نومید نبود.
- من خود گواهم که در یکی از مواقفش وی را دیدم درحالیکه شب از نیمه گذشته و پردههای تاریکی خود را بر جهان گسترده بود و اخترانش در چاه مغرب فرو شده بودند، دست بر ریش داشت و چون مارگزیده بر خود پیچ و تاب میخورد و به مانند مصیبتزدهای میگریست و میگفت:ای دنیا دیگری را فریب بده! خود را به من عرضه میداری؟ برای من زیور نمایی و کرشمه میکنی؟! هیهات هیهات، من تو را سهطلاقه کردم که رجوع ندارد. عمرت کوتاه است و قَدرت اندک. آه و افسوس از توشه کم و دوری سفر و راه پر خطر.»[۲۳]
- «به خدا، والا همت بود. شدید القوی بود. صریح و قاطع سخن میگفت. به دادگری حکومت میکرد. دانش از همه سویش فرو میریخت و در پیرامونش حکمت، گویا بود. از دنیا و شکوفاییش (جلوههایش) گریزان بود. به شبِ پُر هراس انس داشت. اشکش فراوان، اندیشهاش طولانی بود. جامه کوتاه درویشانه را خوش میداشت و خوراک ناهموار را. در میان جمع ما چون یکی از ما بود. هر پرسشی داشتیم جواب میداد و چون از او فتوا میخواستیم ما را آگاه میکرد. به خدا با اینکه ما را به خود بسیار نزدیک میکرد و با او همنشین بودیم، بسا که از هیبت الهی او جرئت سخن با او را نداشتیم. اهل دین را بزرگ میداشت و مساکین را به خود نزدیک میکرد. هیچ نیرومندی طمع نداشت که ناحقی به سود خود از او بخواهد و هیچ بینوایی از دادگری او نومید نبود.
معاویه بعد از شنیدن سخنان ضرار گریست؛[۲۴] به گونهای که اشک بر صورتش جاری شد[۲۵] و حاضران نیز اندوهگین شدند.[۲۶] وی ضمن تأیید سخنان ضرار[۲۷] بر امام رحمت فرستاد[۲۸] و نقل شده که قسم یاد کرد که امام علی(ع) این گونه بود.[۲۹] معاویه سپس از ضرار سؤال کرد که تا چهاندازه از فقدان علی(ع) اندوهگین است؟ او در جواب، خود را همچون مادری دانست که در مقابل دیدگانش، فرزندش را ذبح کردهاند؛[۳۰] چنان که در برخی منابع آمده خود را به مادر موسی(ع) در داغ از دست دادن پسرش تشبیه کرد.[۳۱]
معاویه سپس اظهار تأسف کرد که پس از او یارانش چنین وی را یاد نخواهند کرد[۳۲] و وقتی خود را با امام علی(ع) مقایسه نمود که آیا بعد از من نیز چنین مطالبی برایم خواهند گفت؟ برخی نزدیکان او که گویند عمرو عاص بوده است[۳۳] گفتند که یاران بر اساس رهبرشان ارزیابی میشوند.[۳۴]
ابراهیم بن محمد بیهقی مشابه این سخنان را در ملاقات عَدی بن حاتم با معاویه و به نقل از عَدی نقل کرده است.[۳۵]
پانویس
- ↑ مامقانی، تنقیح المقال، ۱۴۳۱ق، ج۳۶، ص۱۸۰.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۲۱.
- ↑ مامقانی، تنقیح المقال، ۱۴۳۱ق، ج۳۶، ص۱۸۰.
- ↑ هاشمی خوئی، منهاج البراعة، ۱۴۰۰ق، ج۲۱، ص۱۱۳.
- ↑ شریف الرضی، نهج البلاغة، ۱۴۱۴ق، ص۴۸۰.
- ↑ شریف الرضی، خصائص الأئمة(ع)، ۱۴۰۶ق، ص۷۰؛ مامقانی، تنقیح المقال، ۱۴۳۱ق، ج۳۶، ص۱۸۰.
- ↑ شریف الرضی، نهج البلاغة، ۱۴۱۴ق، ص۴۸۰.
- ↑ ابونعیم، حلیة الأولیاء، قاهره، ج۱، ص۸۴؛ کنز الفوائد، ج۲، ص۱۶۰؛ محلی، الحدائق الوردیة، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۵۴.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۴، ص۴۰۱.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۴، ص۴۰۲؛ قاضی نعمان، شرح الأخبار، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۳۹۱؛ صدوق، الأمالی، ۱۳۷۶ش، ص۶۲۴.
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۱۰۷.
- ↑ ابی فراس، مجموعة ورام، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۷۹.
- ↑ کراجکی، الرسالة العلویة، ۱۴۲۷ق، مقدمه، ص۱۴؛ ابن فهد حلی، عدة الداعی، ۱۴۰۷ق، ص۲۰۸؛ دیلمی، ارشاد القلوب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۲۱۸.
- ↑ ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۱۴۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۳۶۳ش، ج۷۵،ص۷۶.
- ↑ بحرانی، حلیة الأبرار، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۲۱۴.
- ↑ شریف الرضی، خصائص الأئمة(ع)، ۱۴۰۶ق، ص۷۱.
