معرفت نفس

مقاله قابل قبول
بدون ناوبری
عدم رعایت شیوه‌نامه ارجاع
استناد ناقص
شناسه ناقص
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از شناخت خویشتن)
اخلاق
آیات اخلاقی
آیات افکآیه اخوتآیه اطعامآیه نبأآیه نجواآیه مشیتآیه برآیه اصلاح ذات بینآیه ایثار
احادیث اخلاقی
حدیث قرب نوافلحدیث مکارم اخلاقحدیث معراجحدیث جنود عقل و جهل
فضایل اخلاقی
تواضعقناعتسخاوتکظم غیظاخلاصخشیتحلمزهدشجاعتعفتانصافاصلاح ذات البینعیب‌پوشی
رذایل اخلاقی
تکبرحرصحسددروغغیبتسخن‌چینیتهمتبخلعاق والدینحدیث نفسعجبعیب‌جوییسمعهقطع رحماشاعه فحشاءکفران نعمت
اصطلاحات اخلاقی
جهاد نفسنفس لوامهنفس امارهنفس مطمئنهمحاسبهمراقبهمشارطهگناهدرس اخلاقاستدراج
عالمان اخلاق
ملامهدی نراقیملا احمد نراقیمیرزا جواد ملکی تبریزیسید علی قاضیسید رضا بهاءالدینیسید عبدالحسین دستغیبعبدالکریم حق‌شناسعزیزالله خوشوقتمحمدتقی بهجتعلی‌اکبر مشکینیحسین مظاهریمحمدرضا مهدوی کنی
منابع اخلاقی
قرآننهج البلاغهمصباح الشریعةمکارم الاخلاقالمحجة البیضاءرساله لقاءالله (کتاب)مجموعه وَرّامجامع السعاداتمعراج السعادةالمراقبات


معرفتِ نفْس شناخت حقیقت خویشتن و شناخت تمام ابعاد وجودی انسان است. بیشتر محققان بر این باورند که شناخت برخی از ابعاد نفس امکان دارد، اگر چه شناخت تمام ابعاد آن ممکن نباشد.

از نظر محمدتقی مصباح یزدی، معرفت نفس بر همه دانش‌ها و تلاش‌های عملی انسان تقدم دارد. بر اساس روایات وارد شده از چهارده معصوم، معرفت نفس به شناخت ربّ منتهی می‌گردد. این معرفت در عرفان نظری از مهم‌ترین اصول به شمار آمده و ریشه معارف عقلی معرفی شده است. برای معرفت نفس سطوح و مراتب مختلفی از قبیل معرفت نفس اخلاقی و تربیتی، معرفت نفس دینی و نفس‌شناسی عرفانی ذکر شده است.

برای شناختن خویشتن آثار و نتایجی ذکر شده، که خداشناسی، جهان‌شناسی و انسان‌شناسی از جمله آنهاست. از منظر محققان، خودخواهی، اشتغال فراوان به مسائل مادی و خدافراموشی از موانع اصلی معرفت نفس به شمار آمده است، چنانکه تزکیه نفس از عوامل مهمی معرفی شده که راه شناخت خویشتن را تسهیل می‌کند.

اهمیت و جایگاه

به گفته محمدتقی مصباح یزدی، معرفت نفس بر همه دانش‌ها و تلاش‌های عملی انسان تقدم دارد؛ زیرا تمام تلاش‌های انسان در حوزه علم و عمل به جهت تأمین لذت‌ها، منافع و مصالح انسان انجام می‌گیرد و تا زمانی که حقیقت انسان، جایگاه و استعدادهای او شناخته نشود، همه تلاش‌های علمی و عملی، بیهوده و بی‌پایه خواهد بود.[۱] برخی آن را مهم‌ترین مسئله انسان شمرده‌اند.[۲]

معرفت نفس در علم اخلاق جایگاه ویژه‌ای دارد؛ زیرا اخلاق نوعی تربیت است و تربیت بدون شناخت ممکن نیست.[۳] برخی از محققان معرفت نفس را مهمترین اصل در عرفان نظری به شمار آورده‌اند،[۴] گفته شده در طریقه عرفانی ملا حسینقلی همدانی، از عارفان قرن سیزدهم و چهاردهم قمری، و شاگردان وی، توجه به خویشتن و تأمل در معرفت نفس اهمیت بسیاری دارد.[۵]

