اِلهیات علم خداشناسی است. همچنین الهیات به‌معنای کلی، عنوانی برای فلسفه اولی یا مابعدالطبیعه که یکی از شاخه‌های دانش‌های نظری را تشکیل می‌دهد. این بخش شامل مباحث کلی در مورد وجود مشترک میان تمام موجودات و نیز مباحث مرتبط با خداشناسی است.

جایگاه و پیشینه

مطابق تقسیم‌بندی فیلسوفان مشاء، علوم فلسفی به دو بخش نظری و عملی تقسیم و علوم نظری بر سه بخش طبیعیات، ریاضیات و الهیات تقسیم می‌شود.[۱] الهیات یا فلسفه اولی که بعدها عنوان مطلق فلسفه را به خود گرفت، دانشی است که به وجود و احوال موجودات، از آن حیث که وجود دارند، می‌پردازد. موضوعی که در هیچ یک از دانش‌های دیگر مورد بحث قرار نمی‌گیرد.[۲]

واژه الهیات در فرهنگ اسلامی، ظاهراً اولین بار توسط ابن سینا مورد استفاده قرار گرفت. آن هم زمانی بود که وی این واژه را عنوان بخش فلسفه اولی از کتاب الشفاء قرار داد. البته پیش از آن نیز، از این دانش به علم الهی یا علوم الهیه تعبیر شده است.[۳] هرچنداطلاق عنوان الهی بر این دانش، نخستین بار در آثار خود ارسطو آمده است.[۴]

الهیات به معنای اعم و اخص

الهیات دو اصطلاح عام و خاص دارد:

در اصطلاح عام، این واژه بر کل فلسفه اُولیٰ اطلاق می‌شود و موضوع آن، وجودی است که هیچ قید ندارد و مطلق است.

در اصطلاح خاص، آن بخش از این دانش که به شناخت خدا و عالم مجردات [یادداشت ۱] اختصاص دارد، «الهیات بالمعنی الاخص» نامیده شده است.

البته در برخی آثار فلسفی، عنوان علم الهی یا الهیات تنها بر بخش الهیات به معنی اخص اطلاق شده است.[۵]

مشخصه فلسفه اولی

تمایز فلسفه اولی از دیگر علوم، از دیدگاه ارسطو در این است که علوم دیگر هریک بخش خاصی از وجود را موضوع تحقیق و پژوهش خود قرار می‌دهند، در حالی که فلسفه اولی در مورد خود وجود و اوصاف ذاتی آن که بین تمام موجودات مشترک است، بحث می‌کند.

به همین جهت، مباحث فلسفه اولی مانند علیت و وحدت امور عامی هستند که همه مراتب وجود را در برمی‌گیرند. بنابراین می‌توان گفت، فلسفه اولی کلی‌ترین دانش‌ محسوب می‌شود.[۶] مرتضی مطهری معتقد است که هر چند فلسفه غیر از علم است [زیرا فلسفه عبارت است از یک سلسله مسائل بر اساس برهان و قیاس عقلی که از مطلق وجود و احکام و عوارض آن گفتگو می‌کند و از بود و نبود اشیاء سخن می‌گوید و احکام مطلق هستی را مورد دقت قرار می‌دهد و هیچگاه مانند علم به احکام و آثاری که مخصوص یک یا چند موضوع مخصوص است نظر ندارد، زیرا علوم همواره یک یا چند موضوع را مفروض الوجود می‌گیرند و به جستجوی احکام و آثار آن می‌پردازند و سنخ بحث علوم متوجه بود و نبود اشیاء نیست.] با وجود این تفاوت میان علم و فلسفه، میانشان رابطه خاصی بر قرار است زیرا از یک سو همه علوم در استواری کاوش‌های خود متوقف و نیازمند به فلسفه می‌باشند، از دیگر سو، فلسفه نیز در پاره‌ای از مسائل متوقف به برخی از مسائل علوم می‌باشد که از نتایج آنها استفاده کرده و مسأله انتزاع نماید. بلکه می‌توان ادعا کرد که جمیع قوانین کلی علمی، قانون بودن و قطعی بودنشان متوقف به یک سلسله اصول کلی است که فقط فلسفه می تواند عهده دار صحت آن اصول باشد. خلاصه سخن این که فلسفه هیچگاه در مسائل مربوط به علوم دخالت نمی‌کند و نیز اجازه نمی‌دهد آنها در قلمرو او دخالت نمایند. [۷]

خداشناسی در فلسفه اسلامی

در فلسفه اسلامی به همت فارابی و ابن سینا مباحث مربوط به شناخت خدا و صفات و افعال او به نحو برجسته‌ای توسعه یافته، و ارتباط آن با مباحث کلی وجودشناسانه تبیین شده است.

فارابی حکمت را به علم شناخت و بررسی علت‌ها و اسباب بعیدی تعریف می‌کند که هستی دیگر موجودات به واسطه آنهاست. این اسباب اگرچه بسیارند، اما به ترتیبی منتهی به وجود واحدی می‌شوند که علت وجود همه آن اسباب و مسببات آنهاست و او خداوند است.[۸]

ابن سینا نیز معتقد است که معرفت خدا هدف مطلوب این علم و جزء شریف‌تر مباحث آن به شمار می‌آورد.[۹]

در این بخش، علاوه بر برهان‌های اثبات وجود خدا، موضوعاتی چون آفرینش و نسبت خداوند با مخلوقات، قضا و قدر الهی و مسأله شُرور، نبوت و معاد در الهیات ارسطو مطرح نبوده‌ است که در مباحث الهیات فلسفه اسلامی درج شده است.