- ↑ هاشمی خوئی، منهاج البراعة، ۱۴۰۰ق، ج۲۱، ص۱۱۳.
- ↑ امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۷، ص۴۰۴.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۴، ص۴۰۱؛ ابن جوزی، صفة الصفوة، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۱۶۶.
- ↑ هاشمی خوئی، منهاج البراعة، ۱۴۰۰ق، ج۲۱، ص۱۱۳.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۲۱؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۱۰۷.
- ↑ برای نمونه: ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۱۸، ص۲۲۴؛ قاضی نعمان، شرح الأخبار، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۳۹۱؛ صدوق، الأمالی، ۱۳۷۶ش، ص۶۲۴.
- ↑ هاشمی خوئی، منهاج البراعة، ۱۴۰۰ق، ج۲۱، ص۱۱۵.
- ↑ صدوق، الأمالی، ۱۳۷۶ش، ص۶۲۵.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۴، ص۴۰۲.
- ↑ ابونعیم، حلیة الأولیاء، قاهره، ج۱، ص۸۵؛ امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۳۲۸.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۴، ص۴۰۱؛ محلی، الحدائق الوردیة، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۵۵.
- ↑ قاضی نعمان، شرح الأخبار، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۳۹۲؛ ابونعیم، حلیة الأولیاء، قاهره، ج۱، ص۸۵.
- ↑ صدوق، الأمالی، ۱۳۷۶ش، ص۶۲۵؛ ابن فهد حلی، عدة الداعی، ۱۴۰۷ق، ص۲۰۹.
- ↑ دیلمی، ارشاد القلوب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۲۱۸؛ بحرانی، حلیة الأبرار، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۲۱۲.
- ↑ ابن فهد حلی، عدة الداعی، ۱۴۰۷ق، ص۲۰۹.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۴، ص۴۰۲؛ قاضی نعمان، شرح الأخبار، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۳۹۲.
- ↑ کراجکی، کنز الفوائد، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۱۶۲.
- ↑ دیلمی، ارشاد القلوب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۲۱۸؛ بحرانی، حلیة الأبرار، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۲۱۴.
- ↑ بیهقی، المحاسن و المساوی، ۱۴۲۰ق، ص۴۱-۴۲.
منابع
- ابن أبیالحدید، عبدالحمید بن هبةالله، شرح نهجالبلاغة لابن أبیالحدید، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، مکتبة آیةالله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق.
- ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، صفة الصفوة، تحقیق ابراهیم محمد رمضان و دیگران، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ سوم، ۱۴۲۳ق.
- ابن جوزی، یوسف بن حسامالدین (سبط بن جوزی)، قم، منشورات الشریف الرضی، ۱۴۱۸ق.
- ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ق.
- ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق و ذکر فضلها و تسمیة من حلها من الأماثل أو اجتاز بنواحیها من واردیها و أهلها، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
- ابن فهد حلی، احمد بن محمد، عدة الداعی و نجاح الساعی، تحقیق احمد موحدی قمی، قم،دار الکتاب الإسلامی، ۱۴۰۷ق.
- ابونعیم، احمد بن عبدالله، حلیة الأولیاء و طبقات الأصفیاء، تحقیق کمال یوسف حوت، قاهره،دار أمالقری، بیتا.
- امین، محسن، أعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳ق.
- بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، حلیة الأبرار فی أحوال محمّد و آله الأطهار(ع)، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، ۱۴۱۱ق.
- بیهقی، إبراهیم بن محمد، المحاسن و المساوی، تحقیق عدنان علی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۰ق.
- دیلمی، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلی الصواب، قم، الشریف الرضی، ۱۴۱۲ق.
- شریف الرضی، محمد بن حسین، خصائص الأئمة(ع) (خصائص أمیرالمؤمنین)، تحقیق محمدهادی امینی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۰۶ق.
- شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، تحقیق صبحی صالح، قم، هجرت، ۱۴۱۴ق.
- صدوق، محمد بن علی، الأمالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش.
- قاضی نعمان، نعمان بن محمد التمیمی، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار(ع)، محمدحسین حسینی جلالی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۹ق.
- کراجکی، محمد بن علی، الرسالة العلویة فی فضل أمیر المؤمنین علیهالسلام علی سائر البریة، تحقیق عبد العزیز کریمی، قم، دلیل ما، ۱۴۲۷ق.
- کراجکی، محمد بن علی، کنز الفوائد، تحقیق عبدالله نعمة، قم، دارالذخائر، ۱۴۱۰ق.
- مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، تحقیق محیالدین و محمدرضا مامقانی، قم، موسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث، ۱۴۳۱ق.
- محلی، حمید بن احمد، الحدائق الوردیة فی مناقب الأئمة الزیدیة، تحقیق مرتضی بن زید محطوری، صنعا، مکتبة بدر، ۱۴۲۳ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، اسلامیه، ۱۳۶۳ش.
- مسعودی، أبوالحسن علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، قم، مکتبه فقیه، ۱۴۱۰ق.
- هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، تحقیق ابراهیم میانجی، ترجمه حسن حسن زاده آملی و محمدباقر کمرهای، تهران، مکتبة الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۰ق.