معرفت نفس، به‌عنوان ریشه معارف عقلی معرفی شده[۶] و به همین جهت، این بحث از زمان‌های قدیم مورد توجه فیلسوفان قرار داشته است. در کتب فلسفی پیشینیان مسئله معرفت نفس در بخش طبیعیات قرار داشت؛ اما ملاصدرا آن را در بحث الهیات قرار داد.[۷]

واژه معرفت نفس در قرآن به صراحت بیان نشده، اما محمدحسین طباطبایی و عبدالله جوادی آملی از مفسران شیعه، آیه‌های «عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ؛ به خودتان بپردازید»،[۸] «سَنُرِ‌یهِمْ آیاتِنَا...فِی أَنفُسِهِمْ؛ به‌زودی نشانه‌های خود را... در دل‌هایشان به آن‌ها نشان خواهیم داد»[۹] و «وَ فِی الْأَرْضِ آیاتٌ لِلْمُوقِنِینَ، وَ فِی أَنْفُسِکُم؛ و روی زمین برای اهل یقین نشانه‌هایی است و در خود شما»[۱۰] را ناظر به این موضوع دانسته‌اند.[۱۱] علامه طباطبایی در آیه ۱۰۵ سوره مائده بحث‌های مفصلی را در رابطه با معرفت نفس ارائه کرده است.[۱۲]

در جوامع روایی شیعه معرفت نفس به صراحت مورد تأکید قرار گرفته و تنها در کتاب غرر الحکم ۲۸ روایت در مورد آن بیان شده است.[۱۳] در حدیث مشهوری از پیامبر اکرم(ص)[۱۴] و امام علی(ع)[۱۵] که به حدیث معرفت نفس شهرت دارد، آمده است: «هر کس خود را بشناسد، قطعاً خدایش را خواهد شناخت». ملاصدرا با استفاده از حدیث معرفت نفس، برهان معرفت نفس را بیان کرده و آن را پس از برهان صدیقین ارزشمندترین برهان برای اثبات و شناخت خدا شمرده است.[۱۶] بر اساس بعضی از روایت‌ها، امام علی(ع) معرفت نفس را غایت معرفت،[۱۷] سودمندترین معارف[۱۸] و نیل به فوز اکبر دانسته[۱۹] و از کسی که به خود جاهل بوده، اما درصدد معرفت خدا بر آمده، اظهار تعجب کرده است.[۲۰] احادیث مشابه دیگری نیز در منابع روایی نقل شده است.[۲۱]

به نظر بعضی از نویسندگان، معرفت نفس در اسلام، از آن نظر که مبدأ حرکت انسان به سمت خدا است، به دو شیوه آفاقی و انفسی مورد تأکید قرار گرفته است؛ در معرفت انفسی نفس انسان از آن جهت که مشتمل بر دو بعد مادی و معنوی است، مورد مطالعه قرار می‌گیرد؛ چنانکه در معرفت آفاقی انسان با تفکر در جهان هستی و مقایسه میان آفرینش خود و دیگر مخلوقات، از استعداد و توانایی‌های خاص خود مطلع شده، به معرفت نفس نایل می‌شود.[۲۲]

مفهوم‌شناسی

معرفت نفس به شناخت خودِ واقعی انسان[۲۳] و به عبارتی شناخت تمام ابعاد وجودی انسان تعریف شده است.[۲۴] در اصطلاح رایج، نفس به حقیقت روح و جان چیزی گفته می‌شود که ملاک زنده بودن موجود زنده است[۲۵] و هر فردی با لفظ «من» به آن اشاره می‌کند.[۲۶]

به نظر بعضی از محققان، روح و جسم دو حقیقت جداگانه هستند که در این عالم با یکدیگر همراه شده‌اند.[۲۷] البته دیدگاه اندیشمندان در تبیین حقیقت «من» یکسان نیست؛[۲۸] بعضی از ایشان معتقدند بدن انسان، نفس او نیست، بلکه نفس او امر مجردیست که به آن روح گفته می‌شود.[۲۹] علامه طباطبایی، از مفسران معاصر شیعه، با استناد به آیه ۶۰ سوره انعام[یادداشت ۱] روح را تمام حقیقت انسان (و نه بخش یا جزئی از آن) می‌داند.[۳۰]

اقسام

به گفته بعضی از نویسندگان، فلاسفه، علمای اخلاق و عرفا هر یک به تناسب نگرش خاص خود به نفس انسان، مراتب و مقام‌های مختلفی را برای نفس ذکر کرده‌اند؛ اگرچه این اختلاف‌ها تنها به دلیل نوع نگاه ایشان به مقوله انسان‌شناسی است و نگاه‌های مختلف ایشان منافاتی با یکدیگر ندارند.[۳۱]