رابطه کلام و فلسفه

طرح مباحث مرتبط با موضوعات کلامی در فلسفه اسلامی به ویژه در دوره‌های پس از ابن سینا گسترش بیشتری یافت و به طور متقابل آراء فلسفی نیز بر کلام اسلامی تأثیر نهاد و به مباحث آن وسعت بخشید.

با وجود این تشابه در طرح مسائل، به عقیده برخی تفاوت کلام و فلسفه در این زمینه به واسطه روش و مبانی می‌باشد.[۱۰] مرتضی مطهری فیلسوف و اندیشمند شیعی براین باور است که با توسعه و دامنه پیدا کردن مباحث کلامی پای کلام به بسیاری از مسائل فلسفی کشیده شد از قبیل بحث در جواهر و اعراض و ترکب جسم از اجزاء؛ و در نتیجه بسیاری از مسائل که در قلمرو فلسفه بود در قلمرو علم کلام هم قرار گرفت تا بدان حد که اگر کسی کتب کلام را - خصوصاً کتب کلامی‌ای که از قرن هفتم به بعد تألیف شد- مطالعه کند درمی یابد که اکثر مسائل کلامی اسلامی همان مسائلی است که فلاسفه- خصوصا فلاسفه اسلامی- در کتب خود طرح کرده اند. تأثیرات متقابل فلسفه و کلام اسلامی دریکدیگر غیر قابل انکار است که نمونه ای از آن این است که کلام برای فلسفه مسائل جدیدی جبراً مطرح ساخت و فلسفه نیز موجب شد دایره کلام وسعت یابد به این معنی که ضرورت طرح بسیاری از مسائل فلسفی در قلمرو کلام لازم شناخته شد. [۱۱]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. ابن سینا، الاهیات شفا، ص۴
  2. ابن سینا، الاهیات شفا، ص۵-۱۳
  3. نگاه کنید: جابر بن حیان، الحدودف ص۱۰۰، ۱۰۴؛ کندی، رسائل، ح۱، ص۱۱۲؛ رازی، من کتاب....، ص۱۶۵ به بعد؛ فارابی، «مقاله...، ص۴- ۵
  4. نگاه کنید: گوتاس، ص۲۵۰، حاشیه؛ ارسطو، متافیزیک، گ a1026، سطرهای ۳۲-۱۱، نیز گ a1064، سطر، ۳۵، گ b1064، سطر۴.
  5. نگاه کنید: قطب الدین، شرح...، ص۳۲-۳۳؛ تهانوی، کشاف....، ج۱، ص۵۲ -۵۳
  6. ارسطو، متافیزیک، گ a1003، سطرهای ۳۰-۲۰، گ b1005، سطرهای ۱۴-۱، گ b1025، سطرهای ۱-۱۰
  7. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۶، ص۶۳-۶۶.
  8. فارابی، فصول...، ص۵۲-۵۳
  9. ابن سینا، الاهیات، ص۵ -۶، ۲۳؛ برای تفسیر دیگری از اصطلاح الهیات، نگاه کنید: ابوالبرکات، المعتبر، ج۶، ص۶-۷
  10. نگاه کنید: جرجانی، ج۱، ص۴۰- ۴۹؛ لاهیجی، ص۱۱- ۱۵
  11. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۳، ص۶۰-۶۱.

یادداشت

  1. از نظر حكما مجرد چیزی است كه روحانى محض بوده و مخلوط با ماده نباشد مانند: نفوس و عقول. سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، نشر کومش، ج۳، ص۱۶۹۶.

منابع

  • ابن سینا. الشفاء. الهیات. به کوشش جورج قنواتی و سعید زاید. قاهره. ۱۳۸۰ق /۱۹۶۰م.
  • ابوالبرکات بغدادی. المعتبر فی الحکمه. حیدرآباد دکن. ۱۳۵۸ق.
  • تهانوی، محمد اعلی. کشاف اصطلاحات الفنون. به کوشش علی دحرج. بیروت. ۱۹۹۶م.
  • جابر بن حیان. «الحدود”. مختار رسائل. به کوشش پاول کراوس. قاهره. ۱۳۵۴ق.
  • جرجانی، علی. شرح المواقف. قاهره. ۱۳۲۵ق /۱۹۰۷م.
  • رازی، محمد بن زکریا. «من کتاب العلم الالهی”. رسائل فلسفیه. به کوشش پاول کراوس. قاهره. ۱۹۳۹م.
  • فارابی. فصول منتزعه. به کوشش فوزی م. نجار. بیروت. ۱۹۷۱م.
  • فارابی. «مقاله فی اغراض ما بعد الطبیعه”. مبادی الفلسفه القدیمه. قاهره. ۱۳۲۸ق /۱۹۱۰م.
  • قطب الدین شیرازی، محمود. شرح حکمه الاشراق. تهران. ۱۳۱۵ق.
  • کندی، یعقوب. رسائل. به کوشش محمد عبدالهادی ابو ریده. قاهره. ۱۳۶۹ق /۱۹۵۰م.
  • لاهیجی، عبدالرزاق. شوارق الالهام. تهران. ۱۳۱۱ق.
  • Aristotle. De Partibul animalium.
  • Aristotle. Metaphysica.
  • Gutas. D.,Aveceena and Aristotelian Tradition. Leiden etc. 1988.

پیوند به بیرون