از آنجا که نفس انسان، مراتب و لایه‌های تو در تو دارد[۳۲] برای معرفت نفس سطوح و مراتب مختلفی ذکر شده است: ۱- خودآگاهی ۲- علم به خودآگاهی [۳۳] ۳- نفس‌شناسیِ روان‌شناختی ۴- نفس‌شناسی فلسفی ۵- معرفت نفس اخلاقی و تربیتی[۳۴] ۶- معرفت نفس دینی [۳۵] ۷- نفس‌شناسی شهودی و عرفانی.[۳۶]

امکان یا عدم امکان شناخت

علامه طباطبایی با استناد به آیات قرآن کریم و نیز با استناد به بعضی از روایات، معرفت نفس را ممکن می‌داند.[۳۷] برخی از عالمان با استناد به حدیث من عرف نفسه فقد عرف ربّه معرفت نفس را محال دانسته‌اند.[۳۸] عبدالله شُبّر، از مفسران قرن سیزدهم قمری، نیز محال بودن معرفت نفس را به عنوان یکی از معانی مختلف حدیث نقل کرده است.[۳۹] در مقابل، ملاصدرا روایت فوق را دلیل بر دشوار بودن شناخت نفس، و نه محال بودن آن دانسته‌ است.[۴۰] بعضی از محققان نیز بر این باورند که اگر چه شناخت تفصیلی نفس ممکن نیست، اما شناخت اجمالی آن امکان دارد.[۴۱]

نتایج و آثار

به نظر جوادی آملی، از مفسران شیعه، با معرفت نفس بسیاری از معارف علمی و فضایل اخلاقی برای انسان به دست می‌آید.[۴۲] معرفت توحیدی، خوف و خشیت الهی، کناره‌گیری از دنیا، خودنگه‌داری نفس، شهودِ ملکوت، معرفت به پیامبر(ص) و ائمه(ع)،[۴۳] و ورود به ولایت الهی از جمله آثار و نتایج معرفت نفس معرفی شده است.[۴۴]

شناخت پروردگار

برای شناخت خدا، راه‌های مختلفی ذکر شده، ولی معرفت نفس، بهترین راه برای شناخت خداوند معرفی شده است؛[۴۵] زیرا بر خلاف دیگر راه‌های شناخت خداوند، معرفت به دست آمده از راه خودشناسی، معرفت شهودی و علم حضوری است و نیاز به مقدمه و استدلال ندارد.[۴۶] به همین جهت عارفان بر معرفت نفس تأکید دارند.[۴۷]

سید محمدحسین حسینی تهرانی از عالمان شیعه، بر این باور است که معرفت نفس با معرفت ربّ ملازمه، بلکه اتحاد دارد.[۴۸] برخی از محققان نیز معرفت نفس را کلیدِ معرفت الهی دانسته‌اند.[۴۹] البته علامه طباطبایی و جوادی آملی بر این باورند که خداشناسی بر تمامی معارف، حتی بر معرفت نفس تقدم دارد، لکن انسان به جهت اشتغال به امور دنیا به این شناخت آگاهی و توجه ندارد؛ همانند نور که همه اشیاء در پرتوی آن دیده می‌شود، اما انسان از خود نور غفلت دارد؛[۵۰] اما انسان می‌تواند با استفاده از معرفت نفس این پرده غفلت را بدرد و به آن معرفت حقیقی دست یابد.[۵۱]

در تبیین چگونگی حصول شناخت خدا از رهگذر معرفت نفس گفته شده از آنجا که انسان مظهر الله است و الله جامع همه صفات الهی است، خلیفه او، یعنی انسان، نیز باید این صفات را در خود داشته باشد؛ بر این اساس هر فردی با شناختن این صفات می‌تواند به خداشناسی نایل آید.[۵۲] برخی از محققان بر این باورند که انسان در پی معرفت به فقر ذاتی خود به خداوند، به خداشناسی راه می‌یابد.[۵۳]

انسان شناسی

از نظر محققان، معرفت به نفس می‌تواند ما را در شناخت صحیح انسان‌ها یاری کند؛ چرا که انسان گاهی در معرفت نفس، در پی شناخت نوع انسان است که به آن، انسان‌شناسی گفته می‌شود.[۵۴] هر انسانی نیازمند ارتباط با هم‌نوع خود است، ولی این ارتباط در صورتی سودمند خواهد بود که درک درستی از هم‌نوعان حاصل شده باشد.[۵۵] به همین جهت در روایتی از امام علی(ع) خودشناسی، زمینه‌ای بهتر برای شناختن دیگران معرفی شده است.[۵۶] برخی از محققان خودشناسی را مقدمه کمال انسانی برشمرده‌اند زیرا انسانی که خود را بهتر بشناسد، بهتر می‌تواند از سرمایه‌های وجودی خود بهره بگیرد.[۵۷]

شناخت عالم

به گفته محققان، از آنجا که انسان، جهانی در مقیاس کوچک است، معرفت نفس، کلید شناخت عالم - اعم از عالم حس، خیال و عقل -[۵۸] خواهد بود.[۵۹] شناخت عالم از راه خودشناسی، در جهت بازشناسی جایگاه انسان در جهان و رابطه متقابل آنها با یکدیگر موثر دانسته شده است.[۶۰] بعضی از محققان معتقدند، هر فرد با استفاده از خودشناسی و شناخت صحیح از دنیا می‌تواند به جهان‌بینی واقع‌بینانه‌ای دست یابد و مجذوب تجلیات ظاهری دنیا نشود.[۶۱]

تزکیه و تربیت نفس

اهتمام شخص به تزکیه نفس، از آثاری است که برای معرفت نفس ذکر شده است؛ زیرا شخصی که نفس خود را به خوبی بشناسد، در تغذیه مناسب آن کوشش کرده، از آلودن آن به گناهان و زشتی‌ها دوری می‌نماید.[۶۲] به باور برخی پژوهش‌گران، از آنجا که مهم‌ترین امر برای هر فردی، نفس اوست، انسان پیش از تربیت دیگران باید در پی تربیت خود بر آید و از آنجا که تربیت هر چیزی، بدون شناختن آن امکان‌پذیر نیست، هر فردی برای تربیت خود، ابتدا باید نفس خویش را بشناسد.[۶۳] به همین دلیل انسان باید به تمامی ویژگی‌های خود آگاهی یابد و عیوب و نقایص خود را بازشناسد.[۶۴] برخی از محققان معتقدند عرفان عملی با خودشناسی آغاز می‌گردد.[۶۵]

بعضی از نویسندگان با بیان تدریجی بودن مراحل رشد مادی و معنوی انسان، توجه داشتن به تدریجی بودن تربیت و نیز توجه به ظرفیت مختلف افراد را لازم دانسته‌اند.[۶۶]

حلال مشکلات انسان

بسیاری از مشکلات روحی، روانی، فکری و اخلاقی انسان ناشی از خودناشناسی است. اگر آدمی، حقیقت واقعی خود، هدف خلقت، رابطﺔ خود با خدا، موقعیت خود در نظام هستی، تأثیر زندگی دنیوی در آخرت، نقش اخلاق نیکو و برخورد مناسب با دیگران، سهم ثروت در کیفیت زندگی و نقش مصیبت‌ها و خوشی‌ها را در زندگی بداند، بسیاری از مشکلات او حل می‌گردد.[۶۷]

راههای دستیابی

به نظر بعضی از نویسندگان، شناخت خویشتن از راه عقل، تجربه، نقل، شهود و یا ترکیبی از این راه‌ها امکان‌پذیر است و به همین جهت برای به دست آوردن شناختی جامع که همه ابعاد انسانی را دربرگیرد، به همه این راه‌ها نیاز است.[۶۸] به باور برخی محققان، مجاهدت، مراقبت، ذکر، فکر و به طور کلی تزکیه نفس، دستیابی به معرفت نفس را آسان می‌سازد.[۶۹]

موانع دستیابی

خودخواهی، عُجب و تکبر از جمله موانع معرفت نفس به شمار آمده است.[۷۰] این موانع موجب می‌شود انسان نقایص خود را کمال پنداشته، خودِ واقعی‌اش را نشناسد.[۷۱] بعضی از انسان‌ها نیز اگر چه به ضرورتِ خودشناسی آگاهی دارند، اما به سبب عدمِ دغدغه‌مندی به آن، به شناخت خودْ اهتمام لازم را نشان نمی‌دهند.[۷۲]

ملاصدرا و برخی از محققان معتقدند بیشتر انسان‌ها به سبب اشتغال فراوان به امور مادی و دنیوی وشدت توجه به محسوسات، به معرفت نفس نایل نمی‌شوند و ادراک ضعیفی از نفس خودشان دارند؛[۷۳] زیرا انسان هر چه بیشتر به دنبال بهره‌برداری حداکثری از نعمت‌های مادی و دنیایی باشد، فرصتی برای اندیشیدن در خود و بازشناسی آن پیدا نمی‌کند؛ به همین جهت دنیاگرایی نقطه مقابل معرفت نفس قرار داده شده[۷۴] و امام علی(ع) عشق‌ورزی به دنیا را عامل نابودی عقل و قلب سلیم، گوش‌شنوا و چشم با بصیرت معرفی نموده است.[۷۵]

خدافراموشی و معصیت خداوند، از موانع مهم معرفت نفس به شمار آمده است؛ چرا که خودشناسی توفیقی از جانب خداوند متعال است که با فراموشی خدا این توفیق به دست نمی‌آید.[۷۶] قرآن کریم نیز در آیه ۱۹ سوره حشر،[یادداشت ۲] انسان‌ها را از فراموش کردن خدا برحذر داشته است. از این آیه چنین برداشت شده که لازمه معرفت نفس، خداباوری و اطاعت از دستورات اوست.[۷۷]

تک‌نگاری‌ها

کتاب معرفت نفس اثر حسن‌زاده آملی

حسن‌زاده آملی و اصغر طاهرزاده توجه ویژه‌ای به مبحث معرفت نفس داشته‌ و کتاب‌های مستقلی را در این زمینه نوشته‌اند که «عیون مسائل النفس»،[۷۸] «دروس معرفت نفس»[۷۹] و «صد کلمه در معرفت نفس»[۸۰] از تالیفات حسن‌زاده آملی و «ده نکته از معرفت نفس»[۸۱]، «معرفت نفس و حشر»[۸۲]، «خویشتن پنهان»[۸۳] و «آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین» از آثار طاهرزاده به شمار می‌آید.[۸۴] از دیگر آثار نوشته شده در این موضوع به کتاب‌های ذیل می‌توان اشاره کرد:

  • خودشناسی برای خودسازی: محمدتقی مصباح یزدی در این اثر با نگاه قرآنی و فلسفی به مقوله خودشناسی پرداخته است. این کتاب به زبان‌های مختلفی مانند عربی (با عنوان معرفة الذات لبناءها الجدید)‌، انگلیسی (با عنوان Self-Recognition for Self-Improvement) و بوسنیایی ترجمه شده است و از اولین آثار نویسنده به شمار می‌آید.[۸۵]
  • معرفت نفس طریق معرفت رب و سیر الی الله؛ این کتاب به قلم شهربانو محلاتی نوشته شده است و نویسنده ضمن تبیین عرفان صحیح و معرفت نفس، حقیقت و ویژگی‌های انسان کامل و راه دست‌یابی به مطلوب نهایی انسان را شرح می‌دهد.[۸۶]
  • معرفت نفس از دیدگاه حکیمان؛ این کتاب نوشته عباس نیکزاد است و در آن مباحث فلسفی در موضوع نفس و خودشناسی بیان می‌شود.[۸۷]
  • معرفت نفس: دروس معارف عملی و سلوک معرفتی در عرفان شیعی؛ مصطفی نیک‌ اقبال در این کتاب در قالب نظریه خودآگاهی به تبیین معرفت نفس پرداخته است.[۸۸]

پانویس

  1. مصباح یزدی، خودشناسی برای خودسازی، موسسه در راه حق، ص۵.
  2. سبحانی و محمدرضایی، اندیشه اسلامی۱، ۱۳۸۵ش، ص۳.
  3. معرفت نفس، سایت نور المجتبی علیه السلام.
  4. خودشناسی در اخلاق و عرفان، سایت عرفان.
  5. حسینی طهرانی، نور مجرد، ۱۳۹۶ش، ج۱، ص۴۷۸.
  6. شریفی، «معرفت نفس در آثار علامه حسن زاده»، ص۶۷.
  7. شریفی، «معرفت نفس در آثار علامه حسن‌زاده»، ص۶۸.
  8. سوره مائده، آیه ۱۰۵.
  9. سوره فصلت،آیه ۵۳.
  10. سوره ذاریات، آیه ۲۱.
  11. طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۶۵-۱۷۰؛ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۱۴۵و۱۸۱.
  12. طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۶۲-۱۹۴.
  13. تمیمی آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الحکم، ۱۳۶۶ش، ص۲۳۲ و ۲۳۳.
  14. جعفر بن محمد(منسوب)، مصباح‌الشریعه، ۱۴۰۰ق، ص۱۳؛ ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی العزیزیة، ۱۴۰۵ق، ج۴، ص۱۰۲.
  15. جاحظ، مطلوب کل طالب، ۱۳۷۴ش، ص۷۱؛ تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ۱۴۱۰ق، ص۵۸۸؛ لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ۱۳۷۶ش، ص۴۳۰.
  16. ملاصدرا، شواهد الربوبیه، ۱۳۶۰ش، ص۴۶.
  17. تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ۱۴۱۰ق، ص۴۶۹.
  18. تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ۱۴۱۰ق، ص۷۱۲.
  19. تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ۱۴۱۰ق، ص۷۲۰.
  20. تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ۱۴۱۰ق، ص۴۶۱؛ لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ۱۳۷۶ش، ص۳۲۹.
  21. نگاه کنید به علم الهدی، امالی المرتضی، ۱۹۹۸م، ج۱، ص۲۷۴؛ جعفر بن محمد(منسوب)، مصباح الشریعه، ۱۴۰۰ق، ص۱۳؛ شعیری، جامع الاخبار، انتشارات حیدریه، ص۴.
  22. ریاضی هروی، شمشیری، «بررسی مفهوم خودشناسی از نگاه اسلام و استنتاج اهداف و روش های تربیتی آن»، ص۵۳ و ۵۴.
  23. اشکوری، «ابعاد معرفت النفس و نقش آن در استکمال نفس انسانی»، ص۱۳۹.
  24. مشایخی پور، «بررسی مفهوم خودشناسی در دیدگاه امام علی(ع)»، ص۳۰؛ خودشناسی یعنی چه؛ سایت عرفان.
  25. ابن سینا، رساله نفس، ۱۳۸۳ش، ص۵۵ و ۵۶؛اشکوری، «ابعاد معرفت النفس و نقش آن در استکمال نفس انسانی»، ص۱۳۹.
  26. فروهرزاده و نوروزی، «شناخت نفس از دیدگاه علامه طباطبایی و دلالت های تربیتی آن»، ص۱۲۲؛ خوش صحبت و جعفری، «تبیین برهان معرفت نفس بر مبنای حدیث من عرف نفسه فقد عرف ربه»، ص۸۳.
  27. برنجکار و رضوی، معارف و عقاید، ۱۳۹۷ش، ج۷، ص۱۸۳.
  28. خوش صحبت و جعفری، «تبیین برهان معرفت نفس؛ بر مبنای حدیث من عرف نفسه فقد عرف ربه»، ص۸۳.
  29. ابن سینا، رساله نفس، ۱۳۸۳ش، ص۵۵ و ۵۶؛ فنایی اشکوری، «ابعاد معرفت النفس و نقش آن در استکمال نفس انسانی»، ص۱۳۹، خوش صحبت و جعفری، «تبیین برهان معرفت نفس؛ بر مبنای حدیث من عرف نفسه فقد عرف ربه»، ص۸۳.
  30. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۷، ص۱۳۰.
  31. «مراتب و عوالم نفس انسانی چیست؟»، سایت اسلام کوئست.
  32. عزیزی علویجه، «تبیین معرفت نفس از دیدگاه علّامه طباطبائی»، ص۸۰.
  33. فنایی اشکوری، «ابعاد معرفت النفس و نقش آن در استکمال نفس انسانی»، ص۱۴۱.
  34. لاریجانی و عزیزی علویجه، «معرفت نفس از دیدگاه ملاصدرا و افضل الدین کاشانی»، ص۷۸؛ فنایی اشکوری، «ابعاد معرفت النفس و نقش آن در استکمال نفس انسانی»، ص۱۴۱.
  35. فنایی اشکوری، «ابعاد معرفت النفس و نقش آن در استکمال نفس انسانی»، ص۱۴۱.
  36. لاریجانی و عزیزی علویجه، «معرفت نفس از دیدگاه ملاصدرا و افضل الدین کاشانی»، ص۷۸؛ فنایی اشکوری، «ابعاد معرفت النفس و نقش آن در استکمال نفس انسانی»، ص۱۴۲.
  37. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۷۰.
  38. حسن‌زاده آملی، سرح العیون فی شرح العیون، ص۱۲، به نقل از «تحلیلی از چگونگی دلالت روایت معرفت نفس بر خداشناسی»، ص۱۰۹ و ۱۱۰.
  39. عبدالله شبّر، مصابیح الانوار فی حل مشکلات الاخبار، ۱۳۷۱ش، ص۲۰۵.
  40. حسن‌زاده آملی، سرح العیون فی شرح العیون، ص۳۹، به نقل از «تحلیلی از چگونگی دلالت روایت معرفت نفس بر خداشناسی»، ص۱۱۱.
  41. دهدار شیرازی، رسائل دهدار، ص۲۵۸، به نقل از «تحلیلی از چگونگی دلالت روایت معرفت نفس بر خداشناسی»، ص۱۱۱.
  42. آیت الله جوادی آملی:انسان پس از شناخت حقیقت خود، خدا را خواهد شناخت.
  43. رودگر، «شناخت‌های لازم در سلوک عملی با نظر به آرای علامه جوادی آملی»، ص۱۱۷.
  44. رودگر، «ولایت عرفانی با درنگی در آرای علامه طباطبایی»، ص۹۸.
  45. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۷۱؛ فنایی اشکوری، «ابعاد معرفت النفس و نقش آن در استکمال نفس انسانی»، ص۱۴۷ و ۱۴۸.
  46. فروهرزاده و نوروزی، «شناخت نفس از دیدگاه علامه طباطبایی و دلالت های تربیتی آن«، ص۱۲۱.
  47. فنایی اشکوری، «ابعاد معرفت النفس و نقش آن در استکمال نفس انسانی»، ص۱۴۷ و ۱۴۸.
  48. حسینی طهرانی، نور مجرد، ۱۳۹۶ش، ج۱، ص۴۷۸.
  49. لاریجانی و عزیزی علویجه، «معرفت نفس از دیدگاه ملاصدرا و افضل الدین کاشانی»، ص۷۹.
  50. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱۵،ص۱۲۲، جوادی آملی، تحریر رساله الولایه شمس الوحی تبریزی، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۳۴-۳۶ (به نقل از «تقدم خداآگاهی بر خودآگاهی در معرفت نفس از منظر علامه طباطبایی»، ص۱۰۱)؛ صدر المتألهین، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۱۱۷؛ سعیدی و دیگران، «تقدم خداآگاهی بر خودآگاهی در معرفت نفس از منظر علامه طباطبایی»، ص۱۰۸.
  51. سعیدی و دیگران، «تقدم خداآگاهی بر خودآگاهی در معرفت نفس از منظر علامه طباطبایی»، ص۱۰۳.
  52. مفاتیح الاعجاز، ص۹۷ (به نقل از حسینی طهرانی، نور مجرد، ۱۳۹۶ش، ج۱، ص۴۸۱)؛ فنایی اشکوری، «ابعاد معرفت النفس و نقش آن در استکمال نفس انسانی»، ص۱۴۷-۱۴۹، دلشاد تهرانی، سیره نبوی «منطق عملی»، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۴۲۹؛ سراج و منفرد، نفس‌شناسی به منزله مبنایی برای خداشناسی در نظام اندیشه ابن عربی و صدرالمتألهین، ص۷۶.
  53. رودگر، «مبانی عقلی عرفان عملی از دیدگاه علامه طباطبایی»، ص۵۸.
  54. فنایی اشکوری، «ابعاد معرفت النفس و نقش آن در استکمال نفس انسانی»، ص۱۴۴.
  55. مشایخی پور و دیگران، «بررسی مفهوم خودشناسی در دیدگاه امام علی (ع)»، ص۳۳.
  56. غرر الحکم و درر الکلم، ۱۳۶۶ش، ص۲۳۳.
  57. سبحانی و محمدرضایی، اندیشه اسلامی۱، ۱۳۸۵ش، ص۴.
  58. شریفی، «معرفت نفس در آثار علامه حسن‌زاده»، ص۶۸.
  59. فنایی اشکوری، «ابعاد معرفت النفس و نقش آن در استکمال نفس انسانی»، ص۱۴۷.
  60. فنایی اشکوری، «ابعاد معرفت النفس و نقش آن در استکمال نفس انسانی»، ص۱۴۷.
  61. مشایخی پور و دیگران، «بررسی مفهوم خودشناسی در دیدگاه امام علی (ع)»، ص۳۳.
  62. لاریجانی و عزیزی علویجه، «معرفت نفس از دیدگاه ملاصدرا و افضل الدین کاشانی»، ص۱۱۲ و ۱۱۳؛ کاظمی و دیگران، «نقش معرفت نفس در مدیریت گرایش های نفسانی»، ص۷۴ و ۷۵.
  63. فروهرزاده و نوروزی، «شناخت نفس از دیدگاه علامه طباطبایی و دلالت های تربیتی آن»، ص۱۳۳.
  64. فروهرزاده و نوروزی، «شناخت نفس از دیدگاه علامه طباطبایی و دلالت های تربیتی آن»، ص۱۳۳؛ مشایخی پور و دیگران، «بررسی مفهوم خودشناسی در دیدگاه امام علی(ع)»، ص۳۲.
  65. رودگر، «شناخت‌های لازم در سلوک عملی با نظر به آرای علامه جوادی آملی»، ص۱۳۱.
  66. فروهرزاده و نوروزی، «شناخت نفس از دیدگاه علامه طباطبایی و دلالت های تربیتی آن»، ص۱۳۴.
  67. سبحانی و محمدرضایی، اندیشه اسلامی۱، ۱۳۸۵ش، ص۶
  68. فنایی اشکوری، «ابعاد معرفت النفس و نقش آن در استکمال نفس انسانی»، ص۱۴۳.
  69. لاریجانی و عزیزی علویجه، «معرفت نفس از دیدگاه ملاصدرا و افضل الدین کاشانی»، ص۱۰۸.
  70. فنایی اشکوری، «ابعاد معرفت النفس و نقش آن در استکمال نفس انسانی»، ص۱۵۴؛ مشایخی پور و دیگران، «بررسی مفهوم خودشناسی در دیدگاه امام علی (ع)»، ص۴۲ و ۴۳.
  71. فنایی اشکوری، «ابعاد معرفت النفس و نقش آن در استکمال نفس انسانی»، ص۱۵۴.
  72. مشایخی پور و دیگران، «بررسی مفهوم خودشناسی در دیدگاه امام علی (ع)»، ص۴۱.
  73. ملا صدرا، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، ۱۹۸۱م، ج۲، ص۲۲۸ و ۲۲۹؛ لاریجانی و عزیزی علویجه، «معرفت نفس از دیدگاه ملاصدرا و افضل الدین کاشانی»، ص۷۸، شیروانی، «اخلاق اسلامی و مبانی نظری آن»، ص۱۶۳.
  74. مشایخی پور و دیگران، «بررسی مفهوم خودشناسی در دیدگاه امام علی (ع)»، ص۴۰.
  75. نهج البلاغة، تصحیح صبحی صالح، خطبه ۱۰۹، ص۱۶۰.
  76. مشایخی پور و دیگران، «بررسی مفهوم خودشناسی در دیدگاه امام علی (ع)»، ص۴۱.
  77. مشایخی پور و دیگران، «بررسی مفهوم خودشناسی در دیدگاه امام علی (ع)»، ص۴۲.
  78. حسن‌زاده آملی، عیون مسائل النفس، ۱۳۸۵ش.
  79. حسن‌زاده آملی، دروس معرفت نفس، ۱۳۸۵ش.
  80. حسن‌زاده آملی، صد کلمه در معرفت نفس، ۱۳۸۶ش.
  81. طاهرزاده، ده نکته از معرفت نفس، ۱۳۹۲ش.
  82. طاهرزاده، معرفت نفس و حشر، ۱۳۹۳ش.
  83. طاهرزاده، خویشتن پنهان، ۱۳۹۱ش.
  84. طاهرزاده، آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین، ۱۳۹۲ش.
  85. «پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی».
  86. «معرفت نفس طریق معرفت رب و سیر الی الله»، سایت گیسوم.
  87. «معرفت نفس از دیدگاه حکیمان»، سایت گیسوم.
  88. «معرفت نفس: دروس معارف عملی و سلوک معرفتی در عرفان شیعی»، سایت گیسوم.

یادداشت

  1. «وَ هُوَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُمْ بِاللَّیْلِ وَ یَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهار» (او کسی است که شبانگاهان روح شما را به وقت خواب می‌گیرد، و آنچه را در روز [از نیکی و بدی‏] به دست می‌آورید می‌داند؛)
  2. «وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» (و چون کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند و او [نیز] آنان را دچار خودفراموشی کرد آنان همان نافرمانانند.)

منابع